رفتن به مطلب

Recommended Posts

الانور

من واقعا به فیانور و پسراش علاقه دارم و بهتر دیدم تا توی یه تاپیک راجع به مسائل مربوط به اونها بحث کنیم و در حقیقت گناهکاری یا بیگناهیشون رو بررسی کنیم ....

البته اونها کارهای بی نهایت شرم اوری انجام دادن از جمله سه مورد قتل عام الف های دیگر و از هیچگونه جنایتی برای به دست آوردن سیلماریل ها فرو گذار نکردند . ولی به نظر من این در حقیقت نفرین مندوس و سنگینی بار سوگندشان هست که آنها را وادار به این جنایت ها می کنه و در حقیقت به ورطهء نابودی می کشونه ..سوگندی که حتی ر لحظاتی سعی در فراموش کردن آن را دارند ولی در نهایت این سوگند ، نفرین مندوس را تجسم میبخشه و نابودی نولدور را کامل می کنه ...

نظر شما چیه ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

پسران فیانور و کلا فرزندان و نوادگان فینوه، البته به جز فینارفین به خاطر همون سوگند و به خاطر کارهایی که برای عمل به سوگندشون انجام دادند خیلی سختیها رو باید تحمل میکردن. و همه این مجازات گویی باید به دوش ماگلور باشه که تا ابد دریا رو برای پیدا کردن سیلماریلش می گرده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الانور

ماگلور ؟؟؟

نه اتفاقا ماگلور پاکدلترین فرزند فیانور بود و هنگامی که او و مادهراس سیلماریل هارو از ائونوه میدزدند و مادهراس خودشو در آتش میندازه اما ماگلور ک دستش میسوزه خودش سیلماریل رو به دریا میاندازه و تا ابد سرگردان میشه و در تنهایی خودش آوازهای غمگین می خونه ..

ماگلور بود که چند بار به برادرانش پیشنهاد داد تا ملایم تر برخورد کنن و اون بود که الروند و الروس رو پناه داد و اونها رو بزرگ کرد ........ ماگلور بهترین بود ولی در آخر سرگردانترین شد چون قلبش هنوز قدرت درک داشت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

من هم نگفتم که ماگلور بهترین یا بدترین بوده. فقط گفتم که انگار باید مجازات همه رو به دوش بکشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

به نظر من اونها قبل از نفرین منداس هم در همچین کارهای پلیدی غرق شدن و نمیشه گفت همشون به اون دلیل بوده , اما من اونها رو خیلی دوست دارم نه بخاطر کارهای پلیدشون بلکه بخاطر اینکه تالکین به وسیله اینها خواست هبوط برترین و قدرتمندترین نژاد الف ها رو نشون بده که از اوج به زیر افتادن , و به نظر من خیلی قشنگ گفته تا حدی که آدم ازشون نفرت پیدا نمیکنه حتی, بلکه دلش هم بحالشون میسوزه و افسوس میخوره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الانور

دقیقا باهات موافقم . نمی دونم توی کدوم سایت یه نظر سنجی شده بود و محبوبترین الف نولدور فیانور شناخته شد .....

دقیقا طوری شخصیت فیانور و فرزندانش توصیف و پرورده شده که حتی هنگام زشت ترین اعمال مثل کشتن تلری و ... می خوای دنبال یه بهانه برای توجیه کردنشون باشی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

من به شخصه از غیرت(هر چند کورکورانه) فیانور و بقیه نولدور خوشم میاد. یه تریپای باحالی قاطی میکنند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ulmo

د ر كل فيانور يكي از قويترين الفها و يكي از شخصيت هاي بزرگ داستا ن هاي تالكين هستش وبه نظر من منحرف شدن او بيشتر بخاطر ملكور و مغروريت خودش وتا حدي اشتباه والار مي باشد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
feanor

منم به شخصیت فیانور خیلی علاقه دارم میبینین که شناسه ی من همینه همچنین تمام IDهام!در واقع من تمام تقصیرات رو در مورد فیانور به گردن والار میندازم چون اونا بودن که با کاراشون باعث نابودی فیانور شدن در ضمن از گستاخی و شجاعت و هنر اون لذت می برم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الانور

ببین دیگر فیانور اونقدرها هم بی گناه نبود .

فرد یکدنده و لجبازی بود و غرور بسیار زیادی داشت و به حرف هیچ کس اهمیت نمی داد و خیلی هم سریع عصبانی می شد . همه این ها دیت به دیت هم میده تا یک آدم بی منطق رو خلق کنه و این دقیقا اون چیزیه که فیانور بود

دیگه شمشیر کشیدن رو فینگولفین که تقصیر والار نیست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

ای ول الانور دقیقا موافقم چون خود تالکین همیشه تو توصیف فیانور برترین صفات رو آورده ولی بلافاصله کنارش مغرورترین و یک دنده ترین و خود رای ترین رو گذاشته ! غرور و خشم اصلا خوب نیست مخصوصا که اونو کسی به بزرگی و معرفت فیانور داشته باشه چه در این صورت اگه سقوط کنه یه هبوط معمولی نیست و به صورت وحشتناکی میشه که دیدیم , اوج ترین بودن و به پست ترین اعمال رسیدن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ulmo

من هم با نظر آرون و الانور موافقم و همان طور قبلا گفتم اول مغروريت خود او بعد اشتباه والار و البته تلاش ملكور براي گمراهي فيانور و از بين بردن رابطه بين الفها ووالار باعث سقوط او شده است

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

ببینم تالکین هیچ چیزی از فینارفین نمیگه؟ چی باعث شد که فینارفین همراه فیانور و فینگولفین به سرزمین میانه برنگرده؟ در حالیکه همه فرزندانش سوگند فیانور رو یاد کردند و به سرزمین میانه برگشتند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

خب مثلا چي بگه ؟! فينارفين كه زيباترين و عاقلترين الف نولدور بود ، با اِرون دختر الوه ارباب قوم الفهاي تلري ازدواج كرد (الوه برادر تينگول پدر لوتين بود). از اون طرف هنگامي كه فيانور عزم رفتن كرد فينارفين با فرزندانش همراهشون رفت گرچه ناراضي بود و تنها دليلش براي رفتن همراهي با مردمش بود ، اما با خويش كشي فيانور و قتل عام الفهاي تلري-مردم شاه الوهو قوم و خويش همسر فينارفين- در سواحل آلاكوئنده ، فينارفين و عده اي از نولدور كه ديدن اينجوري شده و كار به قتل عام خويشانشون كشيده ، به والينور برگشتن و از والار تقاضاي بخشش كردند و فينارفين فرماندهي باقيمانده نولدور رو بر عهده گرفت و فرمانرواي بلندپايه نولدور در والينور شد. فرزندان فينارفين هم باهاش برنگشتن و به سرزمين ميانه رفتند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

خب بانو دقیقا من هم همین رو میخواستم بدونم دیگه. اینکه چرا فینارفین با برادرش به سرزمین میانه نرفت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

هالباراد لطفا یه بار دیگه با دقت بخون من چی گفتم جواب سوالت اومده اونجا

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فيانور روح آتش

خوب من هميشه و همه جا از همه الفها بيشتر(تاوجه كنيد نه فقط نولدور از همه)فيانور رو دوست داشتم و در هيچ سايت فانتزي نيست كه شناسم فيانور نباشه.اينجا هم كوروفينوه شدم چون موقع ثبت نام ميلمو پروفايل زدم اما در هر صورت با زهم اسم واقعي فيانوره.

فيانور هيچ مشكل بزرگي نداشت جز اينكه يه ذره مغرور بود(خوب خود راي بودن هم مغروريه ديگه نه؟؟!).

پسراش هم واقعا خوب بود(به جز كوروفينو و كلگورم كه فوق العاده ازشون بدم مياد)اما اونها سوگند خيلي بزرگي خورده بودند.همچنين خويشتن كشي فيانور در دست خودش نبود كه.روح و جسم افكارش دست مورگوت بود(كي به من گفت مورگات اونروز جلوي بانو ضايع شدم؟؟)

در هر صورت من هنوز هم فيانور رو و پسراش رو تحسين مي كنم و همچنين وفاداري به سوند بزرگشون رو.(نميدونم شما چه طور قضاوت مي كنين).

از نظر من هم فيانور و پنج تا پسرش(هيشكي كلگورمو و كوروفين رو وارد نكنه)هيچ گونه گنارهكار نبودن(حداقل خودش)اما شايد يك ذره بشه گناه كاري رو در وجود پسراش پيدا كرد.

در آخر هم كه بحث فين آرفين پيش اومد بگم كه من اونو واقعا يه ترسو بزرگ و جاه طلب مي دونم كه نقش كمي در داستان داشت اما شاه نولدور در والينور شد و فينگولفين رو هم واقعا جزو بزرگ ترين و شجاع ترين الفها ميدونم.

ببخشيد اگه وسط حرفم پرانتز زياد مي بينين زدم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الانور

من بلاخره بعد يك ماه برگشتم ....

البته من راجع فسن آرفين عقيدهء خاصي دارم ... درسته آدم بسيار درستكار و ( مومن !!!!!!!‌) و يكرنگي بود ولي به نظر من كمي ترسو بود ... البته شايد چون بيشتر از همه احترام والار رو نگه مي داشت و بيشتر از همه خون وانيار در رگهاش جريان داشت ....

راستي فيانور .. من خودم عاشق شخصيت فيانور هستم و معمولا سعي مي كنتم از كاراش دفاع كنم و موجه جلوشون بدم ولي به نظر تو فيانور فقط يك كم خود راي بود !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اون بي نهايت آتشين مزاج و دمدمي بود و به علاوه فكر نمي كنم روح و جسمش دست ملكور بوده .. نه ..

فيانور فقط تحت تاثير زمزمه هاي ملكور قرار مي گرفت يا به عبارتي ملكور شيرش مي كرد !

پسرانش هم كه ...... البته خيلي بد نبودن ولي آيا تو ميتوني دليل حملشون رو به دوريات و سلاخي كردن صدها الفي كه هيچ دشمني باهاشون نداشتند توضيح بدي ؟؟؟؟؟

و هميشه بار سوگند به آنها فشار مي آورد تا جايي كه ماگلور يا مدهراس (‌دقيق يادم نيست ماگلور فكر كنم )‌ژيشنهاد زير ژا گذاشتن سوگند رو ميده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

من به شخصه از فیانور بدم نمیاد. ولی فینگولفین رو خیلی بیشتر دوست دارم. کسی که بسیار دلاورانه با مورگوت جنگید و حتی اون رو زخمی کرد. منتظر میمونم تا تورین بازگرده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الانور

البته فينگولفين خيلي شجاع و دلاور بود و در مجموع فكر مي كنم بهترين ژسر فينوه بود ولي باز هم رگه هايي از سركشي فيانور در وجود اون هم پيدا ميشد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آناتار

سلام دوستان آردا

همواره فيانور سرامد نولدور شناخته شده.ولي وابستگي اون به سيلماريليون ها اون ديوونه مي كنه .اون خيلي راحت گول زبان فرسايي ملكور را ميخوره و حما قت اون از اون جايي كه بر برادرش فينگولفين شمشير مي كشه آشكار ميشه.

1_فيانور بر برادر فينگولفين شمشير كشيد.

2_فيانور حاضر به دادن سيلماريليون به والار و روشن شدن سرزمينش نشد .

3_فيانور به عقل والار را كوچك شمرد..

4_فيانور زمزمه هاي ملكور را باور كرد..

5_فيانور از روي احساس سوگند خورد..

6_فيانور به برادرانش توحين كرد . .

7_فيا نور بيهوده به دنبال ملكور گشت .

8_فيانور نسل كشي كرد.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

9_فيا نور از روي حماقت كشتي ها را سوزاند.؟؟؟؟؟؟؟؟

10_فيانور به فينگولفين خيانت كرده بود.!!!

ولي احساس شرم نكرد.

11و... فيانور در دام ملكور افتاد, ملكور اربابي تاريك كه به راحتي فريب لوتين را خورد.مي شه گفت همين مورد كافي كه هوشمندي اون را نقض كند.

من فيانور را شخصيتي جالب ميدونم و مورد علاقه ي من است.ولي خود خواهي اون باعث حما قت بيش از اندازه ي اون ميشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آناتار

من فكر كنم فينارفين ناراحت بوده خيلي بيشتر از اون كه برادرش را همراهي كند اون دلسرد شده بود واون عاقل بود و دوست نداشت بخاطر فيانور ,مردمش نابودبشوند.اون سوگند نخورد و در هنگام سخنراني فيانور سعي كرد ديوانه گي اون را خنثي كند ولي نشد به نظر من فينارفين با گريه فينگولفين را ترك مي كنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الانور

ببين اين چيزايي که تو راجع به فيانور گفتي درسته ولي اگه بخواي روانشناسانه زندگيشو بررسي کني ، مي بيني براي يه سري از رفتارهاش دليل موجهي هست ( نه براي همه )

فيانور اولين الفي بود که زاده شد و اولين الفي بود که طعمداشتن مادر رو نچشيد هرچند بين اون و پدرش ارتباط بسياار قوي شکل گرفت ولي ازدواج فينوه با اينديس بي شک حسادت فيانور رو برانگيخت و اون هيچوقت نتونست دو برادرش رو اونجور که بايد دوست داشته باشه

اون بهترين اوقات جوانيش رو در تنهايي به سر برد درحاليکه مادرش مرده بود و پدرش به حکمراني مردمش مشغول بود و تعداد کمي از الفها با اون همدردي مي کردند چون مرگ براي الدار معني خاصي نداشت در آن زمان ،پس قبول کن که اون بهترين همدمش رو پدرش مي دونست و با ازدواج پدرش احساس کرد بهش خيانت شده اون به برادراش حسادت ميکرد ون احساس ميکرد پدرش رو از اون دور ميکنند ، وقتي فينوه زبان الدار رو تغيير داد هرچند اين تغيير کم بود فيانور احساس کرد با يخاطر مادرش خيانت شده ، حس مالکيت فيانور مشخصترين ويژگي اون بود

وتي فيانرو سيلماريل ها رو اختراع کرد خودش رو مالک بي چون و چراي انها مي دونست

به علاوه همسرش هم اونو ترک کرد و نردانل تنها فردي بود که مي تو نست آتش تند و تيز خشم اونو مهار کنه

من نمي گم فيانور عاقل بود يا ديوانه قضاوت کردن دربارهئ اين امر بسيار مشکله چون شخصيت بسيار پيچيده اي داره

ولي بعضي از کارهاش با توجه به گذشته اش قابل دفاعه و بعضي ديگر مثل دنبال کردن بالروگ ها ديوانگي محض محض

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آناتار

خوب بله ميشه از اون دفاع كرد! و اون سيلماريلي را ساخت و حق داشت خود را مالك آن بداند! در واقع سيلماريل ها توتم او شدند و هر كس در راه توتمش هر كاري مي كند(بايد كند اگر نكند پست و حقير است) و من هم به همين دليل كار او را در عين وحشي بودن و حماقت آن زيبا و ستودني مي دونم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Nienna
من به شخصه از فیانور بدم نمیاد. ولی فینگولفین رو خیلی بیشتر دوست دارم. کسی که بسیار دلاورانه با مورگوت جنگید و حتی اون رو زخمی کرد. منتظر میمونم تا تورین بازگرده.

منم شدیدا طرفدار فینگولفین هستم. اون خشمش بعد از خیانت فیانور، و اراده آهنینش که باعث شد مردمش رو از اون راه سخت به سرزمین میانه بیاره برای انتقام... توی نقاشیهایی که در سایت councilofelrond هست یکی هست که آمدن فینگولفین رو نشون میده. خود نقاشی به نظر من خیلی فوق العاده نیست ولی اون خشم و رنجش عظیمش رو عجیب قشنگ تصویر کرده... هر دفعه که نگاش میکنم احساس میکنم بد انتقامی میتونه بگیره با این عصبانیتش...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...