رفتن به مطلب

Recommended Posts

Melkor Morgoth

نامیرا یعنی چی؟

(تولکاس)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

خب از خود لغت پیداست!نامیرا کسی است که نمیمیرد.

منظورت رو دقیقا نمیدونم ولی تو این دنیا به اربابان غرب و الف ها و بعضی موجودات دیگه میگفتن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

می دانیم که در پایان دوران دوم، قلمرو قدسی ازمدارات دنیا برچیده شد؛ حال سئوال این است که فرآیند در گذشتن به غرب از آن هنگام به بعد چگونه بوده است؟ مگر نه اینکه الف هایی که از آن پس به موطن الفی خود می کوچیدند، از کشتی برای انجام سفر خود استفاده می کردند؟ اگر سرزمین نامیرایان دیگر روی جهان نیست، پس کشتی به کجا می رفته؟

جواب اینو من پیدا نکردم. <_<

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

جواب اینو من پیدا نکردم. <_<

فکر کنم جوابتون اینجا باشه...

https://arda.ir/forum...findpost&p=8572

البته اون زمان نمیدونستم این تصورم از کجا شکل گرفته با اینکه سیلماریلیون رو خونده بودم و فکر میکردم تصور خودمه (شایدم بود؟) اما درهرحال توی آخرین صفحه ی آکالابت [سقوط نومه نور] توی سیلماریلیون این مورد رو به طور کامل داریم که برخلاف زمین که مدور بود، راه قدیمی و راست (همون چیزی که قدیم موجود بود) هنوز وجود داره و میشه با عبور از ایلمن به سرزمین قدسی رسید...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

خب اینجوری که از زمین خارج میشی و توی هوا کشتی راه میره<_<

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

خب اینجوری که از زمین خارج میشی و توی هوا کشتی راه میره <_<

دقیقا همینطوره، کلیه ی سرزمین میانه خم برداشت اما آمان خم برنداشت و سرجاش موند. برای همین وقتی میخوان بهش برسن "انگار" از توی هوا عبور میکنن (نه یه چیزی مثل کشتی ائارندیل که پرواز میکنه) و البته به خاطر این خمیدگی یکسری موانع دیگه توش به وجود میاد که با عبور از اونها (چون اجازه دارن، وگرنه توانش تحملش رو نمیشه داشت) میشه به آمان رسید...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

دیگه اینجوری که نیازی به عبور از خمیدگی ها نیست. یعنی کل مسیر مستقیمه... <_<

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

دیگه اینجوری که نیازی به عبور از خمیدگی ها نیست. یعنی کل مسیر مستقیمه... <_<

منم همچین چیزی رو نگفتم :پی فقط گفتم مسیر مستقیمه، اما باید از ایملن عبور کنن به خاطر اینکه الان سطح ها یکی نیست. به صفحه ی و اطلس سرزمین میانه نگاه بندازید به نظرم بهتر متوجه منظورم بشید با اون تصویر توی اون تاپیک

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Thorin the Oak shield

يه سوال ديگه هم داشتم چرا در اخر ارباب حلقه هاى سه گندالف فرودو بانو گلدريل و... با كشتى رفتن و به كجا؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لوتین.
در 1 ساعت قبل، Thorin the Oak shield گفته است :

يه سوال ديگه هم داشتم چرا در اخر ارباب حلقه هاى سه گندالف فرودو بانو گلدريل و... با كشتى رفتن و به كجا؟؟

گندالف که بعد از اتمام ماموریتش تو سرزمین میانه کاری نداشت پس به والینور برگشت بانو گلادریل هم به پاس زحمتاش تو جنگ با سایرون بخشیده شد و از تبعیدی بودن خارج شد پس مثل مثل بقیه الفها به غرب رفت فورودو هم زخمش درمان نشده بود کاملا به همراهشون به غرب رفت تا درمان شه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ورونوه
در در ۱۳۹۵/۱/۱ ه‍.ش. at 1:09 AM، Thorin the Oak shield گفته است :

يه سوال ديگه هم داشتم چرا در اخر ارباب حلقه هاى سه گندالف فرودو بانو گلدريل و... با كشتى رفتن و به كجا؟؟

من یه قسمت از این سؤال رو تکرار می کنم.

چرا سه حامل زنده مونده ی حلقه(بیلبو،فرودو و سم) به غرب رفتن؟ راه والینور به دلایل معمولی برای فانیان باز نمی شه.

به نظر می یاد دلیلش " پاک شدن از آثار شیطانی حلقه" باشه. ولی دقیقا چه اثری؟ موقع خوندن داستان من این برداشت رو داشتم که حاملان فانی حلقه به مرگ طبیعی نمی میرن. با توجه به طول عمر غیرعادی اسمیگل و بیلبو که به نظر می اومد می تونه توی همون مسیر قرار بگیره. و من فکر می کردم اینا اگه کشته نشن، در نهایت به جای مردن به شبح تبدیل می شن یا  در دنیای سایه ها گرفتار میشن. به همین خاطر و برای اینکه بعد از مرگ آرامش به دست بیارن به غرب رفتن.

منتها دوستان با این نظر مخالف بودن،  منم توضیح دیگه ای به ذهنم نمی رسه، برای همین دوباره پرسیدمش.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لیدی گالادریل

در مورد علت رفتن فرودو به غرب و پس از اون سم چند فرضیه وجود داره که برای دوستان بیان میکنم.

فرودو و بیلبو و سم به عنوان کسانی که حاملان حلقه بودند  تحت تاثیر حلقه بودند و چنین افرادی دچار مشکلات روحی شده، بخشی از وجود آنها تاریک و شیطانی خواهد بود و پس از مرگ به دنیای اشباح سرگردان میروند همانند نزگول‌ها

1)     رفتن اونها نه به دلیل بالا، بلکه بخاطر پاداش از خود گذشتگی آنها برای نابودی حلقه و برقراری آرامش در آردا بوده که این شامل کل یاران حلقه میشه و نه فقط حاملان

2)     اونها به دلیل فداکاری که انجام دادند مستحق جزایی بس بزرگ همچون جاودانگی و نامیرایی و بهره بردن از این هبه بزرگ الفها بوده و به همین دلیل به سرزمین والینور رفتند.

3)     بخاطر زخمها و صدمات جسمانی و آسیبهای روحی وارده بر حاملان حلقه بخصوص فرودو که در سرزمین آردا برای آنها درمانی نبوده و تنها والار قادر به درمان آن بودند

4)     فانیان در سرزمین نامیرایان بسرعت در هم خرد شده و دچار مرگی زودرس میشدند بنابراین آنها به غرب رفتند تا بمیرند. مرگی همراه با آرامش

5)     بیلبو و فرودو به سرزمین والینور نرفتند بلکه به مکانی دیگر تنها نزد بامبادیل رفتند.

خب اینها فرضیات غالبی هست که به ذهن بسیاری از کاربرای دنیای مجاز میرسه و اما بررسی این موارد

نزگول‌‌‌ها یا شیفتگان حلقه کسانی بودندکه در ابتدا همانند مردگان عادی بودند و سائرون هم یک نکرومنسر بوده یعنی کسی که مردگان رو از قبر فراخونده و وارد دنیای تاریکی میکنه به صورت اشباحی نیمه مرده، نیمه زنده(طبق تعریف میتراندیر). وقتی نکرومنسر و حلقه از بین رفتن دیگه قدرت حلقه و آثار اون چه معنی میتونه داشته باشه.

اگر قرار باشه بخاطر پاداش کار نیکشون به اونجا رفته باشن پس چرا فرودو موقع رفتن ناراحت بنظر میرسید. چرا سایر یاران حلقه مثل مری و پیپین نرفتن. شاید بعضیها بگن که اونها نقش مهمی نداشتن و همه کار رو سم و فرودو کردن اما همه میدونیم که ابتکار عمل مری برای جلب توجه انتها به آیزنگارد و نابودی سپاه اورکها و تاسیسات اونها کاری ستودنی از جانب این هابیت چموش بود.

بخاطر استثنائاتی که در گذشته برای بعضی از افراد برای رفتن به غرب و زندگی جاویدان شده و همچنین بخاطر علاقه تالکین به شخصیت فرودو و سم شاید بتوان گفت که اونها به سرزمین غرب رفتند تا با اجازه والار به نامیرایان بپیوندند و زندگی جاوید و سرشار از خوشی به ازای عمل نیکشان دریافت کنند اما این با گفته های تالکین در مورد امکان نداشتن زندگی جاویدان برای موجوداتی غیر از الف در تضاد هست و این در حالی است که تالکین در مورد استثنائات فانیان واجد نامیرایی تاکید بسیار کرده که تنها به همان چند مورد خلاصه میشود.

اونها بخاطر تماس با حلقه دارای عمری طولانی اما همراه با زجر همچون اسمیگل میشدند که در اینصورت تنها با مرگی آرام میتوانستند به آرامش برسند و این با توجه به پیری یکباره فرودو پس از تماس با حلقه کمی منطقی به نظر میرسه اگرچه خیلی قابل اتکا نیست چون عمر هابیتها بهرحال روزی به پایان میرسیده و وجود حلقه تنها باعث زنده بودن حتی با وجود فرسودگی شدید جسم میشده مثل اسمیگل که بدنی کاملا فرسوده داشت اما هنوز زنده مانده بود.

در مورد همه فرضیه ها نمیتوان کاملا توضیح داد و چالشهای دیگه به دوستان واگذار میشه اما غالب افراد بر این باور هستند که باوجود طبیعی به نظر رسیدن فرودو و سم اثرات حلقه بر روی اونها شدید بوده و هیچ درمانی در سرزمین آردا برای اونها وجود نداشته. آرون پس از علم به این موضوع از گندالف تقاضا کرد تا فرودو رو هم همراه خودشون به والینور ببرند تا هم توسط والار درمان بشن و هم اینکه پایان عمرشون رو در آرامش بسر ببرند. شاید هم روح اونها به تالار ماندوس میرفته. گیملی هم به دلیل دوستی با لگولاس و به پاس تلاشها و جنگاوریهاشون به این سرزمین زیبا و سرشار از خوشی رفتن. به گمونم تالکین با فرستادن فرودو به سرزمین غرب پلی میان دنیای غرب و سرزمین آردا ایجاد کرده تا با رفتن قهرمان به اون سرزمین، نام الفها همیشه در ذهن پایدار بمونه. اینجا من به پیتر جکسون خرده میگیرم که چرا تصویری از سرزمین غرب حداقل برای آرامش دل بیننده‌ها میذاشتن. از بابت طولانی شدن مطلب عذر میخوام دوستان

ویرایش شده در توسط Galadriel18
ریز بودن مطلب

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
alirezatheking
در در 3/21/2016 at 3:10 AM، لوتین. گفته است :

گندالف که بعد از اتمام ماموریتش تو سرزمین میانه کاری نداشت پس به والینور برگشت بانو گلادریل هم به پاس زحمتاش تو جنگ با سایرون بخشیده شد و از تبعیدی بودن خارج شد پس مثل مثل بقیه الفها به غرب رفت فورودو هم زخمش درمان نشده بود کاملا به همراهشون به غرب رفت تا درمان شه

چرا گندالف کاری نداشت؟

بانو گلادریل چرا و کی تبعید شد؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
به لگ
در 1 ساعت قبل، alirezatheking گفته است :

بانو گلادریل چرا و کی تبعید شد؟

بعد از نابود کردن دو درخت توسط ملکور و آنگولیانت بخش اعظم نولدور بخاطر کشته شدن فینوه و دزدیده شدن سیلماریلها به دست ملکور به سرزمین میانه مهاجرت کردن برا جنگ با ملکور

اما والار راضی نبودنو نمیخواستن که الفا به سرزمین میانه برن پس تهدیدشون کردن و گفتن اگه برین دیگه راه برگشتی وجود نداره و اجازه برگشت ندارین و تبعید میشین . 

البته بعد از جنگ خشم به نولدور زنده مونده در جنگ اجازه بازگشت داده شد اما گالادریل اون موقع با کله بورن عروسی کرده بود و بخاطر اون موند (سر این تیکه آخر شک دارم )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Nienor Niniel
در در 12/29/2016 at 0:51 PM، alirezatheking گفته است :

چرا گندالف کاری نداشت؟

بانو گلادریل چرا و کی تبعید شد؟

گندالف ماموریتش در دوران سوم کمک به مردم سرزمین میانه بود در برابر سائورون و با برانداختن سائورون میشه گفت کارش تموم شد. وقتی هم که در نبرد با بالروگ می میره برمی گرده تا همین ماموریت رو تموم کنه.

 

در در 12/29/2016 at 2:38 PM، به لگ گفته است :

البته بعد از جنگ خشم به نولدور زنده مونده در جنگ اجازه بازگشت داده شد اما گالادریل اون موقع با کله بورن عروسی کرده بود و بخاطر اون موند (سر این تیکه آخر شک دارم )

البته سر چطور اومدن گالادریل به سرزمین میانه هم استاد یادداشت های متفاوتی داره. تو بعضی ورژن های داستان اصلا با بقیه ی نولدور همراه نمیشه و با کله بورن میاد و... ولی میشه گفت که هدفش زیاد فرقی نمی کرده تو این نسخه ها. اما در مورد برنگشتش فکر نمی کنم به خاطر کله بورن بوده باشه. گالادریل خودش رو مستحق این نمی دونست که نفرین ماندوس و تبعید شاملش بشه و به نظرم غرورش اجازه نمی داد که بره و به خاطر کاری که نکرده از والار تقاضای بخشش کنه. جدا از اون هنوزم به سرزمین میانه دلبستگی هایی داشت و دوران سوم دیگه نمی تونست بمونه که تصمیم گرفت بره. جدا از اون که بخشش والار هم شامل حالشون می شد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور پسر هور

من وظیفمو انجام دادم حالا به سوی غرب میرم و گالادریل باقی میمونم

بانو گالادریل،ارباب حلقه ها جلد 1

خانه(منظور تالکین در اینجا به معنی والینور است)منتظر ماست.

الروند،ارباب حلقه ها جلد 3

ما وظیفه خودمونو انجام دادیم.حالا یاران ابدی حلقه از هم جدا میشوند.

گندالف،ارباب حلقه ها جلد 3

من به سوی غرب میرانم تا کار ائارندیل را انجام دهم به امید اینکه والینور را پیدا کنم

آماندیل،سیلماریلیون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...