رفتن به مطلب
Halbarad

شمشیر ها

Recommended Posts

Halbarad

سلام دوستان

از اونجایی که یه صفحه جالب پیدا کردم که نوشته های روی چند تا سلاح معروف در دنیای آردا یعنی استینگ، گلامدرینگ (شمشیر گندالف)، خنجر آراگورن، شمشیر بانو آرون، آیگلوس (نیزه گیل گالاد)، نارسیل، آندوریل و همچنین اون نیزه ای که ترول کوهی توی خزد دوم باهاش به فرودو ضربه زد رو نوشته و ترجمه کرده، خواستم که این مطالب رو ترجمه کنم و در اختیار دوستان قرار بدم. در ابتدا میریم سراغ استینگ:

اول از همه یه تصویر از نزدیک از این دشنه زیبای الفی:

http://www.imgzhost.com/uploads/2e75b116e0.jpg

نوشته روی استینگ که به زبان سینداری و به خط تنگوار (شیوه بلریاند) نوشته شده هم به این صورته:

http://www.imgzhost.com/uploads/c18bf01868.jpg

که معادلش به رسم الخط لاتین خودمون (شیوه خوندنش) به صورت زیره:

Maegnas aen estar nín - dagnir in yngyl im

مائگناس آئن استار نین- داگنیر این اینگیل ایم

که ترجمه اش میشه: استینگ(نیش عقرب) نام من است، من بلای جان عنکبوتها هستم.

البته این ترجمه ادبی این عبارته ولی ترجمه تحت اللفظیش میشه:

نام من نوک تیز است، من کشنده عنکبوتها هستم.

کلمات الفیش هم اینطور ترجمه میشن:

Maeg: تیز،

Nass: نوک، لبه،

Aen estar: نامیده میشود

Nin: من، به من

Dagnir: کشنده(بلای جان)

In yngyl: ی عنکبوتها (Of spiders)

Im: من

خیلی جالب بود برام. امیدوارم شما هم تا همینجاش فعلا خوشتون اومده باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

اااااا هالباراد عزیز دستت درد نکنه ولی تمام این اطلاعات در وبلاگ رینگیتور موجوده که بهتره از خودش بخوام آرشیو اون قسمت رو اینجا لینک بده. ولی ما لیست کامل نوشته های الفی رو همه چی از سلاح تا دیوار رو هم تو سایت گذاشته بودیم ولی من تاحالا سر نزده بودم و الان که میرم میبینم نیست! بذار از مندوراس بپرسم چی شده و بذارتشون تو سایت !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

چشم. دستت درد نکنه آرون جان. من هم یادم اومد که این مطلب رو توی وبلاگ رینگیتور خونده بودم. خوب شد که همین یه دونه رو گفتم. پس این مبحث تعطیله.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس

توی فصل 2 هابیت وقتی که گاندالف همراه با بیلبو و تورین و بقیه دورف ها به ریوندل پیش الروند می روند...وقتی که ارباب نیمه الف گلامدرینگ شمشیر گاندالف را می بینه میگه که این شمشیر از گوندولین آمده است و روزگاری به پادشاه آن جا تعلق داشته است ... خوب این طو رکه معلومه در واقع باید شمشیر مال تورگان پسر فینگولفین باشه !!! یعنی بعد چندین هزار سال سالم و تیز مونده...دلیلش هم می تونه جادوی الف ها باشه...خوب گفتم نکته جالبیه... راستی در مورد اورک ریست شمشیر تورین سپر بلوط متعلق به کیه ؟؟؟

در ضمن من در مورد شمشیر ها و سلاح ها در وبلاگ رینگیتور چیزی پیدا نکردم...اگه ممکنه یکی لینک دقیق بده...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار
توی فصل 2 هابیت وقتی که گاندالف همراه با بیلبو و تورین و بقیه دورف ها به ریوندل پیش الروند می روند...وقتی که ارباب نیمه الف گلامدرینگ شمشیر گاندالف را می بینه میگه که این شمشیر از گوندولین آمده است و روزگاری به پادشاه آن جا تعلق داشته است ... خوب این طو رکه معلومه در واقع باید شمشیر مال تورگان پسر فینگولفین باشه !!! یعنی بعد چندین هزار سال سالم و تیز مونده...دلیلش هم می تونه جادوی الف ها باشه...خوب گفتم نکته جالبیه... راستی در مورد اورک ریست شمشیر تورین سپر بلوط متعلق به کیه ؟؟؟

در ضمن من در مورد شمشیر ها و سلاح ها در وبلاگ رینگیتور چیزی پیدا نکردم...اگه ممکنه یکی لینک دقیق بده...

لگولاس عزیز ، در مورد اورک ریست بحث بسیاره ولی بطور خلاصه برات بگم که به احتمال بسیار زیاد متعلق به اکثلیون یکی از فرمانده های معروف الف در گندولین بوده که در سال 510با سقوط اونجا کشته شده ( در مورد خود اکثلیون هم حرف زیاده ولی اینجا جاش نیست اما در کل شخصیت بسیار زیبا و مشهوری بوده) . اینکه می گم احتمالا برای اینه که هیچ کجا دقیقا به این موضوع اشاره نشده اما یک لیست بلند بالا از کسایی هست که ممکنه صاحب اورک ریست باشند (مثلا : مائگلین ، تور، گلروفیندل و ...) که میشه یکی یکی مشخص کرد که این شمشیر متعلق به هیچ کدوم از اونها نیست بجز اکثلیون ، که اگه شد بعدا سر فرصت شرحش رو میگم . بهر حال نظر غالب و پذیرفته شده همینه که این شمشیر متعلقه به : اکثلیون .

موفق باشی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر

حالا که بحث سلاح شد. واسم جالبه که بين اين همه سلاح جدادويی آيا سنگ پروندون هابيت کوچولو ها هم چيز خاصيه. تالکين به صراحت گفته سنگشون خطا نمی ره. هر چند که از هابيت های دور از روزگاران پر رمزوراز يک چنين سلاح ساده ای بعيد نيست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

جدا اله سار جان؟ اگه اورک ریست مال اکثلیون از گوندولین باشه پس باید سلاح واقعا کاردرستی بوده باشه. شما که مطمئنا مطلع هستی ولی برای دوستانی که نمیدونن مینویسم که اکثلیون از گوندولین، کسی بود که گوثموگ، فرمانروای بالروگهای مورگوث رو کشت و خودش هم به دست اون کشته شد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ulmo

خيلي جالبه السار جان وقت كردي شرح كاملشو بذار

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس

خیلی جالبه...خوب حالا که همه تاپیک را از مسیرش خارج کردند من هم چند تا سوال اضافه تر می کنم... توی سیلماریلیون همون قسمت سقوط گوندولین نوشته که تور 5 بالروگ و اکثلیون 3 و بقیه خائان سلطنتی هم 3 بالروگ دیگر را نابود کردند..!!! خوب این جوری که حسابشون خیلی می ره بالا ... در حالی که در مقاله ای که سایت در مورد بالروگ ها داده بود گفته شده بود که تعدادشون 7 تا بیشتر نبوده...( در ضمن بالروگ خزد دوم رو هم در نظر بگیرید ) ... یک سوال دیگه هم اینکه - اکثلیون ار الف های نولدور بود که با فراخوان فیانور به سرزمین میانه آمده بودند یا از الف های تلری ( سیندار ؟ ) یا بعدا در سرزمین میانه به دنیا اومده.؟؟؟ اگه میشه یه تاریخچه ای ازش بگو...( نون اضافی با دوغ هم بده ... دونقطه دی )

ممنون...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار
خیلی جالبه...خوب حالا که همه تاپیک را از مسیرش خارج کردند من هم چند تا سوال اضافه تر می کنم... توی سیلماریلیون همون قسمت سقوط گوندولین نوشته که تور 5 بالروگ و اکثلیون 3 و بقیه خائان سلطنتی هم 3 بالروگ دیگر را نابود کردند..!!! خوب این جوری که حسابشون خیلی می ره بالا ... در حالی که در مقاله ای که سایت در مورد بالروگ ها داده بود گفته شده بود که تعدادشون 7 تا بیشتر نبوده...( در ضمن بالروگ خزد دوم رو هم در نظر بگیرید ) ... یک سوال دیگه هم اینکه - اکثلیون ار الف های نولدور بود که با فراخوان فیانور به سرزمین میانه آمده بودند یا از الف های تلری ( سیندار ؟ ) یا بعدا در سرزمین میانه به دنیا اومده.؟؟؟ اگه میشه یه تاریخچه ای ازش بگو...( نون اضافی با دوغ هم بده ... دونقطه دی )

ممنون...

سلام به همه.اول تشکر بسیاراز هالباراد جان سابق ، تورین عزیز جدید بابت توضیحی که داد ، ميتراندير عزیز چشم سعی می کنم شرح کاملش رو بنویسم و بگذارم .اما لگولاس جان بشدت تاپیک رو منحرف کردی (دونقطه دی) بهتر بود برای این سوالها تاپیکهای جدا میزدی که بعدا پیدا کردنشون راحت تر باشه .برای جواب این سوالت باید یک دور کاملا تاریخ سرزمین میانه رو دوره کنی چون این موضوعیه که بارها تغییر کرده و اتفاقهای زیادی در این مورد افتاده .درمورد بالروگها توی یک تاپیک دیگه توضیحاتی دادم که یک قسمتهایی ازش به این بحثم مربوطه که اونا رو هم اینجا می آرم .

همونطور که می دونی در ابتدا تالکین بالروگها رو فرزندان ملکور حساب کرده بود :

اما والار بسیار بندرت به آنجا می رفتند، به شمال ، ملکور ارتش و شیاطین خود را در آنجا بنیاد نهاد.اولین مخلوقات او پا به عرصه وجود نهادند: با قلبهایی از آتش و شعله هایی همچون تازیانه در دست. الفها بعد ها آنها را بالروگ نامیدند.(کوئنتا سیلواریلیون، در باب آمدن الفها ، مربوط به سال 1937)

و همچنین با تعداد زیاد :

...ملکو سپاه بالروگها را در پی آنان فرستاد...(کتاب افسانه های گمشده ، افسانه گیلفانون)

و یا :

...و صدها عدد بالروگ بر آنها مسلط شدند ، آنان ترسناک ترین و شوم ترین شیاطینی بودند که ملکور تاکنون بر علیه گندولین استفاده کرده بود (کتاب افسانه های گمشده ، بخش 2 ، سقوط گندولین )

این موضوع حتی تا وقتی که تالکین کتاب ارباب حلقه ها و بالروگ موریا رو می نوشت هم ادامه داشت :

...آنجا گرگها آمدند و گرگ سوارها ، هزار بالروگ و گلارونگ ، پدر اژدهایان ... ( تاریخ سرزمین میانه ؛حلقه مورگوت ؛ مربوط به حوالی سال 1950 ) . در نوشتارهای اولیه تالکین بالروگها کمتر ترسناک و آسیب پذیر تر بودند ، همونطور که تعداد زیادی از اونها بدست تور و گلروفیندل و اکثلیون از پای در اومدند . اما کم کم تلقی تالکین در مورد ماهیت بالروگها تغییر کرد و اونها رو اقسام مایار حساب کرد ،همچنین که کریستوفر در این مورد نوشته که :

پدر من دگر هیچگاه آنها را پسران ملکور نخواند ، فرزندان والار از خصوصیات اولیه اساطیر پدرم بود که توسط او کنار گذاشته شد و متروک ماند .

از اینجا بود که تعداد بالروگها دستخوش تغییر شد ، در حالیکه قبلا از صدها و هزاران بالروگ و ارتشی از اونها اسم برده شده بود و مثلا 4 بالروگی که بدست اکثلیون کشته شدند یا چند تایی که بدست گلروفیندل کشته شدند و یا اونهایی که با تبر تور از پا در اومدند یا همون بالروگ موریا ( که حداقل و قطعا میشه 35 تاشون رو حساب کرد و در کتابهای تالکین آدرس داد ) اما تالکین به این نتیجه رسید که تعداد بالروگها که حالا از مایار بودند بسیار کمتر از این باید باشه ، اون در دست نوشته ای در حاشیه تاریخ سرزمین میانه ، جلد 12 ، حلقه مورگوت این موضوع رو اینطور نوشته :

نباید تعداد بالروگها رو بیشتر از 3 و یا در نهایت بیشتر از 7 حساب کرد ...

و جایی دیگه در کتاب افسانه های گمشده جلد 2 ، سقوط گندولین کرسیتوفر تالکین در پاورقی شرح میده که :

ایده ارتش بالروگهای ملکور مدتها در آثار پدرم ادامه داشت اما در آخرین یادداشتها پدرم نوشته شده بود که فقط تعداد بسیار کمتری بالروگ وجود داشته ، حداکثر 7 عدد ....

اما تکلیف بالروگهای قبلی چی میشند؟ کریستوفر تالکین اینطور موضوع رو حل می کنه که : میشه اینطور حساب کرد که بالروگها در 2 گروه بزرگ و اصلی طبقه بندی شدند ، بالروگهای بزرگ و بالروگهای کوچک ، فقط تعداد بسیار اندکی بالروگ بزرگ وجود دارد که از مایار هستند(همون 7 عدد) و تعداد بسیار بیشتری بالروگ کوچک و ضعیف تر که توسط ملکور و با تقلید از بالروگهای بزرگتر ساخته شدند ...(مثل جریان انتها و ترول ها).

و اما در مورد اکثلیون :من عاشق این الفم (دونقطه دی) اون فرمانده نیروهای محافظ کاخ گندولین ، یکی از 12 نجیب زاده مشهور در گندولین و عهده دار مسئولیت دفاع از شهر بوده در توصیف اون گفته شده که همیشه بر روی آخرین دیوار دفاعی شهر می ایستاده و کلاخودی با یک میخ نقره ای بزرگ بر روی اون بسر می گذاشته ، صدای بسیار زیبایی داشه و بهتر از همه ساکنان و خنیاگران گندولین با موسیقی آشنا بوده ،اون بهمراه گلروفیندل و اگالموث جزو گارد محافظ بانو آدرهل بوده و در جنگ اشکهای بی شمار گروه و لشکر الفهای گندولین رو هدایت می کرده ، در هنگام سقوط گندولین اون بعد از کشتن 3 بالروگ با گثموگ فرمانده بالروگها رودررو میشه ، بعد از مدتی نبرد شمشیرش از دستش خارج میشه ولی به سرعت بطرف گتموگ حمله می کنه و میخ کلاهخودش رو در بدن اون فرو میکنه ، دستانش رو بدور اون حلقه می کنه و با هم به پایین و در آب پرت میشند ، اونجا آتیش گتموگ خاموش میشه ولی سنگینی اون باعث میشه که اکثلیون رو هم با خودش غرق کنه . در مورد نژادش گفته میشه که از الفهای نولدور اولیه بوده اما بطور دقیق و یقین مشخص نیست ولی از اونجایی که همیشه از اون با الفهای نولدوری نامبرده شده و از روی توصیفات کمی که از اون شده نظر غالب اینه که اون الف نولدور بوده.

موفق باشی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

1. استاد چه عجب عاشق یه الفی! (در راستای نفرتت از الفها !!)

2.وای چقدر باحال بود سرگذشت اکثلیون خیلی جمع و جور و خوب بود دستت درد نکنه! میشه منابع این تیکه اکثلیون رو هم بگی؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

من به عنوان یکی از دونه داین عاشق الفها که نیستم ولی ازشون خوشم میاد. به هر حال برادران و خواهران بزرگتر ما بیدند. اما برام عجیبه که اله سار عزیز به عنوان پادشاه ما چرا از الفها بیزاره؟؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس

خیلی ممنون السار جان...( دو نقطه دی ) ... من هم وقتی سیلماریلیون رو خوندم خیلی ازش خوشم اومد...( نا سلامتی قوم و خویش دو رمه )...راستی این قضیه نفرت کینگ السار از الف ها چیست ؟ ( شاید به خاطر این که پدر زنش الف بوده و نمی ذاشته با هم عروسی کنند ..)...در ضمن کسی از رینگیتور خبر نداره ؟ مثل اینکه هنوز معلوم و حال است ...Who Cares ???

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار
1. استاد چه عجب عاشق یه الفی! (در راستای نفرتت از الفها !!)

2.وای چقدر باحال بود سرگذشت اکثلیون خیلی جمع و جور و خوب بود دستت درد نکنه! میشه منابع این تیکه اکثلیون رو هم بگی؟!

چرا نمیشه بانوی الف؟ شما فقط دستور بده .

برای اون قسمتهایی که در مورد شکل و قیافش و صداش و اینا بود به اینجا نیگا کن :

تاریخ سرزمین میانه ؛ بخش 2 ؛ جی ال 3 ؛ از صفحه 26 تا 65

برای اون قسمتش که در مورد آردهل بود اینجا رو ببین :

تاریخ سرزمی میانه ؛ جلد 11 ؛ بخش مائگلین

برای قسمت نبردش با گوثموگ هم که می دونی کجای سیل رو ببینی ، کتاب UT رو هم صفحات 40 تا 45 رو یه مرور بکن که یک شرح و توضیح از مجموع همش داده .

من به عنوان یکی از دونه داین عاشق الفها که نیستم ولی ازشون خوشم میاد. به هر حال برادران و خواهران بزرگتر ما بیدند. اما برام عجیبه که اله سار عزیز به عنوان پادشاه ما چرا از الفها بیزاره؟؟؟

خیلی ممنون السار جان...( دو نقطه دی ) ... من هم وقتی سیلماریلیون رو خوندم خیلی ازش خوشم اومد...( نا سلامتی قوم و خویش دو رمه )...راستی این قضیه نفرت کینگ السار از الف ها چیست ؟ ( شاید به خاطر این که پدر زنش الف بوده و نمی ذاشته با هم عروسی کنند ..)...در ضمن کسی از رینگیتور خبر نداره ؟ مثل اینکه هنوز معلوم و حال است ...Who Cares ???

در مورد این نفرت هم بگذریم چون بازگو کردنش خطر مرگ داره اما همین رو بدونید که خدا نیاره اون روزی رو که گیر یک الف بیوفتید .خارج از شوخی من از الفهای زیادی خوشم نمیاد شاید 2- 3 تا کسایی مثل همین اکثلیون و یا فینرود .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ارنديل

سلام دوستان

البته چون اين تاپيك يه كم از موضوع پرت شده سوالهاي منم كمي تا قسمتي پرت خواهد بود:

1-اولا مي خواستم بپرسم گلارونگ(شمشير تورين)چرا معروف بود يعني من اصلا چيز زيادي در مورده تورين نمي دونم؟(البته به جز پيشگويي تالكين در مورده كشته شدن ملكور)

2-استاد اله سار در پستهاي قبلي به نقل از كريستوفر نوشته:

میشه اینطور حساب کرد که بالروگها در 2 گروه بزرگ و اصلی طبقه بندی شدند ، بالروگهای بزرگ و بالروگهای کوچک ، فقط تعداد بسیار اندکی بالروگ بزرگ وجود دارد که از مایار هستند(همون 7 عدد) و تعداد بسیار بیشتری بالروگ کوچک و ضعیف تر که توسط ملکور و با تقلید از بالروگهای بزرگتر ساخته شدند ...(مثل جریان انتها و ترول ها).

من اين قضيه‌ي تقليدو درست و حسابي نفهميدم يعني ملكور ترولها رو از سنگ كوه و با تقليد از انتها ساخت در حالي كه والار نمي تونن موجودي رو خلق كنند و فقط قادر به بازسازي و تغييرشون هستند اينجا شايد بشه گفت اونها از خميره انتها و انت بانوها ساخته شدند، پس بالروگ‌هاي كوچك يا ضعيفتر چطور ، منظور از اينكه ملكور اونها رو با تقليد از بالروگهاي بزرگ ساخت چيه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

ارندیل عزیز. گلاورونگ شمشیر تورین نیست. گلاورونگ نام پدر اژدهاها و اولین اژدهای آتشین بود که تحت خدمت مورگوت بود. شمشیر تورین تورامبار اسمش گورتانگ بود.

وقتی که تورین تورامبار در دست اورکها اسیر بود، بهترین دوستش، بلگ کمان سخت اهل دوریات به تعقیب اورکها پرداخت تا تورین رو نجات بده.

یه کم باید به عقب برگردم. هنگامی که تورین از دوریات رفت (ماجراش مفصله. توی سیلماریلیون بخون) بلگ خواست که به دنبال اون بره و از تینگول خواست که آنگلاچل، یکی از دو شمشیری که ائول به عنوان بهای خروج از دوریات به تینگول داده بود (اون یکیش آنگوئیرل بود) رو بهش بده. وقتی که آنگلاچل رو داشتند بهش میدادند، ملیان بهش گفت که این شمشیر به دستی که دسته اش رو گرفته وفا نمیکنه و روح پلید سازنده اش هنوز در اون هست. به هرحال بلگ آنگلاچل رو گرفت و رفت.

وقتی که تورین رو اسیر در تور جادویی اورکها پیدا کردند، بلگ شروع به پاره کردن تورها کرد. وقتی که داشت این کار رو میکرد ناگهان تورین به هوش آمد و به دلیل افسون تور و این که میدید یه نفر با شمشیر روی سرش خم شده، بلگ رو یک اورک تصور کرد، آنگلاچل رو از دست اون قاپید و بلگ رو کشت. وقتی که تورین به خودش اومد از ناراحتی تقریبا دیوانه شد. شمشیر هم در عزای صاحبش سیاه شد.

وقتی که تورین به دوریات برگشت و شفا یافته بود، خواست که شمشیر رو براش دوباره بسازند و وقتی که دوباره ساخته شد نامش رو گورتانگ گذاشت.

گلاورونگ که شما فرمودید اژدهایی بود که توسط تورین تورامبار کشته شد. دیگه حوصله ندارم ماجرای نفرین مورگوت بر خاندان هورین رو برات توضیح بدم و افسون گلاورونگ بر تورین و نینور رو برات تعریف کنم. فقط بدون که تورین بعد از کشتن گلاورونگ با همون شمشیر خودکشی کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سارون کبیر

1- اون مکالمه ی معروف بین شمشیر و تورین رو اگه میشه بگین .

2- گرز سارون خاصیت بخوصوصی داشت؟ یا گرز ملکور؟ یا اینکه نه فقط یک سلا معمولی در دست فردی قدرت مند بودند؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ارنديل

ممنون از توضيحاتت هالبارد منظورم همون گورتانگ بود كه با اسم اين اژدها قاطي كردم:unde:كسي نيست جواب سوال دومم رو بده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

ارندیل عزیز در مورد این جریان تقلید بارها و بارها تو تاپیک های دیگه به طور مفصل توضیح داده شده اما چون پیداشون نکردم همینجا میگمشون , درسته والار نمیتونن موجودی رو خلق کنن و فقط قادر به تغییر یا بازسازیشون هستن. در این راستا, انت ها خلق نشدن بلکه یاوانا , برای اینکه درخت ها محافظی داشته باشن ترانه نگهبانان درخت ها,انت ها, رو برای اروی یگانه خوند , و ارو به انت ها تجسم بخشید و اونها شبان درخت ها شدن. از اون طرف , ترول ها خلق شده نیستن بلکه ملکور اومد چیزی بسان انت ها تهیه کنه اما به دلیل اینکه قادر به خلقت نبود نتیجه کارش درست نشد. به نظر میاد اون ترول ها رو با استفاده از انت ها خلق کرده یا این که سعی کرده از انت ها تقلید کنه.

چون در بحث پدید اومدن اورک ها که یه مثال دیگه در این زمینه هستند گفته شده که «اورک ها رو ملکور با شکنجه الفها بوجود آورد. همان طور که ترول ها را با تقلیدی ناشیانه از انت ها پرورد...»

پس بحث بالروگ های کوچکتر و ضعیف تر هم ممکنه همین باشه , همانطور که سارومان یوروک-هی ها رو تدارک دید , اون هم با استفاده از بالروگ ها سعی کرد بالروگ های کوچک تر رو بازسازی کنه! پس دیدی؟ والار نمیتونن چیزی اوریجینال بسازن , یا میتونن چیزی رو تغییر بدن مثل اورک ها یا ترول ها, یا میتونن چیزی رو بازسازی کنن مثل بالروگ ها.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

وقتی که تورین تورامبار بعد از کشتن گلاورونگ افسون از روش برداشته شد و متوجه حقیقت شد، رو به شمشیرش کرد و این جمله رو گفت:

Hail Gurthang! No lord or loyalty dost thou know,save the hand that wiedth thee. From no blood wilt thou shrink.

که یه جورایی معنیش میشه: درود گورتانگ! گویی تو هیچ ارباب و وفاداری نمیشناسی، حتی دستی که تو را حمل میکند و از دسته ات است که خونی نمیچکد (اگر غلط ترجمه کردم دوستان تصحیحش کنند)

و بعد ادامه میده که آیا تو خون مرا خواهی نوشید؟ آیا تو تورین تورامبار را سریع خواهی کشت؟

و صدایی از تیغه سیاه شمشیر در میاد که: بله! من با کمال میل خون تو را خواهم نوشید تا شاید خون اربابم بلگ را از یاد ببرم. و خون براندیر را که تو به ناحق کشتی. آری من تو را سریع خواهم کشت.

بعد تورین دسته شمشیر رو روی زمین میذاره و میپره روی تیغه.

اما راجع به گرز. گرز مورگوت که بهش گروند میگفتند و ملقب بود به پتک دنیای زیرین، با توجه به قدرت صاحبش باید گرز خارق العاده ای بوده باشه. به گونه ای که توی مبارزه مورگوت با فینگولفین میخونیم که با فرود آمدن ضربه های اون، شکافهایی در زمین ایجاد میشده و آتش ازش فوران میکرده. در دوران سوم، دژکوبی رو که سائورون ساخته و اون رو با جادو قدرتمند کرده بود، به یاد اون گرز، گروند نامیده بودند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ارش

می شه یکی وبلاگ رینگیتور رو بگه تا سر بزنیم؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون
می شه یکی وبلاگ رینگیتور رو بگه تا سر بزنیم؟

b2uno20.persianblog.com

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ارش

آرون جان این سایت رو زدم ولی ارور داد. فکر کنم اشتباه تایپ کردی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

ارش جان لینک درسته احتمالا مشکل از خودته. راستی یادت نره به آرشیو رینگیتور هم سر بزنی و از اوایل شروع به خوندن کنی. البته قسمت عمده مطالب قدیمیشو در یه وبلاگ دیگه دوباره جمع کرده که لینک دومه :

http://b4uno20.persianblog.com/

http://tolkien.persianblog.com

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الندیل پادشاه انسان ها

با سلام خدمت همه دوستان ,در فصل پادشاه تالار طلایی در دوبرج یه جایی اراگورن میگه که این شمشیر یعنی اندوریل که باز سازی شده نارسیل هستش رو تلچار در اعماق زمان ساخته در مورد این موضوع مطالب دیگه ای هم هست ,وهمینطور می خواستم خواهش کنم که یه تاریخچه کامل از شمشیر نارسیل اینکه چه کسی اونو ساخت ؟کجا ساخته شد؟ چه طوری به دست الندیل رسید ؟وهمینطور الندیل اون رو از چه کسی به ارث برده بود؟شکل ظاهری شمشیرو....بیان کنید.وهمینطور نیزه گیل گالاد (ایگلوس) رو چه کسی ساخته بود.با تشکر.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...