رفتن به مطلب

Recommended Posts

برگوند

مگه قدرت گاندالف از ویچ کینگ بیشتر نبود؟ پس چرا تو جلد 3 لوتر ویچ کینگ اونجوری با گاندالف حرف میزنه؟یا یا وقتی نزگول پرواز کنان رد میشه گاندالف با دست مشت کرده مثل سنگ سر جاش وایمیسته یا ویچ کینگو هماورد خودش میدونه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر
مگه قدرت گاندالف از ویچ کینگ بیشتر نبود؟ پس چرا تو جلد 3 لوتر ویچ کینگ اونجوری با گاندالف حرف میزنه؟یا یا وقتی نزگول پرواز کنان رد میشه گاندالف با دست مشت کرده مثل سنگ سر جاش وایمیسته یا ویچ کینگو هماورد خودش میدونه؟

در هر حال ویچ کینگ هم پشتش گرم بود و فکر نمی کرد هیچ مردی بتونه اون رو بکشه و این فرقه سایه نشین در هر حال خودخواهی خودشون رو داشتن. یادته یورک هی ها با آراگون چه جوری حرف می زدن؟

اما در مورد قدرت گندلف من فکر می کنم قدرت گندلف خاکستری خیلی کمتر از گندلف سفید بود و شاید در زمان خاکستری بودنش واقعاً ضعیف تر بوده. این احتمال هم هست که می ترسیده حلقه و فرودو لو برن و به خطر بیفتن که در اون صورت سرنوشت جهان عوض می شد.

یا شاید انتظار نداشته که نزگول به این سرعت از حرکت حلقه آگاه شده باشه و بتونه رد شون رو بگیره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

مالبت جان! حرف پست گرمی و اینا نیست! من فکر میکنم مادر ویچ کینگ به پسرش ادب یاد نداده بود که اونطوری حرف میزد. البته این احتمال هم هست که با رفیق نابابی مثل سائورون گشته اینطوری شده. یوروک هی ها که بدتر، اونا اصلا ادب و تربیت رو قبول ندارن، فرهنگشونم که اصلا هیچ. بگذریم...

ولی جدا خود منم فکر میکنم گاندلف به این خاطر از دست ویچ کینگ و بر و بچش فرار میکرد که احتمالا فقط توانایی دفاع از خودشو داشت و تضمینی روی بقیه نبود. اونجا جلوی دروازه هم که رجز خونی بود به نظر من.

همین!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سارون کبیر

توی بخش سوار سفید کتاب دوبرج باد از اون قسمتی که توی فنگورن اله سار ، لگولاس و گیملی به گندالف حمله میکنند خوب گندالف میگه : اشکالی ندارد دوستان شما هیچ سلا حی که بتواند به من اسیب بزند ندارید . خوب این یعنی چه ؟ یعنی گندالف رویین تن بود ؟؟؟؟؟؟ یا نامیرا به معنای واقعی؟ وقتی که حی ملکور که قویترین والاره طبق پیش گویی ها به دت تورینکشته میشه؟ هوووووم؟ و آیا جای این سوالو (تالارو) درست اومدم؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آناتار

به نظر من يعني دوستان گندالف چه مي خواستند (البته نمي خواستند) و چه نمي خواستند توانايي آسيب زدن به او را نداشتند زيرا گندالف همه ي شرايط را از ديد ساحريتش و مايار بودنش كنترل ميكرد! ولي گندالف دوستانش را خطاب قرار داد(آراگورن , لگولاس و گيملي) كه همه ي موجودات انسان و الف و كوتوله را شامل مي شود ولي نه دشمنانش! همون طوري كه گندالف به دفعات مي گويد : انتظار شكست از جانب دشمنش را دارد! يعني دشمن او (سائورون و تحت الامور وي ) مي توانستند شايد به گندالف آسيب بزنند! و او را شكست دهند!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
پرنسس ایووین

خوب در واقع گاندلف گفته شما ندارید یعنی(لگولاس اراگورن و گیملی ) شاید ویا حتما دشمنان قوی وسرسخت اون مثل ملکور وسائورون اون سلاح رو داشتند که قادر به نابودی اون باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سارون کبیر

بله خودمم این حدسو میزدم . ولی اون سلاح چیبود؟ و چرا ؟ اینجوری بود؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آناتار

اون سلاح احتمالا ارائده ي دشمن بوده !!! من در اين ضمينه مي دونم كه قدرت جادوگران از اراده ي آن هاست و شما هم مي دانيد و شكست آن ها هم اراده ي آن ها ست!!!

! بايد به جملات و چيز هايي كه در داستان ها پيدا مي كنيم بسنده كنيم و تصورات خودمون را در حدود آن ها حركت دهيم و بعد از طرف خودمون حرفي بزنيم!

ملكور يك والار است و در انديشه ي ارو قدرتمند ترين!!! پس مي توانسته اراده ي يك مايار را بشكند!

و در مورد سائورون هم بدانيم سائورون از برترين مايار بوده است و والار براي مقابله با كارهاي او در سرزمين ميانه و خنثي كردن آن ها (كه البته اين ماموريت در دوران سوم با كمك انسان ها و الف ها و كوتوله ها بسياري ديگر مثل انت ها عملي شد) ايستاري شامل 5 جادوگر را فرستادند! اگر گندالف قدرت مقابله با اورا داشت والار دليلي نمي ديدند تا تعداد بيشتري از مايار را در سرزمين ميانه رنجور كنند!!!!! و تنها گندالف خاكستري را مي فرستادند!! پس اراده ي سائورون از او بيشتر بوده! نتيجه اين كه اراده و قدرت زياد سائورون از تمام ايستاري هم بيشتر بوده و به راحتي در ميان آن ها رخنه مي كند و ايستاري را از هم مي پاشاند !! ( اراده ي سائورون را اول مي شكند!)خوب جالبه كه گندالف خود به دفعات مي گويد كه بسيار محتمل است از جانب دشمنانش شكست بخورد و براي پيروزي تنها اميد اندكي ابلهانه دارد!

حال در آن دوران سوم سارون پليد قدرت كمي دارد و بي جسم است ,بسيار ضعيف تر از دوران اول و دوم است! حال گندالف جوان به همراه 4 تن ديگر براي كمك به مردم مي آيند تا با كمك تمام ساكنان سرزمين ميانه سائورون را شكست دهند!!!

در اين شرايط گندالف اراده ي سائورون را بر جنگ مسلط مي بيند و پيروزي را از آن او مي داند ولي با اميد اندكش تلاش هاي بسيار مي كند و در شرايطي كه سارومان (كه از او داناتر است) پليد شده نيرو ها را متحد مي كند و اراده اش را رشد مي دهد !

ولي اراده ي گندالف راستين بوده! اراده ي سائورون مسلط بر امور بوده البته تنها بر جنگ و خادمانش و نه تا دوردست غرب سرزمين ميانه !در موردور و اطراف آن !!!

به جمله اي دقت كنيم در مورد دنه تور!

كه گفته مي شه دنه تور در برج سفيد با اراده اش قدرت سائورون را در برج تاريكش به چالش مي كشد!

ولي دنه تور نتوانست اين كار را كند . پس با اين حمله به سائورون از طريق پلانتير شكست مي خورد!

آراگورن با اراده اش در مقابل سائورون قد بر مي آورد ولي با ديدن قدرت سائورون از نگاه كردن در پلانتير و ادامه ي مبارزه با اراده ي او دست مي كشد .گندالف او را سرزنش مي كند و آراگورن مي گويد من مالك آن هم و اراده ياين كار را داشتم!

در مورد گندالف اگر او با اراده اش به جنگ با سائورون مي رفت ( با تفكرش و يا به كمك پلانتير و يا با حلقه ي قدرت) احتمالا شكست مي خورد! (البته به نظر من) بنابراين گندالف در نبرد با سائورون هيچ گاه اراده ي برج تاريك را به چالش نكشيد زيرا انتظار شكست از اين جانب را داشت و اراده ي خود را در اين حد نمي ديد!

پس شكست ساحر تنها از اراده اش است!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گولوم

شكست گندالف طبق گفته شورا محتمله چون گفتن اگه فرودو نتونه حلقه رو نابود كنه و حلقه به صاحبش برگرده,كل سرزمين ميانه تسخير خواهد شد.و گفت احتمالا تام بامباديل آخرين كسي است كه تسليم خواهد شد.يعني قدرت تام از گندالف هم بيشتر بوده.البته تو محدوده خودش.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی
شكست گندالف طبق گفته شورا محتمله چون گفتن اگه فرودو نتونه حلقه رو نابود كنه و حلقه به صاحبش برگرده,كل سرزمين ميانه تسخير خواهد شد.و گفت احتمالا تام بامباديل آخرين كسي است كه تسليم خواهد شد.يعني قدرت تام از گندالف هم بيشتر بوده.البته تو محدوده خودش.

اين كه مسلم ايت دوست عزيز! گاندلف چندين بار به اين مسئله اشاره كرد...خودمان به وضوح ديديم كه گاندلف باري از دست نزگول ها گريخت.

يوال اينست كه چطور بايد اينكار را انجام داد.

در مورد تام هم بحث مفصل تري در تاپيك خودش انجام شده است.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر

منم با آناتار موافقم. نباید به چشم یه سلاح فیزیکی بهش نگاه کنیم. گندلف یه جادوگره و موجودات عادی(اگه بشه به جمع دورف و الف و آدم گفت عادی.) نمی تونن بهش آسیب بزنن ولی عالیجنابان نزگل، ملکور و . . . جای خود دارند.

اینم فراموش نکنیم که همین گندلف سفید که این قدر شاخ شده در کتاب هابیت زمانی که گندلف خاکستری ای بیش نبود از دست گابلین ها فرار کرد رفت رو درخت.

اینم از نتیجه اخلاقی داستان که خود خواهی بده و از این حرفا.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

البته مالبت عزیز شما اصلا نباید گندالف توی هابیت رو با گندالف ارباب حلقه ها مقایسه کنی. فکر میکنم آرون یه زمانی توی همین سایت آردا نوشته بود که گندالفهای این دو تا کتاب تنها شباهتی که با هم دارند اسمشونه. علتش هم احتمالا اینه که در زمانی که تالکین کتاب هابیت رو مینوشته هنوز طرح اساسی و درستی برای لوتر نداشته.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
۩ Melkor ۩

مگه قدرت گاندالف از ویچ کینگ بیشتر نبود؟ پس چرا تو جلد 3 لوتر ویچ کینگ اونجوری با گاندالف حرف میزنه؟یا یا وقتی نزگول پرواز کنان رد میشه گاندالف با دست مشت کرده مثل سنگ سر جاش وایمیسته یا ویچ کینگو هماورد خودش میدونه؟

خب بايد بگم قاعدتا هيچ مردي هم نميتونسته ويچ كينگ رو بكشه و اين وهم و خيال باطلي هم نبوده .

اگر كتاب رو درست مطالعه كرده باشيد ، ميگه ويچ كينگ به توسط يك هابيت و يك زن كشته ميشه !!!!!

اما چطوريه كه يك مرد نميتونه ، اما اينها ميتونن ؟

چون شمشير اون هابيت جوان ، شمشير دست ساز انسان يا عادي نبوده بلكه شمشيري اهريمني بوده

كه در گورپشته نصيبش ميشه .

و بي شك اگر اون شمشير عادي بود هرگز اثري بر اون ايجاد نميكرد .

و بي شك ائووين به تاريخ مي پيوست ، و همينطور آراگورن هم ميراثش رو به گور ميبرد .

اما به هر حاال گاندولف از من و شما داناتر بوده ، و زماني هم كه در سكانس مجهز شدن ويچ كينگ در ميناس مورگول براي جنگ داره روي تصوير صحبت ميكنه

گفتارش شبيه كسي نيست كه درباره شخص كم تواني صحبت كنه .

او كاملا از قدرت ويچ كينگ آگاه بوده و ميدونسته شايد بدون شك بايد به شانس دل خوش كنه .

هر چند بايد بگم گانددولف سفيد با قدرتي ويژه بازگشت و ميشه گفت به نوعي سارومان رو از ميدان خارج كرد

اما اين به اين معني نيست ف كه بتونه رئيس سواران سياه موردور رو نابود كنه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

خب بايد بگم قاعدتا هيچ مردي هم نميتونسته ويچ كينگ رو بكشه و اين وهم و خيال باطلي هم نبوده .

اگر كتاب رو درست مطالعه كرده باشيد ، ميگه ويچ كينگ به توسط يك هابيت و يك زن كشته ميشه !!!!!

اما چطوريه كه يك مرد نميتونه ، اما اينها ميتونن ؟

چون شمشير اون هابيت جوان ، شمشير دست ساز انسان يا عادي نبوده بلكه شمشيري اهريمني بوده

كه در گورپشته نصيبش ميشه .

و بي شك اگر اون شمشير عادي بود هرگز اثري بر اون ايجاد نميكرد .

و بي شك ائووين به تاريخ مي پيوست ، و همينطور آراگورن هم ميراثش رو به گور ميبرد .

اما به هر حاال گاندولف از من و شما داناتر بوده ، و زماني هم كه در سكانس مجهز شدن ويچ كينگ در ميناس مورگول براي جنگ داره روي تصوير صحبت ميكنه

گفتارش شبيه كسي نيست كه درباره شخص كم تواني صحبت كنه .

او كاملا از قدرت ويچ كينگ آگاه بوده و ميدونسته شايد بدون شك بايد به شانس دل خوش كنه .

هر چند بايد بگم گانددولف سفيد با قدرتي ويژه بازگشت و ميشه گفت به نوعي سارومان رو از ميدان خارج كرد

اما اين به اين معني نيست ف كه بتونه رئيس سواران سياه موردور رو نابود كنه .

شمشیر مری اهریمنی نبوده، بلکه بسیار هم پاک بوده، شمشیر ساخته ی انسان های وسترنس با افسون نابودی آنگمار بر اون...

گرچه بهتره موضوع خودِ جادوپیشه توی تاپیک خودش بحث بشه...

در مورد گندالف هم اینو بگیم، درسته جادوپیشه واسه گندالف رجز میخونه و میخواد بگه من قوی ترم، اما یک انسان (نزگول) در برابر یک مایای قدرتمند هیچ شانسی نداره

درسته، نزگول برای انسان ها و الف ها خطرناک بودن اما برای مایار...

درواقع به این خاطر این حرفو میزنه چون ایستاری حق مقابله ی مستقیم با خصم رو نداشتن، اما اگه پای چیزهای خطیر در میون باشه، میجنگن!

مثل شکست دادن بالروگ مورگوت، یک مایا...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
baradil soldier of dale

علاوه بر چیزهایی که الوه جان گفت شاید به این نکته هم بشه اشاره کرد که قدرت نزگول به قدرت اربابشون وابسته بود.مثلا:

1-توی نبرد پله نور قدرت سائورون نسبت به قبل بیشتر شده بود و همین نیروی شاه جادوپیشه رو نیز بیشتر می کرد.

2- بعد از سقوط سائورون توی نبرد آخرین اتحاد نزگول خودشونو توی شرق پنهان می کنن(منبع: کتاب افسانه های ناتمام - فصل مصیبت دشت های گلادن)

3- سائورون توی سال 1000 د.س(تقریبی) دوباره توی دول گولدور ظهور می کنه.ظهور شاه جادوپیشه ی آنگمار نیز تقریبا سال 1300 د.س هست.یعنی بدون حضور فیزیکی سائورون , نزگول چیزی بیشتر از یک سایه ی شوم نیستن.

حالا نمی دونم چه قدر حرفام درست بود.

ویرایش شده در توسط baradil soldier of dale

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه
علاوه بر چیزهایی که الوه جان گفت شاید به این نکته هم بشه اشاره کرد که قدرت نزگول به قدرت اربابشون وابسته بود.مثلا: 1-توی نبرد پله نور قدرت سائورون نسبت به قبل بیشتر شده بود و همین نیروی شاه جادوپیشه رو نیز بیشتر می کرد. 2- بعد از سقوط سائورون توی نبرد آخرین اتحاد نزگول خودشونو توی شرق پنهان می کنن(منبع: کتاب افسانه های ناتمام - فصل مصیبت دشت های گلادن) 3- سائورون توی سال 1000 د.س(تقریبی) دوباره توی دول گولدور ظهور می کنه.ظهور شاه جادوپیشه ی آنگمار نیز تقریبا سال 1300 د.س هست.یعنی بدون حضور فیزیکی سائورون , نزگول چیزی بیشتر از یک سایه ی شوم نیستن. حالا نمی دونم چه قدر حرفام درست بود.

1- فکر خوبیه، اما من شخصا موافق نیستم، هر نه تن برای خودشون قدرت خودشون رو داشتن، مثلا گندالف میگه هیچ کسی نمیتونه در برابر نه تن مقاومت کنه، اما اشاره ای از سائورون نمیشه...

2و3- خب این ظهور جادوپیشه بعد از سائورون رو نمیشه به حساب وصل بودن کامل قدرت گذاشت، نزگول جسم انسانی خودشون رو هنوز دارن و فقط نامرئی هستن از چشم زندگان، مثل یه بُعد دیگه که جسمشون اینجا اما روحشون اونجا توی دنیای سایه ها هست و اون چیزی که توی فیلم هابیت: سفر غیر منتظره به عنوان سایه میبینیم چیز نادرستی هست از نظر من با مواردی که میدونیم

علت اینکه جادوپیشه بعد از سائورون میاد اینه که به اراده ی سائورون روی اورک ها نیاز داشته، به پشتیبان نیاز داشته و تنها نمیتونسته کاری کنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
توروندور

به نظر من درسته که گندالف مایا هست اما نه حلقه زیر فرمان حلقه یگانه که ساخته شاگرد اعظم مورگوت بوده ، در دست 9 نه انسان بوده. یعنی دیگه نمیشه از دیدگاه انسانی بررسی کرد اشباح حلقه رو. اونا هم برای خودشون الان قدرت هایی ماورایی دارن. گندالف توی فصل ملاقات های بسیار صفحه 439 خودش اعتراف میکنه به اینکه : در دنیا نیرو های زیادی از خوب و بد وجود دارد.بعضی ها نیروهایشان از من بیشتر است.در مقابل بعضی ها هنوز محک نخورده ام . زمان من دارد نزدیک میشود. فرمان روای مورگول و سوارانش جلو آمده اند.

این یعنی خود گندالف هم نمیدونسته کی قوی تره یعنی به چشم انسان بهشون نگاه نمیکرده.

اینو وقتی میگه که خاکستریه.

اما وقتی هم که سفید میشه اگر دقت کنیم به کارهای گندالف بیشتر جنبه دفاعی داره تا تهاجمی. به فرض بتونه 1 یا 2 یا 3 یا حتی 7 تاشونو دفاع کنه 8 و 9 چی ؟؟؟؟

که نمیتونه این کارم بکنه.

از نظر من قدرت گندالف در راستای چیزهای تعریف شده زیاد هست مثل ارک ها ترول ها یا چیزایی تو این سبک. نه در مقابل شیاطین اعظم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...