رفتن به مطلب
پرنسس ایووین

سوالات ارباب حلقه ها

Recommended Posts

torambar
سلام.کسی لینک فیلم Hunt for gollum را ندارد؟ظاهرا اتفاقات مهمی در اون افتاده درسته؟

چرا هست . یکم میگشتی خوب بود : ;)

viewtopic.php?f=11&t=860

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

به به برن عزیز کم پیدا شدی!

اتفاقا چیز زیاد مهمی توش نیست فقط دنبال گولوم میگردن. لون تاپیک فیلم رو خود لگولاس زده بود خواستم به چیزی که دیده ارجاعش بدم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

مهدیییییییییییییییی [-(

چرا هرجا میرم جواب میدی من میخوره توی ذوقم فقط اسپم میدم ;)

غلط املایی هم داری :((

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi
مهدیییییییییییییییی :-?

چرا هرجا میرم جواب میدی من میخوره توی ذوقم فقط اسپم میدم ;)

غلط املایی هم داری :((

نکنه انتظار داری ملت رو 6 ماه منتظر بذارم تا شما پیدات بشه؟! [-(

یه عمر ما غلط املایی گرفتیم یه بار هم تو بگیر. گهی پشت به زین و گهی زین به پشت!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tar-Isilmo

یه سوال:قدرت های حلقه دقیقا چی بود؟توی کتاب که خیلی توضیح نداده بود و توی فیلم هم تنها چیزی که از حلقه دیدیم پرت شدن انسان ها توی اخرین اتحاد توسط سائورون بود...دقیقا قدرت هاش چیه؟ ;)\ :((

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

البته دوستان آگاه تر باید جواب این سوال رو بدن ولی نظر شخصی من اینه که بخش اعظم قدرت حلقه، برای غلبه بر سه حلقه ی الف ها و کنترل اونها به کار می رفت. یا به عبارت بهتر، برای خنثی کردن قدرت اونها به کار می رفت.

پ.ن.

برداشت من این بود که قدرت حلقه در دست خود سائورون رو پرسیدین وگرنه به نظر میومد که روی دیگران، بیشتر بحش سایه ی درونشون رو تحریک بکنه تا چیز دیگه. ;)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

چیز زیادی ازش نمیدونیم. شاید اصلا حلقه قدرتی از خودش نداشته باشه و همه قدرتش همون چیزهایی باشه که سائرون از وجود خودش درون حلقه قرار داده بود. سائرون با حلقه میخواست سایر حلقه ها رو کنترل کنه و اونا رو به دنیای سایه بکشونه. با حلقه میتونست دنیای سایه ها رو ببینه و سواران سیاه رو کنترل کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
baggins

من تازه شروع کردم به خوندم یاران حلقه که با مقدمه مازیار میرهادی زاده روبرو شدم. البته مترجم کتاب علیزاده هست.

من هیچی این مقدمه که از شاهنامه فردوسی، روانشناسی و کیمیاگری، دوره کامل آثار افلاطون، ... نفهمیدم. ;)(

لازم بود یه همچنین مقدمه ای بنویسند. :(( اگه با تالکین آشنا نبودم کتابو می انداختم دور. [-(

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه
من تازه شروع کردم به خوندم یاران حلقه که با مقدمه مازیار میرهادی زاده روبرو شدم. البته مترجم کتاب علیزاده هست.

من هیچی این مقدمه که از شاهنامه فردوسی، روانشناسی و کیمیاگری، دوره کامل آثار افلاطون، ... نفهمیدم. ;)(

لازم بود یه همچنین مقدمه ای بنویسند. :(( اگه با تالکین آشنا نبودم کتابو می انداختم دور. :-?

ببخشیدا، اما این سوال نیست [-(

خب این همچین مقدمه ای شاید برای کسی که نخواد خیلی توی دنیای تالکین فرو بره لازم نباشه، اما اگه بخوای تحقیق کنی سرنخ هایی داری تا بتونی از جایی درست تحقیقتو شروع کنی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

اگه اون قسمت باعث تشدد خاطرت شده ازش بگذر ، به همین راحتی . از اونجایی که کتاب هابیت رو خوندی و فیلم رو هم دیدی ، نیازی به معرفی نژادها نداری ، یه راست برو سر داستان .

شاید بعد این که همه کتاب ها رو خوندی ، مشتاق مقدمه و هرچی مربوط به موشکافی دنیای تالکینه بشی .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mo.Mirnoruzy

درود به همگی

یه سوال : دوران کودکی و نوجوانی الف ها و دورف ها چند سال طول میکشه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mo.Mirnoruzy

یعنی هیچ کس نمیدونه؟

آخه به چه دردی میخوره وقتی تاریخ الفا رو میدونیم ولی نمیدونیم چند سال بچه ان. :-o

جواب نخواستم. :ymsmug:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tar-Isilmo

نه اصلا برای من سه سوالی پیش اومده!اگه اونها جاودانه ان پس باید در یه سن خاصی دیگه پیرنشن!اگه اینجوری باشه پس چرا گیل گالاد مو هاش سفید بود؟!با این حساب اونها میمیرن که!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
narich

کسی اینجا نیست جواب بده :ymsmug:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

یه جا در این مورد خونده بودم اما عدد دقیقش یادم نیست. تالکین به صراحت اینو بیان نکرده. باید بگردم پیداش کنم.

دوران کودکی الفها طولانی تر از انسانهاست اما نه خیلی(به ماجرای تورین و همبازی کودکیش در دوریات رجوع کنید)

گیل گالاد که موهاش سفید نبود! اون گیردان بود که سفید بود.

الفها پیر نمیشن وقتی به بلوغ میرسن رشدشون متوقف میشه و تغییری نمیکنن اما به زمین وابسته هستن و با پیر شدن زمین اونها هم زو به زوال میرن اما هرگز نمیمیرن.

ویرایش:

توی جلد دهم تاریخ سرزمین میانه در فصل آداب و روسم الدار اینجوری نوشته:

الفها در یک سالگی شروع به حرف زدن، راه رفتن و حتی رقصیدن میکنن. بلوغ اونها در بین 50 تا 100 سالگی رخ میده. در 50 سالگی جثه اونا به نهابت رشدش میرسه.

الفها چند دوران مختلف زندگی دارن. مدت این دورانها معلوم نیست. توی دوران سوم زندگیشون ریش در میارن. تنها موردی که ما میشناسیم گیردانه. البته ماهتان تنها الفیه که توی دوران دوم زندگیش ریش در آورد.

الفها در حالت عادی پیر نمیشن اما در سرزمین میانه به دلیل غم و اندوه ممکنه چهره شون پیر بشه و همچنین میدونیم که گویندور بر اثر شکنجه ها و سختی هایی که کشیده بود به قدری پیر شده بود که الفهای نارگوتروند نمیشناختنش.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tar-Isilmo

منظورتون رو از دوران سوم متوجه نمیشم!اگه بر حسب سال های یرزمین میانه باشه،که تعداد سال های هر سال به هم مساوی نیست،پس چیجوری این اتفاق میفته؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

به پست ارزشمند مهدی دقت کن ! نوشته : ((الفها چند دوران مختلف زندگی دارن. مدت این دورانها معلوم نیست)) .

این کاملا مشخص میکنه که دوران زندگی الف ها هیچ ربطی به دوران های تاریخی آردا نداره .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

اقا این قایق اراگورن و بجه ها چطور تا پشت اوزگیات رسیده اخه توی اطلس که نگاه میکردم دریایی نبود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

رودخانه بزرگ آندوین از وسط اوزگیلیات رد شده ، عرض این رودخونه انقدر زیاد بوده که فتح اوزگیلیات برای عبور ارتش بزرگ میناس مرگول لازم باشه. آراگورن با استفاده از همین رودخونه به اوزگیلیات رسید .

اگه به اطلس توجه کرده باشی این رودخونه در نهایت به دریا منتهی میشه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

دوستان یه سوال :

بعد این گه گروه یاران حلقه وارد موریا میشوند ، دروازه دورفی به دست حیوان مخوف دریاچه نابود میشه و راه با سنگ ها بسته میشه ! پس گالوم چطور به دنبال یاران حلقه وارد موریا میشه ؟

حالا فرض میکنیم جواب سوال بالا پیدا شد و گالوم به طریقی وارد موریا شده ، گالوم چطوری از پل ویران شده خزد - دوم عبور میکنه در حالی که این پل تنها راه موجود بوده و به وسیله گندالف و بالروگ نابود شده ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

جواب دقیقی ندارم اما میدونیم که گولوم سالهای زیادی تو کوهستان مه آلود بوده و حتما راه دیگه ای برای نفوذ پیدا کرده. مثل همون راهی که به موردور میرفت و فقط گولوم ازش خبر داشت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

سلام

تا حالا فکر کردین چرا تالکین جهت شرق رو برای جایگاه موردور در نظر گرفت؟ یا چرا در ادبیات انگلیسی از باد شرقی دل خوشی ندارن؟

من یه فرضیه دارم و البته هیچ ربطی هم شرق ستیزی نداره ولی قبل از طرحش دوست دارم نظر بقیه رو هم بدونم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mo.Mirnoruzy

با سلام.

راستش این سوال من هم هست. یا این که مثلا چرا والینور در غرب هست. :ymblushing: اگه اجازه هست من چرت و پرتامو بگم. نظر من اینه که شاید به این دلیل باشه که در فرهنگ غرب یه ترس و نگرانی از شرق وجود داره که فکر کنم مربوط به تاریخ باشه. قبل از اسلام یونانی ها و رومی ها با ایرانی ها جنگ داشتن یا بعد اسلام مسلمان ها که شام رو تسخیر کردن و با اروپایی ها جنگیدن.( التبه من هیچ سررشته ای از تاریخ ندارم و اساتید تصحیح کنن.) خوب تالکین هم یه غربی هست و همین ترس پنهان که تو فرهنگ غربه بهش رسیده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

طبیعیه که شخصی که خودش در غرب زندگی میکنه غرب رو مظهر شر قرار نمیده. قبلا هم تو فروم این قضیه بحث شده بود و یکی از دوستان گفت که اروپای شرقی معمولا به تاریکی و شر بودن معروف بوده. توی آثار دیگه مثل دراکولا هم میبینیم که اروپای شرقی جایگاه این موجوده.

اروپایی ها بعد از کشف قاره آمریکا اونجا رو بهشت میخوندن و اینکه تالکین والینور رو در غرب قرار داده منطقیه.

حرفهای میرنوروزی هم درسته. جنگهای صلیبی میتونه دلیل دیگه ای برای این قضیه باشه.

منتظر فرضیه تضاد هستم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

البته اشاره ی استاد مهدی در مورد بهشت خوندن قاره ی امریکا کاملاً درسته و باز البته بدیهیه که جهت بندی غرب و شرق کاملاً بستگی به موقعیت قرارگیری فرد داره. چیزی که آقای میرنوروزی هم بهش اشاره کردن چندان بی محل نیست ولی من شخصاً دوست دارم مبنای کار تالکین رو عقب تر از مبحث جنگ های صلیبی ببرم.

شما اگر تاریخ افسانه های ایرانی رو بررسی کنید -مخصوصاً شاهنامه رو- می بینید که همه جا از شمال به عنوان جایگاه دیوان یاد می کنه. داستان مبارزه ی رستم و دیو سپید رو به یادتون هست؟ این که دلسوزان کاووس بهش گفتن حتی جمشید با همه ی قدرتش به سمت مازندران نرفت؟ این داستان در اصل، قدرت و اهمیت بیشتری داشته ولی متأسفانه منابع اتکای اون در گذر سالها از دست رفته.

پرت افتادم. غرض این بود که بشر اگر از جایی کوچ کرده باشه و به هر دلیلی میل داشته باشه که اون گذشته رو انکار کنه، از محل سابق به عنوان جایگاه پلیدی یاد می کنه. پایه ی ادعای من، کوچ تبار سازننده ی ایران از مناطق مرتفع شمالیه.

شاید تالکین که در مورد افسانه های فرهنگ خودش اطلاعات خوبی داشته بیشتر تحت تأثیر چنین افکاری شرق رو منبع پلیدی گرفته تا شمال یا جنوب. البته بنده در زمینه ی شناخت تالکین ادعایی ندارم و اگر مابقی دوستان اطلاعات بیشتری بدن استفاده می کنیم.

پ.ن.

اگر سؤال رنگ و بوی تکرار داشت معذرت میخوام. برداشتم این بود که صحبت در مورد اروپای شرقی در پست های قبلی دوستان محدودیت زمان و مکان داره :ymblushing:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×
×
  • جدید...