رفتن به مطلب
آرون

نحوه خواندن سیلماریلیون

Recommended Posts

تضاد

من سیلماریلیون و هابیت رو به انگلیسی خوندم. و کتاب صوتی اینها رو هم چند باری گوش کردم. مخصوصاً سیلماریلیون رو که روی گوشی ام دارم و به کرات گوش میدم. ولی هنوز فرصتی نشده که سه گانه به طور کامل بخونم. معمولاً برای چک کردن و مطمئن شدن سراغش میرم. متن هابیت همون طور که آقای علیزاده در ترجمه اشون حفظ کردن بسیار روان و راحته. یا حداقل من این طور فکر میکنم. متن سیلماریلیون از حیث فهم برای کسی که با انگلیسی خوب آشنا باشه مشکل نیست ولی از حیث ادبی، متن سنگینی به شمار میاد. اگر میخواهی تازه شروع کنی من هابیت رو پیشنهاد میکنم. ولی در عین حال سیلماریلیون یک سری جذابیت داره که برای یه هوادار تالکین در هیچ کتاب دیگه ای پیدا نمیشه پس چشمی بهش داشته باش :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
pirooz

نسخه فارسي رو خوندم :D

اما انگليسي يه چند بار اومدم بخونم يكمم خوندم ولي حوصلم نكشيد ! داستاني كه فارسي هست آخه چرا انگليسي خوند :D

حالا اگه يه كتابي كه نخونده باشيم، باشه يه چيزي !

پ.ن : راستي اصلان چي كا ميكني ؟! زدي تو كار تاپيكاي عتيقه ؟! ;)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

من هم سيلماريليون انگليسی رو دارم. اما چون تخصصی در اين باره ندارم، نظر خاصی نمی تونم بدم. فقط اين كه فارسی خيلی از انگليسی بهتره؛ چون فارسی شيرين ترين زبان دنياست!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Fladrif Skinbark

این دومین باره که دارم سیلماریلیون رو میخونم. بار اول تا قبل از ورود آدمیان خوندم و وقفه افتاد و نشد. و من هم فقط متن رو میخوندم.

این بار ولی یک چیز خیلی مهم یاد گرفتم که بهتون پیشنهاد میکنم حتما انجام بدید شما هم موقع خوندن سیلماریلیون و بقیه ی کتاب های تالکین.

کاری که بار دوم کردم این بود که تمام مسیر ها و مکان ها رو از روی نقشه چک میکردم و هر چند فصل به کتاب اطلس سرزمین میانه سر میزدم و مفصل مکان یابی میکردم رویداد هارو. بعد فهمیدم چه قدر جغرافیا توی آثار تالکین نقش اساسی داره. به حدی که یکی از بزرگترین اشتباهات در مطالعه ی آثارش، غافل شدن از نقشه ها و جغرافیای داستانه. 

تالکین مثل یک معمار تمام جزئیات مکانی دنیاش رو توصیف میکنه و میسازه. انقدر که میشه با جزئیات اونها رو تصور کرد. پیوند داستان و رویداد ها با جغرافیا پیوند بسیار تنگاتنگیه. خیلی موقع ها به یاد آوردن رویداد ها بدون تصور داشتن از جغرافیاشون غیر ممکن میشه. بدون مکان یابی رویداد ها، کل رویداد های کتاب های تالکین مثل یک سری اتفاق بی شکل و در هم بر هم به نظر میاد. اما مکان یابی و نقشه ها به داستان های تالکین عمق میدن، بُعد میدن و اونهارو ژرف تر میکنن. خود تالکین به نقش این قضیه کاملا آگاه بوده و به نظرم این علت اصرار و وسواسش روی جغرافیاست.

از طرفی پیوند رویداد ها و مکان ها در کتابهای تالکین یک پیوند کاملا پویاست. کاراکتر ها و مردم ناحیه های مختلف متناسب با ویژگی های محیطی محل زندگیشون، ویژگی های رفتاری و شکل زندگی منحصر به فردی پیدا می کنن. 
مثلا الف های اوسیریاند رو مقایسه کنید با الف های هیت لوم. الف های اوسیریاند چون در مناطق دورتری از درگیری ها حضور دارن، و چون مناطقشون به وسیله ی رود ها مرزبندی و حاصلخیز شده، بسیار مستقل و آرام زندگی میکنن و اتفاقات کمی رو رقم میزنن. در جنگ ها کمتر شرکت دارن. ریسک پذیریشون پایینه و نمیخوان آرامششون به هم بخوره (زمانی که آدمیان رو از مناطق خودشون طرد کردن تا با مخاطراتشون رو به رو نشن). اما الف های هیت لوم در خط مقدم نبرد با مورگوت، بسیار تایین کننده تر و بی باک ترن. 
یا ویژگی های الف های نارگوتروند و الف های قلمرو محروس رو در نظر بگیرید. یا از ارباب حلقه ها هابیت ها رو در نظر بگیرید که اون ویژگی های رفتاری رو به خاطر دور افتادگی بیش از حد از مرکز اتفاقات دارن. از اونور روهیریم ها و گوندور رو در نظر بگیرید که به خاطر شرایط مکانیشون، چه به دلیل قرار گیری بین گوندور و آیزنگارد و چه به دلیل وجود دشت ها، ویژگی هاشون متفاوت میشه. 
نکته ی جالب دیگه تغییر کردن نقشه ها و شکل زمین در دوران های مختلفه. که باز هم مسئله رو مهم تر میکنه. به نظرم حتما تمام جزئیات نقشه رو در طول داستان دنبال کنید. تصورتون از کل داستان بسیار متفاوت تر میشه. 

یک چیز دیگه هم که این دفعه فهمیدم و انجامش دادم این بود که تلفظ صحیح و درست هر اسمی داخل کتاب رو از واژه نامه ی پشت کتاب سیلماریلیون چک کردم. این رو هم پیشنهاد میکنم. با این که خیلی سخته! ولی بسیار اسامی زیبا هستن که حیفه به شکل اصلی تلفظ نشن. مثلا حیفه که maedhros  رو مایدروس تلفظ کنید! dh مثل حرف "د" معمولی تلفظ نمیشه بلکه یک جور "د" رقیق شده ست. مثل صدای th در کلمه ی the انگلیسی ( و نه مثلا در thing). کلمه با احتساب این "د" رقیق شده، مائِدرُس تلفظ میشه. به هر حال تالکین استاد زبان شناسیه و قبل از هرچیز، زبان رو خلق کرد. بعد دنیایی رو برای به کار گیری این زبان ساخت. زبان های آردا بسیار پویان، متحول میشن با تاریخ و زمان، و سیر تاریخی دارن و حتی بعضاً شخصیت دارن! زبان ها و تلفظ ها خیلی مهمن چون همه چیز از زبان شروع شد. "در آغاز کلمه بود".
 

ویرایش شده در توسط Fladrif Skinbark

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Peredhil

من هم موافقم، خواندن كتاب در كنار اطلس خيلى حس خوبى داره و واقعا تالكين تمام جزييات رو نشون داده، واقعا مكان ها به طور كامل توصيف شدن، همچنين نقشه ها هم مو به مو از روى متن رسم شدن، فصل جغرافياى سيلماريليون كه اسم دقيقشو يادم نيست رو اگه بخونيد كاملا متوجه ميشيد، واقعا نقشه ها كاملا دقيق رسم شدن، همچنين مناطق هم به طور كامل و با جزييات كامل توصيف شدن توسط استاد! واقعا دنياى شگفت انگيزيه.

ویرایش شده در توسط Peredhil

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور پسر هور

دوستان واقعا متن اصلی خوندنش دشواره.من خودم کتابهایی مثل تام بامبادیل،رووراندوم،دهقان گیلز از هام و آهنگری از ووتن کبیر که در پکی به نام tolkien trasury هست رو به زبان اصلی خوندم و به زودی میخوام ترجمشون کنم ولی به سختی سیلماریلیون نیستن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...