رفتن به مطلب

Recommended Posts

3DMahdi

چه اشتباهی کردم لینک اون تاپیک رو دادم! خواهشن از این استراتژی های نا جوانمردانه استفاده نکن. ماشاالله شما تکاور جوانمردی هستی، اینجوری به شکل نابرابر نمیری به جنگ.(به اینا میگن پاچه خواری!)

پیشنهاد میکنم ان تاپیکهای رکوددار رو نخونی چون بعد ز صفحه 5 میخوای سرتو بکوبی به دیوار.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

البته بهترین حالتت میتونه کوبیده شدن سر به دیوار باشه :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

خيالتون تخت. نه خودم سرم رو ميكوبم به ديوار و نه كسي ميتونه سرم رو بكوبه به ديوار تولكاس جان!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
torambar

یه سوال : پادشاهان نومه نور این توانایی رو داشتن که به اختیار خودشون بمیرن ؟ انگار همچین توانایی ای رو داشتن که آگاهانه مرگ رو انتخاب کنن و بزارن سلطنت به فرزندشون برسه (طبیعتا بعد از اینکه مدت زیادی عمر کردن) جایی در فرهنگنامه خوندم که آراگورن که از نسل پادشاهان نومه نور بوده هم این توانایی رو داشته و به این شکل مرده.

البته میدونم هر کسی میتونه به اختیار خودش بمیره ! ولی اینجا مثل اینکه منظور خودکشی نیست. به نظر من مثل اینه که میتونستن بعد از مدت طولانی زندگی کردن، به مرگ اجازه بدن که اون ها رو در بر بگیره، یا همچین چیزی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

بله شاهان نومه نور این توانایی رو داشتن که قبل از اینکه فرتوت بشن به اختیار خودشون بمیرن. البته اینجوری نبود که طرف توی 50 سالگی اراده کنه و بمیره، این فقط مختص زمان پیری بود. در واقع میتونستن انتخاب کنن که قبل از از کار افتادگی و با افتخار بمیرن یا به هر قیمتی به زندگی چنگ بزنن و پیر و فرتوت بشن.

توی قصه های ناتمام بخش دودمان الروس: شاهان نومه نور در مورد تار آتانامیر اینجوری نوشته:

«آتانامیر را ناخرستند نیز خوانده اند، زیرا نخستین پادشاهی بود که از جان گذشتگی سر باز زد یا به میل خود از سلطنت کناره نگرفت و تا جایی زیست که مرگ او را فرتوت و خرفت از پا در آورد»

صفحه 117 قصه های ناتمام

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
king.nezgul

بله شاهان نومه نور این توانایی رو داشتن که قبل از اینکه فرتوت بشن به اختیار خودشون بمیرن. البته اینجوری نبود که طرف توی 50 سالگی اراده کنه و بمیره، این فقط مختص زمان پیری بود. در واقع میتونستن انتخاب کنن که قبل از از کار افتادگی و با افتخار بمیرن یا به هر قیمتی به زندگی چنگ بزنن و پیر و فرتوت بشن.

توی قصه های ناتمام بخش دودمان الروس: شاهان نومه نور در مورد تار آتانامیر اینجوری نوشته:

«آتانامیر را ناخرستند نیز خوانده اند، زیرا نخستین پادشاهی بود که از جان گذشتگی سر باز زد یا به میل خود از سلطنت کناره نگرفت و تا جایی زیست که مرگ او را فرتوت و خرفت از پا در آورد»

صفحه 117 قصه های ناتمام

مهدی جان فکر نمی کنم منظورش این باشه از جان خودش محافظت کرد در ضمن مگه پادشاهان نومه نور نیم الف بودن یا انسان خالص؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

محافظت؟ در برابر چی؟

نه "از جان گذشتگی" اینجا اون معنی که شما فکر میکنید نداره. همون استفاده نکردن از مرگ اختیاریه.

خیر، نیمه الف نبودن اما عمر چند برابر انسان های عادی داشتن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تولکاس آستالدو

خیر، نیمه الف نبودن اما عمر چند برابر انسان های عادی داشتن

مگه از نسل الروس نبودن خب نیمه الف محسوب میشن تا حدودی هرچند به نوعی نسل به نسل عمرشون کاهش پیدا میکرد ویرایش شده در توسط تولکاس آستالدو

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

مگه از نسل الروس نبودن خب نیمه الف محسوب میشن تا حدودی هرچند به نوعی نسل به نسل عمرشون کاهش پیدا میکرد

حتی خود الروس هم نیمه الف محسوب نمیشه. الروس بعد از انتخابی که کرد انسان خالص شد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور پسر هور

نومه نور جزیره بوده در وسط دریا و اولین پادشاه آن الروس تارمیناتور برادر الروند.دودمان الروس نسبت به دیگر فانیان عمر بیشتری داشتند و از نژاد دونه داین بودند.نومه نور به عنوان جایزه و مهد پادشاهی برای الروس بنا شد.و در زمان آر-کارامازون 26 مین پادشاه غرق شد.ولی الندیل و فرزندان آن از غرق شدن گریختند.زمانی که آر-کارامازون پادشاه بود تمام اختیارات دست سائورون بود و وقتی نومه نور غرق شد دلیلش تنبیه پادشاهان بود.

من نمیتونم اطلاعات بیشتر از این بدم چون از نوشتن خسته میشم.ولی برای اطلاعات بیشتر میتونید به آکالابت در سیلماریلیون و نومه نور و سرزمین میانه دوران دوم رجوع کنید.در پایین هم عکس جزیره نومه نور رو واستون گذاشتم

Screenshot_2017-02-24-17-33-21-1.png

ویرایش شده در توسط تور پسر هور

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...