peter-jackson 18 ارسال شده در مه 25, 2015 (ویرایش شده) سلام دوستان ! توی نامه های تالکین خوندم که او طی نامه نگاری هایی که با یک روزنامه نگار ومنتقد آمریکایی داشته دخالت آموزه های دینی و مسیحی ویا تاثیر اونها رو بر داستان ارباب حلقه ها رو رد کرده. ولی سوالی که هست اینه که این خیلی بعید به نظر می رسه چیزهایی مثل چشم تنها و نبردنهایی و نابودی قدرت شر و اتحاد همگان وجود گالومی که خود را تباه ناپاکی کرده کاملا به داستان جلوه الهی میده . به نظرم این مسال در ناخودآگاه تالکین تاثیر گذاشته و به داستان سراییش وارد شده . نظر شما چیه ؟ خوشحال میشم بشنوم ویرایش شده در مه 26, 2015 توسط الوه انتقال پست 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
peter-jackson 18 ارسال شده در مه 27, 2015 البته که معتقد بود تالکین یک مسیحی معتقد بوده و جالبه بدونین که در مناظره های پی در پی با دوستش سی اس لوییس که ابتدا یک یب خدا بوده اون رو خداپرست و بعد مسیحی کرد این موضوع در آثارش هم واضحه به نظرم فقط وقتی میشه برچسب نژادپرستس زد که تالکین شباهتی بین شخصیت ها و یا نژادهای کم ارزش داستانش با نژادهای واقعی دنیای ما قایل شده باشه و الا در تمام داستانها ما بد و متوسط خوب و بهترین داریم نمیشه که به همه ی عناصر ارزشی یکسانی داد !! میشه ؟!؟!؟ 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Nienor Niniel 3,259 ارسال شده در مه 27, 2015 سلام دوستان ! توی نامه های تالکین خوندم که او طی نامه نگاری هایی که با یک روزنامه نگار ومنتقد آمریکایی داشته دخالت آموزه های دینی و مسیحی ویا تاثیر اونها رو بر داستان ارباب حلقه ها رو رد کرده. ولی سوالی که هست اینه که این خیلی بعید به نظر می رسه چیزهایی مثل چشم تنها و نبردنهایی و نابودی قدرت شر و اتحاد همگان وجود گالومی که خود را تباه ناپاکی کرده کاملا به داستان جلوه الهی میده . به نظرم این مسال در ناخودآگاه تالکین تاثیر گذاشته و به داستان سراییش وارد شده . نظر شما چیه ؟ خوشحال میشم بشنوم درسته خب.خیلی چیزا رو ضمیر ناخود آگاه ما تاثیر میذارن بدون اینکه بفهمیم.شایدم استاد منظورش این بوده که ارتباط مستقیمی نبوده.البته اگه بخوایم بهم ربطشون بدیم البته مثال هایی که زدین چیزیه که تو خیلی از داستان ها هست.همیشه یک خیری هست که به شر پیروز بشه.و مسلما تنها هم این کارو نمیکنه(یک نفر تنها) اتحادی هم ممکنه به وجود بیاد.منظورم اینه که بهتره دلایل بیشتر یا جزئی تر باشن 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
لرد ساورون 4 ارسال شده در مه 28, 2015 سلام بچه هایه سوالی دارم که نتونستم جوابشاپیداکنم .آیازبان های ساخته شده توسط تالکین کامل وقابل کاربردهستن یاایشون چندجمله ازخودشون بیان کردن وگفتن مثلامعنیش میشه فلان چیز؟ 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
LORD.H 763 ارسال شده در مه 28, 2015 (ویرایش شده) سلام بچه هایه سوالی دارم که نتونستم جوابشاپیداکنم .آیازبان های ساخته شده توسط تالکین کامل وقابل کاربردهستن یاایشون چندجمله ازخودشون بیان کردن وگفتن مثلامعنیش میشه فلان چیز؟ برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به https://arda.ir/forum...p?showtopic=550 https://arda.ir/forum...p?showtopic=964 https://arda.ir/forum...?showtopic=1572 https://arda.ir/forum...p?showtopic=911 https://arda.ir/forum/index.php?showtopic=582 ویرایش شده در مه 28, 2015 توسط LORD.H 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
لرد ساورون 4 ارسال شده در مه 28, 2015 ممنون ازاینکه سریع جواب دادی.تااونجایی که فهمیدم وهمونطورکه حدس میزدم زبان های ساخت تالکین کامل نیستن وچندین کلمه وجمله راشامل میشن ونمیتوان بااین زبان هامکالمه کرد. 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
LORD.H 763 ارسال شده در مه 28, 2015 (ویرایش شده) ممنون ازاینکه سریع جواب دادی.تااونجایی که فهمیدم وهمونطورکه حدس میزدم زبان های ساخت تالکین کامل نیستن وچندین کلمه وجمله راشامل میشن ونمیتوان بااین زبان هامکالمه کرد. ولی تا حدی با زبان الفی میشه این کارو کرد (باز به همون تاپیک آموزش زبان الفی رجوع کنید) ویرایش شده در مه 31, 2015 توسط LORD.H 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Anna 795 ارسال شده در مه 28, 2015 یه سوال دارم: اگه الف ها فرزندان ارشد و انسان ها فرزندان کوچکتر ایلوواتار هستند و دورف ها فرزند خواندش. هابیت ها چه نسبت فرزندیی دارن؟ 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
شاهزاده آرون 295 ارسال شده در مه 28, 2015 (ویرایش شده) یه سوال دارم: اگه الف ها فرزندان ارشد و انسان ها فرزندان کوچکتر ایلوواتار هستند و دورف ها فرزند خواندش. هابیت ها چه نسبت فرزندیی دارن؟ هابیت ها در واقع شاخه ای از انسان ها هستند بنابراین اون ها هم فرزندان ایلوتار محسوب میشن، میتونید تگ زیر رو ببینید: #2 ویرایش شده در مه 28, 2015 توسط شاهزاده آرون 9 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الندیل پادشاه انسان ها 1,647 ارسال شده در مه 29, 2015 به نظر شما آقای تالکین نژاد پرست نبود؟ چرا توی دنیای اون این همه تبعیض بین نژادهای مختلف وجود داشت، مثلا الف ها جاودانه بودند و اگه اتفاقی کشته میشدند سرنوشت مشخصی داشتند و به تالارهای ماندوس میرفتند و ار این جنبه دلهره ای نداشتند، زیباتر و ماهر تر از انسان ها یودند و.......... در حالی که انسانهای بیچاره که آن ها هم فرزندان ایلوتار بودند زشتروضعیف تر از الف ها بودند و عمر کوتاهی داشتند و سرنوشت پس از مرگشان هم اصلا معلوم نبود و حتی اکثر والار ها هم از آن خبر نداشتند ، در بین افراد خود یک نژاد هم اگه کسی کار مهمی میکرد حتما اصل و نصب دار بود، مثلا بیلبو بگینز از هابیت ها کلی در مورد نژادش و این که اصیل بود و غیره گفته شده، به نظر شما این تبعیض نژادی به خاطر اون نبود که آقای تالکین توی آفریقای جنوبی در اوج نژاد پرستی و آپارتاید بزرگ شده بود و این اندیشه در او ریشه دوانده بود که برخص از برخی دیگر برترند؟ مثلا سفید ها از سیاهان؟ شما چرا فکر می کنید جاودانه بودن الف ها یک برتری محسوب میشه در برابر فانی بودن انسان ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خیلی وقته کتاب ها رو نخوندم.ولی خود تالکین هم میگه که به انسان ها هدیه مرگ ارزانی شده.توجه کنید هدیه مرگ .اگه چیز بدی بود هدیه نمیداد.با مرگ روح انسان ها تولدی دوباره پیدا میکنه.اما شما اینو در نظر داشته باش که چه قدر سخت ویکنواخت میشه وقتی جاودانه باشی. ××× یاد یکی از دیالوگ های براد پیت در فیلم تروی افتادم که برای معشوقه اش بیرزیس میگه که الهه ها وخدایان به فانی بودن ما(انسان ها) رشک می برند. 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
شاهزاده آرون 295 ارسال شده در مه 29, 2015 (ویرایش شده) شما چرا فکر می کنید جاودانه بودن الف ها یک برتری محسوب میشه در برابر فانی بودن انسان ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شما خودتون میدونید که من با نظر زاپا ذر مورد نژاد پرستی مخالفم و جوابیه ای هم بهش دادم، اما در مورد این قضیه هدیه نمیتونم با شما موافق باشم، مگه هدیه زورکی هم میشه! این که مرگ هدیه ارو به انسان هاست چیزیه که از الف ها نقل شده و هیج جا نیومده که خود انسان ها این رو مثل یه هدیه برا خودشون بدونن، در واقع از جایی که تاریخ آردانقل شده همواره انسان ها به عمر طولانی تر الف ها حسرت میخوردند، و به دنبال عمر طولانی تری بودند و انسان های که با ملکور جنگیدند و لقب اداین یافتند هم یکی از پاداش هاشون این بود که عمری به نسبت طولانی تر به دست آوردند، اگه مرگ هدیه بود پس چرا تاخیر در مرگ هم هدیه محسوب میشه؟ به نظر شما این تناقض محسوب نمیشه؟ از این گذشته هدیه وقتی هدیست که طرف توی قبول کردن یا رد کردنش آزاد باشه، این میشه زور ، در مباحثه فینرود و آندرت در مورد مرگ هم میشه به وضوح عمق نگرانی و ناراحتی انسان ها از مرگ رو دید و این که اون ها تصور میکردند که ابتدا جاودانه بودند و توسط سیاهی بزرگی این نعمت از آن ها گرفته شده است و نظریه ای دیگه ای غیر از نظریه الف ها داشتند، من به شخصه با وجود این که خودم الفم اینجا در مورد انسان ها بهشون حق میدم که در مورد خودشون طور دیگه ای فکر کنن و نظر انسان ها را در مورد انسان ها بیشتر قبول دارم. البته همه این ها که گفتم به این معنی نیست که فکر میکنم تالکین نژادپرست بوده بلکه منظورم اینه که معلومه که در دنیای تالکین هم مثل دنیای خودمون نژادهای مختلف با هم تفاوت داشتند و جاودانه بودن در واقع یه مزیت برای الفها بود. ویرایش شده در مه 29, 2015 توسط شاهزاده آرون 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
3DMahdi 14,529 ارسال شده در مه 29, 2015 البته توجه داشته باشید این مرگ که شما ازش اسم میبرید نصف این هدیه است! هدیه ایلوواتار به انسانها اینه که روح اونها بندی زمین نیست(بر خلاف الفها) و پس از مرگ به جای دیگه میرن. از این زاویه که نگاه بکنیم انقدرا هم بد نیست. زندگی الفها مثل یک حبس ابد میمونه. اونها تا ابد مجبورن در آردا بمونن و هیچ جای دیگه نمیتونن برن. اما انسانها میتونن برن به جای دیگه که فقط خودشون اونجا میتونن برن و دو دنیا رو تجربه میکنن و چه بسا این دنیای دوم خیلی خیلی بهتر از آردایی باشه که الف ها محکومن تا ابد توش بمونن. 13 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
زاپا 756 ارسال شده در مه 30, 2015 چند وقت پیش من یه مطلبی در مورد نژاد پرستی در آردا نوشته بودم . از همه دوستانی که با حوصله به من پاسخ دادند تشکر میکنم و همین جا اعلام میکنم که این شبهه برای من برطرف شد و من قانع شدم. ( خوب سایت برا همین برطرف شدن سوال هاس دیگه)مخصوصا با توجه به پست های دوستان زیر : از آنا: ایلوواتار موهبت اختیار و به انسان ها داده تا زندگی شون و خودشون بسازن فراتر از آهنگ آینور... در صورتی که بقیه سرنوشتی مشخص در آهنگ آینور داشتن. اگه انسان ها میدونستن آخرش قراره چه اتفاقی براشون بیافته دیگه اختیار معنی نداشت. با این حال سرنوشت اصلی الف ها هم بعد از پایان جهان مشخص میشه... از شاهزاده آرون : این که یه نژاد قویتر باشه به خودی خود دلیل اون نیست که بگیم طرف نژادپرست بوده، در دنیای خودمون هم نژادهای مختلف با همدیگه تفاوت های زیادی دارن و حتی تحقیقات علمی زیادی انجام شده که مثلا فلان نژاد باهوش ترن و یا قدبلندترن و عمر طولانی تری میکنند. چیزی که میتوان به عنوان نژادپرستی در نظر گرفت این است که یک سری از نژاد ها از حقوق اجتماعی و نه طبیعی بیشتری برخوردار باشند. این که الف ها فانی نیستند جز طبیعت آنهاست و شاید بعضی از آن ها خودشان هم این را دوست نداشته باشند. اما در دنیای تالکین تفاوتی بین حقوق اجتماعی نژادهای مختلف نمیبینیم و همون طور که دوستان اشاره کردند هابیت ها نقش اساسی و شاید اساسی ترین نقش را در سرنگونی شائورون داشتند. از لرد لاس : -انسان ها به هیچ وجه بیچاره نبودند...در دوره هایی حتی از الدار هم برجسته تر هستن(دوره اوج نومه نور) و در نهایت هم وارثان نهایی سرزمین میانه می شن...در حالی که الدار باید "فراموش کنند و فراموش بشند" از مهدی : زندگی الفها مثل یک حبس ابد میمونه. اونها تا ابد مجبورن در آردا بمونن و هیچ جای دیگه نمیتونن برن. اما انسانها میتونن برن به جای دیگه که فقط خودشون اونجا میتونن برن و دو دنیا رو تجربه میکنن و چه بسا این دنیای دوم خیلی خیلی بهتر از آردایی باشه که الف ها محکومن تا ابد توش بمونن. 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
king.nezgul 102 ارسال شده در مه 30, 2015 چرا هوآن تونست سایرون شکست بده مگه مایارها قدرتمند تر از گرگنماها نیستن؟ (این موضوع ارزش سایرونو خیلی پایین میاره) ;) 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
eddard stark 686 ارسال شده در مه 30, 2015 چرا هوآن تونست سایرون شکست بده مگه مایارها قدرتمند تر از گرگنماها نیستن؟ (این موضوع ارزش سایرونو خیلی پایین میاره) ;) هوان خودش سگ شکاری والار بود و یک مایا حساب میشد نه گرگنما 13 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
M.A.R 16 ارسال شده در ژوئن 1, 2015 سلام به همه دوستان در سیلماریلیون اومده که اورک ها الف های اسیر شده به دست مورگوت اند که در گذر سالیان به پلیدی گراییدن و در جایی دیگه اومده مورگوت خودش اونها رو آفریده ولی کارش تنها در حد تقلید کودکانه ای از ایواتار بوده و در ارباب حلقه ها گندالف میگه اورک ها تخم گذاری میکنند. اما اینکه حقیقت چیه تا حالا به نتیجه خاصی نرسیدم. لطفا اگه کسی میدونه به ما هم خبر بده. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
lord of the moon 411 ارسال شده در ژوئن 3, 2015 چرا هوآن تونست سایرون شکست بده مگه مایارها قدرتمند تر از گرگنماها نیستن؟ (این موضوع ارزش سایرونو خیلی پایین میاره) ;) کاملاً موافقم ول خب تالکین شاید به این امر اشاره داشته که گاهی بعضی چیزها مثل وفاداری هوان قدرتش به سائرون هم میرسه در هر صورت تالکین چاره ای جز شکست سائرون نداشت . کتابش ارباب حلقه هاست نه نغمه ی یخ و اتش که مردم هی توش بمیرند! سلام به همه دوستان در سیلماریلیون اومده که اورک ها الف های اسیر شده به دست مورگوت اند که در گذر سالیان به پلیدی گراییدن و در جایی دیگه اومده مورگوت خودش اونها رو آفریده ولی کارش تنها در حد تقلید کودکانه ای از ایواتار بوده و در ارباب حلقه ها گندالف میگه اورک ها تخم گذاری میکنند. اما اینکه حقیقت چیه تا حالا به نتیجه خاصی نرسیدم. لطفا اگه کسی میدونه به ما هم خبر بده. خب قدرت خلق فقط مال ایلوواتاره و هیچ مخلوقی قدرت اونو نداره درست مثل انسان ها که از آهن آدم آهنی درست کردند و یک خلقت مصنوعی به وجود آوردند ملکور هم از الف ها ارک درست کرد خب حالا که اون ها تبدیل به یک موجود دیگه شدند باید نحوه ی جدیدی در زاد و ولد داشته باشند و اون تخم گذاریه 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Peredhil 1,397 ارسال شده در ژوئن 3, 2015 چرا هوآن تونست سایرون شکست بده مگه مایارها قدرتمند تر از گرگنماها نیستن؟ (این موضوع ارزش سایرونو خیلی پایین میاره) ;) يه موضوع هم هست اينه كه والار و مايار، وقتى كالبدى به خودشون ميگيرن، قدرت هاشون كم ميشه كه در مورد سائرون هم اين صدق ميكنه 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الوه 8,414 ارسال شده در ژوئن 3, 2015 در ارباب حلقه ها گندالف میگه اورک ها تخم گذاری میکنند. اما اینکه حقیقت چیه تا حالا به نتیجه خاصی نرسیدم. لطفا اگه کسی میدونه به ما هم خبر بده. ببخشید، گندالف کجای کتاب ارباب حلقه ها همچین حرفی میزنه؟ اگه درست یادم باشه واژه ی تخم و ترکه توی کتاب وجود داره (حالا در مورد اورک ها بود یا چیز دیگه یادم نیست دقیق) که اگه یه لغت نامه رو چک کنید میتونید معنیش رو ببینید که به هیچ عنوان معنی اون تخم گذاری نیست! در هر صورت تالکین چاره ای جز شکست سائرون نداشت . کتابش ارباب حلقه هاست نه نغمه ی یخ و اتش که مردم هی توش بمیرند! درسته توی ارباب حلقه ها کاراکترهایی که کتاب بهشون بیشتر پرداخته بود زیاد کشته نشدن اما کم کشته وجود نداشت! کشته هایی که همگی اسامی خاص داشتن و مهم بودن و فقط خیلی هاشون در اون بازه ی زمانی نبرد حلقه بهشون نمیتونست پرداخته بشه، توصیه میکنم فصل نبرد میدان های پله نور کتاب بازگشت شاه و به خصوص بخش های انتهایی اون رو هم بخونید؛ به علاوه بار غم و ناامیدی درون داستان چیزی هست که اثراتش از مرگ گران تره. حلقه نابود میشه، سائورون شکست میخوره، اله سار آرنور رو احیا میکنه و به گوندور پیوند میده و به نوعی خیر پیروز میشه اما حلقه های الفی هم قدرتشون رو از دست میدن، الف ها کوچ میکنن و عجایب سرزمین میانه هم باهاشون میره، زمین اینقدر آسیب دیده که سال های برای بازسازیش زمان لازمه، دورف ها انقراضشون بیشتر میشه، فرودو اینقدر آسیب دیده که برای التیام زخم هاش شاید فقط در والینور بتونه آرامش پیدا کنه و... نمیدونم شما کتاب سیلماریلیون رو خوندید یا نه اما در انتها چقدر از شخصیت هایی که میشناسیم زنده میمونن؟ تقریبا کمتر از انگشتان دست! شخصیت موثر در دو کتاب نگاه کنیم هیچکس! به قول دوستی: «کلا تالکین سابقه درازتری تو کشتن کاراکترها داره و اتفاقا خیلی راحت تر هم نسبت به مارتین میکشدشون». درست مثل انسان ها که از آهن آدم آهنی درست کردند و یک خلقت مصنوعی به وجود آوردند ملکور هم از الف ها ارک درست کرد با مثال خودتون حرف خودتون رو نقض کردید که! نتیجه ی ساخت آدم آهنی توسط انسان یک چیز بدون اراده از خود هست که حالا میتونه برنامه ریزی برای یک کاری اما از خودش هیچ اراده ای نداره (بحث AI و چیزهای دست یافته نشده اینجا نیست)، برخلاف کار ملکور که نتیجه اش موجوداتی با اراده ی کامل و از خودشون بوده! خب حالا که اون ها تبدیل به یک موجود دیگه شدند باید نحوه ی جدیدی در زاد و ولد داشته باشند و اون تخم گذاریه شما چطور به همچین نتیجه ای رسیدید و با اطمینان ازش صحبت میکنید؟ :/ لطفا بیشتر در مورد این بخش صحبت کنید اگه میشه... تا جوابتون رو آماده میکنید باید بگم که نه تنها هیچ چیزی در تمامی کتاب برای پشتیبانی و تایید نظر شما وجود نداره، به نظر شما تالکینی که در نامه هاش از شانس بسیار پایین موفقیت پیوند بین الف و انسان برای بچه دار شدن میگه و به این مسائل دقت داره و قانون های منطقی بسیاری در دنیاش وجود داره، میاد یکهو یک موجود رو از پستاندار به تخم گذار تغییر بده؟ ;) بعد این موجود تخم گذار شما چطور بعدا با انسان ها زاد و ولد میکنن و نسل جدیدی به وجود میارن؟ :/ لطفا پاسخ بدید! 11 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
فرمانروای انگمار 23 ارسال شده در ژوئن 6, 2015 ببخشید میخواستم بدونم دقیقا چطوری اردا درست شد ؟ 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Einar Dunadan 882 ارسال شده در ژوئن 6, 2015 ببخشید میخواستم بدونم دقیقا چطوری اردا درست شد ؟ درود بهترین پاسخ رو کتاب سیلماریلیون فصل1(آینولینداله) میتونه بهتون بده ;) 9 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
فرمانروای انگمار 23 ارسال شده در ژوئن 7, 2015 یعنی با اواز اردا رو درست کردن ؟ 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
اله ماکیل 2,460 ارسال شده در ژوئن 7, 2015 یعنی با اواز اردا رو درست کردن ؟ سلام به شما. بله همونطور که دوست عزیزمون کینگ جیمز اشاره کردن، خلقت آردا به وسیله ی آهنگی بود که آینور (والار) در برابر تخت ایلوواتار به ترنم آوردن و تجلی مادی اون آهنگ، دنیایی شد که در دنیای تالکین به آردا معروفه. 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Peredhil 1,397 ارسال شده در ژوئن 9, 2015 (ویرایش شده) هارادريم که با ارباب تاریکی متحد شده بودن، از این همه ارک چرا نمیترسیدن؟ چه وعده هایی بهشون داده شده بود؟ کیا بهشون وعده دادن؟ از چه راهی سائرون باهاشون ارتباط برقرار میکرد؟ ویرایش شده در ژوئن 9, 2015 توسط Peredhil 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
اله ماکیل 2,460 ارسال شده در ژوئن 9, 2015 هارادريم که با ارباب تاریکی متحد شده بودن، از این همه ارک چرا نمیترسیدن؟ چه وعده هایی بهشون داده شده بود؟ کیا بهشون وعده دادن؟ از چه راهی سائرون باهاشون ارتباط برقرار میکرد؟ اینکه نمیترسیدن، دلیل بر این نمیشه که ازشون خوششون هم میومد. از نظر اونها اورک ها به عنوان متحدانی بودن منافعشون (که همانا سقوط پادشاهی گوندور و انسان های غرب هست) اونا رو به هم پیوند میداد. وگرنه گمون نکنم علاقه و پیوندی جز این بینشون بوده باشه. با این اوصاف، هارادریم ها نه دلیلی برای ترس از اورک ها داشتن، و نه انگیزه ای برای دوستی با اورک ها!!! :دی هیچوقت به صراحت از وعده هایی که از طرف سائورون به هارادریم ها داده شده بود صحبتی نشده. ولی میشه حدس زد که وعده های سائورون، نباید آنچنان تفاوتی با وعده هایی داشته باشه که مورگوت به خاندان اولدور ملعون داده بود؛ یا وعده ی حکومت بر منطقه ای بوده و یا چیزی شبیه به این. ولی همونطور که بالا گفتم، بزرگترین وعده برای هارادریم، میتونست همون سقوط و نابودی پادشاهی گوندور باشه که دشمن دیرینه ی هارادریم به حساب میومدن. حالا تو این راستا اگه وعده ای هم به هارادریم داده میشد که چه بهتر. هارادریم ها علیرغم اینکه ریشه و نبارشون به انسان های شرقی میرسید که در دوران اول به بلریاند نیومدن، ولی تو دوران سوم در جنوب سرزمین میانه، قدرت غیرقابل انکاری به شمار میومدن. به همین دلیل بود که سائورون نمیتونست در جنگ حلقه از قدرت اونها چشم پوشی کنه. اما اینکه سائورون چطور باهاشون ارتباط برقرار میکرد، لزوما احتیاج به پروسه ی خیلی پیچیده و محیرالعقولی نداشته. بالاخره سائورون پیک ها و قاصدانی داشته که اتفاقا بعضیاشون خیلی هم معروف بودن، مثل دهان سائورون. کافی بود مقاصد سائورون از طریق این پیک ها و خادمان به متحدانش ابلاغ بشه. همین. ;) 7 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست