تالکین 24 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 (ویرایش شده) گندالف در سایه سقوط کرد. پس طبیعی بود که بمیرد. ولی این که چرا زنده ماند برای من سوال شده. این که من باز فرستاده شدم. از طرف کی؟ احتمالا والار نیستن چون اونا هیج جا بعد از سقوط نومه نور تو موارد مربوط به سرزمین میانه دخالت نکردن. شاید هم اونجا واقعا مرد! بعدش تالکین دید نیرو کم داره دوباره زندش کرد!! ( هیچ خندانک دیگه ای ندارین ؟/ ) ویرایش شده در ژوئن 19, 2013 توسط تور تصحیح 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
لگولاس 180 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 خوب بعد از افتادن که افتاد توی آب بعدش هم دنب بالروگ و رو گرفت و رفت بالای پلاکانهای باستانی باهاش جنگید ... خوب کم کسی هم که نبود مثلا مایاری گفتن... بعد شکست بالروگ هم به حالت مرگ افتاد... یعنی من فکر می کنم مرد... بعد توسط ولار بازگشت داده شد تا معموریت خودشو در سرزمین میانه به پایان برسه...دیدی که گفت دوباره از نو متولد شدم.. حالا من اطلاعاتم زیاد دقیق نیست... اگه اساتید توضیحی می دونند عرض کنند... 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
اله سار 3,968 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 سلام به همه...خوب اساتید نیستن و منم سو استفاده کنم و پست بدم...اول بزار توضیح بدم درسته بعد از سقوط نومه نور دیگه والار ها تو اتفاقات سرزمین میانه مستقیما دخالت نکردن ا(که این به خواست ایلواتار بود)اما وقتی سایه سارون در سرزمین میانه افزایش پیدا کرد والار در آمان تصمیم گرفتن که کاری بکنن بعد به این نتیجه رسیدن که چند فرستاده یا به عبارت بهتر پیامبر به سرزمین میانه بفرستن...اینبار هم ایلواتار بهشون تاکید کرد که فرستاده ها باید به شکل آدمیان و الفها باشن و نباید که با زور و جبر سارون رو به چالش بطلبند. در جلسه ای که در آمان برگذار شد اغلب مایار از رفتن به سرزمین میانه سر باز زدن...اولین کسی که داوطلب شد Curumo (سارومان)از مردم آئوله بود و بعد از اون آلتار کسی که ارومه او را انتخاب کرده بود...بهر حال اولورین یا گندالف که از مردم منوه بود داوطلب نشد و تمایلی به رفتن نداشت چون از قدرت سارون می ترسید ولی به اصرار منوه راهی این ماموریت شد...در انتهای دوران سوم از این پنچ ایستاری تنها کسی که بر سر عهد و پیمان خودش با والار باقی مونده بود همون گندالف بود...و تنها امید نجات مردمان آزاده...بنا بر این وقتی تو مبارزه با بالروگ ، گندالف قالب جسمانی خودش رو از دست داد(نمرد بلکه قالب خودش رو از دست داد و به آمان بر گشت...) به در خواست منوه و با موافقت ارو یه بار دیگه بهش اجازه بازگشت به سرزمین میانه داه شد و به پاس پایمردی بر روی عهدش سفید پوش شد.... 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
فيانور روح آتش 9 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 خوب ديگه استادان بزرگ همه توضيحاتو دادن و براي ما تازه كارها جايي براي ترقي نذاشتن.خيلي ممنون كه توضيح به اين درستي دادين. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
الانور 55 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 کاملا درسته ولی یه والار یا مایا رو نمیشه کشت ... والار رو که به هیچ وجه مثلا اون ها ملکور رو پشت دیوارهای دنیا انداختند اما نتونستند نابودش کنند . مایار چون از والار پایین تر و ضعیف تر هستند مسئله یک کمی فرق می کنه .. تا ااونجایی که من توی یه مقاله خوندم مایار قوی و قدرتمند مثل سائورون تنها ضعیف می شوند اگر یادون باشه در بازگشت شاه گندالف ( مطمئن نیستم دقیقا کی ) میگه : اونچنان ضعیف شده که دوباره برخاستنش غیر ممکنه .. اما در مورد مایار ضعیف تر هم همین فکر رو می کنم .. مثلا سارومان شکل مادیشو از دست داد و موجودیتش هم قدرت سابق رو از دست داد . البته از این مسئله خیلی مطمئن نستم 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
رایت ساحر 50 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 من که اندازه ی شماها از ارباب حلقه ها سر در نمیارم، اما میدونم که جادوگران به تناسخ اعتقاد دارن، یعنی مرگ در واقع خروج از یک کالبد و ورود به کالبدی جدیده! (البته یه اتفاقات دیگه ای هم این وسط می افته) که همین اتفاق برای گاندالف می افته، اما به نظر من گاندالف باید شکل و ظاهر تازه ای پیدا میکرد و اینکه فقط از گاندالف خاکستری به سفید تبدیل بشه چندان درست به نظر نمیاد. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
میتراندیر گندلف 2 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 چرا از خودم نپرسیدید؟! 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
امپراطور تاریکی 19 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 موافقم.... یه کم غیر طبیعی به نظر می رسه......واقعا گاندولف به این راحتی بشه گاندولف سفید.... اگه ممکنه بازم بیشتر توضیح بدید... 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آرون 1,934 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 آقای امپراطور شما انگار فقط سوال تاپیک رو خوندید چرا جوابا رو نمیخونید ؟ جواب این تاپیک رو اله سار عزیز گفتن و اگه چیز اضافه ای فکر میکنید مونده یا حل نشده بگید (مثل بقیه دوستان) وگرنه توضیح اضافه ای برای سفید شدن گندالف نمونده 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ulmo 55 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 من هم با آرون كاملا موافقم هستم تازه آقای امپراطور گاندولف راحت سفيد پوش نشد او بالروگ جنگيد وضمنا تنها استاري بود كه به عهدش وفا كرد به همين دليل والار اورا برگرداندند تا معموريتي را كه به خاطر آن فرستاده شده بود را تمام كند. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
فارامیر 7 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 منم این جمله رو ازسایت تاک براوت میارم که بیانگر صحبتهای استاد الساره Gandalf passed into darkness out of thought and time. As Gandalf the Grey, he died. But because Gandalf had willingly sacrificed himself and in so doing had placed his fate in the hands of a higher power, Eru sent him back to Middle-earth to complete his task. He became Gandalf the White, greater in wisdom and power. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Gandalf Skin 44 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 به نقل از دو برج(197ص): گندالف: آنگاه تا ریکی مرا برگرفت و بیهوش در بیزمانی آواره شدم. دیر زمانی در جاده هایی که وصفشان را نخواهم گفت سرگردان میگشتم. برهنه بازم گرداندند,برایه زمانی مختصر تا آن که کارم به انجام برسد.برهنه روی کوه خوابیدم. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Gandalf Skin 44 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 البته من با نظر اله سار کاملا موافقم. اما یه نظریه هم خومدم دارم: من یه جایی خوندم که آب حیات در زیر زمین قرار داره.گندالف هم به معلق بودنش برای مدت طولانی بعد از افتادن از پل اشاره کرده, که تو خیلی از کتابهایه فلسفی نماد سردرگمی انسانه.کسی که اگه بتو نه از این سردرگمی با مفقیت عبور کنه به آب حیات میرسه. شاید گاندالف رسیده باشه؟ :- لطف کنین و نظر بدین. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ارنديل 7 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 سلام به همه...خوب اساتید نیستن و منم سو استفاده کنم و پست بدم...اول بزار توضیح بدم درسته بعد از سقوط نومه نور دیگه والار ها تو اتفاقات سرزمین میانه مستقیما دخالت نکردن ا(که این به خواست ایلواتار بود)اما وقتی سایه سارون در سرزمین میانه افزایش پیدا کرد والار در آمان تصمیم گرفتن که کاری بکنن بعد به این نتیجه رسیدن که چند فرستاده یا به عبارت بهتر پیامبر به سرزمین میانه بفرستن...اینبار هم ایلواتار بهشون تاکید کرد که فرستاده ها باید به شکل آدمیان و الفها باشن و نباید که با زور و جبر سارون رو به چالش بطلبند. در جلسه ای که در آمان برگذار شد اغلب مایار از رفتن به سرزمین میانه سر باز زدن...اولین کسی که داوطلب شد Curumo (سارومان)از مردم آئوله بود و بعد از اون آلتار کسی که ارومه او را انتخاب کرده بود...بهر حال اولورین یا گندالف که از مردم منوه بود داوطلب نشد و تمایلی به رفتن نداشت چون از قدرت سارون می ترسید ولی به اصرار منوه راهی این ماموریت شد...در انتهای دوران سوم از این پنچ ایستاری تنها کسی که بر سر عهد و پیمان خودش با والار باقی مونده بود همون گندالف بود...و تنها امید نجات مردمان آزاده...بنا بر این وقتی تو مبارزه با بالروگ ، گندالف قالب جسمانی خودش رو از دست داد(نمرد بلکه قالب خودش رو از دست داد و به آمان بر گشت...) به در خواست منوه و با موافقت ارو یه بار دیگه بهش اجازه بازگشت به سرزمین میانه داه شد و به پاس پایمردی بر روی عهدش سفید پوش شد.... با سلام اله سار عزيز خيلي خوب توضيح دادن اما به نظر من بعضي جاهاش مبهم موند كه با اجازتون مي پرسم تا اساتيد لطف كنن و جواب بدن: فرستادهاي به شكل الف هم اومد؟ و اگه اومد كيا بودن؟ و به عهدشون وفادار بودن؟گلورفيندل در بين اونها بود؟ يه سواله نسبتا بي ربط ديگه اينكه ايا گلورفيندل همون الفي بود كه در سقوط گوندولين با بالروگ مبارزه كرد؟ 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آرون 1,934 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 ارندیل عزیز فرستاده هایی که اله سار گفت منظورش مایار بود , که به تجسم های انسانی و به شکل پیرمردانی خردمند در اومدن .... و اینها پنج تن بودن که میشناسیشون احتمالا : گندالف - سارومان - راداگاست - آلاتار و پالاندو. در مورد اینها هم توضیح داده شده تو تاپیک های مربوطه مثلا تاپیک جادوگران آبی رو بخون در مورد وفاداری به عهدشون گفته ... گلورفیندل هم گفته میشه احتمال زیاد همون قبلیه , چون الف ها دوباره به دنیا میان و این بار در والینور, ولی گفته میشه گلورفیندل تنها الفی بود که در زندگی دوباره , باز به سرزمین میانه برگشت تا به الروند کمک کنه. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
گولوم 41 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 رفيق gandalf skin عزيز آخه مايار چه احتياجي به آب حيات داره وقتي ميتونه پس از مرگ دوباره به دنيا برگرده؟آب حيوان براي فاني هاست تا بتونن تو اين دنياي نكبتي تا قيام قيامت زنده باشن.حقيقت اينه كه من ترجيح مي دم بميرم و وقت زدن صور زنده نباشم.اگه ديگران ديدن اشتباه گفتم لطفا زياد محكم تو دهنم نزنيد.پيشاپيش متشكرم 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Gandalf Skin 44 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 گولوم عزیز رسیدن به آب حیات یکی از مراحل عرفانه.نه فقط برای عمر طولانی.ینی کسی که به آب حیات برسه کلی زحمت گشیده و دانش اندوخته تا راهو پیدا کرده.من کی گفتم گاندالف به دنبال آب حیات رفت؟من فقط گفتم اونو پیدا کرد.کاملا ناخواسته. 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آناتار 99 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 Gandalf من داراي اطلاعات زيادي در رابطه با عرفان هستم! مخصوصا اسلامي ! به واسطه ي قطب سلسله ي فرقه ي نعمت ال..ي ! خوب بگو آب حيات كدام مرحله است!! در ميترائيسم و مزديسنا هست! در بعضي فرقه هاي مسيحيت هست ولي در عرفان اسلامي نه! نه آنگونه كه شما مي گوييد! 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
گولوم 41 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 با تقدير از آناتار عزيز كه گويا اطلاعات خوبي از عرفان دارن و چون من هم خرده پا هستم و تازه پا در اين وادي گذاشتم,اميدوارم كه لطف كنن و ما رو از اطلاعاتشون بيشتر بهره ور كنن. دوست گرامي gandalf آب حيوان را هر كس طلب كنه نميابه همون طور كه اسكندر نتونست.اما خضر مرشد بود.نخواست پس به دست آورد.ولي به نظر من خضر هم پا در وادي طلب نهاد.وگرنه همراه اسكندر نميشد.شايد گوشه چشمي داشته ولي گندالف كاملا ناخواسته سقوط كرد.و در ضمن مرجع ما كتابه.اگه چنين چيزي بود يه گوشه چشمي اشاره مي كرد.راههاي رسيدن به آب حيات هميشه در سفر خلاصه شده و من هيچ جا نخوندم قبل از رسيدن بهش كسي با موجودي بجنگه.يه مسيره كه بايد درست انتخاب بشه وگرنه گم ميشي.من زياد اطلاعات كاملي از داستانهاي شبيه به خضر و اسكندر ندارم.يه اينديانا جونز و آخرين مبارزه رو ديدم,گيل گمش هم تقريبا شبيهه ولي نه كاملا و اون هم نرسيد.هاليوود و فيلم نامه هاي بي محتواش هم قابل استناد نيستن.پس ادامه بحث درباره آب حياتو به شما بزرگان محول مي كنم و رسما كنار مي كشم(اگه سوال خاصي براتون پيش نيومده) 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
آرداویراف 4 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 به نظر من گاندالف فقط یک جادوگر نبود بلکه جزو فنا ناپذیران بود که باید برای ترقی و پیشرفت بصورت مرگ ظاهری استحاله شوند 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
گولوم 41 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 البته همه جادوگران فنا ناپذير بودن ولي همون طور كه ميدونيد سارومان مرد و به گفته دوستان روحش از بين نرفت و اين معني جاودانگيه روح و باقي ماندنش در جهان ماديه(لا اقل اين جور به نظر من رسيد.).و اونها جسمشون رو ممكنه از دست بدن.پس اگه لازم باشه والار اونها رو به سرزمين ميانه برمي گردونن.(نظري كه درباره گندالف دارم) 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
نیمه الف 16 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 گندالف در سایه سقوط کرد. پس طبیعی بود که بمیرد. ولی این که چرا زنده ماند برای من سوال شده. این که من باز فرستاده شدم. از طرف کی؟ احتمالا والار ها نیستن چون اونا هیج جا بعد از سقوط نومه نور تو موارد مربوط به سرزمین میانه دخالت نکردن. شاید هم اونجا واقعا مرد! بعدش تالکین دید نیرو کم داره دوباره زندش کرد!! ( هیچ خندانک دیگه ای ندارین ؟/ ) برای اینکه منوه سلیمو به گندالف برای اینکه ماموریتش را تمام کند جان دوباره داد گندالف یکی از مردمان منوه بود . 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Halbarad 559 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 گندالف، سارومان، راداگاست و دو جادوگر دیگه به نامهای آلاتار و پالاندو، پنج جادوگر Istari بودند که در سال 1000 دوران سوم از طرف والار برای کمک به ساکنان سرزمین میانه در جلوگیری از ظهور مجدد سائورون به سرزمین میانه فرستاده شدند. این پنج نفر همگی از گونه آینور و زیرشاخه مایار بودند. مایار هم مانند والار در واقع مرگ براشون معنی نداره. حالتی که برای سائورون و سارومان پیش میاد اینه که همه قدرتشون رو از دست دادند و به صورتی روحی ضعیف و سرگردان در اومدند چون آینور که به آردا هبوط کردند به اون وابسته هستند و تا زمان وجود آردا در اون باقی میمونند. از بین این پنج تن آلاتار و پالاندو به شرق سرزمین میانه رفتند و از سرنوشتشون خبری نداریم. سارومان که کاملا پلید شد. راداگاست هم گفته شده که اونقدر به درختان و جانوران و طبیعت وابستگی پیدا کرد که از ماموریتش غفلت ورزید. از بین اونها فقط گندالف بود که به هدفش پایبند بود. بعد از جنگ با بالروگ باید همون بلایی سر گندالف میومد که سر سارومان و سائورون اومد. اما یا از طرف والار و یا از طرف خود ایلوواتار (فکر میکنم گزینه دوم صحیحتر باشه) زندگی دوباره به اون برگردونده شد تا بتونه ماموریتش رو کامل کنه. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ارش 26 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 تالکین جان کتاب رو یه بار دیگه بخونید و خوب توجه و تمرکز داشته باشید متوجه می شین 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
مَنوه سلیمو 23 ارسال شده در دسامبر 28, 2008 تالکین جان کتاب رو یه بار دیگه بخونید و خوب توجه و تمرکز داشته باشید متوجه می شین آرش جان دوستان همه زحمت کشیدن نظرشونو گفتن ....به نظر شما این کم لطفی نیست که این طور بی لطفانه حرفاتونو بیان میکنی......... فکر کنم اعضای سایت همه سعی در کمک به هم و رسیدن به جواب سوالهاشون دارن!!!!! درسته؟؟؟ 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست