رفتن به مطلب
Halbarad

هفت ستاره

Recommended Posts

Halbarad

گندالف توی یاران حلقه میگه که پادشاهان بلندقامت(الندیل و یارانش) از سرزمین زیر آب رفته نومه نور هفت ستاره و هفت سنگ و یک درخت سفید آورده اند. هفت سنگ که هفت تا پلان تیر هستند. درخت سفید هم که معلومه. ولی هفت ستاره دیگه چیه؟ آیا فقط منظور اون هفت تا ستاره روی پرچم شاهه؟یا منظور چیز دیگه ایه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

کشتی های بلند و پادشاهان بلندقامت ,

سه بار سه ,

آنان از سوی غرب چه برایمان آورده اند ؟

هفت ستاره و هفت سنگ,

و یک درخت سفید.

این هفت ستاره در پرچم گوندور به دور درخت سفید نیز دیده می شود. همچنین هفت ستاره به عنوان سمبل الندیل و خاندانش نیز هست. و توی ضمیمه ارباب حلقه ها هم گفته شده که به هرکدام از ستاره هایی میگن که روی پرچم هرکدام از کشتی های حامل هفت سنگ پلانتیر نقش شده بودند که به سرزمین میانه بازگشتند.

اما جای دیگه ای هم از هفت ستاره نام برده شده ...

... و در جواب او ترانه ای را که در وصف هفت ستاره سروئیده بود خواند : ستارگان داس-شکل والار , که واردا , به عنوان نشانه ای برای سقوط موگورت, بر فراز شمال بر آویخت.

کوئنتا سیلماریلیون , فصل 19 , برن و لوتین

این هفت ستاره, صور فلکی گذران هستن که هنوز هم وجود دارن. و در طی سال هرشب از میان آسمان های شمالی عبور می کنن. این هفت تا ستاره رو الان به اسم دب اکبر میشناسیم. و نمادی از نابودی و سقوط تاریکی هستن .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
elbereth

نمی دونم تا جه اندازه خبر دارید ولی تالکین در نوشتن ارباب حلقه تحت تاثیر کتاب مقدس بوده و در یکی از مصاحبه هاش گفته که با الهام از مکاشفه یوحنا این کتاب رو نوشته.هفت ستاره در کتاب مکاشفه در دست رلست مسیح و بطور سمبولیک به هفت رهبر هفت کلیسای سمبولیک اطلاق میشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ef@Robber

به نظر من 7 ستاره یا به قول یکی از دوستان پلانتیر ها همان جام جم خودمان است که حالت اسطوره ای دارد و درخت .درخت زندگی . به این سنگها نیرویی بخشیده که با هم ارتباط داشته باشند .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Imrahil Prince of Dol Amroth

اما چرا دب اکبر ،به عنوان نشانه ای از سقوط مورگوت به نظر شما یک مرد کمان به دست که همون جبار باشه بهتر نیست،در ضمن این مرد همیشه در جنگ با یک عقرب که میتونه نماد بدی باشه هم هست!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ارنديل

توي شعري كه گاندالف در دو برج راجبه امدن النديل و پسرانش مي خونه:

کشتی های بلند و پادشاهان بلندقامت ,

سه بار سه ,

آنان از سرزمين زير اب رفته

از ان سوي درياي مواج چه اورده‌اند؟

هفت ستاره و هفت سنگ,

و یک درخت سفید

منظور از سه بار سه چيه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

ارندیل عزیز،

منظور تالکین از سه بار سه رو در مبحث سوال و جواب نوشتم، میتونی مراجعه کنی و بخونی. اما ایمراهیل عزیز، صورت فلکی جبار در حال جنگ با عقرب نیست بلکه همیشه در حال فرار از عقربه. صورت فلکی جبار و عقرب هیچ گاه با هم در آسمان دیده نمیشوند.

یونانیها که بیشتر این اسم گذاریهای صورتهای فلکی رو انجام دادند، عدم ظاهر شدن این دو صورت فلکی رو با یک داستان اسطوره ای توجیه میکنند که در اون شکارچی مشهوری به نام اوریون Orion با نیش یک عقرب کشته میشه و به همین دلیل وقتی که خدایان او رو به آسمان به صورت یک صورت فلکی میفرستند که همون جبار باشه، همیشه از عقرب گریزانه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سارون کبیر

من شنیده بودم که اون : آرتمیس رو در حال شنا دیده بوده ... و ارتمیس هم اونو به شکل یک گوزن در میاره ... و سگ های شکاریش که نمیشناسندش بهش حمله کرده و می کشندش ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
durin

هالباراد وسارون عزیز.

هر دو روایت در مورد جبار یا اوریون درسته.

آرتمیس که اسم رومیش دیاناست در هر دو ماجرا دست داشته.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

نه دورین عزیز،

به نظرم یه اشتباهی پیش اومده. اون شکارچی که آرتمیس اون بلا رو سرش آورده اوریون نیست، اسمش آکتائون بوده و یکی از افراد خاندان سلطنتی تب بوده (اگر اشتباه نکنم).

آکتائون اصلا به صورت فلکی تبدیل نشد. دب اکبر هم ماجرای دیگه ای داره. وقتی که زئوس در طی برنامه های عشق بازیش با زنهای انسانها با یک زن ازدواج میکنه، هرا بعد از اونکه اون زن پسری از زئوس به دنیا میاره، زن رو تبدیل به یک ماده خرس میکنه. پسر بزرگ میشه و شکارچی قهاری میشه. هرا برای کامل کردن انتقام خودش، خرس رو که مادر اون بوده (اسمها رو اصلا یادم نیست) در برابر اون میگذاره که بکشدش، ولی زئوس به اونها رحم میکنه و پسر رو هم به یک خرس تبدیل میکنه و برای اینکه هر دو شون رو از دست کینه توزیهای هرا نجات بده به صورت دب اکبر و دب اصغر در آسمان قرار میده.

صورت فلکی جبار، صورتهای فلکی دب اکبر و اصغر و آکتائون، ماجراهای کاملا مجزایی دارند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
durin

نمی دونم.

تو کتاب صورت های فلکی نوشته دکتر اریک اوبلاکر که انتشارات بنفشه چاپ کرده این طور نوشته بود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Imrahil Prince of Dol Amroth

داستان آندرومدا و برساووش از همه قشنگتره.

اینم دو تاعکس از جبار از خودم که در نیاسر کاشان گرفته شده،یکی در شب با دوربین مکانیکی و دیگری دم صبح همون شب با دیجیتال،البته اینا اولین تجربه این نوع عکاسی من بودن که به علت دم دست بودن اینا رو گذاشتم،و دوستان میتونن عکسای خیلی بهتری پیدا کنن.

http://www.imgzhost.com/uploads/78f75a004b.jpg

http://www.imgzhost.com/uploads/2670466e6f.jpg

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

نمیدونم دورین عزیز، من توی کتاب سیری در اساطیر یونان و روم، نوشته ادیت همیلتون از نشر اساطیر این چیزها رو خوندم و یادم مونده. میتونی به اون هم مراجعه کنی. از ایمراهیل هم واقعا متشکرم. از بچگی به نجوم علاقه داشتم ولی متاسفانه نتونستم پیگیرش بشم. از این جور سفرهای ستاره شناسی آماتور خیلی دوست دارم ولی تا حالا نرفتم. اگر سفری جور شد به من هم خبر بده ایمراهیل جان.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
durin

منم خیلی به نجوم علاقه دارم.

ولی دسترسی بهش برام ممکن نیست.

بله ایمراهیل عزیز.

اگه میتونی داستان اندرومدا وبرساووش رو تویه جایی از سایت بذار.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...