رفتن به مطلب
لگولاس

زندگی نامه شخصیت های ارباب حلقه ها

Recommended Posts

Lord of the ring - Sauron

اگه میشه کسی زندگی نامه سرور ما سائورون رو بگه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord Elrond half elven

الادان و الروهیر

elladan.jpgelrohir.jpg

پسران الروند. الادان و الروهیر در سال 130 دوران سوم دو قلو متولد شدند. برادران در سیما شبیه هم بودند: قد بلند، موهای تیره، چشمان خاکستری و چهره زیبا. مادرشان کلبریان و خواهر جوانترشان آرون بود. پدرشان الروند زاده هر دوی الف ها و انسان ها بود و او حق انتخاب بین زندگی جاویدان الف ها و زندگی فانی انسان ها را داشت. فرزندان او نیز با همان تصمیم مواجه بودند.

در سال 2509، کلبریان توسط ارک ها در دروازه شاخ سرخ کوه های مه آلود به اسارت گرفته شد. الادان و الروهیر مادرشان را رهایی دادند، اما نه قبل از آن که او را مجروح و شکنجه کنند. کلبریان به واسطه اسارت به قدری رنج کشیده بود که بر آن شد تا سرزمین میانه را ترک کند و سال بعد بسوی سرزمین های فنا ناپذیر بادبان کشید.

الادان و الروهیر هرگز اتفاقی را که برای مادرشان افتاده بود را فراموش نکردند و آنها سال های زیادی را به تعقیب کردن ارک ها پرداختند و در سرزمین های وحشی در جست و جوی دلاوری سفر می کردند. برادران بارها با گروه دونه داین شمال، شامل آراگورن، رئیس دونه داین، کسی که در ریوندل توسط الروند بزرگ شده بود راندند.

بعد از شورای الروند در اکتبر 3018، الادان و الروهیر با آراگورن سواره خارج شدند تا از سرگذشت نزگول بعد از سیل در گدار بروآینن مطلع شوند. برادران مسیر خودشان را به سوی لوتلورین ادامه دادند تا اخبار تصمیمات شورا را به گالادریل برسانند. آنها آخرین دیده وران بودند که قبل از حرکت یاران در دسامبر به ریوندل بازگشتند.

بعد ها گالادریل پیغامی به ریوندل فرستاد که آراگورن به خویشاندانش نیاز دارد، و گروه خاکستری شامل 30 تکاور به رهبری هالباراد به سمت جنوب حرکت کردند تا به او ملحق شوند. الادان و الروهیر آنها را همراهی می کردند، زیرا می خواستند تا نقشی در جنگ با سائورون داشته باشند. برادران ملبس به زره های درخشان و ردا های نقره ای- خاکستری بودند.

گروه خاکستری در ساعات اولیه 6 مارس 3019، در روهان در نزدیکی گدار آیزن با آراگورن دیدار کردند. الروهیر یک پیغام از جانب الروند به آراگورن داد، پدرم گفته: "ایام کوتاه هستند، اگر شتاب داری، جاده های مردگان را به یاد داشته باش". آراگورن بعد از این که در پلانتیر نگاه کرد و دریافت که کشتی دزدان دریایی یک تهدید در برابر گوندور از جنوب هستند، تصمیم گرفت از مسیر مردگان حرکت کند.

الادان و الروهیر و تکاورها با آراگورن، لگولاس و گیملی رفتند. آنها در 8 مارس از طریق مسیر مردگان حرکت کردند. الادان آخرین فردی بود که اسب می راند، و مردگان از پشت سر می آمدند. در سنگ ارچ، الروهیر یک شاخ نقره ای به آراگورن داد که او برای فراخواندن مردگان برای انجام سوگندشان جنگ در برابر خادمان سائورون از آن استفاده کرد. مردگان گروه خاکستری را به سوی پلارگیر دنبال می کردند، و آنجا ناوگان کشتی های دزدان دریایی را تسخیر کردند.

در نبرد دشت های په له نور در 15 مارس، الادان و الروهیر با ستاره هایی بر جبینشان جنگیدند. بعد از نبرد، آراگورن الندیلمیر(نشان سلطنت پادشاهی شمالی) را برای محافظت به الادان و الروهیر داد، برای این که مصمم بود هنوز زمان ادعای پادشاهی نیست. برادران تمام شب در کنار آراگورن برای کمک به مجروحین تلاش کردند.

در مذاکرات فرماندهان غرب در 16 مارس، الروهیر گفت که او و برادرش آماده راندن به سوی جنگ در برابر سائورون هستند. تا زمان لازم را برای فرودو بگینز بدهند تا جست و جویش برای نابودی حلقه یگانه را به انجام برساند. سپاه غرب در 18 مارس میناس تریث را ترک کرد. الادان و الروهیر با 500 اسب سوار به همراه تکاوران و نجیب زادگان دول آمورت حرکت کردند. برادران در خط اول نبرد مورانون جنگیدند تا زمانیکه حلقه یگانه نابود شد و قلمرو سائورون ویران شد.

الادان و الروهیر در جشن پیروزی دشت کورمالن در 8 آوریل حضور داشتند. در 8 می (یک هفته بعد از تاج گذاری آراگورن) برادران میناس تریث را ترک کردند و به شمال راندند. آنها شامگاه نیمه تابستان در راس گروه ملتزمین خواهرشان آرون به میناس تریث بازگشتند، که روز بعد آرون با آراگورن پیوند زنان شویی بست. الادان و الروهیر در مراسم خاکسپاری شاه تئودن در روهان حضور داشتند، و در 14 آگوست در ادوراس با خواهرشان آرون وداع کردند.

الروند در سال 3021 سرزمین میانه را ترک کرد، اما پسرانش سال های زیادی در ریوندل ماندند. الادان و الروهیر انتخابشان برای ماندن در سرزمین میانه همچون انسان های فانی یا گذشتن از دریا به سرزمین های فنا ناپذیر برای اقامت با الف ها را به تاخیر انداختند. و این که سرانجام چه تصمیمی گرفتند کس نمی داند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
pirooz

سائورون

به درخواست Lord of the ring - Sauron

annatar.jpgsauron.jpgeyeofsauron.jpg

نام : سائرون

لقب ها : ارباب حلقه، دشمن مردم، پروردگان موردور، قدرت تاریکی، چشم بزرگ، پروردگار باراد و...

تاریخ تولد : مشخص نشده

تاریخ مرگ : March 25th, TA 3019

نژاد : مایار

پدر و مادر : نامعلوم

خواهران و برادران : نامعلوم

همسر : نامعلوم

کودکان : نامعلوم

رنگ مو : نامعلوم

رنگ چشم : قرمز (رنگ آتشین بدون پلک)

دوران اول

سائورون در ابتدا مایایی بود به نام مایرون و در خدمت آئوله. ولی بزودی توسط ملکور بدام افتاد و به خادمی وفادار تبدیل شد به طوری که هنگامی که ملکور در پشت دیوارهای آردا سرگردان بود، او مردمان نومه‌نور را تشویق کرد که مورگوت را همچون خدا بپرستند. اگرچه ملکور قصد چیره‌گی و نابودی اکثر قسمت‌های آردا را داشت، سائورون دوست داشت که بر مردمان و اعمال آنها کنترل داشته باشد.

در طی دوران اول، الف‌های نولدور، والینور، سرزمین مقدس والار در آمان را (برخلاف حکم والار) ترک کردند تا با مورگوت که سیلماریل‌های ارزشمند را دزدیده بود جنگ کنند. در آن جنگ سائورون به عنوان سروان ارشد مورگوت فرماندهی سپاه را برعهده داشت و از تمام دیگر خادمان مورگوت منزلت بیشتری داشت. در آن هنگام او را گورتائور ظالم می‌نامیدند و او ارباب توهمزایی و تغییر شکل بود و گرگینهها در خدمت او بودند، سردستهٔ آن‌ها گرگینه‌ای بزرگ به نام درائگلوین بود و سردستهٔ خون‌آشامانش تورینگ‌وتیل نام داشت. هنگامی که مورگوت از آنگباند خارج شد تا انسانهای تازه از خواب بیدار شده را اغفال کند، سائورون جنگ را به سمت جزیرهٔ الفی تول‌سیریون هدایت کرد، از آن پس نام آنجا به تول-این-گائوروت (جزیرهٔ گرگ‌خویان) تغییر کرد.

ده سال بعد فینرود فلاگوند، پادشاه نورگوتروند و ارباب قبلی تول‌سیریون، در هنگام محافظت از برن که به اسارت سائورون درآمده بودند کشته شد. چندی پس از آن لوتین و هوآن تازی سائورون را شکست و برن را از سیاه‌چال نجات دادند. پس از شکست او بدست لوتین، سائورون نقش کمی در اتفاقات دوران اول ایفا کرد (احتمالا از ترس مورگوت در خفا بسر می‌برده). پس از شکست اربابش ملکور و فرستادن او به خارج از آردا، سائورون درخواست عفو کرد ولی از آمدن به آمان و پیشگاه والار خودداری کرد، در نتیجه فرار کرد و پنهان شد.

دوران دوم

پس از حدود هزار سال زندگی در خفا سائورون بار دیگر خود را به جهان نشان داد. این بار او با نام آناتار، ارباب هدیه‌ها، خود را معرفی کرد و با الف‌های اره‌گیون دوست شد و به آن‌ها هنر و جادو آموخت. البته همهٔ الف‌ها به او اعتماد نکردند، همچون بانو گالادریل و گیل-گالاد پادشاه بزرگ الف‌ها ولی افراد کمی به آن‌ها گوش دادند. الف‌ها حلقه‌های قدرت را ساختند ولی در پنهان سائورون حلقهٔ یگانه را در کوه هلاکت ساخت و قسمت اعظم نیروی خود را هنگام ساختنش درون آن قرار داد.

در این هنگام سائورون ارباب تاریکی موردور شناخته شد، او باراد-دور، برج تاریک، را در نزدیکی کوه هلاکت ساخت. همچنین دروازه سیاه را ساخت تا جلوی مهاجمین به موردور را بگیرد. توسط حلقه‌های قدرت ۹ انسان فانی را اغوا کرد و آن‌ها را به نزگول (اشباح حلقه) تبدیل کرد، خادمان اصلی‌اش. او سپاه عظیمی از اورکها، ترول‌ها و انسان‌ها (به طور عمده ایسترلینگ‌ها و جنوبی‌ها) برپا کرد.

قدرت سائورون ۷۰۰ سال پس از ایجاد موردور به اوج خود رسید. در قرن ۱۷ دوران دوم به محض این که سائورون حلقه خود را ساخت، کلبریمور و دیگر الف‌ها از خیانت او آگاه شدند و به سرعت جنگی علیه او برپا کردند. جنگ الف‌ها و سائورون جنگی خونین بود که منجر به نابودی اره‌گیون و بخش اعظم اریادور شد. کلبریمور کشته شد و بدنش را بر سر نیزه در جلوی سپاه سائورون حمل می‌کردند. الف‌ها تا کوهستان آبی مجبور به عقب‌نشینی شدند و متحدان دورف‌شان نیز در پشت درهای بستهٔ موریا مخفی شدند، جایی که سائورون توانایی حمله به آن را نداشت. سائورون تقریبا بر کل سرزمین میانه حکمرانی می‌کرد تا اینکه مردمان نومه‌نور به درخواست کمک الف‌ها پاسخ دادند و ارتشی به سرزمین میانه فرستادند. ارتش توام الف‌ها و نومه‌نوری‌ها نیروهای سائورون را پس از درگیری‌های شدید مجبور به عقب‌نشینی از اریادور کردند و سائورون مجبور شد به موردور بازگردد.

اگرچه قدرت سائورون دیگر هیچگاه به هنگام جنگش با الف‌ها نرسید ولی خانه و کاشانهٔ بسیاری از دشمنان اصلی‌اش نابود شده بود و برخلاف دشمنانش امپراطوری او بیش از پیش قدرتمند بود. قدرت امپراطوری او در حال گسترش بین مردمان وحشی جنوب و جنوب شرقی بود. با این‌حال سائورون به متحد قدیمی‌اش وفادار بود و معابدی برای ستایش و پرستش مورگوت برپا کرد، جایی که انسان‌ها را برای او قربانی می‌کردند. به همین دلیل در اواخر دوران دوم سائورون لقب ارباب زمین و پادشاه انسان‌ها را کسب کرد.

این مطلب باعث رنجش نومه‌نوری‌ها شد. انسان‌های قدرتمند از نسل برن و لوتین که در جزیرهٔ نومه‌نور واقع در دریای بزرگ بین سرزمین میانه و والینور زندگی می‌کردند. نومه‌نوری‌های مغرور با ارتشی عظیم به سرزمین میانه رفتند و نیروهای سائورون از جلوی آن‌ها گریختند. سائورون متوجه شد که با زور ارتشش نمی‌تواند نومه‌نوری‌ها را شکست دهد پس ترتیبی داد که شاه آر-فارازون و نومه‌نوری‌ها او را به عنوان گروگان به نومه‌نور ببرند. او در آنجا به سرعت از یک زندانی به عنوان مشاور شاه تبدیل شد و به تار-مایرون معروف گشت. او بسیاری از نومه‌نوری‌ها را به پرستش مورگوت تشویق کرد و معبد عظیمی برای او ساخت که در آنجا انسان‌ها را قربانی می‌کردند. سرانجام او شاه را برای حمله به خود والینور و والار متقاعد ساخت. بالاخره خود ارو دخالت کرد، نومه‌نور زیر آب رفت و همه نیروی ارتش نومه‌نور در دریا غرق شد. سائورون گرفتار سیل شد و بدنش را برای همیشه از دست داد و به موردور گریخت و آن‌جا آرام آرام قدرت خود را در سال‌هایی که به سال‌های تاریک مشهور است، بازیافت.

از این نظر که او بدن مادی نداشت مجبور بود توسط نیرو و ترس فرمانروایی کند. در این‌هنگان تعداد کمی از نومه‌نوری‌های معتقد به ارو و والار از سیل جان سالم به در بردند و به سرزمین میانه رسیدند و سرزمین‌های گاندور و آرنور را برپا کردند. این نومه‌نوری‌ها که توسط الندیل و پسرانش رهبری می‌شدند با شاه الف‌ها، گیل-گالاد متحد شدند و جنگی (آخرین اتحاد الف‌ها و آدم‌ها) علیه سائورون راه انداختند که سرانجام سائورون شکست خورد ولی در این جنگ هم گیل-گالاد و هم الندیل و پسر بزرگش، آناریون، کشته شدند. ایسیلدور پسر دیگر الندیل انگشت سائورون را با شمشیر شکستهٔ پدرش قطع کرد و حلقه از دست سائورون درآمد و سائورون تقریبا نابود شد. ولی بعدا حلقه به ایسیلدور خیانت کرد و برای ۲۰۰۰ سال در روخانهٔ بزرگ آندوین گم شد.

دوران سوم

در دوران سوم، سائورون بار دیگر شروع به بازسازی قدرت خویش کرد. ابتدا در قلعه‌ای نفرین شده به نام دول-گولدور بر روی تپهٔ جادوگر در جنوب میرکوود. در آنجا او به نام سایهٔ سیاه (Necromancer) معروف گشت و الف‌ها در ابتدا او را نشناختند. گندالف جادوگر به درون قلعه نفوذ کرد و از حقیقت امر مطلع شد. در نهایت شورای سفید جادوگران و الف‌ها با نیروی متحد شدهٔ هم سائورون را از آنجا فراری دادند. ولی شورای سفید توسط سارومان رهبری می‌شد که حلقهٔ یگانه را برای خود می‌خواست و به همین دلیل او نمی‌خواست که به دول-گولدور حمله شود. وقتی که گندالف بار دیگر بر حمله اصرار کرد، شورای سفید تصمیم به حمله گرفت. متاسفانه این بار سائورون از پیش برای حمله آماده بود و به موردور فرار کرد و برج تاریک باراد-دور را دوباره برپا کرد. او دوباره موردور را مقر خود کرد و برای جنگ علیه گاندور و الف‌ها آماده شد و از متحد جدید خود، سارومان، برای نابودی روهان استفاده کرد.

سائورون ارتش عظیمی از اورک‌ها و مردمان وحشی جنوب و شرق سرزمین میانه فراهم کرد و علامت چشم بی‌پلک را برای خود برگزید و در همان زمان بود که او توانست قدرت خود را در سرزمین میانه گسترش دهد و از چشم سائورون به عنوان نمادی از قدرت و ترس استفاده کند.

پس از شکنجه دادن گالوم، او متوجه شد که حلقهٔ یگانه توسط بیلبو بگینز پیدا شده‌است. او خطرناکترین خادمانش، نزگول‌ها را به شایر فرستاد تا حلقه را برای او بیابند. نزگول‌ها در شایر متوجه شدند که بیلبو و برادرزاده‌اش [فرودو] هر دو سایر را ترک کرده‌اند. دور از دانسته‌های سائورون، فرودو از گندالف دستور داشت که به ریوندل برود و از حلقه محافظت کند. فرودو در ریوندل به یاران حلقه پیوست تا با هدف نابودی حلقه به سمت کوه هلاکت حرکت کنند. سائورون ارتش عظیمش را برای نابودی میناس‌تریت قلعهٔ بزرگ گاندور گسیل کرد و نزگول‌ها را برای پیدا کردن و کشتن فرودو فرستاد. در این زمان سائورون فهمید که آراگورن، آخرین بازمانده از نسل ایسیلدور به یاران حلقه پیوسته‌است.

وقتی که ارتش سارومان در آیزنگارد شکست خورد، آراگورن از پلانتیر اورتانک استفاده کرد و خود را به سائورون نشان داد و این باعث شد که سائورون گمراه شود و فکر کند که حلقه در دست آراگورن است و تصمیمی عجولانه بگیرد. او ارتشش را برای نابودی گاندور و به فرماندهی قوی‌ترین خادمش، پادشاه جادوپیشه آنگمار، ویچ‌کینگ، به سمت میناس‌تریت فرستاد. این جنگ به نام جنگ دشت‌های پله‌نور معروف گشت.

اگرچه سائورون در این جنگ شکست خورد ولی نیروهای مردمان آزاد غرب به شدت تضعیف گشت و برعکس، سائورون همچنان میزان قابل توجهی از اورک‌ها را در ارتش خود داشت تا در جنگ پیروز شود. با استراتژی گندالف، مردمان آزاد سرزمین میانه پیشدستی کرده و با نیروی اندک خود به سمت مقر سائورون، موردور، لشگرکشی کردند. سائورون تمام حواسش به سمت ارتشی که به موردور می‌آمدند معطوف گشت و تمام سپاهش را برای مقابله با آنها از موردور خارج کرد تا یک بار برای همیشه نیروهای آزاد را شکست دهد. با این کار حقهٔ گندالف گرفت و راه برای فرودو از میان موردور و به سمت کوه هلاکت بدون نگهبان برای نابود کردن حلقه فراهم شد.

فرودو در آخرین لحظه‌های ماموریتش شکست خورد و حلقه بر او چیره گشت و حلقه را در انگشت کرد ولی گالوم سهوا بر روی فرودو پرید، حلقه را از انگشت او درآورد و برای خود تصاحب کرد ولی در همان موقع تعادلش بهم خورد و همراه حلقه به درون آتش کوه سقوط کرد. قدرت سائورون در آنجا نابود گشت و تمام نیرویش تحلیل رفت. روح او همچون ابری سیاه بر فراز موردور سایه انداخت ولی بادی از غرب وزید و او را عقب راند. سائورون برای همیشه از کار افتاد و دیگر توانایی بازپروری خود را ندارد. سارومان نیز از سرانجامی همچون سائورون رنج می‌برد.

ریشه‌یابی نام‌ها

در بعضی از نوشته‌های تالکین آمده‌است که نام اصلی سائورون، «مایرون» بوده به معنای «ستودنی» ولی این نام پس از اینکه ملکور او را اغوا کرد دیگر به کار گرفته نشد ولی او همچنان به نامیدن خود با نام مایرون یا «تار-مایرون» تا قبل از نابودی نومه‌نور ادامه داد.

«سائورون» کلمه‌ای کوئنیایی است به معنی «نفرت» یا «پلیدی». در زبان سینداری به او «گورتائور» می‌گفتند و همچنین با نام «نکرومنسر» یا «ترس پلید» یاد می‌کردند او را همچنین «دشمن بی‌نام» می‌خواندند. دونه‌داین اورا «سائورون فریب‌دهنده» می‌نامیدند چرا که نقش او در ویرانی نومه‌نور و اره‌گیون را دیده بودند. معمول‌ترین نام‌های او، «ارباب موردور» و «ارباب حلقه‌ها» دفعات کمی در کتاب استفاده شده‌اند.

منبع :

ویکی پدیای فارسی

http://ww.tuckborough.net/sauron.html

http://www.arwen-undomiel.com/character ... auron.html

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

واقعا ممنون دوست عزیز .

عکس اولی سائرون رو از کجا گیر آوردی ، چقدر اینجا زیباست ؟ بازم از این عکس ها دارید ؟

من یه سوال اساسی در مورد یه نفر به اسم بئورن دارم ؟ تو هابیت نقش آفرینی کرد و یه خرسینه بود (( یه چیزی تو مایه های گرگینه ))!

کسی از نژاد و اصل و نسبش چیزی میدونه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

در مورد سائورون

پدر و مادر : نامعلوم

کدوم یک از مایا پدر و مادر دارن ؟؟ :D

عکس اولی سائرون رو از کجا گیر آوردی ، چقدر اینجا زیباست ؟ بازم از این عکس ها دارید ؟

از یک جایی

عکس رسمی نیست فکر کنم

مثل آواتار من :دی

من یه سوال اساسی در مورد یه نفر به اسم بئورن دارم ؟ تو هابیت نقش آفرینی کرد و یه خرسینه بود (( یه چیزی تو مایه های گرگینه ))!

کسی از نژاد و اصل و نسبش چیزی میدونه؟

انسان

تالکین صراحتا اعلام کرده که مثل یک انسانه

طول عمرشم مثل یک انسانه

فقط قابلیت تغییر داره

هیچ گونه قدرت جادویی هم تداره

اطلاعات بیشتر:

http://www.glyphweb.com/arda/b/beorn.html

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ت.ت

زحمت كشيدي پيروز جان، ولي حركت ورزشكارانه ترش اين بود كه اسم منبع ت رو هم ميذاشتي... چون من در جريان كارهاشون هستم و ميدونم با چه جون كندني اينارو ترجمه ميكنن; )

به اخوي آرون:

اولن كه ما خيلي دلمون براتون تنگ شده، چند وقتيه از شما بي خبريم ... ديگه زياد با ما ياغيان نميپري رفيق... و خلاصه ازين تعارفات كه همه بلديم!:دي!

دومن اون عكس مربوط به يه سكانس از بازگشت شاهه كه قراره سائورون و آراگورن جلوي بلك گيت با هم بجنگند، ولي چون ديدن اين يكي از اون تحريفاس كلن حذفش كردن!:دي! و اين چهره ي جيگرشم در واقع همون آناتار هستش... همون چهره اي كه كمپلت سرزمين ميانه رو خر كرد باهاش!:دي!

اينم لينك دانلود همين صحنه كه البته زحمتشو يكي از دوستان گلم كشيده:

http://rapidshare.com/files/414671530/L ... e_Ring.mp4

ارادتمند...

ت.ت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord Elrond half elven

گیلدور اینگلوریون

gildor-inglorion.jpggildor.jpg

گیلدور، الفی که با فرودو بگینز در شایر ملاقات کرد. در 24 سپتامبر 3018، با گروهی از الف ها در حال گذشتن از شایر بودند، آنها هنگام راهپیمایی ترانه می خواندند، و بدون آن که متوجه شوند موجب فرار نزگولی شدند که در جست و جوی فرودو بگینز بود. اگرچه آنها هرگز همدیگر را ملاقات نکرده بودند، گیلدور فرودو را بواسطه بیلبو شناخت. و از فرودو، همراه با سام گمگی و پپین توک، برای گذراندن شب در گروه الف ها دعوت کرد.

در نظر هابیت ها، گیلدور و الف ها هنگامی که در تاریکی شب راه می رفتند سوسوی از روشنایی با خود به همراه داشتند. روشنایی نور ستارگان در میان موها و چشمانشان. آنها در یک علفزار مسطح در وودی اند در نزدیکی وود هال منزل کردند و الف ها با نان، میوه و نوشیدنی معطر از هابیت ها پذیرایی کردند.

فرودو بیدار ماند و تا دیر وقت با گیلدور صحبت کردند. فرودو از گیلدورتشکر کرد و به زبان الفی برین افزود: "الن سیلا لومن اومنتیلو"(ستاره ای در ساعت ملاقاتمان می درخشد) و الف فرودو را بعلت دانش زبان باستانی ستود و او را دوست الف ها نامید. گیلدور دریافت که دشمن در تعقیب فرودو است، اگر چه از علت آن اطلاعی نداشت. او به بیان هر توصیه ای به فرودو در نبود گندالف بی میل بود.

"این که گندالف دیر بکند، نشانه خوبی نیست. اما گفته اند: "در کار ساحر ها دخالت نکنید، چرا که نکته سنج اند و زود خشمگین می شوند." انتخاب با توست: بروی یا منتظر بمانی."

پاسخ فرودو: "و این را نیز گفته اند: برای مشورت نزد الف ها نروید، برای این که آنها هم می گویند نه و هم بله."

یاران حلقه: "3 همسفر" ص 178

گیلدور آنگاه به فرودو توصیه کرد که بسرعت شایر را ترک کند و دوستانش را که می تواند به آنها اعتماد کند، برای گریختن از برابر نزگول با خود ببرد. همچنین او برای الف ها و دیگر کسانی که در مسیر سفر فرودو می توانستند به او کمک کنند پیغام فرستاد. گیلدور به درستی پیغامش را ارسال کرد، و تام بامبادیل و آراگورن فهمیدند که فرودو در خطر است. پیغام به ریوندل هم رسید، و گلورفیندل هنگامی که آنها در ودرتاپ توسط نزگول تعقیب می شدند، برای پیدا کردن آراگورن و هابیت ها خارج شد.

گیلدور و الف ها به مسیرشان ادامه دادند. گیلدور به فرودو گفته بود آنها قبل از رفتن به بندرگاه های خاکستری برای گذشتن از روی دریا به سوی سرزمین های فناناپذیر، در سرزمین میانه درنگ کرده بودند. جایی که آنها سرگردانی نمی شناسند، اما در 22 سپتامبر 3021، گیلدور و فرودو یک بار دیگر در وودی اند، همان محلی که سه سال پیش با همدیگر مواجه شده بودند ملاقات کردند، همراه الروند، گالادریل و گندالف به سمت بندرگاه های خاکستری سفر کردند و از روی دریا به غرب درگذشتند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الندیل پادشاه انسان ها

اقا اگه میشه زندگینامه اناریون پسر عزیز دیگرم رو هم اینجا قرار بدید ازتون تشکر می کنم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الندیل پادشاه انسان ها

درباره سیردان کشتی ساز اطلاعات اندکی بیان شده لطفا توضیحات کاملی درباره سیردان کشتی ساز بدید.با اینکه زندگی نامش در این مبحث وجود داره اما اطلاعات اون مقاله کامل وکافی نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه
دومن اون عكس مربوط به يه سكانس از بازگشت شاهه كه قراره سائورون و آراگورن جلوي بلك گيت با هم بجنگند، ولي چون ديدن اين يكي از اون تحريفاس كلن حذفش كردن!:دي

حذف نشد

سائورون به یک ترول تبدیل شد :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
pirooz

منبع که گزاشتم اگه منظورت لینکه اونم میزارم .در مورد عکس هم از سایتی که گرفتم لینکشو دادم .

انسان

تالکین صراحتا اعلام کرده که مثل یک انسانه

طول عمرشم مثل یک انسانه

فقط قابلیت تغییر داره

هیچ گونه قدرت جادویی هم تداره

گاندالف میگه اون همه زیر و بم جادو رو میدونه که .بعد یه موجودیه تو وسطای خرس و انسان ولی گاندالف میگه دومی درست تره و عمرشم به زمانی که خیلی ها به وجود نیومده بودند بر میگرده .(مثلا انسان ها)(تو کتاب هابیت نوشته)

کدوم یک از مایا پدر و مادر دارن ؟؟

فقط اطلاعات بود :D

این لینکش پرمومه .ما پول نداریم .مجانی بزار . :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه
گاندالف میگه اون همه زیر و بم جادو رو میدونه که .بعد یه موجودیه تو وسطای خرس و انسان ولی گاندالف میگه دومی درست تره و عمرشم به زمانی که خیلی ها به وجود نیومده بودند بر میگرده .(مثلا انسان ها)(تو کتاب هابیت نوشته)

من نمیدونم

توی اون سایتی که من گذاشتم یک تکه از نامه ی تالکین بود که اینا رو گفته بود

این لینکش پرمومه .ما پول نداریم .مجانی بزار . :D

برای من که نبود

از رپید باز استفاده کن :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
pirooz
از رپید باز استفاده کن

ایده خوبیه !اما کار آمد نیست :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الندیل پادشاه انسان ها

اقا لطفا اگر وقت داشتید زندگینامه گلور فیندل رو هم تهیه کنید.با تشکر.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
pirooz

یکی در مورد زبان لملادریس یه کم توضیح بده .در مورد تام بامبادیل هم بنویسید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

ایملادریس اسم دیگه ریوندل بود و زبانشون همون سیندارین بود. از تام بامبادیل هم تقریبا هیچ چیز دقیقی نمیدونیم. تنها چیزی که دربارش مطمئنیم اینه که اسم زنش گلدبری بود و توی جنگل قدیمی نزدیک شایر زندگی میکردن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

بعلاوه این که اون تنها کسی بود که قدرت حلقه روش تاثری نداشته ، و مهمترین وقایع اون عصر رو به هیچی حساب میکرده !

انقدر یل بوده که احتمال داشت اگه حلقه رو بدن بهش ، گمش میکرده ، ضمنا اون احتمالا اولین نفری بوده که پا رو سرزمین میانه گذاشته ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
pirooz

یه چیزی واسه من نامفهومه .مگه اون چه کسی بوده که هیچ کس نمیتونه اونو شکست بده ؟هیکلش گنده بوده ؟قدرت جادویی داشته ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الندیل پادشاه انسان ها

دوست عزیز پیروز تام بامبادیل مرموز ترین شخصیت دنیای اساطیری تالکین هست.نه هیکلش گنده بود ونه یک پهلوان بزرگ بود .اون از هابیت ها کمی قدبلندتر بود .اگر کتاب ارباب حلقه ها ,یاران حلقه فصل در خانه تام بامبادیل رو مطالعه کرده باشی توصیفات دقیقی از تام بامبادیل پیدا می کنی,در یه جایی میگه که اون (تام) قبل از اینکه که دشمن بزرگ(مورگوت) وارد سرزمین میانه بشه در اونجا ساکن بود او کسی است که الف ها به ارو بن ادار می گویند .اون ارباب خود وقلمرو شه.ارون راست می گه برای اون حوادث دوران سوم و جنگ حلقه اهمیتی نداشت چون دوران ماموریت اودر سرزمین میانه تمام شده بود.به احتمال زیاد اگر حلقه رو به اون می دادند تا نگهش داره این کار رو می کرد اما می دونیم که او یکه وتنها نمی توانست مدت درازی در برابر نیروی تاریکی(سپاه سائورون) مقاومت کند.اگه باز اون فصل رو مطالعه کرده بودی دیدی که وقتی تام حلقه رو به انگشت کرد هیچ تغییری در او مشاهده نشد وهابیت ها با شگفتی دیدند که تام حاضر وناظر جلوی اونها ایستاده.در واقع حلقه برای اون انقدر بی ارزش بود که ممکن بود سهوا یه جایی یادش بره وگمش کنه.اگه مطالب تکمیلی ودر واقع کاملترین مطلب رو می خوای در مورد تام بدونی بهت توصیه می کنم از وبلاگ ارون از مدیران سایت با نام الدار مردمان ستاره ها دیدن کنی در اون جا یه مقاله کامل در مورد اینکه تام واقعا چه کسی بود اومده.می تونی بخونی واطلاعاتت رو تکمیل کنی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه
بعلاوه این که اون تنها کسی بود که قدرت حلقه روش تاثری نداشته ، و مهمترین وقایع اون عصر رو به هیچی حساب میکرده !

انقدر یل بوده که احتمال داشت اگه حلقه رو بدن بهش ، گمش میکرده ، ضمنا اون احتمالا اولین نفری بوده که پا رو سرزمین میانه گذاشته ...

یه چیزی واسه من نامفهومه .مگه اون چه کسی بوده که هیچ کس نمیتونه اونو شکست بده ؟هیکلش گنده بوده ؟قدرت جادویی داشته ؟

دوران ماموریت اودر سرزمین میانه تمام شده بود.به احتمال زیاد اگر حلقه رو به اون می دادند تا نگهش داره این کار رو می کرد

نه این کارو نمی کرد

الروند هم گفت فقط اگه همه ی مردم آزاد جهان ازش بخوان شاید این کارو بکنه

یکه وتنها نمی توانست مدت درازی در برابر نیروی تاریکی(سپاه سائورون) مقاومت کند.

معلوم نیست دقیقا

چون امتحان نشده :D

وقتی تام حلقه رو به انگشت کرد هیچ تغییری در او مشاهده نشد

چون اون ارباب خودشه

می خوای در مورد تام بدونی بهت توصیه می کنم از وبلاگ ارون

راست میگن ایشون

فقط آخرش جواب نمیگیری :D

اما برای افزودن اطلاعات خوبه

اینم بگم

تام بامبادیل کسیه که اولین درخت و باران و .. رو یادش هست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

کی قدیمیتره ؟ تام یا چوب ریش ؟

تام یکم شبیه بئورنه مگه نه ؟

سایت بانو آرون کجاست و چیه ؟ من وقتی از کنار آواتارش انتخاب میکنم آدرس سایت خودمون رو میاره !

میشه آدرسش رو بدی بیاد الوه جان.؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
pirooz
تام یکم شبیه بئورنه مگه نه ؟

راست میگه .برای بئورن هم همچین توصیفاتی هست .من هنوز یه چیزی رو نفهمیدم چه جوری اینا اولین کسا بودن ؟مگه آینو ها نبودن ؟

بعد نمیشه مثل یه هابیت معمولی باشه که .مثلا بئورن قدرت زیادی داشت هر کسی نمیتونست یاهاش رو در رو شه .اما شما میگی تام یه آدم معمولی بوده !غیر ممکنه ؟اگه اینطوری بود چه جوری این همه مدت زنده مونده ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
rider
اما شما میگی تام یه آدم معمولی بوده !غیر ممکنه ؟اگه اینطوری بود چه جوری این همه مدت زنده مونده ؟

تام آدم معمولی؟! :D

ماهیت و نژاد تام کاملا نا مشخص هست.

برای اطلاعات بیشتر برو به وبلاگ بانو آرون.

سایت بانو آرون کجاست و چیه ؟

آدرسش دقیقا یادم نیست ولی تو گوگل --الدار مردمان ستاره-- رو بسرچی پیدا می کنی.

کی قدیمیتره ؟ تام یا چوب ریش ؟

فکر کنم تام قدیمی تر باشه چون میگه اولین درخت رو دیدم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه
کی قدیمیتره ؟ تام یا چوب ریش ؟

تام قبل از این که ملکور بیاد توی آردا اونجا بوده

تام یکم شبیه بئورنه مگه نه ؟

اصلا

راست میگه .برای بئورن هم همچین توصیفاتی هست .من هنوز یه چیزی رو نفهمیدم چه جوری اینا اولین کسا بودن ؟مگه آینو ها نبودن ؟

آینو ها یعنی چی ؟؟

ها؟

یعنی چی ؟؟

آینو مفرد

آینور جمع

بئورن کی گفته شده اولین بوده ؟!؟!؟!

بعد نمیشه مثل یه هابیت معمولی باشه که .مثلا بئورن قدرت زیادی داشت هر کسی نمیتونست یاهاش رو در رو شه .اما شما میگی تام یه آدم معمولی بوده !غیر ممکنه ؟اگه اینطوری بود چه جوری این همه مدت زنده مونده ؟

کی گفته ؟!؟!

فکر کنم تام قدیمی تر باشه چون میگه اولین درخت رو دیدم.

درسته

اما یک چیز دیگه اولش گفته

آمدن شاه تاریک ( لفظض دقیق یادم نیست ) رو دیده

یعنی قبل از شکل گیری ائا

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...