رفتن به مطلب
آرون

نقد سیلماریلیون ترجمه مریم واثقی پناه

Recommended Posts

Legolas Iran

اینهم آنچه که در سایت شبانه ها در مورد ترجمه ارباب حلقه ها آورده شده :

کتاب ارباب حلقه ها(The lord of the rings) این روزها تنها همدم نوروزی من بود.(البته به استثنای یک عزیز کوچولوی دیگر)

همان طور که حدس می زدم، بی نقص بود و خارق العاده و نمی توانم تصور کنم که چطور مغز یک انسان به تنهایی این همه آفرینش و خلاقیت به خرج داده است.

و البته اگر فیلمی که به همین نام توسط سینمای هالیوود عرضه شده است را بتوان واقعآ از روی همین اثر دانست، باید به حال این سینما گریست.

به تازگی تئاتر موزیکال ارباب حلقه ها نیز که در زمره پرخرج ترین نمایش های تاریخ جهان می گنجد، ساخته و در بسیاری از کشورهای جهان به نمایش در آمده و انتقادات فراوانی را برانگیخته است.بدون شک نمی توان این همه ماجرا و اسطوره را در یک تئاتر چهار ساعته و یا در یک فیلم سه قسمتی گنجاند.

اما از تمام این احوال بگذریم، انسان تعجب می کند که ناشر ایرانی چگونه به خودش اجازه می دهد با انتشار یک ترجمه بسیار ضعیف و یک متن مملو از غلط، چنین شاهکار ادبی ای را منتشر سازد ؟ کتاب شعر یغما گلرویی نیست که خودش پر غلط باشد و انتشار اشتباهی هیچ تفاوتی پدید نیاورد!

اینجا فرصت آن نیست که افتضاحات ترجمه و ویراستاری را ذکر کنم، اگر حوصله اش را داشتید خودتان به سراغش بروید.

گذشته از این، از نقشه ها و تاریخچه های نسخه اصلی هم در کتاب فارسی شده هیچ خبری نیست.من مجبور شدم از اینترنت نقشه های کتاب را به دست بیاورم.نقشه هایی که بدون آنها شاید هیچ چیز از داستان دستگیرتان نشود.

آخر چگونه یک ناشر روی چنین اثر عظیمی می گذارد، در حالی که زحمت یک ویراستاری و غلط گیری را به خود نمی دهد ؟

تنها می شود برای رضا علیزاده و انتشارات روزنه ابراز تاسف کرد.احتمالآ تصور می کردند حال که فارسی زبان ها از فیلم ارباب حلقه ها استقبال کرده اند و صدا و سیما هم به آن روی خوش نشان داده، احتمالآ باید هرچه سریع تر کتاب را به بازار عرضه کنند، اگرچه پر از نقص و غلط و اشتباه باشد.یک مقدمه صد من یک قاز هم به قلم مازیار میرهادی زاده، ضمیمه شده است که انسان خیال می کند ایشان می خواسته برای کتاب معارف دبیرستان، مقدمه بنویسد.

پیشنهاد می کنم اشتباه من را تکرار نکنید و هرگز نسخه فارسی شده کتاب را نخوانید.اگر شده فقط به خاطر این یک کتاب انگلیسی یاد بگیرید، ارزشش را دارد.

ولی اگر تمام این غر غر های شبانه را نادیده بگیریم، این شش جلد کتاب که در قالب سه نام یاران حقه، دو برج و بازگشت پادشاه، نگارش شده است از شاهکار های تاریخ ادبیات و باب دندان تمام علاقه مندان به فضاهای خیالی و ماجراهای خارق العاده است.

دنیای دیگری که خالق آن از ابتکار در ریز ترین نکات نیز صرف نظر نکرده تا دنیایی کاملآ متفاوت را عرضه کند.

شاید ماجرای کلی و اسطوره ای کتاب در مقابل توصیف سرزیمن های خیالی و توانایی نویسنده در خلق تاریخچه انواع موجودات و موقعیت سرزمین ها و راه های داستان که هرکدام از پیشینه خاص خود برخوردار است، ماجرای پیش پا افتاده ای باشد.

اگر تنها داستان کلی برایتان با اهمیت است می توانید به همان فیلم سه قسمتی بسنده کنید ولی اگر حوصله ریز شدن در ده ها داستان و ماجرا و تاریخ و شناخت سرزمینهای خارق العاده و دانستن شگفتی های آنها را داشتید، به سراغ کتاب بروید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Legolas Iran

پیشنهاد می کنم : یک مباحثه راه بیاندازید در مورد ترجمه کتاب ارباب حلقه ها... و از تمام کسانی که این کتاب را خوانده اند نظرخواهی کنید... و تمام نظرها را هم در سایت بگذارید و نظری را هم حذف نکید

من کتاب هابیت ترجمه خانم شاهده سعیدی را خیلی خوشم اومد... ولی هابیت را هم چند نفر ترجمه کردند از جمله آقای علیزاده .. ولی چرا ا فقط در مورد سیلماریلیون این جنجال ایجاده شده؟ مگر نه اینکه همه کتابهای تالکین شاهکارند ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

لگولاس ایران عزیز ،می گویید ترجمه ضعیف و پر از غلط است ؟! خب, هزاران بار این را گفتید , و با با دلایل و مدرک حرفتان را رد کردیم ! اگر ادعا دارید , با شواهد این ضعف و غلط ها را نشانمان دهید !

من طرفدار علیزاده نیستم , طرفدار تالکین ام و مفهوم درست دنیای او. این ها را به کسی بگویید که اصلا هیچ چیز در باره نثر اصلی کتاب نمی داند!

بهانه نیاورید که فرصت ویراستاری ندارید! اگر ادعا دارید مثالها بزنید!

ما اینجا نمیخواهیم بدگویی کنیم, میخواهیم مثال برنیم و درستش را نشان دهیم, اینجا میدان جنگ نیست , چرا حتی با دلایل منطقی حاضر به قبول نیستید و حتی حاضر نیستید برای رد آن شاهدی بیاورید؟!

این فرد که به نظر می رسد اصلا نمی داند چه می گوید , ادعا دارد که 1.نقشه های اصلی در کتاب نیستند! خطاب به شما بگویم که می توانید تمام نسخه های ارباب حلقه ها را که من الان نشر هارپر کالینز را در دست دارم نگاه کنید , 2 نقشه در کتاب ارباب حلقه های اصلی موجود است که یکی سرزمین میانه است و دیگری شایر. هردو در سه کتاب نشر روزنه موجودند ! این ادعاهای توخالی را کنار بگذارید!

2.تاریخچه های نثر اصلی در کتاب موجود نیست ؟! تا جایی که من به عنوان یک استاد ناقابل در زمینه تالکین می دانم, تاریخچه های نثر اصلی در کتابی جدا به نام ضمائم آمده اند, که آن هم در چاپ دوم بازگشت شاه به طور کامل ضمیمه شده است! چه می گویید ؟

متاسفم !

تصور می کنید آقای علیزاده و نشر روزنه به دلیل فیلم این کار را کردند؟! تا جایی که من می دانم , ارباب حلقه ها جلد اول همزمان با فیلم اول اکران شد , و این تنها تصادف بود, چرا که آقای علیزاده دو سالی بود از طریق دوستش که سالیان سال خواننده پر و پاقرص تالکین بود, آقای میرهادی زاده, با تالکین آشنا شده بود و بر روی آن کار می کرد, و مدت 5ماه هم ترجمه در ارشاد بود, و در طی این دوسال , جز دو ماه آخر , هیچ کس نمی دانست فیلمی از ارباب حلقه ها خواهد آمد ! نکند ادعا دارید که با شنیدن خبر فیلم , در عرض دو ماه ترجمه و روانه بازار نمودند ؟ بی انصافی می کنید!

در مورد متن آقای میرهادی زاده, میتوانم متن پی دی اف دروس تالکین شناسی را که در آکسفورد درس داده می شود, نشانتان دهم , چه بسا بیش از دروس معارف دبیرستانی به دین و تالکین پرداخته باشد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار

سلام به همه . خوب دوست عزیزآقای شاکری ، به اخطاری که من دادم اصلا توجه نکردید...من گفته بودم که از توهین به هرکدام از مترجمها و نوشتن متنهای هجو آمیز خودداری کنید !این آخرین اخطاره و دفعه بعدی شناسه شما بسته میشه. اگر کسی مترجمی نقدی داره فقط با دلیل و مدرک! اینکه فرصت نوشتن ایرادهای ویراستاری نیست و ...یا تاسف خوردن به حال مترجم یا انتشاراتی ممنوعه ! هر کس نقدی داره فقط با دلیل و مدرک.

در مورد پیشنهاد شما برای نظر سنجی من استقبال می کنم و ظرف چند روز آینده که بقیه بچه ها ترجمه خانوم واثقی رو خودندن حتما اینکار رو می کنیم.

بازهم تکرار می کنم بحث رو بین مترجمها شخصی نکنید و اگه کسی انتقادی فقط با دلیل و مدرک !به همه و همه توصیه می کنم این را کاملا جدی بگیرید.

موفق باشید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Legolas Iran

I don't know if these two poor translaotrs also know what is going on here or not :)and i must say here that :i am no relative of any of them neither their friend or foe... but never mind... let's stop this discussion at this point. I don't want to waste any of my time here any more discussing over things which never seem to have any result... because whatever i say, is considered abusing...anyhow, wish you guys luck. I was in Iran for a short time ( just last two months) and am leaving here tomorrow again, as i live in England, not Iran.... if i ever find any time to visit your web, i would like to see it much better. there are many sites in the world whose members are fond of Tolkiens created world, but none of them consider this only as their own and always welcome new comers, any how, bye and please cancel my membership

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار

دوست عزیز ...نمی دونم چه تصوری داری از ما(یا بطور خاص من)من از اول شرط کردم که کسی کسی رو تخریب نکنه و حرف بی پایه و اساس نزنه. بهر حال اینجا همیشه بروی شما بازه تا وقتی که برای نقد هاتون دلیل بیارید...امیدوارم هرجا هستید خوش باشید . راستی اگه بازم خواستید پست بدید حتما فارسی بنویسید چون این از قوانین سایته.

امیدوارم هرکدوم از دوستان تونست و وقت کرد نقدی منصفانه برای این ترجمه بنویسه تا دوباره به موضوع تاپیک برگردیم.

موفق باشید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لگولاس

خوب من نمی خواهم اینجا بحث کارشناسی راه بندازم ولی کاملا معلومه که این جور افراد دنبال چی هستند و هدف و قصدشون چیه...( حنای موردور دیگه رنگی نداره )...معلوم هم شد که این افراد چون در بحث کارشناسانه با اساتید بزرگوار سایت کم اوردند... و ادعاها و گفته های غلط و تکراری خود را همچنین تکرار می کنند...من از این افراد خواهش می کنم اگه دلایل و مدارکی که بتوان به آن استناد کرد و دلایلی که درست باشند عرضه کنند تا ما هم آگاه شویم...خیلی هم ازشون ممنون میشیم ... غیر از این از شاخ و شونه کشیدن های الکی و صحبت های مغرضانه دست بردارند...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
fingolfin

به نظر من هم تا ترجمه کامل دیگری (مثل ترجمه آقای علیزاده) نیاد امکان مقایسه وجود نداره ولی همین که ترجمه های دیگری باشه جای امیدواری هست و خوشحالی و ترجمه خانم واثقی پناه بجز بعضی موارد ترجمه قابل قبولی هست اگرچه که به نظر من هم به پای ترجمه آقای علیزاده نمی رسه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

خوب این خانم واثقی پناه بازم دستش درد نکنه ولی:

عزیز من هرچی R دیدی که نشانه جمع نیست که ورداشتی نومنور رو نوشتی نومینو ها!!!

شما Beor رو چطوری ترجمه کردی بویر؟ یادم نمیاد eo به شکل oy تلفظ بشه.

اگر میخواستی کلمات جمع زبانهای الفی رو به فارسی برگردونی همونطوری که نولدور رو نوشتی نولدوها ، باید تلری رو مینوشتی تلی ها نه اینکه تلری ها!!!

هزینه فهمیدن تلفظ درست کلمات فقط یه سر زدن به دائره المعارف آرداست: Tol به معنی جزیره تال تلفظ نمیشه بلکه همونطور که نوشته شده تل خونده میشه. یا اگر نمیخوای به این سایت سر بزنی حداقل فیلم رو که دیدی که؟ ایریندیل نه عزیز من، ارندیل.

ویرایش شد(ناظر)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر
مقایسه ای که کرده اید.... خوب .... خودتان یک بار دیگر بخوانید تا متوجه عمق فاجعه ترجمه آقای علیزاده بشوید... فکر می کنم شما متن انگیسی را نخوانده اید... نه قدسیان ... نه دل خاموش و دست نخورده ..... هیچکدام در متن اصلی کتاب کلمه ای ندارند... ضمنا هاویه یعنی چی؟ ؟؟؟ برای خواندن متن ترجمه شده آقای علیزاده باید فرهنگ دهخدا را داشت مگه نه؟ آنک ارو آن یکتا بهتر شکوه ارو را بیان می کند یا ارو بود... آن یکتا... در هر حال خود دانید ولی در مورد آثاری مثل کتاب پربار تالکین نمی توان از خود لغت ابداع کرد و در ترجمه آورد در حالیکه درمتن اصلی اش نباشد ( دو نقطه دی )

من خودم اگه پای ایراد گرفتن باشه. یک دنیا حرف و ایراد از برگردان آقای علیزاده دارم. در عین حال ایشون رو تحسین هم می کنم چون برگردان قابل ستایشی است. نه بی نقص.

از کتابی که نخوندم هم ایراد نمی گیرم. و کلاً نظر نمی دم.

اما چیزی که برای من جالبه ایراد هایست که از دارید از سایت و اعضای اون می گیرین. ناشناس عزیز با تاریخ عضویت 17 اردیبهشت سطح آهن دو درصد. لطف کن یه سری به تالارها بزن و ببین که کجا هستی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

آخه آفریدگار جان، کی گفت ترجمه آقای علیزاده از ارباب حلقه ها و هابیت و سیلماریلیون بی نقصه؟ ما همچین حرفی زدیم؟ خواستیم ترجمه خانم واثقی پناه رو به نقد بذاریم که اینجوری شد. یاد حرف یکی از شخصیتهای فیلم کیف انگلیسی افتادم:

«آقا رجال سیاسی ما (بخونید مترجمهای ما) حتی طاقت شنیدن یک فحش سیاسی رو هم ندارند (بخونید یک نقد ادبی) در حالیکه مرد سیاست (...) باید فحش خورش ملس باشه (انتقاد پذیر باشه) و لبخند بزنه»

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار

سلام به همه . خوب من امشب خوندن کتاب با ترجمه خانوم واثقی رو تموم کردم ، اول تشکر فراوان می کنم از خانوم واثقی که قدم توی این راه گذاشتنذ و امیدوارم همینطور به اینکار ادامه بدند و حالا قصد دارم تا اونجایی که در حوصله من و شما می گنجه کتاب رو برسی کنم.من چند بار سعی کردم با خانوم واثقی تماس بگیرم تا قبل از اینکه نقد خودم رو ارائه بدم نظر ایشون رو بدونم اما خوب میسر نشد. سعی می کنم منصفانه بنویسم و هر چیزی که من اینجا می نویسم با دلیل و مدرک و سنده . اول با چیزهایی که از نظر من مهمتر و کلی تر هستند شروع می کنم و بعد سعی می کنم که صفحه به صفحه ایراداتی که بنظرم می رسه رو بگم . هدف من از این کار فقط و فقط بهتر شدن کارهای ترجمه از آثار تالکینه و امیدوارم کسی شخصی با این موضوع برخورد نکنه. در هر صورت ما عنوان یک سایت تخصصی در ادبیات تالکین رو یدک می کشیم پس اینکه من با سختگیرانه ترین نگاه به این موضوع می پردازم دور از انتظار نیست و در راستای همین تخصصی بودن موضوعه.به احتمال زیاد مجموعه پستهای من بسیار طولانی خواهند شد و این پستم مقدمه ای کوچیک بر این مجموعه هست ؛ سعی می کنم در حد توانم و حداقل هر هفته 1 بار پستی در این مورد داشته باشم.

اولین چیزی که در این ترجمه برای من جلب توجه کرد ، استفاده از مفردهای کلماتی که در کتاب بصورت اسم جمع اومده و جمع بستن اونها با علامت جمع فارسی ها بود. بنظر من اینکار اشتباهه . اول اینکه این کلمات انگلیسی نیستند(زبان مرجع ترجمه) بلکه الفی هستند در حالت کلی وقتی که در زبان زمینه کتاب(انگلیسی) کلمه ای از زبان دیگه بصورت اسم جمع اومده و خود نویسنده اونها رو بصورت مفرد نیاورده و سعی نکرده با قواعد زبان زمینه کتاب(انگلیسی) سازگار کنه ، درست اینه که ماهم موقع ترجمه این رو مد نظرمون داشته باشیم ؛ از طرف دیگه زبان الفی ابداع خود تالکین بوده و هدف اون از استفاده از این شکل کلمات در کتاب سیلماریلیون نشون دادن زبان ابداعی خودش با قواعد و مقرارتی که وضع کرده بوده برای همین ما ناچاریم که نظر نویسنده احترام بگذاریم و سلیقه خودمون رو مخصوصا در این مورد خاص دخیل نکنیم . اما مهمترین چیز در این مورد اینه که حتی اگه کسی بخواد نظر شخصیش رو در این مورد وارد کنه و کلمات رو با علائم خاص زبان مقصد(فارسی) جمع ببنده لازمه که در مورد جمع و مفردها(زبان الفی) اطلاع کامل داشته باشه تا بمشکل بر نخوره . بنظر می رسه که مترجم در همه حالات( –r) رو علامت جمع فرض کرده ، در حالیکه اینطور نیست ، و سعی در شکستن اسامی که به ( –r) ختم میشه داشته و برای همین موقع ساختن صفت یا ... از اون کلمات دچار مشکل شده که من در ادامه بتفصیل اینونشان خواهم داد.

( –r) در حالت معمول و کلی به انتهای اسامی که به (a, i, o, u) ختم شده باشند اضافه میشود و اونها رو جمع می بند و وقتی که ( –r) به آخر یک فعل اضافه بشه اون فعل رو(universal) می کنه ، اینها قواعدی کلی برای افعال و اسامی با قاعده هستند ، اما همیشه اوضاع به این صورت نیست ، مثلا در کلمه سیندار(sindar ) جزء اول (سیندا) نه به معنی یک سیندایی بلکه به معنی خاکستری هست و یا در مورد کلمه نومه نور اون ( –r) آخر به هیچ وجه علامت جمع نیست. در حقیقت ترکیب کلمه نومه نور(Númenor یا در زبان کوئنیا : Númenórë ) به این شکله :núme(n)-nór یا núme(n)-nórë ( به معنی West-land ) و اصلا اون ( –r) آخر قابل جدا کردن نیست و اصلا به Númeno قابل تفکیک نیست که بخوایم اونو نومه نو ها ترجمه کنیم . از طرف دیگه درسته که بعدها کلمه نومه نور گاهی اوقات هم ارز با نژاد اداین های ساکن جزیره النا استفاده شد ولی در حقیقت نومه نور اسم مکانه برای یک جزیره و یک کلمه مفرد ، نه مانند الدار یا والار اسم جمع برای نژاد .

بعضی از کلمات هم با (-i) جمع بسته می شوند مانند کلماتی که به (-e) ختم می شوند ، در این کلمات (-i) دقیقا وضعیتی مشابه ( –r) دارد ، برای همین برای عمل کردن به شیوه مترجم باید از (تلرها) استفاده بشه نه (تلری ها) یا باید از (ایستارها) استفاده بشه نه (ایستاری ها) و یا باید از (کوئندها Quende) استفاده بشه نه (کوئندی ها Quendi) برای همین کسی که می خواهد به این شیوه کلمات رو مفرد کرده و جمع ببندد باید در همه حالات از این روش پیروی کند و با استفاده از دستور زبان الفی به حالات مختلف کلمه مسلط باشد ،هرچند به دلائلی که اول گفتم اصلا اینطور مفرد کردن و جمع بست این کلمات با علائم جمع فارسی اصلا صحیح نیست .

اما نکته دیگه که الان می خوام بطور گذرا در موردش صحبت کنم ترجمه کلمه دورف به کوتوله هست . در نگاه اول این ترجمه درسته و کوتوله معادلی خوب برای دورف هست اما وقتی که با ادبیات تالکین سرو کار داریم این معادل نویسی کاملا اشتباهه . استفاده از کوتوله برای دورف همونقدر نادرسته که استفاده از کلمه جن بجای الف.در حقیقت کلمه هایی مانند الف ، اورک و دورف باوجود اینکه قبل از تالکین بودند اما در ادبیات تالکین همانند یک اسم خاص هستند ، چون دورفهای تالکین اصلا اون دورفهایی نیستدند که قبلا وجود داشتند و برای همین کوتوله نیستند ، این موضوع رو خود تالکین در نامه ای که در سال 1938 به سردبیر آبزرور می نویسه شرح میده .تا قبل از تالکین کلمه (Dwarf) به شکل (dwarfs) جمع بسته می شد اما تالکین برای متمایز کردن دورفهای ادبیات خودش این کلمه رو برای اولین بار بصورت (dwarves) جمع بست که بعد از تالکین این کلمه رایج شد .

این مقدمه من برای ورود به بحث نقد ترجمه خانوم واثقی بود . در پست بعدی تمرکزم بر روی نحوه تلفظ کلمات خواهد بود و احتمالا از پست سوم برسی سطر به سطر و صفحه به صفحه رو شروع می کنم و پیگیری می کنم.

موفق باشید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر
آخه آفریدگار جان، کی گفت ترجمه آقای علیزاده از ارباب حلقه ها و هابیت و سیلماریلیون بی نقصه؟ ما همچین حرفی زدیم؟ خواستیم ترجمه خانم واثقی پناه رو به نقد بذاریم که اینجوری شد. یاد حرف یکی از شخصیتهای فیلم کیف انگلیسی افتادم:

«آقا رجال سیاسی ما (بخونید مترجمهای ما) حتی طاقت شنیدن یک فحش سیاسی رو هم ندارند (بخونید یک نقد ادبی) در حالیکه مرد سیاست (...) باید فحش خورش ملس باشه (انتقاد پذیر باشه) و لبخند بزنه»

ای هالباراد هزار چهره منم نگفتم شما گفتی. این دوستان جدید هی پیله کردن از برگردان این بنده خدا ایراد بگیرن. منم منظورم همین فرمایش شما بود. یعنی مال علیزاده هم خالی از ایراد نیست ولی خوب اونم خیلی خوبه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

اله سار عزیز دستت بابت نقد کارشناسانه و منصفانه درد نکنه انصافا این نقد چیزهای بسیار جدیدی به آدم یاد می ده و سند محکمیه بر اینکه کسی که سیلماریلیون یا اثری از تالکین رو تجرمه می کنه باید دانش گسترده ای در زمینه آثار تالکین و دنیای او داشته باشه تا این اشتباهات متعدد و ناجور پیش نیاد... بعد از کامل شدن نقدهات اونها رو به یه تاپیک جدا منتقل می کنم(یا خودت اینکارو کن) تا به دور از این جنگ و دعواهای مغرضانه باشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الانور

اي بابا جاي من چقدر خالي بوده

من فقط دو صفحه اول سيلماريليون خانم واثقي رو خوندم و حالا درست يا غلط لز اونجايي که تعصب وحشتناک و شديدي روي نثر تالکين دارم اصلا خوشم نيومد

البته به نظر من اين نثر براي افرادي که تا حالا خود سيلماريليون رو به انگليسي نخوندن قابل قبول و ه بسا عالي باشه ولي همون طور که ميبينم براي افرادي که از همون اول با متن هاي انگليسي تالکين زندگي کردند ( خوندنش کافي نيست بايد زندگي کني تا تک تک کلمات تالکين رو درک کني ) ناراحت کننده بود ببينين من خودم شخصا روي ترجمه آقاي عليزاده تعصب ندارم ولي روي نثر تالکين وحشتناک متعصبم و من نميگم ترجمه آقاي عليزاده بهترين ترجمه اي که ميتونست باشه ولي بهترين ترجمه موجوده و به جرات مي تونم بگم آقاي عليزاده تالکين رو به خوبي درک کرده

من خودم از اولين افرادي بودم که سعي کردم نثر تالکين رو ترجمه کنم اونم نه اصل نوشته تالکين رو بلکه نوشته هاي خيلي ساه شده اش رو با اين حال گاهي از ترجمه هام متنفر ميشدم که چرا نميتونه فضاي اصيل تالکين رو منتقل کنه

پس واي به حال اينکه کسي خود سيلماريليون رو ترجمه کنه و اونو با نثري شبيه کتاب هاي عادي ترجمه کنه

من خيلي به کار خانم واثقي پناه ايراد نمي گيرم ولي متني مثل سيلماريليون ک در حد فوق فوق ادبي انگليسي با آرابه هاي زياد نوشته شده ترجمه اش به اين صورت يه مقدار براي طرفداراي تالکين به خصوص تالکين به خصوص افرادي که مثل من هستن ( مقاديري تعصبات دارن ) ناراحت کننده است

البته اين دقيقا مسئله اي که براي کتاب هاي فانتزي در ايران پيش مياد و کتابي مثل هري پاتر هم با اين همه معروفيتش در ايران به وحشتناکترين شکل موجود چاپ شده چون به نظر من بسيار کم هستند مترجماني که سعي در شناختن يه نويسنده’ يه اثر فانتزي باشند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار

سلام به همه . خوب اینهم بخش دوم ، گفته بودم که در این پست روی تلفظ ها تمرکز خواهم کرد اما این پست با نکاتی دیگر در مورد ویراستاری و ...همراه خواهد بود و بعد از این به نقد صفحه به صفحه می پردازم (همچنین از آرون عزیز برای کمکش در نوشتن این نقد تشکر می کنم )

اول از اسامی والارها :

Manwë : تلفظ این کلمه مانوِ هست که اگر ما ه آخر رو بعنوان ماتریس برای این کلمه در نظر بگیریم می تونیم این کلمه رو بصورت مانوه هم بنویسیم .اشتباهی که مترجم در این اسم کرده یک اشتباه فراگیر بوده ، یعنی ایشون همه جا در ترجمشون ë و یا e رو به ی ترجمه کردند و این کار تا آخر کتاب تکرار شده که بنظر من تا حدی آزار دهندست. کاملا واضح در این مورد گفته شده که موصوت e کوتاه و یا ë کشیده (در سینداری و کوئنیا) مشخصا صدای کسره می دهد و معادل گرفتن اونها با ei (ای) نادرسته ، مخصوصا گفته شده وقتی e در انتهای کلمه قرار بگیرد صرفا نشانه کشش تنها(همانند انگلیسی) نیست و کسره اون تشدید میشود(و به هه نزدیک می شود) ولازمه که از ه بعنوان ماتریس برای نشان دادن این صدا استفاده بشود(برای تاکید روی این نکته و بهمین دلیل اغلب e در انتهای کلمه بشکل ë نوشته شده است) ، برای من جالبه که مترجم در موراد مشابه رویه مشابه رو در پیش نگرفته و در حالیه که مثلا Manwë و Aulë و Oromë از این نظر مشابه هستند اما اولی ی و بقیه ِ ه صدا گذاری شده اند. در مورد اسم والار Lórien که مترجم معادل لوریین رو براش درنظر گرفته همین اشتباه رو کرده و این اسم لوریِن یا لوری اِن نوشته میشود.همینطور در اسم Nienna که نیینا نوشته شده ، که صحیح آن نیِنا یا نی اِنا هست و یا در مورد اسم Estë که استیه نوشته شده ، در حالیکه من متوجه نشدم چطور؟ چون صحیح اون استه هست و حتی مترجم اگر می خواست از روال معمول خودش در ی نوشتن ë پیروی کنه باید این کلمه را بصورت استی می نوشت که اینطور هم نشده و هم از ی و هم از ه بصورت دلبخواه و نادرست استفاده شده دقیقا همین اتفاق در Vairë افتاده و بصورت وایرییه نوشته شده که صحیح اون وایره هست و بازهم مترجم از هم از ی و هم از ه بدون دلیل استفاده کرده . در کلمه Nessa دوباره مترجم به روش اولیه خودش برگشه و از ی بجای ه و بتنهایی استفاده کرده و اون رو نیسا نوشته که صحیح اون نسا هست. البته میشه توجیه کرد که اون اضافات برای راحت تر خواندن کلمات بوده ولی از اونجایی که ما نتنها قاعده صریح و مشخص در این مورد داریم(و مترجم نباید با توجه به علاقه شخصی تغییرات بدهد) ، من هرچقدر که توجه کردم دیدم که نوشتن و تلقظ این کلمات در حالت صحیح اگر آسونتر نباشه مسلما سختتر نیست .این اشتباه در اغلب کلمات پیش آمده که من به چند مثال دیگه بسنده می کنم :

فیلاگوند با تلفظ صحیح فلاگوند ؛ نومینور (و مشتقاتش) با تلفظ صحیح نومه نور ؛ سایرون با تلفظ صحیح سارون و از همه مهمتر Eärendil که مترجم اینجا بازهم به ایریندیل ترجمه کرده که کاملا اشتباهه ، تلفظ صحیح این اسم اِآرندیل یا اگر بصورت دقیقتر اِیارندیل هست (که بحث روی این اسم خاص بسیار گستردست) و ...

یا مثلا در اتفاقی برعکس ، اسم Círdan که باید به وضوح و با ای کشیده نوشته و تلفظ بشود بصورت کِردان نوشته شده ، که این تبدیل e به ی و i به کسره ، درحالیکه هرکدام باید صدای اصلی خودشان را بدهند برای من عجیب و غیر منتظره بود.

مترجم در ترجمه اسامی اغلب از وحدت رویه برخودار نبوده و مثلا در صفحه 430 ، پاراگراف دوم به اسم سلبریمبور برخورد می کنیم ، جدا از اشتباهی که در تلفظ این اسم صورت گرفته (چون C همیشه و همیشه باید معادل با k بکار برود حتی قبل از مصوتهای i و e که در این صورت تلفظ درست کلبریمبور هست) در جاهایی دیگر از کتاب همین اسم بصورت صحیح و کلبریمبور نوشته شده که نوشتن یک اسم به دو شکل متفاوت اتفاقی عجیب است.

بعد از این مرور کوتاه بر تلفظ ها با ذکر یکی دو ایراد در ترجمه افعال و ...برای باز شدن باب این موضوع ، این بحث را به نقد صفحه به صفحه موکول می کنم :

در صفحه 51 در انتهای فصل و صفحه :

آئوله گفت: معهذا آنها نیازی به چوب نخواهند داشت . پس به فلز کاری خود ادامه داد . اصل این خط در کتاب سیلماریلیون به این صورت است :

Nonetheless they will have need of wood,' said Aulë, and he went on with his smith-work که همونطور که از متن اصلی پیداست گفته شده که : ...بچوب نیاز خواهند داشت... که فعل اشتباه معنی شده .

عنوان فصل نهم از پرواز نولدوها نوشته شده ، عنوان اصلی Of the Flight of the Noldor هست که همونطور که کاملا واضحه استفاده معادل پرواز برای flight کاملا نادرسته ، در اینجا flight (با توجه به موضوع فصل و محتوای اون معادل با FLUSH و escape و running away و passage به معانی قیام کردن و رهایی جستن و گریختن و گذر کردن استفاده شده و چنین اشتباهی عجیبه.

که از این دست بسیاره و من توی برسی فصل به فصل نشون می دم که اشتباهات اینچنینی در ترجمه در اغلب صفحات وجود داره.

از نکات دیگه حذف کردن بدون دلیل دیباچه کتاب سیلماریلیون به قلم کریستوفر تالکین از ابتدای کتابه ، که با توجه به اینکه این دیباچه در تمام چاپهای این کتاب وجود داره و با توجه به اینکه اصلا کریستوفر بوده که این کتاب را به ناشر تحویل داده و بر چاپش بعد از مرگ تالکین سرپرستی کرده ، این دیباچه در حکم مفدمه نویسنده تلقی میشه و حذف بدون دلیل اون اصلا پذیرفته نیست.

در آخر به نکاتی در مورد ضمیمه های کتاب اشاره می کنم(که بنظر من اشکالات ویراستاری هست) ، عکس هایی که در انتهای کتاب از آثار تد ناسمیت چاپ شده می توانست از نقاط قوت کتاب باشه اگر با دقت و توجه استفاده می شدند ، اما متاسفانه به دلایلی که می گم اینطور نشده .عکس مربوط به آواز و پایکوبی لوتین در جنگل وارونه چاپ شده است ؛ در زیر عکسی نوشته شده است که : کشتی نومینوها ، که این نقاشی کشتی آرندیل هست و ربطی به نومه نوری ها ندارد ؛ در زیر یکی دیگر از نقاشی ها نوشته شده : یکی از سیلماریل ها در آسمان در حالیکه این نقاشی مربوط به ماگلور پسر فیانور هست که سیلماریل را بدریا می اندازد و به سیلماریلی که به آسمان می رود ربطی ندارد ، که بنظر می رسد اشتباهاتی از این دست مربوط به نا آشنایی کسی که بر این نقاشی ها شرح نوشته می باشد(که دوستان می تونند به گالری خود سایت تد ناسمیت مراجعه کنند). طبق صحبتی که من با ناشر این ترجمه در نمایشگاه داشتم ایشون فرمودند که این کار و ترجمه سه بار و توسط 3 نفر ویراست شده ، پس با این فرض وجود این تعداد زیاد اشتباهاهت واضح چندان قابل قبول نیست .این دو پست مقدمه ای بر موضوع بودند و من در پست بعدی بصورت صفحه به صفحه و فصل به فصل این ترجمه را برسی می کنم.

موفق باشید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

اله سار عزیز دست شما درد نکنه , نقد بسیار دقیق و کارشناسانه ای بود و امیدوارم کسانی که ترجمه ایشون رو خوندن به وسیله این نقد بتونن کتاب رو درست تر درک کنن. البته به نظر میاد که ایشون اصلا ارباب حلقه ها رو نخوندن و این باعث مشکلات زیادی میشه چون سیلماریلیون کتابیه که حتما باید با داستان ارباب حلقه ها آشنا بشی و کتاب تالکین رو مطالعه کنی تا بتونی تاریخچه اش رو بخونی و برای همین این همه اشتباهات پیش میاد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
پوزيترون

قصد نقد ترجمه‌ها را به صورت مصداق گونه ندارم، يك موضوع ديگر را هم مي‌خواهم اشاره كنم كه در زمينه ترجمه است؛ بعد به نظر كلي درباره ترجمه خواهم رسيد.

استاد «صالح حسيني» در كتاب خود در باب ترجمه بر اين نكته تاكيد خاص مي‌كند كه صرف تسلط بر زبان مبدا و مقصد براي برگردان كردن هر نوع اثري كافي نيست. (نقل به مضمون نمي‌كنم، بلكه كلام را مي‌نويسم.) شايد اين امر براي برگرداندن يك داستان كودكان كفايت كند، اما قطعا نمي‌توان تنها با دست مايه قرار دادن چنين تسلطي به سراغ ترجمه متون فلسفي رفت. كه برخي متون آن معنايي را به ذهن متبادر نخواهند كرد كه در نگاه اول به چشم مي‌آيند. نمونه اين را فراوان در سروده‌هايي شعراي عرفان ايران مانند حافظ داريم. سروده‌هايي سرشار از معاني دو پهلو و بعضا متضاد با آن چه در نظر اول برداشت مي‌شود.

تشخيص اين كه چه اثري در اين دسته (آثار نيازمند به تسلط موضوعي) قرار دارند چندان سخت نيست. موضوعاتي مانند فلسفه، عرفان، منطق و زبان شناسي از مهم‌ترين‌هاي اين بخش هستند. تالكين را هم كه به يقين مي‌دانيم زبان شناسي بزرگ بود كه نهايت توانمندي‌هاي زباني خودش را در سيلماريليون به كار بست. كتابي كه اگر متن اصلي آن را مطالعه كنيم بي شك از شباهت‌هاي آن با كتاب مقدس در شگفت مي‌شويم. چه كه مي‌دانيم تالكين خود يك مسيحي تمام عيار بود و هيچ در نگارش سيلماريليون به عنوان «كتاب مقدس» دنياي ميانه مخفي كاري نكرده است. (در درستي اين مدعا بحث‌هايي را كه با بسياري از دوست‌داران آگاه تالكين داشته‌ايم و آن چه در مقالات خوانده‌ام را سند قرار مي‌دهم. بر اين باور هم آن قدر اعتقاد دارم كه بر نياز ترجمه اين كتاب به شيوه روايت كتاب مقدس با مترجماني حتي آقاي عليزاده بحث‌ها داشته‌ايم.)

با توجه به اين نكات، نظر شخصي‌ام -تاكيد مي‌كنم، نظر شخصي- اين است كه حداقلي از تسلط بر دنياي تالكين، واژه شناسي زبان الفي و ريشه يابي لغات سه عنصر مهم ديگري است كه در كنار تسلط بر زبان‌هاي مبدا و مقصد بايد مترجم از آن برخوردار باشد.

حرف ديگري كه وجود دارد و به نقل از مرحوم استاد «محمد قاضي» مي‌آورم در زمينه اولويت «ترجمه وفادار به متن» يا «ترجمه آزاد» است. اگر با موضوعات علم محض، مهندسي، پزشكي و روان شناسي سر و كار باشد، شكي بر ترجمه دقيق نمي‌رود، اما سوال اصلي در هنگام ترجمه نوشته‌هاي ادبي و داستاني خود را مي‌نمايد. جوابي كه در برابر اين سوال است فقط به يك نكته باز مي‌گردد: «انتخاب مترجم» و هيچ اصل بديهي بر آن وارد نيست. بنابراين نمي‌توان به يك مترجم خاص بابت اين كه متني را لغت به لغت ترجمه مي‌كند ايراد گرفت (البته قطعا با پيش فرض قرار دادن اين كه اين ترجمه لغت به لغت صحيح است و مشكل معنايي ندارد.) كه چرا چنين مي‌كند. امري كه اين جا خود را نمايان مي‌سازد در روان بودن و خوانايي ترجمه است، اين كه يك ترجمه لغت به لغت (و نمي‌گويم دقيق، چون ترجمه دقيق در معناي عام ترجمه‌اي است كه صحيح باشد و مي‌تواند كاملا يك ترجمه آزاد باشد.) پس از برگردان شدن خوانا باشد به تسلط نويسنده بر زبان مقصد بستگي دارد. ترجمه آزاد (كه بيشتر در زمينه شعر يا اساطير به قصد بازنمايي روح اصلي اثر انجام مي‌شود، مانند ترجمه‌هاي مرحوم شاملو از هايكوهاي ژاپني يا ترجمه زيباي گيل گمش) نيز تا زماني كه در تقابل با متن اصلي اشتباهي نداشته باشد هيچ ايرادي ندارد و تنها اين ميان سليقه خواننده است كه آن را دوست بدارد يا خير...

با در نظر گرفتن اين دو نكته، و با ذكر اين نكته كه به جز متن اصلي سيلماريليون، چهار ترجمه از تكه‌هايي از آن را ديده‌ام (ترجمه مريم واثقي پناه، ترجمه رضا عليزاده، ترجمه حسين شهرابي و ترجمه سپيده اصفهاني؛ در كنار تكه‌اي كه يك بار ناخنكي بردم و خودم برگرداني كردم.) براي ترجمه‌اي كه بحث آن مي‌رود، در كنار ذكر از ساير ترجمه‌ها، اين طور مي‌توانم نظر دهم: (صد البه تنها بر مبناي مقايسه آن قسمت‌هايي كه در اين پنج ترجمه مشترك بوده‌اند، يعني تنها فصل اول.)

1- در درجه اول و پيش از هر چيز تلاش خانم واثقي پناه در برگردان اين متن و رساندن آن به عرصه چاپ قابل ستايش است. همان طور كه هر تلاشي در زمينه شناساندن تالكين به خواننده فارسي زبان را به ذات خود بايستي احترام نهاد.

2- در زمينه تسلط مترجم بر زبان‌هاي مبدا و مقصد در كنار تسلط بر نوشتار تالكين. صد البته تا زماني كه به صورت حضوري با اين مترجم صحبتي نداشته باشم نمي‌توان به يقين نظر داد، اين نظر جدا از شخصي بودن، تنها بر پايه اثري است كه پيش رو داريم. به نظر نمي‌رسد كه مترجم درك كاملي -نمي گويم صحيح- از دنياي تالكين و به ويژه «زبان الفي آفريده تالكين» داشته باشد. مهم‌ترين دليلم براي اين حرف برخورد با كلمات خاص اين زبان و تلفظ‌ها به پيروي از دستور زبان و شيوه تلفظ انگليسي است. اين كه چرا شيوه نگارش فارسي ترجمه به صورت فارسي امروزي است را هم نمي‌توان به قطع به پاي عدم تسلط مترجم بر زبان فارسي -و به خصوص شيوه‌هاي متفاوت روايي آن- دانست؛ چه بسا كه مترجم به عمد كوشيده است ترجمه را به زباني سليس باز نويسد كه شايد با اين حربه خوانندگان فارسي زبان بيشتري به نوشته‌هاي تالكين علاقمند شوند. امري كه البته خودم نه تنها به هيچ وجه دوست ندارم، كه آن را اشتباه نيز مي‌دانم، چرا كه يكي از دلايل گرايش به نوشته‌هاي تالكين بر استواري زباني داستان‌ها و تسلط وي به نگارش انگليسي پايه ريزي شده بود و بايستي شكوه متن تالكين باشد كه خواننده فارسي زبان را نيز به خود جلب كند و انگيزه او شود. (ضمن اين كه با توجه به برخي اشتباهات نگارشي در جمله سازي فارسي چندان به تسلط مترجم بر زبان فارسي مطمئن نيستم.)

3- درباره جمع بستن اسامي نكته مهمي در ترجمه وجود دارد. زماني است كه در متن اصلي (متن زبان مبدا) كلمات ساخته ذهن نويسنده است و با توجه به قرائن معنايي جمع بودن آنها واضح مي‌نمايد. در اين مورد گمان مي‌برم نويسنده خود تكليف را روشن ساخته است؛ اگر نويسنده بر آن نبوده است كه كلمه جمع را با اصول نگارشي زبان بنويسد، قطعا در ترجمه، اين خلاقيت و نوآوري بايد حفظ شود و نمي‌توان در ترجمه از اصول جمع بستن كلمه استفاده كرد. اين درباره كلماتي اشاره شد كه با اصول نگارشي زبان متن اصلي ساخته شده‌اند. درباره اسامي (چه مفرد و چه جمع) كه تالكين در متن خود استفاده كرده است قضيه متفاوت است. به دليل اين كه تالكين در ساخت كلمات از زباني ديگر به جز انگليسي -كه زبان پايه نوشته است- بهره برده، بايد به قواعد آن زبان رجوع كرد. در اين جا دو سليقه روي مي‌نمايد. اول آن كه چون تمام اين كلمات به صورت اسم خاص ساخته شده‌اند عينا برگردان شوند كه كاملا صحيح است. دوم (كه بحث در اين جا است) بازگرداني آنها با استفاده از جمع بستن آنها با اصول نگارشي زبان مقصد است. اين امر در يك صورت به خودي خود ايرادي ندارد، جايي كه اين كلمات به طور مستقيم و عينا از زباني ديگر نقل شده باشند؛ و تنها بحث سليقه مطرح است. اما در اين جا نبايد فراموش كرد كه قواعد زبان استفاده شده مبدا درست رعايت شوند. اما در اين مورد با توجه به اين كه زبان الفي، زباني رسمي و داراي اصول نگارشي رسمي نيست و نيز كلماتي كه براي جمع به كار رفته‌اند زاييده ذهن نويسنده است و بيشتر جنبه اسم خاص دارند، برگردان كردن آنها صحيح نمي‌نمايد. بر فرض كه زبان الفي نيز زباني كامل و رسمي جهاني باشد، از آنجايي كه همان طور كه در مثال‌هاي دقيق اله‌سار ديده مي‌شود، قواعد زبان استفاده شده مبدا درست رعايت نشده است، اين ضعف ترجمه و از آنجا كه از عدم تسلط كافي مترجم بر دنياي واژه شناسي تالكين ناشي است، بهتر آن بود كه كلمات عينا استفاده شوند؛ امري كه هيچ مشكلي به دقيق بودن ترجمه وارد نمي‌ساخت.

4- ترجمه خانم واثقي پناه را به يك دليل اصلي نمي‌توان جزو ترجمه آزاد به حساب آورد، چرا كه در ترجمه آزاد، مترجم جملات را با توجه به معناي اصلي آنها، مقصود متن، عبارات رايج در زبان مقصد و مهم‌تر از آن، در نظر گرفتن تشابهات و تفاوته‌اي فرهنگي از نو باز مي‌سرايد. (از اين رو يك ترجمه آزاد قابل اعتنا بر خلاف آن چه شايد بسياري فرض كنند بسيار سخت‌تر از ترجمه لغت به لغت است.) امري كه با توجه به متن اصلي سيلماريليون و متن ترجمه شده در اختيار، به هيچ وجه مصداق ندارد؛ از اين رو بايستي با نگاه ترجمه وفادار به متن با آن برخورد كرد. در اين جا اشكالات ترجمه ناشي از بد فهمي ديده مي‌شود كه شايد ناشي از تسلط نه چندان دقيق بر زبان مبدا باشد. البته، با در نظر گرفتن ساير قسمت‌ها، كاملا واضح است كه اين امر چندان مصداق ندارد و دليل اصلي آن بيش از اين كه از عدم آشنايي كافي به زبان انگليسي فخيم -انگليسي رايج دوره ويكتوريايي- ناشي شده باشد، ريشه در ناآگاهي نسبت به دنياي ادبي تالكين است. (اين امر هرگز به آن معنا نيست كه متاسفانه اشتباهات ناشي از بدفهمي صرف متن انگليسي در ترجمه وجود ندارد.)

5- در ترجمه آقاي عليزاده از سيلماريليون، خوشبختانه اشتباهات معنايي وجود ندارد، اين ناشي از تسلط خوب مترجم بر زبان مبدا است. ضمن اين كه در صحبت‌هايي كه از نزديك با ايشان داشته‌ام، نسبت به آگاهي مناسب ايشان از متن فارسي اطمينان دارم. (مي دانم كه ايشان صرف نظر از آشنايي بسيار خوب با ادبيات فارسي؛ با دو متن بسيار ارزشمند ادب فارسي؛ تاريخ بيهقي و تاريخ بلعمي نيز آشنايي كافي دارند. دو متن كه به گفته صاحب نظران جزو افتخارات زبان فارسي است و درك دومي حداقل نياز به آشنايي عميق‌تري با ادب فارسي دارد.) در كنار اين، ترجمه‌هاي سه گانه ارباب حلقه‌ها در حافظه‌ام نيز هست. از سويي از نزديك با حساسيت ايشان در امر ترجمه كتاب‌ها، بازخواني متن در انتهاي ترجمه و شيوه كاري‌شان آشنا هستم. بنابراين مي‌توانم اطمينان نسبي -اكيد مي‌كنم نسبي، چرا كه هيچ چيز مطلق نيست- نسبت به عدم لغزش‌هاي ناشي از تسلط بر زبان‌هاي مبدا و مقصد داشته باشم. چيزي كه اين ميان باقي است، به آشنايي ايشان با ادبيات تالكين باز مي‌گردد. مي‌دانم كه آشنايي خوبي با آثار او دارند، ولي در همين سايت مي‌توانم چند نفر را نام ببرم كه آشنايي بيشتري -و چه بسا بسيار بيشتري- با آثار تالكين دارند، چرا كه تنها علاقمندي اصلي آنان است، كساني كه چندين بار درباره تلفظ‌ها با ايشان صحبت داشته اند و خوشبختنه آقاي عليزاده هم استقبال خوبي داشته اند. همين امر من را اميدوار مي‌سازد كه در نهايت متن كم خطايي از ايشان ببينم، چرا كه دوستان خوبي مانند عزيزان خوب آردا در كنار ايشان هستند كه آقاي عليزاده هم از نظرات آنها استقبال مي‌كنند.

6- درباره نوع متن انتخاب شده براي بازگرداني كتاب سيلماريليون، بيشتر بحث سليقه است. همان طور كه اتفاقا در اين يك مورد با آقاي عليزاده هم نظر نيستيم!! در بين تمام ترجمه‌هايي كه ديده‌ام ترجمه آقاي شهرابي را از اين كتاب بهترين مي‌دانم، ترجمه اي كاملا منطبق بر شيوه روايي كتاب مقدس. با توجه به اين كه آقاي شهرابي كتابي در زمينه ترجمه اناجيل گنوسي زير چاپ دارد، آن چه كه حاصل دو سال كار مداوم است، شكي به تسلط ايشان بر زبان كتاب مقدس ندارم. سيلماريليون را هم كه جزو آن دسته‌اي هستم كه كتاب مقدس سرزمين ميانه مي‌دانم؛ به همين دليل اين ترجمه به مذاق من بيشتر خوش آمد. ترجمه‌اي كه به يقين خالي از اشكالات برگرداني متن است، چرا كه بيشتر از لحن برگردان، اين دقيق بودن ترجمه است كه برايم مهم است!!

7- يك نكته خارج از بحث، وقتي كه آقاي عليزاده در صحبت‌هايي كه داريم خودشان اشتباهاتي را كه در ترجمه‌هاي چاپ شده ارباب حلقه‌ها وجود دارد، بي آن كه ما دقت كرده باشيم بيان مي‌كند و مي‌خواهند كه اشكالاتي را كه خوانندگان ديده‌اند تذكر دهند، اطمينان بيشتري مي‌يابم كه با يكي از مترجمان شايسته احترام اين مرز و بوم سر و كار داريم.

8- هنوز هم متاسف هستم كه چرا حسين شهرابي سيلماريليون را ترجمه نكرد!!

9- اين جا سايت شخصي آقاي عليزاده نيست و ايشان تنها براي كمك به شناساندن تالكين به خواننئه فارسي زبان با دوستان همكاري داشته‌اند و خود بارها به دوستان آردا گفته‌اند كه از اين سايت راضي نيستند، لطفا نگوييد كه بچه‌ها تنها از اين رو از آقاي عليزاده طرفداري مي‌كنند، چون براي اين كار اين جا هستند!!

10- اگر دوست داريد بگوييد من از حسين شهرابي طرفداري مي‌كنم، همان طور كه به بچه‌ها گفتيد از آقاي عليزاده طرفداري مي‌كنند، ايرادي ندارد. من سعي كردم منصفانه نظر دهم، ولي چون يقين دارم كه كار آقايان شهرابي و عليزاده قابل دفاع است؛ هيچ مشكلي نخواهم داشت كه بگوييد از اين دو عزيز طرفداري كرده‌ام!! خوشحال هم خواهم شد كه چنين بوده باشد...

(اين نوشته تنها به صرف استفاده در تالار گفتگوي سايت آردا نوشته شده و هر گونه استفاده ديگري از آن تنها براي آكادمي فانتزي آزاد است.)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آناتار

به عقيده ي من , خانوم واثقي پناه اثر را به خوبي ترجمه كرده .ولي ايراد هايي هم هست كه شايد به دليل سبك اثر اتفاق افتاده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
پوزيترون

سبك اثر؟

برداشت من اين است كه منظورتان اين بوده كه به دليل نوع نگارش متن و شيوه بياني تالكين بوده است.

خب، اين دليل خود متناقض نماي خويش است، اگر اشكالات از نوع نگارش و زبان تالكين ناشي است، دليلش يعني عدم تسلط مناسب بر زبان مبدا؛ و اگر از نا آگاهي به دنياي تالكين ناشي است، دليل كافي مي شود براي گذشتن از خير ترجمه !!

اين جواب شما بود، نه نظر درباره ترجمه خانم واثقي پناه، هر چند به ان هم مي توان تسري يابد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آناتار

من از تالكين ايرادي نمي گيرم .منظور من ايه كه بدليل سبك اثر تغييرات جزئي و نو ا وري هاي مترجم ميتونه در ارزش كار تغييراتي ايجاد كنه ....حالا خوب يا بد ,,,به نظر من اون طوري كه مي بايست باشه نبود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آناتار

اينه و بايد بدونيد اين تغيرا ت در هر اثري اتفاق مي افتد,,,نظر من هم نسبي بود .و نمي شه گفت دليل متناقض نما. لطفا در مورد نظر ديگران فكر كنيد و اگر نتونستيد لازم نيست در مورد اون توضيحي اضافه بدهيد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
پوزيترون

باشد، سعي مي كنم بتوانم... به احترام دوستان آردا

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الانور

بچه ها ببخشيد پستم بي ربط ولي شما نمي تونين خيلي راحت نظراتون رو بگين و نظر ديگران رو بخونين

اگر يک کم انتقاد پذير باشيد خيلي راحت تر بحث پيش ميره

دليلي نداره تا با هر نقدي از خودتون و نظرتون مواجه مييشن سريعا عکس العمل نشون بدين و بهتون بر بخوره

فکر مي کنم اينطوري راحتر بتونيم راجع به اين مسائل بحث کنيم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نیمه الف

به طور کامل میتوان گفت خانم واثقی پناه در جمع بستن والا مایا و ... مشکل داشتند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...