رفتن به مطلب
hellboy

مقایسه ی شاهنامه با لوتر

Recommended Posts

fingolfin

سلام دوست عزیز

ببینید رستمی که وجودداشته به هیچوجه هفتخوان رو ازسر نگذرونده بودوهمه ی واینها رو وفردوسی خودش ایجاد کرده

بانو آرون ممنونم.من نمی دونستم که کارای تالکین حماسه نیست!!!!(حجم بالای اطلاعاته دیگه چه کنیم)در اینصورت به این میگن قیاس مع الفارق چون مثل این می مونه که مثنوی را با شاهنامه مقایسه کنیم!!! در هر حال به نظر من لوتر و شاهنامه هنوزهم قابل مقایسه نیستند در هر حال من خودم دانش کافی در این زمینه ندارم و باید با کسانی که هم لوتر را می شناسند هم شاهنامه رو بپرسیم من سعی می کنم یه تحقیق بعد از امحتحانها انجام بدم شاید چیر جالبی از توش در بیاد

1- درارتباط با دیتیل ها مانند هفتخوان بهتره از اول روشن کنیم هفتخوان یعنی چی ؟ یعنی رستم راه افتاده و هفت مرحله رو پشت سر گذاشته ، کاملا فیزیکی ؟

نه هفت خوان یک عروج عرفانی است برای رستم تا از مرحله یه پهلوان ساده برسه به مرحله جهان پهلوانی. هفت خوان سیر مراحلی است که رستم طی اون به پختگی می رسه کما اینکه تقریبا عین همین مراحل برای اسفندیار هم هست .

2- ماجراهای رستم و بخش بزرگی از شاهنامه داستانهای اساطیری هستند (بغیر از بخش های پایان شاهنامه که بخش تاریخی شاهنامه است) داستانهای اساطیری را نمی توان کلمه به کلمه تفسیر کرد چون کلمات ظاهر ماجراست و در اکثر موارد، یه زیربنای قوی منطقی و فلسفی در پشت ظاهر ساده کلمات مخفی می باشد.

3- فردوسی هیچ چیزی رو از خودش خلق نکرده (دعوا نشه منظورم غنای ادبی وداستانسرایی روان فردوسی نیست ، منظورم اصل داستان است) بلکه از نوشته های گذشتگان و در پاره ای موارد از داستانهای سینه به سینه مردم روایت کرده (حتی در بعضی موارد اون هایی رو که نخواسته ذکر نکرده مانند داستان آرش کمانگیر) این داستانها با همین شخصیتها و حوادث را در کتابهای دیگر اون زمان موجود هست.

4- قبلا هم گفتم شاهنامه و لوتر دو موضوع با ماهیتهای متفاوت هستند که نمی شه اونها رو باهم مقایسه کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون
من امیر فارامیر موافقم،اگه حماسه نیست ه اصلا نباید مقایسه ای انجام بدیم!!اما در مورد سیر داستان ما فقط داریم در مورد لوتر صحبت میکنیم نه کل آثار تالکین ،شاید بعضی از آثار تالکین با تاریخ بخونن اما این نه!!!

در مورد داستان آفرینش من مال کتاب مقدس،قرآن و زرتشت رو خوندم اما ب مال دنیای تالکین نمیخوند،اگه اسطوره ای هست که میخونه...

ایمراهیل عزیز ؟ داری شوخی می یکنی احتمالا ؟!؟!؟ تالکین تمام آثارش در مورد یک چیز و یک دنیاست!!! یعنی چی شاید برخی آثارش بخونن و این نه ؟! تم کلی دنیای تالکین و دنیایی که ارباب حلقه ها توش می گذره و ماجراهاش , جوری نوشته شدن که میتونن جزو دنیا و تاریخ ما باشن !!!!

در مورد داستان آفرینش ؟! نمیخوند ؟! اگه اصلا داستان آفرینش تالکین رو خونده باشی اصلا اینو نمی گفتی! حتی همین داستان آفرینش تالکین که به طرز بسیار واضح و برخی نمادینی با قرآن و انجیل و تورات می خوند, نشون میده که تاریخی ارباب حلقه ها توش می گذره میتونه حدااقل به صورت نمادین تاریخ ما رو نشون بده !!!! لطفا اول مطالعه کنید و بعد نتیجه گیری !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Imrahil Prince of Dol Amroth

من اصلا در مورد تم داستان های تالکین و دنیایی که اون توش میگذره صحبت نمیکنم !!!!!!!!!!!!!!فقط دارم در مورد سیر داستان لوتر صحبت میکنم نه در مورد تاریخ اون دنیامثل اینه که داستان مرگ رستم رو بخونی بعد بگی چون داستان رستم وسهراب با داستان کوهلین(یه حماسه ایرلندی)می خونه پس مرگ رستم رو هم از رو اون برداشتن!!!!!!!!!!!!!

من داستان آفرینش تالکین رو هم از تو سیلیماریون خوندم،و نمی خونه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!منظور از سیر داستان این نیست که مفهوم داستان یکی باشه یا یه سری شبا هتها داشته باشه،اگه این طوره پس دینای زرتشت و اسلام و مسیحیت وخیلی دینای دیگه یکین چون همشون منجی دارن!!!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سارون کبیر

خوب میشه داستان آفرینش تالکینو با داستان افرینش مسیحیت و اسلام و یهودیت و سایر ادیان مطابقت بدین؟ من که نتونستم مطابقت بدم ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
امیر فارامیر

1- درارتباط با دیتیل ها مانند هفتخوان بهتره از اول روشن کنیم هفتخوان یعنی چی ؟ یعنی رستم راه افتاده و هفت مرحله رو پشت سر گذاشته ، کاملا فیزیکی ؟

نه هفت خوان یک عروج عرفانی است برای رستم تا از مرحله یه پهلوان ساده برسه به مرحله جهان پهلوانی. هفت خوان سیر مراحلی است که رستم طی اون به پختگی می رسه کما اینکه تقریبا عین همین مراحل برای اسفندیار هم هست .

2- ماجراهای رستم و بخش بزرگی از شاهنامه داستانهای اساطیری هستند (بغیر از بخش های پایان شاهنامه که بخش تاریخی شاهنامه است) داستانهای اساطیری را نمی توان کلمه به کلمه تفسیر کرد چون کلمات ظاهر ماجراست و در اکثر موارد، یه زیربنای قوی منطقی و فلسفی در پشت ظاهر ساده کلمات مخفی می باشد.

3- فردوسی هیچ چیزی رو از خودش خلق نکرده (دعوا نشه منظورم غنای ادبی وداستانسرایی روان فردوسی نیست ، منظورم اصل داستان است) بلکه از نوشته های گذشتگان و در پاره ای موارد از داستانهای سینه به سینه مردم روایت کرده (حتی در بعضی موارد اون هایی رو که نخواسته ذکر نکرده مانند داستان آرش کمانگیر) این داستانها با همین شخصیتها و حوادث را در کتابهای دیگر اون زمان موجود هست.

4- قبلا هم گفتم شاهنامه و لوتر دو موضوع با ماهیتهای متفاوت هستند که نمی شه اونها رو باهم مقایسه کرد.

سلام دوست عزیز

من کاملا با شما موافقم حرف من این بود که در اوستا گشتاسب است که هفتخوان را می گذراند و در اوستا از رستم اسمی برده نمی شود در شاهنامه رستم و اسفندیار که یکی از شخصیت های محبوب اوستا است(اگر اشتباه نکرده باشم) هفتخوان را می گذرانند و گشتاسب که در اوستا از ستوده ترین انسان هاست در شاهنامه- به نظر من- نماد طمع و بی کفایتی است.من نمی گویم که شاهنامه وامدار سخنان پیشینیان نیست همان طور که تالکین هم از اسطوره های کهن استفاده کرده بلکه حرف من اینه که فردوسی با خرد بی نظیرش داستان ها را از صافی گذرانده و بعد پردازش کرده و نوشته.

در هر حال دانش من کافی نیست و تابستان می توانیم در این زمینه یک تحقیق خوب انجام بدهیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
fingolfin

سلام دوست عزیز

من کاملا با شما موافقم حرف من این بود که در اوستا گشتاسب است که هفتخوان را می گذراند و در اوستا از رستم اسمی برده نمی شود در شاهنامه رستم و اسفندیار که یکی از شخصیت های محبوب اوستا است(اگر اشتباه نکرده باشم) هفتخوان را می گذرانند و گشتاسب که در اوستا از ستوده ترین انسان هاست در شاهنامه- به نظر من- نماد طمع و بی کفایتی است.من نمی گویم که شاهنامه وامدار سخنان پیشینیان نیست همان طور که تالکین هم از اسطوره های کهن استفاده کرده بلکه حرف من اینه که فردوسی با خرد بی نظیرش داستان ها را از صافی گذرانده و بعد پردازش کرده و نوشته.

در هر حال دانش من کافی نیست و تابستان می توانیم در این زمینه یک تحقیق خوب انجام بدهیم.

اینو بخونید شاید کمکی بکنه:

ماخذ شاهنامه :

خداینامه بزبان پهلوی که در قرن هشتم ميلادی وجود داشته و توسط ابن مقفع در وسط همان قرن بعربی ترجمه شده وعده ای از نويسندگان عرب مانند حمزه به آن اشاره کرده اند

در دوره اسلامی بويژه در زمان سامانيان که در261 هجری بسلطنت رسيدند عده ای کتاب بنام شاهنامه ( بجای خداينامه ) به نظم ونثر گرديد که ما از چند فقره آنها آگاه هستيم مانند شاهنامه مسعودی به نظم - شاهنامه ابوالمويد بلخی به نثر - شاهنامه ابو منصوری به نثر

ادبيات پهلوی که اکنون موجود است مانند يادگار زريران که در 500 ميلادی تاليف شده ويا کارنامه اردشير بابکان که در 600 ميلادی نويشته شده است.

اوستا يعنی کتاب مقدس ايران قبل از اسلام و عده ای از متون پهلوی راجع بموضوعات دينی چون کتاب دينکرد وبندهشن که اطلاعاتی در باره عقايد وآداب وسنن مذهب زرتشت در بر دارند.

منبع ديگر داستان اسکندر است ترجمه آن بسريانی وعربی موجود است ولی متن اصلی يونانی تاليف بدل کاليستنس مفقود شده است.

اساطير وافسانه های آريائی که ميان ملل آريائی مشترک است مانند داستان زال که پاريس را بياد مياورد يا داستان اسفنديار که اخيلس را بخاطر مياورد يا داستان هفت خوان که هرکول را بياد مياندازد.

منبع: فردوسی - به قلم دکتر عیسی صدیق

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آناتار

خب دوستان سلام.

شاهنامه ي فردوسي كه در بين تمام ايراتيان باعث افتخاره(البته اكثرا خونده نمي شه و فقط مايه ي افتخاره) يك نظم حماسي تمام اعيار و غني از لحاظ معني كاربرد هاي زباني است.كتابي به اين عظمت در هشت سده ي پيش به نظم در اومد وزبان فارسي را كه با حمله ي غزان و نابودي سامانيان در راه نزول بود نجات داد.

و در بياني كلي ايراني را كه آريايي ها در طول ساليان رشد داده بودند در آيينه اش تصوير نمود و به افول ادبيات فارسي بعد از حمله ي اعراب تا حدود زيادي پايان داد.فردوسي با غيرت و حميت سرود .او دغدغه ي ايران را داشت .كار او ستودني است.پدر من بود كه وقتي ابتدايي بودم نثر شاهنامه را برايم ميخوند.من داستان هاي شاهنامه را بسيار در دسترس و زيبا مي بينم.وقتي شاهنامه به نظم خونده مي شه كمتر ايرا ني است كه اشك توي چشمش جمع نشه .اين غرور و افتخاري جاودان است.

نبايد شاهنامه با سه گانه ي ارباب حلقه ها مقايسه بشه غير قابل مقايسه اند سبك ها كاملا متفاوت است شاهنامه حماسه است و اگر قرار است مقا يسه كنيم بهتره سيلماريليون را با شاهنامه مقايسه كنيم كه باز هم بهتره مقا يسه اي صورت نگيرد.كه شاهنا مه حماسه است و تماما متفاوت با هنر زيباي تالكين در ارباب حلقه ها.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تار-مینیاتور

شاهنامه به 3 بخش تاریخی-اساطیری-حماسی(پهلوانی) تقسیم میشه

دوره ی اساطیری از عهد کیومرث تا ظهور فریدون

دوره ی حماسی با پادشاهی فریدون آغاز میشه و با کشته شدن رستم به دست شغاد پایان می گیره

دوره تاریخی با ظهور بهمن آغاز میشه و با شکست ساسانیان به دست مسلمانان پایان می گیره

بنابرین 2 قسمت تاریخی و اساطیری را اصلا نمی شه مقایسه کرد

عمده ترین منبع شاهنامه شاهنامه منثور ابو منصوری هست

و از شانامه ی دقیقی توسی هم 1000 بیت در شاهنامه فردوسی موجود هست که به گشتساب نامه معروف هست

شاهنامه 6000 بیت داره

مهم ترین عامل که مقایسه ی این 2 اثر رو غیر ممکن می کنه هدف از سرودن شاهنامه است

هدف فردوسی از سرودن شاهنامه احیای زبان فارسی-احیای روحیه ی مبارزه جویی با بیگانگان و مقاومت در برابر دشمنان است

به نظر من شاهنامه اثری در حد ایلیاد و ادیسه ی هومر هست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

جالبه ! چون تالکین در منظومه لیتیان و تورامبار جمعا هشت هزار بیت شعر داره !! و در کنار اینها کتابهایش هم هستن! فکر نمی کردم شاهنامه کمتر باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر

فکر می کنم شست هزار درست باشه. با چهار تا صفر.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
fingolfin

برای شاهنامه در چاپهای مختلف تعداد ابیالت متفائتی گفته می شود که هدود 50 تا 60 هزار بیت می باشند.مسکو 49529 - بروخیم 51192 - مول 52520 - دبیر سیاقی 53882

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آناتار

كه البته بهترين ويرايش و تنظيم براي چاپ مسكو است.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر

در هر صورت از شش هزار خیلی بیشتره اگر توی هر صفحه شاهنامه سه بیت باشه از شش هزار تا بیشتر میشه. من فکر می کنم اون صرفاً یه اشتباه تایپی باشه.

در مورد ویرایش چاپ مسکو هم شکی نیست ولی در هر حال ابیات بسیاری هست که جای بحث داره و نمیشه روشون نظر داد که این ها واقعاً مال شاهنامه هستن یا بعد ها اضافه شدن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آناتار

خب بله ابياتي با اين وضعيت نامعلوم هست ولي ظاهرا از شاهنامه هاي از بين رفته ي ابولمئيد بلخي و شاهنامه ي ديگري مربوط به قرن 4 است. ولي اين ابيات هيچ دوگانگي و ضديتي با ساير ابيات حكيم فردوسي ندارد.ممنون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Gandalf Skin

من فکر میکنم که لوتر و شاهنامه خیلی به هم شبیهند.چون هر

دو دارن از یه دوران حرف میزنن و اون دوران اوله.اون موقع ایرانیها

و هندیها و چند قوم دیگه در شمال و شمال غربی دریایه خزر زندگی

میکردند و هنوز به نژادهایه مختلف تقسیم نشده بودند.

نوشتن شاهنامه به دو دلیل 30 سال طول کشید:

یکی این که فردوسی به زبان پهلوی آشنا نبوده و همسرش کار

ترجمرو انجام میداده.

دوم در آوردن شاهنامه به نظم بوده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ef@Robber
به نظر من اگه شاهنامه را به زبان امروزی تر و ساده تر برای جوانان و نوجوانان ترجمه بکنند و به صورت گسترده روی این فرهنگ ملی تبلیغ کنند می تونه از خلی از کتاب های خارجی رمان ه م موفق تر باشه... البته این نظر منه ولی بازم هیچی به پای لوتر نمی رسه...

خیلی وقت پیش این اتفاق افتاد و یه کتاب چاپ کردن که به فارسی روان ماجراها رو نوشته بود ولی خیلی استقبال نشد برای همین در حال حاضر کتاب 10 بیت را نوشته و 10 بیت را به فارسی روان نیز نوشته !

در کل بازم خیلی استقبال نکردند ! :wink:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گولوم

رفقا اين بحث در حيطه تخصص منه چون از اول راهنمايي چندين بار شاهنامه رو كامل خوندم و چنان به اون ابراز علاقه مي كردم كه بچه ها منو به اسم شاهنامه مي شناختند و هر وقت معلم سر كلاس نميومد مي گفتن پاشو برامون شاهنامه بخون.درضمن مقايسه اين دو اثر از چند وجه اشكال دارد.يادمه سوم دبيرستان از معلم ادبياتمون كه دكترا داشت پرسيدم آقا بين حافظ , مولانا,فردوسي و سعدي از كدوم بيشتر خوشتون مياد.گفت:بچه جون 4 تا غول ادبيات فارسي رو آوردي ميگي انتخاب كن.آدم چرا از باغ گل بخواد دستچين كنه؟خوب يك جا همشون رو انتخاب مي كنه.شايد بين سنايي و مولوي بشه مقايسه كرد ولي مقايسه مولوي و فردوسي كار خنده داريه.چون سبكشون فرق ميكنه.ولي ميشه فردوسي رو با هومر مقايسه كرد.

در ضمن ارباب حلقه ها كتابيه كه پارسال بين انگليسيها از همه بيشتر خوانده شد.

يه چيز ديگه هم هست.باعث شرمندگي منه كه اينو بگم ولي كسايي كه متن شاهنامه رو سنگين ميدونن يك مقدار كم همتن.البته ببخشيد از اين لفظ استفاده كردم ولي هيچ چيز به اين خوبي توصيفشون نميكنه.شما كه زبان انگليسي رو انقدر بلديد كه بتونيد سيلماريلون رو به زبان اصلي بخونيد آيا انقدر همت نداريد كه دايره لغات فارسي تون رو بالا ببريد و كتابهاي بيشماري كه فقط به خاطر كمي نازك خيالي و بعضي كلمات كمتر شنيده شده براتون سنگين بوده بخونيد.منتظر ترجمه شعريد؟يعني وقتي خودتون مي خونيد هيچ چيز ازش نميفهميد؟بايد حتما لقمه رو بجوند بندازن دهنتون.آخه چه طور ممكنه زبون مادريتون از يك زبان بيگانه سخت تر باشه.به نثر آوردن شاهنامه مثل اينه كه ...آهان.نيگاه كنيد.اگه من زبان لاتين بلد باشم و غزلواره هاي شكسپير رو بخونم لذت بيشتري ميبرم يا اگه به فارسي ترجمه بشه.خوب معلومه زبان مادر زيباييهايي داره كه با ترجمه از دست ميره.بگذاريد يك چيزي بگم.اونايي كه خوندن كه هيچ.ولي كسي كه شاهنامه نميخوني (ببخشيدها)كتاب رو نفهميده.بله نفهميده.منم بچه بودم از نمايشنامه هاي شكسپير چيزي نمي فهميدم.بزرگتر كه شدم با خوندنشون احساس مي كردم خيلي بچگونه اند.داستاني كه به نظرم يه مادر بزرگ براي نوه اش داره مي خونه.ولي وقتي بعدها باز هم مكبث رو خوندم اين بار احساس كردم(تاكيد ميكنم احساس كردم)كه به نكته اصلي داستان پي بردم.ولي باز هم در اشتباه بودم.يه نمايشنامه 150 صفحه اي مگه چقدر چيز براي گفتن داره؟چند بار بايد خونده بشه تا همه ظرايفش برات رو بشه و ديگه با خوندن هيچ پرده اي مثل اولين بار هيجان زده نشي.مگر حرفهاي سه تا خواهر عجوزه چقدر ميتونه جذاب باشه كه يك روز تموم بشيني و مكالماتشون رو انقدر با خودت تكرار كني تا همه فكر كنن ديوونه شدي.هنوز هم معني واقعي داستان رو نفهميدم.ولي تو هر مرحله سعيمو بيشتر كردم.اين مهمه.اشتياق به دانستن.بخواه كه بفهمي.پس مي فهمي.حتي اگه به نظرت خيلي سخت بياد.هر بيتي رو نفهميدي تكرار كن.برو سراغ لغتنامه.از كسي بپرس.نگذار اونه كه داره بهت ميگه نميتوني پيروز بشه.چون تو انساني.انسان مي تونه.لا اقل روي زمين كاري براي آدمي غير ممكن نيست.سالهاست براي ارتقاي سطح مطالعه دوستام دارم باهاشون مجادله مي كنم ولي وقتي شما رو ديدم فكر كردم به جمعيت درستي برخوردم.چون هيچ كدوم از دوستام بيشتر از 100صفحه اول ارباب حلقه ها پيش نرفته بودن.و وقتي مي گفتن اين كتاب مزخرف چيه كه ميخوني انگار با پتك تو سرم ميزدن.ولي ديدم شما علاقه مند به كتابيد.فكر كردم همتون پيام كتاب رو دريافت كرديد و فقط به خاطر ديدن فيلم نگفتيد حالا بگذار كتابش رو هم بخونم ببينم چه جوريه.ولي حالا چيز ديگه اي ميبينم.شما علاقه مند به ادبيات نيستيد بلكه فقط همين يك اثر رو مي شناسيد.بار ديگر تاكيد مي كنم روي سخن با همه شما عزيزان نيست.هر كس به درون خودش نگاه كنه و بفهمه مخاطب منه يا نه.

ارادتمند شما

احسان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
teoden

خوب حيف که من اين مطالب رو دير خوندم ! من تعجّب ميکنم کسی که به گفته خودش شاهنامه رو نخونده چطور به خودش اجازه ميده که جنبه های معنايی اون رو با لوتر مقايسه کنه و رأی هم بده؟

اوّلا بايد بگم که من شاهنامه رو خوندم و بايد بگم که ما به هيچ عنوان حق نداريم که اون رو با ارباب حلقه ها يا هيچ کتابه ديگه اي مقايسه کنيم اين هم بگم که هيچ وقت از رويه تعصب بچگانه نبايد حرف زد که مثلا ارباب حلقه ها رو بايد با ديوان حافظ مقايسه کرد نه شاهنامه!!!!!!!خوب در مورد مقايسه بايد بگم که چون تالکين و فردوسی در يه سطح معنوی نبودن و نگرش اونها به دنيا کاملا متفاوت بوده ما اجازه مقايسه نداريم .

درسته که ارباب حلقه ها اثر خوبيه امّا بايد بدونيم هر کتابی رو بايد با هم رده های خودش بسنجيم .

به عنوان کسی که بيشتره (تقريباً همه شاهنامه رو )خونده بايد اين نکات رو در بارش بگم :

1:اينکه فردسی زبان پهلوی،خط ميخی ،خط اوستايی و ... رو کاملا بلد بوده بحثی درش نيست.ولی اينکه حماسه رستم ، سياوش و.. رو از يه کتاب در آورده کاملا بی اساسه ولی او از داستان های فولکلوريک که سينه به سينه بين ايرانيان از زمان پيش از هخامنشيان تا زمان خودش مونده بوده استفاده کرده و البتّه هدفش حفظ اونها از نابودي بوده.

2:قسمت اخر شاهنامه داستان نيست بلکه فردوسی تاريخ ايران رو در اونجا ميگه

و در اخر شديدا خواهش دارم که اين مبحث حذف بشه چونکه مقايسه اشتباهييه و باعث ميشه که به هر دو اثر توهين بشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

من شدیدا به این نکته اصرار دارم که تالکین با وجود توانایی حیرت بر انگیزش در خلق اثری جاودانه، به هیچ عنوان و هرگز دست در اثری نبرد که در اثر گذاری روی مخاطب و نیز بالا بودن سطح نوشتاری با توجه به زمان نگارش،( که مورد اول بی شک مهمترین دلیل برای نوشتن است) بتواند به مقابلع با شاهنامه برخیزد.

این عقیده ی من است.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ماكروسايت!

شاهنامه بسيار غني يه . من چند بار چند صفحه شو خوندم و خيلي خوشم اومد . ولي واقعا لوتر با شاهنامه قابل مقايسه نيست . درسته شاهنامه كلي صفحه س ولي همه چي كه كميت نيست . كيفيت هم مهمه . من اين دو اثر رو دوست مي دارم ( با اين كه شاهنامه رو نخونه م ) چون از كتاب هايي كه همه چي به خوبي و خوشي و خرمي تموم مي شه .... و اينا خيلي بدم مي آد . رستم مي ميميره . قرودو هم از سرزمين ميانه مي ره . البته راست مي گين كه اگه جكسن لوتر رو فيلم نمي كرد كتاب اينقدر مشهور نمي شد. ولي فراموش نكن كه هابيت با اقبالي خيره كننده روبرو شد و بعد از اون ارباب حلقه ها دنيا رو تركوند . ولي بازم نه اينقدر كه الآن هر كسي بگي LORD OF THE RINGS رو مي شناسه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
warmaster

خوب ااول سلام بعد از یه سال به همه و تشکر از اینکه user ام رو expired نکردید.

اما با اجازه می خواستم اگر ممکنه من هم نظرم رو بگم.

در واقع شاهنامهکتابی بازنویسی شده است ودر واقع داستان خلق شده ای نداره اما لوتر جدا از تاثیر گرفتن از جا های مختلف داستانی که برای اولین بار شنیده میشه.

از طرفی بخش حاکم بر ادبیات تاکین بیشتر از اینکه حماسی باشه لیریکه.در حالیکه شاهنامه حماسی تاتریخی اسطوره ایه.

چه از نظر تاریخی چه اسطوره ای چحماسی(در نیمه ی نالیریک لوتر)این کتاب آفریده ی تاکین این مسئله امتیاز یا عیبی نیست ولی تفاوته کهقیاس رو دشوار می کنه. در واقع برتری منطق داستانی شاهنامه برتری ایرانیان بر تاکینه نه سراینده اش.از طرفی در مورد پرداخت داستان(فرم) هم باید بگم علاوهبر تاثیرات زبانی زمانی برای مقایسه مسئله عدم تطابق محتوا مطرحه. به عبارتی چون دو طرف یک موضوع رو شرح ندادند نمی توان روایتگر بهتر رو شناخت.

در نهایت هم از شما به خاطر احتمال ناراحتی معذزت می خوام.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی

بارها گفته شده که مقایسه ی این دو تا اصلا درست نیست. البته نه به این خاطر که غیر ممکنه.... به خاطر اینکه ملاک های لازم برای مقایسه، اونقدر زیادن که باید حرفه ای باشیم تا عادلانه حرف بزنیم. ملاک هایی که عجیب ترینشون زمان نگارشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ارش

راستش من قبلا توی این مبحث ابراز نظر کرده بودم . اما لازم دیدم یه بار دیگه هم بگم.

راستش من شاهنامه رو تقریبا تا آخر خوندم ( البته نثر روانش رو تا آخر) زیبایی شاهنامه با قافیه ها و ریفهاش قشنگه و ضرب آهنگی که داره. ولی دنیایی شاهنامه نسبت به لوتر کوچیک تر و محدود تره . گاهی یک نبرد بیش از حد طولانیه که با این حال آهنگ حماسی و لحن اون تا حدی این رو جبران می کنه . در حالی که لوتر با اینکه طولانیه ولی خیلی از توصیف ها ش دلچسب و خوشاینده. یکی دیگه از مشکلات شاه نامه البته از نظر من . اغراق بسیار زیاد در اغراقه یا همون مبالقه که خیلی توی ذوق می زنه. مثلا داستان رستم بهمن خیلی جالبه. آقای رستم در دره نشته و یک گور را شکار نموده و به وسیله ی یک چوب اون رو بالای آتش گرفته تا کباب بشه و با ست دیگه اش درختی رو از ریشه در اورده و داره آتیش رو باد می زنه . بهمن هم از بالای دره سنگی رو به اندازه ی یک آپارتمان3 ، 4 طبقه به طرف رستم قل می ده و رستم با کمال خون سردی لگدی به سنگ می زنه ( در عین حالی که داره کبابش رو هم می پزه) و سنگ رو به طرف دیگه پرت می کنه.

احتمالا آقای فردوسی زمانی که این بیت ها رو می سروده چهار الی پنج تا اکس ترکونده بوده .

در کل باید بگم لوتر باشکوه تر . البته نه اینکه شاهنامه پر ابهت نست ، نه برعکس شاهنامه هم بزرگی های خودش رو داره . ولی از نظر من و خیلی از دوستان لوتری ام اربابحلقه ها در جایگاه وبژ ای قرار داره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نیمه الف

خب اگه نظر منو بخواین اینه که شاهنامه توی چند صد سال پیش نوشته شده و لوتر توی پنجاه سال پیش ما ایرانیها شاهناممون برای فردوسی ولی انگلیسی ها شایدم نه شاهنمشون لوتر برایه یه ملت اینکه بخاد شاهنامش عوض بشه خیلی سخت تر از اون چیزیه که بخاد فکر کنن ولی درکل از نظر من شاهنامه ما ایرانیها بهتره البته نه نسبت به ایلیاد ادیسه و انه اید بلکه نسبت به لوتر و لوتر نسبت به ایلیاد انه اید و ادیسه

باتشکر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر

البته فکر کنم فردوسی جوشونده پر سیمرغ خورده بوده. چون هم اون موقع اکس نبوده هم به تریپش بهتر میاد.

ولی حالا اگه بخواییم از این شوخی ترولی بگذریم و مثه یه ترول جدی بحث کنیم باید بگمم که سرودن شاهنامه 30 سال طول کشیده (که همه می دونیم.) و خب بینش و قدرت آفرینش فردوسی هم در طول این سال ها رشد کرده(مثه خودم که کمتر پست ترولی می زنم.). حالا فکر کن فردوسی بعد از 20 سال که از صبح تا شب شعر می گفته به چه حدی رسیده. در نتیجه داستان های اولیه با داستان های بعدی اصلاً قابل مقایسه نیست. مثه داستان زال و سام و حتی هفت خوان رستم با همه زیبایشون از نظر ارزش ادبی اصلاً توان رقابت با داستان رستم و سهراب، سیاوش و حتی رستم اسفندیار رو ندارن.

دیگر این که در نظم شما ناچارید که آرایه ادبی به کار ببرید. در حالی که تالکین در نثر دستش از این نظر بسیار بازتر بوده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...