رفتن به مطلب
MAS

رویاهای تالکینی ما

Recommended Posts

الوه

ببخشید:

بهترین مثالی که پیدا کردم

ملکور نسخه ی جدید و آپدیت شده :D :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
torambar

:D

مثال قشنگي بود

راستي ورژن قبلي اش كجاست؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahdi

به نام خداوند

سلام

ممنون از Tulkas Astaldo که من رو راهنمایی کردین ولی در شهرستان ما چنین چیزی به زور پیدا میشه ولی دنبالش میرم

حالا خوابی رو میخوام تعریف کنم که در مورد ارباب حلقه هاست و عنوانی هم براش انتخاب کرده ام

عنوان مشکل که به وجود آمده

اولش باید توجه کنین من وقتی خوابی رو از ارباب حلقه ها میبینم ادامه اش رو هم صد در صد میبینم

برای مثال

وقتی سارومان رو کشتم جریان همان جا تموم نشد و شب بعد ادامه همان داستان را در خواب دیده ام

و فکر کنم علتش علاقه شدیدی است که من به داستان ارباب حلقه ها دارم

حالا جریان از نقطه ای شروع میشه که ما یا همون یاران حلقه به همراه من میخوایم از کوهستان رد بشیم ولی خوب من کمی ترسو هستم

گاندوالف گفت یا بیا بریم یا برگرد و برومیر هم از اون طرف هی میگقت برگردین از تنگه روحان بریم که آراگورن مخالفت میکرد

بلاخره جونم رو گرفتم تو دستم و رفتم از کوه بالا ولی حالا مشکلی که وجود داشت این بود که تا بر میگشتم زمین رو نگاه میکرده ام از ترس

بیدار میشده ام و به همین دلیل مشکل به وجود اومده بود و نمیتونستم بخوابم اخرش تصمیم گرفته ام که فعلا همون نقطه صبر کنیم

تا من برم کوه نوردی رو بلد بشم بعد برگرده ام بریم از کوه بالا و گیملی گفت اگه از چند روز بیشتر طول بکشه ما میریم و تو میمونی

منم با همون وقت فشرده که حدود یک شبانه روز بود رفتم تا تمرین کنم اولش بیشتر برای کسب قدرت بدنی و بازو تلاش کرده ام

بعدش هم رفتم کوه و شروع به تمرین کرده ام که اسم فارسی کوهی رو که رفته بوده ام رو نمیدونم ولی اسمش کوه اینالی بود

تقریبا نصف شب بود که راهم رو به دلیل مه که به خاطر بارش باران به وجود آمده بود گم کرده ام البته چون تا حالا با چنین شرایطی روبرو نشده یودم

کمی ترسیده ام ولی بلاخره رفتم و رفتم و رفتم تا رسیده ام دیده ام پشت سیم خار دار هستم و فکر کرده ام که رسیده ام به نقطه ای

که کوه رو حسار کرده اند ولی بعدش فهمیده ام اونور هستم موبایل رو برداشتم زنگ بزنم ولی آنتن نمیداد

حالا خدایا چیکار کنم

خانواده نگران هستن

خوده ام ترسیده ام

صدا گرگ و روباه و سگ و گفتار هم که دیگه استخون آدم رو سست میکرد

تصمیم گرفته ام تا صبح اونجا باشم تا که مه بره بعدش از این دنیا پریده ام به ارباب حلقه ها و اون کوهی رو که ازش میترسیده ام رو به زور

بالا رفتیم بعد تا خواستم از گاندولف بپرسم چطوری باید از اون کوه خودم رو بیرون بیارم از خواب بیدار شده ام

بلند شده ام دیده ام منظره ای عجیب به وحود اومده و سعی کرده ام با صدا ماشین ها راهم رو پیدا کنم ولی متاسفانه نقطه ای رفته بودم که خبری از

ماشین نبود

حالا میپرسین چه ربطی به رویا تالکین داره

در همون کاوش گری ها کوهی رو دیده ام که شبیه کوه موردور بود و خیلی عجیب بود از شانس من هم کوه آتش فشانی بود

رفتم جلو دیده ام داره گرد و غبار میره بالا و نمیدونم چرا عرق میکرده ام معلوم نبود از خسته گی بود یا هوا کوهستان

رفتم غباری شبیه گوگرد داشت بیرون میومد با خودم فکر کرده ام گوگرد چه غلطی وسط کوه میکنه

گوگرد رو هم در کلاس شیمی دیده بودم واصه همین از بوش شناختم

حالا رفتم و رفتم و رفتم تا دیده ام از بالا کوه تقریبا خیابون معلومه چنان دویده ام که راهم رو گم کرده ام دیگه از کرسنگی و تشنگی مخ آدم جواب نمیداد

حالا نقطه حساسش رسید

گروهی از گرگ ها که چنان به طرف من میومدن که انگار دارن قاتل پدرشون رو پیدا میکنن

اولش خواستم فرار کنم ولی بعدش از خودم پرسیده ام با این حالم میتونم به سرعت این گرگ ها حرکت کنم

پس نشسته ام رو زمین و خدا خدا خدا کرده ام

شمشیرم رو برداشتم و آماده شده ام هر چند با اون کلاس هایی که من رفته بوده ام چندان کاری نمیشد کرد

گرگ ها رسیده ان اولیش رو زده ام افتاد زمین جون داد دومی ها کمی ترسیده ان ولی یکیشون که خیلی خطری بود خیلی سریع پرید و تا میخواست

توسط دندان ها ترسناکش حالم رو بپرسه توسط تیر لگولاس از افتاد رو زمین و دیده ام از اون ور کل یاران حلقه رسیدن

گرگ ها هم فرار کردن بعد از خواب بیدار شده ام دیده ام مادرم داره مثل دیرل میگه بلند شو برو مدرسه

و منم متنفر از مدرسه

داستان تموم شد

اگه کمی گنگ بود و متوجه نشدین بگین چون در واقع چون خواب کامل و دقیق یاد آدم نمیمونه البته تازه من که خواب هام خیلی بهتر یادم میمونه

به هیمن دلیل شاید مشکلاتی داشته باشه

اما در حقیقت نکته اصلی داستان خواب دیدن در خواب بود که اونقدر به ارباب حلقه ها علاقه دارم که در خوابش هم خواب ارباب حلقه ها رو میبینم

اگه هر مشکلی و اشتباه گرامری و غلط املائی بود ببخشید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahdi

به نام خداوند

تکه خواب کوچک اما جالب

داستان از روزی شروع شد که به دلیل دیدن فیلم ارباب حلقه ها برای بار هزارم جو گیر شده بودم :D

میگین چی هزار بار نکنه مبالغه میکنی ؟

مبالغه ای در کار نیست من بیشتر از هزار بار فیلم ارباب حلقه ها رو دیده ام که به طور دقیق اگه بخوایم برسی کنیم

من از سه سال پیش که برای اولین بار فیلم ارباب حلقه ها رو دیده ام که حتی ترجمه نشده بود و اصلا معلوم نبود دارن

چی میگن رفتم خریده ام و از اون روز هر هفته فیلم ارباب حلقه ها رو حداقل یک بار دیده ام

میگی این آقا بیکار و کلی پول داره خیر اینطور نیست آرزومه روزی سرم شلوغ نباشه

هر بار هم که فیلم ارباب جلقه ها رو میبینم انگار برا اولین بار که فیلم ارباب حلقه ها رو میبینم

حالا بریم سراغ خوابی که دیده ام

دیده ام که رفتم به دوران ارباب حلقه ها و در هلمز دیپ هستم بلند شده ام رفتم دنبال آراگورن اما نذاشتن

چون ظاهرا سرش شلوغ بود دیگه خواب بود و که کیفیت کم و به یاد داشتن دقیق نبود پس عیب تراشی نکنین ها

دیده ام اورک ها رسیدن و دارن فریاد میزنن حالم خراب شد رفتم تیر کمان رو برداشتم رفتم بزنم بکشم

گفتن هنوز تیر نزن صبر کن

بلاخره جنگ شروع شد چنان اورک ها رو میکشتم که اگه اون لحظه فیلم برداری میکردن دیگه بیخیال آراگورن میشدین

و قهرمان مورد علاقتون من می شده ام :D

اونقدر جنگ کرده ام که وقتی برگشتم دیده ام همه رفتن و من تنها رو دیوار قلعه هنوز جنگ میکنم

اورک ها هم که دیگه نصفشون رو تنهایی کشته بودم ازم ترسیده بودن و دیگه کاری به کارم نداشتن :D

میگین اگه اورک رو ببینم از ترسم میرم رو هوا ؟

اینطوری ها هم نیست چنان جو گیر شده بودم که با دست هم خفشون میکرده ام :D :D :D

خلاصه اونقدر کشتم که وقتی برگشته ام دیده ام دارن فرار میکنن و نیازی به طلوع خورشید و رسیدن گاندولف نیست

اما خیلی هم راحت نیست کمی سخته :D

نتیجه چی شد

فرداش رفتم مدرسه چند تا از اون دانش آموزان خارج از صفت خواستن بیان بهم زور بگن

اولیشون که با چند تا فحش و چرت و پرت که مثلا من میزنم معلم رو میکشم و ازش نمیترسم شروع کرد به حمله

در ضربه اول چنان زده امش که معلوم نبود چی شد و چرا افتاد زمین و شکمش پاره شد و آخرش خاجه شد

از اون مدرسه هم که اخراجم کردن و خون بهاش رو هم که دیگه دادگاه خواستن

البته جریان مربوط دوران راهنمایی و کودکی بود و سخت نگرین ولی خلاصه حساب کنین چقدر شخص مزاحم

خارج از صفت بود که ذره ای ناراحت نشده ام و حتی خانواده و دوستان و مدرسه هم تشویقم کرد ولی خوب اخراج شدم

ولی چون خدا حق رو دوست داره منو به مدرسه ای راهنمایی کرد که خیلی بهتر از اون مدرسه بود

نکته اتصال داستان به ارباب حلقه ها جریان جنگ بود که از بس خون اورک پاشید رو صورتم کمی شجاع شده ام

و طبق خواسته انبیاء نذاشتم بهم ظلم بشه و از حقم دفاع کرده ام

میخوام بدونم نظر شما در مورد این اتفاقات چی هست

یا حق

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

؟

خب خوبه كه از ارباب حلقه ها به هر نحو،چيزي از زندگي ياد گرفت.موفق باشي برادر

فقط مارو ديدي يهو نيفتي دنبالمون.(حداقل اسم آواتارم بهت بايد نشون بده كه نبايد اينكارو بكني):دي

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

با این چیزایی که گفتی من تنیجه گرفتم تو تبریز زندگی میکنی! :D

من 6، 7 سال پیش از همین کوه اینالی(یا شاید هم عینالی بالا رفتم) اسمش تا اونجایی که یادمه عون بن علی بود(اسم امام زاده ای که نوک کوهه) بیشتر شبیه تپه های روهان بود تا کارادراس!

در مورد خواب آخرت هم باید بگم بابا زیاد جو گیر نشو میزنی آخرسر کار دست خودت میدی! بیخود نیست که میگن این فیلمارو نباید زیر 14 سال ببینن.

خب خوبه كه از ارباب حلقه ها به هر نحو،چيزي از زندگي ياد گرفت.موفق باشي برادر

فقط مارو ديدي يهو نيفتي دنبالمون.(حداقل اسم آواتارم بهت بايد نشون بده كه نبايد اينكارو بكني):دي

احتمالا شما سیلماریلیون رو نخوندی. باید بهت بگم که این تولکاس والای گردن کلفتیه، پیشنهاد میکنم توصیه اش رو جدی بگیری.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
torambar

آقا من چرا از اين خواب ها نمي بينم؟؟ :D بعد از خوندن پست هاي شما عقده به دل شدم

اگه همون طوري كه گفتيد بايد قبل از خواب بهش فكر كنم باور كن خيلي وقتا هست كه فكرم مشغوله ولي شب فقط كابوس ميبينم

اگه دقيق تر بخواي بگم من سالي يه بار خواب درست و حسابي ميبينم(سينما مجاني :D ) كه اونم هيچ ربطي به لوتر نداره :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

منم زیاد خواب نمیبینم (در حد سالی 5، 6 تا) که اونام زیاد یادم نمیمونه ولی دو سه باری اژدها کشتم! حالا گلائرونگ بود یا اسماگ یا آنکالاگون نمیدونم :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahdi

به نام خداوند

از اینکه خواب منو رو خوندین و نظر دادین بسیار خوشحال شده ام

در ضمن متوجه نشده ام که چرا میگین نباید طرف تولکاس برم

ولی آقا مهدی یادمه وقتی من فیلم رو دیده ام تلویزیون نگفته بود زیر 14 سال ممنوع چون من خیلی سنم کمتر بود

حالا در مورد اینکه شما چرا خواب ارباب حلقه ها رو خیلی ها نمی بینن

طبق تحقیقی که کرده ام من بیشتر از هر کس دیگه ای خواب میبینم و کار هایی که من قبل از خواب میکنم به ترتیب

شام میخورم

قرص امگا سه میخورم

بعد ورزش میکنم :D این دیگه از کار ها حرفه ای ها و معمولا ورزش سنگین میکنم مثل بارفیکس

بعدش میرم دزدکی چند تا قرص امگاسه دیگه میخورم همراه عسل

بعد شیر میخورم

بعد در حال و هوای ارباب حلقه ها با بالش جنگ میکنم

بعد که دیگه صدا همه در میاد و نفرین و لعنت میرم مسواک میزنم

بعد تا نصف شب به ارباب حلقه ها فکر میکنم

بعد خواب ارباب حلقه ها رو میبینم

بعد بیدار میشم میرم مدرسه و خواب هم کوفتمون میشه

در ضمن

حدس زدین من از تبریز هستم

آقا عجب هوش و اطلاعاتی

عجب حافظه ای

عجب انسانی

عجب فعالیتی

عجب ورزشکاری

دیگه من فهمیدم که جناب مهدی که هم نام هستیم بسیار شخص کمیابی هستن

حالا بریم سراغ خواب جدیدی که دیده ام

به همراه عده ای قرار بود برم اون طرف میناس تریت رو که دقیقا یادم نیست حفاظت کنیم

اولین نیرویی که اومد به زور عقب نشینی کردن

من فعلا در اون قسمت فرمانده بودم و شخصا جنگ نمیکرده ام

در دفعه بعد که حتی فیل هم آورده بودن که نمیدونم چطوری فیل به اونجا رسیده بود

به طوری جنگ کردیم که دیگه از جنگ پله نور هم جذاب تر شد

فیل چنان داشت طرف من میومد که خیلی خطری شده بود

خواستم مثل لگولاس بپرم رو آجش که با ضربه ای پرت شدم به آن سو بوستان

دیده ام داره میره بقیه افراد رو له کنه

چند وقت پیش صحنه ها شبیه این رو در تلویزیون میدیدم

ولی وای دارم چی میبینم :D

رفتم به تمام سرعت پریده ام دیدم نمیرسم با شمشیر زده ام به پا فیل

پاش بریده شد رفت اون ور افتادن زمین یکی افتاد رو من که دقیقا وسط پاهاش افتاد تو صورتم

کم مونده بود خفه کنه

وای عجب صحنه هایی رو دارم میبینم

خلاصه سرم بسیار درد کرد

دیده ام کمان دار ها میخوان منو بزنن دویدم پنهان بشم

از کوه افتادم زمین

با دستم گرفته ام سنگی رو اما داشت سنگ کنده میشد

دیده ام کار تمومه

شمشیر هم که دیگه افتاده

دیگه سنگ رفت

وقتی افتادم چنان دردی گرفت که از خواب بیدار شده ام دیده ام از تخت زمین افتادم

خلاصه اون روز ها انگشت کوچیکم در اومد

رفتیم دکتر خلاصه اونا هم اونقدر عکس انداختن که خودش خوب شد

پس توجه کنین که دیدن خواب ارباب حلقه ها خطراتی هم داره

یا حق

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi
در ضمن متوجه نشده ام که چرا میگین نباید طرف تولکاس برم

خب این به خاطر اینه که سیلماریلیون رو نخوندی. این کتاب مقدمه ارباب حلقه ها و در واقع تاریخچه ی اونه. این سائرون که توی ارباب حلقه ها میبینی خیلی گردن کلفته توی سیلماریلیون نوچه ی ملکوره، اونوقت این تولکاس عزیز پوزه ملکور رو به خاک مالیده. حالا خودت حساب کتاب کن ببین صرف داره بری باهاش بجنگی یا نه.

بعدش هم بابا حسابی ما رو خجالت زده کردی. حالا میشه دو تا مورد اول رو نتیجه گرفت ولی دیگه انسان و فعالیت و ورزشکار رو از کجا آوردی؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahdi

به نام خداوند

ایول پس تولکاس دیگه دوست ما شد

اگه تولکاس ملکور رو کشته باشه که دیگه خیلی آدم خوب و شجاع و زرنگی بوده

ولی تا جایی که یادمه ملکور که نمیمرد ؟ :D\

حالا چرا باید با تولکاس بجنگم ؟

مگه اون دشمن تاریکی نیست؟

یا منظورت اینه که ملکور نوچه تولکاس بوده

در ضمن من مگه با تولکاس میخوام جنگ کنم ؟

در ضمن به تازه کار ها جواب بدین در مورد تولکاس که آیا از ارتش خوبی بوده یا از ارتش بدی و تاریکی کمی توضیح بهم بدین

چون من کتابش رو پیدا نکرده ام

در ضمن در مورد اون تعریف ها

اگه فعال نبودی کوه چیکار میکردی ؟

اگه ورزشکار نبودی قله کوه چیکار میکردی ؟

در مورد انسان ببخشید چون انسان ها همشون خوب نیستن و بعضی هاشون آبرو واصه انسان نذاشتن

کلمه انسان خوب بهتره

یا حق

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

خب باید بگم که تولکاس توی جبهه نیکی بود و با ملکور کشتی گرفت و اونو اسیرش کرد. قرار نیست تو باهاش بجنگی تولکاس این حرف رو زد تا یهو تو خواب جو گیر نشی بری باهاش بجنگی :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
torambar

خب من دستور العمل شما رو انجام میدم ببینم نتیجه میده یا نه

فقط من قرص امگا سه ندارم :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord of the ring - Sauron

منم خواب نمی بینم اما اگه ببینم دوست دارم

خواب قدرت گرفتن دوباره سائورون رو ببینم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

ای بابا ، سائرون جون ، تو نمیتونی خواب ببینی ، اگرم قرار باشه خواب ببینی ، خواب پادشاه گوندور رو میبینی که داره با شمشیرش بهت حال میده! :D

به جز کابوس حلقه از دست رفتت، نابودی کامل ارتشت ، اشتباه بزرگت ، و به ابدیت پیوستنت ، چه خوابی میتونی ببینی؟ :D

من دوست دارم خواب میناس رو ببینم ، دوست دارم تو خواب با چتر نجات یا کایت از طبقه هفتم بپرم پایین ، یا یه تاب ببندم به درخت سفید...

خیلی هم دلم میخواد فرودو رو ببینم ، یقین دارم اگه تو خواب ببینمش ، بغلش میکنم و واسه تمام سختی هایی که کشیده دل سیر گریه میکنم .

دوست دارم با گاندلف حرف بزنم و با هم مسابقه دو بدیم. ، و مو های بانو گالادریل رو شونه کنم . دوست دارم اووین برام لالایی بخونه (( با همون صدای

غم انگیزش ، موقعی که پسر تئودن عزیز رو دفن میکردن )) :D :D :D :D :D :D :)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord of the ring - Sauron

:D) :D مراقب باش هنگام کایت سواری Nazgul ها نگیرنت

آقا دیشب اینقدر به سائورون فکر کردم خواب تمیزی دیدم

خواب دیدم که یه نفر برای برای برگشت اون تلاش می کنه و یه سری ورد از الفا کش می ره نمی دونم چطوری سائورون را دوباره برگردوند

حالا جالب اینجا بود که وقتی سائورون برگشت دوربین خواب رفت از چشمای سائورون

وشروع کردم به حمله

جاتون خالی یک فازی می داد

البته خوابم به روندل نرسید اما دیدم که هلمز دیپ سقوط کرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

برید بابا ، خواب شما ها که خواب نیست ، سریاله.

احتمالا منم از امشب ، هر شب قرار 52 صفحه و 5 خط از کتاب ها رو خواب ببینم ، با فرق این که خودم نقش گاندلف و فرودو رو بازی میکنم. :D)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahdi

خواب تازه که فرداش امتحان دینی رو داشتم دیدم

خواب دیدم دارم امتحان مینویسم و معلم دینی که در کلاس کتاب قران رو به دلایلی زمین میکوبید

میخواست ورقه رو بکوبه زمین

با توجه به حال و هوا خاص خواب میخواستم بلند بشم معلم رو با شمشیر بکشم که آراگورن نزاشت

یک لحظه یاد پادشاه تئودن افتادم و داشتم کیف میکردم که ساعت با اون صدا بی رحمش خواب رو کوفت کرد

خوابی رو که دیشب دیدم که دیگه امتحانات تمام شده بود و صبح خوبی در پیش رو داشتم خیلی هیجان داشت

همون خوابی که تو ادعاش رو داری و میگی قصه هاتو

خواب دیدم در جنگ پله نور هستم

ولی فرقش اون بود که خانوادگی رفته بودیم جنگ پله نور

قسمت جالبش صلاح ها بودن و آسان بودن مراحل خواب

یک اصلحه مدرن برداشته بودم و در ضربتی صد تا اورک میکشتم

تا جایی که مجبور شدم از جایی برم بالا ولی کفش ها مناسب نبودن

اونقدر دنبال کفش کشتم که صبح شد

یا ارباب حلقه ها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

من اون روز سعی کردم خواب ببینم ، دو ساعت به لوتر و صحنه جنگ فکر کردم ، فکر میکنید نهایت چی دیدم .

خواب دیدم دارم رو ماکت ریوندل کار میکنم ، و یه نفر هم هی دستور میداد سریع تر ، من دوست داشتم جای گاندلف تو فیلم بشم ، نمیدونم چرا شدم کارگر پشت صحنه !!!!......

من باشم دیگه بخوام خواب ببینم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahdi

شما مشکلت از جا دیگه است

هر کسی در یک هفته صد و پنچاه تا پست بزنه فکر کنم اونطوری میشه

میخواستم بدونم شما نمیخواین در وبلاگ http://www.gondor.blogfa.com مطلب بنویسی

چون با شور و ذوقی که دیدم فکر کنم رتبه اول وبلاگ بروز رو ببریم

در ضمن میخواستم یک خواب جدید رو تعریف کنم که مربوط به سیلماریلیون

خواب دیدم اینو ها دارم موسیقی میخونم

داشتم رپ میخوندم ارو هم تشویق میکرد

از اون طرف ملکور داشت مشکل درست میکرد نمیزاشت کارمون خوب بشه

رفتم گرفتم ملکور رو اونقدر کتک زدم که گفت غلط کرده و از ترسش مرد

نمیدونید چه حال و هوایی بود

بعدش دوربین خواب چرخید و رفتم جایی دیگه و یکی رو پیدا کردم و باهاش دوست شدم

اسمش فکر کنم ملیان بود

مثل گاندالف حرف میزد و قیافش هم زیبا بود

در ضمن اونم موسیقی میخوند ;))

خلاصه خواب ارام و راحتی در ضمن متفاوت بود

از بس اورک کشته بودم که دیگه اورک ها ازم فرار میکردن و ادم بیشتر خسته میشد

هر چند تازگی ها با تیر کمان اورک ها رو میکشم

بعدش خواب کمی هیچانی شد

سارون زیبا شده بود ;))

میخواست با کلک واصه انتقام ملکور من رو کتک بزنه اما نتونست

اما نتونست من از همون اول فهمیدم که چه بی شرفی

بعدش گرفتم کتکش زده ام و گفت غلط کرده و کار ها بدش رو ول میکنه

خواستم بکشمش یکی پرید و نزاشت

فکر کنم اسمی اونی که نزاشت ایونوی بود

خلاصه خواب عجیبی بود

یا ارباب حلقه ها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

دوست عزیز اگه طبیب میبودی سر خیش دوا میکردی! ;))

فکر نکنم 10000 تا پست تو یه هفته مشگل ایجاد کنه ، چیزی که مشگل ایجاد میکنه تبلیغ وبلاگه اونم با دو تا اسم ;)) ;))

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mahdi

وقتی رفیق ادم طوری حرف بزنه که انگار کشتم پدرش

ببخشید و ببخشید و ببخشید

اگه بی احترامی شد ببخشید

اگه حرف بد بود ببخشید

اگه ناراحت شدید ببخشید

خلاصه خواستم اگه همکاری بود در جهت پیشرفت اقدامی بشه

یا ارباب حلقه ها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

ناراحت؟ ;))\

نه ه ه ه ه ه ه ه ه !!!

برای چی ؟ یه چی گفتی منم یه چیزی تو همون وزن جواب دادم . اینجوری یر به یر میشیم و کسی دلخوری واسش نمیمونه ;))

در هر صورت همه مثل شما تو خواب از نعمت های ویژه این چنینی بر خوردار نیستن ;)) ، خوب نیست ویزگی های منحصر به فردتون رو تو سر بقیه بزنید ;))

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تجاوزگر

میدونم میدونم میدونم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تجاوزگر

محتوای این پست به علت توهین به کاربران و دربرداشتن الفاظ نامناسب و غیراخلاقی حذف شد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...