رفتن به مطلب
امیر فارامیر

چه کسی برنده می شود؟

Recommended Posts

سارون کبیر

اتفاقا یه برنامه میدیدم نبرد نمیدونم چی چی یه چند قسمت از مستند پنج بهش اختصاص داده شده بود! خیلی جالب بود . نبر شیر دریایی و خرص قطبی .. نبر شیر با ببر . نبرد کوسه با کروکودیل ... . ولی اگه شخصیت ها از جاهای مختلف باشند جذاب تر و جالب تره ... .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
نیمه الف

از نظر من گندالف ائووین رو از پا در میاره همنطور که آرون عزیز اشاره کرد 24 ساعته تحت تعلیم بوده . دامبلدور با قدرت جادوییش آراگورن رو از پا در میاره

میمونه سائورون با ولدومورت که جفتشون قدرتشون خیلی زیاده و هر دو جسم فیزیکی ندارن ولی به نظر من ولدمورت چونکه یه عالمه ورد بلده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
great strider

از این بین من رو سائورون خیلی حساب باز میکنم،خیلی خفنه.ولی سرانجام باید ادم خوبا برنده شن چون اونا روحشون وسیعتر از بداست.اگه سائورون بچه ی خوبی میموند،من خودم شخصا بچه های محل رو جمع میکردم میرفتم کمکش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی
آناتار عزیز , به نظر میاد سعی می کنید هرطور شده از سائورون و ملکور حمایت کنید و حتی دلایل منطقی دیگران را با بحثهای افلاطونی در این راستا رد می نمایید.

در مورد تجربه و علم سائورون سخن می گویید و اینکه آن وقت که سائورون در نبرد بلریاند بوده, گندالف در والینور به سر می برده!

افتخار نیست که سائورون در حال نبرد بود, چرا که در همین حال گندالف از آغاز در حال آموزش دیدن از والار مختلف بوده, آن هم از چه کسانی؟ گندالف از مردم من وه و واردا بوده, شاه و شهبانوی آردا! میدانیم که من وه قدرتمندترین در آردا بود و برادر ملکور!! از آن سو, او نزد والار مختلف بارها آموزش دید , و حتی زمانی نیز در خدمت نیه نا بود.

می گویی سائورون از سایر مایار علمی بسیار بیشتر داشته؟ می توانم برایت جمله خود سیلماریلیون را بیاورم که تالکین می گوید :

Wisest among the Maiar is Olorin ....

تالکین هم گفته است که خردمندترین مایار اولورین-گندالف بوده, و خرد به چیست؟ علم و دانش و تجربه!

سائورون می تواند باد را کنترل کند!؟ این حرف را بر چه اساسی می زنی؟ جز من وه, ارباب باد و هوای آردا کسی یارای این کار را ندارد!

می گوید کسی قدرت تحت فرمان در آوردن اورک ها و انسان ها را جز سائورون نداشت! خب باید بگویم که تحت فرمان داشتن اورک ها کاری نداشت! چون آنها خود جزو سپاه و موجودات تاریکی بودند و از ابتدا, برای خدمت به تاریکی توسط ملکور شکنجه دیدند, جز این است؟!؟! انسان ها نیز همینطور, چرا که به گفته تالکین, دل انسان ها ضعیف بود و سریعا در دام تاریکی می افتاد, و گردآوردن انسان ها برای سائورون کاری نداشت وقتی که توانسته بود چندین تن از پادشاهان بزرگ آدمیان را با 9 حلقه فریب دهد! دیگر چه برسد به آدمیان مفلوک و فریب خورده شرق که برای ذره ای ناچیز تن به بندگی می دادند!

می گویی ساخت تسلیحات جنگی در موردور ساده نبود؟ قبول دارم که ساده نیست, اما طوری می گویی انگار سائورون نشسته آنها را با زحمت خویش ساخته! او هزاران هزار اورک در خدمت خویش داشت, ثمرات ملکور, که آنجا برای او خدمت می کردند و شبانه روز می ساختند.

ساخت حلقه ها, همانطور که پیش از این بارها بحث شده, ترکیبی از دانش سائورون با الفها بود! تنها حلقه یگانه را خود او ساخت! و, زان سبب که از مردمان آئوله حلقه ساز بود, و پیش او این دانش را بسیار فرا گرفت , در آن توانا شده بود. اینکه در یک چیز مدید تحقیق کنی و تخصص یابی بهتر است یا اینکه از چیزهایی بسیار تخصص داشته باشی؟ سارومان یا گندالف نیازی به این دانش نداشتند, و تنها سارومان پس از آمدن به سرزمین میانه, نیازش به این دانش در دلش افتاد و از آن زمان شروع به آموختن کرد, آن هم نه پیش آئوله, بلکه از آنچه در یادش بود از او!!!! آن هم برای زمانی که در قیاس با شاگردی سائورون در نزد ملکور زمانی بس کم است!

کنترل پلانتیر؟ خوب است که حدااقل تایید می کنی آراگون توانست به پلانتیری بنگرد! آن هم یک انسان در مقایسه با سائورون! نگاه نکردن گندالف به آن از روی هراس نبود!!! او نمیخواست دشمن جایگاه ایشان را بفهمد یا از اندیشه او و در نتیجه نقشه هایشان باخبر گردد! جز این است؟؟ این کار او از روی نیک اندیشی اش بود!

سائروون را یک فرد در نظر گرفتم! چرا میگویی کسی یارای مقابله با او را ندارد؟! مثلا در مقابل برن و لوتین و هوآن!؟ جز وقتی که حلقه در دست داشته و تنها بوده, چه کسی یارای مقابله با او را نداشته؟ آن وقت که حلقه نداشته, یا با سپاهیانش بوده, و یا در قالبی خردمند و زیبا در میامده تا فریب دهد! جز این همواره باخته!! تنها به آن وقتی اشاره می کنم که انگشتش با حلقه توسط یک انسان قطع شد! چه شد؟

میگویی اگر نه این همه مردم کشته نمی شدند!؟ کشتن که کاری ندارد! آن هم به دست این همه سپاه وسیع از اورک های بی رحم و وجدان اش!

در هر حال, حس می کنم حرف هایم بادهواست چرا که باز خواهی آمد و در باب قدرت برتر سائورون و ملکور سخن خواهی راند و دلایل مرا توجیحاتی بی اساس خواهی دانست. دیگر در این باره نظری نمی دهم, کافیست.

1. آرون عزیز! اگر اجازه بدهی، من هم کمی بگویم. نوشتی آدمها چون دلشان ضعیف بوده، پس فروغلتاندشان به تاریکی کاری ندارد. اما دل آدمها ضعیف نیست. دل آدمها دم دمی مزاج است، و لحظه ای اندیش(و با این عمر کوتاه، انتظار دیگری هم نمیشود داشت.) البته این که

تاریکی از این لحاظ میتواند افتخار کند که آنها را اسیر کرده؟ نمیدانم. ولی دسته بندی آدمها شرق و غرب و خون پادشاهی و اینها که دیگر از آن حرفهاست. دیگر توی این دوره و زمانه کی خون درست را قبول میکند؟ فر شاهنشهی دیگر چه صیغه ایست؟

2. دویش بماند برای وقتی که کتک یک را خوردم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سوکلماه

:cry: شرمنده اخلاق ورزشی دوستان! بابا چرا افلاطون علیه الرحمه رو اینجا می زنید:cry:

به قول افلاطون (عالم و آدم به دورش بگردند:grin: ) ای یاران مهربان!

امیدوارم سوتفاهم نشه ولی برخی از بحثهای اینجا یه کم برای من عجیب غریبه! افسانه یک منطقی داره به زبان دقیق بخواهیم بگیم از منطق آزاد تبعیت می کنه. در افسانه ما می توانیم و گاهی می بایست از اسامی و عباراتی استفاده کنیم که هیچ معنا، مصداق یا نمونه عینی، خارجی یا به زبان خودمانی واقعی ندارند. منطق متفاوت، برخورد متفاوت را با اسطوره ایجاب می کند. نوشتن خیلی مشکله ولی بعضی از بحثهای اینجا مثل مباحثات کلامی معتزله-اشاعره و امثال اینها میشه. فکر نمی کنید همه اینها تا حد زیادی تمثیل باشه؟ تمثیلهایی که قراره کارکردهای خاص خودش رو داشته باشه؟ و خود این تمثیل ها برگرفته از صورتهای ذهنی خالق اسطوره (در اینجا تالکین) که البته مثل هر صورت ذهنی دیگه ای محدودیت ها و البته ویژگی های منحصر بفرد و پویای خودش را داره. آیا بنظر شما قوی یا ضعیف بودن همیشه در افسانه نسبی و تابع نتیجه گیری پایانی نیست؟ در چنین شرایطی آیا واقعا پرداختن به اینکه او به عوان نویسنده چه می خوسته بگوید جالب تر نیست؟ البته پاسخ این سوال بدون توجه به ریزه کاری هایی که خصوصا آرون به بحث ها اضافه می کند غیر ممکن است هرچند شاید گاهی لازم باشد همین ریزه کاری ها را در جهت متفاوتی بکار ببریم! در واقع شاید حتی لازم باشد از این نکته هیجان انگیز او چه می خواسته بگوید بگذریم و بخواهیم در این مورد بیندیشیم که من و تو چه می فهمیم. چون شاید تا آنجایی که به زیبایی شناسی مربوط باشد مهمترین بخش مسئله همین باشد. تالکین آنطور که من معمولا او را می فهمم نوعی بازگشت به اندیشه های بنیادی دینی -به معنای عام و خصوصا غیر سامی کلمه- است (هرچند شاید از جهتی بعضا تا حدی بنیادگرایانه) حال اگر این نگاه به نوعی درست باشد،اگر تالکین نوعی تکاپوی مبارزه برای نیکی و حقیقت را به شیوه های مختلف باز می نمایاند، ما از همه این ریزه کاری ها چه می فهمیم؟ به زبان صریح تر ما کجای دنیای خود قرار می گیریم؟... البته این فقط نظر شخصی من است هرچند این را بهترین شیوه برخورد با هر اثر هنری و یا حتی فلسفی یافته ام :smile:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ققنوس آبی
:cry: شرمنده اخلاق ورزشی دوستان! بابا چرا افلاطون علیه الرحمه رو اینجا می زنید:cry:

به قول افلاطون (عالم و آدم به دورش بگردند:grin: ) ای یاران مهربان!

امیدوارم سوتفاهم نشه ولی برخی از بحثهای اینجا یه کم برای من عجیب غریبه! افسانه یک منطقی داره به زبان دقیق بخواهیم بگیم از منطق آزاد تبعیت می کنه. در افسانه ما می توانیم و گاهی می بایست از اسامی و عباراتی استفاده کنیم که هیچ معنا، مصداق یا نمونه عینی، خارجی یا به زبان خودمانی واقعی ندارند. منطق متفاوت، برخورد متفاوت را با اسطوره ایجاب می کند. نوشتن خیلی مشکله ولی بعضی از بحثهای اینجا مثل مباحثات کلامی معتزله-اشاعره و امثال اینها میشه. فکر نمی کنید همه اینها تا حد زیادی تمثیل باشه؟ تمثیلهایی که قراره کارکردهای خاص خودش رو داشته باشه؟ و خود این تمثیل ها برگرفته از صورتهای ذهنی خالق اسطوره (در اینجا تالکین) که البته مثل هر صورت ذهنی دیگه ای محدودیت ها و البته ویژگی های منحصر بفرد و پویای خودش را داره. آیا بنظر شما قوی یا ضعیف بودن همیشه در افسانه نسبی و تابع نتیجه گیری پایانی نیست؟ در چنین شرایطی آیا واقعا پرداختن به اینکه او به عوان نویسنده چه می خوسته بگوید جالب تر نیست؟ البته پاسخ این سوال بدون توجه به ریزه کاری هایی که خصوصا آرون به بحث ها اضافه می کند غیر ممکن است هرچند شاید گاهی لازم باشد همین ریزه کاری ها را در جهت متفاوتی بکار ببریم! در واقع شاید حتی لازم باشد از این نکته هیجان انگیز او چه می خواسته بگوید بگذریم و بخواهیم در این مورد بیندیشیم که من و تو چه می فهمیم. چون شاید تا آنجایی که به زیبایی شناسی مربوط باشد مهمترین بخش مسئله همین باشد. تالکین آنطور که من معمولا او را می فهمم نوعی بازگشت به اندیشه های بنیادی دینی -به معنای عام و خصوصا غیر سامی کلمه- است (هرچند شاید از جهتی بعضا تا حدی بنیادگرایانه) حال اگر این نگاه به نوعی درست باشد،اگر تالکین نوعی تکاپوی مبارزه برای نیکی و حقیقت را به شیوه های مختلف باز می نمایاند، ما از همه این ریزه کاری ها چه می فهمیم؟ به زبان صریح تر ما کجای دنیای خود قرار می گیریم؟... البته این فقط نظر شخصی من است هرچند این را بهترین شیوه برخورد با هر اثر هنری و یا حتی فلسفی یافته ام :smile:

قربان دهانت بروم سوکلماه جان، مگر حرف شما را قبول کنند. این حرف به معنای حقیق حرف حساب بود. (گیریم بعضی جاهایش ، از قبیل این که ادراک ما کمتر از آنچه او میخواسته بگوید اهمیت دارد را قبول ندارم) . ولی این حرف غیر قابل انکار است که کل قضیه تمثیل است و تمثیل بافی. اصلا حرف من و تو و اینها نیست. حرف همان چیزی است که طرف میخواسته بگوید، و ما را دور افسانه دارد میچرخاند تا آخر سر سرمان گیج برود... تمام.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

شما میدونین که سائورون یکی از مایار هاست ( مثل ملیان ) که قدرت زیادی داره وتوی جادوگری تکه ( مقام دومو Witch-King داره)

پس می تونه تمام موجوداتو شکست بده و هیچی جلودارش نیست ( بجز والار و خود ارو و استادش ملکور )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

نه!

دامبلدور خیلی قویتره!

من میگم اول دامبلدور میشه، بعد ملکور ، بعد ولدمورت و ....

آخه دامبلدور به اشیاه بیجان با جادو قدرت و جان میبخشه.....( هری پاتر و محفل ققنوس ، فصل : تنها کسی که از او میترسد) :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تجاوزگر

محتوای این پست و سایر پست های این کاربر به علت توهین به کاربران و دربرداشتن الفاظ نامناسب و غیراخلاقی حذف شد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

خداییش یکی از خنده دار ترین تاپیک هایی بود که تو عمرم دیدم!:دی

عجب نبردی شود این نبرد! =))

خدارو شکر دونستیم تصمیم سائورون برای شکست آراگورن چی بوده: خرد کردن زانوی آراگورن!

نمی دونم چرا حس میکنم بانو آرون اون وسط شده بود مثل معلم بچه ها در مهد کودک =))

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مادروس

بین دامبلدور و ولدمورت ، دامبلدور.

بین گندالف و سائرون ،سائرون.

بین

آراگورن و ائومر ،

آراگورن.

ویرایش شده در توسط مادروس

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
filagond

اگر بین آراگورت و گتدالف و ولدمورت با سائورون و ائومر و دامبلدور جنگ بشه، کی برنده می شود؟

یقینا گروه اول. طبیعتا تو این گروه ها دامبلدور و ولد مورت با هم می جنگن و درسته که دامبلدور از ولدمورت قوی تره اما نبردشون طول می کشه و این مدت کافیه که آراگورن و گندالف ائومر رو بکشن. سائورون هم که جسم نداره و عملا کاری نمی کنه. برای همین بعدش این دو تا با ولدموردت می رن سراغ دامبلدو و دامبلدور حریف هر سه تا نمی شه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

اصلا فلسفه وجود اینجور تاپیک هایی رو درک نمیکنم

جنگ بین دامبلدور و ولدومورت چه ربطی به آردا داره ؟چه ربطی مثلا به کشمکش سائورون و گندالف داره؟

مگه در آردا قرار نبوده که گندالف با سائورون مستقیم درگیر نشه پس مثلا طرح این موضوع چه اهمیتی داره؟

چرا مثلا آراگورن باید با ائومر بجنگه؟

از تیم مدیریت انتظار میره که بعضی از تاپیک های قدیمی که نه اطلاعاتی در مورد آردا و نه بقیه دنیای فانتزی رو به خواننده منتقل میکنه و کارایی لازم رو نداره و صرفا از باب تفریح و سرگرمی بوجود اومده رو حذف کنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

اصلا فلسفه وجود اینجور تاپیک هایی رو درک نمیکنم

جنگ بین دامبلدور و ولدومورت چه ربطی به آردا داره ؟چه ربطی مثلا به کشمکش سائورون و گندالف داره؟

مگه در آردا قرار نبوده که گندالف با سائورون مستقیم درگیر نشه پس مثلا طرح این موضوع چه اهمیتی داره؟

چرا مثلا آراگورن باید با ائومر بجنگه؟

از تیم مدیریت انتظار میره که بعضی از تاپیک های قدیمی که نه اطلاعاتی در مورد آردا و نه بقیه دنیای فانتزی رو به خواننده منتقل میکنه و کارایی لازم رو نداره و صرفا از باب تفریح و سرگرمی بوجود اومده رو حذف کنه

تاپیک رو به تالار "سرزمین میانه" که مخصوص فن فیکشن هست منتقل کردم.

آردا 10 سال قدمت داره. طی این 10 سال هم کاربرها، مدیران و ناظران متفاوت با سلایق متفاوت داشته. الان با وضعیت فعلی ما تاپیکهای اینچنینی رو تایید نمیکنیم اما دلیل نمیشه که بیایم سلیقه فعلی رو روی گذشته فروم هم اعمال کنیم. این تاپیک در زمان اوج هری پاتر و فروکش کردن موج ارباب حلقه ها زده شده بود. شرایط اون زمان جوری بوده که از نظر ناظران وقت ارزش تاپیک شدن رو داشته و کاربران اون موقع هم توش پست گذاشتن. پستهای اونها محترمه و ما نمیایم به دلیل اینکه الان چنین موضوعاتی رو نمیپسندیم بزنیم و همه اونها رو پاک کنیم. اینها یادگاری های اعضا هستند. نهایت کاری که میشه باهاشون کرد اینه که تاپیک رو بست

اگه بازم تاپیکی دیدید که در جای مناسب قرار نداره اونو از طریق فرم گزارش به ما اطلاع بدید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

اگر ائومر سوار بر اسب باشه،مسلما آراگورن رو شكست ميده

اما جادو يه چيز ديگس...!!!! :-bd

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

به نظر شما اسماگ قدرتمند تره يا سائورون؟ (خيلي دلم ميخواست اسماگ به دولگولدور حمله كنه و با سائورون رو در رو بشه...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

به نظر شما اسماگ قدرتمند تره يا سائورون؟ (خيلي دلم ميخواست اسماگ به دولگولدور حمله كنه و با سائورون رو در رو بشه...

صد البته سائرون. سائرون بزرگترین خادم مورگوث بوده. مایا بوده. اسماگ فقط یه اژدهاست با دم آتشین!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

آخه سائورون كه نميتونه پرواز كنه...اندازه ي اسماگ جثه نداره و...

بيخيال...

هر چي تو بگي: <_<

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

خب بارد کماندار هم که نمیتونست پرواز کنه.در ثانی مگه فرم مایایی سائورون رو در برهوت اسماگ ندیدی؟ مگه پرواز نکرد؟

با اون بلایی که سر گندالف خاکستری که یک مایا بود آورد دیگه اسماگ که رقیب چندان سرسختی نیست

سائورون به نظرم زیرک ترین و حیله گر ترین شخصیت آرداست و اسماگ جز دم آتشینش و زره ناقصش سلاح دیگه ای در مقابل سائورون نداره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

اصلا قیاس این دو تا خیلی قیاس مع الفارقیه! چون بالاخره اسماگ هر چقدر هم که قوی باشه بازم مردنیه ولی سائورون نامیرا ست!

اما کلا در دنیای تالکین هر چیزی یه هماوردی داره مثلا همین سائورون در مقابل ایسیلدور به نوعی شکست خورد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

اصلا قیاس این دو تا خیلی قیاس مع الفارقیه! چون بالاخره اسماگ هر چقدر هم که قوی باشه بازم مردنیه ولی سائورون نامیرا ست!

اما کلا در دنیای تالکین هر چیزی یه هماوردی داره مثلا همین سائورون در مقابل ایسیلدور به نوعی شکست خورد!

این نوع شکست خوردن و اینا فرق میکنه خب...

اما بهر حال به قول شما مقایسه ی این دوتا انگار توهین به سائرونه<_<

اسماگ با اون بزرگی و قدرتش اما تنها بود. کمک دستی نداشت. اما سائورن اون همه خادم داشت. و همین قدرت زیادشو میرسونه. که یکی بتونه این همه نیرو جمع کنه. سائرون هم زبون و فکر حیله گر و مکاری داره و هم دستاش خیلی قوی هستن. یعنی هم قدرت معنوی و مغزی داره و هم قدرت مادی.

اصلـا هزاران دلیل میشه برای خوفناک تر بودن سائرون ردیف کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

آتش اسماگ قدرت نابود كردن حلقه را داشت...پس حتما قدرت صدمه زدن به سائورون رو هم داره

فارازون:پرواز كرد...؟! من كه نديدم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

مگه گفتگوی سائورون با آزوگ هتاک رو ندیدی ؟اون موقع سائورون پاهاش رو زمین بود یا مثل روح سرگردان تو هوا معلق بود؟

و یا در نبرد با گندالف ،که باز همین حالت تکرار شد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

آتش اسماگ قدرت نابود كردن حلقه را داشت...پس حتما قدرت صدمه زدن به سائورون رو هم داره

کی گفته همچین چیزی رو!؟

گندالف تو یاران حلقه می گه از میان همه اژدهایان آتش آنکلاگون سیاه از همه داغ تر بود اما اون هم نمی تونست به حلقه یگانه آسیب برسونه! اسماگ که در مقابل آنکلاگون یه جور شوخیه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

آتش اسماگ قدرت نابود كردن حلقه را داشت...پس حتما قدرت صدمه زدن به سائورون رو هم داره

فارازون:پرواز كرد...؟! من كه نديدم

البته من اطلاعاتم بروز نیست و خیلی جزییاتو فراموش کردم

ولی فکر کنم اینو یه بار شنیدم که حلقه در اون جایی نابود میشه که ساخته شده یعنی کوه هلاکت

الان یاران حلقه رو دیدم که لرد الروند گفت:

اون حلقه در آتش کوه نابودی ساخته شده و فقط در اونجا از بین میره

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...