رفتن به مطلب

Recommended Posts

Elendil the light

نظر منم تقریبا تکراریه. هابیت ها مردمانی بودن که در واقع میشه گفت روحیه صلح طلبی دارند و به دنبال ارامش اند بی خیال نیستند.( نه بیشتر از انت ها که تا ندیدند چه بلایی سرشون اومده کاری نکردند. ) اونا با جثه کوچیکشون دنیا رو نجات میدن همون طور که تو ارباب حلقه ها نوشته شده روزی میرسه که سرنوشت دنیا بدست هابیت ها میافته. دقت کنید کاری که فرودو کرد رو حتی گندالف یا الف ها هم نمیتونستن بکنند. اگه اون موقع حلقه نابود نمیشد همه دنیا نابود میشد. همین طور هم به نظر من نژاد مورد علاقه اقای تالکین هابیت ها بودن نه الف ها. در ضمن به نظر من اگر هابیت ها میدونستن که فرودو برای محافظت از اونا داره شایر رو ترک میکنه اونو به عنوان یه قهرمان می شناختن نه یه بلا که اونارو ترک کرد. هابیت ها به خاطر اعتمادی که نسبت به هم داشتن فرمانروا یا حتی رئیسی واسه خودشون نداشتن و همیشه با بی خبری از پیرامونشون ارامش رو تو شایر نگه داشتن. همین طور به نظر من هابیت ها اونقدر قوی بودن که حدود هفتاد سال حلقه در کنارشون بود و بازهم وسوسه نمیشدن. در ضمن من فکر میکنم اقای تالکین دنیای ارمانی رو که همه مردم تو ذهن خودشون میپرورونن رو در شایر خلاصه کرده. زندگی اروم و با محبت بین مردم و بدون هیچ جرم و جنایت ویا سیستم طبقاتی.

ویرایش شده در توسط Elendil the light

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Galiah
در در 12/29/2008 at 1:19 PM، مالبت پیر گفته است :

فکر می کنم نژاد هابيت از شاهکار های تالکين باشه. دنيايی آروم و يک آرمان شهر.

الف ها زيباهستند ولی رويايی و دور، اورک ها کثيف، آدميان گرفتار دنيای فانی، جادوگرها در آينده زندگی می کنند دورف ها در دنيایی تاريک. ولی هابيت های نازنين در دنيای شلوغ در يک گوشه دنج از افتاب خنک صبح بهاری لذت می برن و در پياده روی بعد از ظهرشون شعر می گن.

هابيت های خوشبخت. . .

حتی جادوی تالکين اينه که ما در داستان يه هابيت رو تعقيب می کنيم. يه هابيت که حتی مردومان سرزمين باشکوه موردور به خودشون زحمت نمی دن اسم اين نژاد رو ياد بگيرن، الف ها: در ميان هابيت های اين يکی جواهر است. همين چون چند کلمه ای زبان باستانی می دونه.

ولی ما داستان اين هابيت رو دنبال می کنيم و يه لحظه احساس نمی کنيم اون موجودی متفاوت از ماست.

شاید چون از همه به ما نزدیک تره یک موجود فانی که هیچ چیز خاصی نداره جز اینکه خوبه. و همين مارو به داستان پيوند ميده. اگر داستان يک جادوگر بود وقتی سواران سياه بهش حمله می کردن نمی دونستيم چی کار می تونه بکنه يا توی کله يه الف چی می گزره ولی می دونيم که اون يه هابيته و در اين ميانه نبردهای اسطوره تنها می تونه سنگ پرت کنه. کاری که در پياده روی های بعد از ظهر شاير يادگرفته.

اگر نژاد های مختلف داستان هر کدام نشان يه بخشی از روح آدمی باشن مثلاْ الف ها نماد خرد و بينش يا دورف ها نشان ريشه و عمق، خود آدم ها نشان دليری و شجاعت، وفاداری و روح بزرگ يا اورک ها نماد فساد روح،

هابيت یعنی خوابيدن توی يه صبح تعطیل بهاری که نسيم خنک و آفتاب پشت ابر از پنجره مياد تو و تو هيچ کاری نداری جز لذت کشيدن ملافه کشيدن روی سر. . .

اين کتاب به طور عمده در باره هابيت هاست. . .

اين هابيت های نازنين . . .

سلام! من یه سوال داشتم راستش راجع به هابیت ها

نه توی سیلماریلیون نه ارباب حلقه ها نه هابیت هیچ اشاره ای نشده که این موجودات سرچشمه شون کجاس و کی و کجا و توسط چه کسی بوجود اومدن!؟ مثلا آیا ارو خودش خالقشون بوده یا مثل دورف ها مخلوق یکی از والار هستن؟چطور از اتفاقات سرزمین میانه و جنگ هاش انقدر بی اطلاع و بیخیالن مگه تو سرزمین میانه نیستن؟چرا انقدر برای نژادهای دیگه ناشناخته ن؟ایا خیلیییی دیرتر از کوئنتدی ها و آدمیان به وجود اومدن؟جایی توی ووالینور دارن یا بعد از مرگ به تالار های ماندوس میرن.... ممنون میشم یه کم روشنم کنید :)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Bain
در 59 دقیقه قبل، Galiah گفته است :

سلام! من یه سوال داشتم راستش راجع به هابیت ها

نه توی سیلماریلیون نه ارباب حلقه ها نه هابیت هیچ اشاره ای نشده که این موجودات سرچشمه شون کجاس و کی و کجا و توسط چه کسی بوجود اومدن!؟ مثلا آیا ارو خودش خالقشون بوده یا مثل دورف ها مخلوق یکی از والار هستن؟چطور از اتفاقات سرزمین میانه و جنگ هاش انقدر بی اطلاع و بیخیالن مگه تو سرزمین میانه نیستن؟چرا انقدر برای نژادهای دیگه ناشناخته ن؟ایا خیلیییی دیرتر از کوئنتدی ها و آدمیان به وجود اومدن؟جایی توی ووالینور دارن یا بعد از مرگ به تالار های ماندوس میرن.... ممنون میشم یه کم روشنم کنید :)

بهترین توضیح برای این سوالات میتونه این بند از مقدمه‌ی ارباب حلقه‌ها باشه:

نقل قول

به راستی روشن است که علی رغم جدايی بعدی، هابيت ها خويشاوندان مايند: از الف ها يا دورف ها بسيار به ما نزديکترند. از ديرباز، البته با شيوه خود به زبان آدم ها سخن می گفتند و از همان چيزهايی خوششان يا بدشان می آمد که آدمی را از آن چيز ها خوش يا بد می آيد. اما ديگر نمی توان دريافت که خويشاوندی ما دقيقا چه بوده است. سر منشاء هابيت ها به روزگاران قديم،به روزگاران پيشين باز می گردد که اکنون گم و فراموش شده است. فقط الفها اسناد آن روزگار فراموش شده را حفظ و نگهداری میکنند و روايت های آنان تقريبا به تمامی در باره ی تاريخ خودشان است که در آن ها از آدم ها به ندرت ياد می شود و از هابیتها هرگز ذکری به میان نمی‌آید. با این حال روشن است که هابیتها، پیش از آنکه مردمان دیگر حتیی از وجودشان باخبر شوند، سالهای سال با آرامش در سرزمین میانه زیسته‌اند. و از این گذشته در جهانی که پر از موجودات عجیب بیشمار بود، این مردمان کوچک را بسیار کم‌اهمیت می‌انگاشتند.

یاران حلقه-سرآغاز-ص30

با توجه به اینکه گفته شده هابیت‌ها خویشاوند ما یعنی انسانها هستند، قطعا آفرینشون زیرمجموعه‌ی آفرینش انسانها به دست ارو قرار میگیره و همچنین سرنوشتی مشابه انسانها بعد از مرگ خواهند داشت. دلیل ناشناخته بودنشون(یا کمتر شناخته شده بودنشون)  یکی همین چیزیه که در این بند گفته شده و دیگری اینکه خودشون کمتر کاری به کار دیگر نژادها خصوصا الفها داشتند، تا جایی که "به کسانی که با الف ها معاشرت داشتند بدگمان می شدند".

و در مورد تاریخ پیدایششون، مطابق این بند به روزگاران پیشین (Elder days که برای دوران اول بکار میرفته) برمیگرده. به نظر میاد بین پیدایش انسانها و جدا شدن هابیتها از اونها فاصله‌ی چندانی نبوده.

هابیتها در فرهنگنامه‌ی آردا

ویرایش شده در توسط Bain

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
dain

بله بسیار با قلم زیبایی شخصیت هابیت هارو به قلم کشیدی.موافقم با شما تالکین با قرار دادن هابیت ها در داستانش اونو جذاب و دلنشین کرده.چون نژاد های دیگه مثلا الف ها درگیر خودشیفتگی،دورف ها دچار هوس و انسان ها دنبال عمر جاودان اما هابیت یکسری موجودات ارومن که اصلا ازشون انتظار نمیره حماسه افرینی کنن.همه نویسنده ها معمولا نژاد های شلوغ و پرهیاهو رو حماسه افرین میکنن ولی استاد یک نژاد اروم رو به اوج رسونده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...