رفتن به مطلب
رایت ساحر

خون آشام ها

Recommended Posts

یاسمن

فکر میکنم خون اشام های کتاب های استاد تالکین همون ارک ها باشند.

منشاء خون اشام ها در سال 1476 بوجود اومده.

فکر میکنم مردمان در قدیم انسان های بی رحم و ظالم رو با نام خون اشام میشناختن و بعد ها همین خون اشام ها باعث جذابیت قصه ها شدن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Vána

من بالا کتاب مورخ بهتون پیشنهاد کردم اگر واقعا به خوناشامها وباستان شناسی وسفر وگشت گذار تو رومانی ترکیه ومجارستان ولندن دارید حتما کتاب فوق و مطالعه کنید :))

همونطوری که یاسمن اشاره کرد ریشه خوناشام به ولاد صلابه گر بر میکرده کسی که به فجیع ترین شکل ممکن ادمها رو شکنجه میداده و بدلیل خون خواهی بسیارش به خوناشام معروف شده

برای اطلاعات بیشتر http://en.wikipedia.org/wiki/Vlad_the_Impaler

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Vána

دراکولای برام استوکر که تو این زانر یه کتاب ب نظیره اما طریقه ی توصیفهای کاستوام خالی از لطف نیست برای دوستداران ادبیات خوناشامی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
یاسمن

آیا خون آشام ها هم مثل ترول ها در فیلم هابیت در برخورد با نور خورشید تبدیل به سنگ می شند؟

نه خاکستر میشن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تهانو

یه سوال: پس چرا در فیلم توایلایت خون آشام ها در مقابل نور خورشید خاکستر نمیشن و در عوض پوستشون درخشان میشه و زیباتر میشن؟ :-bd

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

خب این دیگه برمیگرده به تخیل نویسنده و دنیای فانتزی که خلق کرده! این جریان ضدیت آفتاب و خون آشام ها مربوط به داستانهای کلاسیک خون آشامی مثل دراکولای برام استوکر و... است و گرنه شما می تونی داستانی بنویسی که خون آشامات جلوی نور ماه خاکستر بشن کسی هم معترضت نخواهد شد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فین رود فلاگوند

با عرض اجازت

باید بگویم کنت دراکولای اصلی شخصی است به نام کنت ولاد که در ترانسلوانیا زندگی می کرده و مخالفان و متجاوزین سرزمین مادری اش را نابود می ساخته پس از پیروزی بر علیه ترک های عثمانی قیام کرده او ترتیبی وصف کرده بود که بچه های کوچک گوشت مادران مرده شان را بخورند. :huh:

او از وسط کمر زندانیان نیزه ای رد می کرده و می گذاشته آن ها را کنار جاده تا بمیرند. به همین دلیل دراکولا(اژدها) نامیده می شود.

ویرایش شده در توسط فین رود فلاگوند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Capitan

ببخشيد جناب فين رود فلاگوند ولي دراكولا يعني پسر اژدها نه اژدها

در ضمن اسم دراكولا اصلا به خاطر وحشي گري هاي ولاد بهش داده نشده در واقع نام دراكول به معني اژدها به پدرش داده شده بود به دليل اينكه عضو انجمني بود به نام(اگر اشتباه نكنم!)اژدهايان كه مخالف قدرت نو ظهور عثماني بودند طبيعتا پسر او پسر اژدهاست!!!(دراكولا)

كارهايي كه ولاد ميكرده خيلي وحشتناك تر از كارهاي خوناشام ها بوده!!

وقتي پدرش ولاد دوم به دست ترك ها زنداني ميشه قبول ميكنه كه پسر جوانش را به جاي او زنداني كنند تا خودش ازاد شود!در نتيجه ولاد سوم در جواني وارد زندان هاي عثماني ميشه...

نميدانم ميدانيد يا نه اما ترك هاي عثماني شكنجه هاي بسيار بسيار وحشتناكي داشتند و همين روي ولاد تاثير گذاشته او را به يك ديوانه تبديل ميكند كه از شكنجه هاي وحشتناك لت ميبرد

وقتي ولاد از زندان هاي ترك ها بيرون مي ايد(نميدونم چجوري!!)راهي سرزمينش در منطقه والاشيا ميشود و قلمرواش ترانسيلوانيا را به دست ميگيرد(در روماني امروز)و سپس مقاومت افسانه ايش دربرابر تركها و شكنجه هاي بي رحمانه و هولناكش او را زبانزد عام و خاص ميكند او انسانها را در تير چوبي يا اهني سيخ ميكرد!و در ميدانهاي شهر به اشكال هندسي مختلف به نمايش ميگذاشت!!او اعتقاد داشت اينها جلوه هايي از هنر اويند كه ديگران از دركش عاجزند!!

او مثل اسكندر براي كشور گشايي ادم نميكشت براي تفريح اين كار را ميكرد!(يه چيزي تو مايه هاي جوكر!)

نمونه اي از شكنجه ها:

روزی ” دراکولا ” دو راهب را که از صومعه دور دستی امده بودند – به نزد خود پذیرفت, وبا غرور سربلندی زیادی انها را بیرون کاخ برد- و صفوفی از انسانهای به چوب کشیده را که در محوطه حیاط بودند به انها نشان داد . یکی از راهبان با حالتی تائید کننده سرش را تکان داد و گفت : شما از جانب خداوند انتخاب شده اید که شروران و بدکاران را مجازات نمائید – اما رفیق و همراه ان راهب را که با جسارت و شجاعت تمام – ناراحتی و نارضایتی خود را بیان کرده بود, به چوب کشید .

” دراکولا ” از سئوال کردن مهمانانش لذتی وافر میبرد – و چنانچه به این نتیجه میرسید که پاسخ خوب و مناسبی به سئوالش داده شده – از کشتن انها چشم پوشی میکرد . در یک جشن که مهمان ” دراکولا ” یک اشراف زاده لهستانی بنام ” بندیکت دو بوتیور ” بود – پس از صرف شام, تعدادی مستخدم ناگهان یک نیزه طلائی را به داخل اطاق پذیرائی اوردند و انرا مستقیم در برابر ” دو بو تیور ” که با احتیاط مشغول تماشا کردن این برنامه بود بر زمین فرو کردند . ” دراکولا ” لبخند زنان گفت : بمن بگوئید برای چه دستور دادم این نیزه را اینجا بیاورند .؟!- شاهزاده لهستانی پاسخ داد : عالی جناب! حدس میزنم که یک اشراف زاده توجه شما را بخود جلب کرده است . ” دراکولا ” با لبخند گفت : خوب گفتید – شما نماینده کشور بزرگی هستید و من این نیزه را به احترام شما – مخصوصا در این تالار جای دادم . مرد لهستانی از شهرت شوم “دراکولا ” در ارتباط با این شوخی های مهلک اگاهی داشت, وبه این نتیجه رسید که منظور از ” این احترام ” همان فرو کردن چوب در بدنش بود . او به سرعت شروع به صحبت نمود و گفت : عالی جناب! چنانچه من برای انجام کاری مسئول بوده ام که مجازاتش مرگ است, از شما تقاضا نخواهم کرد که مرا عفو کنید و از کشتن من صرف نظر نمائید – زیرا شما خود بهترین قاضی میباشید – بنابر این شما مسئول مرگ من نخواهید بود – بلکه تنها خودم مسئول خواهم بود . ” دراکولا ” شروع به خندیدن کرد وگفت : چنانچه اینگونه بمن پاسخ نداده بودید – بطور حتم یقین شما را به این نیزه میخکوب میکردم

در ضمن دراكولا بيماري پورفيريا هم داشت كه يعني پوستش دربرابر نور بشيار حساس بود و گفته ميشود حتي در جنگها هم چتر بالاي سرش ميگرفتند به نظر ميايد اين افسانه ي حساسيت كنت دراكولا و ديگر خون اشام ها به نور هم از اين مورد مي ايد!

اين هم از عكسش!!:post-2413-0-66172800-1411324755_thumb.jp

من در نوشتن اين پست علاوه بر اطلاعات نصفه و نيمه ي!! خودم از سايت pardisdown.irهم استفاده كردم...همين ما مثل كفتارهايي نيستيم كه مطالب رو از سايت هاي ديگه بدزديم و انها را به نام خودمان بزنيم!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ادموند پونسی

خب من یه پرونده ی قطور از خون آشام ها دارم و اکثر چیزها رو در موردشون می دونم. شماهم که حال ندارم صداتون کنم(بله، شما کپتن عزیز:-o)، زندگی ولاد سوم رو تقریبا بی کم و کاست گفتین. اما این که می گن خون آشامه، به دو تا روایت بر می گرده:

1.ولاد سوم از شراب قرمز تند استفاده می کرد که بین مردم شایعه شده بود اونا خون قربانیانش هستن

2.می گن که همون شراب قرمز رو با خون مخلوط می کرد که بر می گرده به شایعه ی اول

خون آشام ها به هر طریقی توسط نویسنده ها به قول دوستی انگولک شدن. خون آشام ها ومپایر دیاریز بودن فک کنم که با یه حلقه می تونستن تو روز بدون مشکلی راه برن. یه نویسنده ای خون آشاماش جوری بودن که وقتی غروب می شد بی هوش می شدن. تویالایت رو هم کلا بزاریم کنار و الا کار به گیس و گیس کشی می کشه:D ادوارد دویست ساله از یه بچه ی پونزده ساله کمتر می فهمه:(( خون آشام به این لوسی دیده بودین آخه؟

توی حماسه ی دارن شان هم دو نوع خون آشام معرفی شد. عده ای که خون آشام بودن(به لطف مترجم عزیز=)) شبح=))) و عده ای که هنوز اسمشون ترجمه نشده، ومپنیز ها(و با تشکر از مترجم محترم:-o شبح واره:-o). ومپایر ها مث مردم ادی بودن، منتها با سرعت بیشتر، قدرت بیشتر، حساسیت به نور خورشید، دید بهتر و طول عمری که ده برابر انسان بود و عطشی برای خون. ومپنیزها، شاخه ی جدا شده ی ومپایرها بودن که اعتقاد داشتن باید خون قربانی رو تا ته نوشید، برعکس ومپایرها که اعتقاد داشتن خون انسان فقط جهت رفع عطش باید استفاده شه. ناگفته نمونه که خون براشون مث غذا می مونه و باید هرازگاهی خودشونرو از این طریق شارژ می کردن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Capitan

راستش دراكولا يه جنايت عجيب ديگه هم داشته كه شك كردم بگم يا نه!!احتمالا شما ميدونيد چي ميگم Ed!!

البته در داستانهاي جناب تالكين خيلي جا واسه خوناشام ها و گرگنماها نبود ولي اگه بود خوب ميشد!!

حالا يه سوال دارم كه خواهشا يكي از كاربرا جوابمو بده!به نظرتون اون جنايتشو بگم يا نه؟!(خيلي منشوري نيست ولي خيلي غيرطبيعيه!)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ادموند پونسی

راستش دراكولا يه جنايت عجيب ديگه هم داشته كه شك كردم بگم يا نه!!احتمالا شما ميدونيد چي ميگم Ed!!

البته در داستانهاي جناب تالكين خيلي جا واسه خوناشام ها و گرگنماها نبود ولي اگه بود خوب ميشد!!

حالا يه سوال دارم كه خواهشا يكي از كاربرا جوابمو بده!به نظرتون اون جنايتشو بگم يا نه؟!(خيلي منشوري نيست ولي خيلي غيرطبيعيه!)

برادر من چرا آدمو مجبور به اسپم زدن می کنی؟ بگو. می خوای اول تو پخ بگو، من تأیید کردم اینجا بگو:((

ضمناً، من گفتم در مورد خون آشام ها. تحقیقاتم در مورد دراکولا کامل نیس، شاید نشنیده باشم. الکی منو علامه دهر نکنین بعد بگم بلد نیستم خیط شم هر هر بخندین بعد من سرخورده شم برم گوشه ی خیابون معتاد شم بمیرم:D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Capitan

باشه ميگم!:دوتا چيز رو:

. ولاد دراكولا گاهی از اوقات به چوب کشیدن افرادی را به عنوان تفریحات هنگام شام – در اطراف میز غذاخوریش – برنامه ریزی میکرد . روزی به یکی از مهمانانش گفت : ایا از این منظره بوی ناراحت کننده و زننده ای بمشام میرسد.؟! مهمان بخت برگشته با دیدن ان منظره – حالت تهوع بهش دست داد و نتوانست جلوی خود را بگیرد . ” ولاد ” گفت : من نمیتوانم اجازه ندهم که بینی حساس شما این بو را استشمام نماید – ولی میتوانم شما را در طبقه بالای ان منظره قرار دهم تا ان بوی زننده به مشام شما نرسد و انگاه با علامت سر به یک سرباز دستور داد : این اقا را از اینجا ببرید – او را در چوبه داری که بلندتر از بقیه است قرار دهید .!! مهمان بینوا و بدشانس پرنس ” ولاد ” را از جایش بلند کردند و پاهایش را از هم جدا نمودند و در وضعیت بازی قرار دادند . سپس یک چوب نوک تیز را به درون بدن او فرو کردند – تا مردک بینوا با تمام وزنش بر روی ان قرار گیرد – درست مثل اینکه به روی ان چوب بلند نشسته باشد – سپس ان چوب را بلند کرده و در جایش مستقر نمودند – به گونه ای که ان مهمان بدبخت قادر بود از ان بالا به دیگر قربانیانی که مثل او بودند – نگاهی بیندازد – قربانیانی که مثل خودش بر چوب هائی که در بدنشان فرو رفته بود, به حالت ایستاده باقی مانده بودند – شاید در ان زمان – دیگر بوی انها بمشام این مهمان بیچاره نمیرسید .

در یک مهمانی “دراکولا” دستوری صادر میکند که تصورش هم انسان را مغموم و شگفتزده خواهد کرد . در یک میهمانی که فرمانداران و لشکریان بهمراه بستگانشان در ان شرکت داشتند, به فرمانداری میگوید : بهمراه تمام اعضای خانواده نزد او بروند و کنارش بنشینند – انگاه به فرماندار میگوید : اگر میخواهی خود و فرزندانت زنده بمانید, باید در حضور تمام مهمانان و فرزندانت – سینه زنت را از بیخ ببری و انرا بخوری – این نمونه کوچکی از جنایات ” دراکولای ” واقعی تاریخ است .!!

در ضمن اسم اون شورا كه ولاد دوم توش عضو بود نظام اژدها بود نه اژدهايان!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ادموند پونسی

خب این تاپیک پوکید باز:D

جهت راه اندازی بحث و اینا، کدوم ومپایرها رو بیشتر دوس دارین؟ اینطوری بگم، ومپایرهای چه کتاب، فیلم یا سریالی از نظر شما بهتر بودن؟ گرچه می دونم چندان بحث خوبی نمی شه و بعدش طی یک سری حرف ها بحث دیگه ای پیش می آد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Capitan

من خودم به نظرم خون اشام هاي فيلم ابراهام لينكلن:شكارچي خون اشام بهتر از بقيه خون اشام هايي است كه تا حالا ديدم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Capitan

البته اینکه ولاد دراکولا خون خوار بوده در هیچکدوم از منابع موثق(موثق!)تاریخی ذکر نشده...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Thranduil elven king

یک انیمه به نام  diabolik lovers  است که ژاپنی است آن هایی که خون اشام دوست دارند پیشنهاد می کنم بروند و ببینند:D;):)

 

ویرایش شده در توسط torambar

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
blackhole

یک سوال داشتم توی اساطیر ایران هم خون آشام وجود داره یا چیزی که شبیه به خون آشام باشه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
amit123456789123456789

دارن شان در کتابی به همین اسم در مورد خون آشام ها توضیح میده. که خون آشام ها انسان متولد میشن برای تبدیل شدن به خون آشام ها باید هم خون بشن (انتقال خون از بده یک خون آشام به بدن انسان) که باعث میشه طول عمر بیشتر (هر10 سال به اندازه 1 سال برای یک شبح کامل و هر 5 سال به اندازه یک سال برای یک نیمه شبح) گوش های تیز تر سرعت بیشتر(پرواز نامریی) و عکس العمل های خیلی سریع تر میشه تو این کتاب توضیح داده میشه خون آشام ها 2 دسته هستند شبح ها و شبحواره ها (شبحواره:انقدر به خوردن خون انسان ادامه میده تا انسان کشته بشه برخلاف شبح ها)که به وجود امدن و جدایی این دو گروه (اصطلاحا پسر عمو ها ) به شخصی به اسم دیسموند تینی مربوط میشه که یه جورایی نگهبان زمین هست و توانایی هایی زیاد داره و شخصیت منفی هست . پس این کتاب خالق اون ها رو تینی معرفی میکنه (به طور شخصی نتیجه گرفتم این شخص معادل مدیو در کتاب وار کرافت هست) که صد البته باید همه ی تغییراتی که در نژاد ها به وجود میاره در چهارچوب قوانین دنیا باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...