رفتن به مطلب
Eomer Horse Lord of Rohan

رولینگ-تالکین؛ تقلید یا ....؟

Recommended Posts

Eomer Horse Lord of Rohan

من یه جا خوندم که خانوم جی کی رولینگ بعضی از موجوداتش رو و بعضی از شخصیت ها رو از داستان های تالکین کمک گرفته؟اما خودش بشدت رد کرده!نظر شما چیه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گاندالف سفید

اره قبول دارم که بعضی جاهای داستان رو از تالکین گرفته ولی نه خیلی........

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تراندویل

اول از همه جناب الف لطف کن فارسی بنویس فکر کنم بهتر باشه

و در مورد اینکه از داستانهای تالکین تقلید کرده باید بگم اگر شما داستانهای دیگه رو هم بخونین همیشه شخصیت های مشترکی در بین اونها وجود داره مثلا کسی که در تمام طول داستان نقش یک راهنما و یک فرد آگاه رو داره ویا کسی که در کمال ناباوری کاری رو که خیلی سخت و مشکله انجام میده اما به نظر خودم رولینگ دیگه داستاناش خیلی داره به ارباب حلقه ها نزدیک می شه که فکر کنم اونم به خاطر وجود دنیایی تقریبا شبیه به هم (البته دنای هری پاتراصلا قابل مقایسه با آردا نیست البته استید هستن و میتونن در این مورد نظر بدن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
teoden

سلام من اين حرف رو به عنوان خبر تو سايت گفته بودم حتی بعضی شباهتها رو هم نشون داده بودم .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
امپراطور تاریکی

کاملا تابلو هستش.....

یه چیز واضحه که رولینگ از تالکین تقلید کرده و هری پاتر رو نوشته....

فک نکنم جای بحث داشته باشه....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
phenix

هر كدوم از اين داستانها سرجاي خودش بسيار عالي و هنر مندانس. داشتن شباهت در داستانهاي علمي تخيلي هيچ ربطي به تقليد نداره.دنياي هري پاتر دنياي امروزه و درهمين زمان ومكان ما اتفاق مي افته گستردگي اون هم به اندازهي گستردگي دنياي ماست اما دنياي تلكين دنياي تالكينه باگستردگي بيشتر و شاخ و برگ زياد تر.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

درسته , من کلا مخالف این تاپیک بودم و اگه موافق باشید اینجا رو میبندم چون سوال بیهوده ای یه. کتاب تالکین و هری پاتر جفتشون تو فانتزی تقسیم بندی می شن ولی سبک متفاوتی دارن و نمیشه اونها رو باهم مقایسه کرد یا به خاطر یه شباهت هایی انگ تقلید بهشون بست-تو فانتزی یه چیزهای مشابه زیاد پیدا میشه- هرکدوم چیزهای جذاب خاص خودشون رو دارن...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
امپراطور تاریکی

من میگم این تاپیک رو نبندید...چون هنوز جای بحث داره...

ولی واضحه رولینگ در داستاناش برای شخصیتی مثل دامبلدور از جادوگرانی مثل سارومان و گاندولف ارباب حلقه ها تقلید کرده..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سیاه بینان حلقه

البته تمام داستان های خیالی به هم ربط دارن ولی خوب این هم درسته که رولینگ بیشتر موجودات را از تالکین کمک گرفته...

البته با کمی تغییرات

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Eomer Horse Lord of Rohan

من نمی خواسنم گم که این خوب هست یا بد!منظورم این بود که جی کی انکار میکنه که این کار رو کرده!بشدت!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سیاه بینان حلقه

اگه انکار کنه که دیگه کسایی هم که نمیدونن ان وقت مطلع میشن و طرفدار کم میشه...

از این گذشته یک نویسنده روشش را لو نمیدهد و نمیگوید که از چه کتاب مرجعی استفاده کرده و....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
امپراطور تاریکی

جی کی رولینگ همانطور که در رمانش دروغ سر هم می کنه...متخصص تو سر هم کردن دروغ در مقابل بقیه هم هست...

معلومه....برای اینکه کارش خراب نشه میگه از تالکین تقلید نکرده و انکار می کند.....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سیاه بینان حلقه

من یه جا شنیدم که رولینگ چندتا کتاب نوشته که همه را نصفه نیمه ول کرده..

حالا که این طرفدار داره باید از بقیه کتابا استفاده کنه خودش که نمیتونه تمام کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گوایهیر

اگر بخواهیم این دو کتاب (سه گانه ارباب حلقه هاوهری پاتر)را از نظر ادبی با یکدیگر مقایسه کنیم هیچ گونه شباهتی بین انها وجود ندارد زیرا این دو کتاب دو نوع نوشته ی مختلف هستند(از لحاظ ادبی) و اصلا مقایسه در اینجا به کار نمی اید و بیهوده است

اگر بخواهیم این دو داستان را از نظر هدف با هم مقایسه کنیم در هر دوی این داستان ها مانند خیلی از داستان های دیگر به مبارزه میان خیر و شر و خوبی و بدی اشاره دارند و معمولا در این گونه داستان ها خیر بر شر پیروز میشود(مگر اینکه خانم رولینگ در کتاب 7 تصمیم متفاوتی بگیرد)

در هردوی این داستان ها منجی بشریت (بشر در ارباب حلقه ها عبارت است از تمامی انسان ها و موجوداتی که هنوز به طرف ارباب تاریکی یا سائورون نرفته اند و به طور اشکار یا پنهان با او مبارزه میکنند.و در هری پاتر هم بشر به معنی ماگل ها و تمامی جادوگرانی است که با لرد ولدمورت مخالفند و با او مبارزه میکنند....)که باید مشخص باشد معلوم نیست و تا اخر داستان هم به درستی معلوم نمیشود مثلا ما نمیدانیم که فرودو سام یا گندالف یا اراگورن کدام منجی هستند و در هری پاتر هم تا اینجای کار معلوم نیست که در اخر داستان چه اتفاقاتی می افتد

این مسئله ی منجی و مبارزه با شر شباهت هستند ولی شباهت هایی این چنین در بین تمامی اثار ادبی بسیار وجود دارد

اگر یک نویسنده بیاید و از موجودات و داستان هایی استفاده کند که قبلا در ادبیات سایر ملل به وجود امده اند این استفاده ها موجب شباهت داستان میشود اما این شباهت مشکلی به وجود نمی اورد چون نویسنده با این موجودات داستانی جدید را ساخته است

اما این که نویسنده ای بیاید و با استفاده از خط اصلی داستانی دیگر خط اصلی داستان خود را بنویسد دیگر نمیتوان داستان او را شبیه دانست بلکه در اینجا باید داستانش را تقلید خواند

تا قبل از کتاب 6 هری پاتر هیچ فردی نمی توانست با اطمینان بگوید که رولینگ تقلید کرده است

اما بعد از خواندن کتاب 6 ما میتوانیم با اطمینان این حرف را بزنیم

همون طور که همه میدانند ولدمورت جاودانه ساز هایی را ساخته که اگر چه از لحاظ تعداد با یگانه حلقه ی قدرت تفاوت دارند اما دقیقا کاری که انجام میدهند یکسان است

و نحوه ی ساخت ان ها نیز شبیه است

اگر ما قبول کنیم که مسئله ی حلقه و از بین بردن ان خط اصلی داستان ارباب حلقه هاست

و همین طور بپذیریم که مسئله ی جاودانه ساز ها و نابود کردن ان ها خط اصلی داستان هری پاتر در کتاب اخر است

باید بپذیریم که رولینگ امده و از تالکین تقلید کرده است (ایا نوشتن یک داستان بر پایه ی خط اصلی داستان دیگر تقلید محسوب نمیشود؟)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Eomer Horse Lord of Rohan

جا داره اینجا از دوست تازه ورودمون گوایهیر تشکر کنم که واقعا منصفانه کامنت داده!!دیگه حالا فهمیدید که جی کی تقلید کرده { بازم دارم میگم من نمیخوام بگم جی کی ادم بدی یا کتاباش مزخرفه یه موقع سوئ تفاهم نشه ها این فقط یه نقد منصفانست}

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Emma Evans

این که رولینگ از نویسندگان دیگر ایده گرفته که بحثی در آن نیست.

رولینگ تا حدودی از تالکین ایده گرفته اما نتوانسته خودش را به حد اون برسونه هر چند که موفق شد از این طریق ( تقلید) به شهرت خوبی دست پیدا کند.

ولی آیا هری پاتر در سطح ارباب حلقه هاست؟... مسلما نه!

یکی از دوستان گفته بود که هدف در دنیای تخیلی تقریبا یکی است:

درسته بیش تر داستان های تخیلی یک هدفی رو دنبال می کنند که اون هم مبارزه ی حق بر باطل است به عبارتی مبارزه ی عقل بر جهل است. بنابراین آن ها را نمی شود از این طریق مقایسه کرد.

ممکنه بعضی ها عقیده داشته باشن که شخصیت دامبلدور شبیه به گندالف است.

اما بالاخره در همه ی داستان هایی که هدف ذکر شده را دارند باید یک فرد با تجربه ای وجود داشته باشه تا بتونه قهرمان داستان را در راه رسیدن به هدفش کمک کند. اما یک فرد جوان یا حتی بیش تر چنین تجربه ای رو ندارد. پس از این راه هم نمی شه مقایسه کرد.

شباهت جزیی که بین هری پاتر و ارباب حلقه ها وجود داره تنها بین موجودات آن هاست.

شاید دوستان چنین عقیده ای نداشته باشند اما به نظر من دمنتور ها ( شیاطین جنون یا...) شباهت زیادی به سواران سیاه دارند. ( از لحاظ ظاهر و یا شاید بقیه چیزها ) و هم چنین ویلا ها ( اصطلاحی که در کتاب هری پاتر آورده شده) را می توان با الف های ارباب حلقه ها مقایسه کرد و خیلی ها دیگر.

آیا این یک شباهت است؟ یا چیزی فراتر از آن؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ef@Robber

ببینید اگر به نظر شما رولینگ یه شیادی پس چرا شما این شیادی رو انجام نمی دهید وقتی شما کلمه ی شیاد را به کار می بریید انگار کار بسیار ساده است پس بهتر است شما هم این کار را انجام بدهید تا میلیارد ها تومن به جیب بزنید .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Emma Evans

درسته اما همه نمی خوان که یک شیاد باشن.

رولینگ نه تنها یک شیاد است بلکه یک مقلد هم هست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lycanthrope

از این مسئله کتاب ششم که بگزریم هری پاتر خیلی با لوتر فرق داره....

با این وجود در مجموع هری پاتر داستان بسیار احمقانه ای هست که من دوستش دارم.... احمقانه به این خاطر که پر از نکاتیه که برخلاف منطق داستانیه و سوتی ها رو هم که نگو .... جی کی رولینگ هر جا کم میاره سریع یه طلسم از خودش اختراع می کنه.... چرا همه چیز های مهم رو اتفاقی هری و دوستاش می شنون؟چرا همه بقیه شاگرد های مدرسه بوقن؟ چرا انقدر ابلهانه به مسئله خیر و شر نگاه میشه ؟ چجوریه که تو کل انگلستان فقط این تعداد کم دانش آموز وجود داره در حالی که میبینیم سیستم جادوگر ها انقدر بزرگه.... به همین سیستم اسم گذاری که نگاه کنیم یه چیز هایی رو میشه در مور د کتاب بفهمیم.. هری پاتر و سنگ جادو , هری پاتر و تالار اسرار و هری پاتر و فلان و غیره....... و تو همه این ها هم همیشه اوج داستان آخر سال تحصیلیه!

چرا تو کتاب چهارم اون مرد اون همه خودش رو به دردسر انداخت تا دست هری به جام سه جادوگر بخوره.....یعنی هری انقدر آدم دور از دسترسیه که برای اینکه دستش به چیزی بخوره این همه برنامه ریزی میخواد؟ می تونست هر چیزی رو جادو کنه و در دسترش قرار بده... در کل کتاب چهارم به شدت کتابی هست سر کاری... مسخره نیست که یه بچه این همه یک دارک لورد رو شکست بده؟ برای عظمت اون دارک لورد بد نیست؟ دیگه با تمام این قضایا میشه اون رو جدی گرفت؟ اینجا به نظر من رولینگ همه چیز رو قربانی غرور خودش میکنه چون قهرمان اصلی خودش رو بیش از حد گنده میکنه و این به دنیایی که خلق میکنه آسیب میرسونه.... بعد از این همه نوشته و کتاب من هنوز نتونستم تو هری پاتر بین این همه شخصیت یه شخصیت پیدا کنم که ازش خوشم بیاد و بتونم باهاش همذات پنداری کنم... از اسنیپ خوشم میومد یا سعی می کردم خوشم بیاد که دیگه از اون هم خوشم نمیاد.... اگر هم آخر سر مثلا شر پیروز بشه که نمیشه ناراحت نمی شم چون خیر و شر

تو هری پاتر خیلی ساده کشکه ....جادوی سیاه بده... هر کی بره تو اسلیتیرین جیزه و باقی بچه بازی ها... دلایلی هم که هری پاتر رو دوست دارم و ریشه بیشترش به زمان بچگیم برمیگرده کنجکاویه و حس زدن اینه که چه اتفاقی میفته و یک سری چیز های مرموز و یک سری رویاهایی که مثلا اگه تو این دنیا بودم چی کار می کردم...کلا فضا دوست داشتنیه اما دیگه....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
امیر فارامیر

سلام

من نمی گم که شیاده چون در اینصورت باید بگم یه شیاد نابغه است چون تونسته این همه آدم را مجذوب کارهاس بکنه ولی به نظر من مشکل اصلی اش اینه که به اندازه ی تالکین علم و دانایی نداره و دیدش به طرز دردناکی سطحیه. من یادمه که یه جا خوندم که فرد و جرج ته مانده های طنز مری و پی پین در ارباب حلقه ها هستند که من هم تا حدودی موافقم همینطور خیلی از شحصیت های دیکه ی رولینگ ایتجوری هستند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
tiny-elanor

سلام دوستان

من نمی تونم قبول کنم که رولینگ شیاد باشه اما اینکه از تالکین یا کسای دیگه الهام گرفته رو قبول دارم و باید در نظر گرفت که رولینگ این نوع ادبیات رو از کودکی دوست داشته و این باعث شده که تو کتابش تاثیر بگذاره و دنیا و ادمهاش شبیه اثار افراد دیگه بشهو این رو هم باید در نظر گرفت که تالکین استاد دانشگاه بوده و توانایی خیلی خیلی بیشتری داشته و یک شخص بسیار خوب برای الهام گرفتن برای رولینگ بوده فقط رولینگ داستانهاش رو امروزی تر مینویسه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر

اول اين که همون طوری که آرونم گفت توی فاتنزی شباهت طبيعيه. دو اين که هر دو اين ها از شخصيت های افسانه ای الهام گرفتن. سه اين که الهام گرفتن يا وام گرفتن با شيادی خيلی فرق می کنه!

اگر رونيگ شياد باشه بايد فردوسی و ناصرخسرو رو هم شياد بدونی. یا هر کسی که توی داستانش از جن و پری صحبت کنه شیاده!

چهار اين که همون طوری که گواهير در قسمت اول نوشته اش اشاره کرد اصلاْ گروه خون اين دوتا به هم نمی خوره.

ولی در جواب خود گواهير بايد بگم که اين خط و مسير قبلاْ در هزاران داستان حماسی، اسطوره ای و فانتزی استفاده شده. نمونه اش هفت خان رستم.

دوستان می تونن به پيشنهاد ef@ robber هم عمل کنن. پولش رو بدن به خيريه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Niphredil

من با آفریدگار و البته با دوست خوبم تاینی الانور یه جورایی موافقم و همچنین موافق اینم که این تاپیگ حذف بشه. چون دلیلی نداره که راجه به این موضوع بحث بشه. این که داستان رولینگ به داستان های دیگه مثل اریاب حلقه ها و نارنیا و ... به این دلیله که همشون از ادبیات خودشون استفاده کردن که توش سنتور و .... هست و ما نمی تونیم بگیم که چون تالکین از اینا استفاده کرده رولینگ حق استفاده از اوونو نداره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فارامیر

به نظر منم تقلیدی صورت نگرفته.اگه بخوایم اینو تقلید حساب کنیم خود کتاب تالکین هم میتونه تقلید باشه.به نظر نم مسئله جاودانه ساز یا حلقه یا ... مواردی هستند که در بسیاری کتابها وجود دارند پس اگه اینجوره کتابهایی زیادی هستند که با تقلید نوشته شدند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
durin

هری پاتر هرگز در حد واندازه آثار تالکین نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...