رفتن به مطلب
Eomer Horse Lord of Rohan

رولینگ-تالکین؛ تقلید یا ....؟

Recommended Posts

minoo

به نظر من رولینگ یه انقلاب توی داستان های جادوگری کرده همینو بس دیگه جای بحث نداره:animatedfellbeast:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
لوتین.

هنوز ازین بحثا میکنین :D
به نظر من رولینگ از ارباب حلقه ها ایده گرفته همونطوری که از دیگر اثار اروپایی غیر اروپایی ایده گرفته اسم این کار هم تقلید (به معنی منفی) نیست اتفاقا این کار رولینگ هنرمندانه بوده هر چند صد سال یکبار یه نفر پیدا میشه که کار واقعا جدیدی ارائه بده عمده کارهای ادبی جهان همینطوریه در ادبیات همیشه یک سری شخصیتها هستند که خارج زمان و مکان به صورت مشترک وجود دارند که ممکنه چنتا نویسنده ازشون برای داستانهاشون الهام بگیرن و این از نظر من هیچ ایرادی هم نداره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Nima.D

به نظر من کلمه‌ی تقلید در اینجا درست نیست. همونطور که می دونین تالکین استاد ادبیات انگلیسی بوده و مطالعات زیادی در مورد افسانه های انگلستان کرده و بعد از اون نوشتن افسانه ی خودش رو شروع کرده. در واقع می شه گفت کتاب های تالکین یک جور مرجع برای نویسندگان رمان های فانتزی محسوب میشه. نویسندگان زیادی مثل رولینگ و کریستوفر پائولینی و ... از دنیای تالکین برداشت کرده و داستان های خودشون رو با ته مایه ای از افسانه های تالکین (افسانه هایی که در اصل بخشی از ادبیات انگلستان بوده اند و تالکین اون ها رو در یک افسانه ی کامل تر گرد هم اورده) نوشتن.
در مورد جی کی رولینگ هم لازمه اضافه کنم با این که آثار ایشون از لحاظ ارزش ادبی با آثار تالکین قابل مقایسه نیستند ولی ایشون از افسانه های موجود در فرهنگ ها و ملیت های مختلف در کتاب های خودش استفاده کرده که در جای خودش کار با ارزشیه...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave

خب دنیای تالکین کاملترین دنیای فانتزی تو ادبیاته. رولینگ هم که گناه نکرده:h14006:. فقط برای جذاب شدن داستانش اومده از رو تالکین به قول دوستان برداشت (من خودم تقلیدو ترجیح میدم :دی) کرده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
alirezatheking

رولینگ از تالکین تاثیر پذیرفته همان طور که تالکین از پیشینیان خودش! چه اصراریه بگیم تقلید کرده؟ من هم هری پاتر و هم تالکین و مفصل دنبال کردم و غیر قابل مقایسه اند. این که زبان هری پاتر ساده تر و نوجوانانه تر پسنده نه یک ضعف که قوت! هری پاتر برای خودش دنیای عظیمی از مفاهیم بزرگ و کوچک هم واقعی مانند دنیای مدرن سرگشتگی و معنایابی و هم اسطوره ای است. تعصب همیشه مایه کوربینی بوده و کوربینی جهل است و بس! من از خواندن و غوطه ور شدن در هری پاتر، تالکین، بچه های بدشانس، جان کریستوفر، دارن شان، ایزاک آسیموف و ... لذت میبرم و تجربه کسب میکنم 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ILMARE

هری پاتر کتابه خیلی جالبی بود و البته تونست دنیای فانتزی بسیار جذابی رو درست کنه .

اما به نظرم خیلی رولینگ از آثار استاد تالکین در نوشته هاش استفاده نکرده بود البته قبول دارم یه جاهاییش خیلی شبیه داستان های ارباب حلقه ها بود اما خب مثلا وجوده یه شخصیته فرزانه مثل دامبلدور منو حسابی یاده گاندولف مینداخت . و بین شخصیته ولدمورت و سائرون هم یه شباهت هایی وجود داشت . اما در کل خیلی استفاده نکرده بود مثلا در دنیای رولینگ جن های خانگی وجود داشت انسان ها به دو دسته مشنگ زاده و جادوگر تقسیم بندی میشدن و وجوده نژاد هایه جالبی مثله سانتور ها و پری هایه دریایی خبیث که در دریاچه سیاه زندگی میکردن . 

اما با همه این ها به نظرم آثاره استاد تالکین اصلا یه چیزه دیگه است ، فکر کنید از خدا شروع شده تا به اینور و الف ها کوتوله و انسان ها رسیده و سه دوران بسیار زیبا و حماسه ای به وجود اورده اصلا کارهای رولینگ با اثاره استاده بزرگ تالکین قابله مقایسه نیست . :>

ویرایش شده در توسط ILMARE

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melian

اولا که به نظر من رولینگ صرفا یه فانتزی نویسه اما تالکین یه اسطوره سازه. در واقع تالکین یه حماسه ی مصنوع ساخته (چیزی که در قدیم هم مرسوم بوده) اما رولینگ صرفا با یک سری وام گیری ها از اساطیر یک داستان روان و ساده نوشته. چون تمام نویسنده ها دانش و مهارت خلق اسطوره رو ندارن، در نتیجه از اساطیر وام گیری می کنن و یک دنیای رو بنایی جدید می سازن. پس به نظر من به همین دلیل میشه تقلید در آثار رولینگ رو رد کرد. چون رولینگ صرفا یه دنیای روبنایی مثل همه ی داستان ها ساخته در حالی که تالکین زیر بنای داستانش رو با استفاده از دانشش طراحی کرده. تالکین افسانه های شرق و غرب رو زنده کرده، رولینگ وام گرفته. 

پس مقایسه یه فانتزی صرف با یه اسطوره ی مصنوع کاملا اشتباه هستش. هرکدوم جایگاه خودشونو دارن.

حالا برسیم به مقوله ی کارای تالکین:

ببینید کلا سیر و خط مشی داستان های یه ژانر یکیه، مثلا عناصر داستان های فانتزی ثابتند و اونچه هر اثر فانتزی رو خاص می کنه نحوه ی ترکیب کردن این عناصر توسط نویسنده س! بنابر این یه سری شباهتا اجتناب ناپذیره!

مثلا در مقوله ی اساطیر برای آفرینش چند حالت بیشتر نداریم! یا خدایی نبوده و همه چیز اتفاقیه، یا یه خدا داریم و دیگر هیچ، یا خدا یه سری وردست هم داره یا اصلا چندتا خدا داریم! 

تالکین تو مقوله ی آفرینشش از دین زرتشت الهام گرفته مثلا (چون افسانه های غرب به این شکل نیستن) یا مثلا والینورش مشابها تو اساطیر نورس وجود داره. پس باید بگیم تالکین مقلده؟ نه! کلا بن اسطوره ی مصنوع جمع آوری اساطیر و نوشتن یه باز آفرینی از روی اوناس. حالا وقتی کار استاد طوریه که کامله و دست کسی رو برای نوشتن چیز دیگه ای لااقل تاالان باز نذاشته :دی اگر نویسنده ای بخشی از کارش شبیه به اون دربیاد گناه نکرده که! چون نمی تونسته دانش اونو داشته باشه.

با این چیزی که شما می گین مثلا اگر من نوعی فردا بخوام اساطیر مملکت خودمو زنده کنم و خودم یه اسطوره بسازم باید انگ تقلید از کارای تالکین رو بخورم! در حالی که این اشتباهه! عناصر نوشتار ثابته! اون چیزی که خاصش میکنه ترکیب حاصل از این عناصره!

پس بهتره متعصب نباشیم و به نتیجه ی ترکیب نگاه کنیم نه به عناصر =)

ویرایش شده در توسط Melian

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...