رفتن به مطلب
teoden

نقدی کوتاه بر کتاب ششم هری پاتر

Recommended Posts

فنگورن

هلنا بونهلم دیگه ! تو فیلم های آلیس درسرزمین عجایب ، سخنرانی پادشاه ، سوئینی تاد و ..... بازی کرده ! بازیگر مطرحیه واسه خودش :-?

منظورت با جادو با دست چیه ؟ اگه منظورت خوندن طلسم مرگ و اینجور چیزاست که فکر کنم غیر ممکنه ، تا جایی که یادمه بیشتر برای احظار چوبدستی میشد از این روش استفاده کرد :D !!!!! ولی چیزی که زیاده چوب دستی :D

اینجا محل مناسبی واسه توضیح محدودیت مایاها تو جسم نیست ، تازه فکر کنم تو تاپیک سوالات ارباب حلقه ها یا سوالات سیلماریلیون به این موضوع پرداخته شده . منم هرچی میدونم از همون تاپیک ها یاد گرفتم .

به زور یادم میاد ولدمورت به اسنپ در مورد ابر چوب جادو حرف میزنه و میگه من مالکش نیستم چون من دامبلدور رو نکشتم ، برای این که صاحب ابر چوب جادو باشم باید اون رو از صاحب جدیدش بگیرم ، و چون فکر میکنه اسنپ صاحب چوب جادوست اون رو میندازه تو مایع ناجینی ( مار و یکی از جان پیچ هاش ) و ناجینی اسنپ بی دفاع رو نیش میزنه .....

اینو یادم نیست که چطوری بهشون شک نکرد ولی اگه به خاطر شنل باشه یه سوال پیش میاد ! چطور دامبلدور میتونسته زیر شنل رو ببینه ولی ولدمورت نمیتونسته !!؟؟

راستی معجون خوش شانسی رو یادت نرفته که ، اسمش چی بود ؟ فلیکس فینیس ؟؟

پ : راستی دوستان میدونستید کارگردان چه ابتکاری برای آخر فیلم هری پاتر زده ؟ کسی از پایان فیلم خبر نداره ، حتی خود بازیگر ها چون 4 صحنه مختلف برای پایان فیلم فیلم برداری شده که هیچ کس نمیدونه کدومشون قراره برای پایان فیلم انتخاب بشه ، به نظرم که عیده جالبیه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

اینو یادم نیست که چطوری بهشون شک نکرد ولی اگه به خاطر شنل باشه یه سوال پیش میاد ! چطور دامبلدور میتونسته زیر شنل رو ببینه ولی ولدمورت نمیتونسته !!؟؟

راستی معجون خوش شانسی رو یادت نرفته که ، اسمش چی بود ؟ فلیکس فینیس ؟؟

پ : راستی دوستان میدونستید کارگردان چه ابتکاری برای آخر فیلم هری پاتر زده ؟ کسی از پایان فیلم خبر نداره ، حتی خود بازیگر ها چون 4 صحنه مختلف برای پایان فیلم فیلم برداری شده که هیچ کس نمیدونه کدومشون قراره برای پایان فیلم انتخاب بشه ، به نظرم که عیده جالبیه .

دقیقا چرا دامبلدور می تونه زیر شنل رو ببینه اصلا اقا ولدرمورت نمی تونه زیر شنل رو ببینه حداقل می تونه که وجود اون رو احسای کنه مثل هری پاتر یک زمانی که هری داره حرف های اسنیپ با اون کوییر رو گوش می کنه اسنیپ حس می کنه که یکی اون جاست یا فکر کنم تو هری پاتر چهار زمانی که فاج میاد تا هاگرید رو دست گیر کنن به یه جایی خیره می شه و چند جای دیگه...

منظورت رو از فلیکس فینیس نمی دونم چیه... :-? یعنی گفتنش چه ربطی داره :D

راستی در رابطه با هری پاتر هفت قسمت دوم من یه قسمت هایی شو دیدم خیلی با حاله برو د م ن ت ور می تونی بیبنی :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

گفتم که ! معجون خوش شانسی بود که هری تو قسمت 6 از استادش جایزه گرفت ، مقداریش باقی مونده بود که قبل از نبرد هاگوراتز با هرماینی و رون استعمالش کردن ، بعیدم نیست که به خاطر همین معجون خوش شانسی زنده مونده باشن :-? .

البته نظرم اینه که به معجون خوش شانسی ایراد اخلاقی وارده ، چون خیلی شبیه مواد مخدر مخصوصا آمفتامین ها عمل میکنه ، خوش مشرب ، پر انرژی ، بذله گو و شاد و شنگول با خلق بالا ..... حتی رولینگ به زبان استاد هری میگه که این معجون میتونه خطرناک باشه ، برای همین باید با فواصل زمانی خیلی زیاد مصرف بشه وگرنه فرد رو دیوانه میکنه ( یه جورایی چراغ سبز میده به یه بار امتحان کردن) ..... قبول دارم ایرادم شبیه وسواس فکری ، ولی گفتم نظره ، بگم بد نیست . :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan
گفتم که ! معجون خوش شانسی بود که هری تو قسمت 6 از استادش جایزه گرفت ، مقداریش باقی مونده بود که قبل از نبرد هاگوراتز با هرماینی و رون استعمالش کردن ، بعیدم نیست که به خاطر همین معجون خوش شانسی زنده مونده باشن :D .

البته نظرم اینه که به معجون خوش شانسی ایراد اخلاقی وارده ، چون خیلی شبیه مواد مخدر مخصوصا آمفتامین ها عمل میکنه ، خوش مشرب ، پر انرژی ، بذله گو و شاد و شنگول با خلق بالا ..... حتی رولینگ به زبان استاد هری میگه که این معجون میتونه خطرناک باشه ، برای همین باید با فواصل زمانی خیلی زیاد مصرف بشه وگرنه فرد رو دیوانه میکنه ( یه جورایی چراغ سبز میده به یه بار امتحان کردن) ..... قبول دارم ایرادم شبیه وسواس فکری ، ولی گفتم نظره ، بگم بد نیست . :D

اهان حالا متوجه شدم منظورت این بود که هرمیون و رون هم از این معجون خورده بودن افتاد حالا :D

ایرادش :-

فکر نکنم شبه آمفتامین ها باشه چون بعدش باید یه حس کسلی به شخص دست بده

فکر کنم موقعی که هری اون رو می خوره به خودش تلقین می کنه که خیلی خوش شانسه :D

بعضی اوغات با خودم با خودم فکر می کنم _ البته موقعی که هوا ابری و بارونی _ الان باید اماده بشم برم سر کلاس جادوی سیاه :D)

البته این یه حسی که بعضی اوغات واسه زندگی تو سرزمین میانه بهم دست می ده :-?(

آخ چی می شد ....... :D(

;)) :-w آخه ادم ابله مگه این کار شدنی :D

این جمله آخر رو وجدانم بهم گفت ~x(

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ELI.21ST

کی !؟ چی !؟ چه خبر !؟ من کیم !؟ اینجا کجاست !؟

موضوع هری پاتر اینجا مطرح شد و من نبودم !!! چه معنی داره اخه !؟ کسی پشت سر Severus Snape با بازی فوق العاده ی Alan Rickman و Bellatrix Lestrange با بازی فوق العاده ی Helena Bonham Carter حرف نمیزنه که !؟ اها, حالا شد !! کلا میخواستم بگم پشت اینا حرف زدین مستقیم با من طرفین !! میدونین که من روی سنگفرش WALK OF FAME متولد شدم !! پست های بالا رو مطالعه نکردم !! گفتم شاید مورد چبکی مپکی نوشته باشین و کلامون بره تو هم !! :-?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

اه اه اه X( :- :| :( :D

باز این داداش ELI اومد تو سایت من نبودم اه :D

نترس بابا کسی جرات نداره در رابطه با سوروس حرفی بزنه انصافا بهترین شخصیت هری پاتر بود که رولینگ درستش کرده بود :-? X(

بحث اصلی سر این " اگه می شه بگی اون صحنه ی مرگ اسنیپ رو واسه من توضیح بدید واقعا تشکر می کنم" یعنی هری و دار و دستش کجا مخفی شده بودن که ولدرمورت اون رو ندیده؟؟؟؟ :|

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ELI.21ST

چه خبر شاهین؟ کتاب های رولینگ رو نخوندی مگه هنوز؟ اگه نخوندی, واس بگم منم هنوز کارای لوییس رو نخوندم (که توشون تخصص داری) بنابراین 1-1 مساوی!

بحث اصلی سر این " اگه می شه بگی اون صحنه ی مرگ اسنیپ رو واسه من توضیح بدید واقعا تشکر می کنم" یعنی هری و دار و دستش کجا مخفی شده بودن که ولدرمورت اون رو ندیده؟

اول اینکه من پست های بالا رو هنوز مطالعه نکردم, پس اگه تکراری پست میدم شرمندم!

دوم اینکه مدت ها میشه که کتاب هفتم رو بازخونی نکردم پس تا اونجایی که حافظم یاری کنه مینویسم.

خطر لوس شدگی ( با خواندن چند پاراگراف انتهایی, فیلم هفتم و کتاب ششم و هفتم هری پاتر براتون لوس خواهد شد )

لوکیشن مرگ کاراکتر اسنیپ در کتاب, همون خرابه ی شیون ( شیون؟ حافظم یاری نمیکنه که شیون چی چی بود ) اتفاق میوفته. این خرابه همون جایی که زمانی که لوپین وارد هاگواتز شده بود ( سال اول تحصیلاتش نه تدریسش ) اون جا رو درست کردن که از یک طرف به دهکده ی هاگزمید راه مخفی داره و از یک طرف به خود هاگواتز و از طرفی هم به یک تونل که سردر تونل رو با کاشتن درخت ( خاطرم نیست اسم درخت چی چی بود ولی همون درختی که تو فیلم سوم دیدیم که ماشین خانواده ی ویزلی رو داغون کرد و یه مشت و مال حسابی هم به هری و هرمیون داد. وقتی که میخواستن در تعقیب رون برن تو تونل ) بگذریم .. .

مرگ اسنیپ در اینجا اتفاق افتاد و والدمورت هم در اینجا و به تنهایی مستقر شده بود و هنوز در درگیری ها شرکت نکرده بود. اینکه هری و بروبچه هاش چجوری رسیدن اونجا که والدمورت و مرگ خوارها ندیدنشون؟ واس بگم که اولا هری تنها بود و کسی باهاش نبود و دوما والدمورت هم تنها بود و بعدا اسنیپ بهش ملحق شد و تا اونجایی که خاطرم باشه به جز اسنیپ و چند نفر دیگه از رده های بالایی طرفداران لرد سیاه کسی نمیدونست که والدموت کجا مستقر شده ( بنابراین این کلبه یا همون خرابه, اصلا نگهبان نداشت یا طلسم های محافظتی و هر چیزی که بتونی فکرش رو بکنی! نیازیم به این چیزا نبود!! اونایی که در دسته ی مخالف مرگ خوارا میجنگیدن, سرشون گرم تر از این بود که بخوان جاسوس بفرستن یا قصد تهدید داشته باشن و به نوعی همشون تو هاگواتز حبس شده بودن, هاگواتز محاصره بود, اینو خاطرت باشه ) هری هم از طریق راه مخفی خودش رو رسوند به اون محل که هم میتونسته راه مخفی قلعه ی هاگواتز باشه که کسی ازش خبر نداشت و هم میتونسته راه تونل باشه که برای هری کاری نداشت چرا که تنها کاری که باید بکنی تا از درخت که در سردر تونل کاشته شده بود رد بشی اینه که یک چوب ور داری ( از طریق چوب جادوییت اون چوب رو بلند کنی ) و بزنیش به یک نقطه ی مشخص از اون درخت عجیب و غریب که هری هم این رو از سال سوم تحصیلش و بعد از اون ماجراها که تو فیلم سوم دیدی از لوپین و سیریوس یاد گرفته بود. حالا باز ممکن بپرسی که والدمورت مگه با هری ارتباط فکری یا همون ذهن خوانی نداشت؟ و یا اینکه مگه اینطور نبود که وقتی هری به والدمورت نزدیک میشد زخم سرش به شدت درک میگرفت؟ جواب مثبت, ولی فراموش نکن که این موضوع در اون شرایط و زمانی که لرد سیاه به شدت دارای عدم تمرکز و خشم و هیجان بود از بین میرفت تا جایی که گاهی هری از چشمان والدمورت میدید!! درست همون چیزی که اون میدید رو میدید و بعد ها متوجه شد که ولدمورت حتی روحشم از این موضوع خبر نداشت!! در صورتی که سال پنجم والدمورت از این موضوع خبر داشت و از همین طریق هم هری رو کشید به وزارت خونه و با توهم اینکه پدرخواندش در خطر ( سیریوس بلک ) که این رو هم در فیلم پنجم دیدی .. .

اما اسنیپ چطوری مرد؟ و چرا؟ جواب فقط یک عامل! چوب برتر, پرقدرت ترین چوبی که در تواریخ دنیای جادوگری ثبت شده که افتاده بود دست والدمورت ( توضیحش مفصل و در حوصله ی این تاپیک هم نیست ) فقط همین رو بدون که چوب برتر برای ولدمورت درست کار نمیکرد و یا بهتر بگم اون قدرت رو نداشت! دلیلشم فقط این بود که چوب به کسی خدمت میکرد که اون رو تصاحب کرده باشه!! که در اینجا چوب در تملک اسنیپ بود!! چرا که چوپ در تملک دامبلدور بود!! و دامبلدور اون رو در دویل با گریندال والد که جادگر سیاهی بود و زمانی که اون رو شکست داد تصاحب کرد و طبیعتا وقتی اسنیپ هم دامبلدور رو کشت اون رو تصاحب کرد ولی از اونجایی که کلا از موضوع چوب برتر بی اطلاع بود اون رو برای خودش نگه نداشت. و چوب با دامبلدور دفن شد. ولی والدمورت نبش قبر کرد و چوب رو به دست اورد ( که تو انتهای فیلم هفتم - قسمت اول دیدی ) ولی چوب براش خوب کار نمیکرد. چرا ؟ چون این اسنیپ بود که اونو تصاحب کرده بود. برای همین والدمورت اون رو احضار کرد و با یک حرکت ناگهانی خلع سلاحش کرد ( چوب جادویی شخصی اسنیپ رو ازش گرفت ) و انداختش تو قفس نجینی ( مار لرد سیاه ) نجینی هم نیشش زد که اروم اروم و با درد بمیره! و به این صورت چوب به تملک والدمورت در میومد چرا که اسنیپ رو کشته بود. و بعد والدمورت برای شرکت در نبرد, لوکیشن رو با مارش ترک میکنه و اینجا هری فرصت پیدا می کنه که بیاد بالای سر اسنیپ و اخرین حرف های اسنیپ رو بشنوه ( و همین حرف ها به همراه دیدن قسمتی از خاطرات اسنیپ باعث میشه که هری اسم سوروس و البوس رو روی یکی از پسراش بزاره! و تو فصل انتهایی به پسرش بگه که اون دارای دو اسم از بزرگترین مدیرای هاگواتز یعنی دامبلدور و اسنیپ!!

این رو هم اضافه کنم که قرار نیست لوکیشن مرگ اسنیپ در فیلم با کتاب یکی باشه! چون کارگردان به این نتیجه رسیده که لوکیشن کتاب به قدر کافی برای کاراکتر بزرگی نمونه ی اسنیپ کاریزما نداره! بنابراین لوکیشن مرگ اسنیپ قرار در یک کلبه ی کریستالی زیبا در کنار دریاچه قو باشه!! ( قو رو از کجا اوردن من بی خبرم )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

نمیدونم اینو قبلا گفتم یا نه ولی اگه هم گفتم دوباره میگم:

شیوه مرگ اسنیپ مزخرفترین نوع برخورد یک نویسنده با یک قهرمانه.رولینگ در کشتن قهرماناش انقدر زیاده روی میکنه(که البته کشتن قهرمان بالذت نشاندهنده شجاعت نویسنده است ولی رولینگ گویا مرز بین سجاعت و جماقت رو درک نکرده:دی) آخر سر باید یک ابر قهرمانو که هفت تا کتاب بعد از هری بیشترین مانور رو روش داده(حتی بیشتر از ولدمورت یا دامبلدور) به اون طرز مسخره بکشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ELI.21ST

چه خبر شاهین؟ ( 3 تا پست تو این تاپیک دادم, تو 2 تاش احوال شاهین ها رو پرسیدم!! :-? )

انصافا, کشت و کشتار تو کتاب هفتم دیگه خیلی لوس شده بود. حالا این درست که شرایط بحرانی و بین طرفین درگیری هست و فرضا نویسنده اینجوری میخواست فضای کش مکش و ناامنی رو به تصویر بکشه ولی دیگه زیادی تو کشتن کاراکترهای اصلی سنگ تموم گذاشت .. .

عجله کردن, جو گیر شدن و عام شدن !!

عجله!! همش بخاطر عجله و بی تجربگی هستش!! اینا هم از بدی های دوره ای که داریم توش زندگی میکنیم!! تا کتاب شناخته میشه نویسندش یک مدیر برنامه میگیره که طرف اصلا اهل کتاب نیست!! به تنها چیزی که فکر میکنه اینه که چجوری ازش پول در بیار و دلالی خودش رو ببره بالا!! بعد یک مدت هم سینما میاد دست میزاره روی کار رو سیل پول که به جیب نویسنده سرازیر میشه و اگه کتاب ها سریالی باشه که دیگه بدتر!! چرا که فیلم ها قسمت به قسمت کتاب ها رو تعقیب میکنن و فشار از همه طرف روی نویسنده که ادامه بده و تمومش کن دیگه!! همه ی اینا باعث عدم تمرکز و تفکر درست میشه ( البته این نظر من ) و نکته ی دیگه هم که شاید کم رنگ تر باشه ( شایدم برعکس پررنگ تر باشه!! ) جو گیر شدن!! من الیاسم, یک ادم معمولی از یک خانواده ی متوسط, حالا من یک کتاب مینویسم که به 65 زبان دنیا ترجمه میشه و دیگه نمیتونم پام رو تنهایی و بی محافظ بزارم بیرون و سیل پول که به طرفم سرازیر میشه بعلاوه ی توجه و علاقه ی دیوانه وار طرفدارها ( بعضی فن ها که دیگه از حد انسانیت هم خارج میشن!! ) حالا این رو اضافه کنیم به نشست و برخواست با ادمای کله گنده و مصاحبه های جور واجور و فلاش دوربین !! خوب اینجاست که من جوگیر میشم و اون تمرکز رو از دست میذم و عجله میکنم و از همه بدتر نکته ای که باید واقعا در موردش هم نظری کنیم عام شدن نویسندست !! اینکه طرف چند جلدی نوشته باشه و بعد تو نوشتن کتاب های بعدی تحت تاثیر مستقیم نظر طرفدارها و منتقدها ( دیگران ) قرار بگیره و بخواد جوری بنویسه که همه رو از خودش راضی نگه داره!! نمونه ی اخر فیلم های به قصد گیشه ی هالیوود که اخرش همونجوری تموم میشه که اکثریت مخاطبین (که پول بلیط سینما و دی وی دی هاش رو میدن ) دوست دارن تموم بشه!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan
چه خبر شاهین؟ کتاب های رولینگ رو نخوندی مگه هنوز؟ اگه نخوندی, واس بگم منم هنوز کارای لوییس رو نخوندم (که توشون تخصص داری) بنابراین 1-1 مساوی!

چی چی رو نخوندی سه بار فقط جلد شیشمش رو خوندم :| X(

نه می دونی چیه من تو این موندم که هری پاتر و هرمیون و رون چه طوری تونستن مرگ اسنیپ رو ببینن :-? :-

پ.ن

راستی الیاس یه کتاب بود که دنبالش می گشتی splendors and Miseries of the Brain یا همون فکر کنم از رنگ تا عشق یه مقاله در موردش پیدا کردم منبعش هم مجله نوامبر 2008 نیو ساینتیست اگه تونستم تا امشب می زارمش تو سایت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ELI.21ST

به ارو قسم, با اون انشایی که من بالا پست دادم دیگه هر کسی (چه کتاب رو نخونده باشه و چه خونده باشه) متوجه میشه چی به چی .. .

البته یکم حوصله میخواد مطالعش, که من (نویسنده ی پست انشا گونه ی بالا !!) الان ندارم.

دیگه چه خبر جدیدی بود؟ ... ( ادامه رو در تاپیک مرتبطش پست دادم که فردا نشیم عضو اسپم زن!! عضو از این بهتر کجا دیدین؟)

پ.ن

راستی الیاس یه کتاب بود که دنبالش می گشتی splendors and Miseries of the Brain یا همون فکر کنم از رنگ تا عشق یه مقاله در موردش پیدا کردم منبعش هم مجله نوامبر 2008 نیو ساینتیست اگه تونستم تا امشب می زارمش تو سایت

تو همین مایه ها, پست بده بینیم چه میباشد!! اینجا نه فقط .. . فعلا :-?

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
poia

کتاب هری پاتر 6 خیلی کتاب خوبیه ولی هری پاتر و جام اتش رو بیشتر می پسندم :-? :-

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...