رفتن به مطلب
teoden

نقدی کوتاه بر کتاب ششم هری پاتر

Recommended Posts

teoden

نقدی بر کتابه 6 هرّی پاتر:

با انتشار کتابه ششم هرّی پاتر و ترجمه همزمان آن به دست چند مترجم و آمدن آن به کتاب فروشيهای ايران و اوج گرفتن تب هرّيپاتر و سپس فروکش کردن ان با سرعتی بيسابقه نسبت به زمان انتشار جلدهای پيشين بر آن شدم تا کتاب ششم را با کتابهای پيشين مقايسه کرده و نقدی کوتاه بر آن بنويسم

داستان با آمدن وزير سحر و جدو به دفتره نخست وزير مشنگ ها اغاز ميشود.

از همان ابتدا خواننده پی به تکراری بودن توصيفهای فضای دفتر نخست وزير و حالات و رفتار و چهره ی شخصيتها ميبرد.

قرار است فضای داستان تاريکتر و خفناکتر نسبت به جلدهای پيشين باشد ولی سعی در هلناک کردن حوادث خوب از کار در نيامده و خواننده را راضی نميکند.

مثلا رون ويزلی که هر بار که هرميون روزنامه ميخواند با بيخيالی ميپرسد: (کسی نمرده که ما بشناسيمش؟)

در کتاب 6 شخصيتها ثبات خود را از دست داده اند هرميون ديگر آن دختر رييس مابو مبدی آداب نيستکه هميشه به فکر رعايت قنون است،دامبلدر ان خردمندی گذشته در کردارش موج نميزند و هرّی پاتر که به يکباره عاشق جينی ويزلی ميشود!

نکته ديگر پرداختن به روابط عاشقانه ی شخصيت ها در اين کتاب است که اگر خواننده نداند که اين کتاب متعلق به رولينگ است فکر ميکند که نويسنده اي گمنام دنباله ی ضعيفی بر اين داستان مشهور نوشته تا ثروتمند شود.

نکته ی ديگر حوادثی است که بدون هيچ توجيح منطقی اتفاق ميافتادمثلادامبلدور به هرّی اجازه ميدهد که با او به دنبال جاودانه ساز های ولدمورت بروند .و بايد توجه داشت که دامبلدور سالها ی زيادی را صرف مراقبت از جان هری کرده و حال بی دليل او را در معرض خطر قرار ميدهد.

فصل اوج داستن نيز که مرگ دامبلدور است خوب پرداخته نشده ، گويی نويسنده با شتاب زدگی آن را نگاشته باشد.و در مجموع آن طور که بايد تاثير گذار نيست

در آخر بايد خاطر نشان کرد که رمانهيه هری پاتر به سوی(تجاری شدن)پيش ميرودو روی هم رفته جذابيت گذشته خود را از دست داده و حتی با وارد کردنه شخصيت های جديد نيز اين جذابيت حفظ نشده است.

پس به نظر نگارنده بهتر است که داستان در کتاب هفتم تمام شود و ادامه داشتن آن تا کتاب هشتم در حد شايعه باغی بماند نظر شما چيست؟(اين متن با نرم افزار in2fa نوشته شده و هر گونه غلط املايی به عهده نويسندگان اين نرم افزار ميباشد!!!!)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lady-of-Rohan

موافق نيستم.... كتاب 6 با كتابهاي قبل خيلي فرق داشت... آنهم به خاطر بزرگتر شدن شخصيتها و به خاطر چيزهايي كه پشت سر گذاشتند...هيچ ربطي به رولينگ نداره... گرچه يه نكته اي هم هست و اين كه رولينگ به اندازه ي كتابهاي گذشته براي اين كتاب ماجرا نذاشته... اين كتاب تقربيا يه "لينك" بين كتاب 5 و كتاب 7 هستش... بيشتر به ماجرا هاي گذشته بر ميگرده ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
رایت ساحر

من هم موافقم.

اما علاوه بر ایرادهای شما باید بگویم که خانم رولینگ (دانسته یا نادانسته) این کتاب ها را تنها برای سرگرم کردن نوشته و اگر کسی گمان کند با خواندن این کتابها چیزی سرش میشود یا بر اطلاعاتش افزوده میشود، سخت به بیراه رفته!

در هر حال من فکر میکنم در این دنیا کتابهای بسیار بهتری برای خواندن یافت میشود و اگر کسی دنبال کتاب خوب باشد هرگز نوبت به هری پاتر نمیرسد!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
امیر فارامیر

سلام

اين كتاب مخصوصا اگر انگليسيشرا خوانده باشيد به مذاق خواننده هاي فارسي شليد خيلي خش نيايد چون بيشتر ماجرا به روابط مادي پرداخته.

با رايت ساحر عزيز موافقم چون اين كتاب يك مشكل بزرگ داستاني داره(به نظر من) كه باعث مي شه آدم فقط براي تفنن به سراغش بره.

اما در كل به نظر من كتاب خيلي ضعيفي نبود و به نظر من بهتر از كتاب 5 بود چون رولينگ در كتاب 5 مي خواست كه شما را به گريه بيندازد و مرگ سيريوس را اصلا حماسي توصيف نمي كند با اينكه در مورد دامبلدور بهتر رفتار كرده است

اينكه چرا دامبلدور هري را مي برد كاري منطقي است دامبلدور فهميده كه هري بزگ شده و مي دونه اگر در 5 همه چيز را به هري گفته بود سيريوس نمي مرد در ضمن مي دونه كه ضعيف شده و به كمك احتياج داره حالا چه كسي بهتر از هري؟

و....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
teoden

"امير فارامير عزيز!اگر دامبلدور نياز به کمک داشت کسای خيلی بهتری رو سراغ داشت که باخودش ببره تا يه دانش آموز.به نظر من حتی هاگريد هم نسبت به هرّی بهتر بود!!!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آشیل

جالب ترین نکته همین جینی ویزلی بود که یهو میشه یه دختر پنج از پنج ارزشی که تا دو روز پیش کسی بهش محل هم نمیذاشت و دنبال دوست پسر افتاده بود!

تعریفی جدید از شخصیت هرمایونی

نویسنده در آخر کتاب اوج کتاب میزنه تو کار هندی و ایرانی قدیمی همه با هم عروسی میکنن و بهم می رسند فکم منهدم شد انقدر ملت بهم رسیدن وسط مراسم عزا همه شاد شنگول خیلی مسخره شده بود!

برادر جاودانه ساز هم نگو زشته بگو هورکراکس

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
teoden

اشيل جان ببين من تا جايي که بتونم از واژگان پارسی استفاده ميکنم ما ايرانی هستيم پس بايد پارسی را پاس بداريم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آشیل

پارسی را به درستی پاس بداریم نه این که بیایم کلمات انگلیسی رو ترجمه کنیم کلمه ای که در پارسی معنی داره باید بگیم جاودانه ساز مطمئنا هورکراکس نمیشه و در عمل می بینیم که اصلا جاودانه ساز نیست جاودانه آن شخص را خوانند که مانند الف ها باشد.و یا مانند خدایان آلمپیان که به درستی معنی جاودانه رو می رسونن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
teoden

حرفت قبول اما اگر جاودانه ساز رو نپسنديدی خودت يه جايگزين پارسی برای هورکراس پيدا کن و به کار ببر!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
teoden

برای اينکه مبحث به بن بست نرسه اگر دوستان اجازه بدن اين مبحث رو تعميم بديم به نقد تمام کتاب ها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
warmaster

فعلا همن کتاب 6

اولا هر چی رو نمی شه ترجمه کرد این یه حرف من در آوردی نیست تو کتابای زبان شناسی می گن بعضی کلمات ماله یه زبانه تازه هوکراکسس که تقریبا ساخته شدهاست واضحه که وجوه مشترک ایران وانگلستان از نظر زبانی بیشتر از ایران و رولینگه پس جدا بعیده که برای هر کلمه ای بشه معادل یافت

البته جاودانه ساز بد نیست ولی دقیق نیست

ثانیا بعد هم د رمورد تغییرات شخصیت ها که به نظرم کاملا منطقی به خصوص در مورد بچه ها چون به سن بالاتری رسیدن اشکال شما در مورد دامبلدور واردتره هرچند در صورت قبول نظریه ی وفا دار بودن اسنیپ اون هم رد می شه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
teoden

اين سؤال منو جواب نداديد که چرا دامبلدور برای پيدا کردن جاودانه ساز ها هری رو برد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
warmaster

خوب طبق همون فرضیه که گفتم برای اینکه شاهد ماجرا باشه یعنی بگه دامبلدور مرده بر طبق این نظریه دو حالت هست دامبلدور بوسیله ی اسنیپ کشته نشده یا به شکل ققنوس دوباره زنده شده یا وقتی فهمیده قدرت اون خیلی کم شده قبول مرگ کرده

بااینکار اسنیپ رو به ولدمورت نزدیک کرده برای هورکراکس آخر کمک به هری ونمردن خود اسنیپ

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
teoden

"اين عاقلانست که آدم کسی رو که سلها ازش محافظت کرده اگاهانه در مقابل خطر مرگ قرار بده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hellboy

بله اگه شما دقت کرده باشین همه جا دامبلدور رو آدم عاقلی میدونن پس حتما در هری صلاحیت هایی رو دیده که اونو با خودش برده

در مورد مرگ دامبلدور باید بگم من اصلا این رو پیش بینی نمی کردم (ضد حال بدی خوردم) احتمالا این هم یکی دیگه از فکر هاشه

در مورد اسنیپ دو حالت بیشتر امکان نداره یکی به دستور خود دامبلدور این کار کثیف رو کرده که من میگم احتمالا اونو نکشته (شاید به قول warmasterبه شکل ققنوس در اومده) یادتون نره که اسنیپ یک اکلامانسر حرفه ایه . دومین حالت که من در اون شک دارم اینه که اسنیپ به ولدمورت وفاداره

راستی به نظر شما RABکی می تونه باشه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
warmaster

ر= ريگولاس ، الف = آركتوروس و ب = بلاك

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فرمانروای نزگول

سايت Lexicon ، فرهنگ لغات هري پاتري اطلاعاتي را در اختيار دارد كه نشان ميدهد هويت شخص نامعلومي كه در آخر كتاب هري پاتر و شاهزاده دورگه وجود دارد چه كسي هست

طبق اين اطلاعات ريگولاس آركتوروس بلاك برادر سيرويوس بلاك ميتواند شخص مورد نظر باشد

در گزارش سايت Lexicon امده است :

ريگولاس آركتوروس بلاك

متن نوشته شده در نامه آخر كتاب :

خطاب به لرد سياه

من مي دانم قبل از اين كه تو اين نامه را بخواني ، من خواهم مرد .

اما ميخواهم بداني اين من بودم كه راز تو را كشف كردم . اين من بودم كه جاودانه ساز واقعي را دزديده ام و حالا قصد دارم به محض اين كه بتوانم آن جاودانه ساز را نابود كنم .

من با اين اميد به استقبال مرگ خواهم رفت كه وقتي تو با همتايت مواجه شدي يكبار ديگر فاني شده باشي .

امضا : ر . الف . ب

اين امضا ميتواند مشخص كند كه احتمال اينكه ر= ريگولاس ، الف = آركتوروس و ب = بلاك باشد بسيار زياد است

بد نيست كه بدانيم ريگولاس اركتوروس بلاك در سال 1961 به دنيا آمده و در سال 1980 مرده است . او برادركوچكتر سيرويوس بلاك بود . ريگولاس سخت مورد ستايش و لطف والدينش قرار داشت زيرا او ادعاي خون خالص بودن ميكرد و پس از تمام شدن دوره مدرسه اش در هاگوارتز او به جمع گروه مرگ خواران پيوست و براي لرد سياه خدمت كرد

در ادامه اين گزارش امده است :

اين احتمال وجود دارد كه شخص نام برده شده همين ريگولاس باشد . ما تا به حال اسم وسط اين شخصيت رو نميدانستيم اما يك منبع آگاه در روز 28 آگوست 2005 اسم وسط اين شخص رو آشكار كرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

من در مورد اسم وسطش حدس دیگه ای میزنم چون این چیزی که میگید "آرکتوروس" باشه منبع دقیقی نداره , اما تو کتابهای رولینگ , همیشه اسم مادر یا پدر رو اسم وسط طرف گذاشته شده : هری"جیمز"پاتر - جینی"مالی"ویزلی - و ...

پس اینجا , سیریوس و ریگولاس دونفر بودن , واسه همین میشه گفت که اسم پدر سیریوس روی اسم وسط سیریوس گذاشته شده , و اسم "عموی" سیریوس روی اسم وسط ریگولاس! عموی سیریوس هم اونجوری که یه جای کتاب گفته میشه , اسمش "آلفرد" ـه! پس میشه گفت : "ریگولاس آلفرد بلک

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
warmaster

خوب نظر جالبی بود.

ولی احتمالا غلطه ببین اسم وسط هیچ قاعدهای نداره وباعرض پوزش باید بگم نظر lexion از شما معتبر تره در واقع اون یه فرهنگ بین المللی وهمه ی پاتریست بهش می استناد .

از این نظر کار این رفیق مون درست بوده وهمین طور جادوگران.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

نه ببین من خودم تمام hp lexion رو خوردم و شدیدا قبولش دارم اما خود اینها هم آلفرد نوشته بودن و بعد یه مدت عوضش کردن و اینو گفتن ولی وقتی که هنوز فاش نکردن منبع و علتش چی میتونه باشه ما نمیتونیم زیاد بهش اعتماد کنیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
warmaster

باید بگم در این صورت اطلاعا شما قابل استناد تر از منه منم نظر آخری رو که فعلا مقبوله رو می گم . وراستش رو بخواید من خودم ندیدم آرکتوروس رو واز این نظر حق با شماست.

نکته ای که به نظر من باید به اون توجه کرد اینکه در واقع lexion بی دلیل حدس خود رو عوض نکرده شاید البته فقط شاید برای اونها دلیلی در این مورد بدست اومده.

در آخر باز هم باید بگم نظر شمااولا در مورد قطعی نبودن این مساله قطعا صحیحه و از طرفی از عقیده ی من به صرف اینکه از من با شه قابلل قبول تره . اما باز هم باید دید همونطوری که گفتید جرا lexion نظر شو عوض کرده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ulmo

به نظر من كلا كتاب 6 هري پاتر نسبت به كتابهي قبلي در سطح خيلي پاييني بود و داستان آن خيلي يكنواخت بود وبجز طرح يكسري سوال وابهام كه تا آمدن كتاب هفتم خواننده را سر كار ميگذارد چيزي نداشت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
teoden

اولا که در بريه اون ناميه کزايي وون ر-ا-ب بايد بگم که بزيا ميگن خوده اسنيپ بوده

و بعضيا ميگن برادره سيريوس بوده .

ميتراندير عزيز راست ميگی يکی از نقاط ضعف کتابه 6 اين بود که يه داستنو کامل تموم نکرد فقط چن تا سؤال به وجود اورد دامبلدرو کشت ،يه کم عشقولانه و همين کتاب تموم شد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Eomer Horse Lord of Rohan

1-حتما به این سایت برید!

www.dumbledoreisnotdead.com

با توجه به من خود کتاب اثبات کرده که دامبلدور نمرده!

2-ای کاره جی کی که همیشه نقاط مبهم باقی بزاره!

3-دامبلدور رو هیچ موقع دست کم نگیرید.

4-قبول دارم کتاب سطحش پایین بود ولی جواب خیلی سوالات رو داد.

5-بازم تاکید میکنم سایت رو ببینید.

6-اگه قرار باشه که فقط 1 کتاب دیگه یاقیمونده باشه به نظر من جی کی نمیتونه جمع و جور کنه!خودشم گفته که کتاب آخر از همه کتابا کم حجم تره!

7-فصل آخر کتاب 7 هم از مون اول نوشته شده!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

این فایلی که اینجا میذارم یه پی دی افه که تقریبا همه دلایل نمردن دامبلدور توش آورده شده(فارسی) - اما خواهشمندم این بحث رو اینجا گسترش ندید چون همه جا بقدر کافی بحث شده.

http://www.fantasy-academy.org/e107_fil ... /61_hp.pdf

خب من این بحث رو قبلا توی سایت آکادمی فانتزی کرده بودم اما بیخیالش شدم چون هیچ کس به هیچ جایی نمیرسید. من تمام دلایلی رو که سایت dumbledorisnotdead آورده و همچنین جاهای دیگه , رو جمع آوری کردم و با دلایل و مدارک و توضیحات بیشتر ترجمه کردم و تو سایت آکادمی گذاشتم و به نظرم دیدم اینجا هم بذارم که شما بخونید البته این ها کامل نیستن فعلا:

من هرجا رفتم دیدم کسانی که راجع به مردن دامبلدور بحث می کنن یا کاملا نرفتن دنبالش تحقیق کنن , یا یه چیزهاییشو تحقیق کردن که نیمه تمامه , یا نظریاتشون با دلایل کافی نیست. نمیدونم چندتاتون سایت dumbledor is not dead رو خوندید یا بحث های hp lexicon رو دیدید اما من به نظرم دلایل کاملا قانع کننده ای دادن من رفتم روشون تحقیق کردم و دلایل جدیدی هم پیدا کردم و اون قبلیا رو با توضیحات بیشتر تایپ کردم و دلایلی رو که فکر میکردم به قدر کافی قانع کننده نیستن رو حذف کردم. راستش خیلی وقت بود اینها رو داشتم اما با دیدن این بحث به این فکر افتادم که راحتتون کنم همه شو بنویسم بذارم اینجا شما هم حالش رو ببرید. امیدوارم خوشتون بیاد کلی وقت صرفش کردم.

به نظر من این دلایل نمردن دامبلدور خیلی بیشتر از اونی هستن که بخوایم بگیم اینها "اتفاقی" هستن !

و در آخر اینکه رولینگ تمام کتاب رو مشخص کرده و نوشته و اینها همگی از قبل تعیین شدن و این جور نیستن که بخواد نظرشو تغییر بده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...