رفتن به مطلب

نظر شما در مورد سیلماریلیون؟  

89 رای

  1. 1. نظر شما در مورد سیلماریلیون؟

    • سیل الهام بوده
      38
    • فقط ساخته و پرداخته ی ذهن تالکین بوده
      40
    • از آثار نویسنده های دیگه درست شده
      3
    • نظری ندارم
      8


Recommended Posts

anarion_d

من برای اثبات حرفم دلیل محکمی ندارم ولی بهتر بدونید....

خیلی از شعرا و نویسنده ها الهاماتی بهشون میشده و این الهامات دریچه ای واسه نوشتنشون میشده

تالکین ما میتونه جز یکی از این نویسنده ها باشه. اون برای اینکه از کارش در مقابل افراطیون محافظت کنه ائا رو به وجود اورده,ارو,ملکور و...... . داستان های سرزمین میانه زیاد دور از زهن نیستند

(الهام گونه ای از وحی است که به کسانی که پیامبر نبوده اند ابلاغ میشده که الهام درجات مختلف دارد......)

حرف ها ودلایل ام زیاد اند دوستان علاقه مند سوال هاشون و نظراتشون رو بگند تا پاسخ همشون رو بدم کسانی هم که موافق اند دلایلشون رو بگند

مخالفین دلایل محکم بیارید جون دلایل من محکم اند

تولکاس عزیز حالا title خوب شد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

اول از همه :سلام و درود.

اگه لطف كني و اسم تاپيك رو عوض كني ممنون ميشم.چون اگه اسمش اين باشه،احتمالا پاسخي هست براي ساير تاپيك ها و بهتره در همون تاپيك پاسخ بدي.

اگه هم منظور چيز ديگريست كه خوشحال ميشم بگي منظورتو

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth

با سلام خدمت دوست عزیزمون..

به نظر من الهام بخشیش ابتکار و متفاوت است...

من خودم شعر هامو از الهام گرفتن میسرایم...

خودم بسیار در مورد الهام تحقیق کردم..و به نتایج باور نکردنی رسیدم...

این که حتی چطور بتونی پیش بینی بکنی...

حالا شاید باور شما نشه..ولی من اینجوریم..

تا حدی از اتفاقاتی که امکان داره بیوفته خبر میدم...

مثلا میگم..فلان کس..

برو کتاب فلان رو بردار...و صفحه رو باز کن...

اولین شماره ای که میبینی...مثلا 94 هست...

و اون این کارو میکنه و میبینه که درسته...

حالا الهام تالکین از این ماجرا...

هست..ولی تا حدی زیادی ضعیفه..

(به نظر من)

الهام بخش بزرگیش بر میگرده به ابتکار و نع جدیدی از یک روند...

مثلا اگر کسی با الهام گرفتن شعر میگه..

نباید شعر های حافظ و سعدی رو...از دباره تکرار کنه...

ولی تالکین..در درجه ی اول..

نقش خدا را درست به ذهن نیاورده..

و درست به قلم هم نیاورده...

پس مجبور شده کل صفات و اخلاق خدایی رو به صورت کپی...به داستان بریزه..

اونم بدونه هیچ ابتکاری...

اون نتوانسته حکمت ارو را به درستی بیان کنه...

تالکین برای تجسم خدا...باید اول خدای خودشو بشناسه..

این که خداش چقدر بزرگه؟

و یه جمله در مقام خداوندی بگه..

بعد از این که توانست به درجه ی درک خداوندی برسد...

بتواند...کتابی در مورد خدا و جهانی دیگر بنویسد...

ارو خدایی هست که به درستی تجسم نشده..

ایراد های زیادی هم در اون هست...

هیچ توصیف درستی هم در برابرش نیست..

پس نتیجه اینه که تالکین الهام رو داشته.(خواسته یا ناخواسته)

ولی نتوانسته به طور کامل الهامات را بگیرد...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
anarion_d
من برای اثبات حرفم دلیل محکمی ندارم ولی بهتر بدونید....

خیلی از شعرا و نویسنده ها الهاماتی بهشون میشده و این الهامات دریچه ای واسه نوشتنشون میشده

تالکین ما میتونه جز یکی از این نویسنده ها باشه. اون برای اینکه از کارش در مقابل افراطیون محافظت کنه ائا رو به وجود اورده,ارو,ملکور و...... . داستان های سرزمین میانه زیاد دور از زهن نیستند

(الهام گونه ای از وحی است که به کسانی که پیامبر نبوده اند ابلاغ میشده که الهام درجات مختلف دارد......)

حرف ها ودلایل ام زیاد اند دوستان علاقه مند سوال هاشون و نظراتشون رو بگند تا پاسخ همشون رو بدم کسانی هم که موافق اند دلایلشون رو بگند

مخالفین دلایل محکم بیارید جون دلایل من محکم اند

تولکاس عزیز حالا title خوب شد.

ملکور جان همانطور که از انتخاب اسم شما(ملکور) اعیان است مرغ شما یک پا دارد ولی جهت اطلاع باید بگویم که منظور اینجانب را درست متوجه نشده اید

منظورم این بوده که تالکین منبع نوشتنی داشته که از اون الهام میگرفته یعنی تالکین با عالم دیگه ای در ارتباط بوده

ملکور جان میتونی از نقایصی که به ارو یگانه نسبت میدی برام بگی بگو چندتاش رو لطفا

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth

منابع داره عزیز...

منابع داره...

ولی منابعش همین دنیا است...

تالکین داستانش را به وسیله ی این دنیا ساخته...

و حالا مثال:

چرا ارو والار را به هم...مثل برادر خواند...

حال که دیگه ملکور از والار ها نبود(چون دیگه خیانت کرده بود)

و این نشان برادر وار بودن میان والار ها..

باعث شد ملکور از تولکاس جون سالم به در ببره..

حالا فرض بگیریم اون از آتش فنا ناپذیر بود...

ولی چرا یک پلیدی باید انقدر استوار زندگی کند...

سر زمین میانه رو به نابودی بود...و ارو هیچ کاری نکرد..

شما هم این سکوت اونو تصدیق میکنین...

اون بود که ملکور را بی نهایت. کرد

اون بود که اونو به شعر والار راه داد

اون بود که برادری را میان والار گذاشت(حتی در میان ملکور و بقیه)

اون بود که گفت: والار از شعله ی فنا ناپذیر ساخته شده اند

اون بو که گفت: ملکور دیگه از والار نیست

یعنی اون فنا ناپذیر نیست...چون از دسته ی والار نیست

ملکور از دسته ی والار ها خارج شد...

اینو میدونی؟

اون بعد از خیانت از دسته ی والار در اومد...به معنای دیگر: اون دیگه از شعله ی فناناپذیر نبود..چون ارو اونو از والار ها نخواند..

اگر مجودی والار نیست..پس از شعله ی فنا ناپذیر هم نیست...بنا بر این تولکاس اونو اونجا فرصت داد..

یه فرصت بی جا..که هیچ علتی در مورد این که (چرا ارو به ملکور در جنگ والار و تولکاس فرصت داد ) نیست..

و تازه..

ارو با ملکور میخواست کی رو امتحان کنه؟

والار...؟ دورف؟ من؟ الف؟ گابلین؟؟؟؟ ارک؟؟؟؟؟ چی؟ کی؟؟

اینچا چه مقصودی برای افرینش ملکور وجود داره؟

این نشان میده که...ارو ناقص هست و ناقص طراحی شده..

حتی ناقص عمل کرده..

دوست عزیز..

الهام این نیست که:

یکی بگه یه روز یه خدا بود یه دنیا داشت و خلاصه بنده هاش فلان شدن..

بلکه برای خلق خدا...و تجسم اون..و الهام اون...درک اون واجب هست...

چرا تالکین قبل از این که خدای خودشو...(کامل) بشناسه...رفت سراغ خدا سازی؟

مگر اون چه علمی داره؟(در مقایسه با بزرگی خدا)

تالکین در برابر خدا حتی گرده ی آردی علم ندارد..

پس تالکین راه طولانی را برای درک خدای خودش انتخاب کرده...

حال با این بینش محدود...چطور میتونه یک خدا بسازه..که حتی خودشم از درکش عاجز باشه...

این تو ذهن آدم جا میگیره؟

چرا باید شخصیتی را در داستان قرار بدیم که خودمونم از درکش عاجزیم...

من کاری ندارم ارو چقدر بزرگه...یا در چه شرایطی بزرگه...حرف من اینه که ارو دست رنج یه مخلوق است..

یعنی یک نفر دیگر..ارو را خلق کرده...یه نفر که بشر هست...و بینش محدودی داره

حتما شنیدی بشر خطا کار است

پس هر چه که از بشر ساخته شود..دارای خطا است...حالا شاید ما از درک دید گاه و خطا های اون آگاه نیستیم..

ولی اطمینان داریم..تالکین یک مجود محدود به بندگی و یه انسان بود..و یه انسان..هیچ وقت نمیتونه خدا را خلق کنه..

خدا یک خالقه..

یک مخلوق هیچ وقت ذهن خالق را درک نمیکند

[

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo
اگر مجودی والار نیست..پس از شعله ی فنا ناپذیر هم نیست...

من در مورد ساير ژستت صحبت نميكنم چون كه قبلا در موردش بحث كردم و منتظر دفاعيات ناريون ميمونم.

اما در مورد اين يه تيكه كه بالا گذاشتم،نميدونم از كجا به اين نتيجه رسيدي.جنس ملكور از آتش زوال ناژذير بوده حالا هذ كاذي كه ميكرده،جنسش كه عوض نميشده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
anarion_d
منابع داره عزیز...

منابع داره...

ولی منابعش همین دنیا است...

تالکین داستانش را به وسیله ی این دنیا ساخته...

و حالا مثال:

چرا ارو والار را به هم...مثل برادر خواند...

حال که دیگه ملکور از والار ها نبود(چون دیگه خیانت کرده بود)

و این نشان برادر وار بودن میان والار ها..

باعث شد ملکور از تولکاس جون سالم به در ببره..

حالا فرض بگیریم اون از آتش فنا ناپذیر بود...

ولی چرا یک پلیدی باید انقدر استوار زندگی کند...

سر زمین میانه رو به نابودی بود...و ارو هیچ کاری نکرد..

شما هم این سکوت اونو تصدیق میکنین...

اون بود که ملکور را بی نهایت. کرد

اون بود که اونو به شعر والار راه داد

اون بود که برادری را میان والار گذاشت(حتی در میان ملکور و بقیه)

اون بود که گفت: والار از شعله ی فنا ناپذیر ساخته شده اند

اون بو که گفت: ملکور دیگه از والار نیست

یعنی اون فنا ناپذیر نیست...چون از دسته ی والار نیست

ملکور از دسته ی والار ها خارج شد...

اینو میدونی؟

اون بعد از خیانت از دسته ی والار در اومد...به معنای دیگر: اون دیگه از شعله ی فناناپذیر نبود..چون ارو اونو از والار ها نخواند..

اگر مجودی والار نیست..پس از شعله ی فنا ناپذیر هم نیست...بنا بر این تولکاس اونو اونجا فرصت داد..

یه فرصت بی جا..که هیچ علتی در مورد این که (چرا ارو به ملکور در جنگ والار و تولکاس فرصت داد ) نیست..

و تازه..

ارو با ملکور میخواست کی رو امتحان کنه؟

والار...؟ دورف؟ من؟ الف؟ گابلین؟؟؟؟ ارک؟؟؟؟؟ چی؟ کی؟؟

اینچا چه مقصودی برای افرینش ملکور وجود داره؟

این نشان میده که...ارو ناقص هست و ناقص طراحی شده..

حتی ناقص عمل کرده..

دوست عزیز..

الهام این نیست که:

یکی بگه یه روز یه خدا بود یه دنیا داشت و خلاصه بنده هاش فلان شدن..

بلکه برای خلق خدا...و تجسم اون..و الهام اون...درک اون واجب هست...

چرا تالکین قبل از این که خدای خودشو...(کامل) بشناسه...رفت سراغ خدا سازی؟

مگر اون چه علمی داره؟(در مقایسه با بزرگی خدا)

تالکین در برابر خدا حتی گرده ی آردی علم ندارد..

پس تالکین راه طولانی را برای درک خدای خودش انتخاب کرده...

حال با این بینش محدود...چطور میتونه یک خدا بسازه..که حتی خودشم از درکش عاجز باشه...

این تو ذهن آدم جا میگیره؟

چرا باید شخصیتی را در داستان قرار بدیم که خودمونم از درکش عاجزیم...

من کاری ندارم ارو چقدر بزرگه...یا در چه شرایطی بزرگه...حرف من اینه که ارو دست رنج یه مخلوق است..

یعنی یک نفر دیگر..ارو را خلق کرده...یه نفر که بشر هست...و بینش محدودی داره

حتما شنیدی بشر خطا کار است

پس هر چه که از بشر ساخته شود..دارای خطا است...حالا شاید ما از درک دید گاه و خطا های اون آگاه نیستیم..

ولی اطمینان داریم..تالکین یک مجود محدود به بندگی و یه انسان بود..و یه انسان..هیچ وقت نمیتونه خدا را خلق کنه..

خدا یک خالقه..

یک مخلوق هیچ وقت ذهن خالق را درک نمیکند

[

ملکور عزیز سلام

من به هیچ وجه به هیچ وجه نمیگم تالکین خدا خلق کرده من میگم اون روایت کرده داستان هایی رو که بهش الهام میشده

مثلا همین نومه نور خودمون که آتلانته نام گرفت میتونه سرنوشت اتلانتیس باشه (داستان اتلانتیس رو که میدونی؟)

ببینم یعنی تو فکر میکنی داستان فرزندان هورین الکی بوده...

نه خیر عزیز دلم اون و تمام اعضای خانوادش داشتن امتحان میشدن

فئانور هم همینطور

چرا فکر میکنی ملکور اینچنین بوده

اون یک مامور بوده ....

مامور امتحان کردن تمام ادم هایی که در اون دورانها زندگی میکردند و تفاوت اون دوران ها با دوران ما اینکه ما شیطانمون اشکارا به نبرد نمیپردازه و مرور زمان باعث شده راه های جدید تری پیدا کنه

منظورم رو میفهمی؟

با تشکر از پست های همه ی دوستان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth

سلام دوست عزیز...

اصلا ناراحت نشو...

ولی یه چیزی رو از سر دوستی میگم..

دلایلایی که داری پیش پا افتادن..

چون دلایل بسیار محکم تر از این را که تولکاس گفت..الروس گفت...و .. و بقیه ی دوستان..

به شدت عمیق بود..

ولی در عین حال دلایلشان دارای سوالی بود که هیچ وقت به جوابش نمیرسیدیم..

من بحث را به دو بخش تقسم میکنم..

یکی بخش الهام

دیگری بخش داستان

از بخش الهام از تو سوال دارم..

بگو: تالکین الهاماتش را از کجا به دست می آورد؟

و

بگو: چرا در آردا عده ای امتحان میشدن و عده ای حتی اسم ملکور را هم نمیشنیدن..

مثل فرودو تو فیلم...تازه میفهمید که سائرون کیه..و حلقه چیه..؟

و

بگو:

مامور همیشه تا یه وقت مشخصی دارای ماموریت است...ولی ملکور از آتش فنا ناپذیر بود..

و از طرفی...امتحان نمیکرد...زور میگفت میخواست آردا را تصرف کند...

اگر ملکور همان قدر بداند که به زمین آمده تا مجودات را امتحان کند..

دیگر پلید نیست..

در واقعیت ... ما آفریده شدیم برای امتحان..

ولی در داستان:

ملکور آفریده شد برای ماموریت..

یعنی در واقعیت..

بحث..در جانب ماست

ولی در داستان

بحث جانب ملکور..

میدانیم که ملکور پلید است...

ولی پلیدی اون به چه دردی میخورد؟

میدانیم که پلیدیش به یه دردی میخورد

ولی چه دردی...

در ثانی...

آقای عزیز..

وقتی ملکور داشت تو شعر آردا تک نوازی میکرد..

ارو گفت:

اون جزء برنامه ی منه..

ما به عنوان یه خواننده باید بدونیم اون بر نامه چیه؟

توضیح بده ببینم...

از طرفی:

دوست عزیز...شما انگار دارین..

پتک رو میکوبین رو سنگ...

و میگین:

نه این سنگه که داره میخوره به پتک...

پوتک نیست که داره میخوره به سنگ...

و به این ترتیب میگین:

من نگفتم تالکین خدا خلق کرده..

تو بگو..

ریشه ی الهامات تالکین کجاست؟

بعد بیا بحث کنیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
برن

بله که ارزش خوندن رو داره پس چی؟!

من خودم نظر خاصی ندارم ولی اگر قرار باشه نظر بدم موافقم باهات.

ولی برو بچی که خیلی سر سخت طرفدار این قضیه هستند رو میدونم که یکیشون آرونه و اون یکی هم فعلا نیستش.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
anarion_d

[

quote="Melkor Morgoth]سلام دوست عزیز...

اصلا ناراحت نشو...

ولی یه چیزی رو از سر دوستی میگم..

دلایلایی که داری پیش پا افتادن..

..............................................................................

دلایل تو ملکور عزیز پیش پا افتادن...

همش میگی ملکور از آتش فنا ناپذیر بوده..............................................

استدلال های تو غلط اند تو نمیخوای قبول کنی دنیای ما دقیقان همون ارداست فقط و فقط شیوه های زندگی,شیوه های جنگ و اکثر کارها عوض شده

استدلال های تو غلط اند

تو نیمیخوای قبول کنی که بعضی آدم ها با عالم هایی ارتباط دارند که من و تو حتی از درکش هم عاجزیم

اگه قرار بود من بدونم که عالم وحی و الهام چیه که دیگه همه میشدن تالکین

نمیشدن

مشکل تو اینکه ی بار ی مطلب رو میخونی و بعد بدون فکر کردن به اون مطلب سریعا دست به کیبورد میشی و هر چی تو ذهنت میاد مینویسی

اگه ی کم رو این موضوع فکر کنی (نه فکر یک جانبه) به این نتیجه میرسی که تمام داستان های تالکین,

نمیتونند از ذهن یک نفر بیرون اومده باشند

عمق این داستان ها ریشه در وجود افرینش ما داره

نداره؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

من به شخصه با الهام شدن و این حرفا مشکل دارم(سر سختانه هم مشکل دارم)

شاید به خاطر اینه که معمولا دنبال منطق برای هر چیزی میگردم.

در هر صورتٰدارم از این بحث لذت میبرم.

در یک طرف کسی رو داریم که معتقده تالکین با الهام داستان ها رو نوشته و دارای قدرت ماورایی بوده و در سوی دیگر کسی رو که با اینکه به الهام و اعجاز قویا معتقدهٰاما اون رو کاملا محدود به افرادی خاص(ژیامبران و امامان و ... ) میددونه یا حداقل تالکین رو توش قرار نمیده.

امیدوارم که بحث خوبی از آب در بیاد.

نا گفته نمونه که از هر دوتاتون انتظار دارم قوانین سایت رو رعایت کنید .لذت خوندن یک نوشتهٰبدون ویرایشش خیلی بیشتر از ویرایش کردنش برای منه :D

موفق باشید :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

من با نظر anarion_d موافقم.

اکثر نویسنده ها میگن که داستان ما یه جوری بهمون الهام میشه و خودبخود توی ذهنمون ساخته میشه و ما فقط اون رو به قلم میاریم. در مورد تالکین هم همینطوره البته در درجه ای بالاتر همونطور که آناریون گفت الهام درجات مختلفی داره و فکر میکنم الهامی که به تالکین شده از الهامات درجه بالا بوده.

ملکور جان الهام با ابتکار کاملا متفاوته. ابتکار نشات گرفته از نبوغه که ذاتیه و در وجود شخص قرار داره. اما الهام از طرف نیرویی بالاتر به شخص منتقل میشه پس اگه عقیده داشته باشی که منبع الهامات یک شخص واحده پس نباید الهاماتی که به تالکین شده چیزی متفاوت از این دنیا باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
anarion_d

.........

سلام دوستان

از پست هاتون ممنونم

اسم من بر گرفته از دو کلمه ی آناریون برادر اسیلدور و حرف هم از کلمه ی ذونه داین گرفته شده

دوستان تالکین منابعی رو داشته

منابعی به قول مهدی ماورایی این منابع ی جوریند که من 4 سال قبل از این که کتاب ها رو بخونم, ی داستان کوتاهی نوشتم ودر اون آتلانتیس رو به دونه داین نومه نور ربط دادم

این از نظر من خودش ی الهام بود ولی درجه پایینش

و من چون خودم بارها این الهامات رو (البته همنطور که گفتم خیلی ضعیف)ـ حس کردم مطمئن ام تالکین افرینش نکرده بلکه روایت کرده

اینطور که معلومه اگثر دوستان به جز ملکور عزیز موفق اند

ملکور جان بی صبرانه منتظر دلایل نقضت هستم

تولکاس عزیز من قوانین آردا با تمام وجود رعایت میکنم

دوستان قبلا در این رابطه کس دیگه ای (در این سایت یا سایت های دیگه) حرفی نزده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

مبحثت براي من خيلي آشنا نيست.

اما اگه منظورت روايت تاريخ به زبان ديگه باشه،به نظرم اين قضيه ميتونه توسط هر تاريخ داني انجام بشه.اينكه من آتلانتيس رو بشناسم و بعد فرضا چيزي مث دونه داين بسازم،نيازي به الهام نداره.اگه اين حرفت رو قبول كنيم،اكثر نويسندگان فانتزي در زمره الهام شدگان قرار ميگيرن.

به نظرم اگه بگيم كه نوشته هاي تالكين منبع ماورايي داشته،توهين به تالكين كرديم.

مهدي و آناريون عزيز،به نظر من نبوغ تالكين باعث شده كه از رواياتي كه همه ما ميشناسيم،بتونه داستاني عظيم خلق كنه.

به شدت با الهام ماورايي مخالفم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth

بسیار خوب...

دلایل من پیش پا افتاده...

درست...

ولی یک دلیل پیش پا افتاده بازم خیلی بیشتر از حرفی است که بی دلیل و مدرک باشد...

جواب سوالم رو بده...

ثابت کن که درست میگی...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth
ملکور جان الهام با ابتکار کاملا متفاوته. ابتکار نشات گرفته از نبوغه که ذاتیه و در وجود شخص قرار داره. اما الهام از طرف نیرویی بالاتر به شخص منتقل میشه پس اگه عقیده داشته باشی که منبع الهامات یک شخص واحده پس نباید الهاماتی که به تالکین شده چیزی متفاوت از این دنیا باشه.

من با تو دشمنی ندارم...فقط میگم...اگر تالکین الهام گرفته...

یک الهام بسیار متفاوت تر عمل میکنه...

یعنی یه جورایی عمیق تر...

سبک داستان تالکین مبتکرانه است...من سبک داستانشو ابتکار میدونم...

ولی خود داستان...را...هیچ دلیل نیست که از الهام بدونیم...

شما میگی از نیروی بالاتر الهام گرفته...

اگر میتونی این نیرو را توضیح بده...اگر نمیتونی...پس بدون..الهام نیست..

اگر علتی دارین که بگه تالکین الهام گرفته...بگین...

نیروی بالاتر از خودش

چیه؟

کیه؟

کجاست؟

نکته:

در درون حرفت..به سخنانی اشاره کردی..که واقعا حرف دل منو میگفت...

بعدا بهش میرسیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi
مهدي و آناريون عزيز،به نظر من نبوغ تالكين باعث شده كه از رواياتي كه همه ما ميشناسيم،بتونه داستاني عظيم خلق كنه.

به شدت با الهام ماورايي مخالفم

من به هیچ وجه منکر نبوغ بالای تالکین نمیشم و هرگز قصد توهین به تالکین رو ندارم تالکین بزرگترین نویسنده ایه که تا حالا شناختم و براش احترام خیلی زیادی قائل هستم.

من هرگز نگفتم کل داستان به تالکین الهام شده منظور من ایده ی داستان بود. اینکه ایده اولیه ی داستان به تالکین الهام شده و تالکین با نبوغ بی نظیر خودش اونو پرورش داده و جزئیات اونو کامل کرده و یه تاریخ چند هزار ساله رو خلق کرده بدون اینکه کوچکترین تناقضی توی داستان وجود داشته باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

مهدي جان،

احتمالا براي اولين باره كه تو اين زمينه(به طور مشخص اين ژست ها،نه ادامه اشون) با ملكور مورگوث هم عقيده ام.

من ايده داستان رو هم به ذهن و نبوغ تالكين ربط ميدم.

ايده هاي عظيم در دنياي هنر كم نبوده و نميشه كه اكثر هنرمند ها رو اينطور توجيه كرد كه بهشون الهام ميشده.

نميشه در مورد سارتر كه يه ذره از الهام و خدا و ماورا و اينجور چيزا رو قبول نداشت،قبول كنيم كه بهش الهام ميشد ايده هاش.

در مورد رولينگ هم تا مدتها ملت ميگفتن كه بهش الهام شده واز اين حرفا(حتي خودش هم همينو ميگفت)

بعد از مدتي بالاخره قبول كرد كه ايده هاش از داستاني ديگه گرفته شده .

كسي كه اون همه سال استاد كرسي زبان شناسي آكسفورد باشه و اسطوره رو ميشناسه،نميتونه بهش الهام شده باشه.

اگه بخوايم به خاطر ايده ها اين حرفا رو بزنيم،بايد بگيم كه دارن شان،پيامبر بوده با اين الهاماتي كه بهش ميشه :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi
كسي كه اون همه سال استاد كرسي زبان شناسي آكسفورد باشه و اسطوره رو ميشناسه،نميتونه بهش الهام شده باشه.

:D این حرفت قابل تأمله. باید از موضعم عقب نشینی کنم. با این استدلال الهام ماورایی رد میشه. اما میشه گفت از اساطیر الهام گرفته.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مورون

من میگم نویسنده ی خوب (که نمونه ی کاملش تالکین بزرگ خودمونه) مثل منشوریه که نور و عنایات ماورائی رو به زبان عموم بیان میکنه.

شاید این نور به خیلی ها برسه اما کمتر وجودی اونقدر پاکه که قدرت تجلی ی اون و داشته باشه.

به هرحال من هم این موضوع الهام و قبول دارم و در کنارش منکر نبوغ و تجربه ی خلاق و بی مثال پروفسور هم نیستم.

در ضمن من استعداد و درک مادر زادی رو هم شکلی از الهام میدونم شما چطور؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth
من میگم نویسنده ی خوب (که نمونه ی کاملش تالکین بزرگ خودمونه) مثل منشوریه که نور و عنایات ماورائی رو به زبان عموم بیان میکنه.

شاید این نور به خیلی ها برسه اما کمتر وجودی اونقدر پاکه که قدرت تجلی ی اون و داشته باشه.

به هرحال من هم این موضوع الهام و قبول دارم و در کنارش منکر نبوغ و تجربه ی خلاق و بی مثال پروفسور هم نیستم.

در ضمن من استعداد و درک مادر زادی رو هم شکلی از الهام میدونم شما چطور؟

من آخرش نفهمیدم این نور که به منشور تالکین میتابه از کجا میتابه...

اگر از طرف خدای ما بتابه...خدای ما هرگز نمیگه:

دریا سنگ و کلوخ و نور...و سماوات..دارای اله هستند..

بنا بر اینه که میگیم:

لا اله الا الله

این یعنی نیست الاهه ای جزء خداوند..

زمین زمان در دست اونه...

تالکین هم خدارا شکر یکتاپرست بوده..فقط با مذهب جداگانه..

احیانن ایشون هم بر این لا اله الا لله معتقد بودند...

پس منشاء الهام نمیتونه از خدای ایشون باشه..

که خدای ماست..

چون تالکین در داستانش به نکاتی اشاره کرده..که خدای الله هیچ گاه چنین نمیکنه..

بنا بر این...تالکین در این داستان..به خوبی توانسته تفکرات و تجسم های خودش را به کاغذ بیاورد...

ولی این تجسمات..به نوعی در دایره ی خودش قرار دارد...و بیشتر از آن تجاوز ندارد..

اگر تالکین بنا بر الهام خارجی این داستان را نوشته..

پس یک خدا و یک دنیای ثانوی نیز وجود دارد...

و این که شما دنیای تالکین را الهام بدونین..(یا اونو حقیقت بدونین)

اگر مسلمان باشین...و بر قران اعتقاد داشته باشین..

این کار شما از کفر بدتر حساب میشود...

من تا چند وقت اخیر..عاشق ارباب حلقه ها بودم...یعنی کشته مرده ی اون بودم..

بارها دنبال اخبارش بودم..عاشق سایت های اون بودم..

تا زمانی که پی به نکته ی زشتی بردم(البته در نظر خودم)

این که خدای اردا خدایی دگر است

و عمور مهم آردا را به دست زیر دستانش سپرده...

و چقدر از این مسئله رو دل خوردم..

چقدر!!!

دروغ نگفته باشم..

من بیش از صد ها بار (دقیقا صد ها بار) به فیلم ارباب حلقه ها نگاه کردم..

و بیش از ده ها بار در سقوط گاندلف

مرگ برومیر

نابودی حلقه

و پایان فیلم..

بی اختیار گریم گرفته..

و چه گریه ای سر دادم..

طوری که چشمام از اشک کاسه ی خون میشد...

در حالی که بعد از 5 سال....عشق ورزی من به این فیلم..

به ناگاه تمام احترامش در من شکست...

و اکنون تلخ ترین و بد ترین داستان میان داستان ها شده..

از گفتن حرف دلم...کمی شرمم میاد...

ولی من همونی بودم...که همه منو به اسم مجنون ارباب حلقه ها میشناختند...

اگر اون موقعی منو دیده بودین...

منو نمیشناختین...

ای عاشق گم گشته ز معشوقه ی خویش..

ای بی خبر ز حال منو حالت خویش..

ای جسته ز ذهن عددی از خلقت...

ای بنده که من هم کنمت در بندت..

افریت خودت را به من آغشته نکن..

ایمان درونم به..عمل کشته نکن...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo
در ضمن من استعداد و درک مادر زادی رو هم شکلی از الهام میدونم شما چطور؟

شايد حرفت از نظر منابع ديني درست باشه،اما من خودم به شخصه اون رو مرتبط به ذات و فترت ميدونم و البته الهام رو در تطابق با ذات نميبينم.

استعداد ذاتي به نظرم به الهام ربط نداره،اما خب ميتونه منشا ماورايي داشته باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

خب اینجا 5 تعریف از الهام داریم حالا چه جوری میخوایم نتیجه بگیریم خدا میدونه. بهتره اول الهام رو تعریف کنیم. آناریون جان شما که بحث رو راه انداختی بگو تعریفت از الهام چیه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
anarion_d

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

خيلي از كار هاي ادبي هستن كه زمان نميتونه كهنشون كنه كه( با اينكه طرفدار تالكينم،اما اگه بخوام واقع نگارنه بهشون نگاه كنم،)لوتر در مقابل هيچ كدوم از آثارشون هيچ عددي نيست.

اين دليل خوبي نيست كه بگيم به نويسنده الهام شده.

به ماركز الهام ميشده كه خاطره روسپيان غمزده من رو بنويسه؟تهوع به سارتر الهام شده؟سلاخ خانه شماره پنج رو ونه گات با الهام از جايي نوشته؟داستايوسكي زماني كتاب مينوشت با ماورا در ارتباط بود؟

به نظر من اين يه جور پوشش ضعف خودمونه.

ما نميتونيم مث تاليكن و يا سايرين داستان پردازي كنيم،ميگيم كه به طرف الهام شده.خب اينطوري خيلي راحت ميشه خودمون رو قانع كنيم كه اگه به ما هم الهام ميشد ميشديم تالكين.

اين باز هم ميگم كه به نظر من توهين به تالكين و يا سايرينه كه كار اونا رو ماورايي بدونيم،چون عظيمه.

تاكين و سايرين خودشون عظيم بودن كه تونستن اين عظمت رو خلق كنن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...