رفتن به مطلب

Recommended Posts

NGNG

ویرایش!

این هم ممکن نیست؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

چه اصراري داري که نظرت رو ويرايش کني؟ اين طبيعيه که آدم نظرش در آينده تغيير بکنه. من بارها و بارها شده که نظرم در اين سايت با توجه به دلايل بقيه تغيير کرده.

اگه تو بياي و پست صفحه 10 رو ويرايش کني اونوقت کل صفحات بعدي ارزش خودش رو از دست ميده و کسي که مياد و اينا رو ميخونه نميفهمه که چرا بقيه سعي دارن چيزي رو به تو بقبولونن که تو خودت قبول داري.

تنها راهي که ميتونم بهت پيشنهاد کنم اينه:

پست قبليت رو توي نقل قول بزن و زيرش نظر جديدت رو بنويس.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
NGNG

ناظر تولکاس قبول کردند که با برسی ویرایش آن پستی که میخوام انجام بشه...ولی فکر نکنم با حذف موافق باشند

کاری که من میخوام نوعی پالایش میان پست های خودم است...کلمات و چیز هایی گفتم که به نوعی با اعتقادی که دارم نگرانم میکنه...برای همین ویرایشی در مورد برخی از پستها و قسمت ها میخوام انجام بشه...

یک چیزی هم بگم سوالاتی که من دارم...انگار ...یک مدت میرن...یک مدت دیگه دباره مطرح میشن...به شکل دیگر...

مثلا با خوندن پست های قبلی که در این تاپیک زدم...کاهی این احساس را میکنم...فقط در خواست اصلی ویرایش برخی پست های من است ... ممنون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
NGNG

آقا مهدی

اگر پس از مرگم در مورد چیزی از چیز هایی که در این سایت نوشتم...مورد ماخذه قرار بگیرم...

اون وقت اگر با این فکر...به پست هام نگاه کنم...انتظار داری که چه تصمیمی بگیرم؟

بخاطر همین میخوام :

کل ارسال هام حذف بشوند/نشد

کل تاپیک هام/نشد

پست های بخصوص/نشد

ویرایش پست...

حالا اگر اجازه ندید حتی ویرایش کنم...من چقدر باید دل شوره بگیرم؟

مهدی این کپی قسمتی از پست های من است که در بحث نوشته بودم:

بزار برات چیزی رو تعریف کنم...وقتی شیطان فرزند خودش خناس ابن ابلیس را به هوا داد...گفت...این کودک من است

اینو نگه دار... و اون نیز چنین کرد..تا که حضرت آدم آمد و شیطان را دید...فرزندش را تکه تکه کرد و هر تکه از اونو در کوهی

گذاشت...و شیطان از این موضوع مطلع شد...اون دباره فرزند خودش را زنده کرد..و برای دومین بار به هوا داد...اون باز نگه داشت..آدم برای دومین بار فرزند شیطان را تکه تکه کرد..و این بار سوزوندش...و در آتش نهاد...زغالش را به آب ریخت و اونو

دور ریخت...برای بار سوم شیطان با خناس آمد...و اونو زنده کرد...این بار آدم...اونو کشت...و اونو زغال کرد...و اونو خورد...

وقتی شیطان از این موضوع مطلع شد...گفت...همین بود...همینو میخواستم...حالا شیطان در دل انسان هاست...

حتی در دل پیامبر...ولی عده ای نمیتوانند جلوی نفس خود را بگیرند...و عده ای دیگر میتوانند...آن هایی که درست

کردار هستند...میتوانند حیله ی شیطان را درک کنند...و آنانی که ساده هستند...به سادگی آب خوردن...به شیطان میپیوندند

حالا موضوع از این حرف جداست..کی گفته خدا اجازه میده تا تو آلوده بشی؟ مگر خدا اونو خشم نگرفت؟....مگر حضرت آدم رو

توبه نداد؟...مگر فرزندانش نوح..موسی عیسی محمد خاتم(ص) و ... را توبه نداد؟...مگر برای تو هزار را باز نکرده؟...پس در نتیجه...خدا اجازه نمیده شیطان به دل بنده های (واقعی) و (مومن) نفوض کنه...که این برای ملکور...قابل قیاس نیست...

حتی در جای ارو گفت...(پلیدی اون جزء برنامه ی منه) این برنامه رو برام توضیح بده که این چه برنامه ای بود؟...

من حالا صحت این را تضمین نمیکنم...

و نمیخوام از آن مسئولیتی به گردن بگیرم..

در حالی که در پست های گذشته ی من موجود است...

چه کار کنم که دیگر مسئولش نباشم؟

خوب من ترجیه دادم ویرایش کنم...که اگر شما اجزاره بدید...شما ترجیه میدید چه کنم؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه
چه کار کنم که دیگر مسئولش نباشم؟

به پست های دیگران هم احترام بگذار

دیگران چندین ساعت وقت گذاشتن این همه جواب نوشتن

حالا بیای پاکشون کنی یک توهین خیلی بزرگه

من موافق نیستم که چیزی ویرایش یا پاک بشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
NGNG

بسیار خوب بگو پس چه کنم؟

میخوایی تو امضام چیزی بنویستم که پایین هر پستم نمایش داده بشه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
agarwaen

...

پس چرا ملکور را آفرید در صورتی که میدانست در آینده دشمن آردا خواهد بود...؟

حکمت این آفریدن چه بود؟[/b

می دونی چرا نمی تونیم به این سوال یه جواب درست بدیم؟چون ما تنها وسیله ای که برای حل سوال ها داریم منطقمون هست و منطق وابسته به میزان دانش است.و چون میزان دانش ما از خدا خیلی خیلی کمتر است نمی تونیم اون دلیل واقعی رو که خدا داشته بدست بیاریم.

2-حالا که ملکور آفریده شد...و کاملا به وجود آمد...

پس چرا ایلوواتار این والا را به فرمان برداری از خود امر کرد؟

در صورتی که میدانست در آینده چه خواهد شد...(مبارزه جنگ نابودی)

و در حالی که نه اطاعت بندگی میکرد..و نه فایده ای برای ایلوواتار داشت...

اولا" اینکه خدا تمام موجود رو به بندگی خودش امر میکنه و کاری با اینکه اونها اطاعت می کنند یا نه ندارد.دوما" کارهای خدا از روی نفع یا ضرر نیست در ضمن مگه ملکور ضرری به ایلوواتار زده یا بقیه والالر نفعی بهش رسونده اند.

پس چرا در موسیقی والار شرکتش داد؟

چون یکی از والار بود در ضمن اگه خدا ملکور را در موسیقی والار شرکت نمیداد به نظرت بعد ها بهانه ای برای ملکور نمی شد تا کارهاش رو توجیه کنه.

(اینکه من انقدر از کلمه خدا استفاده میکنم دلیلش اینکه به نظرم یک خدا بیشتر وجود ندارد حالا اینکه اسمش الله یا ایلوواتار باشه زیاد فرقی نمیکنه)

پس چرا بعد از آفریدن ملکور...اونو خجالت زده کرد و اونو خائن معرفی کرد؟

چون سزای کار بد تنبیه شدنه ذات ملکور پلید نبوده و او خود مسیر خود را اینگونه انتخاب کرده ممکن بود بجای ملکور یکی دیگه از والار از فرمان ایلوواتار سرپیچی میکرد.

پس چرا به ملکور فرست داد...تا برای خودش جبهه درست کند..و اون برای خود نظام بسازد...

چون خود ملکور اینگونه خواست ودر ضمن چون اویک والا بود و جاودان پس نباید نابود می شد گرچه خدا این قدرت را داشت اما هرگز از قوانینی که خودش وضع کرده سرپیچی نمیکنه.

فعلا"

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
NGNG

سلام

رسماً عذر می خوام بخاطر مسائل گذشته هر چند بعضی کاربران هنوز هم ممکن است با من لجاجت کنند.

مدت ها دیگر در بحث های تالار شرکت نداشتم اما هنوز نقد های اساسی دارم که سر جایش هستند،

اخیراً متوجه شدم که ظاهر سایت عوض شده... امیدوارم نشانه ی مثبتی باشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

درود برشما

گویا شما همون ملکور مورگوث هستید !

از این که دوباره به فروم بر گشتید خیلی خوشحالم و امید به آن دارم که با بازگشت شما این بحث دوباره شروع بشه

به قول تولکاس : قبر کهنه دوباره شکافته می شود !!

ارادتمند شما

ارباب نارنیا اصلان

ویرایش شده در توسط Aslan

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

سلام میدم به نجات عزیز.امیدوارم زندگی رو در سلامت و صحت به سر ببری.خوشحال میشیم که دوباره در سایت ببینیمت. البته قوانین سایت تا حدی تغییر کرده ،بهتره اونها رو یه نگاه بندازی.

بر خلاف اصلان امیدوارم نیستم( و خوشحالم نمیشوم) که بحث های قبلی دوباره مطرح بشود.البته از هرگونه چالش جدید با وجود ادله برای بحث استقبال خواهیم کرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

راستش خیلی دوست داشتم جوابم رو تو این تاپیک بدم :دی

حقیقتش اول باید قبول کنیم که اثر تالکین یه اثر فانتزی- حماسی ؟؟

فکر کنم در این رابطه که کار تالکین یه اثر فانتزی حماسی بحث شده و همه قبول کردیم این اثر فانتزی حماسی !

می خوام به یه موضع مشترک به تمام داستان های حماسی اشاره کنم و اون هم ساختار و درون مایه بیشتر اون ها !!

درون مایه و بیشتر داستان های حماسی رو می شه یکی بدونیم !

برای مثال رویین تنان اسطوره ها رو ببینید !

چه کسی اون ها رو رییین تن کرده ؟ "بیشتر اوغات مادرشون " / آیا همشون رویین تن کاملند ؟ " خیر " / آیا نقطه ضعف خیلی بارزی دارند ؟ خیر بیشترشون از جایی می میرند که فکرش رو هم نمی کنند !! برای مثال آشیل رو مادرش و بالدر رو هر دو مادرشون رویین تن کردند / آشیل - اسفندیار - بالدر - زیگفرید و ... از جایی می میرند که فکرش رو هم نمی کنند !! و ...

به طور کلی می خوام بگم هدفم از این مثال این بود که بگم درون مایه بیشتر داستان های اسطوره ای یکیه !!

در این قضیه آفرینش هم وارد داستان می شه !!

در داستان های تک خدایی آرینش از روی داستان های ادیان ابراهیمی برداشته شده و مخصوص سر پیدایش تورات !!

این که خدا آدم و حوا رو می آفرینه بعدش یه مار میاد اون ها رو وسوسه می کنه و ...

قضیه شیطان هم همین طوریه !!

پس می تونیم بگیم تمام ویژگی های فوق در داستان های تالکین هم صادقه !!

پس چرا ملکور را آفرید در صورتی که میدانست در آینده دشمن آردا خواهد بود...؟

حکمت این آفریدن چه بود؟

ملکور قبل از این که آردا و سرزمین میانه ساخته بشه فکر کنم با ارو مشکلی نداشته برای مثال قبل از افریده شدن اسنان شیطان یکی از بزرگترین بندگان خدا بود کسی که 60 هزار سال اسمانس خدا رو به صورت خالص پرستیده بود !!!

اما حکمت این که خدا می دونست یه روزی شیطان بد می شه رو می تونیم به موضوعی به نام تقدیر ربط بدیم !

پس چرا ایلوواتار این والا را به فرمان برداری از خود امر کرد؟

آیا پرستیدن خدا از سوی ما و فرشتگان برای خدا سود و منفعتی داره !!

در صورتی ک فقط جایگان ما رو نزد خدا بالاتر می بره

پس چرا در موسیقی والار شرکتش داد؟

خدا با این که می دونست شیطان جن بود و نه فرشته و با این که صد در صد می دونست که شیطان خراب کار می شه اما گفت که تو هم بر انسان سجده کن !!

هر چند این که موسیقی آینو ها رو ملکور خراب می کنه نمی شه با سجده کردن بر انسان مقایسه کرد !!

چون سجده نکردن شیطان بر انسان به دلیل تکبر بود و در باطن خدا رو دوست داشت اما خراب کردن آهنگ آینو توسط ملکور دلیلش مخالفت با ارو بود

پس چرا بعد از آفریدن ملکور...اونو خجالت زده کرد و اونو خائن معرفی کرد؟

پس چرا به ملکور فرست داد...تا برای خودش جبهه درست کند..و اون برای خود نظام بسازد...

پس چرا ملکور دوباره فرصت یافت...تا برای بار دوم از دیوار های شب و از بند ها بگذرد؟..و

برای بار دوم برگردد...و چرا توانست ارک بسازد.؟

چرا بعد از این که ملکور شناخته شد...به سائرون و دیگر پلیدی های

پراکنده ی سرزمین میانه...فرصت داد...تا برای خود...جبهه بگیرن؟

جواب این سه سوال آخرت اینه که چرا خدا اجازه داد تا شیطان زندگی کنه !!

فعلا همین نظراتم بود تا ببینیم با وجود غایب بودن جناب مکور مورگوث کسی پایه ی بحث کردن است !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

مسلما ما دوس داریم که این بحث ادامه پیدا نکنه! دلیلش هم تقریبا واضحه! تاپیکیست که راحت میشه توش افرادو بن کرد!:دی

لایک هم به خاطر جواب های خوبت بود.ولی خب امیدوارم که به قول یکی: کشش ندید!:دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

مسلما ما دوس داریم که این بحث ادامه پیدا نکنه! دلیلش هم تقریبا واضحه! تاپیکیست که راحت میشه توش افرادو بن کرد!:دی

لایک هم به خاطر جواب های خوبت بود.ولی خب امیدوارم که به قول یکی: کشش ندید!:دی

این رو که می دونم هیچ شخصی دوست نداره این بحث دوباره شروع بشه به قولی آتش زیر خاکستره !!

به همین خاطر گذاشتم تا یه مدتی بگذره تا نظر خودم رو بگن :دی

در مورد نظرت پیرامون نوشته هام متشکر و این که نظر خودم رو نوشتم و فکر نکنم باز بخوام نظر بنویسم البته یه چیز هایی در فرای مغزمان است اما هنوز برای نوشتن آماده نشده !!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Khamul

میگم تالکین معارف اسلامی خونده میگید نه .

اگه دوست داری متوجه ماجرای ارو و ملکور شی برو قرآن رو بخون ، اونجایی که داستان خلقت آدم و سجده نکردنش ابلیس رو میگه .

خدا فقط میخواد نبرد ما رو ببینه و جایی که لازم بود وارد معرک بشه .

چون ما با شیاطین دشمنیم و بنابراین ما باید شکستشون بدیم .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
turambar

من یه سوال از مدیران سایت داشتم، چرا این تاپیک و تاپیک های مشابهش حذف نمیشن؟ من هر وقت همچین پست هایی تو همچین تاپیکی میبینم فقط اعصابم خورد میشه! بحث منطقی و بی طرفانه خوبه ولی وقتی که از همون اول طرفی که داره سوال رو میپرسه معلومه کارش مغرضانه است چرا این تاپیک ها باید ادامه پیدا کنه؟ بارها و بارها و بارها سوالی یکسان و تکراری پرسیده میشه و هر بار هم دوستان جواب منطقی به این سوال ها میدن، ولی وقتی طرف دلش نمیخواد حرف شما رو قبول کنه و همچنان از سر لجبازی اصرار میکنه که حرف خودش درسته و حرف بقیه اشتباه، دیگه دلیلی نداره دوستان بخوان با چنین کسی منطقی صحبت کنند. به نظرم این جور تاپیک ها و پست ها بهتره از سایت حذف بشن. که متاسفانه تعداد این طور تاپیک ها هم کم نیست (نمونه اش همین تاپیک) و وقتی کاربران باهاشون روبرو میشن فقط منجر به ناراحتی و آزردگیشون میشه. به طور مثال این پست خون منو به جوش آورد، واقعا خوشحال شدم که اون فرد بن شده:

https://arda.ir/forum...indpost&p=22742

مدیران محترم که تجربشون هم از ما بیشتره خودشون بهتر میان که بعضی ها از همون اول با یه پس زمینه نگرش منفی و یه جبهه گیری بی منطق از سر کم اطلاعی وارد این سایت میشن فقط واسه این که همه رو بکوبن و چیزهایی که نمیفهمن رو با پارانویایی که احتمالا توسط آدم های معلوم الحالی هم (نام نمیبرم) بهشون القا شده، به یه چیزایی دیگه ای ربط بدن که دوباره از اون ها هم چیزی نمیفهمن! جالب این جاست که این افراد این قدر دگم و رادیکال هستند که اگه کسی بخواد باهاشون مخالفت کنه سریع میگن تو هیچی نمیفهمی و ساده ای و فریب خورده ای و یا حتی بدتر؛ و بالای 90% موارد هم وقتی درباره منبع حرف هاشون ازشون میپرسی آخرش میفهمی که استاد دکتر فلان در یه کلیپ یا سخنرانی چنین فرموده اند! و این ها هم رفرنس و منابع مطالعاتیشون سخنرانی های همان استاد کذاییه! و بعد هم با یه لحن "من هم چیز دان" و "عاقل اندر سفیه" میگن شما درکتون نمیرسه و از این چیزها سر در نمیارید و غیره و ذلک، و بعد هم یک نصیحت دلسوزانه ارائه میدن مبنی بر این که برین سخنرانی های جناب استاد رو گوش بدید و اون مستند معروف رو ببینید بلکه روشن شید و به راه راست هدایت!

خلاصه این که این روزها همه جا پر شده از این مهملات، و من هم عادت کردم که اگر دیدم وقعی نگذارم و اهمیتی ندم. اما مسئله اینه که آردا همه جا نیست، آردا با جاهای دیگه فرق داره. آردا جاییه که افرادی فرهیخته و کتابخوان و مطلع توش جمع شدن تا درباره نویسنده و کتابی که علاقه مشترکشونه به طور منطقی و دوستانه و به دور از جنجال های بی مورد بحث و تبادل نظر کنن، و طبعا کسی که از بیرون میاد (مثل خودم که مدت زیادی از عضویتم نگذشته) وقتی عنوان سایت رو میخونه توقعش اینه که وارد یه فضای تخصصی و آکادمیک میشه که توش به صورت حرفه ای به این عنوان پرداخته میشه، و علاوه بر اون جایی که با افرادی که در این مورد ویژگی ها و تفکرات مشترکی باهاش دارن تعامل دوستانه ای داشته باشه، هردو مورد باهم. (و البته تا 90% همین طور هم هست.) بنابراین به همین دلایلی که گفتم اینجا جای مطرح شدن چنین موارد و مباحثی نیست، کسانی که میخوان چنین تفکراتی داشته باشن و بدون منطق رو حرف های بدون پشتوانه و مدرکشون اصرار کنن و حرف هیچ کسی جز خودشون رو قبول نکنند؛ میتونن برن تو سایت های خاله زنکی خودشون سر این بحث کنن که این که تو یه جایی از فیلم آراگورن یه لیوان آب خورد بر اساس علم نماد شناسی چه معنایی میده!

در پایان امید دارم مدیران عزیز آردای عزیزمون از این پس بیشتر پیگیری کنن که بحث هایی که جایی تو آردا نداره توش مطرح نشه و اگه شد هم ادامه داده نشه و تو آرشیو فروم هم باقی نمونه، تا اون 90%ی که بالا گفتم صددرصد بشه!

ببخشید زیاد حرف زدم خیلی داغ کرده بودم کلی حرف رو دلم باد کرده بود!

ویرایش: لینکی که بالا گذاشتم اشتباه بود، تصحیحش کردم!

ویرایش شده در توسط turambar

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

این تاپیکها به دو دلیل حذف نشدن، دلیل اول اینه که ما نمیخوایم مثل سایتهای دیگه که شما لقب "دگم و رادیکال" بهشون دادی باشیم. اگه ما هم بیایم و نظرات مخالف رو حذف کنیم فرق چندانی با اونها نداریم. دلیل دوم اینه که درسته که شبهاتی که این افراد بیان کردن بی اساس بوده اما مطالبی هست که توی جامعه میبینیم و دوستان جوابهای مناسبی به این موارد دادن و اگه کسانی که این شبهات براشون پیش اومده بیان و این جوابها رو بخونن تا حد زیادی مشکلاتشون برطرف میشه(مگر اینکه خودشون نخوان). برای همین این تاپیکها حذف نشدن.

اما به دلیل مشکلاتی که ادامه این بحثها ممکنه برای سایت ایجاد بکنه به ناچار مجبوریم از ادامه دادنشون جلوگیری بکنیم تا دیگه پستهای اینچنینی زده نشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
turambar

حق با شماست مهدی جان ولی من واقعا ندیدم تا به حال که کسی که چنین مواردی رو مطرح میکنه و با اون لحن صحبت میکنه، با حرف و جواب منطقی قانع بشه و اشتباهش رو بپذیره! معمولا آخرش میرسه به اون پستی که لینکش رو گذاشتم. حالا من نمیدونم چرا دوستان به من منفی دادن ولی جدا هر کسی اون پست رو بخونه عصبانی نمیشه؟ حرف شما درسته که میگین نباید دگم باشیم ولی کی تا حالا دیده که این طور بحث ها به نتیجه خوبی منتهی بشه؟ غیر از اینه که همیشه آخرش به نارحتی و رنجش و بدتر رسیده؟

درسته که باید به حرف مخالف گوش داد، ولی وقتی که بحث از دایره منطق خارج میشه و بر اساس مسائل دیگه ای پیش میره من فکر نمیکنم دیگه شما موظف به پاسخ گویی باشید! وقتی بحث منطقی و همراه با احترام متقابل بین طرفین باشه اتفاقا خیلی هم خوبه، ولی در حالت های دیگه وقتی کار به توهین و عداوت و لجبازی میرسه دیگه اون بحث جاش اینجا نیست! با این موافقم که مدیران سایت توضیح و جواب مناسبی واسه این شبهات تو سایت قرار بدن تا کسی که چنین حرف هایی رو شنیده بخونه و مشکلش برطرف شه، ولی طبق قوانینی که خودتون وضع کردید نباید پست های توهین آمیز و بی حرمتی به عقاید دیگران تو این سایت زده بشه. ولی متاسفانه خیلی پست ها هنوز هستند که این قوانین (بندهای اول تا پنجم قوانین حاکم بر اعضای فروم) رو نقض کردند. به خصوص دقیقا تو بند پنجم ذکر شده که: "از آنجائیکه اینجا یک فروم تخصصی فرهنگی - ادبی - هنری و مرتبط با تالکین است، هرگونه بحث‌های غیر مرتبط از جمله بحث‌های سیاسی، مذهبی، ورزشی و ... ممنوع می‌باشد و با کاربران خاطی برخورد خواهد شد."

حالا حرف من اینه که تا جایی که بحث به شکل مطرح کردن سوال و پاسخ دادن به اونه (حتی در این موارد) و احترام متقابل و احترام به عقاید دیگران و به استاد تالکین وجود داره، مشکلی تو این جور بحث ها نیست ولی وقتی کار به توهین و افترا و ادعاهای بی اساس میرسه بهتره طبق قوانین عمل بشه و اون پست ها از سایت حذف بشن. البته این نظر و پیشنهاد منه به عنوان یکی از کاربران سایت و دوست داران تالکین؛ و مدیران سایت که چندین سال تو این کار تجربه دارن بهتر صلاح سایت رو میدونند.

پ.ن: امیدوارم برداشت نادرستی از حرفام نشه! به امید اون روزی که دیگه چنین بحث های بی پایه و اساس و منطقی رو نشنوم و توهین به عقاید متفاوت رو نبینم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
torambar

... تا اون 90%ی که بالا گفتم صددرصد بشه! ...

در طبیعت همیشه یه اصل وجود داره که تفاوت ها باعث پیشرفت نژاد ها میشن. اکولوژی میگه که در جوامعی که جمعیت ها یکدست میشن، خطر انقراض وجود داره. و وقتی که افراد جامعه نسبت به هم تمایز پیدا نکنن، نسل آینده در خطر قرار میگیره و نمیتونه پیشرفت داشته باشه. برخلاف اون چیزی که در تصور عامه وجود داره، جامعه ی یکدست به هیچ وجه جامعه ی ایده آل نیست. بلکه دقیقا در نقطه ی مقابل جامعه ی ایده آل قرار میگیره ! چون که وقتی تفاوت ها به حداقل برسه، به این معنی هست که ما رفتار، ذهنیت، ظاهر و ...(فنوتیپ) مشابه یکدیگر داریم، یعنی ما ویژگی هایی داریم که این صفت ها رو برای ما نمایان کرده (ژنوتیپ) و این باعث میشه که ارثیه ای ما برای نسل بعدی، صفاتی مشابه در اون جامعه باشه. که این برای یک جامعه کشنده هست !

برای این که این مقدمه رو تموم کنم، چهار اصل از کتاب منشا انواع می نویسم که علم اکولوژی (شناخت تاثیرات محیط بر جاندار و تاثیرات جاندار بر محیط) بر این ها استوار هست :

اصل تبدیل تغییرات کمیتی به کیفیتی : در دنیای جاندار تراکم تغییرات کمیتی منجر به تغییرات کیفیتی می شود.

اصل اضداد : هر جزء از دنیای جاندار و نیز کل آن ضدی دارد که به آن هویت می بخشد، تضاد علت حرکت و موجد تضاد های نوین است.

اصل ترکیب : اضداد دنیای جاندار پیوسته با هم در کشاکش اند و سرانجام در هم ادغام می شوند از این ادغام ترکیب نوینی پا به دایره هستی می گذارد که خود ضدی دارد.

اصل نفی در نفی : هر سیستم اعم از ارگانیسم فردی، صنف، نوع، جنس، تیره ... واقعیتی است عینی که در طول زمان در اثر کشاکش اضداد منتفی خواهد شد و جایش را واقعیت عینی تازه ای می گیرد که به سهم خود روزگاری منتفی خواهد شد و به واقعیت عینی دیگر جای خواهد پرداخت. حاصل نفی در نفی سیر تکاملی است ( نه کمال مطلق، چه کمال مطلق ساخته ی ذهن است که حتی تعریفی ندارد).

البته هدف من از این پست بیان اصول بیولوژیکی نبود، می خواستم بگم که این قانون طبیعته که تفاوت ها وجود داشته باشن و برخلاف اون چیزی که فکر می کنیم، مزاحم نیستن، بلکه ضروری هستن !

فرض کنید توی یک جامعه، مثلا جامعه ای اینترنتی به نام آردا، همه مشابه هم باشن. ( در اینجا طرز تفکر مورد بحث هست) . اون وقت این جامعه دیگه محرکی برای پیشرفت نداره و یکنواختی کسل کننده ای که به وجود میاد که وجود این جامعه رو با خطر روبه رو میکنه.

من فکر میکنم که کسانی که بر روی مطالب آردا نظارت دارن، تا حالا در چند مورد از مواردی که من در اون زمان توی سایت بودم، بهترین تصمیم ها رو گرفتن. من هم مثل شما توی چند مورد موارد مشابه خیلی اعصابم داغون شد. ولی بهترین راه برای مقابله باهاش چیه ؟ مثلا وقتی که یک تاپیک مثل این ایجاد میشه، با پاک کردنش اتفاق خاصی نمیفته. بهترین تصمیم در همچین موقعیتی به نتیجه رسوندن تاپیک هست، کما اینکه در همین تاپیک میبینید که این امر انجام شده ( به نتیجه رسوندن تاپیک با متقاعد کردن یه فرد فرق میکنه ! میگن نرود میخ آهنی در سنگ )

افرادی که ناظر آردا هستن، من خیلی هاشون رو "دوست" خطاب میکنم و خود من چند ساله که توی این فروم باهاشون صحبت کردم. و از این نظر فکر نمی کنم با هیچ کدومشون مشکلی داشته باشم، ولی وقتی که قراره یک فرد "تصمیم" بگیره که چه چیزی در این سایت منتشر بشه و چه چیزی نشه، اون وقت کار یکم خطرناک تر میشه. احتمالا شما اگه ناظر آردا بودی ، این تاپیک رو پاک میکردی. چون اینطور فکر میکنی که حاوی حرف های بی ربطی هست و نیازی به وجود داشتن نداره ( که در این مورد من با شما موافقم ! )

فراموش نمی کنم که این سایت به من اجازه ی حرف زدن و بیان کردن تفکراتم رو میده. پس من اگه آدم با منطقی باشم باید بدونم که افراد دیگه ای هم مشابه من هستند که این سایت بهشون حق اظهار نظر رو میده. هر چند که شاید به هیچ عنوان برای من خوشایند نباشه. پس من ( اینجا "من" رو مثال نمی زنم، واقعا دارم در مورد خودم میگم !) باید این توانایی رو در خودم به وجود بیارم که بتونم اون چیزی رو که در این جامعه میگذره تحمل کنم، اگه میخوام در این جامعه حضور پیدا کنم.

و یه مورد دیگه هم که توی تاپیکی مثل این، (اگه فرد ایجاد کننده ی تاپیک رو بزاریم کنار) پست هایی زیاد و طولانی ای هست براش وقت و انرژی مصرف شده. دور ریختن این ها، میتونه توهین به نویسنده باشه

پ.ن : به turambar : امیدوارم حرف هام اینجوری برداشت نشه که من میخوام به شما درس اخلاق بدم ! یا چیزی مثل این !

ویرایش شده در توسط torambar

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
turambar

پ.ن : به turambar : امیدوارم حرف هام اینجوری برداشت نشه که من میخوام به شما درس اخلاق بدم ! یا چیزی مثل این !

نه دوست همنام عزیزم! اتفاقا من خیلی هم خوشحال شدم که شما پست من رو خوندید و این طور با دقت و حوصله بهش جواب دادید!

تقریبا با همه حرفاتون موافقم، ولی این ر دوباره بگم که من منظورم این نبود که کلا این تاپیک ها باید پاک شن و کسی که نظرش مخالف نظر ما باشه حق نداشته باشه تو مباحث این سایت و فروم شرکت کنه، اتفاقا این رو تو پست قبل عرض کردم که خوبه که مدیران و اعضای عزیز آردا جواب این سوالات رو بدن (همون طور که تا الان این کارو کردن و انصافا جواب های منطقی و قانع کننده ای رو هم ارائه کردند) ولی بحث من همون نرود میخ آهنین در سنگیه که شما مطرح کردید! به فرض کسی در مورد موضوعی سوالی براش پیش اومده باشه و بیاد و این سوال رو با من نوعی که در اون زمینه اطلاعاتی دارم در میون بذاره و من سوالش رو با منطق و استدلال جواب بدم، این خیلی خوب و سازنده است. اما در یه حالت دیگه فردی اصلا قصدش سوال پرسیدن و آگاه شدن از چیزن که نمیدونه نیست، بلکه واسه تخریب اومده و از همون اول میخواد کارش رو با توهین و افترا و جدال بی منطق پیش ببره. در این مورد حداقل نظر من اینه که اصلا نباید به این فرد جوابی بدم و بخوام باهاش بحث منطقی کنم، چون اون فرد با جبهه گیری اومده و قصد قانع شدن نداره. من خودم در این موارد اصلا با اون فرد وارد بحث نمیشم و جوابشو نمیدم.

من قبل این که اون پپست رو بزنم چندتا تاپیک مشابه با پست های نامربوط خونده بودم و خیلی عصبانی شده بودم، از این که میدیدم بعضی افراد راحت هر حرف بی ربطی میزنن و لزومی نمیبینن که واسه حرفشون دلیل و مدرک بیارن و هر چقدر هم که مدیران و کاربران عزیز تلاش میکنن که جوابشون رو با منطق و حوصله بدن، اون افراد هیچ جوری نمیخوان قبول کنن که شاید دارن اشتباه میکنن و برداشتشون از این موضوع (اغلب به دلیل اطلاعات کم) نادرسته. خلاصه این که بعد دیدن این چنین مواردی و خوندن پست هایی مثل همون که لینکش رو گذاشتم (که متاسفانه تعدادشون هم کم نیست) خیلی ناراحت و عصبانی شدم که باعث شد اون پست اولم رو با لحن خیلی تندی بنویسم که منجر به این شد که نتونم منظورمو درست منتقل کنم، و به این خاطر از همه دوستان عزیز آردایی عذر میخوام.

در نهایت درخواست من این بود که پست های توهین آمیز و ناراحت کننده از سایت پاک بشن، اما با پست مهدی جان و شما دوست عزیزم تقریبا قانع شدم که چرا باید این پست ها باقی بمونن. و از این به بعد سعی میکنم از این توصیه شما پیروی کنم که گفتید:

فراموش نمی کنم که این سایت به من اجازه ی حرف زدن و بیان کردن تفکراتم رو میده. پس من اگه آدم با منطقی باشم باید بدونم که افراد دیگه ای هم مشابه من هستند که این سایت بهشون حق اظهار نظر رو میده. هر چند که شاید به هیچ عنوان برای من خوشایند نباشه. پس من ( اینجا "من" رو مثال نمی زنم، واقعا دارم در مورد خودم میگم !) باید این توانایی رو در خودم به وجود بیارم که بتونم اون چیزی رو که در این جامعه میگذره تحمل کنم، اگه میخوام در این جامعه حضور پیدا کنم.

در پایان امیدوارم این پرگویی بنده رو به بزرگی خودتون ببخشید! :)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
THORIN OKENSHIELD

سلام به دوستان با این مطالب فلسفی مهم باید به ملکور و بقییه دوستان بگم اگر ما توانایی درک همه ی معارف خدا را داشتیم اینگونه دنیا به سوی پستی و پلیدی کشیده نمیشد بعدشم دوست عزیز خیلی خوشحالم که ذهن کنجکاوی داری اما خودت داری دچار نوعی افراط میشی که در اسلام و سایر ادیان الهی رد شده که تو در ابتدا به اشتباه تالکین اشاره کرده بودی اما هیچکدام از دوستان با این جور طرز فکر مواجه نشدن که مثلا دچار دوگانگی از برداشت خدا و شیطان.... شده باشند در مورد اثار تالکین یه نصیحت برادرانه میکنم اونم اینه که دنبال دنیای دقیق و واقعی ما در این اثار نباش چون تالکین یا به تعبیر شما مخلوق خالق هیچگاه نمیتونه ارز خالقش تعبیر جامعی عرضه کنه شما میخوایید اون چه را که خودتون درست میدونید را پیدا کنید.این نوع نگاه شما بسیار اشتباه است که دنبال دنیای کاملا در جریان بیرون در این اثار باشین و همینطور که بانوی حقیقت گفتن در دنیا غم با عشق خواهد بود .با تشکر اگر کمی کاستی بود ببخشید در توان منه بنده همین قدر میتراود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Arien

:)

تو این فکر بودم که یه نظر بدم اینجا، خندم گرفت.. نه که بحث حرص دربیاری بوده.. ههه

حالا چرا تاپیک بسته نشده؟

چون خیلی نظرا رو خوندم از این بحث بگم که، واسم جالبه، چقدر یک داستان فانتزی میتونه به واقعیت نزدیک و درحین حال چقدر دور باشه. به شدت میخوام مغز تالکینو کنار دستم داشته باشم. :/

و اینکه به نظر شما ( طبق سوال و جوابهای داده شده) چرا دنیایی که به همچین داستانهایی داره کشیده میشه، یعنی علاقه منداش هرروز بیشتر میشن، چرا ازون طرف توی دنیای واقعی از وجود خدا و غیره میخوان دور بشن؟ چرا بین اینا ارتباط برقرار نمیکنن؟ اصلا شاید همین داستانا باعثش شده.. نه؟

خب بحث مذهبی شد.ربطیم به تاپیک نداشت، الان همه بی اعصاب میشن. من در برم :))))))))))))))

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Arien

:| :| :| :| :)

دیگه بحثو راه بندازم و در برم دیگه.نظر شخصیه من اینه که توی این داستان با خدایی طرف هستیم که با خدای موجود در دنیای واقعی تفاوت هایی داره.و البته اینکه طرفداران تالکین روزبه روز دارن بیشتر میشن(البته این نظر شماست و نه من) و در دنیای واقعی تئیست ها دارن کمتر میشن( باز هم نظر شماست و نه من) رو اگر بخوایم به تفاوت به خداهای موجود در این دو دنیا ربط بدیم احتمالا نتیجه بگیریم که این تفاوت ها باعث جذابیت یکی بر دیگری خواهد شد.اما نظر شخصی من اینه که یان جذب شدن به دنیای تالکین به خاطر جلوه های خداش و یا کلا مفهوم مذهبی داستانش نیست و اصولا نمیشه ارتباطی بین دینداری در دنیای واقعی با تالکین خونی برقرار کرد.حالا چه ارتباط مثبت و چه منفی.

پی نوشت: من این پست رو بدم احتمال خیلی زیاد در میرم دوباره از تاپیک.یکی بیاد جمعش کنه بعدا :))

چرا نمیشه ارتباط برقرار کرد؟ اگه یکم از سطح بالاتری به کل دنیای تالکین نه با نگاه جزئی و داستاناش، نگاه کنی، به نظرت یکی از ایده هایی که دنیای تالکینو ساخته، بُعد دینیش نیس؟ اتفاقاتی که توی سیلماریلیون شرح داده میشه خیلیاشو میشه ربط داد (مثال نخواد کسی، کلی گفتم :پی) ...

البته با این ارتباط مثبتو منفی موافقم،البته نه ازون جهت ازین جهت که من میگم هم ارتباط وجود داره، هم تاثیر متقابل، که این تاثیر مطلقا مثبت یا منفی نیست..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
lord of the moon

جواب های مختصر و مفید

به سوال 1 : به همون دلیلی که خدا می دانست شیطان کیست و او را آفرید ! چون می خواست آزمایش شود

به سوال 2 : چون هر مخلوقی باید از خالق خود اطاعت کند

به سوال 3 : چون دانست یک امر دلیل بر انجام گناه نیست. ارو تنها میدانست ولی این خود ملکور بود که تاریک شد ولی تا آن موقع کاری نکرده بود

به سوال 4 : شاید برای این که نشان دهد هر کسی میتواند از خوبی خارج شود حتی بهترین آن ها و ساخت یک مثال برای همگان و شروع یک آزمایش برای مردم آردا

به سوال 5 : چو هرکس لایق یک فرصت دیگر است . حتی در ادیان دینی خودمان داریم که افرادی مانند شیاطان، یزید ، شمر و ... هم فرصت دوم داده می شود . بماند که آنان در فرصت خود شکست خوردند

به سوال 6 : جهان در این دنیا هرگز خوب مطلق نخواهد شد و ایلوواتار (که بدون شک یکی از بهترین استعاره های حضرت حق است در میان داستان ها) نیز می خواست تا با آزادی مورگوث عیار دیگر مخلوقاتش را بچشد همچون حضرت حق که با فرستادن سیطان ما و خود شیطان را مورد آزمون قرار داد .

نکته : تنها کاری که خداوند در این دنیا برای ما می کند به وجود آوردن فرصت و دادن اختیار است چه به ما و چه به دیگر مخلوقاتش چون این امر ییعنی خدایی

به سوال 7 : اون هم مثل ملکور باید فرصت میبافت تا موجودات آردا را از روشی جدید به چالش بکشد تا برنامه ی ارو کامل می شد یعنی امتحان زندگی

اگر جای بحث یا سوالی بود در خدمتم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...