رفتن به مطلب

Recommended Posts

Melkor Morgoth

از شما و تمام افراد که به این سایت سر میزنن هفت سوال دارم. در مورد/]

ارو و ملکور

که حتما باید جواب این هفت سوال رو بگیرم...

1-ارو به عنوان خدای آردا قبل از این که ملکور را بیافریند..حتما باید از آینده ی اون خبر دار باشه

چون اون خدای آردا هست و طبیعتا خدا از همه چی خبر داره.

و وجودش..از پلیدی به دور هست...آفریننده ی پاکی آردا

پس چرا ملکور را آفرید در صورتی که میدانست در آینده دشمن آردا خواهد بود...؟

حکمت این آفریدن چه بود؟

حال اگر فقط ملکور را آفریده و مثل دیگر آینور میکرد...

میتوانستیم بگوییم که ارو فقط یه موجود ابتدایی خلق کرده..

ولی دیدیم که حتی به اون مقام و درجه داد و جزء یکی از والار بزرگ کرد...

یا حتی بزرگ ترین والا...که شریف ترین در میان بزرگ ترین ها بود

2-حالا که ملکور آفریده شد...و کاملا به وجود آمد...

پس چرا ایلوواتار این والا را به فرمان برداری از خود امر کرد؟

در صورتی که میدانست در آینده چه خواهد شد...(مبارزه جنگ نابودی)

و در حالی که نه اطاعت بندگی میکرد..و نه فایده ای برای ایلوواتار داشت...

و نه هیچ خوبی از اون به ارو و به کس دیگری رسیده بود...

3-حال که ملکور به وجود آمد...با این همه سوال...

پس چرا در موسیقی والار شرکتش داد؟

حال که میدونست خراب کاری خواهد کرد...و فایده ای

نخواهد داشت...و ارو اونو چرا اجازه ی این کار را داد؟

و حتی در بخش های ریزی از داستان امده که ارو

از نا هماهنگی ملکور آگاه بود...و گفته که این هم جزء

برنامه ی خودشه..ما به عنوان خواننده باید بدونیم

اون برنامه چیه و ارو میخواد چکار کنه....

4-فکر کنیم که حالا اون شورش کرده...و کاملا دشمن شناخته شده...

پس چرا بعد از آفریدن ملکور...اونو خجالت زده کرد و اونو خائن معرفی کرد؟

در حالی که اون اصلا از خود چیزی نداشت..و ارو اونو آفرید و سرنوشت داد...

چه حکمتی بود که ارو اونو آفرید و اونو به این شکل گذاشت؟در حالی که نه به خود

سودی داشت...نه به کس دیگری...فقط ملکور.زیان زده شد..در حالی که ملکور هیچ

کار نادرستی نکرد...فقط در موسیقی والار...کمی به طبع دیگر عمل کرد...

5-حال که اون خائن شد...بد بخت شد....بی چاره شد...

پس چرا به ملکور فرست داد...تا برای خودش جبهه درست کند..و اون برای خود نظام بسازد...

تا پیشرفت کند...و دباره به والار ها و به آینور های دیگر..دشمنی کند...؟

چرا همون موقعی که ملکور را ساخت...و خیانت کرد...نابودش نکرد؟

چرا به اون اجازه و توانایی این کار را داد؟در حالی که دنیای بدون پلیدی

مگه چشه که ایلوواتار این کار رو نکرد؟

و ارو میدانست که مردمان ستاره ها(الف ها) رو فریب خواهد داد...

پس چرا کاری کرد که ملکور و جمعی از مردمان آردا..بر او بپیوندند و آلوده به پلیدی شوند ؟

اصلا چرا برای ساخت آردا...ملکور رو به جریان انداخت؟ تا با اون شر درست شه؟

در صورتی که اگر این کار رو نمیکرد...دیگر مشکلی نبود...(چرا همون موقع ملکور را

از اردا بیرون نکرد؟ یا حتی جلوش نیستاد؟)

6-فرض کنیم که همه ی این اتفاقا افتاد و همه ی این مخالفت ها به وجود آمد...

پس چرا ملکور دوباره فرصت یافت...تا برای بار دوم از دیوار های شب و از بند ها بگذرد؟..و

برای بار دوم برگردد...و چرا توانست ارک بسازد.؟

در حالی که اگر ارو واقعا اونو از همون اول فلج و ناتوان میکرد...نیازی نبود که برای دومین بار

اون فرصت پیدا کنه...چرا با این که میدانست...این کار را نکرد؟

چرا اونو ضعیف نکرد؟و قدرتش را نگرفت؟

چرا با این که آگاهش بود...این کار را کرد؟

چه حکمتی در فرصت دادن به ملکور بود تا اون رشد کنه.؟

چرا وقتی الف های روشن بین..و تیز بین از جوار خوبان بودن.

و هیچ پلیدی در آن نبود...چطور روح آگاهشان...دوباره پلید و به

اعماق جهل فرو رفت؟

7- چرا بعد از این که ملکور شناخته شد...به سائرون و دیگر پلیدی های

پراکنده ی سرزمین میانه...فرصت داد...تا برای خود...جبهه بگیرن؟

چرا اونا رو همون لحظه نابود نکرد...و باعث شد اونا فرصت بیشتر پیدا کنن؟

چرا ملکور را آفرید تا سائرون فریبش را بخورد...

و چرا بعد از آفریده شدن ملکور..سائرون و بقیه ی

پلیدی ها را فرصت داد؟

فکر کنیم که همه ی این جریان ها فقط برای این بود که

ارو مجوداتش رو امتحان کنه...ولی:

بر این عکس پروفایلم دقت کن...میبینی اون یه شمشیر در دستشه.

هیچ وقت با شمشیر نمیشه کسی رو فریفت..و اونو دعوت کرد..

پس اون اومده تا مبارزه کنه...ولی چرا ارو اونو آفرید..

و منزویش کرد؟مگه اون چکار کرده بود که این بلا سرش اومد.

و ارو بختش رو اینجوری قرار داد؟چرا عین دیگر پاکی ها اونو راه نداد؟

خواهش میکنم به هر هفت تای این سوال ها پاسخ کامل و جامع رو بدین ممنون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

جواب این سوالو بده: چرا خدا شیطان رو خلق کرد؟

این سوالاتم دقیقا مثل اون میمونه ما از حکمت اون سر در نمیاریم تالکین هم می خواسته یه همچین چیزی درست کنه. وجود ملکور باعث میشه که افراد بد دنباله رو اون باشن و از افراد خوب جدا بشن یعنی مثل یه آزمون میمونه برای مردم. 90 درصد داستانها و اسطوره ها درباره نبرد خیر و شره اگه ملکور نباشه شری نیست. برای درک خوبی باید بدی در کنارش باشه تا با هم مقایسه بشن و هر کس راه خودشو انتخاب کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth

ببینم...

سوال رو با سوال جواب میدین...

هفت سوالی که طرح کردم...

هر دو به هفت مرحله اشاره میکنه...

ملکور قصد کشتن آینور را داشت...

نه قصد بدی و پلیدی...

پلیدی از خشمی بود که بعد ها به وجود آمد..

ملکور درگیری لشکری و جنگ رو با آینور ها

شروع کرده بود..

نه وسوسه ی روانی...

تازه..شیطان چه ربطی به ملکور داره؟

ملکور که از اول پلید نبود...

اون بعد ها پلید شد..

(یعنی پلید شناخته شد..)

سوالی که اشاره کردی(چرا خدا شیطان را آفرید)

این سوال اصلا ربطی به سوال من نداره.

ولی شاید شبیه هم باشن.

ملکور میخواست بکشه.

ونه این که افراد پلید دنباله روی اون باشن...

در ملکور به زور قدرتش...مردمان ستاره ها رو آلوده کرد...

نه به زور وسوسه...ملکور حیله نکرد...فقط مبارزه ی آشکارا کرد

تالکین میخواسته یه همچین چیزی بسازه؟

این یعنی چی؟

تالکین به ملکور قدرت داده...قدرت پلید ساز...این داستان از ریشه یه سوال اساسی داره...

چرا ملکور آفریده شد..

مردمان ستاره ها به اراده ی خودشون نرفتن طرف ملکور...

ملکور انارو دزدید...انها پلین نبودن..ملکور به زور به پایین پرتشون

کرد...آنها حتی ضره ای از چیزی که میخوان باشن...راضی نبودن.

تنها ملکور بود که اونا رو اینجوری کرد...

پس وجود ملکور...در سرزمین میانه...غیر از کشت کشتار...و به وجود آمدن بالروگ ها...پلیدی ها...

و ... چه چیز دیگری میتونه باشه؟

ایا ملکور واقعا چرا در آردا وجود داشت...(چرا ارو اونو آفرید و به اون مقام داد ؟)

تنها ملکور بود که مخالفت خودشو خوب اعلان کرد.

ایا تمام این جنگ ها و این نبرد ها..تنها برای راندن ملکور و

آزمایش سائرون و جمعی از آینور بود؟

آیا ارو به این سوال...واقف بودو کاری نکرد؟

چرا ملکور را به وجود آورد؟

جواب سوال تورو میدم( شیطان) میدم..:

چون میخواست بنده ها رو امتحان بکنه.

شیطان ربطی به ملکور نداره(شیطان چیزی هست که

در دنیای ما وجود داره نه در آردا...)

حالا این سوال منو جواب بده:

چرا ملکور...فرست یافت تا برای خودش...

نظام بسازد..تا رودرو در میان ارو...جنگ کند.

و حتی کسانی رو هم به زور دزدید و اونارو آلوده کرد..

آیا اونا واقعا میخواستن آلوده بشن؟

یا ملکور آلوده کردشون

لطفا سوال ها رو کامل و درست جواب بدین.

داستان رو با واقعیت مقایسه نکنین..و جواب رو کامل بدین

ارو یک خدای دیگست...الله یه خدای دیگه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth

کسی نیست جواب 7 سوال منو بده؟...

انقدر منتظر موندم که علف زیر پام در اومد...

لطفا یکی از اعضا این سوال ها رو جواب بده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

ملکور قصد کشتن آینور را داشت...

نه قصد بدی و پلیدی...

قصد ملکور حکومت بر آردا بود تا بتونه توی اون هر کاری که میخواد انجام بده و پلیدی رو توش گسترش بده و دعواش با آینور سر حکومت بر آردا بود نه برای کشتن آینور

تازه..شیطان چه ربطی به ملکور داره؟

ملکور که از اول پلید نبود...

اون بعد ها پلید شد..

شیطان هم از اول پلید نبود قبل از آفرینش انسان مقام خیلی زیادی داشت. یه نماز خوند که هر رکعتش دو هزار سال طول کشید. شیطان معلم فرشته ها بود و لقبش عزازیل (یا یه همچین چیزی) بود به معنی مربی. این مجسمه ای که توی حج بهش سنگ میزنن در آسمان چهارم منبر شیطان بوده که برای فرشته ها سخنرانی میکرده! مشکل شیطان با خدا از قضیه آفرینش شیطان شروع شد.

در ملکور به زور قدرتش...مردمان ستاره ها رو آلوده کرد...

نه به زور وسوسه...ملکور حیله نکرد...فقط مبارزه ی آشکارا کرد

ملکور ایسترلینگ ها رو با وعده زمینهای بلریاند و حکومت بر بقیه انسانها دنباله رو خودش کرد و بعد بهشون خیانت کرد.

تالکین به ملکور قدرت داده...قدرت پلید ساز...این داستان از ریشه یه سوال اساسی داره...

چرا ملکور آفریده شد..

خب منم همینو گفتم علت خلقت ملکور همون علت خلقت شیطانه.

چرا خدا به شیطان عمر طولانی داده؟

چرا اجازه میده شیطان بر انسان تسلط پیدا کنه؟

مردمان ستاره ها به اراده ی خودشون نرفتن طرف ملکور...

ملکور انارو دزدید...انها پلین نبودن..ملکور به زور به پایین پرتشون

کرد...آنها حتی ضره ای از چیزی که میخوان باشن...راضی نبودن.

تنها ملکور بود که اونا رو اینجوری کرد...

درسته تو دنیای خودمونم خیلی ها رو مجبور به کارهای پلید می کنن و خیلی از اونام از انجام این کارا راضی نیستن

پس وجود ملکور...در سرزمین میانه...غیر از کشت کشتار...و به وجود آمدن بالروگ ها...پلیدی ها...

و ... چه چیز دیگری میتونه باشه؟

ایا ملکور واقعا چرا در آردا وجود داشت...(چرا ارو اونو آفرید و به اون مقام داد ؟)

تنها ملکور بود که مخالفت خودشو خوب اعلان کرد.

ایا تمام این جنگ ها و این نبرد ها..تنها برای راندن ملکور و

آزمایش سائرون و جمعی از آینور بود؟

آیا ارو به این سوال...واقف بودو کاری نکرد؟

چرا ملکور را به وجود آورد؟

آیا خدا نمی دونست که هیتلر و فرعون و نمرود آدمای بدی هستن. اینکه اونا رو خلق کرد برای این نبود که ببینه اونا خوبن یا بد. شاید برای این بود که به خودشون ثابت بشه؟ شاید قبل از اینکه به این دنیا بیان هی به خدا اصرار میکردن ما رو خلق کن خدا میگفته شما آدم بدی میشین و به جهنم میرین اما اونا زیر بار نمی رفتن. شاید ما هم همین کارا رو قبل از بدنیا اومدن کردیم ولی الان یادمون نیست.

جواب سوال تورو میدم( شیطان) میدم..:

چون میخواست بنده ها رو امتحان بکنه.

شیطان ربطی به ملکور نداره(شیطان چیزی هست که

در دنیای ما وجود داره نه در آردا...)

بلاخره باید یه شباهتی بین داستان و دنیای واقعی باشه. مظهر پلیدی در دنیای ما شیطانه و در آردا ملکور.

حالا این سوال منو جواب بده:

چرا ملکور...فرست یافت تا برای خودش...

نظام بسازد..تا رودرو در میان ارو...جنگ کند.

و حتی کسانی رو هم به زور دزدید و اونارو آلوده کرد..

آیا اونا واقعا میخواستن آلوده بشن؟

یا ملکور آلوده کردشون

همونطور که شیطان عمر طولانی پیدا کرد تا انسانها رو گمراه کنه. مگه خدا نمیتونست اونو از بین ببره؟ پس چرا این کارو نکرد. پس حتما یه خیری توی این شر وجود داره که ما از درکش عاجزیم.

داستان رو با واقعیت مقایسه نکنین..و جواب رو کامل بدین

ارو یک خدای دیگست...الله یه خدای دیگه

من نگفتم ارو همین خدای ماست . ارو خدای آرداست و اگر خداست باید مثل خدای دنیای ما عمل کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth
من نگفتم ارو همین خدای ماست . ارو خدای آرداست و اگر خداست باید مثل خدای دنیای ما عمل کنه

منم نگفتم تو میگی خدای ما خدای ارو هست ... من گفتم داستان رو با خودش مقایسه کن...

و اگر عین خدای ما عمل کنه؟ پس چرا نمیکنه؟یا اگر میکنه؟..پس چجور خدایی هست که چند خدای دیگر را میسازد..؟

و اسم انها را آئوله..و تولکاس...و غیره میگذارد؟..و انها تولید مثل میکنند؟..مگر نه این که خدا از کسی زاییده نشده و

کسی را نزاییده؟...پس چطور این خدا..چند خدای دیگر را میسازد؟...و انها نیز تولید مثل میکنند؟و اسم نژاد خدا را

والار میگذارد؟....ایا خدای ما نیز چنین می کند؟...خدای ما یک خداست...با چندین توانایی...یعنی اگر رحیم بگوییم..

میبخشد...اگر رزاق بگوییم..نعمت میدهد..اگر کریم بگوییم..شریف میشویم....(رمز اسم اعظم)

پس اون کاملا متفاوت از خدای واقعی عمل میکند

همونطور که شیطان عمر طولانی پیدا کرد تا انسانها رو گمراه کنه. مگه خدا نمیتونست اونو از بین ببره؟ پس چرا این کارو نکرد. پس حتما یه خیری توی این شر وجود داره که ما از درکش عاجزیم

این چه داستانی میشه که تو و من ساختیم..و از درک چیزی که ساختیم...عاجز هستیم؟

چرا باید داستان را از واقعیت تقلید کنیم؟...تا به این سوال برسیم...تو جواب این سوال منو بده:

این چه داستانی هست که ارو خدای آردا...ساخته به دست تالکین...(یک بشر) ما هم که یک بشر هستیم..

از درک آن عاجزیم...ارو چه هدفی را دنبال میکرد؟....یا اصلا...هیچ هدفی را دنبال میکرد؟....

بلاخره باید یه شباهتی بین داستان و دنیای واقعی باشه. مظهر پلیدی در دنیای ما شیطانه و در آردا ملکور

پس چرا شباهتی رو که میگی؟...نمیبینم؟ وقتی میبینم..ارو در جایی حامی ملکور هست...و در جایی دشمنش؟

(در ادامه توضیح بیشتری میدم)

آیا خدا نمی دونست که هیتلر و فرعون و نمرود آدمای بدی هستن. اینکه اونا رو خلق کرد برای این نبود که ببینه اونا خوبن یا بد. شاید برای این بود که به خودشون ثابت بشه؟ شاید قبل از اینکه به این دنیا بیان هی به خدا اصرار میکردن ما رو خلق کن خدا میگفته شما آدم بدی میشین و به جهنم میرین اما اونا زیر بار نمی رفتن. شاید ما هم همین کارا رو قبل از بدنیا اومدن کردیم ولی الان یادمون نیست.

اولا..بحث رو داری به هیتلر و فرعون میکشونی...که این اشتباه هست..بحث باید در این موضوع بمونه و گم نشه...(مثال های بهتری رو پیدا کن)

کی گفته اونا آدمای بدی بودن؟ این شیطان بود که اونا رو فریب داد...اونا و ما و تو و من..اگر از دید صوفی نگاه کنیم..

هممون میشیم فرزند آدم(ع) که همه از اون قوم هستند..فقط یکی فریب شیطان رو میخوره..و راه پاک خودشو گم میکنه.

که اون جدا از بحث ماست (انسان که از اول پلید نیست..بعد ها پلید میشه) و تازه..در مورد چیزی که میخوایی بگی؟..

علت هم داری؟...من میتونم بگم:

خدا ما را آفرید..برای این که از نعمت هایش لذت ببریم...چیزی که در تمام کتاب های این قبیل امده..

درسته تو دنیای خودمونم خیلی ها رو مجبور به کارهای پلید می کنن و خیلی از اونام از انجام این کارا راضی نیستن

خدا کسانی را که در این دنیا غیر سوء قصد و غیر منظور گناه میکنند(مثل ادم های عقب افتاده) انها را محاکمه نمیکند

انها به جدا...از حساب تو و من هستن...و به شکل دیگری قضاوت میشن که اصلا ربطی به بحث نداشت... :D

و در مورد ارک ها...انها پلید شناخته شدن...کدوم شیطانی رو دیدی که تورو به زنجیر بکشه و بکشتت برای دزدی؟؟

کدوم شیطانی رو دیدی که شمشیر برداره برای کشتن انسان؟حال که تا به حال آزاری از شیطان به ما نرسیده...

کدوم شیطانی رو دیدی که به این شکل...موجودات پاک رو به پلیدی مبدل کنه؟پس شیطان یه چیز دیگست..

و ملکور یه چیز دیگه...

خب منم همینو گفتم علت خلقت ملکور همون علت خلقت شیطانه.

چرا خدا به شیطان عمر طولانی داده؟

چرا اجازه میده شیطان بر انسان تسلط پیدا کنه؟

بزار برات چیزی رو تعریف کنم...وقتی شیطان فرزند خودش خناس ابن ابلیس را به هوا داد...گفت...این کودک من است

اینو نگه دار... و اون نیز چنین کرد..تا که حضرت آدم آمد و شیطان را دید...فرزندش را تکه تکه کرد و هر تکه از اونو در کوهی

گذاشت...و شیطان از این موضوع مطلع شد...اون دباره فرزند خودش را زنده کرد..و برای دومین بار به هوا داد...اون باز نگه داشت..آدم برای دومین بار فرزند شیطان را تکه تکه کرد..و این بار سوزوندش...و در آتش نهاد...زغالش را به آب ریخت و اونو

دور ریخت...برای بار سوم شیطان با خناس آمد...و اونو زنده کرد...این بار آدم...اونو کشت...و اونو زغال کرد...و اونو خورد...

وقتی شیطان از این موضوع مطلع شد...گفت...همین بود...همینو میخواستم...حالا شیطان در دل انسان هاست...

حتی در دل پیامبر...ولی عده ای نمیتوانند جلوی نفس خود را بگیرند...و عده ای دیگر میتوانند...آن هایی که درست

کردار هستند...میتوانند حیله ی شیطان را درک کنند...و آنانی که ساده هستند...به سادگی آب خوردن...به شیطان میپیوندند

حالا موضوع از این حرف جداست..کی گفته خدا اجازه میده تا تو آلوده بشی؟ مگر خدا اونو خشم نگرفت؟....مگر حضرت آدم رو

توبه نداد؟...مگر فرزندانش نوح..موسی عیسی محمد خاتم(ص) و ... را توبه نداد؟...مگر برای تو هزار را باز نکرده؟...پس در نتیجه...خدا اجازه نمیده شیطان به دل بنده های (واقعی) و (مومن) نفوض کنه...که این برای ملکور...قابل قیاس نیست...

حتی در جای ارو گفت...(پلیدی اون جزء برنامه ی منه) این برنامه رو برام توضیح بده که این چه برنامه ای بود؟...

ملکور ایسترلینگ ها رو با وعده زمینهای بلریاند و حکومت بر بقیه انسانها دنباله رو خودش کرد و بعد بهشون خیانت کرد

قبل از این که به فکر وعده های ملکور برای آردا باشی...فکر کن ببین تخصص ملکور در چه چیزی بود؟...

ساختن؟....کشتن؟....فریفتن؟...نه...اینا همه بعد از خیانت ملکور بود..

ایا ملکور به وجود آمد تا فقط ایسترلینگ ها رو فریب بده؟...اصلا یه شهر؟...دو شهر؟.....یه کشور...؟ دو کشور؟....

نه...اگر شیطان رو با ملکور مقایسه کنی...خیلی از توانایی ها در ملکور...بیهوده بوده...و بودنش...مایع ننگ خود داستان میشه....چون سائرون...ایسترلینگ ها و ... اینا به اراده و فکر و عقیده ی خودشون به اون پیوستند...

ایا ملکور دژ خودشو ول کرد تا اونارو فریب بده؟....تازه....

یه چیزی یادم اومد...

بگم؟

بگم؟...

شیطان وظیفش این بود که انسان رو شیفته ی ثروت بکنه....نه این که خودش عاشق طلا جواهر بشه...و از انسان...

جلو بزنه...در داستان دیدم..که نوشته..(ملکور با دیدن سیلماریل ها دیوانه شد...و فقط به فکر به چنگ آوردن اونا شد...)

این چجور شیطانی هست...که فقط یه شهر رو فریب میده؟... این چجور شیطانی هست که خودش بیشتر از من و تو

عاشق ثروت هست؟این چجور شیطانی هست که مردم ستاره ها رو...به زور میدزده و پلید میکنه؟....

شیطان هم از اول پلید نبود قبل از آفرینش انسان مقام خیلی زیادی داشت. یه نماز خوند که هر رکعتش دو هزار سال طول کشید. شیطان معلم فرشته ها بود و لقبش عزازیل (یا یه همچین چیزی) بود به معنی مربی. این مجسمه ای که توی حج بهش سنگ میزنن در آسمان چهارم منبر شیطان بوده که برای فرشته ها سخنرانی میکرده! مشکل شیطان با خدا از قضیه آفرینش شیطان شروع شد.

بله....شیطان اول مربی بود ..اولین کسی بود که بالای منبر رفت..اولین کسی بود که تا آسمان هفتم میخواست پیش بره..

ولی وقتی...تمام عبادت های اون...ظاهری بود...به چه دردی میخورد؟...شیطان اولین کسی بود که دروغ گفت..اولین کسی بود که وسوسه کرد..اولین کسی بود که نقاشی اقیافه ی آدم کشید...اولین کسی بود که قصم دروغ خورد..شیطان اگر یه فرشته بود...پس چرا این خصوصیات در وجودش بود؟...حال که من در احادیث معتبر خوندم که فرشته از گناه و سرپیچی به دور هست و وسوسه ی نفس را نمی خورد تو در یک حدیث میخونی که میگه:شیطان اولش خوب بود...بعد بد شد...در صورتی که شیطان از همون اول با عبادت ضاهری خودش...خودشو پلید کرده بود...اون از همون ابتدا پلید بود..و خدا اونو برای آزمایش انسان آفرید...(عین یه جور واکسن)

خوب...گفته شده که شیطان..سگ تربیت شده ی خداوند هست..برای آزمایش کل انسان ها...اون برای هدف ویژه ای آفریده شده...ولی ملکور...اگر برای همین هدف بود...پس چرا مرد؟....آیا مردمانی که بعد ها خواند آمد؟....انها ضعف ایمان نخواهند داشت؟...پس چرا ملکور مرد..تا انها نیز این امتحان را پس ندهند؟...چرا فقط در یک زمان خواص این اتفاق افتاد؟...

و چرا ملکور خودش بیشتر از مجودات دیگر..شیفته ی قدرت بود؟...در صورتی که شیطان وظیفه دارد...انسان را شیفته ی قدرت و ثروت کند...ولی در داستان ارباب حلقه ها..این ملکور بود که عاشق حکم رانی..و عاشق سیلماریل ها بود...

ایا وسوسه گر....خودش نیز وسوسه میشود؟...اگر ملکور وسوسه گر بود(شیطان بود) پس چرا خودش فریب خودش را خورد؟...این موضوع..باعث میشه..بگم..ملکور شیطان اصلی نیست...(ولی شاید پلید است)

قصد ملکور حکومت بر آردا بود تا بتونه توی اون هر کاری که میخواد انجام بده و پلیدی رو توش گسترش بده و دعواش با آینور سر حکومت بر آردا بود نه برای کشتن آینور

حکم رانی و غرور و خشم...همه و همه...چیز هایی هستند که شیطان در درون ما القا میکند...اگر ملکور شیطان آردا بود...

پس چرا خودش پیش تر از همه وسوسه شد؟....

و اگر شیطان نبود...چه کسی ملکور رو برای حکم رانی بر آردا وسوسه کرد؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ت.ت

اول از همه پیشنهاد می کنم که سیلماریلیون رو بخونی برادر من:

منم نگفتم تو میگی خدای ما خدای ارو هست ... من گفتم داستان رو با خودش مقایسه کن...

و اگر عین خدای ما عمل کنه؟ پس چرا نمیکنه؟یا اگر میکنه؟..پس چجور خدایی هست که چند خدای دیگر را میسازد..؟

و اسم انها را آئوله..و تولکاس...و غیره میگذارد؟..و انها تولید مثل میکنند؟..مگر نه این که خدا از کسی زاییده نشده و

کسی را نزاییده؟...پس چطور این خدا..چند خدای دیگر را میسازد؟...و انها نیز تولید مثل میکنند؟و اسم نژاد خدا را

والار میگذارد؟....ایا خدای ما نیز چنین می کند؟...خدای ما یک خداست...با چندین توانایی...یعنی اگر رحیم بگوییم..

میبخشد...اگر رزاق بگوییم..نعمت میدهد..اگر کریم بگوییم..شریف میشویم....(رمز اسم اعظم)

پس اون کاملا متفاوت از خدای واقعی عمل میکند

اولا که والار به هیچ عنوان خدا نبودند و هیچ وقت هم ادعای خدایی نکردند ... اونها قدرت های آردا بودند و یه جور میشه گفت نایبانی از جانب ارو... بعدشم کجا اومدهخ که والار تولید مثل کنند؟؟!! {نکنه اون داستان خودتو ملاک قرار دادی؟ :دیی!!}

این چه داستانی میشه که تو و من ساختیم..و از درک چیزی که ساختیم...عاجز هستیم؟

چرا باید داستان را از واقعیت تقلید کنیم؟...تا به این سوال برسیم...تو جواب این سوال منو بده:

این چه داستانی هست که ارو خدای آردا...ساخته به دست تالکین...(یک بشر) ما هم که یک بشر هستیم..

از درک آن عاجزیم...ارو چه هدفی را دنبال میکرد؟....یا اصلا...هیچ هدفی را دنبال میکرد؟....

ببین رذالت چیزی نیست که از ذاتی سرچشمه بگیره ... مثل سایه که هنگام فقدان نور بوجود میاد، شرارت هم هنگام نبود خوبی بوجود میاد ... ارو {اگر اون رو خدای بی نقص فرض کنیم} تنها آینور رو آفریده اما اینکه اونها شرارت رو انتخاب کنند دیگه با اون نبوده ... ینی اگر حتی کسی از نیکی روی گردان بشه پس فقدان این خصلت باعث بوجود آمدن رذالت خواهد شد ...

در ضمن هیچ اشکالی نداره که ما مسائل رو با جهان بیرون مقایسه کنیم...

اولا..بحث رو داری به هیتلر و فرعون میکشونی...که این اشتباه هست..بحث باید در این موضوع بمونه و گم نشه...(مثال های بهتری رو پیدا کن)

کی گفته اونا آدمای بدی بودن؟ این شیطان بود که اونا رو فریب داد...اونا و ما و تو و من..اگر از دید صوفی نگاه کنیم..

هممون میشیم فرزند آدم(ع) که همه از اون قوم هستند..فقط یکی فریب شیطان رو میخوره..و راه پاک خودشو گم میکنه.

که اون جدا از بحث ماست (انسان که از اول پلید نیست..بعد ها پلید میشه) و تازه..در مورد چیزی که میخوایی بگی؟..

علت هم داری؟...من میتونم بگم:

خدا ما را آفرید..برای این که از نعمت هایش لذت ببریم...چیزی که در تمام کتاب های این قبیل امده..

واقعن تعجب می کنم! ... این دیگه چیزیه که همه قبول کردن اما شما هنوز داری با این دیدگاه ابتدایی نگاه می کنی که همه ی گناهان آدمی به خاطر فریب های شیطانه؟!! ... پس عقل و اراده این وسط کشک؟

خدا کسانی را که در این دنیا غیر سوء قصد و غیر منظور گناه میکنند(مثل ادم های عقب افتاده) انها را محاکمه نمیکند

انها به جدا...از حساب تو و من هستن...و به شکل دیگری قضاوت میشن که اصلا ربطی به بحث نداشت... :D

و در مورد ارک ها...انها پلید شناخته شدن...کدوم شیطانی رو دیدی که تورو به زنجیر بکشه و بکشتت برای دزدی؟؟

کدوم شیطانی رو دیدی که شمشیر برداره برای کشتن انسان؟حال که تا به حال آزاری از شیطان به ما نرسیده...

کدوم شیطانی رو دیدی که به این شکل...موجودات پاک رو به پلیدی مبدل کنه؟پس شیطان یه چیز دیگست..

و ملکور یه چیز دیگه...

جالبه الان حرف خودت رو نقض کردی ...

بزار برات چیزی رو تعریف کنم...وقتی شیطان فرزند خودش خناس ابن ابلیس را به هوا داد...گفت...این کودک من است

اینو نگه دار... و اون نیز چنین کرد..تا که حضرت آدم آمد و شیطان را دید...فرزندش را تکه تکه کرد و هر تکه از اونو در کوهی

گذاشت...و شیطان از این موضوع مطلع شد...اون دباره فرزند خودش را زنده کرد..و برای دومین بار به هوا داد...اون باز نگه داشت..آدم برای دومین بار فرزند شیطان را تکه تکه کرد..و این بار سوزوندش...و در آتش نهاد...زغالش را به آب ریخت و اونو

دور ریخت...برای بار سوم شیطان با خناس آمد...و اونو زنده کرد...این بار آدم...اونو کشت...و اونو زغال کرد...و اونو خورد...

وقتی شیطان از این موضوع مطلع شد...گفت...همین بود...همینو میخواستم...حالا شیطان در دل انسان هاست...

حتی در دل پیامبر...ولی عده ای نمیتوانند جلوی نفس خود را بگیرند...و عده ای دیگر میتوانند...آن هایی که درست

کردار هستند...میتوانند حیله ی شیطان را درک کنند...و آنانی که ساده هستند...به سادگی آب خوردن...به شیطان میپیوندند

حالا موضوع از این حرف جداست..کی گفته خدا اجازه میده تا تو آلوده بشی؟ مگر خدا اونو خشم نگرفت؟....مگر حضرت آدم رو

توبه نداد؟...مگر فرزندانش نوح..موسی عیسی محمد خاتم(ص) و ... را توبه نداد؟...مگر برای تو هزار را باز نکرده؟...پس در نتیجه...خدا اجازه نمیده شیطان به دل بنده های (واقعی) و (مومن) نفوض کنه...که این برای ملکور...قابل قیاس نیست...

حتی در جای ارو گفت...(پلیدی اون جزء برنامه ی منه) این برنامه رو برام توضیح بده که این چه برنامه ای بود؟...

خب این داستان از دور داره داد میزنه که " همه ش افسانه س" ... یه مقدار انسان باید بین واقعیت و داستان تفاوت قائل بشه ... یک مقدار تفکر کافیه به ارو قسم!

کلا بحث هایی تا این حد فکر نمی کنم چیزی رو ثابت کنه؟ ... شما میخوای مثلا بگی که داستان تالکین جالب نبوده؟ ... خب چه انتظاری داری؟ این یه داستان نوشته ی یک بشر و با اندیشه ی محدود بشری ... نباید انتظار فراتر از حد داشت که ... جذابیت داستان های تالکین با مقایسه ی با بقیه ی آثار مشخص میشه ... {که اونها هم نوشته های انسانهایی فانی بودند...}

چاکر شما...

ت.ت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi
چجور خدایی هست که چند خدای دیگر را میسازد..؟و اسم انها را آئوله..و تولکاس...و غیره میگذارد؟..و انها تولید مثل میکنند؟..مگر نه این که خدا از کسی زاییده نشده و

کسی را نزاییده؟...پس چطور این خدا..چند خدای دیگر را میسازد؟...و انها نیز تولید مثل میکنند؟و اسم نژاد خدا را

والار میگذارد؟

والار خدا نبودن و ارو اونها رو نزاییده اونها زاییده فکر ارو بودن یعنی ارو امر به خلق شدن اونا کرد و اونا بوجود اومدن. والار قدرت خلق کردن موجودات رو نداشتن به همین دلیل بود که ملکور الف ها رو دزدید و اونا رو به اورک تبدیل کرد چون قدرت خلق کردن رو نداشت و کسی که نتونه چیزی خلق کنه خدا نیست. والار فقط برای ساختن(نه خلق کردن) آردا فرستاده شدن.

این چه داستانی هست که ارو خدای آردا...ساخته به دست تالکین...(یک بشر) ما هم که یک بشر هستیم..

از درک آن عاجزیم...ارو چه هدفی را دنبال میکرد؟....یا اصلا...هیچ هدفی را دنبال میکرد؟....

شاید خود تالکین هم از درک اون عاجز بوده و به همین خاطر اونو همینجوری کپی کرده و دخل و تصرفی توش نکرده و به صورت مبهم باقی گذاشته.

پس چرا شباهتی رو که میگی؟...نمیبینم؟ وقتی میبینم..ارو در جایی حامی ملکور هست...و در جایی دشمنش؟

(در ادامه توضیح بیشتری میدم)

نمیدونم منظورت از حمایت ارو از ملکور چیه ارو هیچ وقت پشتیبان ملکور نبوده. اینکه گذاشته ملکور به دست انسانها و الفها و والار سرنگون بشه حمایت نیست.

اولا..بحث رو داری به هیتلر و فرعون میکشونی...که این اشتباه هست..بحث باید در این موضوع بمونه و گم نشه...(مثال های بهتری رو پیدا کن)

کی گفته اونا آدمای بدی بودن؟ این شیطان بود که اونا رو فریب داد...اونا و ما و تو و من..اگر از دید صوفی نگاه کنیم..

بله شیطان همه رو فریب میده ولی یکی قالپاق دزد میشه یکی میشه هیتلر. این اختلاف به خاطر ذات آدمهاست اگه آدمی خوب باشه شیطان خودشم بکشه نمیتونه تبدیلش کنه به هیتلر.

خدا کسانی را که در این دنیا غیر سوء قصد و غیر منظور گناه میکنند(مثل ادم های عقب افتاده) انها را محاکمه نمیکند

منظور من آدمهای عقب افتاده نبود منظورم کسایی بود که به خاطر فشارهای زندگی مجبور شدن دنباله رو آدمهای پلید بشن گرچه میتونستن از راه بهتری زندگیشون رو بگذرونن.

بزار برات چیزی رو تعریف کنم...وقتی شیطان فرزند خودش خناس ابن ابلیس را به هوا داد...گفت...این کودک من است

اینو نگه دار... و اون نیز چنین کرد..تا که حضرت آدم آمد و شیطان را دید...فرزندش را تکه تکه کرد و هر تکه از اونو در کوهی

گذاشت...و شیطان از این موضوع مطلع شد...اون دباره فرزند خودش را زنده کرد..و برای دومین بار به هوا داد...اون باز نگه داشت..آدم برای دومین بار فرزند شیطان را تکه تکه کرد..و این بار سوزوندش...و در آتش نهاد...زغالش را به آب ریخت و اونو

دور ریخت...برای بار سوم شیطان با خناس آمد...و اونو زنده کرد...این بار آدم...اونو کشت...و اونو زغال کرد...و اونو خورد...

وقتی شیطان از این موضوع مطلع شد...گفت...همین بود...همینو میخواستم...حالا شیطان در دل انسان هاست...

حتی در دل پیامبر

این داستانی رو که گفتی قبول ندارم چون هیچ کسی غیر از خدا قدرت زنده کردن رو نداره.

حتی در جای ارو گفت...(پلیدی اون جزء برنامه ی منه) این برنامه رو برام توضیح بده که این چه برنامه ای بود؟

دو ساعته دارم همینو میگم ممکنه این برنامه همون جدایی انسانهای خوب و بد از هم باشه یا اینکه یه خیری توی این شره.

قبل از این که به فکر وعده های ملکور برای آردا باشی...فکر کن ببین تخصص ملکور در چه چیزی بود؟...

ساختن؟....کشتن؟....فریفتن؟...نه...اینا همه بعد از خیانت ملکور بود..

ایا ملکور به وجود آمد تا فقط ایسترلینگ ها رو فریب بده؟...اصلا یه شهر؟...دو شهر؟.....یه کشور...؟ دو کشور؟....

نه...اگر شیطان رو با ملکور مقایسه کنی...خیلی از توانایی ها در ملکور...بیهوده بوده...و بودنش...مایع ننگ خود داستان میشه....چون سائرون...ایسترلینگ ها و ... اینا به اراده و فکر و عقیده ی خودشون به اون پیوستند...

ایا ملکور دژ خودشو ول کرد تا اونارو فریب بده؟....تازه....

یه چیزی یادم اومد...

بگم؟

بگم؟...

شیطان وظیفش این بود که انسان رو شیفته ی ثروت بکنه....نه این که خودش عاشق طلا جواهر بشه...و از انسان...

جلو بزنه...در داستان دیدم..که نوشته..(ملکور با دیدن سیلماریل ها دیوانه شد...و فقط به فکر به چنگ آوردن اونا شد...)

این چجور شیطانی هست...که فقط یه شهر رو فریب میده؟... این چجور شیطانی هست که خودش بیشتر از من و تو

عاشق ثروت هست؟این چجور شیطانی هست که مردم ستاره ها رو...به زور میدزده و پلید میکنه؟

اگه سیلماریلیون رو خونده باشی میبینی که ملکور جاسوسانشو بین مردم میفرستاد و بین اونا تفرقه بوجود می آورد. شیطان هم وظیفه اش شیفته کردن انسان به ثروت نبود. شیطان به انسان حصادت کرد چون خدا انسان رو اشرف مخلوقات دونست و شیطان باید به انسان سجده میکرد ولی از روی غرور این کار رو نکرد و همه ی کارای شیطان برای اینه که از انسان بدش میاد و میخواد انتقام بگیره.

شیطان اگر یه فرشته بود...پس چرا این خصوصیات در وجودش بود؟...حال که من در احادیث معتبر خوندم که فرشته از گناه و سرپیچی به دور هست و وسوسه ی نفس را نمی خورد

مشکل همینه شیطان فرشته نیست. شیطان از جنه و از آتش ساخته شده. فرشته ها از آتش ساخته نشدن. شیطان میتونست گناه کنه چون فرشته نبود.

خوب...گفته شده که شیطان..سگ تربیت شده ی خداوند هست..برای آزمایش کل انسان ها...اون برای هدف ویژه ای آفریده شده...ولی ملکور...اگر برای همین هدف بود...پس چرا مرد؟....آیا مردمانی که بعد ها خواند آمد؟....انها ضعف ایمان نخواهند داشت؟...پس چرا ملکور مرد..تا انها نیز این امتحان را پس ندهند؟...چرا فقط در یک زمان خواص این اتفاق افتاد؟

کی گفته ملکور مرد! ملکور زندانی شد و به عدم فرستاده شد و در پیشگویی آمده که در آخر دوران باز فرار میکنه و جنگ بزرگی رو به پا خواهد کرد(dagor dagorath) و دوباره سرنگون خواهد شد.

و اگر شیطان نبود...چه کسی ملکور رو برای حکم رانی بر آردا وسوسه کرد؟

ملکور مظهر پلیدیه و این پلیدی در خودش بیشتر از همه است. ملکور نیازی به وسوسه شدن نداره خودش آماده ی این کاره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth

خطاب به turin turambar

اولا که والار به هیچ عنوان خدا نبودند و هیچ وقت هم ادعای خدایی نکردند ... اونها قدرت های آردا بودند و یه جور میشه گفت نایبانی از جانب ارو... بعدشم کجا اومدهخ که والار تولید مثل کنند؟؟!! {نکنه اون داستان خودتو ملاک قرار دادی؟ :دیی!!}

من خودم در مطلبی دیدم که گفته شده بود....آئوله خدای تمام چیز هایی هست که در آردا وجود داره...از جمله سنگ...خاک...

آهن...و از این قبیل چیز ها...حالا خودشون نگفتن...من تو داریم میگیم...(من نه) مه من ربطی نداره...من مطلبی رو که دیدم..

رو دارم شرح میدم..دیدم که نوشته آئوله به نوعی خدای اشیاء بود و دیگری خدای نور...دیگری غم خوار ...دیگر شاد خندان...

اول از همه پیشنهاد می کنم که سیلماریلیون رو بخونی برادر من

مشخص کن...که داستان باید با واقعیت ما..مقایسه بشه یا نه؟...یا به معنایی دیگر..

قابل مقایسه هست یا نه؟

ببین رذالت چیزی نیست که از ذاتی سرچشمه بگیره ... مثل سایه که هنگام فقدان نور بوجود میاد، شرارت هم هنگام نبود خوبی بوجود میاد ... ارو {اگر اون رو خدای بی نقص فرض کنیم} تنها آینور رو آفریده اما اینکه اونها شرارت رو انتخاب کنند دیگه با اون نبوده ... ینی اگر حتی کسی از نیکی روی گردان بشه پس فقدان این خصلت باعث بوجود آمدن رذالت خواهد شد ...

در ضمن هیچ اشکالی نداره که ما مسائل رو با جهان بیرون مقایسه کنیم...

راه پلیدی رو چه کسی نهاد؟...تا بقیه را دومی هم داشته باشن؟...

این حرفت عین این میمونه که میگی: نازگول ها میتونن دست از پیروی

سائرون بردارن...والار به من بگو چرا ملکور به وجود آمد؟ تا پلیدی به وجود بیاد؟

و چرا ارو جلوی اونو نگرفت؟...یا اصلا چرا آفرید؟...اگر در خلقت ملکور...

خیری وجود داشت...اون خیر چی بود؟...

واقعن تعجب می کنم! ... این دیگه چیزیه که همه قبول کردن اما شما هنوز داری با این دیدگاه ابتدایی نگاه می کنی که همه ی گناهان آدمی به خاطر فریب های شیطانه؟!! ... پس عقل و اراده این وسط کشک؟

از قدیملعیام شیطان یه پیشنهاد وسوسه بر انگیز به انسان میداد...انسان اونو اجابت میکرد...و بعد هم دچار درد سر میشد..

چیزی که هیتلر هم شد...و بقیه ی پلیدی ها هم شدن...این میشه فریب شیطان...پیشنهاد شیطان..فریب اونه.

جالبه الان حرف خودت رو نقض کردی ...

به خدا سوگند که حتی یه کلمه از چیز هایی که تو این تاپیک نوشتم رو خلاف هم توضیح ندادم...

به من بگو به کجای حرفم شک بردی؟...

خب این داستان از دور داره داد میزنه که " همه ش افسانه س" ... یه مقدار انسان باید بین واقعیت و داستان تفاوت قائل بشه ... یک مقدار تفکر کافیه به ارو قسم!

اگر به سوره ی ناس بیشتر نگاه کنی نوشته مِن شرِ وسواسلخناس

من از خودم چیزی رو نگفتم(به خدا!)

شما میخوای مثلا بگی که داستان تالکین جالب نبوده؟

تو فقط به این هفت سوال من جواب بده...و خلاص...من همچین چیزی از دهنم در اومد؟...

خب چه انتظاری داری؟ این یه داستان نوشته ی یک بشر و با اندیشه ی محدود بشری ... نباید انتظار فراتر از حد داشت که ... جذابیت داستان های تالکین با مقایسه ی با بقیه ی آثار مشخص میشه ... {که اونها هم نوشته های انسانهایی فانی بودند...}

بر منکر حرفت نعلت... :D

شمایین که دارین میگین راه راست رو باید از سیلماریلیون تشخیص داد...

پس اعتراف میکنین..که داستان ناقصه...و از ریشه چند غلط داره...

پس چرا در بخش اشتباه بزرگ تالکین...منو میخواستین ضایع کنین؟...

فرقی نداره...من فقط میخوام جواب سوالم رو بگیرم...

اون چه داستانی هست که ما از درکش عاجز هستیم؟...

شماها گفتین تالکین یه پروفسور بود..خیلی چیزا میدونست...

چه شد؟....صد سال زحمت کشید که در مقابل 7 سوال...

که فقط و فقط ...2 ساعت..در موردش فکر کردم..بی جواب بمونه؟....

اگر اشتباه میگم...اشتباهمو بگین...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

جواب دارن آسونه بود اگه کم بود

به خدا نمی دونم چی بگم

فقط حرف دوستانو تایید می کنم

من فقط کمی از نوشته هارو خوندم تا اونجا رو که خوندم باید جوابو گرفته باشی

توی ذهن خودمم همچین چیزیه اگه میخواستم جواب بدم

در هر حال

فقط یک سوال :

این مغزو از کجا آوردی ؟؟؟

( از لحاظ باهوشی نمیگم خدت میدونی :دی ببخشید اگه توهین میشه )

و یک چیز در مورد اسمت

همچین اسمی وجود نداره اگه گذاشتی مورگوت باید بعدش مینوشتی بائوگلیر نه ملکو

درستش اینه

مورگوت بائوگلیر

---------------------------------------

خیلی خوشحالم که آردایی های قدیمی رو می بینم که می تونن به مای تازه کار کمک کنن

ویرایش شده در توسط الوه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

الوه عزیز melkor morgoth مشکلی نداره،اصلا مشکلی نداره(اسم رو عرض میکنم)حتی از نظر معنی

melkor morgoth عزیز،همه این سوالا رو به نحو دیگه ای تو "اشتباه بزرگ تالکین" تکرار کرده بودی.

فکر کنم که اونجا بحث قانع کننده بود.

این که جایی خوندی آئوله یکی از خدایانه رو که نباید بگی! منم میتونم بگم که یه جا خوندم،استقلال پرسپولیسو برد تو بازی آخر.

در ضمن اونجا هم معنای خدا به معنی تحت الفضی اون اشاره میکنه.وقتی ما تو عامیانه هم میگیم "فلانی خداست"،شما فک میکنی طرف واقعا خداست؟

گفتی ملکور در فکر کشتن آینور بوده از اول و بعد پلید شده.نمیدونم اینو از دکون کدوم بقالی پیدا کردی،ولی بهت شدیدا توصیه میکنم(مثل سایر دوستان) که سیلماریلیون رو بخونی.

جوابی که به اولین پستت داده شده،فک کنم کاملترین جوابی بود که میشه داد:

خلق شیطان توسط خدا(یا حتی اینکه میگن خدا از سرنوشت همه ما آگاهه و میدونه که به کدوم سمت میریم) عینا شبیه همین مسا له است(میدونم می خوای الان از این استفاده کنی وبگی که تو اون یکی تاپیک من گفتم"ارو ،خدای دنیای ما نیست" اما همین هم هیچ تناقضی با حرف من نداره.تالکین یک دنیا بوجود آورده که بسیار به دنیای ما نزدیکه در بعضی جهات،و حتی کاملا برابر در بعضی موارد.حتی تالکین با زیرکی تمام تاریخ سرنگونی باراد دور رو سه یا چهار هزار سال پیش اعلام کرده(دقیقا یادم نیست) و دقیقا از همون زمان،خط و تاریخ وارد دنیای واقعی شده اند.در واقع خواسته یه جورایی حتی ذهن رو به این سمت ببره که دنیاش همون دنیای واقعی ماست،هر چند که هنوزم میگم این یه داستانه.)

تو پرسیدی خیر وجود ملکور چی بود؟

به نظرت اگه ملکوری وجود نداشت،چه دلیل منطقی ای برای اینکه الف ها به والار گوش بدن وجود داشت.؟اگه پلیدی نبود،ارزش خوبی چگونه مشخص میشد؟

اگه جهنمی وجود نداشت،به نظرت بهشت پشیزی می ارزید؟

علاوه بر همه این بحثای منطقی بالا،یه چیز دیگه هم میمونه:به نظرت بوجود آوردن یک دنیا فقط با خیر میتونه داستان خوبی بسازه؟ :D

یکی از اصول داستان های کلاسیک(در همه ژانر ها و مکاتب ادبی) وجود یک ضد قهرمان برای نشون دادن عظمت قهرمانه

به پست هایی که اینجا خودت زدی و جواب گرفتی نگاه کن.جدا پاسخ سوالاتت رو نگرفتی یا فقط میخوای مخالفت کنی؟

میگی داستان رو به هیتلر و شیطان و ... ربط ندیم.میشه بگی چرا؟چون جواب سوالت دقیقا از همونجا میاد؟تو میگی داستان ناقصه،چون تو دو ساعت سوالایی طرح کردی که به قول خودت تالکین از پاسخ دادن بهش عاجزه!

خود تو چه پاسخی برای هیتلر و فرعون داشتی؟(غیر از این حرفایی که ما زدیم نیود)پس اگه قرار باشه حرف ما در دنیای آردا که یه افسانه است،قابل قبول نباشه و داستان عاجز باشه،هیمن جواب ها برای دنیای کاملی مث این دنیا میتونه قانع کننده باشه؟یعنی اینطوری باید بگیم خدا نعوذ بالله عاجز بوده از ساختن دنیای بهتر.

خداوند در چند جا میگه در بعضی زمینه ها اصرار برای فهم آن نورزید چون به شرک میرسید.این یعنی خدا نمیتونسته جواب مارو بده یا ما نمیفهمیم؟(نمونه قرآنیش:در مورد بوجود آمدن خود خدا)

پی نوشت:

دیگه این توهم توطئه ات داره حالم رو به هم میزنه.کسی نخواسته تو رو ضایع کنه،چرا نمیفهمی که نظر مخالف به معنای ضایع کردن نیست؟

چرا متوجه نمیشی زمانی این همه آدم در مخالفت با حرفت ،حرفی رو میزنن،و البته همشون به طور قطع و یقین این دنیا رو بهتر از تو میشناسن،حتما یه جای حرفات ایراد داره؟

این بحث به شدت عالی و خوبه و چالش بر انگیز،چرا با اون حرفای سخیفت در آخر آخرین پستت میخوای خرابش کنی؟

کسی نگفته راه راست رو باید از سیلماریلیون تشخیص داد.اینجا دو تا نکته وجود داره که بهش دقت نکردی:

1:سازنده اون بحث برن بوده،نه همه ما، پس مضحکانه ترین کار اینه که اونو به همه تعمیم بدی.

2:برن اونجا هم ،اول از قرآن حرف زده،بعدش در یه مقایسه گفته:حالا اینجاست(یعنی بعد از مقایسه با قرآن) که میشه منظورش(دقت کن که فقط منظورش) از راه راست رو با سیلماریلیون تشخیص داد.

به نظرت تو این حرف گفته شده که فقط و فقط میشه از سیل راه راستو تشخیص داد؟یا گفته شده که از قرآن بهتره سیل؟

بهتره قبل از گفتن هر حرفی بهش خوب فکر کنیم.تو به خاطر ذهنیت بدی که از بچه های اینجا داری،آسمون رو به زمین میدوزی که بگی این حرفا غلطه و بعدش مثلا خوشحال میشی؟

جدا متاسفم :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth

خطاب به 3dmahdi

والار خدا نبودن و ارو اونها رو نزاییده اونها زاییده فکر ارو بودن یعنی ارو امر به خلق شدن اونا کرد و اونا بوجود اومدن. والار قدرت خلق کردن موجودات رو نداشتن به همین دلیل بود که ملکور الف ها رو دزدید و اونا رو به اورک تبدیل کرد چون قدرت خلق کردن رو نداشت و کسی که نتونه چیزی خلق کنه خدا نیست. والار فقط برای ساختن(نه خلق کردن) آردا فرستاده شدن.

سوال از تو دارم...تویی که ادعا میکنی.

اسمش یاوانا بود...

همسر آئوله که بود؟...

به من بگو مانوه و واردا چطور زوج شدن؟...

اینا کی بودن؟...چه حدفی در ازدواجشون بود؟...

شاید خود تالکین هم از درک اون عاجز بوده و به همین خاطر اونو همینجوری کپی کرده و دخل و تصرفی توش نکرده و به صورت مبهم باقی گذاشته

پس تو هم مثل اون دوستمون داری میگی تالکین اشتباه کرده...(پس چرا در تاپیکی که به اسم اشتباه بزرگ تالکین زده بودم)

این حرف منو تکذیب کردین؟...(همه)

نمیدونم منظورت از حمایت ارو از ملکور چیه ارو هیچ وقت پشتیبان ملکور نبوده. اینکه گذاشته ملکور به دست انسانها و الفها و والار سرنگون بشه حمایت نیست.

بزار یه چیزی بگم...

اگر ارو واقعا دشمن ملکور بود...پس باید به اون فرست نمیداد...

این سکوت ارو...برای والار و الفها و انسان ها...و تمامی مجودات سرزمین میانه...و آردا...

میتونسته گرون تر تموم بشه...ارو داره با سرنوشت آردا بازی میکنه؟...یا داره سعی میکنه نظام

مخلوق تشکیل بده؟...اصلا ارو چرا ملکور را آفرید تا این وضعیت پیش بیاد...

تو میگی چون یه خیر توش هست...

من میگم چه خیری توش هست...

تو میگی واسه این که مردمان آردا رو امتحان کنه...

من میگم مردمان آردا رو با شمشیر امتحان کنه؟.

یا با وسوسه؟...اصلا شخصیت ملکور یه شخصیتیی

هست که نمیتونه درست جا بگیره...چرا به وجود آمد..و چرا

رو به نابودی هست؟..این والا که یکی از هشت والار بزرگ بود..

چرا خیانت کرد؟...این خیانت اون چه دلیلی داشت...

در نتیجه باز هم این سوال رو به روتون میارم...

چرا ملکور ساخته شد تا این سوال هم به وجود بیاد؟...

ایا ملکور تنها برای تفرقه افکنی به میان چند تا از مردمان

آردا به وجود آمد؟...من میگم نه...این پیدایش...یه ریشه ی

عمیق تری داره که سوال ریشه ای اونم اینه

چرا ملکور به وجود آمد...در حالی که ارو از اون آگاه بود..

چه فایده ای جزء ضرر و کشتن وجود داشت؟...

بله شیطان همه رو فریب میده ولی یکی قالپاق دزد میشه یکی میشه هیتلر. این اختلاف به خاطر ذات آدمهاست اگه آدمی خوب باشه شیطان خودشم بکشه نمیتونه تبدیلش کنه به هیتلر

ایا کودک که به دنیا میاد...چاقو کش به دنیا میاد؟...یا قاتل؟....

اگر کودک معصوم به دنیا میاد...این یعنی اون اول...در ابتدا نه میدونه پلیدی چیه..

و نه میتونه مرتکبش بشه...چون خیلی کوچک هست...پس در نتیجه..شیطان..

مجبوره اونو فریب بده...پس ذات انسانی در هر صورت پاکه...ولی بعد ها مخشوش میشه..

و در مورد افراد خوب....کی گفته؟...من حتی شنیدم..شیطان..برخی از پیامبران به خصوص حضرت آدم را

فریب داده بوده...پس این ذات انسانی در ابتدا پاک هست...ولی بعد ها پلید میشه..

حالا تو میگی ملکور از همون ابتدا پلید بوده...

و حالا منم میگم..ایا ارو خودش با دستای خودش پلیدی را به شعر آردا منتقل میکند و به اون میگوید

این پلیدی از برنامه ی من است؟ کدوم عقل میتونه اینو تجزیه کنه؟...اگر اشتباه میکنم...اشتباهم رو بگو...

مشکل همینه شیطان فرشته نیست. شیطان از جنه و از آتش ساخته شده. فرشته ها از آتش ساخته نشدن. شیطان میتونست گناه کنه چون فرشته نبود.

آ...آ :D

داری حرف خودتو تکذیب میکنی؟...یادته قبلش چی گفتی؟..

شیطان هم از اول پلید نبود قبل از آفرینش انسان مقام خیلی زیادی داشت. یه نماز خوند که هر رکعتش دو هزار سال طول کشید. شیطان معلم فرشته ها بود و لقبش عزازیل (یا یه همچین چیزی) بود به معنی مربی. این مجسمه ای که توی حج بهش سنگ میزنن در آسمان چهارم منبر شیطان بوده که برای فرشته ها سخنرانی میکرده! مشکل شیطان با خدا از قضیه آفرینش شیطان شروع شد.

حالا یادت اومد؟....حرفهات از زمین تا به هوا متفاوته...حالا باید بپرسم...آتش پلید در بهشت ...اونم بالای منبر ...

چه غلطی میکرد؟...آتش پلید..در نماز...اونم چند هزار سال...چه غلطی میکرد...اصلا در بهشت چار میکرد...

لطفا بحث رو عوض نکن...خواهش میکنم... :D

منظور من آدمهای عقب افتاده نبود منظورم کسایی بود که به خاطر فشارهای زندگی مجبور شدن دنباله رو آدمهای پلید بشن گرچه میتونستن از راه بهتری زندگیشون رو بگذرونن.

تا آنجایی که عقل امر میکنه که به خدا کفر نوزیم...باید گناه نکنیم...حالا در شرایط واقعا استسنائی..

امر بالا ممکنه رخ بده...ولی تا زمانی که عقل هست...پس باید پیرو اون شد...و اگر این عقل نبود...

اون موقع مثلا یه آدم جانی هستش..و بیماری قتل داره و میخواد آدم بکشه...این بیماری در اختیار خودش نیست

پس حمکی براش نیس تا وقتی که اراده به کفش بیاد..

این داستانی رو که گفتی قبول ندارم چون هیچ کسی غیر از خدا قدرت زنده کردن رو نداره.

ببخشید...ولی یادم رفت بگم که شیطان نمرد که ابلیس بیاد زندش کنه...اگر تو این حدیث رو قبول نداری..

منم

آیا خدا نمی دونست که هیتلر و فرعون و نمرود آدمای بدی هستن. اینکه اونا رو خلق کرد برای این نبود که ببینه اونا خوبن یا بد. شاید برای این بود که به خودشون ثابت بشه؟ شاید قبل از اینکه به این دنیا بیان هی به خدا اصرار میکردن ما رو خلق کن خدا میگفته شما آدم بدی میشین و به جهنم میرین اما اونا زیر بار نمی رفتن. شاید ما هم همین کارا رو قبل از بدنیا اومدن کردیم ولی الان یادمون نیست

رو قبول ندارم...چون در جملت میگی شاید برای ... یعنی خودتم اتمینان نداری...

تورو خدا بحث رو به مذهب نکش.. :D

سوال رو جواب بده... :D

کی گفته ملکور مرد! ملکور زندانی شد و به عدم فرستاده شد و در پیشگویی آمده که در آخر دوران باز فرار میکنه و جنگ بزرگی رو به پا خواهد کرد(dagor dagorath) و دوباره سرنگون خواهد شد.

اینا رو میدونم..ولی فقط یادم رفت که اشاره کنم...اینارو همه در نظر من هستن...

بازگشت ملکور خودش یه تاپیکی شد که در بخش طرفداران ارباب حلقه ها یه بحث مفصل شد...

میدونم که نمرد...اونی که گفتم مرد...یه منظور دیگه ای داشتم...منظورم پیشبینی بود...

که قلب ملکور از سینه در میاد...ولی ارو با سکوت اشتباه خودش..داره دباره چوب به دست

ملکور میده..تا ملکور از ارو خوفی نداشته باشه...اگر ملکور میدونست خدای خودش...از این کارش

خشم ناک هست...هرگز حتی اسم پلیدی رو هم به زبون نمی آورد...ولی

سکوت ارو باعث شد ملکور جرعت و شجاعت پیدا کنه...

ملکور مظهر پلیدیه و این پلیدی در خودش بیشتر از همه است. ملکور نیازی به وسوسه شدن نداره خودش آماده ی این کاره

پس میخوایی بگی ارو خودش پلیدی رو با دستای خودش به موسیقی آینور دعوتش کرد...

..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth

خطاب به Tulkas Astaldo

گیرم که اون هم از نقشه های ارو بود...

ولی چرا سکوت کرده بود؟...

بد ترین کاری که میتونست بکنه این بود که ملکور را آفرید...

و به اون برتریت هم داد!!

و جزء هشت والار بزرگ شد

چرا یه موجود پلید انقدر باید عزیز واقع بشه..

من جواب این چرا را به طور کامل میخوام..

و جواب این هفت سوال را به طور کامل..

داری میگی پلیدی نباشه خوبی ارزش نداره...

به من بگو اصلا خوندی من در پستای قبلیم چی نوشتم؟

من برای بار هزاروم دارم اینو میگم..

اگر پلیدی هست تا خوبی عرضش پیدا کنه..

پس چرا الف ها ی پاک سرشت..به یک باره

به قعر بدبختی سقوط کردن؟...

در حالی که اونا هیچ اشتباهی مرتکب نشده بودن...

چرا ارو ملکور را آفرید تا الفها به نابودی برن؟..

اصلا چرا اجازه ی چنین کاری را داد؟...

چرا برای اثبات خوبی...حتما خوبی به بدی مبدل شه؟

در دنیای ما برای اثبات خوبی معمولا نفس رو مورد خشم قرار میدن.

به این منظور که خدایا من از منافع خودم میگذرم برای تو...

در این داستان ارو برای اثبات خوبی و عزیز کردن خوبی.

داره به وسیله ی ملکور...خوبی رو به بدی مبدل میکنه و

از بدی به وجود آمده جنگ به راه می افته.

که میشه همون دزدیدن الف ها و جنگ های دوره ی چهارم

فراموش نکن که اونا زمانی الف بودن..و نه به اشتباه.

نه به اراده ی خود...و نه خیانت...

آنها دزدیده شده و تبدیل به پلیدی شدن...

سائرون نیز برای قدرت گرفتنش...نه انسان را به بدترین

موجودات تبدیل کرد...البته در این مورد انسان ها خطا کردند.

ولی در مورد ارک ها...انها هیچ خطایی نکردن

چرا وقتی ملکور در جنگ خشم شکست خورد...

ارو حتی به یک مایای معمولی هم خشم نگرفت؟...

چرا در اونجا هم فرست داد تا سائرون رشد کنه..

و حلقه بسازه...؟

ارو حتی به پایین تر از سائرون

سوار سیاه...نزگول ها را نیز مانع رشدشون نشد...

بلفرض که تو حق داری...

ولی چرا وجود این پلیدی (ملکور و سائرون) فقط شامل یه دوره ی خواصی میشد؟...

مگر این طور نیست که نسل های بعدی چون ملکور را ندیدند..

انها به گفته ی پدران و اجدادشون شک میبرن....چیزی که حتی در دنیای ما نیز اتفاق می افته..

و ضرر های زیادی داره..

منظورم از کشتن آینور ها..جنگ بود..

یعنی مخالفانشو از میان برداره..

مثلا با الفها جنگ کنه.

منظورم از کشتن آینور ها..این نیست که آمده تا آینور شکار کنه..

منظورم اینه که مخالفان آینوری خودشو از میان برداره و راه رو برای پیشرفت هموار کنه..

منم خواهش میکنم اول به حرف من فکر کن...بعد جواب منو بده..

من فقط 7 سوال پرسیدم... و تا هستم...باید از این سایت...جواب بگیرم...

ناسلامتی اینجا یه فرومه و فروم هم جایی هست که مسئله ها مطرح و حل میشه..

اینم یه مسئله..از این همه تاپیک...نیازی نیست تو این تاپیکو به نوعی ربطش بدی به تاپیک دیگر..

اصل موضوع سر خدا یا خدایان نیست..

سر خلقت ملکر هست..

برای هزار یکمین بار میگم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth

خطاب به الوه

اولا...

بحث رو بخون..بعد جواب منو بده.

دوما ...

سوال رو با سوال جواب نمیدن

یعنی چی عقل رو از کجا آوردی؟

سوما...

من در خدمتم تا اگر پاسخی دادی..

روش بحث کنم..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth

تولکاس جان...اصلا شما درست...

ملکور پلید بود..و برای آزمایش کردن مجودات دیگر

درست شد...

ولی چرا ارو با این که میدانست ملکور یک خائن هست..اونو به اطاعت از امر خودش دعوت میکرد؟...

در صورتی که این یه بر خورد بی جواب و غیر منطقی بود..

هم به اون فرست میداد(سکوت میکرد)

و هم به امر خودش اونو دعوت میکرد(فرمان میداد)

در صورتی که میدونست اون خائن خواهد بود و بر خلاف میل ارو عمل خواهد کرد..

در این میان ارو نیز هیچ کاری نکرد و ملکور به راحتی آب خوردن میتونست زمین های آزاد رو تصرف کنه..

و بهار رو به خزان بکشونه...

ایا این دنیای ارو نبود؟...پس چرا به فکر بندگان و به فکر آنانی که نا عادلانه میمیرن نبود؟..

چرا به فکر کسایی که در این وسط حلاک میشن نبود؟...

چرا هیچ عملی در قبال جنایات بعد از اون(سائرون) نکرد؟...

حتی برای مقابله با ویچکینگ هم کاری نکرد..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo
از تو انتظار بیش از این نداشتم..

ماکه هر جا خواستیم تاپیک بزنیم..

دیدیم یکی داره داد میکشه..

هر جا پست زدیم..یکی متحم کرد...

تو داری فقط از تاپیک حرف میزنی

هیچ به سوالات من فکر نکردی...

میگن (عذر میخوام که انقدر صریح میگم):حماقت رو تو هر ظرفی بریزی فرقی نمیکنه،همینطور کینه رو.

به عنوان ناظر:غلط املایی داری

به عنوان کاربر:یک صفحه من کلا در مورد تاپیک نوشتم.فک کنم با توجه به جمله بالا،من باید بگم:از تو انتظار بیشتری نداشتم پسر جان

اگر این پلیدی دست رنج ارو بوده...

پس چرا ارو با دست خودش...پلیدی رو به موسیقی که در حال نواختن بود..وارد کرد؟..

مگر نمی دونست که اون پلیده؟...

مگر نمیدونست که این کار اشتباه هست؟...

گویا حرف های دوستان رو نمیخونی.بحث ما اینه که وارد شدن اون به موسیقی اشتباه نبود،اصلا جزئ برنامه بود

گیرم که اون هم از نقشه های ارو بود...

ولی چرا سکوت کرده بود؟...

بد ترین کاری که میتونست بکنه این بود که ملکور را آفرید...

و به اون برتریت هم داد!!

و جزء هشت والار بزرگ شد

چرا یه موجود پلید انقدر باید عزیز واقع بشه..

من جواب این چرا را به طور کامل میخوام..

و جواب این هفت سوال را به طور کامل..

خیلی دارم تلاش میکنم جواب سوالت رو با سوال ندم.جواب این رو در پست قبلیم دادم ولی برای اینکه ایندفعه بخونیش دوباره میگم:

اولا ملکور قبل از رفتار شریرانه اش جزئ هشت والای اعظم مذکر(والا های اعظم پانزده تا بودن) بود و البته از بهرتین خادمان ارو،خیلی قبل تر از اینکه ائا بوجود بیاد.بعد از خرابکاری هاش تو آردا هم از والا بودن طرد شد(باز هم توصیه:سیلماریلیون رو بخون بعد در مورد چیزایی که بزرگتر از سطح معلوماتته حرف بزن)

اری میگی پلیدی نباشه خوبی عرضش نداره...

به من بگو اصلا خوندی من در پستای قبلیم چی نوشتم؟

من برای بار هزاروم دارم اینو میگم..

اگر پلیدی هست تا خوبی عرضش پیدا کنه..

پس چرا الف ها ی پاک سرشت..به یک باره

به قعر بدبختی سقوط کردن؟...

در حالی که اونا هیچ اشتباهی مرتکب نشده بودن...

چرا ارو ملکور را آفرید تا الفها به نابودی برن؟..

اصلا چرا اجازه ی چنین کاری را داد؟...

چرا برای اثبات خوبی...حتما خوبی به بدی مبدل شه؟

به عنوان ناظر:باز هم همون غلط املایی معروف

به عنوان کاربر:همه الف ها پاک سرشت نیستن(الف تاریک هم در دنیای تالکین هست)

اینکه اورک ها موجوداتی قابل ترحمند،به دلیل اینکه یه زمانی الف بودن،واسه من قابل درکه،ولی باید به نظر نویسنده احترام گذاشت.

برای اثبات خوبی،خوبی به بدی مبدل نشده.در کل کتاب های تالکین اگه ببینی،نحوه صحبت در مورد اورک ها اینطور نیست که اونا معنای بدی هستند،شریر هستن،انزجار بر انگیز هستن ولی در عین حال در خدمت بدی ات،نه خود اون.تاریک مطلق تو این دنیا خود ملکوره.

ارو خداست،نه حل و فصل کننده همه موارد که.

میگی سوال نکن،ولی واقعا میخوام بدونم،چرا خدا جلوی استالین،هیتلر،رومل،چرچیل،صدامو ... رو نگرفت؟نمیتونست؟یا نمیخواست؟یا چرا جلوی شیطان گرفته نمیشه؟میگیم که ابلیس از خدا وقت خواسته تا اونجایی که میتونه انسان رو به گمراهی بکشونه تا نشون بده که انسان آنطور که خدا فکر میکند،نیست و البته خدا هم بهش مهلت داده!چرا نمیشه همچین حقی رو برای ارو به عنوان خدای داستان قائل شد که به ملکور فرصت بده؟

علاوه بر اون ائا جایی بود که با موسیقی آینور ساخته شده بود و از همون اول هم قرار بود،آینور در ساختش بکوشن و به نظر من حتی ارو دخالتش در مورد نومه نور هم کاملا بیخود بود

در دنیای ما برای اثبات خوبی معمولا نفس رو مورد خشم قرار میدن.

به این منظور که خدایا من از منافع خودم میگذرم برای تو...

در این داستان ارو برای اثبات خوبی و عزیز کردن خوبی.

داره به وسیله ی ملکور...خوبی رو به بدی مبدل میکنه و

از بدی به وجود آمده جنگ به راه می افته.

جمله اولت که بیشتر به کارای مرتض ها شبیه و برخی فرقه های صوفی ها.(اسم نمیبرم)

ببین در این دنیا،یک سری بدی وجود داره(گناه ها،ظلم،تجاوز و....) یک سری افراد انجامش میدن و میشن بد،یه سری انجامش نمیدن و میشن خوب.

اونجا هم همینطوره(اگه ملکور رو مثل شیطان در نظر بگیریم،خواسته های ملکور میشوند گناه ها،ظلم،تجاوز و...کسانی هم که انجام میدن،انسان های دون پایه،اورک ها و.... میشوند بد و کسانی که در مقابل راحت طلبی ها قرار میگیرن میشن خوب.)

بوجود اومدن بدی(یا به قول تو تبدیل خوبی به بدی)به صورت مستقیم موجب ارزش خوبی نمیشه.کسانی ارزش خوب بودن رو دارن(چه اینجا و چه اونجا) که در مقابل بدی مقاومت میکنن(تو این دنیا در ساده ترین حال با کشیدن سختی ترک گناه و در بعضی از موارد دفاع از ناموس و وطن و....).تو دنیای آردا به علت شیوه نگارش حماسی ای که داره بدیهیه که مقابله با بدی از طریق جنگ صورت میگیره.

این مشکلی ایجاد میکنه؟

که میشه همون دزدیدن الف ها و جنگ های دوره ی چهارم

باز هم زاییده های ذهن خودت رو وارد بحث کردی!اگه داری در مورد دنیای تالکین و نوشته های اون صحبت میکنی،بیجا میکنی که بحث دوران چهارم رو وسط میکشی

سائرون نیز برای قدرت گرفتنش...نه انسان را به بدترین

موجودات تبدیل کرد...البته در این مورد انسان ها خطا کردند.

ولی در مورد ارک ها...انها هیچ خطایی نکردن

سارون؟ باز هم قضاوت اشتباه؟

سارون اونها رو وسوسه کرد،فقط همین.همونطور که شیطان وسوسه میکنه،اونا آزادانه حلقه رو پذیرفتند و بنده اون شدن.این اتفاق تو این دنیا نمی افته؟

اما در مورد اینکه الف ها تقصیری برای اورک شدن نداشتن: واسه همینه که تو کتاب اومده کثیفترین و شریرانه ترین کار ملکور،همین تبدیل الف ها به آدم هاست،نه حتی نابودی دو درخت!(تا یادم نرفته،تو یه جا گفتی که ملکور تو این عکسی که گذاشتی شمشیر دستشه پس به زور شمشیر میخواسته همه رو بد کنه.لازم به توضیحه این آواتار جنابعالی که البته نصفه نیمه گذاشته شده،صحنه ای از نابودی دو درخت توسط ملکور و اونگولیانته و طبیعیه که برای نابودی درخت،از وسوسه نمیشه استفاده کرد)

چرا وقتی ملکور در جنگ خشم شکست خورد...

ارو حتی به یک مایای معمولی هم خشم نگرفت؟...

چرا در اونجا هم فرست داد تا سائرون رشد کنه..

و حلقه بسازه...؟

ارو حتی به پایین تر از سائرون

سوار سیاه...نزگول ها را نیز مانع رشدشون نشد...

به عنوان ناظر:باز هم غلط املایی

به عنوان کاربر:

اولا سارون مایا یی معمولی نیست و جزئ قدرتمندتریناشونه.نبرد خشم هم اصلا از وال توسط ارو سازماندهی نشده بود که خود ارو بیاد خشم بگیره.اینکه سارون هم مورد قضاوت قرار نگرفت به خاطر این نبود که نخواستن محاکمه اش کنن!به خاطر این بود که فرار کرد و دستشون بهش نرسید.

در مورد نزگول ها قبلا توضیح دادم. والبته کلا در این مورد در جای جای صحبتم توضیح دادم که ارو نباید در آردا مداخله میکرد،چون از اولش نمیخواست که مداخله کنه.(مقایسه کن با همون بحث هیتلر و ....)

تو هی داری یه سوال رو به عنواین مختلف تکرار میکنی.

اول میگی به ملکور چرا فرصت داد،بعد میگی حالا چرا به سارون فرصت داد،بعد میگی حالا چرا نزگولا؟بعد دوباره میگی چرا به ملکور فرصت داد.اگه دقت کنی جواب همه این سوالا یکی ان

ولی چرا وجود این پلیدی (ملکور و سائرون) فقط شامل یه دوره ی خواصی میشد؟...

مگر این طور نیست که نسل های بعدی چون ملکور را ندیدند..

انها به گفته ی پدران و اجدادشون شک میبرن....چیزی که حتی در دنیای ما نیز اتفاق می افته..

و ضرر های زیادی داره..

خب خودت که جواب خودت رو تا حدودی دادی.

تو دنیای ما هم همیچین چیزی هست!جوابی واسش داریم؟نه!

در ضمن تالکین ادامه نداده نوشتن داستان رو!

شاید در ادامه میدیدیم که مثلا یکی از خدمت گذاران سارون میشد نماد بدی!تا بینهایت که نمیتونست بره جلو!

طبق روال منطقی داستان نویسی یه جا باید خوبی بر بدی تو داستان پیروز میشد

داری بحث رو از مدارش خارج میکنی..

این تاپیک رو به اون تاپیک ربط میدی..

یکی از بحثامو واسه یه جمله پاک میکنی..

من حالا اینجام..تا فقط جواب این 7 سوال رو بگیرم..

این هفت تا سوال رو در پست اول نوشتم..

حالا تو بخونشون..

و جوابشون بده...

یا علی..

بسم الله

خطاب به جمیع حضار: من دارم بحث رو از مدارش خارج میکنم؟ :D\

بازم گفتم که تو مشکلت جای دیگریه،نه این سوالا،من گفتم سوالاتت مثل همون تاپیکه،تو حالا در مورد ورایش پستت و بقیه چیز ها هم داد سخن میدی

اول بدون منظورم از اون حرف چی بود..

منظورم از کشتن آینور ها..جنگ بود..

یعنی مخالفانشو از میان برداره..

مثلا با الفها جنگ کنه.

منظورم از کشتن آینور ها..این نیست که آمده تا آینور شکار کنه..

منظورم اینه که مخالفان آینوری خودشو از میان برداره و راه رو برای پیشرفت هموار کنه..

منم خواهش میکنم اول به حرف من فکر کن...بعد جواب منو بده..

آقایون کسی از کشتن آینور ها غیر از معنایی که من برداشت کردم،معنایی برداشت میکنه؟

اگه منظورت چیز دیگریه،از اول همون چیز دیگه رو بگو.ملت که مسخره شما نیستن.

اون نیومده بود با الفها بجنگه،اومده بود که خودش رو فرمانروای اونا بکنه.خب الف ها قبول نکردن و نتیجه این قبول نکردن،کشتن اونا بود.!

مظمئن باش اگه مانوه هم قبول میکرد که ملکور هر کاری خواست،بکنه اصلا جنگی بین آینور هم صورت نمیگرفت

من فقط 7 سوال پرسیدم... و تا هستم...باید از این سایت...جواب بگیرم...

ناسلامتی اینجا یه فرومه و فروم هم جایی هست که مسئله ها مطرح و حل میشه..

اینم یه مسئله..از این همه تاپیک...نیازی نیست تو این تاپیکو به نوعی ربطش بدی به تاپیک دیگر..

اصل موضوع سر خدا یا خدایان نیست..

سر خلقت ملکر هست..

برای هزار یکمین بار میگم.

بحث رو از مدار خارج نکنین..

من دارم در مورد ملکور حرف میزنم..

نه از خلقت حضرت آدم..و شباهت داستان..

اینا نتیجه گیری های نهایی هستند..

که العان مورد بحث قرار نمیگیرن..

من جواب میخوام...فقط همین...

یکی منو قانع کنه..

در مورد پست آخر:خلقت ملکور کاملا شبیه شیطانه و هیچ تفاوتی ندارن.سعی نکن که بگی چون اسم اون شیطانه،کاراشون و هدفشون یکی نیست

درسته اینجا فرومه و تو فروم همه جواب میدن،اما هیشکی وظیفه قانع کردن کسی رو نداره.همه اینجا نظرات رو میگن و بحث میکنن.کسی قرار نیست اینجا شکست بخوره یا قبول کنه که اشتباه میکرده.هر چند که اگه این رو قبول کنه،نشون میده که قابلیت پذیرشش رو داره.

به قول معروف:کسی که خودشو به خواب زده رو نمیشه بیدار کرد

پی نوشت:تا اینجا خواستم جواب همه سوالاتت رو داده باشم و به نظر خودم کامل و جامع جواب دادمفاگر که بخوای درست بر رسیش کنی.

دیگه جواب سوالهای با این مضمون رو نمیدم.امیدوارم حرف تازه ای برای ادامه دادن وجود داشته باشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth
میگن (عذر میخوام که انقدر صریح میگم):حماقت رو تو هر ظرفی بریزی فرقی نمیکنه،همینطور کینه رو.

برداشت غلط خودتو به من نصبت نده چرا که کینه چیزی نیست که تو از من به اشتباه برداشت کردی...

تو افکار منفی رو به خودت میگیری...و حالا اونو به من نصبت میدی...

گویا حرف های دوستان رو نمیخونی.بحث ما اینه که وارد شدن اون به موسیقی اشتباه نبود،اصلا جزئ برنامه بود

گویا خودتم پستای منو نمیخونی من از گفتن این حرف میدونم که اشتباه نبود...منظورم از اشتباه عواقب بعد و بعدش بود...

که ملکور خائن خوانده میشه...باز هم تکرار میکنم..آیا از گرفتاری ها و از بدبختی ها خبری نداشت؟یا به منظوری این کار را کرد؟

آن منظور را به من توضیح بده..به من بگو برنامه ی ارو در سرش چه بود؟...چه منظوری را داشت؟.

خیلی دارم تلاش میکنم جواب سوالت رو با سوال ندم.

برات آرزوی موفقیت میکنم...

اولا ملکور قبل از رفتار شریرانه اش جزئ هشت والای اعظم مذکر(والا های اعظم پانزده تا بودن) بود و البته از بهرتین خادمان ارو،خیلی قبل تر از اینکه ائا بوجود بیاد.بعد از خرابکاری هاش تو آردا هم از والا بودن طرد شد

علت انگیزه ی ملکور برای برتریت و حکم رانی چه بود؟...اصلا این انگیزه را چه کسی به اون القا کرد؟..

من شنیده بودم شیطان برای وسوسه ی انسان به اون وعده ی مقام میده...به اون وعده ی دروغ میده..به اون وعده ی

بزرگی میده...نه این که شیطان خودش عاشق حکومت کردن باشه...اون کدوم شیطانه که خودش فریب ابزار فریفتنشو میخوره؟ من شنیدم شیطان برای فریب دادن انسان از ثروت استفاده میکنه...چطور شد که ملکور شیطان زود تر از هر کسی عاشق سیلماریل ها شد...حرف من بی جاست؟...یا حرف تو؟...تو هیچ کدون از سوال ها رو پاسخ نمیدی هیچ از زیرشون فرار هم میکنی...و گه گاهی از روی بعضی هاشون به راحتی میپری...و قبل از خوندن پستای قبلیم..منو متحم میکنی...برام فرقی نداره در یه کلمه هزار غلط املائی داشته باشم...فقط از ابزار کیبرد و فروم و از انگشتم برای انتقال منظورم استفاده میکنم...

همه الف ها پاک سرشت نیستن(الف تاریک هم در دنیای تالکین هست)

اینکه اورک ها موجوداتی قابل ترحمند،به دلیل اینکه یه زمانی الف بودن،واسه من قابل درکه،ولی باید به نظر نویسنده احترام گذاشت.

در این جا باز شروع به جاخالی دادن کردی و میخوایی با موضوعات بی ربط بحث رو از مدا به در کنی...من در مورد الف های

بیگناه حرف میزنم شما در مورد الف سیاه..شما بی جا کردی که به حرفم دقت نمیکنی...من بار ها گفتم..الف های پاک..

نگفتم الف...گفتم الف های پاک...پس بنابر این در این مورد هم کوتاهی کردی و اشاره ی تو به خود سوال نیست...تو از درگیری با جواب سوال فرار میکنی...در پست قبلیم گفتم که بلفرض که ملکور سگ ارو بود...حالا از این سگ چرا انتظار اطاعت داشت؟در صورتی که میدونست اون یه مجود پلید و خائن هست...و تازه بهتر هم میشه...منظورت از احترام به نویسنده چیه؟...منظورت چیه نویسنده نظرش این بوده؟...میشه حرفتو بیان کنی؟

جمله اولت که بیشتر به کارای مرتض ها شبیه و برخی فرقه های صوفی ها.(اسم نمیبرم)

میدونم تا حدی بی ربطه و علتش هم بر میگرده به خود شما ها که دارین دین رو با داستان مقایسه میکنین..

منم هزار بار گفتم بحث رو از مدار نبرین بیرون..واسه همین حرفت بود که میدونستم به من میزنیش...آخرش هم کاسه ها رو

سر ما خراب میکنی

نحوه صحبت در مورد اورک ها اینطور نیست که اونا معنای بدی هستند،شریر هستن،انزجار بر انگیز هستن ولی در عین حال در خدمت بدی ات

کلمه به کلمه ی این حرفت رو لازم بود نقل قول بزنم ولی در یه جواب میخوام خلاصت کنم...وقتی شمشیر ارک به طرف پاکی هاست وقتی به بد ات خدمت میکنن.. و وقتی از نور خورشید و پاکی ها بیزارند..پس یعنی اونا کاملا به نابودی پیش رفتن..

و جسم پاکشون ( به زور) به ناپاکی مبدل شده...آنها از خودشون ربوده شدن..پس اگر قرار باشه در این دنیای خیالی امتحانی گرفته شه..تکلیف این افراد را چی میگی؟..انها چه اشتباهی کردن که با این درجه سقوط کردن؟...آیا ارو ملکور را ساخت تا فقط عده ای را مورد امتحانش قرار دهد؟...پس نسل های بعدی چه تکلیفی دارن؟..اگر قرار باشه امتحانی پس گرفته شه پس چرا این امتحان را یکی بدهد...و دیگری ندهد؟...اصلا اون امتحانی که میگی...تعریفی هم براش داری؟...یا مارو مسخره کردی؟

اگر جواب میدی چرا کامل نمیدی؟..آقا کامل جواب بده....تا مشکل خودتو نندازی به گردنم...

میگی سوال نکن،ولی واقعا میخوام بدونم،چرا خدا جلوی استالین،هیتلر،رومل،چرچیل،صدامو ... رو نگرفت؟نمیتونست؟یا نمیخواست؟یا چرا جلوی شیطان گرفته نمیشه؟

باز هم در اینجا مارو مسخره ی خودت کردی..و داری اشاره ی بیجا میزنی...جواب میخوایی؟...بیا:

اون از حکمت خداوند بود.که در مورد واقعیت صدق داره

یا چرا جلوی شیطان گرفته نمیشه؟

این دیگه از اون حرفا بود...خداوند از حمایت ما...شیطان رو دور میکنه...

میگه اسم منو بگین تا شیطان نتونه به طرفتون بیاد.با من باشین تابه دور از شیطان باشین.

روش های شیطان رو گفته...قرآن رو برامون آورده...این همه پیامبر برامون فرستاده...

ابزار فریب شیطان که زن..ثروت غرور(واقعا) دروغ(مادر گناه) نفس و ... رو برات گفته..

و حتی در جایی دیده شده که شیطان توسط فرستاده های خدا کشته میشه...

از بهشت رانده شد....با اون دشمنی شد... اونو تنها گذاشت...حالا باز هم میگی جلوشو نگرفت؟

خداوند با حمایت ما جلوی اونو گرفت...و میگیره.

چرا نمیشه همچین حقی رو برای ارو به عنوان خدای داستان قائل شد که به ملکور فرصت بده؟

تو باز هم همون اشتباه رو داری میکنی...شیطان نمیتوانست آسیبی بزند...و فقط در افکار ها وجود داشت...

پس خدا به اون فرصت داد تا بتونه به زمین بیاد در ضمن...شیطان سگ تربیت شده ی خدا بود... و از اول هم واسه این کار بود..

و از اول اول پلید بود...و عبادت درازی هم که کرده بود..همش تظاهر بود..ولی در مورد ملکور این حرف صدق نداره..

چون ملکور در هیچ جا پلید به وجود نیامد...تا کم کم پلید شه...ایا ارو نیز ملکور را آلوده خلق کرد؟...و اگر در پلیدی خلق شد...

پس یه اشاره از اونو برام بکن که داستان کرده باشه...یعنی ارو برای موسیقی والار یه پلید ساخته بود و با این که واقفش بود گذاشت اون رشد کنه؟...تو هم که فرصت دادنشو تایید میکنی...اگر اون اومده باشه که بنده های ضعیف رو از راه به در کنه..

قبول دارم که اون یه شیطانه..ولی هدفی که داشت تصرف آردا بود...میشنوی...تصرف آردا...نه امتحان بنده های خدا...

و ارو در این میان فقط داشت تماشا میکرد و گه گاهی برای این که حوصلش سر نره یه کارایی هم میکرد که تاثیراتش بعد ها

کم و کمتر میشد...پس هی نگو ارو ملکور را برای امتحان بنده هاش آفریده...اصلا بگو ببینم...این حرف در کدوم قسمت نوشته شده؟ ایا دلیلی برای این که بگی اونو برای امتحان بنده هاش فرستاده داری؟...اینو از روی کدوم بنا و اساسی میگی؟..ایا تالکین خودش اشاره کرده بود؟و اگر اشاره کرده بود...در کجا و اونو برام بگو..

علاوه بر اون ائا جایی بود که با موسیقی آینور ساخته شده بود و از همون اول هم قرار بود،آینور در ساختش بکوشن و به نظر من حتی ارو دخالتش در مورد نومه نور هم کاملا بیخود بود

پس آتش بیار معرکه خود ارو هستش...ارو اتش ملکور رو به مرور زمان شعله ور میکنه...و اونو به جون آردا میندازه

و تو هم که داری میگی ارو حتی کوچکترین کمکش رو هم نباید میکرد...پس این وسط ارو چه غلطی کرده ؟ ارو چه یاری به

بنده هاش میرسونه..؟جزء دردسر...با این حرفت داری میگی دشمن واقعی آردا خود ارو بود که از همون اول با آفرینش ملکور که به قول خودت(ازمایش جمعی از مردمان آردا اونم با شمشیر و گرز) آتش رو به آردا انداختو رفت...

اصلا چیزی رو که نوشتی...خوندی؟ این دلیلت با اون دلیلت اصلا یکی نیست...پس ارو نه تنها با ملکور مقابله نکرده که هیچ...

با فرصت دادن.. و یاری نرسوندن به آردا و موجوداتش و آفریدن اون ( که اسمشو میزاری امتحان آردا) باعث حمایت اون هم شده..پس یه جورایی ارو و ملکور دستشون تو یه کاسه میره...البته اینو من نمیگم ولی باز تاب حرفت میشه این..حالا میگی اون کارارو به خادمانش سپرده...گیرم که اون امتحانی که میگی این امتحان هست...اگر اونا هم نمیتونستن چی؟...مشکل انقدر بزرگ شده بود که آردا و مجوداتش...شده بودن کشتی در دریای طوفانی که هر لحظه امکان داشت ملکور به دشمنانش ظفر یافته و چیره شود...این عمل ارو میتونه خودش فرصت خوبی باشه که ملکور از نقص های نایبین که طبیعتا یه مخلوق هستن و به قول خودت ارو فقط قطره ای از قدرت خودشونو به اونا هدیه کرده بود... رو مورد سوء استفاد قرار بده..و حتی در مبارزه با برخی از آنها...پیروز بشه...ارو خودش بر این وضعیت واقف بود و میدونست ولی حتی علم مبازه رو هم به علمی

ضعیف واگذار کرد...و گفت شما نقش بازی کنین..من نگاه کنم...و اون والا ها و دیگر آینو ها حتی لحظه ای فکر نکردن که این جنگ..برای امتحان چه کسی هست؟...برای چجور امتحانی؟امتحان وفا داری؟ ایمان...؟ مبارزه؟ هوووش؟ کدوم؟ البته این برمیگرده به خود نویسنده که اشاره ای نکرده...(نمیخوام بگم داستان ناقصه) اگر ارو ملکور رو بنا به گفته ی تو برای امتحان بنده هاش خلق کرد...توضیح بده این امتحا چه امتحانی هست؟ اتحان مهارت در مبارزه؟امتحان تیز هوشی؟ امتحان ایمان؟ اگر قرار باشه ارو مخلوقات خودشو امتحان کنه پس چرا یکی رو میکنه و دیگری رو نه؟ و این امتحان رو چرا به اونا شرح نداده؟ لااقل خدای ما از اول دشمنشو معرفی کرده و راه های دشمن رو هم معرفی کرده...از آسیب زدن اون به ما جلو گیری کرده و تدارک امتحانی رو دیده و اون امتحان هم امتحان روح..اخلاق انسانیت خوبی و پایداری در عهده...ولی ارو چه امتحانی رو میخواست از بنده هاش بگیره؟خودت میگی امتحان مخلوقات واقعی...(پس چرا ملکور فقط جمعی از مردمان آردا را مورد امتحان خودش قرار داد؟) چرا ایسترلینگ ها و عده ای دیگر رو برای امتحان اخلاق و بندگی قرار داد و دیگری رو امتحان مبارزه و اونیکی رو امتحان صبر ؟...و یکی رو هم اصلا امتحان نکرد...اونم نسل آینده بود...که بعد از ملکور می آمد...ناراحت نشی ولی

خدایی که اداره ی عمور جهان خودشو با مجوداتش...به خادمانش...و یا حتی غیر خودش...منتقل کنه..در واقع انگار کارا رو به دست یه آدم ناشی سپرده...و ملکور رو هم به وسط کشونده که چی؟... در این میان چه منظوری برای ارو وجود داشت که گفت اون پلیدی از برنامه ی منه...و گذاشت با این حرف...ملکور شیطان بزرگ..که معلوم نیست پلیدی خودشو از کدوم جهنم دره ای به ارث برده...زنده بمونه...میتونم بگم هر سوال این تاپیک...اشاره به یه دنیا مطلب گفتنی داره..که همشون به هم گره خوردن...و همه رو باید جواب داد...اگر قرار باشه جوابی رو برای سوالم بزاری...جوابی باشه که جامع باشه...

اینو هزار بار نمیگن...

ببین در این دنیا،یک سری بدی وجود داره(گناه ها،ظلم،تجاوز و....) یک سری افراد انجامش میدن و میشن بد،یه سری انجامش نمیدن و میشن خوب.

به همین راحتی...؟

یعنی معما رو در نظرت چجور حل کردی که هزاران نکته رو از نظر انداختی؟

بدی..پلیدی...تجاور...را چه کسی...یا چه چیزی القا میکند؟ تو میگی ملکور بدی و پلیدی بود...و تاریکی مطلق..

این تاریکی چرا اجازه داشت تا در موسیقی آینور موسیقی سر دهد؟..و ارو هم از اون طرف بگه میدونم از برنامه های منه...

صد در صد ملکور پلید نبود..و توسط یه عامل بیرونی پلید شد...در هیچ جای داستان نیامده که ملکور از همان اول پلید خلق شد...بلکه گفته شده ملکور بعد ها شورش کرد...یعنی پلید نبود...ولی بعد ها پلید شد...اگر میخوایی ملکور رو با شیطان خودمون مقایسه کنی..باید اینو بدونی که...شیطان...از همون اول اول اول با همون تظاهر به عابد بودنش...و سخنرانی در منبر برای فرشتگان...معلوم بود که اصلا فرشته نبود...اون یه چیز دیگه بود...اون از آتش بود...اگر شیطان فرشته بود...هیچ وقت

سرپیچی نمیکرد...و جرعت این کار را نداشت...من یه چیزایی در مورد شیطان میدونم که میتونم بگم مثال شیطان..از ریشه غلطه...و قابل مقایسه نیست..چون ملکور واقعا یه شخصیت بی هدف بود...ولی شیطان چرا...اگر اشتباه میگم بهم بگو...

ملکور یکی را با زور آزمایی امتحان کرد و یکی را با وسوسه...و هزاران نفر شاید هم میلیارد ها نفراز افراد آینده را بی امتحان گذاشت...پس این چجور امتحانی هست که نصف کلاس امتحان فارسی میدن..نصف کلاس امتحان ریاضی نصف کلاس امتحان ورزش و نصف کلاس هم اصلا امتحان نمیدن...اگر قرار امتحان داده بشه.. و بنده های ارو مورد آزمایش قرار بگیره..باید همه...و به صورت یک پارچه و یک رنگ امتحان بدن..نه یکی امتحان بده یکی نه...البته این زاییده ی فکر تو هست..نه تالکین..

تو پاسخی پیدا نمیکنی و اینو میگی...لا اقل مثال میزنی..یه مثال خوب بزن...

اونجا هم همینطوره(اگه ملکور رو مثل شیطان در نظر بگیریم،خواسته های ملکور میشوند گناه ها،ظلم،تجاوز و...کسانی هم که انجام میدن،انسان های دون پایه،اورک ها و.... میشوند بد و کسانی که در مقابل راحت طلبی ها قرار میگیرن میشن خوب.)

میگی ارک ها..؟ بزار یه چیزی برات مثال بزنم...قضیه ی ارک ها شبیه به یه شاگردی هست که قبل از امتحان...صفر گرفته...

یعنی قبل از این که معلوم بشه ایا اون میتونه نمره بگیره یا نه...معلم (ارو) بهش صفر میده...و تو داری میگی اون لیاقت نمره ی بیشتر رو نداشت...منو تو کسی نیستیم که بفهمیم کی بیشتر و لایق تر از کس دیگس...قضیه ی ارکها پر از چیز هایی است که اگر بگم...واقعا چیز های پنهان زیادی رو رو کردم...مثلا اگر قراره در این امتحان ارو به کسایی که امتحان دادن نمره بده..

پس چرا نمره ی ارک ها رو قبل از امتحان دادنشون -0- داده؟ چرا از اونا امتحان نگرفت؟ و اگر گرفت چه امتحانی؟ میشه امتحانی که ارکها دادن رو توضیح بدی؟ نا سلامتی انها زمانی الف بودن..ولی بعد ها ارک شدن...و ارو نابودی اونا رو تایید کرد...

الف ها قبل از امتحان دادن دزدیده شدن...پس این یعنی اونا نمره رو قبل از امتحان گرفتن...یعنی ارو نمیزاره تا اونا امتحان بدن...درسته؟

کسانی ارزش خوب بودن رو دارن(چه اینجا و چه اونجا) که در مقابل بدی مقاومت میکنن

مگر الف های پاک این کار را نکردن که به پلیدی ملکور دچار شدن؟

مگر آنها برای ملکور کارت دعوت فرستادن که اون بیاد تا اونارو بدزده؟

مگر اونا خودشون رفتن به محله ی ملکور... اونا سرشون تو لاک خودشون بود..

پس چرا ملکور دزدیدتشون و پلید شدن؟چرا قبل از امتحان دادن صفر گرفتن؟

آش نخورده دهن سوخته؟اصلا این کلمه ی امتحان رو از کجا آوردی؟ هنوزم میگی ملکور آمده بود تا

مخلوقات ارو را امتحان کنه؟

(تو این دنیا در ساده ترین حال با کشیدن سختی ترک گناه و در بعضی از موارد دفاع از ناموس و وطن و....).تو دنیای آردا به علت شیوه نگارش حماسی ای که داره بدیهیه که مقابله با بدی از طریق جنگ صورت میگیره.

این مشکلی ایجاد میکنه؟

بله مشکل ایجاد میکنه اونم اینه:

چرا انقدر با این که هم نظر هستین...اصلا تفکر شما عین هم نیست؟اگر پیامای قبلی رو بخونی این جمله رو میبینی:

3dmahdi نوشته:

ملکور ایسترلینگ ها رو با وعده زمینهای بلریاند و حکومت بر بقیه انسانها دنباله رو خودش کرد و بعد بهشون خیانت کرد.

این حرف 3dmahdi با اون حرف تو....یکیه؟ این پاسخی بود که از 3dmahdi در مورد امتحان ملکور گرفتم..حالا تو هم یه پاسخ دیگری میدی؟ به کدوم یک از این پاسخا اتمینان کنم؟ به سوسه؟ یا به زور و قدرت حماسی و یه تشبیه؟ عین شاه نامه! فردوسی؟پس درک کن که پاسخ هاتو یکی نیستن و هیچ کدومتون هم نمیتونین حتی سوال رو درک کنین..

یادته خودت چی گفتی؟

سارون اونها رو وسوسه کرد،فقط همین.همونطور که شیطان وسوسه میکنه،اونا آزادانه حلقه رو پذیرفتند و بنده اون شدن.این اتفاق تو این دنیا نمی افته؟

یه جا میگی وسوسه میکنه...یه جا میگی قدرت زور حماسی اون مطرح هست...

بهم بگو کدومشو قبول کنم؟

باز هم زاییده های ذهن خودت رو وارد بحث کردی!اگه داری در مورد دنیای تالکین و نوشته های اون صحبت میکنی،بیجا میکنی که بحث دوران چهارم رو وسط میکشی

شما هم اگر بلد نیستی سوالا رو جواب بدی... . .

آ..آ :D

بقیه شو نمیگم..

چون تو از من بزرگ تری و من باید احترام تورو در هر حال داشته باشم. :D :D

و اگر جوابت رو بدم..میشه درگیری زبانی...و این برای تاپیک خوب نیست

از تو خواهش میکنم از این کلمات استفاده نکن..چون منع شده..

این جور کلمات احساس خوش آیندی رو به انسان نمیدن...جزء دعوا...

در مورد اینم بیشتر فکر کن!

و اما در مورد دوره ی چهارم..داداش منظوری نداشتم...منظورم از دوره ی چهارم..

درگیری های ارک ها و انسان ها و الف ها بود...نه که خود سائرون..ارک ها در تمامی

دوره ها حضور داشتن..غیر از چند دوره ی استسنائی مثل قبل از دوره ی اول یا قبل از

ظهور الف ها...اونا در هر حال وجود داشتن..و با جبهه ی مقابل جنگ میکردن..

در هر صورت اشاره ی من در این قسمت به به اون موضوع اصلی نیست...بلکه فقط

یه چیزی رو برای القای منظورم گفتم..منظورم از دوره ی چهارم جنگ ارکا...جنگایی که در فیلمش هم

نشون داد...بود..نه که خود دوره ی چهارم..در هر صوت به یه مورد ضعیف اشاره کردی. که عرضشش رو نداشت..

ولی توضیح دادم...

واسه همینه که تو کتاب اومده کثیفترین و شریرانه ترین کار ملکور،همین تبدیل الف ها به آدم هاست،نه حتی نابودی دو درخت

کثیفی و شریرانه ترین کار ملکور به کنار...ولی ارو به اون الفها چه پاسخی خواهد داد؟

چرا الف های پاک بی گناه رو با آفریدن ملکور به پلیدی تبدیل کرد؟

ایا این کار ملکور هم بخشی از برنامه ی ارو بود؟

باز هم بر میگردین به اول خط ... و دباره میپرسیم..

چرا ارو ملکور رو برای پلید کردن الفها آفرید؟

با این که خبر داشت اون یه پلیده..

اصلا ملکور پلید نبود...

اگر پلید بود پس چرا والار همون لحظه متوجه اون نشدن؟ چرا در بی نظمی شعر و موسقی آینور فهمیدن..

مگر آنها نمیتوانستند پلیدی را بفهمند؟اگر پلید نبود...

پس چطور شد که یهو خائن از آب درومد؟

اصلا چه موجودی اونو برای بی نظمی در موسیقی آینور و خشم وسوسه کرد؟

ایا شخص ثالثی هم وجود دارد؟این شخص سوم کیه؟

چطور ممکنه ملکور پلید باشه و والا ها اونو در شعر آینور بفهمن...

چرا قبلش نفهمیدن؟

اگر اون پلید نبود..پس چرا در موسیقی آینور بی نظمی کرد...و ادامه ی ماجرا...

(تا یادم نرفته،تو یه جا گفتی که ملکور تو این عکسی که گذاشتی شمشیر دستشه پس به زور شمشیر میخواسته همه رو بد کنه.لازم به توضیحه این آواتار جنابعالی که البته نصفه نیمه گذاشته شده،صحنه ای از نابودی دو درخت توسط ملکور و اونگولیانته و طبیعیه که برای نابودی درخت،از وسوسه نمیشه استفاده کرد)

باز هم داری اینجا بحث رو بیراه میگی...

آخه مرد مومن...یه جا میگی ملکور مثل یه حماسه معرفی شده...و اون قدرتش به مثال شیطان واقعی دنیای ماست

و یه جا هم اونو مستقیما با وسوسه مقایسه میکنی...

خودت قبول داری؟

نه تورو خدا.

خودت قبول میکنی؟

به کدوم پاسخت اتمینان کنم؟

به اونی که گفتی حماسی و افسانه ای هست؟ یا اونی که گفتی وسوسه هست؟

اصلا خودت میدونی امتحان ارو چه امتحانی بود؟

اینو به من بگو...امتحان قدرت بود؟

یا امتحان وسوسه؟

اگر امتحان وسوسه بود پس چرا داری وسوسه رو به بحث میکشی؟

داداش مسخره کردی؟

جواب میدی؟

یا فقط پیام میدی؟

اگر پیام میدی چرا این حرفت با اونیکی جور نیست؟

میرسیم به درخت...نه منظورم از شمشیر در تصویر...

اونی نیست که تو فکر میکنی...نه.

کنایه از شمشیر اینه که چرا برای وسوسه کردن از سپاه و از نابود کردن استفاده میکنه؟

و چرا دشمنی خودشو کاملا آشکار میکنه..در صورتی که شیطان دشمنی خودشو از خود انسا پنهان کرده..

ولی به آسمانیان فهموند..و بعضی از زود باور ها و سست بنیاد ها حتی شیطان رو پرستش میکنن.. و اونو بهترین دوستشون

خطاب میکنن...

حالا ملکور با یه قیافه ی وحشت ناک...و یه لشکر بالروگ...بیاد کیرو وسوسه کنه..؟

ایا موفق میشه؟ فکر میکنی واقعا کدوم آدم احمقی وسوسه ی این مجود ترسناک رو میخوره...؟

برای وسوسه کردن نیاز به وعده های دروغ.. هست...که یه جا میگی ملکور میخواد وسوسه کنه..

یه جا میگی نه اون اومده تا اردا رو به زور بگیره..و این یه مورد حماسی هستش...

کدومشو باور کنم؟خودت بگو..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth
اول میگی به ملکور چرا فرصت داد،بعد میگی حالا چرا به سارون فرصت داد،بعد میگی حالا چرا نزگولا؟بعد دوباره میگی چرا به ملکور فرصت داد.اگه دقت کنی جواب همه این سوالا یکی ان

شاید جواب ها یکی باشن...

و اونم این باشه..

ارو در همه حال با صبر و سکوتش داشت به ملکور کمک میکرد تا رشد کنه...

که شما اینو تکذیب میکنین..

ما هم نمیخواییم منکر حرفتون باشیم...

ولی وقتی مجود پلید رو به آردا راه میده...به موسیقی راه میده...فرصت میده...زمان میده..توانایی میده..درجه و مقام میده..

ایا ارو و ملکور دستشون تو یه کاسه نیست؟

و اگر جواب سوال من اینه...

پس چرا ملکور در این مدت داشت با خدای خودش جنگ میکرد؟ و مخالفت میکرد؟

اگر بحث قدرت فیزیکی باشه که ارو کاری نکرد..و ملکور هم با اون همه جا رو به آتیش میکشید...

پس چرا ارو جلوی اون نیستاد؟

میبینی؟این سوالا همه به هم دوخته شدن..و همه تورو به پاسخی حدایت میکننن...که نمیتونی اونو به شیرینی قبول کنی..

من اومدم این هفت سوال رو از این سایت بپرسم..

اگر تو تمام حالت ها رو در نظر بگیری...و جواب بدی...اون موقع منم دست از پیچوندن سوال بر میدارم...

و میبینی که سوال سر جای خودش ایستاده...

اولا سارون مایا یی معمولی نیست و جزئ قدرتمندتریناشونه.

در مقایسه با والار و ارو..و دیگر موجودات توانا...اون یه آینور معمولی بود...

ازیه نژاد معمولی.. که به راحتی آب خوردن ارو میتوانست جولی اونو بگیره..

ولی این کار رو نکرد...

به خاطر این بود که فرار کرد و دستشون بهش نرسید.

دست نایبان ارو که به سائرون نرسید...تا اونو محاکمه کنن..

ولی چرا خود ارو که بر سائرون برتری داشت و توانا تر بود...

کار نیمه تمام نایبانش را تمام نکرد؟

تو دنیای ما هم همیچین چیزی هست!جوابی واسش داریم؟نه!

داری یواش یواش جواب خودتو میدی...

چرا نه؟

طبق روال منطقی داستان نویسی یه جا باید خوبی بر بدی تو داستان پیروز میشد

میشه اون جارو برام توضیح بدی؟ یا از خودت میگی؟

من داستان هایی رو هم خوندم که بدی..بر خوبی پیروز شده..

این حرفت حرف کاملی نبود..

خطاب به جمیع حضار: من دارم بحث رو از مدارش خارج میکنم؟

با این همه نکته ها و نظر ها و اشتباهاتی که داشتی...

میتونم بگم...بله...داری بحث رو به نوعی به یه چیز دیگه تبدیل میکنی..

مثلا از سوال ها ایراد میگیری...

و از جواب دادن بهشون...گریزان هستی...

سعی میکنی به اون چیزایی که مهمنیستن اشاره میکنی...

و اونایی که حرف اصلی رو میزنن رو از قلم میندازی...

ایا اینا کافی نیست؟ یه نگاه به بحث وسوسه بنداز...ببین

کدوم آدم میتونه اون حرفت رو تحلیل کنه؟

بازم گفتم که تو مشکلت جای دیگریه،نه این سوالا

اگر مشکل من جای دیگری هست....(که نیست) به کنار...

ولی این هفت سوال رو نمیخوام بی جواب ببینم...

اونم در یه سایت رسمی آردا...پس لطفا برای جواب دادن بهشون

بیشتر فکر کن...

آقایون کسی از کشتن آینور ها غیر از معنایی که من برداشت کردم،معنایی برداشت میکنه؟

گندلف از چه نژادی بود؟و با سائرون جنگ میکرد؟

آئوله از چه نژادی بود؟ و به خلاف مین ملکور عمل میکرد؟

تولکاس از چه نژادی بود؟

و با اون به جنگ پرداخت؟

و ...

اینا میشن جنگ قدرت ها... که اینور ها به راه انداختنش...

آخرشم معلوم نیست ارو چرا این خروس بی محل(ملکور)

رو به ماجرا پرت کرد..که هیچ جوری با عقل جور در نمیاد...

اگه منظورت چیز دیگریه،از اول همون چیز دیگه رو بگو.ملت که مسخره شما نیستن.

تو هم به من بگو..امتحان ارو چه امتحانی بود...منو مسخره ی خودت نکن..

این حرف رو تو کدوم کتاب خوندی که ارو ملکور رو برای امتحان آردا آفرید...

و کار رو به زیر دستا سپرد...

اگر واقعا در کتابی این حرف وجود داره...کامل توضیح بده تا بفهمم..

اون نیومده بود با الفها بجنگه،اومده بود که خودش رو فرمانروای اونا بکنه.خب الف ها قبول نکردن و نتیجه این قبول نکردن،کشتن اونا بود

و ارو هم در این میان سکوت شیرین اختیار کرده بود..و هیچ غلطی نمیکرد...

چرا؟

چرا جلوی اونو نمیگرفت؟و به دست ملکور چوب داد؟

این دود آتش ارو هستش که داره به چشم مردمان قربانی شده ی الف و انسان میره...و و تو هنوز بعد از این فاجعه ها

میگی قصد ارو امتحان بنده هاش بود.. و اون فرصت دادن..به این معنی بود...

برای بار هزارم میپرسم...

چه امتحانی؟ امتحان وسوسه؟ یا امتحان قدرت؟

در صورت بودن هر کدوم از این امتحان ها..چرا عده ی بی شماری از مردمان آینده را بی امتحان رها کرد؟

مثلا پسر آراگون و ارون.چرا هابیت ها را امتحان نکرد؟

و اگر کرد چطوری؟

همه ی این سوالا نیاز به جواب دارن..

خلقت ملکور کاملا شبیه شیطانه و هیچ تفاوتی ندارن

من خسته شدم از بس از تو جواب های رنگارنگ شنیدم..

یه جا میگی وسوسه..

یه جا میگی قدرت..

یه جا میگی شیطان

دیگه نبود؟

میشه به چیزی که میگی یه دلیل خوب و مهکم هم بیاری؟

و میشه بیشتر در مورد امتحان ارو توضیح بدی؟

چون من واقعا فکر میکنم منو مسخره کردی...

درسته اینجا فرومه و تو فروم همه جواب میدن

قربون آدم چیز فهم..منم یه جواب میخوام...

فقط یه چیزی که جامع باشه

و بتونه انسان رو متقاعد کنه و سوال کاملا جواب بشه..

من به شما هفت سوال دادم..

شما به من یک جواب میدی...

این انصافه؟

پس شیشتای دیگه رو چطور جواب میدی؟

پس خوب روی سوال ها فکر کنین..بعد جواب بدین..

اما هیشکی وظیفه قانع کردن کسی رو نداره

سوالی که طرح کردم..

بی نقصه...

پس جوابی رو هم که میگیرم باید بی نقص باشه..

من مگه دیوانه شدم که جواب درست روبه من بگین..

ولی من اونو رد بدم..

همه و همه بر میگرده به این که شما فقط میخواین یه سوال از 7 سوال رو جواب بدین

در صورتی که جوابی که میدین رو باید در هفت حالت مقایسه کنین...

و به نقص جوابتون پی ببرین...بر طرف کنین و بعد بگین...منم در موردش فکر میکنم

همون طور که تا حالا کردم...نکردم؟ نه کردم...

تا اینجا خواستم جواب همه سوالاتت رو داده باشم و به نظر خودم کامل و جامع جواب دادم

بعد از این همه نقص؟ که من در حرفام گفتم بعید میدونم جامع باشه!!!

من هفت سوال پرسیدم..ولی تو 1 جواب دادی...این درسته؟

باید یه جواب رو از چند جهت برسی کنی که گفتم..

اگر که بخوای درست بر رسیش کنی.

دیگه جواب سوالهای با این مضمون رو نمیدم

نگو نمیدم...بگو از سر سوال میپرم..و خودمو درگیر سوال نمی کنم

شما جواب ندادی...

کس دیگه ای میاد جواب میده..

از نظر تو هم ممنون

امیدوارم حرف تازه ای برای ادامه دادن وجود داشته باشه

حرفای زیادی هست که باید جوابشونو بدی...

ولی میگی آخه نمیدم...

چشششششم..

پس این سایت با این همه طراحی و امکانتش..

نتونست هفت سوال جواب بده؟

اگر تونسه پس کو؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

آقا جون هر کی دوست داری اول سیلماریلیونو بخون بعد پست بزن! این لینک سیلماریلیون فارسی حتما بخون:

{لینکها حذف شد}

با پوزش از مدیران سایت فکر کنم ضرر پستهای نا مربوط بیشتر از رعایت نکردن کپی رایت باشه البته نمی دونم که این کتاب هنوز چاپ میشه یا نه.

این حرف 3dmahdi با اون حرف تو....یکیه؟ این پاسخی بود که از 3dmahdi در مورد امتحان ملکور گرفتم..حالا تو هم یه پاسخ دیگری میدی؟ به کدوم یک از این پاسخا اتمینان کنم؟ به سوسه؟ یا به زور و قدرت حماسی و یه تشبیه؟ عین شاه نامه! فردوسی؟پس درک کن که پاسخ هاتو یکی نیستن و هیچ کدومتون هم نمیتونین حتی سوال رو درک کنین

جواب من با جواب تولکاس هیچ تضادی نداره. ملکور فقط یه اسلحه نداره از ترفندهای مختلفی استفاده میکنه توی کتاب چند دفعه گفته که ملکور با نیرنگ و فریب بین مردم تفرقه ایجاد میکرد اما دلیل نمیشه که از زور استفاده نکنه.

در جایی دیگر... اونارو به اسم خدایان معرفی کردن....و در جایی هم دیدم که تاییدش کردن

اگر به صحت خبر من اتمینان دارین حالا این سوال منو جواب بدین:

بگم؟

بگم؟..

یه خانومه...

همیشه کنار آئوله میشست...

اسمش یاوانا بود...تازه خیلی موارد دیگر که در زهنم نیست...البته خدایان لقبی بود که ما داده بودیم...

در اصل والار بودن...و والار ها با هم عروسی میکردن...همسر آئوله که بود؟...

به من بگو مانوه و واردا چطور زنو شوهر شدن؟...

اینا کی بودن؟...چه حدفی در ازدواجشون بود؟...

در جاهایی خواهر برادر دیدم...در جایی زنو شوهر...

که ازدواج کردن..و همسر هستند...

این سوالت برای اینه که کتابو نخوندی توی کتاب توضیح داده که ازدواج کردن والار مثل ازدواج انسانها نیست و فقط اونا در کنار هم زندگی مکنن و قدرتشون تکمیل میشه مثلا اگه واردا در کنار مانوه بود مانوه میتونست کوچکترین چیزا رو از دور ببینه و واردا کوچکترین صداها رو میشنید اگه مانوه کنارش بود. ونا نمیتونستن بچه دار بشن و کلا معنی ازدواج برای اونا فرق میکرد. اینم که میگی مردم به والار خدا میگفتن دلیل نمیشه که اونا خدا باشن آدما به گوساله و بت هم خدا میگفتن تو کتاب نوشته انسانها به اشتباه به اونا خدا میگفتن.

پس تو هم مثل اون دوستمون داری میگی تالکین اشتباه کرده...(پس چرا در تاپیکی که به اسم اشتباه بزرگ تالکین زده بودم)

این حرف منو تکذیب کردین؟...(همه)

چجوری از حرفای من این نتیجه رو گرفتی! اول من تو اون تاپیک وارد نشدم ولی اگه پست ارسال میکردم حتما باهات مخالفت میکردم. این کار تالکین مثل ریاضیدانی میمونه که تو اثبات یه مسئله از قوانین فیثاغورس استفاده میکنه بدون اینکه اونو اثبات کنه چون میدونه که اون حتما درسته هیچ کس هم بهش نمیگه چرا از این دقیقا قانون استفاده کردی. کل فیزیک کوانتوم روی معادله شرودینگره که هیچ کس اثباتش نکرده ولی تا حالا همیشه درست از آب در اومده و کسی نمیدونه چرا درسته. تالکین هم شاید (گفتم شاید) فلسفه کار خدا رو ندونه ولی همونو عینا کپی کرده و هیچ اشتباهی مرتکب نشده.

اگر ارو واقعا دشمن ملکور بود...پس باید به اون فرست نمیداد...

چرا خدا به شیطان فرصت داد؟ این دقیقا همونه. نمیدونم چرا تو هی میخوای این دو تا رو از هم جدا کنی جواب دقیقا همینه.

ایا کودک که به دنیا میاد...چاقو کش به دنیا میاد؟...یا قاتل؟....

اگر کودک معصوم به دنیا میاد...این یعنی اون اول...در ابتدا نه میدونه پلیدی چیه..

و نه میتونه مرتکبش بشه...چون خیلی کوچک هست...پس در نتیجه..شیطان..

مجبوره اونو فریب بده...پس ذات انسانی در هر صورت پاکه...ولی بعد ها مخشوش میشه..

و در مورد افراد خوب....کی گفته؟...من حتی شنیدم..شیطان..برخی از پیامبران به خصوص حضرت آدم را

فریب داده بوده...پس این ذات انسانی در ابتدا پاک هست...ولی بعد ها پلید میشه

یعنی تو میگی اگه شیطان نبود هیچ انسانی گناه نمیکرد!!!

شیطان فقط یه عامله که انسان به گناه مشتاقتر بشه شیطان برای گناه کردن شرط کافیه ولی شرط لازم نیست. انسان بدون شیطان هم گناه میکرد ولی نه به این شدت.

آ...آ

داری حرف خودتو تکذیب میکنی؟...یادته قبلش چی گفتی؟.

:D :D :D :D من قبلا چی گفتم که با این حرفم در تضاده؟!!!!!!

حالا یادت اومد؟....حرفهات از زمین تا به هوا متفاوته...حالا باید بپرسم...آتش پلید در بهشت ...اونم بالای منبر ...

چه غلطی میکرد؟...آتش پلید..در نماز...اونم چند هزار سال...چه غلطی میکرد...اصلا در بهشت چار میکرد

پس میخوایی بگی ارو خودش پلیدی رو با دستای خودش به موسیقی آینور دعوتش کرد...

و انجا کنسرت گذاشتن...آره؟

کی گفته آتش پلیده؟ نژاد جن از آتشه. خدا هیچ کس رو پلید خلق نمیکنه بلکه خیر و شر رو با هم در وجودش میذاره تا خودش راهش رو انتخاب کنه.

ارو با سکوت اشتباه خودش..داره دباره چوب به دست

ملکور میده..تا ملکور از ارو خوفی نداشته باشه...اگر ملکور میدونست خدای خودش...از این کارش

خشم ناک هست...هرگز حتی اسم پلیدی رو هم به زبون نمی آورد...ولی

سکوت ارو باعث شد ملکور جرعت و شجاعت پیدا کنه...

یعنی تو میگی سکوت خدا در برابر شیطان نعوذ بالله اشتباه خداست! شیطان از اول میدونست که تا آخر دنیا لعنت الهی دنبالشه و آخرش به جهنم میره ولی بازم دست از کارش بر نداشت.

به جون ملکور ارو خیلی خدای باحالیه...داره پلیدی رو به کارش میاره..

به بقیه میگه از برنامه های منه...بعدش هم الکی ملکور رو تو جمع..ضایع میکنه..

ملکور هم حق داشت که نصبت به ارو و بقیه ی والاها قیام کنه..

و اونا رو نابود کنه....بازم دم ملکور گرم...این چجور خدایی هست که

با پلیدی بازی میکنه؟

اول ملکور بود که توی آهنگ قیام کرد بعد ارو حالش رو گرفت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

باز هم میگم که جوابت رو دادم.

تو حرف های منو تیکه تیکه کردی و معلومه که با این کار،مسخره میشه حرف ها.

تو میتونی بگی من از جواب دادن طفره میرم.برام مهم نیست!چون بقیه افراد سایت میتونن قضاوت کنن.

به من گفتی که چون در مورد آواتارت صحبت کردم،بحث رو به بیراهه کشوندمکی اول از آواتارش صحبت کرد؟من؟من جواب حرفت رو دادم.اگه هم دقت میکردی میدیدی تو پرانتزه و جزئ بحث اصلی من نبود و اولش هم گفته بودم:تا یادم نرفته.فک کنم نشون بده که یه بحث خارج از موضوع رو گفتم.

اما گویا تو دنبال مچ گرفتنی که خب موفق باشی.

تو دوباره همون سوالاتت رو تکرار کردی و منم به نظر خودم جواب کاملی دادم.تو یه سری چیزا رو فرض میکنی،یه سریو نه!طبیعیه کهبه مشکل بخوریم.

آقا شیطان از اول پلید نبود.حتی با اینکه به نظر میرسه آدم دین شناسی هم باشی،گویا نیستیوحاضرم حتی تو زمینه دینی هم باهات بحث کنم.(ببین اینجا بحث از مسیرش خارج نشده بود!!!! خواستم بگم مقایسه ای که تو گفتی بین شیطان و ملکور غلطه،کاملا درسته!)

تو متوجه پست ها نمیشی یا خودتو میزنی به اون راه؟من گفتم جنگ و وسوسه ابزار ملکور بودن،و خلقت خود ملکور وسط ارو کاملا منطبق با خلقت شیطان توسط خداست.

چه جوری تونستی از این حرفا در بیاری که ملکور یه بار وسوسه است،یه بار زوره،یه بار شیطان!!!؟بعد به من بگی حرفام متناقضه.به نظرم اگه مطلبی برات قابل درک نیست،سه چهار بار بخونش بعد نظر بده.

به بعضی قسمت های حرفام جواب ندادی و این امیدوارم میکنه که حداقل تو اون قسمت ها قانع شدی.

در مورد دوره چهارم،بازم همون حرف قبلی رو میزنم!ما داریم در مورد مستندات صحبت میکنیم،اگه هم جنگی در دوره چهارم صورت گرفته باشه،ما نمیدونیم.

هی میگی من گفتم ارو با ملکور مارو امتحان میکنه!!!(هزار بار اینو گفتی و بهش پریدی) میشه لطف کنی و بگی کجا اصلا لغت امتحان در مورد ملکور از دهن من منعقد شده؟کل پستت فحش به منه به خاطر حرفی که نزدم؟ :D :D :D :D

هی داری میگی الف ها پاک!میشه به این سوال من جواب بدی:چرا فقط یک عده ای که ملکور اونا رو دزدید و تحت شکنجه قرار داد،آخر سر تسلیم ملکور شدن(این تو داستان اومده که اونا تسلیم ملکور شدن و به اورک تبدیل شدن).

چرا فینرود تسلیم سارون نشد؟چرا هورین با اینکه انسان بود سی سال چشم در چشم ملکور تحقیرش کرد و تسلیمش نشد؟

عزیز من همه اون الف ها اورک نشدن.بعضی ها مردن ولی اورک نشدن.

تفاوت ذاتی هست.

آخر یکی از پستات گفتی که این سایت با همه چیز های مختلفش نمیتونه جواب منو بده.

اگه این راضیت میکنه:برو جایی که بتونن جوابت رو بدن.

یه بار دیگه هم گفتم:کسی که خودشو به خواب زده رو نمیشه بیدار کرد.

راستی 3d mehdi عزیز،شما تو کلوب دات کام هم هستی.درسته؟آواتارت اونجا برام کاملا آشنا بود :D

به خاطر لینک پی دی اف ها هم فکر کنم حق با تو باشه.گر چه تا فردا شب برش دار لطفا.اصلا حوصله درگیری با سایر مدیران یا حتی شخص خود علیزاده رو ندارم :D (زیاد به اینجا سر میزنه)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi
راستی 3d mehdi عزیز،شما تو کلوب دات کام هم هستی.درسته؟آواتارت اونجا برام کاملا آشنا بود

به خاطر لینک پی دی اف ها هم فکر کنم حق با تو باشه.گر چه تا فردا شب برش دار لطفا.اصلا حوصله درگیری با سایر مدیران یا حتی شخص خود علیزاده رو ندارم (زیاد به اینجا سر میزنه)

آره من خودمم :D

این PDF ترجمه علیزاده نیست ولی اگه بازم مشکلی داره فردا بر میدارم فقط بذار این رفیقمون دانلود کنه بعد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth

خطاب به 3dmehdi

اول ملکور بود که توی آهنگ قیام کرد بعد ارو حالش رو گرفت.

چی کار کرد حالشو گرفت؟ فقط خجالت زده کرد...

چرا بازم جلوشو نگرفت؟

یعنی تو میگی سکوت خدا در برابر شیطان نعوذ بالله اشتباه خداست!

این جوابت واقعا غلطه...برو پستای قبلی منو خوب خوب بخون...من حوصله ی تکرار ندارم...

کی گفته آتش پلیده؟ نژاد جن از آتشه

منظورم از آتش پلید شیطان پلیده... که از همون اول اول

اشتباه میکرد..و تظاهر عبادت میکرد در صورتی که مجود خوبی نبود...

خدا هیچ کس رو پلید خلق نمیکنه بلکه خیر و شر رو با هم در وجودش میذاره تا خودش راهش رو انتخاب کنه.

علت کرامت انسان به نفس اونه...چرا انسان والاتر از فرشته هست؟ چون فرشته نفس نداره...

ولی انسان در درونش یه نفسی وجود داره و ا اگر با این نفس مبارزه کنه... والاتر از فرشتگان هست..

خداوند خودش به فرشتگان گفته بود..علت برتریت اونا به شما نفس هست...چیزی در درون اونا هست که در درون شما نیشت

و اون نفس هست...آنها وسوسه میشوند ولی شما نه...

د مورد شیطان هم باید بگم...بخدا اون سگ تربیت شده ی خدا بود و از اول اولش پلید بود...و داشت اشتباهات زیادی میکرد...

به دروغ قصم میخورد...

عبادتش ظاهری بود...به خدا اون خوب نبود که بعدش پلید شه...

من قبلا چی گفتم که با این حرفم در تضاده؟!!!!!!

من حوصله ی صد بار توضیح رو ندارم اگر نمیتونی جواب بدی و یا نخوندی

برو همون پستو بخون میبینی صد بار جواب تورو دادم...

وقتی یه جا میگی شیطان پلیده....یه جا میگی شیطان خوبه بعد پلید شده...

اصلا به هم نمیخورن...

یعنی تو میگی اگه شیطان نبود هیچ انسانی گناه نمیکرد!!!

اگر شیطان نبود...هیچ انسانی وسوسه نمیشد..

من نمیگم گناه نمیکرد..(وسوسه نمیشد) ولی اگر خودش به زور گناه میکرد...

پس خودش شیطانه..در صورتی که این حرفم هنوز صدق نداره چون دیگه اون زمونا گذشته

شیطان فقط یه عامله که انسان به گناه مشتاقتر بشه شیطان برای گناه کردن شرط کافیه ولی شرط لازم نیست. انسان بدون شیطان هم گناه میکرد ولی نه به این شدت.

انسان بدون شیطان کار اشتباه میکرد...ولی دیگه پلید نمیشد...

فقط یه جور آدم اشتباهی میشد... که داره اشتباه میکنه...ولی وسوسه

نمیشد...گناه نمیکرد..به خدا کفر نمیرفت..چون شیطان مسئول وسوسه کردن هست

مسئول گناه هست...مسئول پلیدی هست...پس اگر پلیدی نباشه انسان مبتلا به پلیدی نمیشه..

ولی مبتلا به نقص خلقت خودش که یه مخلوقه و یه مجود نا کامل...میشد..که اونا به پلیدی

ختم نمیشدن...

چرا خدا به شیطان فرص

ت داد؟ این دقیقا همونه. نمیدونم چرا تو هی میخوای این دو تا رو از هم جدا کنی جواب دقیقا همینه

خوب...سوال رو با سوال جواب نده...چرا ارو به ملکور فرصت داد...خودت جوابتو بده...

و به منم بگو...

چجوری از حرفای من این نتیجه رو گرفتی! اول من تو اون تاپیک وارد نشدم ولی اگه پست ارسال میکردم حتما باهات مخالفت میکردم. این کار تالکین مثل ریاضیدانی میمونه که تو اثبات یه مسئله از قوانین فیثاغورس استفاده میکنه بدون اینکه اونو اثبات کنه چون میدونه که اون حتما درسته هیچ کس هم بهش نمیگه چرا از این دقیقا قانون استفاده کردی. کل فیزیک کوانتوم روی معادله شرودینگره که هیچ کس اثباتش نکرده ولی تا حالا همیشه درست از آب در اومده و کسی نمیدونه چرا درسته. تالکین هم شاید (گفتم شاید) فلسفه کار خدا رو ندونه ولی همونو عینا کپی کرده و هیچ اشتباهی مرتکب نشده

ببین برو چیزی رو که در مورد تالکین نوشتی بخون...بعد بیا جوابت رو بدم...

خوت قشنگ گفتی...تالکین یه بشر هست و اون نمیتونه معناهای واقعی چیز ها رو کاملا در کنه و کلا گفتی

اون یه بشره و حتما در داستانش ایراد هم هست...

برو بخون بیا من جوابتو بدم...

بقیه ی حرفت رو هم از ریاضیات حرف زدی که حالم به هم میخوره....اصلا هم ربطی نداره...

به من چه یه محاسبه در یه جا اثبات شده در یه جا نه...

این سوالت برای اینه که کتابو نخوندی توی کتاب توضیح داده که ازدواج کردن والار مثل ازدواج انسانها نیست و فقط اونا در کنار هم زندگی مکنن و قدرتشون تکمیل میشه مثلا اگه واردا در کنار مانوه بود مانوه میتونست کوچکترین چیزا رو از دور ببینه و واردا کوچکترین صداها رو میشنید اگه مانوه کنارش بود. ونا نمیتونستن بچه دار بشن و کلا معنی ازدواج برای اونا فرق میکرد. اینم که میگی مردم به والار خدا میگفتن دلیل نمیشه که اونا خدا باشن آدما به گوساله و بت هم خدا میگفتن تو کتاب نوشته انسانها به اشتباه به اونا خدا میگفتن

اقا من اصلا هیچی بلد نیستم...

لای کتابو باز نکردم...

ولی باز هم 7 تا سوال دارم که باید و باید جواب بگیرم..که هیچ کدومتون هیچ جوابی ندادین..

و فکر میکنین جواب دادین..

صد بار نمیگن یه چیزی رو.

در این تاپیک..آفرینش خدا یا خدایان مطرح نیست..

آفرینش تنها ملکوره که چرا به وجود آمد..

جواب این سوال رو بده...

جواب من با جواب تولکاس هیچ تضادی نداره. ملکور فقط یه اسلحه نداره از ترفندهای مختلفی استفاده میکنه توی کتاب چند دفعه گفته که ملکور با نیرنگ و فریب بین مردم تفرقه ایجاد میکرد اما دلیل نمیشه که از زور استفاده نکنه.

پس هر دوتون معتقد هستین که ملکور آمده بنده ها رو امتحان کنه...چون شیطان هم واسه همین کار آمده بود..

چه امتحانی؟اون امتحان رو برام بگو...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth

جواب تولکاس..

هی میگی من گفتم ارو با ملکور مارو امتحان میکنه!!!(هزار بار اینو گفتی و بهش پریدی) میشه لطف کنی و بگی کجا اصلا لغت امتحان در مورد ملکور از دهن من منعقد شده؟کل پستت فحش به منه به خاطر حرفی که نزدم؟

شاید کلمه ی امتحان رو به زبون نیاورده باشی...ولی غیر مستقیم داری میگی آفرینش ملکور با آفرینش شیطان هر دو مثل همن.. و به هم مواضی هستن

شیطان چرا به وجود آمد؟

اومد بنده های خدا رو که ما باشیم وسوسه کنه و امتحان کنه...

ملکور چرا به وجود آمد؟

اونم لابد به وجود آمد تا بنده های خدا رو وسوسه کنه و امتحان کنه

اگر بلد نیستی جواب بدی چرا داری میگی من دارم توهین میکنم...

تو نبودی میگفتی ملکور مثل شیطانه؟

شیطان چکار میکنه؟

ملکور چکار میکنه؟

و اگر ملکور وسوسه میکنه...

پس چرا یه عده رو وسوسه کرد...و یه عده رو وسوسه نکرد؟

اصلا ملکور وسوسه کرد؟

یا به شکنجه ی زور الف ها رو عذاب داد؟

باز هم میگم که جوابت رو دادم.

اگر جواب منو دادی...یه سوال دیگه دارم..

مگه نمیگی ملکور به وجود آمدنش مثل به وجود آمدن شیطانه؟

شیطان وسوسه میکنه...

ملکور چکار میکنه؟

؟

ها؟

مگه نمیگی عین همن..

فرض کنیم که میگی اونم داره وسوسه میکنه

پس کو؟

یکی رو وسوسه میکنه...

یکی رو قبل از وسوسه میکشه...

یکی رو هم اصلا وسوسه نمیکنه...و نمیکشتش...

این چجور هدفی هست؟

اینو برام روشن کن...

ارو واقعا ملکور رو برای چه فرصت داد؟

داد که وسوسه کنه؟

داد که امتحان کنه؟

داد که چکار کنه؟

داد بکشه؟

اینا بر میگردن به جواب ناقص تو...که جواب ندادی...

از جواب تو خوشم میاد...

ولی به خدا قصم کامل نیست

خیلی از نکته ها رو انداختی...

خیلی از حرف ها رو نگفتی...

تو دوباره همون سوالاتت رو تکرار کردی و منم به نظر خودم جواب کاملی دادم.تو یه سری چیزا رو فرض میکنی،یه سریو نه!طبیعیه کهبه مشکل بخوریم.

من غلط بکنم اگر بخوام سوالات خودمو تکرار کنم..وقتی تو یکی رو جواب میدی...

اون یکی رو چکار میکنی؟ ان یکی رو حتما باید بگیم تا بهش جواب بدی...

اگر هم جواب میدی...خوب..

جواب کاملی نیست..

و به اون نکته ها ی مهم اصلا اشا ره نمیکنی...

هی داری میگی الف ها پاک!میشه به این سوال من جواب بدی:چرا فقط یک عده ای که ملکور اونا رو دزدید و تحت شکنجه قرار داد،آخر سر تسلیم ملکور شدن(این تو داستان اومده که اونا تسلیم ملکور شدن و به اورک تبدیل شدن)

دیگه بتر...

یکی رو به زور میبرتش به تاریکی...یکی خودش میاد به تاریکی..یکی اصلا تو باغ نیست که بفهمه چه اتفاقی داره میوفته..

به من بگو ملکور به وجود آمد که چکار کنه؟

وسوسه کنه؟

امتحان کنه؟

اینو درست جواب بده عزیز...

این بگو تا بفهمم

تو اینو نمیگی...

به خدا نمیگی..

پستای قبلی تورو صد بار خوندم ولی تو نمیگی..

اشاره ای که داری روی این نکته نیست...

آخر یکی از پستات گفتی که این سایت با همه چیز های مختلفش نمیتونه جواب منو بده.

اگه این راضیت میکنه:برو جایی که بتونن جوابت رو بدن.

اگر تو نمیتونی جواب رو بدی...

پس چرا داری میگی سایت هم نمیتونه؟

مگه فقط تو بلدی؟

یه بار دیگه هم گفتم:کسی که خودشو به خواب زده رو نمیشه بیدار کرد

جواب منو بده...میبینی که در موردش فکر میکنم..

منم خوابیدم...یا تویی که خوابیدی...

تو هستی که داری جواب سوالای منو کامل نمیدی...

فکر میکنی کامل دادی در صورتی که نه...

فکر میکنی اشکال از سواله در صورتی که نه...

تا اینجاش فرض کنیم که جواب سوال اول رو دادی...

(اونم معلوم نست) چون خیلی نکته هارو از قلم انداختی...

تو به سوالات من فکر نمی کنی...

تو به حرفای من توجه میکنی...

یعنی میگی (این چی میگه؟)

نمیگی( این چی میپرسه؟)

تو خلقت شیطان رو به خلقت ملکور تشبیه کردی...

خوب...ما هم منکرش نمیشیم..

ولی این حرفت...چند تا سوال در ذهنم به وجود میاره...

این که شیطان چرا به وجود آمد...

ملکور چرا به وجود آمد..

شیطات چرا فرصت خواست

ملکور چرا فرصت گرفت؟

شیطان چه کاره هست؟

ملکور چه کاره هست؟

شیطان (چقدر) فرصت گرفت

ملکور (چقدر) فرصت گرفت

شیطان میخواست چکار کنه؟(هدف)

ملکور میخواست چکار کنه؟(هدف)

خدا چرا شیطان رو آفرید؟( هدف خدا)

ارو چرا ملکور رو آفرید؟(هدف ارو)

اینا میشن مقایسه ی شیطان با ملکور...

و تو به اینا میگی سواالای تکراری...

اگر نمیخوای تکرار بشن...

شیطان رو با ملکور مقایسه کن...

و سوالای بالا رو جواب بده..

تا در موردشون بحث بهتری بشه...

تا یادم نرفته بگم که

شیطان از همون اول اولش پلید بود و نیازی نداشت که بازم آلوده به پلیدی بشه...علت هم تظاهر به عبادتش بود..که بقیه ی

فرشته ها فکر کردن خیلی موجود مومنی هست...

شیطان اولین کسی بود که بالای منبر رفت...

اولین کسی بود که قصم دروغ خورد...

اولین کسی بود که وسوسه کرد...

وسوسه!

راستی 3d mehdi جان

انسان تا وسوسه نشه طرف گناه نمیره که گناهی مرتکب بشه!

درسته؟

(بگذریم)

شیطان اولین کسی بود که با خدا مخالفت کرد...

در جایی خود شیطان از وجود خودش میپرسه

و خدا جواب میده که وجود تو از همون اول پلید بود...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ulmo

ملكور جان بازهم داري همون حرفهاي خودت را تكرار ميكوني پس الان احتمالاً همان جواب ها از جناب تولكاس و 3dmahdi دريافت خواهي كرد براي چندمين بار به شما پيشنهاد ميكنم كه سيلماريليون بخونيد و من خودم با جناب تولكاس موافقم و شايد اگه تاكين هم زنده بود همين جوابها به شما ميداد و احتمالاً شما باز هم مي گفتي اين جواب 7 سوال شما نيست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Melkor Morgoth

خطاب به 3dmahdi

خطاب به تولکاس

اون موقع که واسه این لینکا صد تا تاپیک زدم...هیچ کدوم از اونارو نذاشتین

حالا میایین اینجا میزارین

میشه بحث رو با اون لینکا تحلیل نکنین؟

سوالا رو جواب بدین...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...