رفتن به مطلب

Recommended Posts

Mo.Mirnoruzy

ببخشید می پرم وسط بحث

اصولا برای چی می خوایم ارو رو با خدای ادیان مقایسه کنیم. ارو توی داستان تالکین خداست. هیچ ربطی هم به جهان ما نداره. توی داستان باید دست نویسنده باز باشه تا اونچه که می خواد بنویسه. اصلا نویسنده می خواد برای کارکتری که توی داستان نقش خدا رو بازی میکنه شریک بزاره، کالبد انسانی بهش بده یا اصلا هرچیز دیگه ای. هیچ تناقضی هم با دنیای واقعی نداره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

به گندالف سپید:

تالکین یک دنیای کاملا مجزا و خیالی ساخته. دنیای تالکین ربطی به دنیای ما نداره و ارو هم نمیتونه شریک خدا باشه. مثلا پادشاه اردن با الوه که پادشاه دوریات هست در حکومت با هم شریک هستن؟

نه ارو ظاهر انسانی داره و نه آینور توانایی خلق کردن دارن. اینکه تالکین داره در مورد ملکور مینویسه کجاش دخالت کردن در کار خداست؟

هیچ کدوم از آینور(حتی ملکور که قویترینشون بود) توانایی خلق کردن موجودات زنده یا حتی بوجود آوردن مواد و اشیاء رو نداشتن. ملکور حتی نمیتونست سنگ رو بوجود بیاره(میتونست کوه ها رو تغییر شکل بده یا ... اما توانایی بوجود آوردن هیچ چیزی رو از ابتدا نداشت). بعد از موسیقی آینور، ارو یک پیشنمایش به اونا نشون داد که هنوز به وجود نیومده بود. بعد ارو با گفتن کلمه «ائا» اون پیش نمایش رو به واقعیت تبدیل کرد. کار آینور مثل کشیدن یه تابلو نقاشی بود اما ارو بود که اون تابلو رو به واقعیت تبدیل کرد. (تازه اون نقاشی هم از روی طرحی که ارو داده بود کشیده شده بود)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

ببخشید می پرم وسط بحث

اصولا برای چی می خوایم ارو رو با خدای ادیان مقایسه کنیم. ارو توی داستان تالکین خداست. هیچ ربطی هم به جهان ما نداره. توی داستان باید دست نویسنده باز باشه تا اونچه که می خواد بنویسه. اصلا نویسنده می خواد برای کارکتری که توی داستان نقش خدا رو بازی میکنه شریک بزاره، کالبد انسانی بهش بده یا اصلا هرچیز دیگه ای. هیچ تناقضی هم با دنیای واقعی نداره.

حتّی اگه تو داستان و خيالاتم برای خدا شریک قرار بديم، گناهه. ارو هم یک شریک آشكاره برای خدا. مگه خدا خالق ما نيست؟ خوب ارو هم خالق آردا در داستان‌های تالكينه. پس تالكين مرتكب گناه بزرگی شده. اون می‌تونست داستان آفرينش جهان رو تغيير نده و دخالتی در كار خدا نكنه. می‌تونست از جايی شروع كنه كه موجودات آردا آفريده شدن و بعد تا ادامه‌ی داستان... . امّا اين كارو نكرد و خدايی جز الله برای آثارش قرار داد و آفرينشی جز آفرينش جهان حقيقی.

ویرایش شده در توسط گندالف سپید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mo.Mirnoruzy

گاندلف عزیز. تالکین توی توهم و خیالات برای خدا شریکی قرار نداده. اصلا خدارو توی داستانش دخالت نداده که بخواد براش شریک قائل بشه. یا نگفته توی دنیای واقعی برای خدا شریکی وجود داره به نام ارو.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

حتّی اگه تو داستان و خيالاتم برای خدا شریک قرار بديم، گناهه. ارو هم یک شریک آشكاره برای خدا. مگه خدا خالق ما نيست؟ خوب ارو هم خالق آردا در داستان‌های تالكينه. پس تالكين مرتكب گناه بزرگی شده. اون می‌تونست داستان آفرينش جهان رو تغيير نده و دخالتی در كار خدا نكنه. می‌تونست از جايی شروع كنه كه موجودات آردا آفريده شدن و بعد تا ادامه‌ی داستان... . امّا اين كارو نكرد و خدايی جز الله برای آثارش قرار داد و آفرينشی جز آفرينش جهان حقيقی.

اصلا پست قبلی منو خوندنی؟

کجا تالکین داستان آفرینش دنیای ما رو تغییر داده؟ تالکین یه داستان آفرینش برای آردا ساخته. کی میگه آردا همون دنیای ماست؟

مگه الله آردا رو ساخته؟ تالکین کجا گفته که ارو ما رو خلق کرده؟

آردا و دنیای ما دو جهان کاملا مجزا هستن و وجود ارو در آردا هیچ تناقضی با یگانگی الله نداره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

مث اين كه متوجّه نمی‌شين، ها! بی‌خيال؛ بابا... .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
agarwaen

چه دلیلی داره ارو و الله وجود همدیگر رو نقض کنند. مگه ممکن نیست یه نفر رو با چند تا اسم صدا بزنند. اگر بنابر توجیهات شما باشه باید بگیم خدا و الله دو نفر متفاوت هستند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Glorfindel Thalion

در اصل چیز جداگانه ای وجود نداره.تالکین ارو را از عقیده های مختلف مذاهب درست کرده و مقداری هم باور خودش رو از خدا با اون قاطی کرده. با این حال باورش درسته.یعنی آینور خیلی مثل امشاسپندان خودمونن و .........

گندالف جان لطف کن تناقض های ارو را با خدای ما به صورت موردی بنویس یعنی بگو.

1_ فلان

تا ما بدونیم مشکلت از کجا نشئت می گیره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

ببينين، دوستان؛ فكر كنين يه بچّه تو خيالاتش يه مادر ديگه واسه خودش بسازه. حالا بياين اين مثالو بزرگ‌تر كنين (خدايا؛ به كرمت ببخش كه چنين مثالی می‌زنم)؛ به نظرتون اين كار چه‌جوريه؟

اگه مادر واقعی، مادری مهربان، عاقل، توانا، دلسوز، شكست‌ناپذير، بزرگ و غيرقابل وصف باشه و مادر خيالی (در ذهن كودک)، مادری مادّی (قابل وصف)، كوچک‌تر، نه‌چندان توانا، تركيبی از چند مادر و... آيا مادر واقعی حق نداره كه از دست كودک عصبانی بشه؟ چه كودک در ذهنش چنين مادر خيالی داشته‌باشه و چه غير اين صورت؛ چه كودک عاشق مادرش باشه، چه متنفّر؛ چه كودک پادشاه باشه، چه گدا؛ بازم يه كودكه در برابر مادرش كه حق نداره شريكی برای اون بسازه؛ حتّی در ذهنش.

حكايت استاد هم همينه؛ تالكين اومده ارو رو به عنوان خالقی برای موجودات آردا در نظر گرفته؛ درحالی كه تنها خالق همه‌ی موجودات، چه در اعماق قلب‌ها و چه در ظاهر ماها، چه در ژرفای خيالات و چه در اين دنيای فانی... همه وقت خدای محمّد(ص)ه كه تنها و يگانه‌يكتاخالق كائنات جهانه. به نظر من، ارو يا ايلوواتار اسم ديگه‌ی خدا نيست، شريكیست برای او... .

ویرایش شده در توسط گندالف سپید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mo.Mirnoruzy

مثال شما رو درست نمی دونم

فكر كنين يه بچّه تو خيالاتش يه مادر ديگه واسه خودش بسازه.

مشکل اینه که تالکین خدای دیگه ای رو برای خودش نمی سازه. برای دنیای خیالی میسازه. در حالی که کودک داره مادر خیالیی برای خودش درست می کنه. اینو خیلی باید بهش توجه کرد در غیر اینصورت باعث به اشتباه افتادن میشه.

درحالی كه تنها خالق همه‌ی موجودات، چه در اعماق قلب‌ها و چه در ظاهر ماها، چه در ژرفای خيالات و چه در اين دنيای فانی...

شما گفتین که خداوند خالق تمام چیز ها از جمله خیالات ماست. پس یعنی خداوند خالق افسانه های چند خدایی هست؟ اونم جزو خیالات ماست آخه! بعد این وسط قدرت اختیار انسان چی میشه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tom Bombadil

بابا همه ی این بحث ها فروکش میکنه وقتی به این نکته فکر کنین که اینها خیال پردازی های یه شخصه.و البته خیلی هنرمندانه خیال پردازی کرده

فرض کن شما دوس داری برای خودت یه دنیای مینیاتوری کوچولو توی حیاط خونت بسازی.که تو اون دنیا خورشیدش بنفشه...خونه هاش سقف ندارن...و میشینی و با شخصیتای مینیاتوریت ایفای نقش میکنی.

حالا این حرکت توهین به خورشیده؟یا شریک برای اون؟؟؟میبینی چقدر خنده داره که اون خورشید بنفش مینیاتوری رو شریک خورشید خودمون بدونیم

این ذهن ماست و کاملا متعلق به خودمون.من فانتزی خوندن رو مثل یه اتاق توی خونه میدونم که توش چند تا پنجره هست.که من مثلا موقع خوندن آثار تالکین از اون پنجره وارد دنیای خیالی اون میشم.یا موقع خوندن هری پاتر توی یه پنجره ی دیگه میرم و به دنیای رولینگ مینگرم.یا توی یه پنجره دیگه سرزمین سبز نارنیا رو میبینم و لذت میبرم.و بعد از همه اینها از اتاق میام بیرون و درش رو قفل میکنم.حالا دیگه تو دنیای واقعیم و عاشق خدای واقعی و بزرگ خودم.

ویرایش شده در توسط tom bombadil

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

مشکل اینه که تالکین خدای دیگه ای رو برای خودش نمی سازه. برای دنیای خیالی میسازه. در حالی که کودک داره مادر خیالیی برای خودش درست می کنه. اینو خیلی باید بهش توجه کرد در غیر اینصورت باعث به اشتباه افتادن میشه.

مگه فرقی می‌كنه كه اين بچّه خيالشو به ديگران هم بگه يا نه؟ اون طوری كه بدتره تا ذهن‌های ديگه‌ای رو مشغول و مخروب كنه!

شما گفتین که خداوند خالق تمام چیز ها از جمله خیالات ماست. پس یعنی خداوند خالق افسانه های چند خدایی هست؟ اونم جزو خیالات ماست آخه! بعد این وسط قدرت اختیار انسان چی میشه؟

گفتم خدا بايد همه‌ی موجوداتی رو كه در خيالاتمون وجود داره، بيافرينه. بد فهميدين! وگرنه ما خودمون موجب پيدايش خيالاتمون می‌شيم و خدا ريشه‌ی افكار و خيالاتو به دست خودمون سپرده. موجودات داخلشم دست خودمونه كه چه خالقی براشون بدونيم و تالكين هم ارو رو خالق آردا دونسته. درباره‌ی قدرت اختيار انسان هم بگم كه منظورتون چيه؟ قدرتی كه باهاش خدا رو زير سؤال ببريم يا قدرتی كه افكارمونو كنترل كنيم؟ مورد دومی رو كه داريم؛ تنها تفاوتمون با ساير جانداران! مورد اوّلی هم كه جای بحث نداره و قطعاً شرک و كفره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

بابا همه ی این بحث ها فروکش میکنه وقتی به این نکته فکر کنین که اینها خیال پردازی های یه شخصه.و البته خیلی هنرمندانه خیال پردازی کرده

فرض کن شما دوس داری برای خودت یه دنیای مینیاتوری کوچولو توی حیاط خونت بسازی.که تو اون دنیا خورشیدش بنفشه...خونه هاش سقف ندارن...و میشینی و با شخصیتای مینیاتوریت ایفای نقش میکنی.

حالا این حرکت توهین به خورشیده؟یا شریک برای اون؟؟؟میبینی چقدر خنده داره که اون خورشید بنفش مینیاتوری رو شریک خورشید خودمون بدونیم

این ذهن ماست و کاملا متعلق به خودمون.من فانتزی خوندن رو مثل یه اتاق توی خونه میدونم که توش چند تا پنجره هست.که من مثلا موقع خوندن آثار تالکین از اون پنجره وارد دنیای خیالی اون میشم.یا موقع خوندن هری پاتر توی یه پنجره ی دیگه میرم و به دنیای رولینگ مینگرم.یا توی یه پنجره دیگه سرزمین سبز نارنیا رو میبینم و لذت میبرم.و بعد از همه اینها از اتاق میام بیرون و درش رو قفل میکنم.حالا دیگه تو دنیای واقعیم و عاشق خدای واقعی و بزرگ خودم.

خوب منظور از شريک در اين بحث، كسيه عين همون شخص اصلی كه يه كوچولو فرق می‌كنه. در مثال شما هم خورشيد بنفش شريک يا بهتر بگم، هماننديه برای خورشيد واقعی. پس ارو شريک خداست در آثار تالكين و شريک‌قراردادن برای خدا در خيالات هم گناهه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
agarwaen

هنوز من توجیه نشدم شما به چه دلیلی می گید ارو و خدا دو نفر هستند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

من فکر میکنم با توجه به شیهاتی که برای جناب گندالف پیش اومده،اگر کل بحث رو که قبلا انجام شده بوده به صورت کامل مطالعه کنن،قطعا تا حد زیادی به برطرف شدن ابهامشون کمک میکنه.

علاوه بر همه اینها،چیزی که نوشته شده رو نمیشه تغییر داد.ما در نهایت میتونیم اینجا نظرمون رو بگیم یا از تالکین دفاع کنیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

هنوز من توجیه نشدم شما به چه دلیلی می گید ارو و خدا دو نفر هستند.

خوب، معلومه دیگه! اگه خوب به کتابا دقّت کنین، می‌بینین که ارو و خدای واقعی دنیای ما، یکی نیستن.

من فکر میکنم با توجه به شیهاتی که برای جناب گندالف پیش اومده،اگر کل بحث رو که قبلا انجام شده بوده به صورت کامل مطالعه کنن،قطعا تا حد زیادی به برطرف شدن ابهامشون کمک میکنه.

من که ابهامی ندارم! من مطمئنم که تالکین با قراردادن خدا و خالقی جز خدای حقیقی ما در جهان واقعیمون و اختصاص‌دادن اقسامی از داستاناش به اون، گناه بزرگی رو مرتکب شده.

علاوه بر همه اینها،چیزی که نوشته شده رو نمیشه تغییر داد.ما در نهایت میتونیم اینجا نظرمون رو بگیم یا از تالکین دفاع کنیم.

من نگفتم که تغییری در داستاناش بدیم. من می‌خوام به جای دفاع از این کار ناپسند، براش طلب عفو الهی بکنیم تا روحش در عذاب نباشه. به امید به حقیقت پیوستن این آرزو... .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mo.Mirnoruzy

مگه فرقی می‌كنه كه اين بچّه خيالشو به ديگران هم بگه يا نه؟ اون طوری كه بدتره تا ذهن‌های ديگه‌ای رو مشغول و مخروب كنه!

گفتم خدا بايد همه‌ی موجوداتی رو كه در خيالاتمون وجود داره، بيافرينه. بد فهميدين! وگرنه ما خودمون موجب پيدايش خيالاتمون می‌شيم و خدا ريشه‌ی افكار و خيالاتو به دست خودمون سپرده. موجودات داخلشم دست خودمونه كه چه خالقی براشون بدونيم و تالكين هم ارو رو خالق آردا دونسته. درباره‌ی قدرت اختيار انسان هم بگم كه منظورتون چيه؟ قدرتی كه باهاش خدا رو زير سؤال ببريم يا قدرتی كه افكارمونو كنترل كنيم؟ مورد دومی رو كه داريم؛ تنها تفاوتمون با ساير جانداران! مورد اوّلی هم كه جای بحث نداره و قطعاً شرک و كفره.

توی بند اول منظورم رو متوجه نشدین. توی مثال شما کودک داره یه شخصیت خیالی رو مادر خودش تصور میکنه اما تالکین هرگز ارو رو خداوند خودش در نظر نگرفته. بلکه خود تالکین بهتر از من و شما می دونه که ارویی وجود نداره و ارو مخلوق تالکین هست. تالکین توی داستان خیالی و غیرواقعیش ارو رو آفریننده آردا، آینور، الف ها و ... معرفی کرده ولی مطمئنن تالکین خودش هم می دونسته و هر خواننده ای هم می دونه که تمام تخیلات تالکین از جمله ارو آردا الف ها و ... آفریده ی ذهن تالکین هستن و واقعیت ندارن. پس با واقعیت هیچ منافاتی ندارن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
agarwaen

اولین جمله آینولینداله :

آنک ارو،آن یگانه که در آردا او را ایلوواتار می نامند.

دقت کنید تالکین گفته که در آردا به این نام خوانده می شه و ممکنه در جای دیگری (مثل دنیای ما ) نام دیگری داشته باشه

مساله دیگر هم اینه که می گه "ارو،آن یگانه" اگه تالکین ارو رو شریک یا رقیب خدا می دونست دیگه لفظ یگانه معنایی نداشت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ائارندیل Eärendil

به گاندالف سفید عزیز

آخه چرا این حرفارو میگی؟

به نظرم خیلی خوبه و این وجه تمایز تالکین با سایر فانتزی نویسهاست.

بحث دفاع کردن از تالکین نیست چون کتابای استاد به قدر کافی کامل هستن.

ولی آدم با خوندن آفرینش آردا توسط ارو و خلق انسانها و الفها و... به یاد خودش میوفته و احساس آرامش میکنه که این تو هیچ یک از کتابای فانتزی نیست.

البته در این زمینه هیچ کتابی به پای قرآن نمی رسه .همچنین کتب عهد عتیق (تورات و انجیل)هم در زمینه آفرینش انسان کلی مطلب دارن که نوشته های تالکین بی شباهت به اونا نیست.توصیه میکنم pdf اونارو بخونید و با هم مقایسه کنین.

با تشکر...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

خب گندالف عزیز،اینکه بخوای خیلی سریع در مورد یک فرد با این قطعیت اظهار نظر کنی و براش طلب آمرزش کنی تا در دوزخ جای نداشته باشه،فکر کنم هم با کلیه معیارهای فرهنگی هم دینی منافات داره.شما نمیتونی به سادگی در مورد کسی قضاوت کنی چه برسه که اون فرد شخصی باشه که حداقل در ظاهر یکی از معتقدترین نویسندگان فانتزی به شمار میره.( نیازی به ذکر نیست که اکثر نویسندگان بزرگ فانتزی در حال حاضر آتئیستن) .

مسلما این دو شخص،ارو و خدا(الله،یهوه،مزدا و هر نام دیگری) یکسان نیستن و اصلا دخلی به هم ندارن.دلایلش هم به اندازه کافی فکر کنم بحث شده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Glorfindel Thalion

د اصل همانطور که ارباب حلقه کتابی است برای تمام جهانیان. ارو هم خدایی مطابق با تفکرات و اعتقادات همه ی ملت هاست.ارو آفرننده همه ی موجوداته . مثل شریعت زرتشت چندین فرشته داره که از جهانش پاسبانی می کنند و مسل همه ی شریعت ها یک فرشته در برابرش قیام کرده. بر اساس مسیحیت پدر خطاب شده.

در اصل ارو هم الله هست ، هم مزدا هست ، هم یهودا است و تفاوتی با خدای ما نداره. همون خدای خودمونه ، فقط جهانش با جهان ما فرق می کنه. فکر نکنم مسئلیه ای باشه که ادم خدای خودش رو خدای جهان خیالیش هم قرار بده. اتفاقا این کار نیک هست و معنی میده که خداوندا تو به خیال من هم محیطی.

خوب فقط دین اسلام حق نیست که . مسیحیت هم حقه. زرتشت و یهود هم حقه. در اصل ارو خدای خودمونه.الان حرف گندالف اینه که مثلا یهودا شریک الله هست. یه چیز درستی نیست. من گفتم اگه فکر می کنی تفاوتی بین ارو و خدای یگانه هست. دونه دونه بنویس.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Mo.Mirnoruzy

گلورفیندل عزیز.

من فکر می کنم که ارو همون خدا نیست. در واقع شخصیتی هست برگرفته شده از خدا که سعی شده شبیه خدا باشه و نقشی شبیه اون رو در دنیای تالکین بازی کنه. ولی مسلما خودش نیست. بعدش ارباب حلقه ها کتاب دینی یا هر چیز دیگه ای نیست. یه رمان فانتزیه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Glorfindel Thalion

درسته میشه گفت ارو سایه خدا هست. روی داستان

اما شریکی حساب نمیاد. چون دقیقا خصوصیات خداوند یکتا رو داره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Olόrin

الله--- در اسلام

اهورامزدا---در زرتشت

خدا---در ایران

مُولُونگو---در آفریقای شرقی

لِـزا---در آفریقای مرکزی

یهوه---در زبان عبری

بَرَهمَن---به صورت اسم خنثی به معنی خدا به زبان هندی

آتون---در مصر باستان

...

اینها اسه های خدا در ادیان دیگر ولی به معنی شرک نیست. ذات پروردگار همیشه یکتاست.

.

.

پ.ن1: توصیه میکنم اطلاعاتتون را در مورد اصول داستان نویسی و بخصوص سبک های داستان نویسی در ادبیات فانتزی و تخیلی بالا ببرید. اگه قرار باشه تالکین اشتباه کرده باشه پس آرتور سی کلارک و صدها تن از نویسندگان بزرگ این سبک هم مفسد فی الارضن.

پ.ن 2: این را یادآوری کنم که هر نویسنده ای قبل از اینکه نویسنده باشه اعتقاد یه دین یا ایدئولوژی داره.

پ.ن 3: مهمترین و بارزترین مساله که به داستان شما عنوان "سبک فانتزی" را میدهد اینه که با دنیای الان نباید مقایسه شهودی و نظری بشه، گرچه در روایاتی این مقایسه شکل میگیرد ولی داستان باید وابستگی به حقیقت بصورت مطلق نداشته باشه، در یک کلام خواننده باید بتونه وجود شخصیت های داستان را جدا از وجود آنها در دنیای واقعی در ذهن بسازد و پرورش دهد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
ارسال شده در (ویرایش شده)

به همه‌ی دوستان عزیز مخالف با نظر من (که مشتمل بر همه‌ی اعضای سایت و احتمالاً بر تمامی فانتزی‌خون‌ها می‌شه. چند نفر به یه نفر؟! :) ):

بذارین یه مثال دیگه بزنم. شما یه نقّاشو تصوّر کنین (مثلاً موسوم به «امیر») که یه نقّاشی (مثلاً یه آدمک به اسم «کوچک») کشیده و به اون نقّاشی قدرت تفکّر و خلق بعضی پدیده‌ها رو داده. این آدمک نقّاشی‌شده، میاد واسه خودش یه نقّاشی دیگه می‌کشه که در اون نقّاشی، یه نقّاش به غیر از امیر (که بالفرض اسمش «خیال» باشه) اومده و نقّاشی شامل چندتا آدمک و خونه و حیوون و درخت و گل و... کشیده و به شرح حال و وصف خیال هم پرداخته. حالا بریم سراغ کار کوچک... . کوچک خان در نقّاشیش، آزاد بود تا هرچی بکشه؛ امّا این که اومده خیالو کشیده... حتّی اگه عاشق امیر هم باشه؛ کار بدیه. چرا کوچک چنین کاری کرده؟ مگه امیر چه‌ش بود؟ حالا اگر میومد پایین نقّاشیش می‌نوشت مقصودم از کشیدن خیال، این بود که قدر امیرمونو بدونیم و یا در طول نقّاشی، خیال رو به بدی و ناتوانی یاد می‌کرد، مشکل حل بود؛ که! امّا اومده خیال رو یه نقّاش بی‌نظیر و توانا وصف کرده و نقّاش آدمکای خوب نقّاشیش که خودش طرفدار اون آدمکایه. پس یه جورایی زیادی هم از خیال بدش نمیاد! اگرم بگیریم که خیال اسم دیگه‌ی امیره، پس چرا اومده کاراشو شرح کرده؟ مگه شب و روز با امیر زندگی می‌کنه و شبا تو بغلش می‌خوابه؟ حالا حتّی اگه توی نقّاشی، چیزی به اسم «خیال» به وجود آورده‌باشه و دوست نداشته‌باشه خیالی جای امیرو بگیره. پس چرا از امیر به عنوان نقّاش موجودات داخل نقّاشیش استفاده نکرد؟ مگه امیر چه‌ش بود؟ به خصوص که یه جورایی طرفداری خیال رو هم کرده؛ پس ازش خوشش میاد، دیگه! حالا بریم سراغ امیر... . امیر حق نداره از کوچک عصبانی بشه؟ حتّی اگه کوچک تو نقّاشیش خیالی کشیده باشه؟ بالاخره نقّاشی کوچک مال کوچکه و از ذهن اون براومده، دیگه! پس...

حکایت استاد تالکین و همه‌ی فانتزی‌نویسای مشابه هم که همه‌شون مسیحین و معلومه که دینشون کامل نیست تا این مسائلو بدونن، همینه. اگه «امیر» رو خدا، «کوچک» رو تالکین و «خیال» رو ارو و «نقّاشی‌های داخل نقّاشی کوچک» رو موجودات آردا فرض کنیم، همه‌چی مشخّص می‌شه. شما هم این‌قدر انتقادناپذیر نباشین. خوب تالکین هم انسانه و انسان هم جایزالخطاست. تالکین که معصوم نبوده! انشاءالله تونسته باشه با کارای دیگه‌ش، اشتباهشو جبران کرده‌باشه. شما هم که این‌قدر از کار بدش دفاع می‌کنین، شاید تقصیر خودتون نباشه و این دفاع از فرط علاقه‌تون به تالکین و غرقه در آثار فانتزی نشئت بگیره. انشاءالله شما هم (به قول سهراب سپهری،) چشماتونو بشورین! به هرحال، از ما گفتن بود و از شما شنفتن... .

ویرایش شده در توسط گندالف سپید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...