رفتن به مطلب
NGNG

باز گشت سائرون..دوره ی پنجم!!!

Recommended Posts

Prince Imrahil

ایده ت ایده بدی نیست،این که با از بین رفتن حلقه کل بدی از بین نمیره درسته وتوی کتابم هست،

اما داستانت...

رک بگم به نظر من خیلی بچه گانست. ;)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ulmo

ايده جالبي بود ولي خوب با نظر Prince Imrahil موافقم والبته به نظرم بهتر بود به جاي حلقه از خود سائورن استفاده مي كرديد چون داستان روي نابودي حلقه تاكيد داره ولي در خود داستان گفته ميشود سائورن از بين نميره بلكه چنان ضعيف ميشود كه بازگشتش نمي توان تصور كرد (خوب به هر حال يك مايار بوده و شايد بهتر بود شما در داستان خود از يكي از پيروانش استفاده ميكردي كه قصد برگرداندن قدرت به اربابش را داره يا خود سائورن در جسمي انساني بدون قدرت خاص ميخواهد قدرت دوران اول خود را بدست آورد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

بله شما هم که می دونین اگه حلقه نابود نمی شد برج باراد-دور فرو نمی ریخت ( پس حلقه نابود شده )

در ضمن شما می دونی داری از چه کتابی این داستانو برداشتی

از بزرگ ترین *کپی کار دنیا : جی . کی رولینگ و اون کتابش

ویرایش شده در توسط الوه
:(

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
NGNG

به همه ی عزیزانی که اومدن در این تاپیک نظر دادن ممنون

ببینین: برج بارادور و بقیه ی چیز ها... به قدرت حلقه وابسته بود...قدرت حلقه یعنی چه؟

یعنی همون که یه عده ای رو اسیر وار به خدمت خودش در آورده..به معنای دیگر اونارو به تاریکی فرا خونده.

مثلا گابلین ها که در موریا و گذر گاه های کوهستان لانه کرده بودن....اونا به هیچ عنوان به حلقه وابسته نبودن

در هر حال...درسته ولی این داستان...باید ..و باید به شیوه ی خودش ادامه پیدا میشد..و خواهد کرد..من آینده ی درازی برای سرزمین میانه میبینم

ببین:

سائرون نابود نشد...(نشد) ولی لال که نشد..اون میتونه با این که مرده.. قدرت خودشو زنده نگهداره و خودش گروه رو رهبریت کنه..

تا وقتی که ملکور برگرده..ملکور هم که همه میشناسیم کیه..مافوق سائرون..اگر ملکور برگرده..دباره راه برای سائرون باز میشه و اون میتونه یه حلقه ی قدرت جدید برای خودش درست کنه...و با اون به دنیا برگرده..با این حساب ملکور و سائرون به جنگ میپردازن

چون هر دوی اینا خواستار فتح سرزمین میانه هستن..سائرون میتونه از تجهیزات موریا استفاهده کنه. و در اونجا از گابلین ها کمک بگیره و بتونه ارتشی برپا کنه.و رهبریت انو به عهده بگیره..

اون در راستای ادامه ی سمت رهبری و ارباب.....راهای زیادی رو میتونه داشته باشه

تا وقتی که ملکور بیاد...و باز برای دومین بار با اون هم پیمان شه و به جنگ بره...که در این صورت قید Lorian و ریوندل و حتی بخش های زیادی از منتقه ی بزرگ ARNOR رو زد.. و برای ادامه ی آیزنگارد که برای خودش دژی خوب بود امیدوار شد.

پس میبینیم که سائرون در عین نا توانی میتونه مخفیانه نظامی رو تشکیل بده و از دور اونو کنترل کنه...ولی همیشه این شک در زهنش خواهد بود که آیا اونا به خودش وفادار خواهند ماند؟

سائرون در طول نابودی جسمش فقط و فقط داشت از نظام انگمار کمک میگرفت که اون بود رهبریت فعلی رو به عهده گرفته بود..

و حالا هم میتونه بهگابلین ها امیداور باشه....البته نه به وفا داریشون...بکله به قدرت نظامیشون...

حالا چی میگین؟

;)\ ;)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
NGNG

داستانی که برای اطلاع همه ی شما در بخش های مختلف به نمایش گذاشتم و هر جا که پاسخشو بدی من جواب میدم

در باره ی بازگشت ملکور:

دوره ي پنجم

در سال 1 دوره ي پنجم:

در سال 1 دره ي پنجم مشخص شد که باز گشت ملکور نزديک است

و در آينه ي گلادريال در لورين و گوي ها و جادگران ملکور را پيش بيني کرده اند.

در سال 10 دوره ي پنجم:

باز گشت ملکور در منطقه ي هاراد که باعث اميد واري سائرون براي بازگشت شد.

در سال 17 دوره ي پنجم:

ملکور به استعداد و سابقه ي سائرون مطلع بود...سعي در بازگشت اون شد.

در سال 30 دوره ي پنجم:

ملکور موفق شد که براي مخفي کاري و رشد و لشکر سازي..گابلين ها را به خود مجذوب کرده و به خدمت بگيرد.

ملکور موفق شد در اين سيزده سال نژادي از نوع آينور و جسمي از آينور را براي باز آمدن سائرون محيا کند.

که کس ديگري نميتواند اين کار را بکند

در سال 36 دوره ي پنجم:

بازگشت سائرون و روحش به جسم جديد و آماده شدن ملکور براي ساخت و بناي دژي در هاراد

در سال 50 دوره ي پنجم:

سائرون برگشته و در زير دست ملکور کار ميکنه.

دژي که در هاراد شروع به ساخت بود. تا حدي تکميل شده

در سال 54 دوره ي پنجم:

مردمان گاندور متوجه ي سياهي ها و پليدي هايي در کنار مردور شده اند

در سال 62 دوره ي پنجم:

در اين زمان بود که اعلان آمادگي کامل براي گاندور داده شد و براي بازگشت ملکور گمان هايي کردن و

تدارگ آمادگي در قسمت هاي گاندور را دادند

در سال 68 دوره ي پنجم:

اولين حمله توسط ملکور به سمت گاندور آمد و در آنجا را کاملا تصرف و نابود کرد.

بازماندگان اين جنگ آن را پايان گاندور تلقي کردند...چون لشکي باور نکردني و بسيار قدرت مند را براي جنگ انتخاب کرده بودن.

در سال 72 دوره ي پنجم:

بخش هاي ميناس تريد و اسگيليارد به دست ملکور افتاد.

در سال 71 ملکور لشکري بزرگ را براي رهبري به سائرون داد و به او گفت از بخش

هاي پشت کوه هاي گاندور به جنگ پرداخته و خود ملکور از روبروي کوها و حملات روهان

در سال 78 دوره ي پنجم:

سائرون بخش هاي عضيمي از کوها ي گاندور و زمين هاي آزاد گاندور را در پشت کوه ها

تصرف کرد و به پشت کوه هايي که در مجاورت هلمز ديپ بودند رسيد

ملکور بخش هاي عضيمي از روهان را نابود ساخته و به هلمز ديپ رسيد

در سال 80 دوره ي پنجم:

تمام مردمان افراد که در زمين هاي آزاد و در روهان بودند به هلمز ديپ و آيزنگارد که دو دژ بسيار قدرت مند بودند دل بستند

ملکور از اين تنگه ي روهان بسيار وحشت داشت و منتظر پيشرفت سائرون براي حمله ي دو جانبه به هلمز ديپ شد.

سائرون خود را آماده ي حمله ميکند..

در سال 82 دوره ي پنجم:

سکوت تلخي دو سال هلمز ديپ را فرا گرفت و آنها راهي جز دل بستن به آيزنگارد را نداشتند.

براي همين آتش گاه هايي را که در هلمز ديپ ساخته بودند را آماده شعله ور شدن کردند که با نور آنان اعلان کمک براي هلمز ديپ مشخص شود.

سائرون اردو گاهي کوچک را براي خود در دامنه هاي کوه در نظر گرفت و در حالت مخفي به پيشرفت ادامه داد

در سال 85 دوره ي پنجم:

بسياري از نيروهاي اطراف به آيزنگارد آمده و هلمز ديپ خبري از پشت کوه هاي خود ندارد.

ملکور که حدس ميزد در اين چند سال سائرون هيچ حمله اي به سمت هلمز ديپ نکرده آماده ي حمله به هلمز ديپ ميشه و هر دو متوجه اين صبر و نقشه ميشوند

در سال 86 دوره ي پنجم:

نيروي عضيمي از الفها و انسان ها در بخش آيزنگارد آماده باش مانده و ملکور حمله ي خود را از همسايگي هاي هلمز ديپ آغاز کرده و حمله آغاز ميشود.

_

جنگ براي هلمز ديپ

-

سه روز بعد:

شب:

حمله براي هلمز ديپ آغاز شده و شروع در جنگ هستند..

از سلاح هاي غول پيکر براي نابودي ديوار ها استفاده ميکنند.

هلمز ديپ بسيار پشرفت کرده بود و تله ها و کار ها ي زيادي براي دفاع تدارک ديده بودند.

در ها به سختي شکسته مشن و خيلي از نيرو ها در اين ميان از بين ميرن.

بعد از شکسته شدن در ها بود که حمله به شهر اغاز شده و کشته هاي بسيار از هلمز ديپ گرفت و باعث عقب نشيني به داخل ديواره هاي دفاعي دوم شد

وقتي ديده شد که نميتونن کاري رو بکنن و مقاومت بي فايدست آتش گاه را روشن کردند و بلا فاصله براي کمک به هلمز ديپ

از آيزنگارد حرکت کردند..

..

..

..

سائرون در عرض اين سه روز بخش هاي همسايگي هلمز ديپ را تصرف کرده و براي لشکر کشي به هلمز ديپ آماده شد.

ولي با ديدن آتش کده هاي افروخته از آتش در هلمز ديپ و دود هايي سياه در اين شهر ..

متوجه نقشه ي هلمز ديپ شد و به طرف هلمز ديپ به سرعت تاخت.

و نيروهاي بسيار زيادي را با خود برد.

..

..

..

در هلمز ديپ بخش دوم نيز سقوط کرده و با ديدن آتش کده هاي افروخته ملکور

بسيار وحشت کرد و فهميد که دير يا زود لشکري برايش باقي نخواهد ماند

نيروهاي آيزنگارد که تشکيل شده از الف ها و انسان ها بود رسيدند و بسياري از نيروهاي ملکور را کشتند.

در اين ميان الروند بود که رهبري اين لشکر را به عهده داشت و همه به فکر اين که پيروز شدند نا گهان صداي شيپور مردور

به گوش رسيد و همه با چشم خود سائرون را ميبينند بسيار وحشت ميکنند

الروند در اين ميان ارتشي از ارک هايي را ديد که باورش نميشد.

و ملکور بود که نا گهان اميد وار شد و لشکر عظيم آيزنگارد قتل عام شد..

و هلمز ديپي ها که اين صحنه را ديدند با شکست حتمي خودشنان روبرو شدند و

براي فرار مردم از طريق راه روهاي از پيش طراحي شده در مواقع ضروري

به طرف کوهستان فرار کردند.

و موفق به گذر شدند ولي در پشت کوهستان با اردوگاه سائرون روبرو شده و کشته شدند

باقي مانده ي لشکر ها و نيروهاي ديگري که از غرب ميامدند به کمک حملات آمدند.

الروند در اين ميان با فدا کاري افرادش و عقاب ريوندل به طرف ريوندل فرار کرد.

و مابقي حملات به آيزنگارد شد و در همان سال آيزنگارد هم سقوط کرد.

بازماندگان آن جنگ رو روز مرگ ناميدند و همه به طرف آرنور فرار کردند

آيزنگارد و هلمز ديپ با کمال ناراحتي..به دست سائرون و ملکور افتاد

در سال 88 دوره ي پنجم:

پايگاه قدرت مندي براي اين دو نفر پيدا شد.

و دژ هايي در اين مکان ها ساخته شد.

در سال 95 دوره ي پنجم:

درست هفت سال بعد از اون قرار حمله دو طرف گذارده شد..

در اين هفت سال هيچ حمله اي نشد.

ولي لورين از پيش آگاهي کرد و به فرمانده اي لرد الروند به طرف ريوندل رفت.

ولي ميدونند که نميتونند حتي جلوي اينو بگيرند.

براي همين عده اي از سربازان الف و انسان را در انجا گذاشته و الروند به طرف گراي هاون رفت و عده ي زيادي را هم با خود برد.

در سال 100 دوره ي پنجم:

تدارکات حمله دباره و يورش به سمت

سرزمين هاي آرنور آمادست و به مردمان اطراف هم چون دانلند

و برخي از طراف کاملا تخليه شده و آماده ي جنگ هستند

..

..

..

حملات آغاز شده و دو طرف حمله هاي خودشون رو آغاز ميکنند

ملکور به فنگورن و نابودي تمام انت ها..و سائرون به طرف دانلند و نابودي تمان افراد اين مناطق

..

..

ملکور به لورين حمله کرده و لورين بدون هيچ مقاومتي نابود شده و سوخته ميشود

سائرون نيز عزم خود را براي حمله به ريوندل جزم ميکند.

صبح:

ملکور به مرکوود حمله کرده و نابودش ميکند.

و سائرون با ارتشي بزرگ.به طرف ريوندل حمله ميکند

و ريوندل در عرض يک صبح تا ظهرش به رنگ زغال درميايد.

..

..

..

ملکور که آماده ي حمله از طريق تپه ها به ريوندل شده بود.

قبل از اين که حملاتش برسد(که در عصر همان روز رسيد)سائرون

آن رو تصرف کرد و ادعاي مالکيت کرد

در سال 102 در دوره ي پنجم:

اختلافاتي در سر زمين هاي تصرف شده هم چون ريوندل و روهان و بخش هايي از کوه ها غربي گاندور شروع شد.

ملکور بدون اين که به خشونت بپردازد براي اين که بتواند حلقه ي

قدرتي براي خود بسازد و خود را قدرت مطلق زمين کند به طرف لورين رفت و از ابزار

الفها براي ساخت حلقه اي کوچکي براي قدرت کمک گرفت.

و وعده ي حمله به موريا و کوهستان هاي اطراف داد.

..

..

..

سائرون نيز براي اتمينان بخشدن به ملکور وعده ي ديدار او را در کوه پايه ها داد.

ولي او نيز در روندل اقامت کرد و شروع ساخت حلقه اي شد...

..

..

..

با توجه به اين که ملکور خود قدرت مند بود و نيازي به حلقه نداشت

و در ساخت حلقه هم اطلاعي چون سائرون نداشت حلقه اي خوبي از آب در نيامد..

حلقه ي ملکور کم قدرت و ضعيف بود

ولي با توجه به اين که سائرون همون دوست آئوله بود..

و در ريوندل ابزار بهتري پيدا ميشد.

سائرون شروع به ساخت حلقه اي قدرت مند کرد..بسيار قدرت مند...

همچون حلقه اي که داشت...

اون دباره همون قدرت را به دست آورد.. و با غرور تمام به طرف

قرار گاهي که گفته بود رفت.

و هيچ يک از طرف نميدونستند که حلقه ها ساخته شدن..

بنا بر اين ملکور با اراده ي وحشتناکش..موريا را مورد حمله قرار داد.

و با قدرتي که به دست آورده بود.

ميتوانست يخ هاي کوه ها را آب کند و ميتوانست آتش را منجمد کند.

در موريا و گذر گاه هاي کوهستاني هيچ دشمني وجود داشت

و گابلين هاي آنجا نيز به ملکور ملحق شدن..و

..

..

..

ملکور از قرار خود فرار کرده و به طرف لورين و روهان برميگردد.

و سر قرار حاضر نميشود.

سائرون آماده بود که به طرف آرنور يورش ببرد ولي خطري را در زهنش لمس ميکرد.

ملکور بعد از چهار روز به طرف تنگه ي روهان برگشت و در آنجا ارتشش را به گرد آورد.

هنوز درگيري ميان ملکور و ميان سائرون روخ نداده بود که سائرون با توجه به شناختي که از

موريا دارد اتمينان کرد که ملکور فکري را دارد و اتمينان دارد که اون

قصد نابودي اون رو دارد.

در سال 111 دوره ي پنجم:

در اين دوره شمارش معکوس براي رو در رويي ملکور با سائرون شروع شده بود

انسان ها و الفا در سرزمين هاي دور دست در آرنور با اميدي مرده و بسيار ترس داشتند به فکر نابودي خودشون فکر ميکردن

آنها در کوه هاي شرقي جبهه گرفته و انتظار مرگ را کشيدند.

سائرون بخش هاي ديگر از همسايگي هاي قلم رو خودش را تسرف کرده و منتظر عکس العملي از ملکور بود.

ملکور هم در طول اين سال ها دشمني خودش را با سائرون اعلان کرده بود.

با تمام اين تفاوت ها هر دو در ترازوي قدرت مساوي بودند.

ملکور اولين حملات ارکي خودش را آغاز ميکند

در سال 112 دوره ي پنجم:

اولين حملات به وسيله ي ارک ها شروع ميشود و جنگ براي رياست براي هر دو ادامه پيدا ميکند.

يک سال؟

دو سال؟

10 سال؟

نه..بيش از صدو چهارده سال جنگ ميان ارکها ادامه پيدا ميکند.

سائرون براي اين که ارک هاي خود را از ارک هاي ملکور جدا کند و نيرو ها با هم

مخلوت و گم نشوند. براي ارک هاي خود ارايش ديگري پيدا کرد اون براي هر يک از ارک ها نوع ديگري شمشير ساخت و

با طراحي عجيب تر و با رنگ ضره و با رنگ لباس شناسانيد

در طول اين سال ها سائرون حمله هاي خود را به سرزمين هاي انسان ها قطع کرد و حتي تا آخرين ارک و يارش براي حمله به

ارک هاي ملکور فرستاد.

و ملکور هم همين کار را کرد

جنگ ها فقط براي خون ريزي و کشتن طراحي شده بودند. و هر دو طرف به توليد لشکر خود ادامه ميدادند

در سال 230 دوره ي پنجم:

ملکور و سائرون هر دو از اين وضعيت خسته شده و هر دو براي نابودي هم تلاش ميکنن

در سال 232 دوره ي پنجم:

تا اين تاريخ و تا اين لحظه جنگ ها بي نتيجه بوده و ملکور خود به ميدان جنگ ميايد.

ارک هاي باقي مانده از جنگ ها که تعداد اندکي بودند خبر را به سائرون گفته و سائرون از ريوندل به طرف

روهان که محل جنگ ها است حرکت ميکند. و براي پس گرفتن روهان

در آن دشت با ملکور مواجه شد

..

..

..

ملکور نيز با سائرون

هر دو به شدت تعجب کرده و بسيار خشم گرفتند.

سائرون با گرز و ملکور با شمشيري بسيار آتش وار و سوزاننده به هم هجوم آوردند و با اولين ضربه به هم آسمان غريد و زمين لرزيد و

هر دو به عقب هول داده شدن.

و ارک هاي اطراف ها حلاک شدن

و سوختند. ملکور با شمشير آتشينش يک ضربه به سر سائرون زد ولي بلا فاسله برقي خورد وآتش شمشير فرو کش کرد و موجي در زمين خود و دباره آتش شمشير برگشت.

سائرون با گرز خود ضربه اي به زمين زد.

و زمين با لرزه ي خود ملکور را به زمين افکند.

سائرون بلا فاصله با سر گرزش به طرف ملکور هجوم آورد

ولي بلا فاصله ملکور بلند شد و شمشير آتشين را در بدن سائرون فروع برد..

زمين لرزيد و سائرون دادي کشيد و نور از زخمش بيرون پريد

در اين حال بود که آنها متوجه حلقه ها ميشوند.

هر دو حلقه بسيار آتش گرفتند و در حال نابود شدن هستن.

ملکور با ديدن حلقه آتشي را از خود منشعب کرد و دادي کشيد

هر دو داد کشيدند و هر دو حلقه تکه تکه شدن.

ملکور آتش گرفت و همانند دودي بسيار سياه و بزرگ به آسمان رفت و از آردا فرار کرد.

و سائرون هم با زخمي که برداشته بود فورا ضره سياه خود را از تن در آورده و با قيافه اي زشت روبرو شد.

مثل ارک ها و بسيار زشت.

ملکور بسيار انرژِي خود را از دست داد.

و بازگشتشت ممکن از بسيار بسيار دير تر از ده ها هزار سال باشد

ولي تنها يک منبع انرژي لازم بود که اون برگردد

در سال 260 دوره ي پنجم:

انسان ها متوجه شدن که هر دو طرف نابود شدند

و نيروهاي اندکي از هر دو طرف وجود دارن

سائرون با جسمي زشت و ضعيف به طرف کوه هاي سياه مردور حرکت کرد.

و ارک هاي آن قسمت نيز فرار کرده و يا در اثر همان جنگ به شکل سياهي از بين رفته بودند.

سائرون به مدت طـــولاني در کوه ها پنهان ميشه و به شکل حيوانات و به شکل اسميگل زندگي ميکنه..

و از دوران برگشت کوتاهش هميشه حسرت ميخوره.

در سال 320 دوره ي پنجم:

انسان ها با پيشروي ضعيف آرنور و ريوندل و هلمزديپ ويران شده و روهان را تسخير و دباره به دست اوردند

در سال 392 دوره ي پنجم:

تقريبا تمام مناطق از دست رفته به دست آمده و در اين مدت سائرون به شکل معجزه آثاري شروع به ترميم قيافه ي خود ميکند و

قيافه ي سائرون با رفتن قدرت حلقه و به معنايي ديگر زهر حلقه قيافه ي صابق خود را به دست ميآورد.

ملکور با دیدن ترمیم زخم خود. متوجه ظهور دباره ی ملکور میشود که امکان دارد اون هم به این شکل

انرژی و قدرت خود را به دست بیاورد

پس ملکور میتوانست کمتر از هزار سال یا دو هزار سال برگردد.

در سال 621 دوره ي پنجم:

خرابي هاي جنگ ترميم شده و دباره حيات در فنگورن و بر ميگردد و هابيت ها دباره به خانه هاي خود برگشته و دباره شروع به زندگي ميکنند.

الروند و عده اي از الف ها دباره ريوندل را از پليدي ورد هاي سائرون پاک کرده و انجا را

دباره باز سازي ميکنند

و آمدگي بيشتري در مورد حملات اين قبيلي پيدا ميکنند.

در سال 1021 دوره ي پنجم:

سائرون آري از هر گونه نياز به حلقه شده و حتي قيافه ي خود را با کمي نقص و با کمي زخم به دست مياورد

در سال 1052 دوره ي پنجم

سائرون طرح جديدي براي ساخت حلقه اي جديد ميريزد و اين حلقه خصوصيتي را داشت که ميتوانست مادر حلقه ها معرفي شود.

اين حلقه قدرت آنچناني نداشت ولي براي سائرون قدرتي را مي آورد که بتوانت يک حلقه اي جديد تر از آني که در دستش ساخته بسازد و

اين حلقه يعني پايان انسانها

در سال 1200 دوره ي پنجم:

ابزار ساخت حلقه براي سائرون کاملا آمادست.ولي زمان کافي برايش وجود ندارد.

چون متر از 2000 سال ديگر ملکور ميتوانست دباره براي انتقام جويي به زمين برگشته و

بتواند دو رقيب را از جا برکند

در سال 2250 دوره ي پنجم:

سائرون حلقه ي مادر را ساخته و آماده براي ساخت حلقه ي اصلي ميکند.

و ملکور کمتر از 100 سال ديگر برميگشت

سائرون متوجه ميشود که نميتواند کاري را بکند و به ناچار بايد با ملکور روبرو شود

و ارتشي را براي خود محيا ميکند

در سال 2362 دور ي پنجم:

ملکور در همان منطقه ي که به آسمان پرواز کرده بود.

در همان قسمت دباره به زمين برميگردد و مخفيانه خودش را به گوشه اي از سرزمين هاي جنوبي ميکشاند

سائرون کاملا آماده و دژي ديگر برپا کرده و بارادور دباره بپا ميشود

سياهي ها دباره به بخش هاي غرب و جنوب غربي برگشته و اردوگاه ارک ها تکميل ميشود

در سال 2631 دوره ي پنجم:

ملکور بدور از چشم سائرون براي برپايي ارتشي آماده شده و براي

بناي دژ در بخش هاراد ميکوشد

در سال 2833 دوره ي پنجم:

ملکور ارتشي کوچک براي خود برپا کرده و ميکوشد تا با ان ارتش دژي را برپا کند

سائرون حلقه ي مادر را تمام کرده و دژ بارادور و ديواره هاي مردور دباره برپا شده و ارتش چندي براي خود محيا کرده

ولي خاطر نشان ميکنم که اون قدرت حلقه ي يگانه را نداشت

در سال 2839 دوره ي پنجم

اولين حملات از طرف سائرون به طرف روانين و روهان شد

که نتيجه شکست و مطلع شدن رهبران انسان ها از اين ماجرا شد.

سائرون خيلي تلاش کرد که رقيب اصلي خود ملکور را نابود کند..

در سال 2841 دوره ي پنجم

دومين اتحاد در الف ها تشکيل شد

در سال 2845 دوره ي پنجم:

سائرون از برگشت دباره ي ملکور مطلع شده و به او حمله ميکند.

و دژ نيمه ساخته ي اون مورد حمله قرار گرفت.

در سال 2850 دوره ي پنجم:

مبارزه ي دوم سائرون و ملکور باهم.

که در منطقه ي هاراد و همسايگي گاندور روخ داد و نتيجه شکست ارتش سائرون و نابودي ملکور شد.

..

..

..

سائرون با ديدن ملکور در آنسوي ميدان جنگ

به اون حمله ور شد و اون رو به گوشه اي پرت کرد.

ملکور با شمشير آتشينش ضربه اي به پاي سائرون زد و پايش آسيب ديد.

و نتوانست جنگ کند سائرون به زمين افکنده شد و وقتي ديد ملکور شمشير خود را بالا برده تا به بدن

سائرون فروع کند گرز خود را دباره از زمين برداشت و بر پاي ملکور زد و ملکور آنچنان

دادي کشيد که تا کنون صداي به اين شکل شنيده نشده بود

گرز سائرون در دست دو تکه شد و ملکور نيز به زمين افتاد

و وقتي ديد ملکور به زمين افتاده با قسمت تيز گرز شکسته ي خود به بدن ملکور فروع کرد و ملکور باز داد کشيد.

و مثل آتشي سوخت..و سوخت..و انرژِي اون مثل يک دود در فضا پخش شد و هيچ اميدي براي

بازگشتش نماند..

سائرون زخمي و با ارتشي نيمه جان با ديدن لشکر بزرگ الف ها پا به فرار

گذاشت و سواران ريوندل و الفهاي ديگر و انسان ها ارتشش را نابود کردند

با نابودي ملکور انها ترسي نداشتند

سائرون به صورت برده اي به زنجير کشيده شد.

و در مکاني حفاظت شده نهباني داده شد

ولي نابود نشد..

و اون حلقه را تا مدتها پيش خود نگه داشت

در سال 2980 دوره ي پنجم

سائرون به شرق منتقل شد

در سال 2990 دوره ي پنجم

سائرون در جايگاه يک گناه کار قرار گرفت و

سائرون در زمين هاي روهان و نا آبادي ها زنداني شد و

حکم او زنداني ابدي بود.

در سال 3621 دوره ي پنجم

سائرون هنوز زندانيست و به فکر يک نوع فرار از دست انسان هاست

ولي هيچ راهي وجود ندارد و اعمال اون کاملا مورد بررسي است و با مرگ سائرون ديگر هيچ موجودي نيست که بتواند

سائرون را با جسمي ديگر برگرداند..

يعني کسي نميتواند

سائرون در زيرزميني بسيار تاريک و نگهباني شده حبس شده و

کاري را نميتواند انجام دهد.

تنها اميدواري او ارک هاي بخش مردور بود که دژ کاملا تخريب شد.

و اميدي براي مردور نشد

در سال 5213 دوره ي پنجم:

سائرون فقط يک راه براي رهايي از آن زندان داشت.

فقط دوستي با انسان ها.

و فقط همين.

ولي انسان ها با شناختي که از او داشتند

تا حالا حالا ها باور اونو نميکردند

...

...

اين نشان ميدهد. که امکان دارد سائرون دباره به همان جبهه اي که از اون بود دباره برگردد

و در دوره ي ششم صلح ميان سائرون و بقيه اجرا شود.

...

...

در سال 5346 دوره ي پنجم

سکوت مطلق و آرامش کامل در سرزمين ميانه حکم داشت

و سائرون متوجه شد که انرژي حلقه اي که به عنوان حلقه ي مادر و سازنده ي ارباب حلقه هاي ديگر.

رو به تحليل است

سائرون با اين وضعيت نگران آينده ي خود شد

در سال 10203 دوره ي پنجم

انرژي حلقه ي اون کاملا آزاد شد و

حلقه همانند يک تکه آهن در دست او بود.

اون حلقه را دراورد و به دور انداخت..

در سال 10420 دوره ي پنجم.

سائرون آن قدرت پليدش را از دست داد و قيافه ي زشتش از نوع ترميم و دباره ساخته شد..

در سال 10818 دوره ي پنجم

سائرون کاملا قيافه ي خود را به دست آورده و همان قيافه ي زيبايي را که در قبل

داشت. دارد.

با اين قيافه زيبا و بدون انرژي فريب انسان ها براي سائرون کمي راحت تر ميشود

اون به مدت 7979 سال در اين زندان بود و اکنون هر نوع راهي را براي رهايي ترجيه ميداد.

در سال 13421 دوره ي پنجم:

الف ها تقاضاي سائرون براي بخشش و دوستي را پذيرفته و براي اين که از

حرف اون اتمينان حاصل کنند به دنبال راهي گشتند.

در سال 15247 دوره ي پنجم

در اين سال ها الفها به نتيجه رسيدند که حلقه اي از روشنايي را به سائرون داده و اونو

مسخر خودشون کنند تا اطاعت امر کند

هم آنگونه که ويچ کينگ اين کار را براي سائرون ميکرد

در سال 18247 دوره ي پنجم

سه هزار سال بعد حلقه اي از طرف الف ها به سائرون

ساخته شد و اين حلقه قدرت بسيار زيادي داشت.

ولي به هيچ عنوان دارنده ي قدرت پليد نبود.

در سال 18250 دوره ي پنجم

مردمان و نيروهاي گاندور به دژ واژگون شده ي مردور حمله کرده و اونو کاملا نابود کردند.

تا امکانات تجديد دباره را از بين ببرند

در سال 18300 دوره ي پنجم

سائرون به لورين طلبيده شد و در آنجا با ورد هايي از الف ها و درمان هايي از طرف آنها سياهي

سارلوس و حلقه ي يگانه و حلقه ي سائرون را از تن اون بيرون راندند.

و از ماندوس طلب پاک کردن کار ها و اعمال اونو کردند.

و سائرون با اين کار ها 1000 سال به بيهوشي و خواب عميق فروع رفت و

روح او از طرف ايلوواتار سم زدايي و پاک شد.

در سال 19002 دوره ي پنجم

در اين دوره سائرون دباره به هوش آمده و با جسمي پاک از سياهي هاي چند هزار سال پيش.به حيات برگشت.

الف ها دانش آئوله و تمام کرده هاي اون رو که قبلا مرتکب شده بود. را از زهن اون پاک و..

تمام حس هاي غرور و تکبر را از اون جدا کردند و حلقه اي را که ساخته بودند

به اون دادند

در سال 19202 دوره ي پنجم:

حلقه به سائرون داده شد و سائرون با قبولي اون اونو به دستش کرد.

و تنها دانش هاي کوچکي که از آئوله در قبل ياد گرفته بود از بين رفت

و دباره به اون نشان دوست داده شد.

در سال 20100 دوره ي پنجم

سائرون به سمت ارباب لورين منصوب شد و

در آنجا پادشاهي کرد.

و حتي بخش هاي زيادي از روهان و روانين و هلمز ديپ به فرماندهي سائرون افتاد.

در عين حال مسخر پاکي و برده ي آنان بود..

و هر آنچه که اونا ميگفتند..انجام ميداد..

شما چه فکر ميکنين؟

ايا سائرون به پادشاهي سرزمين ميانه رسيد؟

ايا سائرون به خواسته ي خويش رسيد؟

فقط يک جرقه ي کوچک ميتوانست حافظه ي سائرون را برگرداند..

فقط اگر يکي از آينور ها به سائرون ميگفت...که کي بوده...تمام..

..............................................

______________________________________________

..............................................

جزئيات داستان که نکته هاي ريزي هستند که گفته نشدند.

سائرون پس از مرگش.(که کامل نمرد)به وسيله ي يک

مايار از احل مرک وود که قصد تامين امنيت منطقه را

داشت..اونو براي دور ماندن از دست

مايار هاي خبيس و جلو گيري از بازگشتش

به دنيايي انتقال داد که ملکور نيز در آنجا بود.

سائرون هم به علم آئوله آگاه بود..

و با همان علمش. زنجير هاي آئوله را از ملکور باز کرده و

اونو به بخش هاراد فرستاد

و هيچ احدي از اين ماجرا ها با خبر نبود.

ملکور در بخش هاراد برگشت و سائرون نيز به وسيله ي ملکور.

ملکور جسمي را براي سائرون زنده کرد که

نه مايار بود و نه غير مايار..

جسمي از نوعي ديگر.

که عده اي از مردمان آن را مايار سارلوس ميخوانند.

اين جسم که مايار بود هيچ گونه قدرت مخربي نداشت.

و اين قدرت بايد کسب ميشد.

که يک حلقه ميتوانست بکند.

اين آينور حتي پست تر از پست ترين آينور ها مثل مايار جادور گر بود

سائرون پس از مخالفت با ملکور در ريوندل حلقه اي به اسم خودش ساخت و ملکور در

لورين با ابزار الف ها حلقه اي به اسم يوا ساخت

که قدرت زيادي نداشت و با مقابله ي اين دو حلقه هر دو متلاشي شدند

و پس از گذشت چند صد سال بود که سائرون قصد براي ساخت حلقه اي از نوع سارلوس گرفت که

نام حلقه نيز همين بود.

اون از آهنگري کردن در کوه آتش حلقه را ساخت و اين حلقه

به حلقه ي سارلوس لقب گرفت که قدرتي آنچناني نداشت

ولي امکاني را فراهم ميکرد که بتواند سائرون يک حلقه اي بسازد که بدتر از هر آنچه که تا کنون ساخته باشد.

که اين حلقه طي 7979 سال قدرت خودش را از دست داد

که در سال 2850 به وسيله ي الف ها به زنجير کشيده شد

و مورد خشم آيلوواتار قرار گرفت

و در سال 10818 حلقه کاملا بي انرژي و بي قدرت شد و سائرون آن را بدور انداخت.

سوال:

چرا سائرون را پس از شکست نابود نکردند؟

جواب:

سائرون دو بار نابود شد و هر بار با مصيبت هاي فراوان و با لشکري بزرگ به سوي انسان ها تاخت

الفها ميدانستند در دست اون يک حلقه وجود داره

اگر سائرون کشته ميشد.

ديگر راهي براي نابودي کاملش نبود.

سائرون ميتوانست به هر طريقي که شده برگردد

و يا کسي را به عنوان جانشين انتخاب کند

بدون حلقه يا با حلقه...فرقي نداشت.

روح سائرون زنده ميماند و دباره دوران چهارم تکرار ميشد.

پس انسان ها و الف ها تاکيد کردند که اون زنده بماند و در جلوي چشم الف ها و انسان ها

نتواند دباره اعمال مخفيانه انجام دهد.

سوال

چرا فقط حلقه بهترين سلاح سائرون و ملکور بود؟

جواب:

سائرون و ملکور هر دو ميدانستند که در حين ساخت حلقه بايد ورد هايي را براي جمع آوري قدرت

گفت. که اين ورد ها باعث ميشد روح و جسم سائرون با حلقه مهر ميشد و حلقه غير از سائرون بر شخص ديگري جواب

نميداد. سائرون ميتوانست شمشيري را بسازد که با آن بتواند بقيه را نابود کند ولي اگر شخصي يک تير کمان را از دور بر سائرون نشانه ميگرفت.

ويا اگر شمشير به دست دشمن مي افتاد سائرون هيچ کاري نميتوانست بکند و سلاح سائرون عليه خودش ميشد.

پس حلقه بهترين راه براي قدرت بود

سوال

ايا ملکور زنده ماند؟

جواب.

ملکور ارباب تاريکي و بزرگترين آينور به علت

تاريکي زياد و نابودي الف ها و انسان ها و مايار ها

مورد خشم ارباب خودش آيلوواتار قرار گرفت و قدرت اون

همانند روحش به آسمان رفت و نابود شد و سائرون با نابودي ملکور.

دست از جنگ کردن با لشکر انسان ها برداشت. و

پا به فرار گذاشت و انسان ها اونو زنجير کردند.

ولي اگر با انسان ها جنگ ميکرد..

امکان داشت او نيز مثل ملکور نابود شود.

پس آيلوواتار به حلقه ي قدرت اون خشم گرفت و اون

به مرور زمان بعد از 7979سال قدرتش را کاملا از دست داد

و سائرون با از دست دادن قدرت پس از چند صد سال

چهره ي دباره ي خود را به دست آورده و دباره در پي فريب انسان ها شد..

که با اين عمل نميتوانست..الف هاي تيز هوش را فريب دهد.

بلکه با دوستي به انها پرداخت.

و آنها نيز براي اعتماد به حرفشان..

دنبال راهي گشتند که اونو مسخر خود گردانند و

اونو به اطاعت جبر کنند دعوت کنند.

براي همين حلقه اي از الف ها براي سائرون ساخته شد..

و به سائرون داده شد..

و سائرون با اين حلقه شستشوي مغزي داده شد و قدرتي جديد براي جسمش يافت از جوار پاکي.

و سياهي سرزمين هاي غرب نيز از بين رفت..

ولي کوه آتش هميشه شعلور خواهد بود..

سوال:

چرا بعد از متلاشي شدن حلقه سائرون نابود نشد؟

جواب:

سائرون جسمي را نداشت که نابود شود.

اين حلقه بود که نابود شد ولي قدرتش در جسم اون رخنه کرد و تا مدت ها وجود داشت و طي سالهاي

درازي اونو از جسمش راند.و حلقه اي دباره ساخت و ملکور نيز اين چنين کرد.

و با نا بودي حلقه تبديل به دود شد به آسمان رفت.

ولي براي بار سوم..سائرون اونو نکشت.

بلکه در آن لحظه آيلوواتار بود که به اون خشم گرفت و باعث نابودي آني اون شد.

و سائرون هم حلقه ي خودش را از دست داد.

و به بردگي برده شد و چند هزار سال در زير زميني تاريک و در حفاظت الف ها

زنداني شد.

سوال:

چه بلایی سر سرزمین های جنگلی آمد؟

جواب:

این سرزمین ها با نابود شدن...ملکور و نابود شدن بخش زیادی از جنگل های فنگورن

اورومه دباره به انت ها که درخت های زنده بودند زندگی داد و انها دباره برگشتند.

یاوانا همسر آئوله نیز انت ها را بیدار کرده و اونا رو به پا کرد.

سوال:

توسط چه درمانی سیاهی از سائرون زدایده شد و سائرون پاک شد؟

جواب:

سائرون بعد از بی هوشی هزار ساله بدنش به نزد لورین-آئوله رفت

و در هزار ساله ی خود بدن و روحش در باغ های لورین شفا افت و با

نابودی گنا های او توسط ماندوس بدنش پاک شد. و حلقه ای که توسط آئوله ی

آهنگر برای او ساخته شد توسط واردا نور و درخشانندگی به او زده شد و حلقه قدرت مند شد.

در کل جسم اسیر سائرون در میان آراتار گشت و پاک شد

سائرون قیافه ی صابق خود را با کمی خراش به دست آورد

http://www.reise-nach-mittelerde.de/Tol ... ein_25.jpg

سائرون برگشت و با زره ای جدید به جنگ پرداخت

http://www.guestroom.the-green-door.net ... erWyna.jpg

ملکور با سائرون جنگید.

http://tolkiengateway.net/w/images/b/b8 ... Melkor.jpg

سائرون در حال ساخت حلقه ی مادر (سارلوس)

http://dlibrary.acu.edu.au/research/the ... sauron.jpg

ملکور پس از ساخت حلقه

http://forum.valinor.com.br/picture.php ... ureid=1131

ملکور پس از خشم آیلووتار

http://debian.fmi.uni-sofia.bg/~mitrandir/morgoth.GIF

ملکور و جنگ برای نابودی سائرون در بخش مردور و تپه های بلند آن

http://img-fan.theonering.net/rolozo/im ... ant600.jpg

..........................................

_________________________________________

..........................................

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord of the ring - Sauron

واقعا جالب بود

سوال :

به نظر شما آیا دوره بعدی هم وجود خواهد داشت ؟

امکان داره حافظه سائورون برگرده ؟

اگه حافظه اون برگرده ( مگه اون توسط الف ها پاک نشده ؟ ) چطور می خواد به سیاهی خودش ادامه بده ؟ ( اینم بگم طبق گفته شما ارباب تاریکی بر قدرت سائورون خشم گرفت )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

با سپاس فراوون از زحمت هایی که کشیدی.

درسته سائرون فرد قدرت مندی بود ولب آیا این که با ملکور دوبار تن به تن بجنگه و هر دو بار پیروز شه یکم فیلم هندی بازی نیست.

بلاخره ملکوری گفتن ، سرور و اربابی گفتن!!!! :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord of the ring - Sauron

بلاخر سائورون حلقه قوی تری از ملکور داره پس پیروزیش بی دلیل نیست

تازه علت اصلی پیروزیش اینه که من طرفدارشم :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

واه واه !!

چه قدر به خودت نون قرض میدی!! :D

حلقه قدرت یه دونه بود ، دوردونه بود ، مگه میشه هر وقت سائرون عشقش کشید یه حلقه بسازه؟؟ :D)

مگه چه قدر روح داشتش که بخواد بچپونه تو حلقه های جدیدش!! :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord of the ring - Sauron

من خودم روحم رو به سائورون قرض دادم

:D

سائورون آهنگر ماهری بوده هر چقدر بخواد حلقه میسازه

چه تو این دنیا چه تو اون دنیا

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

این حرفت دیگه خیلی تخیلی شد :D

اگه اینجوریه ، منم برنامه ساخت حلقه رو روی همه برو بچه های آردا نصب کردم ، از فردا همه جا پرمیشه از حلقه. :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord of the ring - Sauron

حالا جدا از شوخی اگه بشینیم کنار هم

و همین طوری حرف بزنیم 100 % می تونیم ادامه ماجرا رو بنویسیم

من که پایم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

البته من پایه این نیستم که تو رو بر گردونی به داستان ، اصولا من از مهره سوخته ها زیاد خوشم نمیاد .

ولی اگه دوست داری میتونی نقش من رو تو داستان پر رنگ تر کنی ، :D :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord of the ring - Sauron

اگه به تمامی دوره ها نگه کنی یه چیزی - یه کسی خلاصه به یه صورتی آرامش اون دوران رو بهم زده که تالکین نوشته

و الا این بیایم بگیم همه در صلح و آرامش بودن که نشد داستان

باید اهریمن رو دوباره خلق کرد و این بار اونو قوی تر از قبل تجسم کرد حالا بعدا می تونی بکشیش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

البته من غیر ممکنه اجازه بدم که جناب عالی برگردی ، تو از اون شخصیت منفی هایی هستی که جاذبه ندارن ، صد رحمت به سارومان ، تو یه چشم بیشتر

نداشتی ولی با همون چشم گنده نتونستی کلاهی که تو سرت کردن رو ببینی ، تو اوج قدرت شکست خوردی ، حالا تو این ذلت چی کار میخوای بکنی؟؟؟ :D)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord of the ring - Sauron

هیچی

میشینم با ملکور منچ بازی می کنم

تا دوباره نوبت ظهور من برسه

ویچ کینگ کجایی که خرزو خان بدون تو می میره :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

ای بابا ، آخه تو به چه امیدی نشستی ، منتظر ظهوری ؟؟؟

بازم میگم ، جناب عالی از یه هابیت کوچولو ، شکست خوردی ، چه جوری از پس ملک الموت می خوای بر بیای؟؟؟ :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord of the ring - Sauron

به تالکین پیشنهاد می دم از خرزو خان به عنوان محافظ کوه آتش استفاده کنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

وای وای وای :) :D :) :) :D :D

چه ربطی به سوال من داره این حرفت.

یکی کمکم کنه و بهم بگه این چی میگه :D :D :D :D :D

من میگم نمیشه دوباره زنده شی ، تو از چی چی خان می خوای کمکت کنه ، :D :D :D :D( :)( :)( :)(

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord of the ring - Sauron

تو کارت نباشه من به حساب کتابایی با مسئولین جهنم دارم

اصلا خودم یه کاری کردم برم اونجا

به موقعش بر می گردم و دوباره Middle-earth درو میشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

اوه ه ه ه ه :D :D :D :D :D :D :D

من دیگه کفم بریده ، مان چی میپرسم ، تو چی میگی ؟؟ :D :D :D :D

دیگه تحمل ندارم ، حالا احتمالا به این سوال رسیدم که چه جوری الفها رو اورک میکردین :D :D :D :D :)

انقدر چرت و پرت تو گوششون میخوندی مثل حالا ، تا بیچاره ها دیونه شن ، :) :) :) :) :)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord of the ring - Sauron

این کار رو ملکور بلده نامرد به من یاد نداد

حالا بعدا می زنمش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

پس به روش جدیدی متوصل شدی ؟؟؟ :D :D

میخوای با شکنجه روحی ، ما رو تبدیل به بالروگ کنی ؟؟؟؟ :D :D :D :D

امیدوارم طرح مسخرت شکست بخوره ، تو داری به اسم صلح آمیز ما رو گول میزنی!!! :D :) :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
pirooz

برای مثال اگر میخواستم دوره ی پنجم رو به تصویر بکشن خیلی چرت میشد .بهتر بود یکی به انتقام از سائرون قیام میکرد میزد پدر همه رو در میاورد .

مثلا ارتش هاراد + دزدان دریایی و...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...