رفتن به مطلب

Recommended Posts

الوه

سلام دوستان

راستی کسی سایتی مکانی چیزی برای خرید فرزندان هورین ترجمه ی آقای رضا علیزاده نداره ؟؟؟

سایت آدینه بوک فقط سیدلو رو داشت

ممنون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

متا سفانه پخش گتاب انقدر ضعيف بوده كه هر كي تو نمايشگاه نخريده بود،گويا بايد تا نمايشگاه بعدي صبر كنه :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
جان کریستوفر

دقیقاً مشکل همین جاست ، همه ی کتاب ها خیلی سخت پیدا می شن ( البته اگه تهران رو ندید بگیریم ) فقط مسئله ی فرزندان هورین نیست بعضی کتاب ها با اینکه به چاپ چهارم پنجم رسیدن باز سخت پیدا می شن

البته الوه جان اگه تهران تشریف دارید می تونید با شماره های انتشارات روزنه که این دو تا باشه

66935086 و 66939074 تماس بگیرید ، اونا هم با پیک براتون می فرستن .

ولی نمی دونم واسه شهرای دیگه پست می کنن یا نه ؟ :D\

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

من با اینکه تو تهرانم هستم ناچار شدم برای گرفتن فرزندان هورین برای یکی از دوستام تا خود انتشارات رو برم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
جان کریستوفر

البته چند هفته ی پیش من برا پسر داییم که تو خوش هستن زنگ زدم کامل تمام کتاب ها رو برامون فرستادن 46 و خورده ای شد البته 3 تومن هزینه ی پیک هم اومد روش :D

یه موضوع دیگه هیچ کدوم خبر ندارید اون کتاب افسانه های ناتمام رو که قرار بود منتشر بشه چی شده ؟

البته حدیث تور ازش تو فرزندان هورین اومده !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

آقاي عليزاده دو سال پيش گفتن كه در حال ترجمه اش هستن.اما اينكه چه شد،رو خدا ميداند و البته آقاي عليزاده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

هی ...

:D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

فکر نکنم بخواد ترجمه اش کنه چون اگه میخواست حدیث تور و آمدن او به گاندولین رو تو فرزندان هورین نمیذاشت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

والا اون موقع که صحبت کردیم که داشت ترجمه میکرد.اما اینکه چرا بیخیال شده و یا چاپش نمیکنه رو نمیدونم.در مورد حدیث تور هم فکر کنم تصمیم ناشر بود که قرار بگیره.خیلی مطمئن نیستم.

کتاب های اویجینالی هم که داشت از روشون ترجمه میکرد،الان میدونم که حدود یه سالی هست دست مترجم دوم فرزندان هورینه!احتمالا قضیه ختم به خیر نشده :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

منم امیدوارم بی خیال نشده باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

وای دوستان چه کتابیه این فرزندان هورین ، البته من به اسم بچه های هورین دارم میخونم .

جدا از جناب تالکین دل چرکین شدم ، چرا نبرد اشکهای بیشمار رو انقدر خلاصه وار ذکر کرده و به جاش از مخفی گاه تورین پیش میم انقدر توصیف به جا گذاشته؟

نبرد پله نور در مقابل جنگ اشگهای بیشمار جدا یه بازیه !

تازه فهمیدم این مورگوت چه موجودیه !

فقط ده هزار نفر از گوندولین برای جنگ اومده بودن ، ولی بازم شکست !

دست مریزاد به مورگوت چه عظمتی ؟

کسی از آمار و ارقام جنگ چیزی بیشتر میدونه ؟ خواهش میکنم تعداد نیرو هارو بگید!

من رسیدم به فصل مرگ بلگ ، خدایی تا حالا بدجوری واسه هورین دلم کباب شده ، یه جورایی شبیه اودیسه است .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

سيلماريليون توضيحات خوبي در مورد سري نبرد هاي بلرياند داره.اونو بخوني فكر كنم كفايت كنه.من تعداد نيرو ها رو يادم نيست و البته فكر نكنم كه ذكر هم شده باشه به طور كامل

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

بچه ها من الان داستان فرزندان هورین رو تموم کردم . چقدر غم انگیز بود!

دلم جدا به حال هورین ، زنش و دو دخترش مخصوصا نیئنور میسوزه . اما برای تورین هیچ افسوسی نمیخورم .

شاید اینم به خاطر طلسم مورگوت باشه که نتونم احساس ناراحتی نسبت بهش کنم ، اما زندگی اون پر از اشتباهات متعدد بود . کشتن بلگ ، تحقیر یه الف اونم تو سرزمین خودش ، کشتن یه بیگناه ، و از همه بدتر نابودی نارگوتروند . اما گناه اصلی اون غرور بیجا بود . چرا الف ها به حرفش گوش کردن ؟

ارباب تقدیر شایسته اون نبود ، اون با ناجوانمردی کسی رو کشت که بهش امان زندگی داده بود . حق گلارونگ کشته شدن به این شکل نبود ، با خنجری از پشت . مردانه این بود که تورین مثل فیانور رو در رو با اون میجنگید و اگه توانش رو نداشت مردانه کشته میشد.

داستان معرکه ای بود مخصوصا آخرش . خیلی کیف کردم .

ایکاش به جای هابیت این رو بسازن.!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

فرزندان هورين رو نميشه بدون پيش فرض سيلماريليون ساخت!سوال هاي زيادي پيش آمد ميكنه.

تورين براي من (و البته خيلي هاي ديگه تو اين سايت) شخصيت جذابيه.من پدرش رو بيشتر دوس داشتم اما تورين هم كمر خم نكرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

آره خودش کمر خم نکرد ولی کمر خیلی هارو خم کرد .

تا جایی که میتونست همه رو به شور وا میداشت ، آخرش هم اونها رو رها میکرد .

به جای این که در مبارزه بجنگه هم ترجیح داد خودکشی کنه . ;))

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

مشکل اصلی تورین غرورش بود، اما شجاعتش رو نمیتونی انکار کنی. مرگ بلگ هم یه حادثه بود.

اینکه تورین آخر سر فرار میکرد به خاطر این نبود که میترسید. اینکه مردم رو رها میکرد به خاطر این بود که میخواست با حضورش اونا رو توی نفرین شریک نکنه، یعنی بدبختی خودش رو به کم کردن اثر نفرین و دیگران رو به خطر انداختن ترجیح میداد.

قرار بود تورین تورامبار یه تاپیک مخصوص بعد از کنکور درباره تورین باز کنه که همچنان منتظریم این کار رو بکنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

دقیقا

تورین فقط اگه یکم غرورشو کمتر می کرد خیلی خوب میشد

اما چه شود که نفرین مورگوت بسی عظیم تر از قدرت فرزندان ارو هستش

مر ک به لگ هم که واقعا یک حادثه بود و ملیان اونو پیشگویی کرده بود ( نه به طور مستقیم )

در هر جال اون شمشیر اراده ی ائول رو با خودش داشت که اونم نفرین شده بود

اینکه تورین آخر سر فرار میکرد به خاطر این نبود که میترسید. اینکه مردم رو رها میکرد به خاطر این بود که میخواست با حضورش اونا رو توی نفرین شریک نکنه، یعنی بدبختی خودش رو به کم کردن اثر نفرین و دیگران رو به خطر انداختن ترجیح میداد.

دقیقا

اون موقعی هم که فکر می کنه مادر و خواهرش توی بلریاند هستن به خاطر این که اونجا رو نابود نکنه نمیره اونجا

به جای این که در مبارزه بجنگه هم ترجیح داد خودکشی کنه . ;))

با اون بلایی که سرش اومد بهترین کارو کرد

کمتر دنیا آسیب دید

دیدین که زنده موندن هورین چه ضرری به گوندولین زد ( البته نفرین ائول هم دست داشت ) + ( نفرین موگوت )

حق گلارونگ کشته شدن به این شکل نبود ، با خنجری از پشت . مردانه این بود که تورین مثل فیانور رو در رو با اون میجنگید و اگه توانش رو نداشت مردانه کشته میشد.

فئانور که با گلائرونگ نجنگید

در هر حال بعد از اون سوگند به شدت احمق شده بود

حتی موقع مرگ که فهمید نمیشه تانگوردریم رو از بین بود هم از نفرین پا پس نکشید و به پسراش گفت انتقامشو بگیرن

در ضمن به نظرت کار گلائرونگ جوانمردانس که اومد تورین و نیه نور رو طلسم کرد ؟؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

پس نکنه فئانور رو گوتموگ کشته ؟

من اگه به جای تورین بودم ، میرفتم رو در رو میجنگیدم ، حیف شمشیرش . سر اون یکی شمشیر چی اومد ؟

در مورد طلسم گالائرونگ : خوب اون آدم بده داستان بود ، کارشم خیلی تمیز و استادانه بود ، حتا مورگوت هم نمیتونست چنین نقشه ای بکشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
torambar

چرا نمی تونست؟؟؟؟

گلائرونگ جزئی از نقشه های ملکور بود

بعد خودت اگه جای تورین بودی می رفتی رو در رو می جنگیدی؟؟ با یه اژدها؟؟ ;))

مثلا می گفتی سلام آقای گلائرونگ ما یه بار دیگه خدمت رسیدیم شاید تونستیم بکشیمتون!! ;))

تو تمام داستان ها اژدها رو در رو کشته نمیشه همیشه از زیر شکم زخم میشه (و معمولا با تیر و کمان)

اژدها که مثل آدم نیست باهاش دوئل کنی

یه چیز دیگه:

مگه تورین چند تا شمشیر داشت؟ یکی بیشتر نبود الف های نارگوتروند دوباره ساختنش

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

منظورش آنگوئیرل جفت دوقلوی شمشیر جنابعالی بود. اون شمشیر به دست مایگلین به گوندولین رفت و به نظر میاد در سقوط گوندولین از بین رفته.

رو در رو جنگیدن با اؤدهایی که تو یه لحظه با چشماش آدم رو افسون میکنه احمقانه ترین کار ممکنه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

مرسی مهدی جان ، منظورم همون شمشیر بود . ;))

در مورد رو در رو جنگیدن ، من میگم تورین نباید خودکشی میکرد ، یه مرد واقعی باید تو جنگ کشته بشه ! ;))

در این صورت فئانور هم خدای نکرده احمق بوده ! ;))

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

در حماقت فئانور که شکی نیست!!!!

تورین جنگش رو کرد اما بعدش که فهمید چه غلطی کرده(ازدواج با خواهرش) وقتی دید که همسرش و در عین حال خواهرش خودش رو کشته دیگه هیچ امیدی برای ادامه زندگی نداشت. و خواست با مرگ خودش به این نفرین که باهاش به همه جا میومد و همه جا رو ویران میکرد پایان بده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه
منظورش آنگوئیرل جفت دوقلوی شمشیر جنابعالی بود. اون شمشیر به دست مایگلین به گوندولین رفت و به نظر میاد در سقوط گوندولین از بین رفته.

ته دره پیش اسکلت مایگلین بود اما الان زیر آبه :دی

در حماقت فئانور که شکی نیست!!!!

تورین جنگش رو کرد اما بعدش که فهمید چه غلطی کرده(ازدواج با خواهرش) وقتی دید که همسرش و در عین حال خواهرش خودش رو کشته دیگه هیچ امیدی برای ادامه زندگی نداشت. و خواست با مرگ خودش به این نفرین که باهاش به همه جا میومد و همه جا رو ویران میکرد پایان بده.

دقیقا موافقم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
torambar

من به این دلیل از داستان فرزندان هورین خوشم اومد که به بهترین نحو ممکن تموم شد

چونکه جنگی نبود که تورین در اون جنگ کشته بشه(اولین نبرد بزرگ بعد از سقوط نارگوتروند حمله به گوندولین بود که مسلما تورین نمی تونست اونجا کشته بشه)

بعد تو داستان نشون داده شده که تورین هر چند قدرت رزمی بالایی داشت و بسیار نیرومند بود ولی هیچ وقت فرمانده ی جنگی نبود وقتی هم که در دوریات می جنگید زیر فرماندهی بلگ و مابلونگ بود

از طرف دیگه تورین در اون شرایط واقعا نا امید بود یه اژدها رو کشته بود که بعد از کشتنش فهمید که زندگی اش رو نابود کرده

اگه قبل از این که گلائرونگ بمیره این حقایق رو می فهمید شاید می تونست با انتقام گرفتن از اژدها به آرامش برسه

ولی وقتی اژدها کشته شد دیگه چیزی نبود که تورین بخواد ازش انتقام بگیره(گلائرونگ چقدر موذی بود که فهمید آخرین ضربه اش رو کجا بزنه وقتی که تورین نمی تونه خشمش رو سرش خالی کنه)

پس تنها کاری که تورین می تونست انجام بده این بود که خودکشی کنه

البته به نظر من نباید بگیم که تورین خودکشی کرد بهتره بگیم که گورتانگ تورین رو کشت!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
!Beren

در اوایل داستان که اون خیلی مغرور و کله شق بود درسته فرمانده خوبی نبود ولی بعد از ماجرای نارگوتروند اون یه مقدار کله شقی کنار گذاشت و خوندیم که حتی مردم دیگه به حرفای فرماندشون خیلی اهمیت نمیدادند و همش به دستورات تورین گوش میدادند.

در مورد کشته شدن تورین با torambar موافقم چون تورین از گورتانگ میپرسه که میخوای منو بکشی و گورتانگ هم با کمال میل قبول میکنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...