رفتن به مطلب

Recommended Posts

ت.ت

خش .. خش ... خش...

اين صداي راه رفتن در برف يا روي برگ هاي خشك نيست ... بلكه صداي راه رفتن روي نيم متر گرد و خاكه كه روي اين تالار ها نشست!ه ... والا معادن موريا هم بعد از تصرف اورك ها اين قدر سوت و كور نبود! ... هيچ حرفي حديثي نيست؟

خب بنده بايد آستين بالا بزنم و يه فوتي بكنم بلكه اندكي از ضخامت اين لايه ي گرد و خاك كاسته شود...

اول از همه كه مثلا روم به ديوار گلاب به روتون چند وقت پيش عيد نوروز بود ... هيچ كس نيومد حرفي بزنه منم مثه {...} منتظر بودم كه يكي بياد يه چيزي بگه منم دنبالشو بگيرم ... اما به اين مغز مبارك خطور نكرد كه خودتون هم اگه يه كاري بكنيد بد نيست .. شايد بقيه هم مثل شما منتظرن يكي ديگه سر حرف رو باز كنه ... {چه اعضاي نجيبي!} ... پس اميد وارم عيد نوروز خوبي داشتين ... و سال خوبي رو شروع كردين ...

خب اين از اين كه روي دلم باد كرده بود...

....

دوم اينكه ... اصلا چرا اومدم توي اين تاپيك؟ ...آها ...

مي خواستم به جناب تولكاس عزيز بگم كه ديدين اين دو ماه هم مثل همون دو ماه هاي قبلي بود و همچنان سر ما بي كلاه مانده! ...

كلي دلمان را صابان {!} زده بوديم كه در اين ايام تعطيلي مشغول خواندن فرزندان هورين هستيم ... اما مثل اينكه اين دو ماه ها بايد پشت سر هم سپري گردند تا شايد خوده ايلوواتار دست به كار شود و اين كتاب به دست هواداران برسد!

حالا همه ي اين ها رو گفتم كه يه كلام: كسي خبري از تاريخ انتشار يا هر تاريخ ديگه اي نداره؟!

{البته بيشتر از يك كلام شد}

فقط نگين كه براي نمايشگاه كه خيلي ديره ... {شايدم نه!}

...

همين ديگه حرفي نيست... فقط حيفه نبايد آردا رو همينجور متروك رها كنيم ...

دست در دست هم دهيم به مهر آرداي خويش كنيم آباد! {صداي هوو ي تماشاچيان و پرتاب گوجه فرنگي به صورت تورين}

خيلي خب باشه ميرم...

تشكر...

ت.ت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo
خش .. خش ... خش...

اين صداي راه رفتن در برف يا روي برگ هاي خشك نيست ... بلكه صداي راه رفتن روي نيم متر گرد و خاكه كه روي اين تالار ها نشست!ه ... والا معادن موريا هم بعد از تصرف اورك ها اين قدر سوت و كور نبود! ... هيچ حرفي حديثي نيست؟

خب بنده بايد آستين بالا بزنم و يه فوتي بكنم بلكه اندكي از ضخامت اين لايه ي گرد و خاك كاسته شود...

اول از همه كه مثلا روم به ديوار گلاب به روتون چند وقت پيش عيد نوروز بود ... هيچ كس نيومد حرفي بزنه منم مثه {...} منتظر بودم كه يكي بياد يه چيزي بگه منم دنبالشو بگيرم ... اما به اين مغز مبارك خطور نكرد كه خودتون هم اگه يه كاري بكنيد بد نيست .. شايد بقيه هم مثل شما منتظرن يكي ديگه سر حرف رو باز كنه ... {چه اعضاي نجيبي!} ... پس اميد وارم عيد نوروز خوبي داشتين ... و سال خوبي رو شروع كردين ...

خب اين از اين كه روي دلم باد كرده بود...

....

دوم اينكه ... اصلا چرا اومدم توي اين تاپيك؟ ...آها ...

مي خواستم به جناب تولكاس عزيز بگم كه ديدين اين دو ماه هم مثل همون دو ماه هاي قبلي بود و همچنان سر ما بي كلاه مانده! ...

كلي دلمان را صابان {!} زده بوديم كه در اين ايام تعطيلي مشغول خواندن فرزندان هورين هستيم ... اما مثل اينكه اين دو ماه ها بايد پشت سر هم سپري گردند تا شايد خوده ايلوواتار دست به كار شود و اين كتاب به دست هواداران برسد!

حالا همه ي اين ها رو گفتم كه يه كلام: كسي خبري از تاريخ انتشار يا هر تاريخ ديگه اي نداره؟!

{البته بيشتر از يك كلام شد}

فقط نگين كه براي نمايشگاه كه خيلي ديره ... {شايدم نه!}

...

همين ديگه حرفي نيست... فقط حيفه نبايد آردا رو همينجور متروك رها كنيم ...

دست در دست هم دهيم به مهر آرداي خويش كنيم آباد! {صداي هوو ي تماشاچيان و پرتاب گوجه فرنگي به صورت تورين}

خيلي خب باشه ميرم...

تشكر...

ت.ت

تورین عزیز

اون جور که بوش میاد،قراره که نمایشگاه بیاد بیرون!در واقع از اول هم همین قرار بودا!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ت.ت
تورین عزیز

اون جور که بوش میاد،قراره که نمایشگاه بیاد بیرون!در واقع از اول هم همین قرار بودا!

والّا تا اونجا من خاطر دارم...حدود دو سالي(تقريباً از همون اوايل چاپ "فرزندان هورين") كه وعده هاي دوماهي داده مي شد... و بعد از دو ماه خبري از ترجمه ي "فرزندان هورين" هم نبود و سر ما همچنان بي كلاه مي موند...

اما در مورد اون دو ماه مطمئن باش.کتاب الان داره مراحل فنیشو میگذرونه تا اونجا که میونم

خب تولكاس جان همون اول مي گفتي ;) ... من روي همون دو ماهت حساب كرده بودم ...

اما دستت درد نكنه كه گفتي ...

فكر كنم من و تو تنها در آرداييم ...پس فعلا نمي خواد دست در دست هم دهيم .. بذار چند تا ديگم بيان بعد سر فرصت آرداي خويش كنيم آباد :دي!!

چاكر شما...

ت.ت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

خب خب!بالاخره سورپرایز دوستان هم معلوم شد.فرزندان هورین با ترجمه علیزاده و تقوی(همون هالباراد خودمون) منتشر شد.حالا کی در مورد کتاب بحث کنیم؟ ;)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ت.ت

همين الان ...

خب من الان توي حديث ميم دورفم ... تا اينجاش كه عالي بوده ... بسيار كف بر شديم ...

حالا يه سوال

مگه داستان هاي ناتمام رو آقاي عليزاده ترجمه نكرده؟ ... پس اين حديث تور و آمدنش به گوندولين رو از اونجا برداشتند؟ ... نبايد تو همون باشه ؟ ... منظورم اينه كه وقتي منتشر شد اينو چيكار مي كنند؟

در مورد طرح جلدشم خيلي خوب طراحي شده بود ... اما به نظرتون رنگش رو نبايد يه رنگ ديگه انتخاب مي كردند؟ ... آخه اينجوري هم رنگ بازگشت شاه شده .... توي قفسه ي كتابا جلوه ي زيبايي نداره ;) {آو ... ببخشيد كه از شما نپرسيديم!!}

و يكي ديگه از ويژگي هاي خوب ديگه ي كتاب هم اين صفحه هاي كاهي هستش ... كه من خيلي از اينا خوشم مياد ... اين وسط سيل فقط كاغذ سفيد داره ... يه مقدار ناجوره ...

بازم ممنون

انگار جناب هالباراد هم خيلي مشغولند ... چون خيلي وقته كه سر نمي زنند...

راستي...

اين تورين چه حركت باحالي انجام داد با اون يارو سايرووس ... بسي حال كرديم ... از فردا همين كار رو در خيابان ها انجام خواهيم داد!

چاكر همه...

ت.ت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ulmo

سلام بر همه و من گفتم شايد كتاب فرزاندان هورين يكم باعث فعال شدن مجدد سايت بشه ولي .........

به هر حال من از فرزندان هورين بسيار لذت بردم . حالا يه سوال از تورين عزيز : كتاب داستان هاي نا تمام كي توسط آقاي عليزاده ترجمه شده؟ با تشكر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ت.ت
كتاب داستان هاي نا تمام كي توسط آقاي عليزاده ترجمه شده؟

سلام ميتراندير جان...

والا اون طوري كه به ما خبر دادن گفتن كه بعله جناب عليزاده ترجمه كردند ... ولي هنوز در بازداشت وزارت ارشاد هستش! ... و حالا حالا ها قرار نيست از كشوي ميز بازرس ارتقاء درجه پيدا كنه ... {البته اين خبر ماله نمايشگاه 86 بود ... نمي دونم شايد كلا بيخيالش شدند:دي!}

نخير انگار نه تنها كتابم منتشر بشه سايت فعال نميشه ... بلكه بمب هم منفجر بشه هيچ تحركي صورت نخواهد گرفت!

چاكر همه...

ت.ت

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
luckystrider

اینجا جا داره برین اون تاپیکی که من زدم گفتم تا کی‌ پای لرد میمونین و همه گفتن تا همیشه هستیم رو بخونین.مربوط به ۱-۲ ماه قبل از بسته شدن سایت هست:د

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
luckystrider

من یک سوال فنی‌ داشتم تور پسر هور به چه خاطر آلف شد؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
King Eomer

تور پسر هور تا اونجا که یادمه بلکه با ایدریل دخت تورگون پسر دوم فین گولفین ازدواج کرد که این دومین ازدواج اداین و الدار بود و بعد از سقوط گوندولین تور دست زن و بچه ها رو گرفت _ائارندیل_ و رفتن به بندرگاهها در کنار گیردان و گفته اند که هنگامی که بار پیری را بردوش حس می کرد کشتی بزرگی ساخت و همراه ایدریل به غرب رفت و پس از در بعضی ترانه ها آمده که او سرنوشتش با الدار یکی شد

دلیلش هم رحم و شفقت بوده دیگه

البته به نظر من قضیه چندان درست به نظر میرسه و بوی تبانی بلنده

شاید به خاطر ایدریل زیباروی شاید هم به خاطر ....

اصلا فک کنم خود تالکین هم دلیل موجهی نداشته از پسره خوشش اومده دیگه

شاید هم به خاطر این که فک کنم تنها انسانی بوده که اولمو خداوندگار آب با او صحبت کرده و خود را به او نمایانده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
luckystrider

پس چرا برن رو الف نکردن ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ulmo

درمورد سرنوشت تور هم به طور دقيق نگفته با الدار يكي شد فقط گفته كه در داستانهاي نا تمام گفته شده سرنوشت او از سرنوشت فانيان جدا گشته ولي باز دقيقاً گفته نشده كه آيا توانست به والينور برسد يا نه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
King Eomer

من فک کنم تور رسیده باشه به والینور اما این که تقدیرش از انسان ها جداست پس یعنی تقدیرش با الف هاست دیگه؟ مگه حالت دیگه هم هست؟

درسته از این موردهایی که به طور دقیق گفته نشده زیاده مثل آماندیل پدر الندیل

این ها هم جز خود تالکین کسی نمی تونه در موردشون پاسخ بده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

nدکتر اله سار،دکتر اله سار!

به پاسخگویی سریع آن جانب نیازمندیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
King Eomer

وافعا به یک چنین شخصی نیازمندیم ;) ;)

سوال های بی جواب بسیاری هست ;) :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

والا اله سار که داریم!(خوبش هم داریم)اما اینکه کجاست رو نمیدونیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

هیچ کس نمیدونه :D

اما دوستان کتاب های تالکین ممنوع الچاپ شدن ;) ;) :D :D ;) ;) :D

علتشم فهمیدین بهم بگین

از دست اینا چی کار کنیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

؟مطمئنی؟ همین هفته معرفی "فرزندان هورین "رو همشهری جوان کار کرد.کتابا تو بازار هم هست.

منبع خبر کجاست؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

می دونم

کتاب ارباب حلقه هارو مطمئنم

چند تا از دوستام که توی انتشاراتی کار میکنهنوقتی براش از ارباب حلقه ها تعریف می کردم اینو بهم گفتن

راستی فرزندان هورین ، می رود راه پیوسته تا آن سو ، هابیت و .. رو می دونی میشه از کجا گیر آورد

ممنون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

شهر کتاب نیاوراون داره.میرود راه پیوسته تا آن سو هم مگه ترجمه شده؟من ترجمه ای ازش ندیدم.

هابیت هم تو اکثر کتاب فروشی های انقلاب هست.خود نشر روزنه هم دفترش یه کوچه پایینتر از میدون توحید،تو نوابه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

ممنون خیلی چاکریم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

تور پسر هور به همراه ایدریل دختر تورگون به آمان رسید و در اونجا به خاطر تلاش ها و زحماتی که کشیده بود بهش اجازه ی انتخاب دادند که انسان بمونه یا با نخست زادگان به قولی محشور بشه. تور هم به خاطر علاقه ای که به نولدور داشت خواست که تقدیرش با تقدیر اونها پیوند بخوره. عجالتا اومدم تو سایت و همینجوری اینجا رو دیدم و این جواب رو لانچ کردم. در صورت نیاز به توضیحات بیشتر به هر شیوه ی ممکن دیگری با من تماس بگیرید!!! :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

من که به هر شیوه ممکن دیگری با هات تماس میگیرم!اما عجالتا بیشتر بیا اینجا ای مترجم کتاب که جانم فدای تو!

هم اشتباهات من رو اصلاح میکنی و هم به فیض میرسیم از حضور پر ابهتت!(البته اگه دست از توی جوب خوابیدن برداشته باشی،تکاور شمال :D )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

ای زودجوش خندان، من که از خدامه هی سر بزنم اینجا، ولی امکاناتش نیست! الان هم که میبینی در عرض دو روز دو بار اومدم اینجا به خاطر اینه که اونجایی هستم که خودت هم میدونی و دسترسی به نت دارم!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tulkas Astaldo

سلام منو بهشون برسونین حتما :D

خلاصه بیشتر بیای خیلی خوشحال میشیم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...