سیماریل به خاطر قدرت عشق به برن آسیب نرسوند؟

[saren 39]

سلام 
چند روز پیش بحث شده بود که با اینکه توی سیل گفته شده که هیچ موجود فانی یا پلید نمیتونه به سیلماریل ها بدون آسیب رسیدن دست بزنه(همچنان که به ملکور آسیب رسید) اما چرا برن تونست

این چیزیه که من تونستم توی فوروم های انگلیسی پیدا کنم:

____

ما توی حدیث آمدن انسان ها به غرب داریم:
"It is said that in all these matters none save Finrod Felagund took counsel with King Thingol, and he was ill pleased, both for that reason, and because he was troubled by dreams concerning the coming of Men, ere ever the first tidings of them were heard. Therefore he commanded that Men should take no lands to dwell in save in the north, and that the princes whom they served should be answerable for all that they did; and he said: 'Into Doriath shall no Man come while my realm lasts, not even those of the house of Bëor who serve Finrod the beloved.' Melian said nothing to him at that time, but afterwards she said to Galadriel: 'Now the world runs on swiftly to great tidings. And one of Men, even of Bëor's house, shall indeed come, and the Girdle of Melian shall no restrain him, for doom greater than my power shall send him; and the songs that shall spring from that coming shall endure when all Middle-earth is changed.' "
که اون تیکه آخر ملیان داره میگه قدرتش نمیتونه جلوی اون انسان(برن) رو بگیره چون چیزی قویتر از قدرت ملیان باعث اومدن اون میشه. در واقع از اون صحبت بالا از ملیان نتیجه گرفته میشه که  یه قدرت بالاتر و قویتر هست که اون چیز احتمالا عشقه. در واقع از اونجایی که برن سیلماریل رو نه برای جواهر بودنش بلکه برای عشقش به لوتین برداشت پس باعث شد از سیلماریل آسیبی بهش نرسه. در واقع اون قدرتی که بالاتر از قدرت والار بود و به برن اجازه داد که به سیلماریل دست بزنه قدرت عشق بود.

___

به نظرتون این تا چه حد درسته؟

ویرایش شده در نوامبر 27, 2017 توسط Nienor Niniel
ویرایش قسمتی از عنوان

[ورونوه 1,963]

یه تاپیک مشابه داریم که البته استارترش بی اعصاب بوده موقع پست زدن.

اونجا هم بچه ها گفتن عشقه و اینا. ولی نقل قولی که شما گذاشتی نمی تونه راجع به قدرت عشق باشه. چون این مربوط به گذشتن برن از حصار دوریاته، زمانی که اصلا لوتین رو نمی شناخت، چه برسه به این که عاشقش باشه.

دیگه اینکه برن انقدرا هم وارسته و چشم بر مال دنیا بسته  نیست. بعد از اینکه سیلماریل اول رو در می یاره، طمع می کنه که هر سه تا رو برداره دیگه. که جریان پریدن تیغ پیش اومد. ولی به هرحال اون یه دونه ای که اول برداشته بود دستش رو نسوزوند.

علاوه بر این، ملیان خودش هم با قدرت عشق ناآشنا نیست. و بعیده عشق یک فانی! به تنهایی از پس قدرت ملیان بر بیاد. مگه اینکه دست تقدیر همراهش بوده باشه که بوده.

راستی یه اصلاحاتی هم نسبت به مثال های اون تاپیک دارم: اول اینکه اونگولیانت رو از حرصم مثال زده بودم. دوم اینکه دیور هم به احتمال قوی میرا هست.

چیزی که به ذهن خودم می رسه اینه که کل اون قضیه ی جسم فانی رو تالکین برای اسطوره سازی از برن اضافه کرده باشه. یعنی اول استثنا رو تعیین کرده و بعد قانونش رو. چون تقدیس فقط سه جای داستان عمل کرده: یه بار ملکور رو سوزونده، یه بار برن رو نسوزونده، یه بارم دست ماگلور و مایدروس رو سوزوند. در بقیه ی موارد به نفع روند داستانه که غیر فعال باشه.

پ.ن: البته رولینگ و روح پروفسور دامبلدور از جواب شما استقبال می کنن.