رفتن به مطلب

Recommended Posts

تور پسر هور

سم این واقعا تاپیکت عالیه 

خوب از همینجا باید فاش کنن که من دارم ماجراهای تام بامبادیلو ترجمه میکنم و از همین جا هم میگم که تا دو ماه دیگه آمادس.خوب اونجوری که تو شعرش اومده واقعا آدم یا بهتر بگم موجود عجیب و مرموزیه.حتی گورپشته ها هم ازش میترسن.فصل اول کتاب ماجراهای تام بامبادیل واقعا اینو نشون میده.اول گلدبری را فراری میدهد.دوم دهن بیدمرد پیرو میبنده.سوم از خانه ی سمور های آبی میپره بیرون.چهارم یک شیطان گورپشته را فراری میدهد و میترسانتش و پنجم با گلدبری ازدواج میکنه.تا همینجا میتونید به قدرت عظیمش پی ببرید.چطور با بید مرد کنار میاد؟چطور یک شیطان را فراری میدهد؟و چطور با دختر بانوی رودخانه ازدواج میکند؟به نظر من این آخری از همه عجیب تره.اگه بتونی درباره اینا توضیح بدی ممنون میشم.و راستی داشت یادم میرفت!!!و اینکه چجوری وقتی حلقه ی یگانه رو دست میکنه،نامرئی نمیشه؟همه اینا سوالو و استاد تالکین هم زیاد دربارشون توضیح.جسارتو تحسین میکنم که تاپیک چنین پر نکته ای زدی.واقعا تحسین برانگیزه ولی سوالهای طرفداران تالکین نیاز به جواب دارن.

تور فرزند هور

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave
در 8 ساعت قبل، تور پسر هور گفته است :

سم این واقعا تاپیکت عالیه 

خوب از همینجا باید فاش کنن که من دارم ماجراهای تام بامبادیلو ترجمه میکنم و از همین جا هم میگم که تا دو ماه دیگه آمادس.خوب اونجوری که تو شعرش اومده واقعا آدم یا بهتر بگم موجود عجیب و مرموزیه.حتی گورپشته ها هم ازش میترسن.فصل اول کتاب ماجراهای تام بامبادیل واقعا اینو نشون میده.اول گلدبری را فراری میدهد.دوم دهن بیدمرد پیرو میبنده.سوم از خانه ی سمور های آبی میپره بیرون.چهارم یک شیطان گورپشته را فراری میدهد و میترسانتش و پنجم با گلدبری ازدواج میکنه.تا همینجا میتونید به قدرت عظیمش پی ببرید.چطور با بید مرد کنار میاد؟چطور یک شیطان را فراری میدهد؟و چطور با دختر بانوی رودخانه ازدواج میکند؟به نظر من این آخری از همه عجیب تره.اگه بتونی درباره اینا توضیح بدی ممنون میشم.و راستی داشت یادم میرفت!!!و اینکه چجوری وقتی حلقه ی یگانه رو دست میکنه،نامرئی نمیشه؟همه اینا سوالو و استاد تالکین هم زیاد دربارشون توضیح.جسارتو تحسین میکنم که تاپیک چنین پر نکته ای زدی.واقعا تحسین برانگیزه ولی سوالهای طرفداران تالکین نیاز به جواب دارن.

تور فرزند هور

اره، اتفاقا یه بخشایی هم درباره موجودات گور پشته، هورن های جنگل قدیمی‌، و همچنین گلدبری هم داریم. همچنین اگر دقت کنید تام اکثر مواقع در حال اواز خوندنه٬ اما آیا واقعا فقط یه آواز ساده هست که از رو شاد و شنگولی میخونه؟ گلدبری هم خودش از لحاظ مرموز بودن از تام اگر بیشتر مرموز نباشه کمتر هم نیست!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
lord of the moon

تام بامبادیل یکی از قوی ترین کاراکتر های داستانه و در بعضی استنتاج ها (که لااقل من قبول ندارم) قدرت تام بامبادیل بالاتر از ملکور قرار داده شده یعنی بعد از ارو اون قوی ترین در داستان های تالکینه. 

البته از جهاتی میشه این تئوری رو منطقی دونست. جدا از این فکت که کسی جلودارش معرفی نشده و حتی حلقه ی سائرون برش کوچکترین تاثیری نداره باید گفت حتما قوی ترین فرد در آردا در درون سومه. بدون شک بالاتر از گلاردیل و حتی سائرون. 

از جهت دیگه آزادی معنوی این پیرمرد خندان نشون دهنده ی توانایی هاشه. و در بعضی تفاسیر اونو ارو در قالب جسم فیزیکی معرفی کردند. این که تام پیر از چه زمانی زنده بوده، هم تراز چه کسیه و دیگر اطلاعات دقیق در موردش چیه معلوم نیست.

کتاب های تالکین بیش از این که داستان محور باشه بر محوریت دنیاسازی و فلسفه بنا شده. پس باید به تام بامبادیل بیشتر وجه ی فلسفی داد. اون نماد طبیعت، آزادی و انسانه کامله. و در نگاه تالکین تام بامبادیل می تونه چیزی باشه که تمام انسان ها باید بهش نگاه کنند و اونو نقطه ی کمال انسانیت در نظر بگیریند. نقطه ای که در اون پیری، تاریکی، خشم، حسادت و ... برای انسان کاملا بی معنی میشه و تنها کمال، لذت، قدرت و همه ی صفات نیک در انسان حلول پیدا می کنه. 

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
lord of the moon
در 21 دقیقه قبل، Samwise Gamgee the Brave گفته است :

سلام دوست عزیز و ممنون از این که وقت میگذارید و مطالعه میکنید. اولا من اینکه همتراز‌ ملکور باشه رو قبول ندارم و میگم ضعیف تره. از سائرون هم اگه ضعیف تر نباشه قوی تر نیست.

اون تفاسیری هم که میگن اروئه کلا به ظنرم با عقل جور در نمیاد. اخه تو کتاب میگن که جنگل قدیمی هر چقدر مقاومت کنه در اخر در برابر نیرو های سارون سقوط میکنه. و همچنین این ارو زیادی بی خیاله. و اصلا دلیلی هم برای حضور فیزیکی ارو نمی بینم. چرا که اون هر کاری بخواد انجام میده و قالب فیزیکی فایده ای براش نداره.

اونی که میگید نماد طبیعت و اینا رو قبول دارم. البته مطالبی که در این تاپیک هست من نمیگم اینا تو ذهن تالکین بوده‌ برا تام پیر. این ها صرفا مدارکیه که اگه ما باهاش تام رو مثل هر کاراکتر دیگه ای بررسی کنیم. میتونیم بیشتر به شخصیتش پی ببریم. در قسمت های بعدی درباره دلایلش برای کمک به هابیتا هم توضیح داده خواهد شد.

بنا به حرف های گاندولف تام از انت ها هم پیرترند. همون انت هایی که گاندولف رو ارباب جوان صدا می زدند. همین طور در داستان به تام لقب شکست ناپذیر داده شده و در عین حال کوچک ترین جاه طلبی ای نداشته. و گفته شده تام از زمان هایی قبل از ملکور زندگی می کرده که این اونو قدیمی تر از والارها هم می کنه. و یادمه گفته شد کسی نیست که بتونه اونو متوقف کنه.

 

البته همه ی این ها در سایه ی ابهام قرار می گیره چون تام بامبدیل هرگز با یک والار نبرد نداشته. ولی حد قدرتش می تونه از حد یک مایار شروع بشه الی قوی تر از ملکور و داده ی معتبری نیست که بتونه این ادعا رو رد یا تایید بکنه

ویرایش شده در توسط lord of the moon

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
*Manwë*

عالی?

مشتاقم زود تر ادامه مطلب رو بخونم،موفق باشید،صد در صد تک خواهد شد و من به شخصه اطلاعاتی از این نگاه کمتر به تام داشتم و اطلاعات.

خود تام در اردا شخصیتش موجودی مبهمه،هم شبیح هابیت ها هم بزرگ تر از انها،هم میشه اون و پیر ترین در نظر گرفت و هم خیلی جاها تو نوشته های پراکنده ای که خوندم اشاره‌ دارند که سن تام از خیلی کارکتر های دنیای تالکین پیشی نداره،از نظری پر قدرت ترین و قوی ترین فردا ارداست از یه نظرم اگه قدرتش بیش از والار نباشه شاید بتونه مقابله کنه با والار اما نمیتونه پیروز بشه،و این مطلب که چرا باید به این شکل همچین فردی در جنگل. قدیمی زندگی کنه و بسیاری از الف ها که نخست زادگان اردا هستند اون و نشناسند،امیدوارم با ادامه دادن نطالب جواب سوالات داده بشه و لااقل مبهمی این کارکتر بزرگ اردا برملا شه?

نوشته های جناب ورونوه هم جالبه چون چند جای دیگه هم خونده بودم که شخصیت خود تالکین و نماینده او توی ارداست و دخالت های کم او هم به همین دلیله و باید دید که شواهد بیشتری هم پیدا میشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
soldier of gondor
در 19 ساعت قبل، Samwise Gamgee the Brave گفته است :

سلام دوستان بعد از یه وقفه کوتاه دوباره در خدمتتون هستم با #قسمت_دوم مقاله راز ترسناک‌ تام بامبادیل:

#قسمت_دوم

الروند، بزرگ ترین حکیم و عالم دوران سوم، هرگز چیزی از تام بامبادیل نشنیده است. الروند تنها اطلاعات مبهمی دارد که بر اساس آن زمانی فردی به نام ارواین بن ادار (پیر ترین و بی پدر) بوده که ممکن است همان بامبادیل باشد. و با این حال، جاده اصلی بین ریوندل و لنگرگاه های خاکستری از کمتر از بیست مایلی خانه بامبادیل میگذرد، که در کنار کهن ترین جنگل سرزمین میانه قرار دارد. آیا در این هزاران سالی که از عمر جهان میگذرد هیچ الفی تا به حال از روی کنجکاوی وارد جنگل قدیمی نشده یا با تام بامبادیل برخورد نداشته؟ ظاهرا نه.

اینطور که به نظر میرسد گندالف چیز های بیشتری میداند، اما او دانشش را نزد خود نگه می دارد. در شورای الروند، وقتی که دیگران پیشنهاد می کنند که حلقه را نزد بامبادیل بفرستند، گندالف به طرز غیر منتظره ای لیست بلند بالایی از دلایلی که چرا نباید چنین کنند ارائه می دهد. مشخص نیست هیچکدام از دلایلی که ارائه می دهد دلیل واقعی او باشد.

و اما در گفتگویی که تام با فرودو دارد، او اشاره می کند (اما از بیان صریح پرهیز می کند) که آمدن آنها را از ماگوت دهقان، و همچنین الف های گیلدور شنیده است (که هر دو را قبل از آن فرودو برایش توصیف کرده بود). ولی این نیز اصلا با عقل جور در نمی آید. ماگوت دهقان در غرب برندی واین زندگی می کند. هنگامی که فرودو او را ترک گفت همان جا بود، و حتی نمی دانست که فرودو قصد دارد شایر را ترک کند. و اگر الروند نیز چیزی از تام بامبادیل نمی داند٬ چگونه ممکن است از دوستان گیلدور باشد؟

ما از تام بامبادیل چه می دانیم؟ او دروغ می گوید.

یک سؤال: خطرناک ترین مکان سرزمین میانه کجاست؟ جایگاه اول در اختیار معادن موریا قرار دارد. و اما جایگاه دوم چه؟ قلمرو تام بامبادیل. در مقایسه، موردور سرزمینی امن است که به خوبی نیز اداره می شود. جایی که دو هابیت با کمترین تجهیزات دفاعی می توانند روز ها سرگردان باشند، و هنوز با این حال چیزی خطرناک تر از خودشان ملاقات نکنند. با این حال جنگل قدیمی و بلندی های گورپشته که همگی بخشی از قلمرو تام بامبادیل هستند، با چنان خطرات و دهشت های پر شده اند که که تقریبا هر کسی را بین یاران حلقه به جز احتمالا گندالف به وحشت می اندازد.

و حالا، در جهان تالکین رسما تایید شده که موجدات جادویی قدرتمند، ردپایی از ذات و فطرت خود در خانه هایشان به جا می گذارند. لورین در سایه گالادریل مکان نور و صلح و آسایش است؛ موریا بعد از بیدار شدن بالروگ، همواره مکان ترس و دهشت بود که موجودات تاریک و اهریمنی به سوی آن کشیده می شدند. همچنین وقتی که سارون در سیاه‌بیشه زندگی می کرد، تبدیل به مکانی شیطانی و خانه ای برا هیولا ها‌ شد. 

و بعد نوبت قلمرو تام بامبادیل است.

هابیت ها می توانند نفرت را در تک تک درختان جنگل قدیمی احساس کنند. هر درخت در آن مکان یک هورن خشن است ( میخواهد به بقیه آسیب بزند) که از بشر متنفر است. تک تک درختان. بلندی های پادشاهان باستانی که در آن نزدیکی قرار دارند توسط موجودات گورپشته فاسد شده و در آنها سکونت گزیده اند. بامبادیل این قدرت را دارد که‌ تمام این موجودات را کنترل و یا آن ها را تبعید‌ (Banish) کند، اما چنین نمی کند. به جای آن، برای آنها به عنوان یک پناه دهنده در برابر انسان ها و دیگر قدرت ها عمل می کند. موجودات شیطانی - و تنها موجودات شیطانی- قلمرو او را پر کرده اند. گلدبری می گوید: «او ارباب است» . و رعیت هایش هورن های سیاه و موجودات گورپشته‌ اند.

ما از تام بامبادیل چه می دانیم؟ او آن نماد خیرخواه دلسوزی که به آن تظاهر می کند، نیست.

پایان #قسمت_دوم

خب دوستان این قسمت یکم طولانی تر بود همونطور ک قول داده بودم. اگر نظری و انتقادی دارین بگین. همچنین اگر به نظرتون جایی اشتباه هست هم بگین تا بحث کنیم. لطفا سعی کنید بحث ها زیادتر باشه. قسمت بعد هم در یکی دو روز اینده قرار میدم. ممنون.

چاکر شما، سموایز.

 

 

 

سلام دوست عزیز و ممنون از این که وقت میگذارید و مطالعه میکنید. اولا من اینکه همتراز‌ ملکور باشه رو قبول ندارم و میگم ضعیف تره. از سائرون هم اگه ضعیف تر نباشه قوی تر نیست.

اون تفاسیری هم که میگن اروئه کلا به ظنرم با عقل جور در نمیاد. اخه تو کتاب میگن که جنگل قدیمی هر چقدر مقاومت کنه در اخر در برابر نیرو های سارون سقوط میکنه. و همچنین این ارو زیادی بی خیاله. و اصلا دلیلی هم برای حضور فیزیکی ارو نمی بینم. چرا که اون هر کاری بخواد انجام میده و قالب فیزیکی فایده ای براش نداره.

اونی که میگید نماد طبیعت و اینا رو قبول دارم. البته مطالبی که در این تاپیک هست من نمیگم اینا تو ذهن تالکین بوده‌ برا تام پیر. این ها صرفا مدارکیه که اگه ما باهاش تام رو مثل هر کاراکتر دیگه ای بررسی کنیم. میتونیم بیشتر به شخصیتش پی ببریم. در قسمت های بعدی درباره دلایلش برای کمک به هابیتا هم توضیح داده خواهد شد.

سم وایز من همین الان پستت رو خوندم ...خیلی موضوع جالبیه واقعا پست عالیه بیصبرانه منتظر قسمت سوم و قسمت های دیگه ش هستم...

واینکه من با ورونوه موافقم هستم من هم میگم تام میتونه خود نویسنده تالکین باشه که شاید خواسته یکجوری خودشو وارد داستان خیالیش کنه.

در 19 ساعت قبل، ورونوه گفته است :

برای اینکه بشه بحث کرد باید این مطلب بیشتر پیش بره. برای خودم صحنه ای که شب میشه و اینا ناخواسته به سمت گورپشته ها میرن و همدیگه رو گم می کنن و بعدش شعر اشباح که به طلسم تبدیل میشه ترسناک ترین قسمت ارباب حلقه ها بوده.

فرودو هم وقتی توی خونه ی تام به یاد می یاره که چه قدر نزدیک گورپشته ها هستن، وحشت زده میشه. ولی از اونجایی که تام به هرحال به هابیت ها کمک کرد، من هیچ وقت احتمال شرور بودنش رو در نظر نگرفتم. در اصل تام بامبادیل رو به چشم شخصیتی متعلق به داستان ندیدم هیچ وقت. برای من، تام خود نویسنده بوده که به داستانش وارد میشه  و شخصیت ها رو از خطری زودهنگام نجات میده. تاثیر نداشتن حلقه رو هم به همین شکل توجیه می کردم. چون ظاهرا تام توانایی کمک به حل مسئله ی حلقه رو داره، ولی نمی خواد این کار رو بکنه.(نویسنده س که نمی خواد مسئله راحت حل بشه.)

اما اینکه چرا  اون ارباب یه قلمروی تاریک و طلسم شده س سوال خیلی خوبیه. و خوشحال میشم اگه جوابش بتونه برای تام بامبادیل جایگاهی در دل داستان پیدا کنه.  بی صبرانه منتظر ادامه ایم.;)

خوب گفتی یکی از بدترین مکان هاست!موقع خوندن کتاب من میرم توی اعماق کتاب برای همین خیلی حس سردرگمی و گیجی و ترس داشتم دقیقا مثل سم و فرودو بقیه...این حس رو توی جنگل سیاه بیشه توی هابیت هم داشتم!این دو پارت از این دو کتاب جاهایی هستن که واقعا ترسناک هستن و جو خیلی بدی دارن موقع خوندن کاملا میتونم حس کنم مخصوصا سرمای گورپشته...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave
در 19 ساعت قبل، lord of the moon گفته است :

البته همه ی این ها در سایه ی ابهام قرار می گیره چون تام بامبدیل هرگز با یک والار نبرد نداشته. ولی حد قدرتش می تونه از حد یک مایار شروع بشه الی قوی تر از ملکور و داده ی معتبری نیست که بتونه این ادعا رو رد یا تایید بکنه

اگر ما بخوایم حرف الروند رو ملاک بگیریم، بر اساس گفته اش جنگل قدیمی در نهایت سقوط میکنه. هر چقدر که مقاومت کنه. و اگه تام قدرتش اندازه یک والا یا حداقل مایای قوی باشه باید بتونه به تنهایی جنگل رو نگه داره. درسته که سارون لشکر و ارتش داره اما تام هم هورن های جنگل قدیمی داره که درسته تکون نمیخورن اما حداقل میتونن سربازا رو از پا در بیارن( با خفه کردن اینا) و شاید تام موجودات تاریک دیگه هم داشته باشه.

در 1 دقیقه قبل، soldier of gondor گفته است :

واینکه من با ورونوه موافقم هستم من هم میگم تام میتونه خود نویسنده تالکین باشه که شاید خواسته یکجوری خودشو وارد داستان خیالیش کنه.

من خودم به شخصه مطالعات زیادی درباره تام داشتم و به نظر من این تئوری (تالکین=تام) بعد از اینکه تام روح و روان طبیعته از همه معتبر تره. اما ما تو این تاپیک داریم تام یه شخص متلعق به داستان میدونیم که اون هم خودش برنامه و اینا داره برا زندگیش.

 

در 5 دقیقه قبل، soldier of gondor گفته است :

خوب گفتی یکی از بدترین مکان هاست!موقع خوندن کتاب من میرم توی اعماق کتاب برای همین خیلی حس سردرگمی و گیجی و ترس داشتم دقیقا مثل سم و فرودو بقیه...این حس رو توی جنگل سیاه بیشه توی هابیت هم داشتم!این دو پارت از این دو کتاب جاهایی هستن که واقعا ترسناک هستن و جو خیلی بدی دارن موقع خوندن کاملا میتونم حس کنم مخصوصا سرمای گورپشته...

اره ولی به نظر خودم به بدی جنگل قدیمی نیست. چون که شما تو جنگل قدیمی تنهای تنهایی واقعا اما تو سیاه بیشه الفای زیادی دارن نگهبانی میدن مخصوصا تو بخش های شمالی‌ تر.  موقعی هم که شما هابیتو میخونین یه گروه نسبتا بزرگ که مسلح هم هستن و در استفاده از سلاح هم مهارت دارن رو همراهی میکنید اما در جنگل قدیمی چهارتا هابیت که هیچکدوم نه سلاح دارن و بلدن استفاده کنن رو دنبال میکنید و به همین خاطر اظطراب بیشتری دارید.در کل بدون شک بعد از موریا دهشتناک ترین مکانه. همچنین تشکر میکنم که وقت میگذارید و مطالعه میکنید:)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
...Eärendil

عالی... ممنون بابت ایجاد این تاپیک ...

فکر میکنم برای اینکه تام بامبادیل رو بهتر بشناسیم بهتره اول تئوری های رو که میشه بیان کرد رو برسی کنیم .
توی داستان به صراحت گفته شده که تام انسان و هابیت نیست مسلما دورف هم نمیتونه باشه پس تنها گزینه های که میمونه اینکه تام  یک مایا باشها  یک والا باشه یا  ارو باشه یا حتی بنده جای خوندم میتونه اولین انسان باشه ! 

نمیدونم اما یه تئوری دیده بودم که گفته بود تام اولین انسانی بود که ارو ساخت یعنی در ایندولیه قبل از اینکه ملکور شروع به نغمه خوانی کنه ... 

اما ایا تام  میتونه ارو باشه ؟
به نظر من این تئوری اشکالای داره ... چون ارو به عنوان یه خالق اولا که نیازی به جسم مادی نداره اگر هم داشته  باشه چرا با ظاهر تام ؟ چرا باید همسری داشته باشه ؟ چرا نباید زیبا تر باشه ؟ چرا باید زندیگیش رو فقط به جنگل قدیمی محدود کنه ؟ چرا و چرا ؟
یکم که فکر کردم به چند نتیجه رسیدم ...تام شخصیت معروفی نیست یعنی کار بزرگی نکرده . بقیه در حد یک اسم میشناسنش . به نظر من ارو اگر میخواست توی اردا شکل فیزیکی داشته باشه یک شکلی رو انتخاب میکرد که زیاد جلب توجه نکنه و در عین حال خاص باشه یعنی دقیقا تام ! یک پیرمرد به نشانه حکمتش  ! بالباسهای نه اونقدر خاص که که باعث جلب توجه بشه اما کاملا متفاوت از دیگران .  شما گفتید از خیلی اخبار اطلاع داشت که دونستنش توسط اون یکم مهال به نظر میاد حتی این موضوع هم میتونه این که تام خود ارو باشه رو تقویت کنه یک جای دیگر هم گفتیید با وجودی که در یکی از معابر به نسبت پر رفت امد سرزمین میانه است . زیاد دیده نشده ... من میگم ممکنه که تام دروغ گفته باشه و خیلی وقتا در جنگل قدیمی نبوده باشه ؟  این میتونه دلیلی بر غایب بودنش در خیلی اوقات باشه . همون طور که بازم خودتون اشاره کردید محدوده حکومت تام نه اون قدر تاریکه مثل دول گولدور نه اون قدر عرفانی مثل لورین ...من فکر میکنم شاید علت این هم اینکه ارو تعادل طلبه یعنی نمیخواد زیاد تائثیر بزرگی روی اردا داشته باشه هر چیز رو همون طور که هست ثابت نگه میداره ... با تمام اینا حفره های زیادی هست و نمیشه به طور قطع گفت تام ارو هست  ... چند سوال که  من جوابی براش پیدا نکردم اینه که واقعا  چرا جسم فیزیکی ؟ و چرا گلد بری ؟ چرا جنگل قدیمی ؟ 

ایا تام میتونه والار باشه ؟ 

میدونیم که والا بعد از  نومه نور به طور مستقیم کمتر کاری با سرزمین میانه داشتند . ولی اگر یادتون باشه ارومه قبل از بلریاند  به طور مداوم به سرزمین میانه سر میزد ... کاری ندارم که بعد ها کسی اون ندیده اما  ایا تام نمیتونه والای مثل ارومه باشه که دلش برای سرزمین میانه تنگ شده باشه و در قالب تام به سرزمین میانه سر بزنه ؟ حتی  ممکنه المو باشه ( بیشتر به خاطر گلدبری گفتم ) ! هرچند این نظریه هم  خیلی اشکال داره ولی بازم نمیشه ردش کرد ...تام بام بادیل والا ی در غالب یک پیر مرد در سرزمین میانه ... اگر بخوایم این طوری در نظر بگیریم میتونیم یه مایا هم بدونیمش یک  مایا مثل  ملیان که به نان الموت سر میزد .  همون طور که قبل از تینگول ملیان کمتر شناخته شده بود تام هم همونطور ناشناخته مونده باشه . امااگر این طور بود  باید گندالف اطلاعات بیشتری ازش میداشت که نداشت ! 

 

ویرایش شده در توسط ...Eärendil

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave

 خب دوستان. دوباره سموایز دانا اومده با قسمت جدید مقاله راز ترسناک تام بامبادیل :Gandalf:

 همونطور که میدونید ما در این تاپیک سعی داریم مطالب بیشتری رو درباره تام پیر برای شما روشن کنیم:h14053: و همچنین به شما ثابت کنیم که تام اون موجود خوبی که فکر میکنید نیست و احتمالا موجودی پلید تر و شیطانی تره:Balrog:پس این شما و این هم #قسمت_سوم مطلبمون:

#قسمت_سوم

 تام در پوششی دوستانه و شاد مقابل حامل حلقه ظاهر می شود، برای اینکه آن ها را سؤال پیچ کند و امتحان نماید و به او و همراهانش شمشیر هایی بدهد که با آن ها خادمان نیروی شیطانی دیگری را بکشند. اما او انگیزه های خود را دارد.

 در نظر داشته باشید: بیشتر از یک بار گفته شده است که بید ها قدرتمند ترین و پلیدترین درختان در تمام جنگل قدیمی هستند. با این حال شعری که بامبادیل به هابیت ها یاد می دهد تا در احضار او استفاده کنند شامل مصراع زیر است:

”.By the reed and willow“ 

(Willow همان بید خودمان است)

 بید ها بخشی از قدرت تام بامبادیل هستند و همچنین از عوامل احضار او استفاده هستند. آنها قدرت خود را از رودخانه نفرین شده ویتی ویندل به دست میاورند. یعنی مرکز تمام پلیدی ها در جنگل‌.

 و چشمه های ویتی ویندل درست کنار خانه تام بامبادیل هستند.

 و بعد هم نوبت گلدبری است، دختر رودخانه. او به عنوان همسر بامبادیل معرفی می شود، موجودی بی اندازه زیبا و شاهوار که هابیت ها را مسحور و شیفته خود می کند. اینگونه بیان می شود که او یک اسپیریت آب است، و می نشیند و مو های بلوند و بلند خود را شانه می کند. درست مانند رفتار یک پری دریایی. (همچنین ارزش یادآوری دارد که پری های دریایی در اصل به عنوان هیولا شناخته می شدند، زیبا در بالای آب، و لیز و لزج و زننده و مخوف در زیر آب، که دریانوردان را فریب میدانند و آنها را جذب میکردند که آنها را غرق کنند و بخورند) اما ما میگوییم که این نام (دختر رودخانه) به این معنی است که او در حالت واقعی خود توسط رودخانه تغذیه می شود. که درواقع همان ویتی ویندل پلید باشد.

 در افسانه‌ های قومی و بومی (که تالکین به خوبی به آن آشناست) داستان های بسیاری از موجوداتی وجود دارد که میتوانند شکل و کالبد انسانی به خود بگیرند اما در ظاهر انسانی آنها همیشه سرنخی به ذات طبیعی آنها وجود دارد. خب، گلدبری چه میتواند باشد؟ او بند و باریک است، -به طور دقیق تر او به باریکی یک شاخه بید است. - او لباسی سبز می پوشد، در میان جام هایی از آب رودخانه می نشیند و توسط پرده ای از موهای بلند خود محصور شده است. می توان احتمال داد که او بیدی باشد که به ظکل انسانی در آمده، یک هورن خشن مانند بیدمرد پیر که هابیت ها به تازگی از او گریخته اند. البته اگر حقیقتا خود او نباشد.

 خب، پس اگر این حقیقت داشته باشد، چرا تام بامبادیل حامل حلقه و همراهانش‌ را نجات می دهد و به آنها کمک می کند؟ زیرا آنها میتوانند سقوط سارون را رقم بزنند؛ کسی که ارباب تاریک فعلی سرزمین میانه است. درست است، اکر سارون سقوط کند، حلقه های دیگر بی استفاده می شوند و الف ها و جادوگران نیز سرزمین میانه را ترک می کنند، و آنگاه تنها قدرت بزرگی که در سرزمین میانه باقی می ماند (از حیث جادو و قدرت های فرابشری)، تام بامبادیل خواهد بود!

پایان #قسمت_سوم

خب دوستان #قسمت_سوم هم تموم شد! باز هم مثل همیشه ازتون تشکر میکنم که وقت گذاشتید و مطلب اینجانب رو مطالعه فرمودید. اگر پیشنهادی یا انتقادی دارید بگید و در ضمن #قسمت_چهارم متاسفانه یا خوشبختانه #قسمت_آخر خواهد بود اما تاپیک را ادامه خواهیم داد و مدتی همچنان پس از پایان این مقاله سر پا نگه خواهیم داشت. از شما هم خواهش میکنم که همینطور پست بزارین و تاپیک رو زنده نگه دارین :دی 

 چاکر شما سموایز :Gandalf:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ILMARE

تام واقعا موجوده عجیبی هست و سوالات زیادی تو ذهنم ازش جمع شده . 

هر کس دربارش یه نظری داره بعضیا میگن تام همون روح طبیعته . و بعضیا هم میگن که همون ارو هستش اما خب اخه اینجوری که نمیشه ? فکر کن ارو آسمانه خودشو ول کنه بیاد رو زمین و تازه ازدواج هم بکنه ? هر چی که هست فکر نکنم همون ارو باشه احتمالا یکی از همون مایار هستش که بخاطر عشق به سرزمین میانی و طبیعتش اونجا باقی مونده . در هر صورت ارو نمیتونه همون تام باشه اصلا جور در نمیاد . 

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ورونوه

 

من امشب چند فصل تام بامبادیل و حومه! رو خوندم ببینم دیگه چیا داریم.:D

در در ۱۳۹۶/۴/۲ ه‍.ش. at 0:16 AM، Samwise Gamgee the Brave گفته است :

و اما در گفتگویی که تام با فرودو دارد، او اشاره می کند (اما از بیان صریح پرهیز می کند) که آمدن آنها را از ماگوت دهقان، و همچنین الف های گیلدور شنیده است (که هر دو را قبل از آن فرودو برایش توصیف کرده بود). ولی این نیز اصلا با عقل جور در نمی آید. ماگوت دهقان در غرب برندی واین زندگی می کند. هنگامی که فرودو او را ترک گفت همان جا بود، و حتی نمی دانست که فرودو قصد دارد شایر را ترک کند. و اگر الروند نیز چیزی از تام بامبادیل نمی داند٬ چگونه ممکن است از دوستان گیلدور باشد؟

نوشته بود یه سری اطلاعات رو ظاهرا از ماگوت گرفته و آمدنشون رو به طریقی از گیلدور. و با الف ها مراوده داره. مسئول خبر آمدن هابیت ها ماگوت نیست، فقط گیلدور . الف ها هستن و شاید مستقیما گیلدور رو نشناسه. البته همینم با توجه به اینکه الروند تام رو درست نمی شناسه به اندازه ی کافی عجیبه.

در در ۱۳۹۶/۴/۲ ه‍.ش. at 0:16 AM، Samwise Gamgee the Brave گفته است :

بامبادیل این قدرت را دارد که‌ تمام این موجودات را کنترل و یا آن ها را تبعید‌ (Banish) کند، اما چنین نمی کند.

یه بیت جالب هست توی شعری که موقع تبعید شبح گور پشته می خونه:

"گم باش و فراموش شو تاریک تر از تاریکی/آنجا که دروازه ها تا ابد بسته است تا روز بازپسین"

وقت نشد اصلش رو نگاه کنم. این الان شبح رو کجا فرستاد دقیقا؟ پشت دروازه های شب؟  یا فقط شعره؟ بعیده همچین قدرتی.

در در ۱۳۹۶/۴/۳ ه‍.ش. at 0:50 AM، ...Eärendil گفته است :

نمیدونم اما یه تئوری دیده بودم که گفته بود تام اولین انسانی بود که ارو ساخت یعنی در ایندولیه قبل از اینکه ملکور شروع به نغمه خوانی کنه

انسان ها(و الف ها) رو ارو با نغمه ی سوم ساخت. که بعد از پارازیت های ملکور حساب میشه. چون در نغمه ی اول و دوم آینور نقش داشتن و ارو در آفرینش فرزندانش شریک نمی خواسته.

در در ۱۳۹۶/۴/۳ ه‍.ش. at 0:50 AM، ...Eärendil گفته است :

من میگم ممکنه که تام دروغ گفته باشه و خیلی وقتا در جنگل قدیمی نبوده باشه ؟  این میتونه دلیلی بر غایب بودنش در خیلی اوقات باشه

خودش وقتی بعد از ماجرای گورپشته ها از هابیت ها خداحافظی می کنه میگه : سرزمین تام اینجا تمام می شود. او از مرز نخواهد گذشت.

گندالف هم موقع خداحافظی با هابیت ها در آخر بازگشت شاه گفته که: او از آنهاست که خزه گرفته و من از آن سنگ هایی که تقدیر محکومشان کرده به غلتیدن، تا هیچ وقت خزه نگیرند. اما روزگار سرگردانی من تمام می شود. و الان خیلی چیزها داریم که به هم بگوییم.

جمله ی خودش این تصور رو به وجود می یاره که مجبوره در سرزمین خودش بمونه. یا شاید محکومه؟

جمله ی گندالف هم به نظر می یاد معنیش اینه که دل مشغولی ها و رفت و آمد های تام محدودن. پس علاوه بر تام لازمه که گندالف هم دروغ گفته باشه. که البته ازش بر می یاد. من اعتراضی ندارم.:|

در در ۱۳۹۶/۴/۳ ه‍.ش. at 8:05 PM، Samwise Gamgee the Brave گفته است :

بید ها بخشی از قدرت تام بامبادیل هستند و همچنین از عوامل احضار او استفاده هستند. آنها قدرت خود را از رودخانه نفرین شده ویتی ویندل به دست میاورند. یعنی مرکز تمام پلیدی ها در جنگل‌

بید بن پیر رو میگه ارباب بادها  و ترانه س. بعید نیست که اخبار سرزمین از شبکه ی اون به گوش تام برسن. مری در توصیف جنگل قدیمی اینطور گفته که: برخلاف شایر، همه از آنچه اتفاق می افتد با خبر می شوند.

حالا اینکه منظورش از همه کیه و خودش اینو از کجا می دونه رو نمی دونم.

نکته ی بعدی در مورد رودخونه س. درخت های جنگل خیلی متنوع هستن، منتها نزدیک رودخونه که میشیم تنوع گیاهی به نی و بید محدود میشه:

در میان آن[دو دیواره ی پرشیب]، رودخانه ای تیره، با آبی به رنگ قهوه ای، کاهلانه پیچ و تاب می خورد. با بیدبنان کهن حاشیه اش، با بیدهایی که بر آن سقف زده بودند. با سدهایی از بیدهای افتاده. و نقش خورده از هزاران برگ بید رنگ پریده. هوای دور و اطرافشان سنگین بود، و از میان شاخه ها رنگ زردی در آن پرپر می زد. زیرا نسیم گرم و ملایمی آرام در دره می وزید و نی ها خش خش می کردند و شاخه های کلفت بید غژ غژ به صدا در می آمدند.

این همه توصیف بید باعث شد که دنبال معنی اسم "ویتی ویندل" بگردم. که خب نتیجه این شد که به معنی "بید پیچان" هست. این اسم هم به پیچ و خم رودخانه اشاره داره و هم به انبوه بید های حاشیه ش. یعنی ارتباط رودخانه  و طبعا دختر رودخانه با درخت ها قوی تر از چیزیه که در نگاه اول به نظر می یاد.

در در ۱۳۹۶/۴/۳ ه‍.ش. at 8:05 PM، Samwise Gamgee the Brave گفته است :

و بلند و باریک است، -به طور دقیق تر او به باریکی یک شاخه بید است. - او لباسی سبز می پوشد، در میان جام هایی از آب رودخانه می نشیند و توسط پرده ای از موهای بلند خود محصور شده است. می توان احتمال داد که او بیدی باشد که به شکل انسانی در آمده، یک هورن خشن مانند بیدمرد پیر که هابیت ها به تازگی از او گریخته اند. البته اگر حقیقتا خود او نباشد.

اولین شعری که تام می خونه(قبل از اینکه هابیت ها ببیننش)، بخشیش مربوط (یا خطاب)به گلدبری هست و بخشیش خطاب به بیدبن پیر.

و اون شباهت با ترکه ی بید هم قانع کننده س. جدا از راوی، خود فرودو هم گلدبری رو اینطور خطاب قرار میده: ای چون ترکه ی بید، باریک!ای زلال تر از آب زلال!/ای نی رسته در کنار آبگیر، دختر زیبای رود!

ولی خب پذیرفتن گلدبری به عنوان یک هورن کار سختیه، علتش هم اینه که به گفته ی چوب ریش هورن ها انت هایی هستن که روحشون به خواب فرورفته. ولی گلدبری توی این حالت بیشتر شبیه روحی هست که وجود یک انت رو ترک کرده باشه.(یعنی یه کم با فرایند "درختی شدن" در تقابل قرار می گیره انگار.)

وصف فرودو از احساسش نسبت به گلدبری هم جالبه: سرانجام، فرودو در حالی که احساس می کرد قلبش از نوعی شادی وصف ناپذیر مالامال شده است، گفت: «بانوی زیبا، گلدبری.» چنان مسحور ایستاده بود که بارها در برابر صدای زیبای الف ها. اما اکنون افسونی دیگر بر او چیره شده بود، لذتش شور و رفعتی کمتر داشت، اما ژرف تر بود و نزدیک تر به قلب فانیان. شگفت آور، اما نه بیگانه.

از این نظر برام جالبه که اگه ما اینا رو مثل همیشه اسپیریت فرض کنیم، از نظر دسته بندی نزدیک به مایار، چرا باید احساسی که به فرودو دست داده نزدیک به قلب فانی باشه و نه بیگانه؟ اسپیریت ها که از الف ها فانی تر و عادی تر نیستن!

ولی تا اینجای کار تام هنوز برای من یه موجود بی طرفه که به بازی خودش سرگرمه.(یعنی بدی خاصی ازش ندیدم.)

پی نوشت: یه نکته ی بی ربط، فرودو توی خونه ی تام خواب فرار گندالف از اورتانک رو می بینه. موقع خوندن کتاب متوجه این موضوع نشده بودم.: )

 

ویرایش شده در توسط ورونوه
حذف یک ل اضافه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
lord of gondolin

به نظر من تام بامبابدیل نماد درختان و گیاهانه واز اونجایی که گیاهان برای زندگی به آب نیاز دارند تام مجبور به ازدواج با گلدبی که دختر بانوی رودخانه است میشه .

کلا به نظر من بعد از خدا یا همون ارو طبیعت از هم قویتره و از اونجایی که قدرت زیاد مانند راه رفتن روی لبه ی تیغه و ممکنه طبیعت زود آلوده بشه گندالف با سپردن حلقه به تام بامبادیل مخالفت کرد چون میدونست اگه طبیعت آلوده بشه دیگه برای آردا شانسی باقی نمیمونه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave
در 2 ساعت قبل، lord of gondolin گفته است :

به نظر من تام بامبابدیل نماد درختان و گیاهانه واز اونجایی که گیاهان برای زندگی به آب نیاز دارند تام مجبور به ازدواج با گلدبی که دختر بانوی رودخانه است میشه .

کلا به نظر من بعد از خدا یا همون ارو طبیعت از هم قویتره و از اونجایی که قدرت زیاد مانند راه رفتن روی لبه ی تیغه و ممکنه طبیعت زود آلوده بشه گندالف با سپردن حلقه به تام بامبادیل مخالفت کرد چون میدونست اگه طبیعت آلوده بشه دیگه برای آردا شانسی باقی نمیمونه .

اینم دیدگاه جالبیه!

یعنی 

حفظ محیط زیست= حفظ سرزمین میانه!

اما اینکه تام چون نماد گیاهان باید با نماد آب ازدواج کنه به نظرم زیاد درست نیست، چون مدت ها قبل از ازدواج این دو حیات هم بوده و اب گیاه هم بوده، و بعد همونطور ک میدونید ریش تام گیر میکنه تو آب و گلد بری درش میاره و باقی ماجرا.

اما از دیدگاه دیگری که بنده این نظریه رو رد میکنم اینه که در ازدواج هر دو طرف همدیگرو کامل میکنن، ینی به هم نیاز دارن. اما اینجا فقط گیاهان به آب نیاز دارن و در نتیجه فقط گلدبری برا تام سود داره! و تام خودش سودی برا گلدبری نداره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
lord of gondolin
در 48 دقیقه قبل، Samwise Gamgee the Brave گفته است :

اینم دیدگاه جالبیه!

یعنی 

حفظ محیط زیست= حفظ سرزمین میانه!

اما اینکه تام چون نماد گیاهان باید با نماد آب ازدواج کنه به نظرم زیاد درست نیست، چون مدت ها قبل از ازدواج این دو حیات هم بوده و اب گیاه هم بوده، و بعد همونطور ک میدونید ریش تام گیر میکنه تو آب و گلد بری درش میاره و باقی ماجرا.

اما از دیدگاه دیگری که بنده این نظریه رو رد میکنم اینه که در ازدواج هر دو طرف همدیگرو کامل میکنن، ینی به هم نیاز دارن. اما اینجا فقط گیاهان به آب نیاز دارن و در نتیجه فقط گلدبری برا تام سود داره! و تام خودش سودی برا گلدبری نداره.

من داشتم به چرخه ی طبیعت اشاره میکردم ولی فکر کنم منظورم رو بد رسوندم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
lord of gondolin

همین الان یه نظریه ی دیگه که کاملتره به ذهنم رسید .

شما این سه تا رو یکی فرض کن ( تام بامبادیل ، جنس مذکر ، گیاهان و درختان )

و این سه تارم یکی (گلدبی ، ‌‌جنس مونث ، آب )

میشه اینجوری گفت که در اینجا استاد تاکین به مسئله عشق در لفافه اشاره کردند ، برای مثال شما فرض کنید که گلدبی تام رو ترک کنه ، تام (مرد ) مانند گیاهی که آب بهش نمیرسه پژمرده میشه و در سکوت میمیره .

حالا فرض کنید که تام گلدبی رو ترک کنه ، گلدبی (زن) مثل رودخانه ای که بدون حمایت ریشه ی درختان سسته به خر وش در میاد ، گاهی عصبیه ، گاهی آرام . اما زمانی که خشمگینه ، طغعان میکنه و خودش رو گل آلود و نابود میکنه و برای مردم هم ضرر هایی به وجودمیاره .

من فکر میکنم در زندگی واقعی هم روابط بین دو نفر همینجوریه .

 

 

 

 

درباره سوالی هم که ممکنه برای بعضی ها پیش اومده باشه جوابی پیدا کردم .

"چرا افراد کمی از وجو  تام بامبادیل باخبر هستند و میتوانند او را ببینند ؟"

به نظر من میشه این سوال رو با یه بیت شعر پاسخ داد :

برگ در ختان سبز در نظر هوشیار

هر ورقش دفتریست معرفت کردگار

یعنی اینکه تام ( طبیعت ) تنها خودش رو به کسانی نشون میده و حقیقت خودش رو آشکار میکنه ، که قدر اونو بدونن و اونو دوست داشته باشند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Eruyeganeh


1:  تام احتمالا نماد طبیعت رو در جهان اردا داره
2:تام پيرترين بوده ممكن است جزو والار باشد 
3:تام در واقع همان ارو ايلوواتار است 
4:او خود تالكين است نماد او در سرزمين ميانه .
5: ميتواند هرموجودى جديد جهان آردا باشد دليلى بر نژاد آن نيست
6: مايا بودن تام بامباديل
7: توانايى هاي او بخصوص سائورون است و  توانايى او را دارد . تكه از روح سائورون در اوست 
8: تام در واقع همان ملكور است كه توسط ارو بخشيده شده و به سرزمين ميانه رفته .

به هر حال نژاد او بزرگترين راز تالكين است و 
ممكن است هيچوقت بيان نشود

 

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave
در 16 ساعت قبل، lord of gondolin گفته است :

همین الان یه نظریه ی دیگه که کاملتره به ذهنم رسید .

شما این سه تا رو یکی فرض کن ( تام بامبادیل ، جنس مذکر ، گیاهان و درختان )

و این سه تارم یکی (گلدبی ، ‌‌جنس مونث ، آب )

میشه اینجوری گفت که در اینجا استاد تاکین به مسئله عشق در لفافه اشاره کردند ، برای مثال شما فرض کنید که گلدبی تام رو ترک کنه ، تام (مرد ) مانند گیاهی که آب بهش نمیرسه پژمرده میشه و در سکوت میمیره .

حالا فرض کنید که تام گلدبی رو ترک کنه ، گلدبی (زن) مثل رودخانه ای که بدون حمایت ریشه ی درختان سسته به خر وش در میاد ، گاهی عصبیه ، گاهی آرام . اما زمانی که خشمگینه ، طغعان میکنه و خودش رو گل آلود و نابود میکنه و برای مردم هم ضرر هایی به وجودمیاره .

من فکر میکنم در زندگی واقعی هم روابط بین دو نفر همینجوریه .

درباره سوالی هم که ممکنه برای بعضی ها پیش اومده باشه جوابی پیدا کردم .

"چرا افراد کمی از وجو  تام بامبادیل باخبر هستند و میتوانند او را ببینند ؟"

به نظر من میشه این سوال رو با یه بیت شعر پاسخ داد :

برگ در ختان سبز در نظر هوشیار

هر ورقش دفتریست معرفت کردگار

یعنی اینکه تام ( طبیعت ) تنها خودش رو به کسانی نشون میده و حقیقت خودش رو آشکار میکنه ، که قدر اونو بدونن و اونو دوست داشته باشند.

خیلی هم عالی فقط این شعری که فرمودید معنیش یه چیز دیگه س ها:D اینم خیلی نظریه خوب و جالبیه اما خب اهداف تام خعلی نامعلومه اینجا

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...