رفتن به مطلب
  • 3
alirezatheking

تلاش های پیشینیان اله سار برای اعاده تاج و تخت چه بود؟

سوال

alirezatheking

چرا پیشینیان اله سار برای گرفتن تاج و تخت به گوندور نرفتند و از ایسیلدور تا آراگورن انفعال وجود دارد؟ آیا آراتورن پدر وی تلاشی برای اعاده تاجش کرد؟ اگر تلاش هایی بوده چرا شکست خورده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

2 پاسخ به این سوال تا کنون داده شده است

Recommended Posts

  • 2
ورونوه

البته از ایسیلدور تا آراگورن انفعال نبوده ها. از اونجایی که سن پسر چهارم ایسیلدور ( والاندیل) کم بوده،  سلطنت گوندور به پسر آناریون(منلدیل) واگذار میشه. والاندیل هم بعدها حکومت آرنور رو در دست می گیره و هیچکدوم ادعا نمی کنن که شاه برین هستن. در نتیجه آرنور و گوندور عملا مستقل میشن. پادشاهان گوندور از نسل منلدیل هستن. این وضعیت ادامه پیدا می کنه تا زمانی که  شاه اوندوهر و هر دو پسرش در جنگ با ارابه سواران کشته میشن. در این زمان آرودوی شاه آرتداین(یکی از سه بخش حاصل از تجزیه ی آرنور) به واسطه ی ازدواجش با فرییل(دختر و تنها فرزند زنده ی اوندوهر)، مدعی تاج و تخت گوندور میشه. اما  شورای گوندور و در رأسش کارگزار وقت، پلندور این ادعا رو قبول نمی کنن، با این جواب که :

نقل قول

تاج و تخت سلطنتی گوندور، منحصرا از آن وارثان منلدیل، پسر آناریون است که ایسیلدور این قلمرو را به او واگذار کرد. در گوندور این میراث تنها به فرزند پسر می رسد.و ما نشنیده ایم که این قانون در آرنور به گونه ای دیگر باشد.

 

شرح کاملش توی ضمیمه بازگشت شاه اومده. آرودوی هم در مقابل به قانون جانشینی در نومه نور اشاره می کنه، و با این که استدلالش درسته، حرفش رو نمی پذیرن. چرا که ائارنیل، فرمانده ی پیروز جنگ هم از تبار سلطنتی بوده و محبوبیت و مقبولیت بیشتری داشته.

آرودوی آخرین شاه شمال هست و بعد از اون قلمروی شمالی در نبرد با آنگمار به کلی نابود میشه. وارثان آرودوی همون سرکردگان دونه داین هستن. دوران حکومت کارگزاران بعد از ناپدید شدن ائارنور، پسر ائارنیل، که دعوت به مبارزه ی ویچ کینگ رو پذیرفته و به میناس مورگول رفته بود، آغاز میشه.

البته همین دوران هم تا زمان آراگورن نزدیک به هزار سال طول کشیده. و توی این مدت کسی مدعی سلطنت نشد. علتش فکر می کنم این باشه که اگر هم کسی ادعا می کرد، از طرف کارگزاران و بزرگان گوندور پذیرفته نمی شد. و این کار در اون دورانی که سائورون داشت قدرت می گرفت فقط به تفرقه و تضعیف گوندور منجر می شد.

نقل قول

هر کارگزار جدید در واقع با این سوگند که " عصا و حکمرانی را به نام شاه حفظ کند، تا آنگاه که او باز گردد." دیوانخانه را تحویل می گرفت. اما این سخنان خیلی زود به امری تشریفاتی بدل گشت که کمتر مورد اعتنا بود و کارگزاران از تمام اختیارات شاهان برخودار بودند. با این حال هنوز بسیاری در گوندور اعتقاد داشتند که روزی روزگاری شاه بازخواهد گشت. و برخی دودمان باستانی شمال را به یاد می آوردند که شایع بود هنوز در خفا به زندگی ادامه می دهند. اما کارگزاران حکمران دل بر این اندیشه ها سخت گردانیده بودند.

 

دو نکته توی این توضیح هست که هردو تاش درباره آراگورن هم صدق می کرد.1. زندگی در خفا، که خود آراگورن هم تا پیش از بزرگسالی از اصل و نسبش بی خبر بود.2. مخالفت کارگزاران، که در رفتار دنه تور به روشنی دیده میشه:

نقل قول

من کارگزار خاندان آناریون هستم، حاضر نیستم که به مقام پیشکار خرفت فردی تازه به دوران رسیده تنزل کنم. حتی اگر ادعای او بر من اثبات شود. حتی اگر تبار او به کسی جز ایسیلدور نرسد. در برابر چنین فردی سر فرود نخواهم آورد. در برابر آخرین بازمانده ی خاندانی گسسته، که مدت هاست از فرمانروایی و عظمت ساقط گشته اند.

بازگشت شاه، تل هیزم مرده سوزان دنه تور

 

حتی آراگورن هم صبر می کنه که زمانش فرا برسه( وگرنه که در جوانی مشاور پدر دنه تور بود، اما اون زمان هم چیزی نگفته بود.)، چون به صرف ادعا، حتی به رغم شایستگی هایی که  در نبرد دشت های پله نور نشون داد و نشانه هایی که همراه داشت، نگران پیش اومدن شبهه و منازعه بود.

و بعد از همه ی اون اتفاقات، برای پادشاه شدن، تأیید فارامیر رو لازم داره:

نقل قول

ای مردان گوندور، اکنون سخن کارگزار این قلمرو را بشنوید، بنگرید! سرانجام کسی آمده است که خود را وارث سلطنت می داند....(در ادامه نشونه ها و القاب آراگورن رو می شمره)..... آیا می خواهید که شاه شود و به شهر درآید و اینجا سکنی بگزیند؟

تمام سپاه و تمام مردم یکسره فریاد زدند: "آری".

بازگشت شاه،کارگزار و شاه

 

بنابراین به نظر نمی یاد که تلاش دیگه ای بوده باشه. و آراگورن هم به خاطر شرایط ویژه ای که پیش اومده بود، فرصت پیدا کرد که خودش رو اثبات کنه و حکومت رو به دست بگیره. نمی دونم، شاید هنوزم جای بحث داشته باشه این موضوع.

برای این پست از  بازگشت شاه و ضمیمه ش(  دو بخش:گوندور و و وارثان آناریون، کارگزاران) و این دو صفحه ی فرهنگنامه:وارثان ایسیلدور و پادشاهان گوندور استفاده کردم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
  • 1
به لگ

ازونجا که خیلی وقته این سوالو پرسیدی و کسی جواب نداده خودم یه جواب احتمالا اشتباه میدم :)

فک نمیکنم تلاش های چندانی کرده باشن

فقط آراتورن دوم یسری قضیه سره بدست آوردن حلقه باراهیر داشت

اونا زندگی زیاد جالبی نداشتن و یجورایی فقط داشتن نسل بقا میکردن

اگه هم تلاشی بوده با شکست مواجه شده یا اینکه منتظر روز موعود بودن

اگه کسی بیشتر میدونه بگه :)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...