رفتن به مطلب
ورونوه

پیرمردی که گیملی در حاشیه ی جنگل فنگورن دید، گندالف بود یا سارومان؟

Recommended Posts

الندیل پادشاه انسان ها

سلام ورونوه عزیز

 

به نظر من سارومان بود.چون در ادامه بحث وجدلی که بین گیملی وبقیه در کتاب دو برج میشه.به نظر میاد اون پیرمرد سارومان بود چون اگر گندالف بود حتما خودش اشاره می کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
*فئانور*

سلام به همگی

تصور من هم اینه که گندالف بوده.ببینید خیلی سخت میشه گفت که سارومان بوده.دلایل زیادی رو هم خود جناب ورونوه آوردن.

نوشته ها طوری هستن که واقعا میخوان به خواننده القا کنن که اون شخص گندالف ـه.

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Bain

به نظر میاد چیزی که فرهنگنامه گفته با وجود اینکه در نگاه اول عجیب به نظر میاد درست تره.

1-توصیفی که از اون پیرمرد میشه کاملا با گندالف مطابقت میکنه، و نکته اصلی اینه که خیلی رو این موضوع تاکید شده، مثلا در مورد باشلق و کلاه و حتما منظوری در این تاکید بوده.

2-گندالف صراحتا میگه من نبودم و وقتی از قید مسلما استفاده میکنه و دلایل دیگه ای هم برای تایید حرفش هست بهتره حرفشو جدی بگیریم :دی

3- دو موضوع میتونه نشون بده اون پیرمرد سارومان بوده که هیچکدوم قطعی نیستند، یکی حدس گندالف(فقط از این بابت که میدونه خودش نبوده) و دیگری اینکه میدونن به اون سمت اومده که البته هیچکدوم مدرک قطعی نیستند.

4- اما چیزی که از نظر من از همه بیشتر این احتمال سوم، یعنی شبح بودن اون پیرمرد رو تقویت میکنه، همون گفتگوی اول فصل سوار سپید، ص168 و 169ه. متن کامل گفتگو:

نقل قول

گیملی: آن پیرمرد را فراموش نکنید! خوشحالتر میشوم اگر رد یک چکمه را هم ببینم.

لگولاس:چه چیز این موضوع خوشحالت میکند؟

گیملی: چون یک پیرمرد با پاهایی که ردش به جا میماند نمیتواند چیزی باشد جز همان چیزی که به نظر می آید.

لگولاس:شاید، اما اینجا چکمه سنگین هم ممکن است ردی از خودش به جا نگذارد. [...]

گیملی:این موضوع برای تکاورها مشکل درست نمیکند. یک برگ خم شده هم کافی است تا آراگورن رد را پیدا کند. ولی راستش خیال نمیکنم که بتواند اصلا ردی پیدا کند، آن شبح که دیشب دیدیم باید شبح سارومان باشد.[...]

شواهدی که گیملی میگه نشون میده که اون پیرمرد شبح بوده و گیملی هم همینطور نتیجه گیری میکنه، اما نکته اصلی برای ما عبارت شبح سارومان ه. این عبارت به شکلی ترجمه شده که بیشتر مفهومی شبیه سایه سارومان، تصویری که از سارومان دیده میشه رو القا میکنه، اما عبارت اصلی به این شکله:

نقل قول

It was an evil phantom of Saruman that we saw last night.

که با توجه به صفت evil (به طور مطلق موصوف واقع شدنش)میشه مفهوم مورد نظر فرهنگنامه رو برداشت کرد.

به نظرم سارومان با تقلید از روش دیرین سائورون شبحی در شمایل گندالف رو فرستاده، اما اینکه چه هدفی از اینکار داشته نمیدونم.

پ.ن.مشکل اسبها هم مطابق توضیحات لگولاس حل میشه.

پ.ن.2.خیلی طولانی شد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ورونوه
در در ۱۳۹۵/۱/۱۳ ه‍.ش. at 1:43 AM، Bain گفته است :

به نظرم سارومان با تقلید از روش دیرین سائورون شبحی در شمایل گندالف رو فرستاده، اما اینکه چه هدفی از اینکار داشته نمیدونم.

بین، راه حل تو  دارای نشانه های نبوغه.  محال بود به ذهن من برسه.;)من ایده ی شبح رو کلا کنار گذاشته بودم، و اون قسمتم چون آراگورن و لگولاس تحویلش نگرفتن، گذاشته بودم جزوِ جو دادنای گیملی:دی

اما باید در نظر می گرفتمش. چون " پیرمرد رفته بود، هیچ ردی از او در آن نزدیکی ها پیدا نبود"

خب این جواب هم مشکل باشلق و کلاه رو به شکل درخشانی حل می کنه، هم توضیح فرهنگنامه رو توجیه می کنه.  منتها من یه مقدار باهاش مشکل داشتم، به این دو دلیل:

1.با فضای ادامه داستان(سوار سپید) که خیلی روشن و شاد هست،  همخوانی نداره، دیالوگا ترس و تاریکی رو القا نمی کنن، گیملی یه ریز از پیرمرد حرف می زنه  تا حدی که  آدمو به خنده می ندازه.  دو نفر دیگه هم به اندازه ی کافی نگران به نظر نمی یان و مدام نسبت به حرفاش ابراز تردید می کنن. یه شبح شیطانی با این فضاسازی جور نیست.

2. ایده ی فرستادن شبح از طرف نیروی اهریمنی، یکبار به شکل ترسناک و کارآمد در سیلماریلیون استفاده شده. حروم کردنش به این شکل از طرف سارومان و همچنین تالکین، منطقی به نظر نمی رسه. همونی که خودت میگی: سارومان چرا باید این کارو می کرد؟

می تونیم فرض کنیم سارومان اون لحظه در آستانه ی شکست و مردد بوده، تصمیمی داشته  که نتونسته عملیش کنه. هرچند، استفاده های خیلی بهتری برای شبح گندالف پیدا می شد. با توجه به اینکه این شبح ها به نظر می رسه می تونن صحبت کنن.(شبح زن گورلیم از تنها موندنش شکوه می کرد)

چیزی که بعد از دیدن نظرت به ذهن خودم  رسید این بود که چرا این شبح گندالف، فرستاده شده از طرف خود گندالف نباشه؟ شاید برای این که حضورشون رو حس کرده و با دیدن از چشم های اون شبح می تونسته موقعیتشون رو ارزیابی کنه. و اونا رو هم برای دیدار غیرمنتظره ی خودش آماده کنه.

این موضوع ، بخش اول حرف گندالف خطاب به گیملی رو نقض نمی کنه: شما من رو ندیدین: خوب خودشو ندیدن، یه شبح دیدن.

و قسمت دوم حرفش که حدسه، و شبح گندالف رو هرکی فرستاده باشه این حدس اشتباه از آب در می یاد.

منتها این جواب مستلزم پیچوندن فرهنگنامه س.

بعدش اینو پیدا کردم: کریستوفر تالکین یه چیزی می گه که از هرچی تا حالا حدس زدیم بدتره: دی

نقل قول

یکی از نسخه های اولیه:

در پایان فصل(سواران روهان)، هنگامی که گیملی نگهبانی می داد همه ساکت بودند، جز این که درخت خش خشی کرد و اسب ها کمی فاصله گرفته، چرخیدند و بازگشتند. مرد پیر ظاهر شد. ظهور و ناپدید شدنش به همان  صورتی است که در دو برج توصیف شده. تنها با این تفاوت که ژنده پوش است، نه اینکه شنلی بزرگ به دور خود پیچیده باشد. و کلاهی درب و داغان دارد، نه لبه پهن.

در آن نزدیکی ها ردی از او به چشم نمی خورد. و  آن ها جرئت نداشتند زیاد دور بشوند. ماه در پشت ابرها پنهان و شب بسیار تاریک بود. [یادداشت: اسب ها ساکت مانده اند. و به نظر نمی رسد احساس بدی داشته باشند.] ؟*

اسب ها بی قرار بودند. افسار خود را می کشیدند سفیدی چشمانشان پیدا بود. کمی طول کشید تا لگولاس بتواند آرامشان کند.

همسفران زمانی را به  بحث درباره ی این اتفاق عجیب گذراندند. گیملی گفت: «سارومان بود. مطمئنم. حرف های ائومر را به یاد بیاورید. او برمی گردد، و دردسرهای بیشتری برایمان درست می کند. ای کاش این قدر به سحر نمانده بود.»

آراگورن گفت:« بسیار خوب، الان کاری از دستمان بر نمی آید، جز اینکه هر قدر می توانیم استراحت کنیم، اگر هنوز اجازه ی استراحت داشته باشیم. من این نوبت نگهبانی می دهم، گیملی»

 شب به آهستگی سپری شد. اما در هیچ یک از پاس های نگهبانی دو ساعته ی آن ها اتفاق دیگری نیفتاد. مرد پیر دوباره ظاهر نشد.

گرچه این تنها یک حدس است، گمان می کنم هنگامی که پدرم این مطلب را می نوشت، می پنداشت این گندالف بوده که لحظه ای در روشنایی آتش ایستاده است ، نه سارومان.

خیانت آیزنگارد، فصل بیستم، سواران روهان، ص290 پی دی اف.

یادداشت انتهای همین فصل:

دیگر دلایل تقویت کننده ی این ایده که قاعدتا اندک اند، توضیحاتی است مبنی بر این که" پیرمردی ژنده پوش بود."( مقایسه کنید با:توصیف مسافر چابک در آمون هن)* که کلاهی قراضه داشت. (مقایسه کنید با ترانه ی فرودو در لورین، یاران حلقه: مردی پیر با کلاهی درب و داغان).** و نیز این که اسب ها ساکت مانده اند و احساس خطر نمی کنند. عجیب است که سخنان آراگورن در دو برج(جایی که پیرمرد قطعا سارومان بود):« این هم یادم است که پیرمرد کلاه داشت نه باشلق» مدت ها بعد به متن اضافه شده است.

همان،ص292

 *

در ادامه توضیح داده میشه.

**صفحه ی 307 پی دی اف، صحنه ی مواجهه ی سه همسفر با گندالف هست. همون جایی که گیملی از لگولاس می خواد به سمت پیرمرد تیر اندازی کنه، اونجا هم در اولین دست نوشته پیرمرد کلاهی کهنه داره که بعد به کلاهی چروکیده- قراضه(battered hat',) تبدیل میشه و نهایتا اونجا هم از کلاه لبه پهن استفاده می کنه.

فرایند ترکیب چند نسخه از نوشته ها به طور پیوسته و همزمان صورت می پذیرفت. بنابراین، طرح اولیه، طرح ثانویه، پاکنویس و اصلاحات پاکنویس را نباید کاملا متمایز انگاشت که هریک پیش از مرحله ی بعدی تکمیل شده اند. نمونه ای از این همپوشانی در اینجا مشاهده می شود: در شکل اصلیِ آغازِ اصرارِ گیملی به اینکه مرد پیر کنار آتش سارومان بوده است، آراگورن پاسخ می دهد: «از این تعجب می کنم که اسب ها نشانی از ترس بروز ندادند.» در پاکنویس( یا دقیق تر: دست نوشته ی تفصیلی) چنین آمده است: «تعجب می کنم. او شبیه چه بود؟ یک پیرمرد؟ به خودی خود به حد کافی عجیب است: این که پیرمردی به تنهایی در حاشیه ی فنگورن قدم بزند. با این وجود اسب ها نشانی از ترس نداشتند. مشخص است که این جمله به حاشیه نوشته ی انتهای فصل سواران روهان مربوط می شود: اسب ها ساکت ماندند و به نظر نمی آمد احساس بدی داشته باشند.» و من حدس زدم که پدرم می خواسته مرد پیر گندالف باشد. اما در اغلب طرح های پیشین مرد پیر قطعا سارومان است.

خیانت ایزنگارد، فصل 24، سوار سپید، صفحه 306 پی دی اف

 

***در طرح نخست گیملی می پرسد: آن پیرمرد. می گویی که سارومان بیرون بوده. کسی که ما دیشب دیدیم تو بودی یا سارومان؟

و گندالف پاسخ می دهد: اگر شب گذشته مرد پیری دیده باشید، قطعا مرا ندیده اید. اما چون آنقدر شبیه به نظر آمده ایم که تو می خواستی ضربه ی علاج ناپذیری به کلاه من بزنی باید حدس بزنم که سارومان را دیده ای.[یا، یک تصور]: نوعی شبح ساخته شده توسط او .[یادداشت: نمی دانستم که این همه مدت اینجا درنگ کرده است.]

پدرم در برابر(بر خلاف) سخنان گندالف حاشیه ای نوشته است: تصویری از اندیشه ی گندالف. این مشخصا کلیدی مهم در رفع ابهام پیرامون ظهور شبانه است. اگر کسی بتواند تفسیرش کند. اما این کلمات به اندازه کافی روشن نیستند. گرچه آشکارا اندیشه ی تازه  ای را می نمایانند:

از نظر گندالف چنین برمی آید که اگر آنها خود سارومان را ندیده باشند، تصور یا شبحی را دیده اند که او ایجاد کرده، تجسمی که اکنون از خود گندالف ناشی می شود. اما این تصور از آن کیست؟ آیا تجسمی نشآت گرفته از گندالف را دیده اند که خودش باعث آن شده است؟ گندالف چنین می گوید: من به ذهن ناخرسندش نگاه کردم و ترس و تردیدش را دیدم. شاید چنین باشد که تمرکز عمیق او بر سارومان، منجر به ایجاد تصویری از سارومان شده است که سه همسفر لحظه ای دیده اند.***

من مدرک دیگری نیافتم که پرتویی بر این جزء کنجکاوی برانگیز داستان بیندازد. اما بهتر است ذکر شود که در زمان بندی مستخرج از زمان نوشتن "هلمز دیپ" و جاده ی آیزنگارد، پدرم درباره ی آن شب نوشته است: آراگورن و همراهانش شبی را در محدوده ی نبرد گذراندند. و مردپیر را دیدند(سارومان)

خیانت ایزنگارد، فصل 24، سوار سپید، صفحات 308 و 309 پی دی اف

In the first draft Gimli asks: 'That old man. You say Saruman is abroad. Was it you or Saruman that we saw last night?' and Gandalf replies: 'If you saw an old man last night, you certainly did not see me. But as we seem to look so much alike that you wished to make an incurable dent in my hat, I must guess that you saw Saruman [or a vision >] or some wraith of his making. [Struck out: I did not know that he lingered here so long.]' Against Gandalf's words my father wrote in the margin: Vision of Gandalf's thought. There is clearly an important clue here to the curious ambiguity surrounding the apparition of the night before, if one knew how to interpret it; but these words are not perfectly clear. They obviously represent a new thought: arising perhaps from Gandalf's suggestion that if it was not Saruman himself that they saw it was a 'vision' or 'wraith' that he had made, the apparition is now to emanate from Gandalf himself. But of whom was it a vision? Was it an embodied 'emanation' of Gandalf, proceeding from Gandalf himself, that they saw? 'I look into his unhappy mind and I see his doubt and fear', Gandalf has said; it seems more likely perhaps that through his deep concentration on Saruman he had 'projected' an image of Saruman which the three companions could momentarily see.

من توی فهمیدن و ترجمه ی این پاراگراف ستاره دار *** که شامل بخش عمده ی مطلب:دی میشه مشکل دارم. یکی از دوستان که زبان و قدرت تجزیه تحلیلش بهتره زحمت توضیح اینو بکشه. الان برداشت من اینه که کریستوفر گفته اونا شبح سارومان رو دیدن که گندالف ایجاد کرده بوده.!

نقل قول

پ.ن.2.خیلی طولانی شد!

:D:Balrog:

پ.ن خودم: خوندن ارباب حلقه ها مثل روبه رو شدن با کوه یخه. تو نگاه اول اصلا متوجه اندازه ش نمی شی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Bain

به نظرم نسخه هایی که در خیانت آیزنگارد آورده و تحلیل شدند اونقدر با خودشون و نسخه نهایی تفاوت دارند که خیلی سخته که بشه ازشون در نتیجه گیری نهایی استفاده کرد، ولی دوتا نکته در روش تحلیلش هست که جالبه:

1-اون چیزی که در یادداشت انتهای فصل در مورد پیرمرد ژنده پوش گفته نشون میده واقعا این تاکید روی پوشش گندالف بی دلیل نبوده. مشابه همین تاکید رو در نسخه نهایی در مورد کلاه و باشلق داریم، که تا حد زیادی مطمئنمون میکنه که اون پیرمرد هرچیزی که بوده ظاهر گندالف رو داشته.

2-بند *** نشون میده به طور کلی میشه حالت دیگه ای غیر از خود سارومان و خود گندالف رو متصور بود( یعنی 4تا جایگشت "شبح x صادره از y" هم به گزینه هامون اضافه میشه :دی) [در هر حا اون حاشیه هم به متن اضافه نشده و متن به نسخه ای که گندالف میگه "یا نوعی شبح ساخته شده توسط او" نزدیکتره، برا همین اون فرضیه projection در نسخه نهایی یکم دور از ذهن به نظر میاد.]

این دوتا مورد هم با ایده فرهنگنامه سازگارند.

پ.ن. برعلیه این ایده که گندالف خودش شبح مشابهش رو ارسال کرده دلیل صریحی نیست ولی با روح جمله گندالف نمیخونه! شاید من زیاد گندالف رو صریح و صادق در نظر گرفتم :دی

در 22 ساعت قبل، ورونوه گفته است :

2. ایده ی فرستادن شبح از طرف نیروی اهریمنی، یکبار به شکل ترسناک و کارآمد در سیلماریلیون استفاده شده. حروم کردنش به این شکل از طرف سارومان و همچنین تالکین، منطقی به نظر نمی رسه. همونی که خودت میگی: سارومان چرا باید این کارو می کرد؟

پ.ن.2.من با این دید که چرا نویسنده اینکارو کرده بهش نگاه نکرده بودم، بعد خوندن این بند به نظرم اومد که اتفاقا تالکین کار جالبی کرده :D اگر فرضیه "شبح گندالف از جانب سارومان" رو درست در نظر بگیریم میشه گفت یه بار دیگه در داستان نشون داده شده که سارومان چقدر دوست داشته از سائورون تقلید کنه و تا جه حد در این کار موفق بوده (مشابه ماجرای حلقه سارومان و لقب "سارومان حلقه ساز") 

ولی هنوز توجیهی برای اینکه چرا سارومان باید این کارو میکرده ندارم. اگر برای جاسوسی یا چیز مشابهی هم باشه(البته اگه جز آپشنهای اشباح باشه :دی) دلیلی نداره شکل گندالف باشه.

پ.ن.3.ترجمه اون همه متن ستودنیه : )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave

من تقریبا صد درصد مطمئنم که شبح بوده.و البته توی اون پست ها هم دوستان جواب خودشون رو دادن. حالا چرا شبح باید شکل گندالف باشه؟ خب مسلما نظرم اینه که برای جاسوسی نبوده. برای فریب دادن هم نبوده. اون موقع هنوز یاران گندالف جدیدو ندیده بودن، و در. کل این کار سارومان تاثیر زیادی نداشته. شاید شبحه همینجوری داشته اونجا پرسه میزده. البته ممکنه واقعا گندالف بوده باشه، چون اولش که گندالفو میبینن همچین حافظه درستی نداره :دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ROBIN

اتفاقا منم میخواستم اینو بپرسم. خودم احساس میکنم سارومانه ولی میتونه گندالف هم باشه به نظرم :)

حالا نتیجه ی بحث چی شد بالاخره؟ واقعا کی بوده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ورونوه
در در ۱۳۹۵/۲/۶ ه‍.ش. at 10:39 PM، ROBIN گفته است :

حالا نتیجه ی بحث چی شد بالاخره؟ واقعا کی بوده؟

نتیجه نداره هنوز. ولی خلاصه ش تا اینجا اینه که:

1. به احتمال زیاد شبح بوده(ردی از خودش به جا نذاشته.)

2. ظاهری شبیه گندالف سفید داره، دست کم تالکین توی نسخه ی نهایی تلاش داشته که این شباهت رو بیان کنه.

3. در مورد اینکه چه کسی  شبح رو فرستاده چیزی نمی دونیم. مصدرش! به احتمال قوی سارومان یا گندالف هستن. اگه سارومان فرستاده باشه، دلیل کارش رو نمی دونیم. چون پیرمرد هیچ آسیبی به کسی نرسونده(حتی رفتن اسب ها  هیچ ربطی به اون نداره انگار .) اگه گندالف فرستاده باشه نمی دونیم چرا خودش رو از قضیه بی اطلاع نشون میده.

من یه مشکلی توی ترجمه ی or some wraith of his making  دارم که توی بند ستاره دار از خیانت آیزنگارد گذاشتم، of one's making رو قبلا دو سه جا دیدم و به نظرم رسیده که معادل" دسته گل به آب دادن" یا "نتیجه ی به بار اومده در اثر یک اشتباه" باشه. یعنی حالت طعن آلود داره. منتها چون مطمئن نبودم توی ترجمه "توسط" رو آوردم:" شبحی ساخته شده توسط او" که امکان ناخواسته بودن کار سارومان رو در نظر گرفته باشم. اگه واقعا شبح به طور ناخواسته یا غیرارادی توسط سارومان یا گندالف فرستاده شده باشه یه سری مسائل حل میشه و یه سری دیگه ایجاد میشه.:h14013:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ROBIN

منم فکر میکنم شبه بوده اما توی کتاب 5-6 بار نظرم از گندالف به سارومان و بالعکس:D تغییر کرد .حالا شاید به یه نتیجه ای برسیم بعدا ^_^

 

 

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...