Elentári 1,441 ارسال شده در اوت 14, 2015 کارمه، نهایت هنر الف ها، توانایی خلق تصاویری از وقایع دربرابر چشمان مخاطب. تعریفی که از کارمه داریم: اوج هنر الف ها ، که قدرت این را دارند که وقایعی از داستان ها و آواز ها در طول زندگی خلق کنند به طوری که این وقایع قابل رویت برای مخاطبان آن هنرمند باشند . تصوری که به این شکل خلق می شود ، به اسم اولوس شناخته می شود ؛ که میتوان آن را “رویا” یا “وهم” معنی کرد. [فرهنگنامه ی بزرگ آردا] این تاپیک قراره محلی باشه برای برای روشن تر کردن چندخطی که در بالا خوندید. آیا در سیلماریلیون و سایر کتاب های تالکین به مطلبی برخوردید که بشه اون رو کارمه دونست؟ چه الف هایی دارای این توانایی هستند؟ این هنر بر کدام یک از نژادهای آردا تاثیرگذاره؟ "رویت"ـی که در متن به اون اشاره شده به چه شکل و از چه راهی ست؟ در پست های بعدی نظر خودم رو بیان میکنم. 27 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Heaven 484 ارسال شده در اوت 16, 2015 (ویرایش شده) تشكر بابت تاپيك:) اولين نمونه اي كه به ذهنم ميرسه، در داستان آراگورن و آرون هست. هنگامي كه آراگورن آرون رو ميبينه ذكر ميشه: "يا[ فكر كرد] كه از قريحه ي خنياگران الفي نصيبي برده است كه هرآنچه را مي سرايند در برابر چشم شنوندگان مجسم شود." البته بنظرم محدوده ي تاثيرگذاري خاصي نداره. ممكنه محدوديت در افرادي باشه كه اين توانايي رو دارند،مثلا همونطور كه در بالا اشاره شده،توانايي خنياگران الف بوده باشه. ویرایش شده در اوت 16, 2015 توسط Heaven 11 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
LORD LOSS 2,422 ارسال شده در اوت 16, 2015 ممنون از تاپیک موضوعی که در زمینه هنر های الفی جلب نظر می کنه نزدیکی و هماهنگی فوق العاده اون ها با طبیعته.در واقع الدار خود بازتابی از طبیعت آردا هستن و بنابراین زیبایی های آردا رو مثلا یک خویشاوند قدیمی "درک" می کنند و می شناسند. الدار هم مانند انسان ها در زمینه های مختلفی برای درک زیبای استعداد دارن.همونطور که تلری ها به آب های جاری و گیاهان و جانوران عشق می ورزند نولدور هم به عناصر و سنگ ها علاقه مندن.شاید بشه این طور گفت که "الف های ژرف" واقعا لقب مناسبی برای نولدوره.نولدور بیش از همه به شناخت و درک ماهیت و هسته وجودی چیز ها علاقه دارن و اون ها رو می شکافن تا درکشون کنن.به همین دلیل صنعتگران فوق العاده ای هستن که اوج کارشون در ساخت سیلماریلی و بعدها در حلقه های قدرت دیده میشه. اما موضوع اصلی بحث که همون مقوله کارمه هست... کارمه درواقع حدغایی هنرمندی الدار رو نشون میده که اون اثر هنری رو فرتر از حالت نماد می بره و به یک استعاره از خود طبیعت تبدیل میشه.به عنوان مثال در هنر خنیانگری و موسیقی...جایی رو نگاه کنید که فلاگوند برای نخستین بار فرزندان ثانی رو کشف میکنه و در اونجا با نواختن چنگ کاری می کنه که اداین مات و متحیر و از خود بیخود میشن.این همون چیزیه که هنر واقعی به ما ارائه میده.حیرت و تحسین و ستایش...وقتی با شیندن یک قطعه موسیقی اشک به چشمون میاد یا با دیدن صحنه آخر نمایش بی حرکت و میخکوب می شیم...فلاگوند برخلاف آدمیان عمری صدها ساله داشته و عظمت و شکوه غرب و شرق دنیا رو به چشم دیده بود و در چندثانیه همون حس باستانی و غیرقابل وصف رو به شنوندگانش القا می کنه. جای دیگه ای قابل توجهه منگروت یا همون "هزار غار": الف ها و کوتوله ها با همدیگر،هر یک با دانش و مهارت خود آنچه را که ملیان تجسم کرده بود خلق کردند: تصاویری از دانش و شکوه والینور در آن سوی دریا. ستون های منگروت در چیز هایی شبیه چوبهای جنگل ارومه، که دارای ساقه شاخه تنه و برگ بودند فرو رفتند و با فانوس های طلا روشن شدند.بلبل ها آنجه همانند باغ های لورین آواز می خواندند و آنجا چشمه هایی از نقره و آبگیر هایی از مرمر وجود داشت که کف آن از سنگ هایی ساخته شده بود که رنگ هایی متنوع و گوناگون داشت. سیلماریلون. از سینداها 12 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
ورونوه 1,963 ارسال شده در اوت 16, 2015 (ویرایش شده) لرد لاس، یعنی شما کارمه رو حدنهایی هر هنری در نظر گرفتی نه؟ چون من وقتی تعریف رو خوندم برداشتم این بود که خودش یه تکنیک هنریه. نمایشِ تصوراته و بیشتر با "دیدن" سرو کار داره: رویا دیدن. و فکر کردم شاید یه هنریه که از لورین(ایرمو) یاد گرفتن. مصداق یا توضیح بیشتری هم براش پیدا نکردم. ولی این تعریفی که شما میگی رو بیشتر از برداشت خودم می پسندم. به نظرم به گالادریل می یاد که همچین قابلیتی داشته باشه. مخصوصا حال و هوای بخش وداع با لورین در یاران حلقه. ولی چیزی توی کتاب گفته نشده که اون ترانه ها رو می شد کاملاً حس کرد یا مجسم کرد. ویرایش شده در اوت 16, 2015 توسط ورونوه 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
LORD LOSS 2,422 ارسال شده در اوت 16, 2015 لرد لاس، یعنی شما کارمه رو حدنهایی هر هنری در نظر گرفتی نه؟ چون من وقتی تعریف رو خوندم برداشتم این بود که خودش یه تکنیک هنریه. نمایشِ تصوراته و بیشتر با "دیدن" سرو کار داره: رویا دیدن. و فکر کردم شاید یه هنریه که از لورین(ایرمو) یاد گرفتن. مصداق یا توضیح بیشتری هم براش پیدا نکردم. ولی این تعریفی که شما میگی رو بیشتر از برداشت خودم می پسندم. به نظرم به گالادریل می یاد که همچین قابلیتی داشته باشه. مخصوصا حال و هوای بخش وداع با لورین در یاران حلقه. ولی چیزی توی کتاب گفته نشده که اون ترانه ها رو می شد کاملاً حس کرد یا مجسم کرد. این تعبیر رو هم میشه ازش کرد. من متن انگلیسی این تعریف از کارمه رو ندیدم و گاهی توی ترجمه منظور اصلی نویسنده مشخص نمیشه.اما تا جایی که از همین متن فارسی میشه برداشت کرد یک نوع هنر یا شیوه خاص هنری فراتر از هنر های هفتگانه نبوده (اگر بوده تالکین اشاره ای نکرده) بلکه میتونه یک نوع شیوه تفکر هنری مبتنی بر ایجاد خیال بوده باشه که میتونه در هنر های گوناگون به کار بره. 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
A R Y A S T A R K 18 ارسال شده در اوت 17, 2015 (ویرایش شده) اگه اشتباه نکنم در قسمتی از فصل ملاقاتهای بسیار تو کتاب یاران حلقه یه چشمه از این هنر الفها رو شاهد بودیم! وقتی فرودو تو تالار آتش نشسته بود و به موسیقی الفها گوش میداد. ((نخست زیبایی ملودی ها و کلمات درهم بافته زبان الفی_هرچند آنها را کم میفهمید_به محض آن که دل به آنها سپرد، جادویش کرد، چنین به نظر میرسید که انگار کلمات شکل گرفت.منظره سرزمین های دوردست و چیزهای روشن که هرگز تصورش را نکرده بود، دربرابر چشمانش گشوده شد؛ و تالار روشن از نور آتش به شکل مه ای زرین برفراز دریاهایی از کف درآمد که برفراز حاشیه جهان آه میکشید...)) ویرایش شده در اوت 17, 2015 توسط A R Y A S T A R K 8 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Heaven 484 ارسال شده در اوت 18, 2015 يك سوال: با توجه به چيزهايي كه در تاپيك اشاره شد، پس آيا ارتباط قوي كه ميان الفها و عناصر طبيعي و همچنين موسيقي وجود داره،ميتونه از عوامل بروز كارمه باشه؟ در واقع درك عميقي كه الفها از موسيقي دارند باعث بشه كه نغمشون فراتر از كلمات بره و به شنونده القا بشه؟ 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
A R Y A S T A R K 18 ارسال شده در اوت 18, 2015 يك سوال: با توجه به چيزهايي كه در تاپيك اشاره شد، پس آيا ارتباط قوي كه ميان الفها و عناصر طبيعي و همچنين موسيقي وجود داره،ميتونه از عوامل بروز كارمه باشه؟ در واقع درك عميقي كه الفها از موسيقي دارند باعث بشه كه نغمشون فراتر از كلمات بره و به شنونده القا بشه؟من کاملا با نظر شما موافق هستم.ولی به نظرتون ممکن هست که یکی دیگه از دلایلش خوده صدای مسحور کننده الفها باشه؟ ممکنه که جادویی در صدای الفها وجود داشته باشه که باعث اتفاق افتادن کارمه بشه؟در کتابهای ارباب حلقه ها مدام از زیبا بودن صدای الفها صحبت میشه ولی به نظرتون صدای اونها فقط به همین زیبا بودن محدود میشه یا فراتر از اینهاست و قدرتهایی هم داره؟ 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Heaven 484 ارسال شده در اوت 18, 2015 (ویرایش شده) من کاملا با نظر شما موافق هستم.ولی به نظرتون ممکن هست که یکی دیگه از دلایلش خوده صدای مسحور کننده الفها باشه؟ ممکنه که جادویی در صدای الفها وجود داشته باشه که باعث اتفاق افتادن کارمه بشه؟در کتابهای ارباب حلقه ها مدام از زیبا بودن صدای الفها صحبت میشه ولی به نظرتون صدای اونها فقط به همین زیبا بودن محدود میشه یا فراتر از اینهاست و قدرتهایی هم داره؟] صداي الفها هم ممكنه تاثيرگذار باشه و لي در اين صورت چرا كارمه هنر همه ي اونها نيست؟ كسي اطلاعي نداره كه در تاريخ سرزمين ميانه به اين موضوع اشاره شده يا خير؟ ویرایش شده در اوت 18, 2015 توسط Heaven 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Elentári 1,441 ارسال شده در اوت 18, 2015 (ویرایش شده) ممنون از همگی @};- اولین چیزی که با خوندن این توضیح مختصر درباره ی کارمه به ذهنم رسید آواز فین رود فلاگوند برای انسان ها بود :« [آدمیان] گوش به فلاگوند سپردند که چنگ می نواخت و می خواند، و هرکس خود را در رویایی زیبا می پنداشت....». چند خط جلوتر:« آن چیزها که او می خواند، از آفرینش آردا، و رستگاری آمان در ورای سایه های دریا، به رویایی مجسم در برابر چشمان شان بدل شده بود...». به همین دلیل تصور اولیه ی من از کارمه، نهایت هنر و توانایی الف ها در آواز و موسیقی بود، بعد از مرور دوباره ی قسمت هایی از سیلماریلیون و پست لردلاس، به این نتیجه رسیدم که کارمه می تونه اوج هر هنری باشه که به "رویایی مجسم در برابر چشمان مخاطب" ختم بشه اما فعلا چون مثالی ندیدم که انحصار کارمه در موسیقی رو رد کنه نظری در این مورد ندارم. جای دیگه ای قابل توجهه منگروت یا همون "هزار غار": الف ها و کوتوله ها با همدیگر،هر یک با دانش و مهارت خود آنچه را که ملیان تجسم کرده بود خلق کردند: تصاویری از دانش و شکوه والینور در آن سوی دریا. سیلماریلون. از سینداها. ساخت منگروت یکی از قسمت هایی بود که به امید سرنخی از کارمه سراغش رفتم ولی چیزی به چشمم نیومد. از جمله ای که نقل قول کردید مطمئنید؟ متن کتاب اینه: و هریک با مهارت خویش رویاهای ملیان را تجسم بخشیدند. من متن انگلیسی این تعریف از کارمه رو ندیدم و گاهی توی ترجمه منظور اصلی نویسنده مشخص نمیشه.اما تا جایی که از همین متن فارسی میشه برداشت کرد یک نوع هنر یا شیوه خاص هنری فراتر از هنر های هفتگانه نبوده (اگر بوده تالکین اشاره ای نکرده) بلکه میتونه یک نوع شیوه تفکر هنری مبتنی بر ایجاد خیال بوده باشه که میتونه در هنر های گوناگون به کار بره. این پست به چیزی که توی ذهنمه خیلی نزدیکه! اگه کسی متن انگلیسی رو پیدا کرد لطفا با بقیه به اشتراک بذاره. حقیقتش متن ترجمه شده برای من زیاد مفهوم نیست. يك سوال: با توجه به چيزهايي كه در تاپيك اشاره شد، پس آيا ارتباط قوي كه ميان الفها و عناصر طبيعي و همچنين موسيقي وجود داره،ميتونه از عوامل بروز كارمه باشه؟ در واقع درك عميقي كه الفها از موسيقي دارند باعث بشه كه نغمشون فراتر از كلمات بره و به شنونده القا بشه؟ جوابم به سوال اول مثبته، ولی برداشتم متفاوته. بیاید اینطور به به موضوع نگاه کنیم که پیوند الف ها با طبیعت روی کنش ها و تاثیر اون ها بر دیگران تاثیر میذاره و یگانگی الف ها با آردا باعث میشه کلام و آواز اونها برای دیگران به صورت تصویر دربیاد و شنونده در رویا یا همون اولوس وقایعی رو به چشم ببینه. من کاملا با نظر شما موافق هستم.ولی به نظرتون ممکن هست که یکی دیگه از دلایلش خوده صدای مسحور کننده الفها باشه؟ ممکنه که جادویی در صدای الفها وجود داشته باشه که باعث اتفاق افتادن کارمه بشه؟در کتابهای ارباب حلقه ها مدام از زیبا بودن صدای الفها صحبت میشه ولی به نظرتون صدای اونها فقط به همین زیبا بودن محدود میشه یا فراتر از اینهاست و قدرتهایی هم داره؟ شاید. صدای زیبای الف ها میتونه دارای قدرت و وسیله ی مفیدی برای این کار باشه، اما بنظر من تاثیری که آواز یک الف بر شنونده اش میذاره بیشتر از صدا، به ماهیت الف برمیگرده. ] صداي الفها هم ممكنه تاثيرگذار باشه و لي در اين صورت چرا كارمه هنر همه ي اونها نيست؟ كسي اطلاعي نداره كه در تاريخ سرزمين ميانه به اين موضوع اشاره شده يا خير؟ دقیقا مشخص نشده که چه افرادی از این هنر (خلق تصویر از وقایع) بهره مند هستن. دوتا نظریه در این مورد دارم: 1. این توانایی بصورت بالقوه در همه ی الف ها هست. 2. مظور از الف، تنها الف هایی هستند که ویژگی خاصی ( مثل سن و نجربه ی بالا، استعداد خاص و...) دارند. جواب سوال دوم رو باید از اهل تاریخ آردا پرسید! آرداییون تاریخ خوان کجان؟؟؟؟ :) ویرایش شده در اوت 18, 2015 توسط Elentári 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Legolas 2,323 ارسال شده در اوت 19, 2015 (ویرایش شده) اگه کسی متن انگلیسی رو پیدا کرد لطفا با بقیه به اشتراک بذاره. حقیقتش متن ترجمه شده برای من زیاد مفهوم نیست. The art of the Elves The ultimate art-form of the Elves, who had the power to make events from stories or songs literally come to life, so that they became visible to an artist's audience. A vision created .'this way was known as an olos, a word that could also mean 'dream' or 'phantasm ویرایش شده در اوت 19, 2015 توسط Legolas 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست