رفتن به مطلب
تور

سوالات فیلم هابیت

Recommended Posts

بیلبو بگینز

ببینید با این آموزش مشکلتون برطرف میشه؟

http://amirt6262subt...gfa.com/post/19

خیلی ممنون از لطفت دوست عزیز. مشکلم برطرف شد.بسیار سپاس گزارم.

اگر یک راهنمایی دیگه هم بکنید خلی ممنون میشم. فایل زیرنویسی که من برای نسخه اکستندد ارباب حلقه ها دارم هم از نظر کیفیت ترجمه و هم از نظر تطابق زمانی با فیلم خوب نیست. اگه ممکنه یه فایل زیر نویس خوب برای این نسخه بهم معرفی کنید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
I AM AWESOME

دوستان یک سوال دیگه ،من توی دانشنامه خوندم که لشکری 500نفری از دوف میاد و...

خوب 500 نفر خیلی زیاد نیست مگه نه؟ الف ها و انسان ها و اورک ها هم اگه بیان جمعن چند نفر میشن؟

چون در نبرد هلمز دیپ سارومان وقتی از تراسش لشکرش رو نگاه میکنه به اون آقاهه (اسمش یادم نیست) گفت ده ها هزار اورک و...!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

خب قرار نیست که تو نبرد پنج سپاه همه آدم ها و الف ها و اورک ها بیان که!

صرفا آدم های شهر دریاچه و الف های میرک وود و اورک های کوهستان مه آلود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
baradil soldier of dale

يه سوالي از چند سال پيش با ديدن لوتر برام پيش اومد و با ديدن هابيت هم دوباره پيش اومد! مي دونم سوال مسخره اي هست ولي بدجوري رو مخ من هست.

چرا تو فيلم جو فضا و مكان و آدما تو جايي مثل شاير با بقيه جاها فرق داره؟ يني منظورم اينه كه سطح زندگي توي شاير و ازگاروت(تا حدي بري) با بقيه جاها به خصوص ميناس تريت و ادوراس يا سكونت گاه هاي الف ها فرق داره! وقتي توي بگ اند يا خونه ي بارد رو مي بينيم مي بينيم كه مثلا وسايلي كه تو خونشون هست كمي از لحاظ تكنولوژي مدرن تره! حالا ازگاروت و بري رو ميشه ناديده گرفت ولي وقتي شاير رو مي بيني طرز لباس ها و وسايل داخل خونه ها مثل(اين تشبيهم صرفا مثاله) قرن هجدهم هست ولي جاهايي مثل ادوراس و ميناس تريت از اين لحاظ انگار توي دوران باستان يا قرون وسطي هستن.

قبول دارم سوال بي خوديه ولي واقعا عذابم ميده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Rosebud

توی برهوت اسماگ، اونجاییش که تراندویل با تورین سپر بلوط حرف میزنه و میخواد باهاش معامله کنه یه لحظه از کوره به در میره و صورتش یه حالت سوختگی پیدا میکنه و میگه: "من با مارهای بزرگ شمالی رو به رو شدم" یکی میشه توضیح بده چرا صورتش یهو اونطور میشه و بعد ترمیم میشه و این دیالوگ یعنی چی؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

يه سوالي از چند سال پيش با ديدن لوتر برام پيش اومد و با ديدن هابيت هم دوباره پيش اومد! مي دونم سوال مسخره اي هست ولي بدجوري رو مخ من هست.

چرا تو فيلم جو فضا و مكان و آدما تو جايي مثل شاير با بقيه جاها فرق داره؟ يني منظورم اينه كه سطح زندگي توي شاير و ازگاروت(تا حدي بري) با بقيه جاها به خصوص ميناس تريت و ادوراس يا سكونت گاه هاي الف ها فرق داره!

من تا حالا متوجه این نشده بودم میشه یکم مثال بیشتر بزنی؟!

شاید بشه گفت شمشیر و زره و کلاهخود و سپر گرد جنگی در ادوراس و میناس تی ریت نسبت به فنجان و رومیزی گلدار و پنجره گرد هابیتی باعث شده احساس کنی دسته اول کهنه تر از دسته دوم هستند اما اگر دوربین فیلم به داخل خانه های میناس تی ریت میرفت شاید این حس به وجود نمیومد.

توی برهوت اسماگ، اونجاییش که تراندویل با تورین سپر بلوط حرف میزنه و میخواد باهاش معامله کنه یه لحظه از کوره به در میره و صورتش یه حالت سوختگی پیدا میکنه و میگه: "من با مارهای بزرگ شمالی رو به رو شدم" یکی میشه توضیح بده چرا صورتش یهو اونطور میشه و بعد ترمیم میشه و این دیالوگ یعنی چی؟

گویا ظاهرا تراندویل زخم خورده آتش اژدها بوده و صورتش از اون سبب سوخته و با جادویی اون رو مخفی کرده (نمیشه گفت ترمیم) و در ان لحظه به تورین نشونش داد. البته این جایی بهش در داستان ها اشاره نشده (یا من تا حالا ندیدم)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

فضای شایر و کلا زندگی هابیت ها با تمام موجودات سرزمین میانه متفاوته و این تفاوت بیشتر ناشی از تکمیل نبودن طرح کلی تالکین هنگام نگارش کتاب هابیته! (این صرفا یک نظر شخصی بود) کما اینکه می بینم در کتاب هابیت صحبت از وجود ساعت یا بازی گلف می شه و به نوعی تداعی کننده انگلستان عصر ویکتوریایی هست!

اون جریان تراندویل و مارهای شمال هم وجود خارجی نداره! (Long may live Mr Peter Jackson) :((

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

توی برهوت اسماگ، اونجاییش که تراندویل با تورین سپر بلوط حرف میزنه و میخواد باهاش معامله کنه یه لحظه از کوره به در میره و صورتش یه حالت سوختگی پیدا میکنه و میگه: "من با مارهای بزرگ شمالی رو به رو شدم" یکی میشه توضیح بده چرا صورتش یهو اونطور میشه و بعد ترمیم میشه و این دیالوگ یعنی چی؟

توی کتاب که من هم چین چیزی یادم نمیاد!!

بنظرم میخواد به نشون تورین بده که من زخم های اثر اژدها رو میشناس و درکشون میکنم و با نابودگران و مارها{به گفته ی خودش} غریبه نیستم.

یعنی میخواد بگه فکر نکن چون از قصرم بیرون نمیام پس همیشه توی صلح و خوشی بودم بلکه من هم با دشمنان مشترکمون رو به رو شدم. یه جور احساس همدردی در عین به رخ کشیدن...

اون زخم واقعی نبود. انگار فقط برای تورین روی صورتش نقاشی کرد تا هم بترسونتش :دی و هم بهش بفهمونه منم درد هارو حس میکنم.

این از ابتکارات پیتر جکسونه. توی فیلمهای هالیوود هم چین چیزی رایجه...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elentári
ارسال شده در (ویرایش شده)

توی برهوت اسماگ، اونجاییش که تراندویل با تورین سپر بلوط حرف میزنه و میخواد باهاش معامله کنه یه لحظه از کوره به در میره و صورتش یه حالت سوختگی پیدا میکنه و میگه: "من با مارهای بزرگ شمالی رو به رو شدم" یکی میشه توضیح بده چرا صورتش یهو اونطور میشه و بعد ترمیم میشه و این دیالوگ یعنی چی؟

من این سوال رو یه بار پرسیدم، آقامهدی هم اینطور جواب دادن:

منظورش سایر اژدهایان هست. تعدادی از اژدهایان ملکور بدون بال بودن(مثل گلائورونگ) برای اونها القابی مثل خزنده، کرم و احتمالا مار به کار میرفته.

تو کتاب ها جایی گفته نشده که تراندویل با اژدهایی جنگیده باشه

اینم آدرس: arda.ir/forum/index.php?showtopic=1706&st=580

ویرایش شده در توسط Elentári

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
baradil soldier of dale
ارسال شده در (ویرایش شده)

آقا حميد: حرفتون رو قبول دارم. الان با شاير مشكلم تا حدي برطرف شد ولي يه خورده سر ازگاروت هنوز مشكل دارم.

جناب تور: مثال خودت يك نمونه ي بارزش! يا مثلا طرز لباس پوشيدن هابيت ها يكمي جديدتره. به طور مثال اون ناطور(همون هابيتي كه يكي از نزگول ها كشتتش) كلاهي مثل كلاه شعبده باز ها داره! يه لحظه تصور كن يكي توي ميناس تريت چنين كلاهي سرش بذاره!(حالا شاير رو طبق حرف آقا حميد ازش چشمپوشي مي كنيم)

حالا به ازگاروت نگاه كن. توي عمارت ارباب شهر يه تصوير تمام قد ازش مي بينيم كه سبكش مثل سبك نقاشي هاي قرن ١٧-١٨ هست! ولي در مقابل توي ريوندل وقتي نگارگري نبرد ايزيلدور و سائورون رو مي بيني قشنگ حس باستاني و قديمي بودن به آدم القا ميشه. يا مثلا اون شيپور هايي كه براي بدرقه ي دورف ها زدن رو نگاه كن. فرض كن براي استقبال از بورومير و جنگجويان گوندور چنين شيپوري رو توي ميناس تريت به صدا دربيارن! درحالي كه شاخ بورومير حس باستاني بودن رو داره!

راجع به درون خانه هاي ادوراس و ميناس تريت گفتي. تالار هاي زرين ادوراس يا كاخ دنه تور قاعدتا بايد از خونه هايي كه اونجا هستن مجهز تر باشن. ولي وقتي درونشون رو مي بيني ، متوجه مي شي خيلي از بگ اند يا خانه ي بارد كهنه تر هستن.

ویرایش شده در توسط baradil soldier of dale

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

خب گفتم که نگاه خود تالکین هم هنگام نگارش "هابیت" اون قدر ها هم حماسی اسطوره ای نبوده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

خب این بر میگرده به تصویر سازی جکسون. جکسون هم هر کسی نیست، خوب میدونه چیکار کنه مثلا چرا تصویر تمام قد رو توی ادوراس نذاشت مثلا داخل مدوسلد یه تصویر تمام قد از تئودن! حتی تصورش هم برای ما ناممکنه به خاطر جوی که کتاب میده و شاید اگر ادوراس غیر از این بود یا شایر به قول شما کهنه تر بود کلا میزد و حس و فضای حاکم رو داغون میکرد! یا مثلا اگر شهر دریاچه نظام و دستگاه حاکمش رفتارشون مثل میناس تی ریت مثلا باشه یه حس متضادی رو به بیننده القا میکنه کلا از این جهات پیتر جکسون با هوشمندی تمام عمل کرده لوکیشن ها و دکور لوتر و هابیت درشون شک نکن.

اما جدا از بحث فیلم برای این که بدونیم فلسفه این کار چیه و چرا جکسون اینطوری عمل کرده باید ریشه ای بیایم و تاریخ اروپا رو بررسی کنیم، برهه ای که تالکین درش زندگی میکرده، برهه ای که ازش الهام گرفته، عناصر داستانش در اساطیر و ... که کار من نیست اما یادمه تاپیک هایی بود نمونش این:

هابیت ها: قدیمی یا جدید، قرون وسطایی یا انگلیسی؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
بارد

سلام چرا موقعی که بیلبوی نامرئی وارد کاخ تراندویل میشه تراندویل با اینکه حضور بیلبو رو حس میکنه با این حال وقتی بیلبو میخواد از پله ها پایین بره شاه الف ها جلوشو نمیگیره یا دستگیرش نمیکنه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
*فئانور*
سلام چرا موقعی که بیلبوی نامرئی وارد کاخ تراندویل میشه تراندویل با اینکه حضور بیلبو رو حس میکنه با این حال وقتی بیلبو میخواد از پله ها پایین بره شاه الف ها جلوشو نمیگیره یا دستگیرش نمیکنه؟
سلام.

این سوال میشه گفت بی مورده!

شاید تراندویل حضور بیلبو رو حس کرد ولی اون رو ندید و حس کردن دلیل به یقین نیست!در ضمن اون حضورش رو حس کرد(توجه کن فقط حس کرد)پس چطور میخواست اون رو دستگیر کنه؟

اگه بنا بر حس کردن باشه لگولاس هم حضورش رو حس کرد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
توروندور

اگر توجه کنی تو اون قسمت فیلم صدای حرکت بیلبو جلب توجه میکنه که میتونه صدای باد هم تلقی بشه. در هر صورت جوری نبوده که تراندویل بخواد در نظر گیره صدارو چون اون بنده ارو مثل ما نمیدونسته بیلبو حلقه یگانه رو داره که میتونه نامرئی بکنتش . حتی تو ارباب هم وقتی گندالف میبینه بیلبو غیب میشه فکرش فقط به این میره که شاید حلقه یگانه باشه. پا میشه میره میناس اونجا تحقیق میکنه میره پیشه فرودو حلقه رو میندازه تو آتیش بعد مطمئن میشه. متوجه حضور کسی نمیشه تراندویل که بخواد جلوگیری کنه از حرکتش فقط یه صدا میشنوه همین

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

ميگم اينكه تراندويل مار گزيدگي هاي صورتش رو به تورين نشون ميده داخل كتاب هست؟يا اضافات پيتر جكسونه؟ به نظر من پيتر جكسون با اين كارش خصلت جادوگرانه به تراندويل داده.هر چند صحنه ي باحالي بود...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
proti

ميگم اينكه تراندويل مار گزيدگي هاي صورتش رو به تورين نشون ميده داخل كتاب هست؟يا اضافات پيتر جكسونه؟ به نظر من پيتر جكسون با اين كارش خصلت جادوگرانه به تراندويل داده.هر چند صحنه ي باحالي بود...

من ندیدم توی کتاب این صحنه رو

در هر حال حتی اگر کار خود پیتر جکسون باشه باید قبول کنیم که پیترجکسون هیچ وقت چیز بد به فیلمش اضافه نمیکنه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

ميگم اينكه تراندويل مار گزيدگي هاي صورتش رو به تورين نشون ميده داخل كتاب هست؟يا اضافات پيتر جكسونه؟ به نظر من پيتر جكسون با اين كارش خصلت جادوگرانه به تراندويل داده.هر چند صحنه ي باحالي بود...

در صفحه ی قبل همین تاپیک درین باره پرسیده و بحث شده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

چرا سائورون فرماندهي لشگرش رو به جادوپيشه نداد؟همون روحي كه به راداگاست حمله كرد؟يعني لياقت فرماندهي آزوگ از جادوپيشه بيشتر بود؟ :|

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

چرا سائورون فرماندهي لشگرش رو به جادوپيشه نداد؟همون روحي كه به راداگاست حمله كرد؟يعني لياقت فرماندهي آزوگ از جادوپيشه بيشتر بود؟ :|

به همون علتی که آزوگ زنده مونده بعد از نبرد آزانول بیزار؟ :/ :وی خب این یکی از تحریفات هست و دلیل منطقی براش وجود نداره. البته میشه این رو گفت که علت نقش نداشتن زیاد جادوپیشه و نزگول به این خاطر هست که پیتر جکسون میخواسته یه ضدقهرمان تازه رو گسترش بده و شخصیت جدید، جذابیت های بیشتری هم خواهد داشت برای خیلی از بیننده ها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Moji

يه سوال : بعد از اين كه ثراندويل سر اون اورك رو قطع مى كنه لگولاس از ثراندويل مى پرسه : منظور اون اورك از شعله هاى جنگ چى بود ثراندويل بهش مى گه : يعنى اونا سلاحى به كار مى برن كه اونقدر قوى هست كه مى تونه هر چيزى رو ناود كنه . سوال من اينه كه منظور ثراندويل از اون سلاح چيه كه اون قدر ترسيده بود كه به لگولاس ميگه همه ى راه ها رو ببنده و هيچ کی رو نذاره نه وارد قلمرواش بشه نه خارج اون

با تشكر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

فکر کنم منظورش حلقه یگانه بود(البته نمیدونست)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

يه سوال : بعد از اين كه ثراندويل سر اون اورك رو قطع مى كنه لگولاس از ثراندويل مى پرسه : منظور اون اورك از شعله هاى جنگ چى بود ثراندويل بهش مى گه : يعنى اونا سلاحى به كار مى برن كه اونقدر قوى هست كه مى تونه هر چيزى رو ناود كنه . سوال من اينه كه منظور ثراندويل از اون سلاح چيه

منظور از اون سلاح به احتمال زیاد اسماگ هست چون در همون لحظه تم اسماگ در موسیقی هم شنیده میشه. حلقه یگانه که اون روز ها همه فکر میکردند غرق یا گم شده...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Moji

منظور از اون سلاح به احتمال زیاد اسماگ هست چون در همون لحظه تم اسماگ در موسیقی هم شنیده میشه. حلقه یگانه که اون روز ها همه فکر میکردند غرق یا گم شده...

مطمئنى ؟ چون اونها هنوز نتونسته بودن كه از سماگ به عنوان سلاح استفاده كنن و اصن گاندالف به خاطر همين كه اونا نتونن ازش استفاده كنن با ثورين متحد شد يعنى اونا هنوز نتونسته بودن ازش استفاده كنن

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

آره اما این حدس رو تراندویل زد که اسماگ به خدمت سائورون دراومده و وقت بیدار شدنشه و قراره جنگ بشه. هنوز معلوم نیست گندالف رفت اما آیا موفق میشه از این امر جلوگیری کنه؟!

همه چی تو قسمت بعد مشخص میشه.

{البته داخل کتاب این بازیا نیست و اسماگ برای خودش کار میکنه}

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×
×
  • جدید...