رفتن به مطلب

Recommended Posts

R-FAARAZON
ارسال شده در (ویرایش شده)

خب همین که نیاز به پرستش وجود نداره مسئله اس!انسانها دقیقن همونطوری توصیف شدند و درموردشون نوشته شده که ما الـان انسانیم

جرج مارتین (خالق نغمه ای از آتش و یخ )در جملاتی دنیای تالکین رو توصیف کرده و اشاره کرده که بعضی از اون چیزایی که ما در دنیامون داریم در دنیای تالکین به اون صورت وجود نداره من جمله همین پرستش (نقل به مضمون کردم اگه خواستی عین جملات مارتین رو میارم)

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

3DMahdi: خب همین که نیاز به پرستش وجود نداره مسئله اس!انسانها دقیقن همونطوری توصیف شدند و درموردشون نوشته شده که ما الـان انسانیم. پس چرا نباید نیاز به پرستش داشته باشند؟؟ حتا اگه الف ها رو فاکتور بگیریم.

توقع من از تالکین از اینکه خدا رو چجوری بنویسه انقد سطحی نیست که شما منظور منو برداشت کردین که شعله بشه بیاد با هورین حرف بزنه!! اصلـا این خاصه آرداست که اینطوری نشه! منکر این نیستم.

درمورد دوران سوم هم که کمرنگ شد فقط خواستم پاسخ R-FAARAZON رو بدم.

باید ظهور کنه چون یه بار این اتفاق افتاده اما ادامه پیدا نکرده. آتش در وجود مخلوقات هست و نیست! این تناقضه.

R-FAARAZON: اینکه چه احتیاجی دارند رو در پستای قبل گفتم.

انسانها شاید همین انسانها باشن اما دنیا همین دنیا نیست. همین خود ما رو بردارن ببرن کره ماه کل زندگیمون عوض میشه. تازه کره ماه هم توی همین دنیا و با همین قواعد هست. حالا آردا بماند.

مسئله همینه! ارو برای کی ظهور کرده؟ ارو فقط برای والار ظهور کرده. حتی الفها هم ارویی ندیدن. حالا انتظار داری برای انسانها ظهور بکنه؟

ارو جهان رو به بهترین شکل خلق کرده و دکمه روشن کردن رو زده. این ماشین انقدر از اول دقیق طراحی شده که نیازی نبوده هر روز ارو بیاد و یه جاش رو تغییر بده. اگر اینطور میبود و نیاز بود که هی بیاد دخالت کنه عالم مطلق بودنش زیر سوال میره چون از اول نتونسته این مشکلات رو ببینه و بعدا فهمیده!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گیملی

درود

دوستان عزیز به نظر من ارو به صورت غیر مستقیم در آردا دخالت داشته شما نگاه کنید وقتی همه فکرمیکردند که ملکور دک و پوزه همه ی والار را اورد پایین یهو تولکاس وسط راهش سبز میشه کی میگه خوده ارو بهش دستور نداده باشه اون موقع بیاد یا به ایستاری ها نگاه کنید گفته شده انها به دستور والار اومدند اما خود والار از کی دستور میگرفتند کی میگه خوده ارو به والار نگفته باشه که ایستاری هارا بفرستند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

انسانها شاید همین انسانها باشن اما دنیا همین دنیا نیست. همین خود ما رو بردارن ببرن کره ماه کل زندگیمون عوض میشه. تازه کره ماه هم توی همین دنیا و با همین قواعد هست. حالا آردا بماند.

مسئله همینه! ارو برای کی ظهور کرده؟ ارو فقط برای والار ظهور کرده. حتی الفها هم ارویی ندیدن. حالا انتظار داری برای انسانها ظهور بکنه؟

ارو جهان رو به بهترین شکل خلق کرده و دکمه روشن کردن رو زده. این ماشین انقدر از اول دقیق طراحی شده که نیازی نبوده هر روز ارو بیاد و یه جاش رو تغییر بده. اگر اینطور میبود و نیاز بود که هی بیاد دخالت کنه عالم مطلق بودنش زیر سوال میره چون از اول نتونسته این مشکلات رو ببینه و بعدا فهمیده!

ای وای! این که نشد دلیل!! :|

اگه اینجوریه پس خدای ما نقص داره که ما میتونیم باهاش زندگی کنیم و هر بار جوری جلوه میکنه!! .... نه این دلیل غلطه.

فارق از قیاس با خودمون و دنیامون حرف میزنم:

من نمیگم بیاد دخالت کنه عملـا! سائرون رو فوت کنه یا دست بذاره رو شونه ی آراگورن تا خوب شمشیر بزنه! میگم قابل زیست کردن باشه. حس بشه. نمیخواستم بشینه رو طاقچه! نمیخواستم مثل خدای ارسط فقط بگه باش!! اینا رو توقع دارم چون آتشش توی وجود مخلوقاتش ریخته شده...وتمام! این تناقضه. منظور منو کی میفهمه؟؟!!:|

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi
ای وای! این که نشد دلیل!! :| اگه اینجوریه پس خدای ما نقص داره که ما میتونیم باهاش زندگی کنیم و هر بار جوری جلوه میکنه!! .... نه این دلیل غلطه. فارق از قیاس با خودمون و دنیامون حرف میزنم: من نمیگم بیاد دخالت کنه عملـا! سائرون رو فوت کنه یا دست بذاره رو شونه ی آراگورن تا خوب شمشیر بزنه! میگم قابل زیست کردن باشه. حس بشه. نمیخواستم بشینه رو طاقچه! نمیخواستم مثل خدای ارسط فقط بگه باش!! اینا رو توقع دارم چون آتشش توی وجود مخلوقاتش ریخته شده...وتمام! این تناقضه. منظور منو کی میفهمه؟؟!!:|

نه خدای ما نقص نداره. دنیا متفاوته! فرض کن من بیام یه دنیا خلق کنم که توش آدمها نیازی به اکسیژن و تنفس ندارن. حالا اینکه در دنیای واقعی ما نیاز به اکسیژن داریم باعث میشه خدای ما نقص داشته باشه؟؟ نه خیر، قواعد دو دنیا متفاوته!

آقا بیا یه مثال بزن و به من کژ فهم بفهمون که "زیست کردن" و "ظهور کردن" یعنی چی! ما هر چی میگیم تو میگی منظورم این نیست. بیا درست و با یه مثال به ما بفهمون که منظورت چیه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

نه خدای ما نقص نداره. دنیا متفاوته! فرض کن من بیام یه دنیا خلق کنم که توش آدمها نیازی به اکسیژن و تنفس ندارن. حالا اینکه در دنیای واقعی ما نیاز به اکسیژن داریم باعث میشه خدای ما نقص داشته باشه؟؟ نه خیر، قواعد دو دنیا متفاوته!

با عرض اجازت، من تفاوتی توی قواعد نمی بینم!!:|

آقا بیا یه مثال بزن و به من کژ فهم بفهمون که "زیست کردن" و "ظهور کردن" یعنی چی! ما هر چی میگیم تو میگی منظورم این نیست. بیا درست و با یه مثال به ما بفهمون که منظورت چیه!

من استعداد مثال زدن ندارم:دی معمولـا مثال هام ، ری اکشنِ پوکر فیس رو بهمراه دارن:دی

یه راهکار میدم اما...{امیدوارم بد برداشت نشه}:

دعایی که اسم ارو ایلوواتار توش باشه و بر زبان بیاد. این یه مورد نه چندان کوچیک هست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله ماکیل
ارسال شده در (ویرایش شده)

تو فیلم ماتریکس یه سکانسی هست با این شرح:

اوراکل به نئو شیرینی تعارف میکنه. نئو میگه: تو میدونی که من برمیدارم یا نه؟

اوراکل میگه: اگه ندونم که پیشگوی جالبی نیستم.

نئو میگه: اگر میدونی، پس من چه حق انتخابی دارم؟

اوراکل جواب میده: تو انتخابتو کردی. الان داری زندگی میکنی که بدونی چرا این انتخاب رو کردی.

یه کم بی ربط به نظر اومدولی توضیح میدم: ارو از هر آنچه بود و هست و خواهد بود توی آردا خبر داره. اول خلقت نغمه ای نواخته میشه و آردا به وجود میاد. بعد از اون هر اتفاقی که میفته تفسیر این نغمه و درک و دریافت این نغمه بوده توسط مخلوقات آردا. این حرف رو همون اول به آینور هم میگه: "به نغمه ی خود بنگرید." منظورش این نبوده که نگاهش کنید. این "بنگرید" معنیش اینه که درکش کنید، بفهمید.

با این دیدگاه اگه به قضیه نگاه کنیم، حضور و انعکاس خلفت ایلوواتار رو به طور وضوح درکش کرد. در کینه ی ملکور، در سرکشی فئانور، در تدبیر فینرود و ...

در ذره ذره ی آردا این آتش جریان داره هنوز.دیگه نیازی نبود که تالکین خیلی به صورت گل درشت بیاد از ارو توی داستان هاش نام ببره یا حضورشو به رخ مخاطب بکشه. در واقع مخلوقات دارن زندگی میکنن و میمیرن که نغمه رو درک کنن، خلقت رو بفهمن. من به شخصه حضور و استیلایی از این پررنگ تر نمیتونم برای دنیای تالکین تصور کنم.

ویرایش شده در توسط اله ماکیل

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الروس

اگر اجازه هست چند نکته رو خدمت حضار عرض کنم

ارو ، ایلوواتار، یگانه ، خالق .! قدرت ، حضور ، تجسم!

اول باید چندی از مفاهیم بالارو بسط و گسترش داد ! تا اول با ماهیت این کلمات آشنا بشیم

چیزی که به ذهن من میرسه یگانه یعنی یک نفر یعنی تک ، یعنی تنها وجود اونه! بقیه موجودن ، خالق به معنای سازندست ، کسی که میسازه ، آئوله هم سازنده بود (دروف هارو ساخت) اما همچون سنگ و جسم بی جانی بودن تا اینکه ارو ایلوواتار درشون روح دمید و به اونها زندگی بخشید پس این قدرتِ خلقت به تنهایی از عهده ی والار بر نمیاد حتما باید اجازه و حکمی باشه ، یا قدرتی در پس پرده ی اعمال والار

به قول آر فارازون عزیز :

والار مثل هیئت مدیره میمونن و مانوی مثل رئیس هیئت مدیره.اگه هم جایی نتونستن کاررو پیش ببرن یا به بن بست خوردن ارو هست!

پس خلقت مخصوص یگانه وجود مطلق آرداست باقی والار تجسم تفکر ایلوواتارن

قدرت تنها ازان ایوواتاره ، هر یک از هبه هایی که به والار داده برای انجام امور در آرداست نه چیز دیگه ، حتی ملکور .!

میرسیم به بحث حضور !

که کسی منکر حضور ارو در آردا نیست ! از خلقت اییا گرفته تا عذاب نومه نور و ...

همه میدونیم هست .!

پس اینکه چرا تجسمی نداره بحثی کاملا جداست

حالا تجسم ، زیبا ترین ویژگی ارو که باعث قدرت مطلق بودن او میشه !

تالکین اییوواتار رو درون داستان بطور پراکنده تفسیر کرده و ویژگی هاشو به صورت نهان گفته خداوندی مهربان ، قادر ، و به موقعش ( نومه نور ) قهار !

تجسم و شکل دادن به خدا در داستان موجب کاستن قدرت اون ، کم شدن جنبه ی قدسی او و به طور کلی به افول اون خدا می انجامه ، چیزی که در سایر داستان ها مشاهده میکنید

به گونه ای : خدایی که پایبند به دنیای ساخته ی دست خودش باشه انقدر ضعیف میشه که توسط یه موجود یا یه هم نوع از خودش به راحتی کشته میشه ، یا مغلوب میشه ! اما ایلوواتار با تجسم نیافتنش و جسمانی نشدنش باعث شده قدرتش همچون یک خدای قدرت مند باقی بمونه

حالا بیاید ایلوواتار رو تجسم کنید ، بینوایی در سرزمین میانه رو به درگاه ارو دعا میکنه و ارو ملبس و به کالبد انسانی نیکوکار میاد و به اون شخص کمک میکنه ! این وجهه ی خدای اردا رو به شدت پایین میاره ، ممکنه بگین این اهمیت دادن خدای اردا رو میرسونه اما چنین نیست تنها موجب افول ارو میشه .!

پس با بسط این مفاهیم به یه جنبه ی کلی میرسیم این که ارو در داستان ساخته ی ذهن استاد تالکین خدایی یگانه ــَست ، نگرانی های فکری نداره ! به معنای کامل قادره ، به موجودات زیر دستش عشق میورزه بهشون کمک میکنه ، با فرستادن نائبانش بر روی زمین ( اردا) به نام والار ، به رشد و شکوفایی فرزندانش کمک کرده ! (اگر بگیم به انسان ها کمک نکرده بی انصافیه ! والار رو چه کسی فرستاد بر اردا؟ برای نجات انسان ها از بند سائرون و به طور کلی پلیدی اشخاص بسیاری از طرف والار فرستاده شدن ، ایستاری ! و ... پس نمیشه گفت که ارو انسان هارو در نظر نمیگیره ) هم الف ها هم انسان ها ، الف ها موندنشون تا پایان جهان و سفر انسان ها به ورای تصور و ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

با عرض اجازت، من تفاوتی توی قواعد نمی بینم!! :|

خب من میبینم! :دی

من استعداد مثال زدن ندارم:دی معمولـا مثال هام ، ری اکشنِ پوکر فیس رو بهمراه دارن:دی

یه راهکار میدم اما...{امیدوارم بد برداشت نشه}:

دعایی که اسم ارو ایلوواتار توش باشه و بر زبان بیاد. این یه مورد نه چندان کوچیک هست.

لزومی به وجود این مورد نمیبینم. والار مسئول اتفاقات آردا هستن و هر دعا و درخواستی باشه به اونها که دم دست هستن گفته میشه. به قول مایدروس: «چگونه صدای ما به گوش ایلوواتار در فراسوی مدارات جهان خواهد رسید؟». تفکر نزد الفها اینجوری بوده و این تفکر به قواعد دنیا برمیگرده. والار قدرتهای آردا هستن و اختیارات امور دست اونهاست. تو قضیه نومه نور گفته میشه: «آنگاه مانوه بر فراز کوه به ایلوواتار توسل جست، و در آن هنگام والار از قیومیت خود بر آردا دست بداشتند. ....». تو این جمله دوتا مورد هست:

1- والار بر آردا قیومیت دارن و میتونن در اون دخل و تصرف بکنن وقتی یه نفر دم دستت هست که میتونه کارت رو راه بندازه، تو اونو ول میکنی و به کسی که دستت بهش نمیرسه توسل میکنی؟ فرض کن در زمان یکی از پیامبرها بودی و اون پیامبر این توانایی رو داشت که آینده رو ببینه. تو اگه توی یه انتخاب زندگیت شک داشتی چیکار میکردی؟ میرفتی از اون پیامبر که دم دستت هست میپرسیدی که چیکار کنم تا ازش جواب صریح بشنوی یا اینکه دعا کنی که خدایا یه نشونه ای به من نشون بده که بفهمم چیکار باید بکنم؟ من بودم میرفتم پیش اون پیامبر چون خیلی راحت میتونستم باهاش حرف بزنم و جواب 100% درست بشنوم تا اینکه دور و برم رو نگاه کنم و به دنبال یه نشونه بگردم و بعد اونو تفسیر کنم و بفهمم که راه درست کدومه که ممکنه توی تفسیر اشتباه بکنم.

2- مانوه به ارو توسل میکنه. یعنی چی؟ یعنی نیاز به قدرتی بالاتر داره، قدرتی که در اختیار خودش نیست. پس هر کسی که قدرت بالاتر و مستقیم خودش توسل میکنه. الفها و انسانها به والار و خود والار به ارو.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

3DMahdi: ما حتا دعایی در تقدس ارو ایلوواتار هم نداریم! همش والـار والـار والـار!!

چطور این خدا، نیازی به پرستیده شدن نداره؟؟ یا چطور میتونه جهانش رو خودش با دست خودش بسازه اما بعد واگذار کنه به والـار که اونا هم فقط گاهی بیان مشورت کنن؟؟

اصلـا تعریف تالکین از خدا چی بوده؟؟ که اینطوری در آوردتش.

چرا باید انقد دور از دسترس باشه که مردم برن پیش والـار و اونها رو برای مددرسانی ترجیح بدن؟؟ چطور این خدا و این آفریننده به غیرتش بر نمیخوره؟؟

من میگم تالکین ازین لحاظ کم گذاشته. چون شاید اونقد وقت برای مطالعه ی خدا در اقوام و ادیان صرف نکرده.

وگرنه که منو مجاب کنین.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

مگه ارو عقده ایه که بهش بر بخوره چرا کسی پرستشش نمیکنه یا از اینکه نمیان ازش درخواست و تمنا بکنن ناراحت بشه؟

خدای کدوم قوم و ادیان همچین خصوصیتی داشته؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

مگه ارو عقده ایه که بهش بر بخوره چرا کسی پرستشش نمیکنه یا از اینکه نمیان ازش درخواست و تمنا بکنن ناراحت بشه؟

خدای کدوم قوم و ادیان همچین خصوصیتی داشته؟

عقده ای نیست!! تمام خدایان در تمام اقوام هم چین خصوصیتی دارن. حتی خدایان یونان هم با اینکه نه خالق هستن و نه کاری به امور انسانها دارن بازم توقع دارند ستایش بشن!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON
ارسال شده در (ویرایش شده)

اصلا چه گیری دادی به پرستش و تقدس ؟ :دی

قرار نیست که هرچیزی در دنیای واقعی اتفاق میفته در آردا هم مو به مو اجرا بشه

این داستان های تالکین فانتزی اه مثل بقیه داستان های فانتزی ممکنه در بعضی جاها مشابه دنیای ما باشه و در مواردی مثل دنیای ما نباشه

اینو ج.آر .آر مارتین هم روش تاکید میکنه:

مارتین در پاسخ به سوالی مربوط به دیدگاه های دینی اش، گفت: « من خود را یک کاتولیک از دین برگشته فرض می کنم. شما احتمالا مرا ملحد یا خدانشناس می دانید. من دین و معنویت را مجذوب کننده یافتم. من دوست دارم باور کنم که این پایان راه نیست و چیز بیشتری وجود دارد، اما نتوانستم بخش منطقی وجود خود را متقاعد کنم که در کل درک کند. این همان چیزی است که تالکین (Tolkien) از قلم انداخت – هیچ پیشوای دینی نیست، هیچ معبدی نیست؛ در حلقه ها (سه گانه ی ارباب حلقه ها) هیچ کس هیچ چیز را پرستش نمی کند.»

منبع: دانشنامه نغمه ای از آتش و یخ

عقده ای نیست!! تمام خدایان در تمام اقوام هم چین خصوصیتی دارن. حتی خدایان یونان هم با اینکه نه خالق هستن و نه کاری به امور انسانها دارن بازم توقع دارند ستایش بشن!!

خب مگه چیزی که در ایلیاد یا اودیسه اومده وحی مطلقه؟

ایلیاد و اودیسه ساخته و پرداخته هومر یا گروهی از نویسندگان باستان یونان بوده

در اون داستان ،خدایان شدت و ضعف قدرتشون براساس عبادت یا ترس بندگانه ولی میدونیم که در دنیای واقعی اینطور نیست

اگه خدا نیازمند پرستش باشه که دیگه قادر مطلق نیست

این هم بر گرفته از دید غلط ماست که خیال میکنیم از عبادت یا پرستش ما خیری به خدا میرسه یا محتاج پرستش ماست

چطور این خدا، نیازی به پرستیده شدن نداره؟؟

اصلا یه قادر مطلق نیاز به هیچ چیزی نداره من جمله عبادت و پرستش

اگه نیاز به پرستش رو داشته باشه که دیگه قادر مطلق نیست

حتی خدایان یونان هم با اینکه نه خالق هستن و نه کاری به امور انسانها دارن بازم توقع دارند ستایش بشن!!

چطور کاری به امور اسانها ندارن وقتی همین داستان ایلیاد و نبرد و نابودی تروآ سرمنشاش رقابت درونی بین خدایانه

در ثانی خدایان یونانی تا حدودی ویژگی های انسانی دارند مثل حسد،نیاز و...

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
msa_dino
ارسال شده در (ویرایش شده)

دوستان یه نکته ی دیگه هم هست که نباید از اون غافل بشیم و اون زاویه ی دید تاریخ وار کتاب سیلماریلیون هست.بنظرم تالکین خیلی هوشمندانه این نوع زاویه دید رو به جای دانای کل انتخاب کرده تا دید و آگاهی خودش از وقایع و شخصیت های داستان رو در حد یک تاریخنگار محدود کنه و بنابر این بارها شاهد استفاده از جملاتی نظیر : میگویند که، بعدها میگفتند که و ... در کتاب سیل هستیم... بنابر این دیگه مجبور نیست همه چیز رو توضیح بده ، چون با این زاویه دید تاریخی، نویسنده هم فقط در حد شخصیت های داستانش از دنیای قصه خبر داره و نه بیشتر...

حالا به همین مسئله ی ایلوواتار برمیگردیم: اگر اشتباه نکنم در جایی از سیل اومده بود که داستان های مربوط به قبل از آفرینش آردا ( فصل اول کتاب ) رو الف ها از خود والار شنیده بودند و ما هم به همین دلیل ازون وقایع مطلعیم...ولی مسئله اینه که خود والار چقدر از ارو میدونستن: احتمالا فقط همون تصویری که ارو از خودش بهشون نشون داده و ما در فصل اول خوندیم و بس. چراکه والار هم خود مخلوق ارو هستند و بنابر این نمیتونستن تصویر واضح و تعریف درست و جامعی از ایلوواتار به الف ها بدن ( چون خودشون هم از شناخت او عاجز بودند ) در نتیجه الف ها و بعد ازون ها انسان ها و هابیت ها و در نهایت خود تالکین هم که مثل یه تاریخنگار، تاریخ آردا رو از زبان آنها نقل میکنه، از ذات و حقیقت ایلوواتار بیخبرند....

ویرایش شده در توسط msa_dino

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

لوبلیا:

خب از نظر من اینجوری نیست. بی نیازی یکی از صفات هر خداست و نیاز به پرستش اونو نقض میکنه.

وقتی تو این مورد اولیه انقدر تفاوت نظر داریم ادامه بحث فایده ای نداره، پس دیگه ادامه نمیدم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

جناب msa-dino نکته ی خیلی باحال و در خور تاملی رو ذکر کردن. خیلی خوشم اومد! و از بین این همه پست، این پستِ ایشون منو کمی راضی میکنه.

در مورد نیاز به پرستیده شدن در ارو ، هم باید عرض کنم که خداوند در مرحله ی ظهورش نیاز به پرستش داره و این براش اصلـا و ابدا نقص و کاستی به حساب نمیاد. اما در مرحله ی ذات; بله. هیچگونه نیازی به هیچکس و هیچ چیز نداره. این ویژگی در مورد تمام خدایان در تمام اقوام و ادیان صادقه. و هیچ ربطی به اینکه کدوم دنیا چه خدایی داره ، نداره. چون باید به این پرسش داده بشه که چرا خدا جهان رو آفرید؟!!

منم دیگه جوابمو تا حدی از پست msa-dino گرفتم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الروس
ارسال شده در (ویرایش شده)

نیاز به پرستش یکی از ملزومات بندگیه !

انسان و الف ها از طریق اربابان غرب به ارو ایلواتار تمسک میجستن ، هر پرستیدنی دو طرف داره ، معبود ، و عبید یا بنده!

معبودی که کامل باشه نیازی به پرستش نداره چون کامله از هر نظری ! کامل بودن به معنای عدم نیاز به چیزیه !

کسی که یک معبود رو پرستش میکنه ( خدایی که قادر مطلق باشه رو در نظر بگیرین) نیازمنده ! نه خالق اون شخص ، پرستش ارو توسط الف ها یا انسان هارو معلول نیاز ایلوواتار نیست بلکه دلیل ِ نیاز خود الف ها و مخلوقاته!

کلا دلیل پرستش نیاز خودِ شخصه ، نه معبود ( بر خلاف سایر خدایان ، مثل خدایان یونان! که نیاز دارن به پرستش ) مخلوقات برای رفع نیاز های روحانی ، جسمانی ، عاطفی ، و... نیاز به پرستش و تمسک به وجودی فرای قدرت خودشون دارن تا به نوعی به ارامش برسن ، آرامش شامل رسیدن به خواسته ، آرامش قلبی و ... میشه

ویرایش شده در توسط الروس

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور
ارسال شده در (ویرایش شده)

خب من متاسفانه فرصت ندارم تمام پست ها رو بخونم و یکی یکی نقد کنم و نظر بدم معاف کنید منو ازین کار اما یک نکته در راستای بحث فعلی میگم و بصورت کلی یه نظر درباره ارو.

ابتدا بگم که بحث رو نکشید به سمت دخالت و یا عدم دخالت ارو در داستان ها مخصوصا در دورا سوم که موضوع بحث تاپیک های دیگه هست اگر مایلید در اون زمینه بحث کنید برید از فهرست پیداشون کنید. تا اونجا که من متوجه شدم تو این تاپیک قراره ارو رو بهتر بشناسیم! * (ستاره رو داشته باشید)

بنظر من توصیفات ارائه شده در داستان - که فقط منحصر به آینولینداله هم نیست چون از نظر من صفات ارو در والاکوئنتا و حتی اوایل کوئنتا سیلماریلیون و باز خیلی بیشتر در اواخر آکالابت نمود پیدا میکنه و از طریق همین صفات ارو به ما معرفی و شناسونده میشه.- کم نیستند.

من مخالف این هستم که آردا مساوی دنیای واقعی هست بصورت مطلق! ابدا...تفاوت هایی بین دنیای ما و آردا موجوده یکی از مهمترین هاش همین وجود والار و حکمرانی اون ها بر آرداست. یک واسطه فاعلی مهم که تو دنیای ما وجود نداره فاعلیت مطلق خدا هست و انسان ها و فرشتگان فاعلیت نسبی دارند. بگذریم...پس این که انتظار داشته باشیم قواعد دنیای ما بر آردا هم حاکم باشه اشتباهه.

میفرمایید که در آردا پرستشگاه برای ارو وجود نداره و ارو پرستش نمیشه من قویا مخالفم چون به وضوح در فصل سقوط نومه نور استاد در متن کتاب از پرستشگاه هایی که برای ایلوواتار زده شده بود (و تبدیل شد به پرستشگاه ملکور و زیر آب رفت و فقط قله کوهی در وسط جزیره از آب بیرون موند و اونجا بزرگترین معبد و مسجد ارو بود؛ منل تارما!) یاد میکنه. حالا این که چرا در دوران اول و در بلریاند مثلا یا در والینور از پرستش و اینا یا از دعا یاد نمیشه بنظرم به خاطر عدم تمرکز تالکین روی این بخش از نوشته هاست؛ این ها دست نوشته بودند که کریستوفر جمع آوری و تدوین و منتشر کرد شد سیلماریلیون! داستان هایی که بیشترشو تالکین مستقلا مینوشته مثل داستان برن و لوتین، داستان تور، داستان تورین این ها رو تالکین جدا نوشته نیومده بنشینه یه کتاب بنویسه به نام سیلماریلیون به شکل فعلی! تازه کلی هم تناقض وجود داشته که در تاریخ اومده...بنابراین من میگم اگر تالکین عمر بیشتری میکرد قادر بود و میتونست و میخواست که از ارو هم بیشتر بگه از تاثیرش در داستان ها از چیز هایی که الان وجودش کمرنگه تو داستان. اما این کمرنگ بودن به معنای نبودن نیست گفتم پرستشگاه هم بوده، از ارو هم یاد شده اما سیلماریلیون کتاب توحیدی یا کتاب دعا نیست!

*

بنظر من ارو در سیلماریلیون به اندازه کافی توصیف شده. مثلا ما وحدانیت ارو رو در جملات اول کتاب داریم. فاعلیت ایلوواتار رو در جمله «ائا، این چیز ها بباشد» شاهیدم. مسائل جزئی تری مثل جبر و اختیار رو در جمله ای که به ملکور میگه و تو ملکور بدان که هیچ امری اجرا نخواهد شد مگر این که خواست من و در راستای اراده من باشد، میبینیم. (دقیق الان یادم نیست مفهومش همین بود.) میبینیم که تالکین قدرت خلق رو به والار نمیده حتی در مورد آئوله. وقتی در موسیقی خلقت ارو بلند میشه جلوه ای از رحمانیت خدای آردا رو میبینیم. در آکالابت خشم ارو رو لمس میکنیم و باز ناتوانی تمامی مخلوقات حتی ملکور در برابر آن یگانه را...

ببینید که ارو خوب در داستان ظاهر شده فقط یک خواننده با دقت (مثل من؟! :|) میخواد که این مفاهیم رو درک کنه. حتی تو همین دنیای خودمون هم دور و برمون میبینیم کسانی رو که نمیتونن خدا رو در اعمال روزمره و اطراف و اکناف و حتی درون خودشون ببینن در صورتی که چشم میخواد برای دیدن...ارو هم این خاصیت مهم رو داره.

حالا باز مباحث کفر و جاهلیت و نپرداختن تالکین به ایلوواتار در دوران سوم و در ارباب حلقه ها موضوعی جداست که در تاپیک های دیگه بحث میشه.

این بود مختصر نظر ما...

ویرایش شده در توسط تور

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله ماکیل

یه جورایی یه شباهتی بین عرفان سرخپوستی و اعتفادات مردم آردا هست.

دیدین سرخپوستا هیچ وقت زیاد "خدا خدا" نمیگن؟ به جاش از عنوان "ارواح" زیاد استفاده میکنن. نظرشون یه جورایی اینه که روح، راه خودش رو برای رسیدن به کمال طی میکنه. خداوند خالق و ناظر این سیر و سلوک هست. مثل اینکه تمام این فعل و انفعالات در درون خداوند جریان داره. با این دیدگاه، صحبت کردن از حضور یا عدم حضورش، یه جورایی قبول نبودنشه. چون از اون جدا نیستی، هر چی هست اونه.

جهان در جهان نقش و صورتگر است کدام است زین نقش ها آن ما

حالا تو آردا هم داستان همینه. الف ها مثلا از ارو خیلی خیلی کم صحبت میکنن. چرا؟ چون اینقدر حضورش و بودنش و استیلاش رو حس میکنن که صحبت کردن یا اظهارش رو یه جورایی احمقانه قلمداد میکنن: "ارو به این بزرگی رو نمیبینی...؟"

و متمم حرفام هم اینه که اونجوری هم که مطرح شد، ارو تو آردا کمرنگ نیست. البته جناب تور به خوبی توضیح دادن که من دیگه حرفی نمیزنم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Curunir-Poirot
ارسال شده در (ویرایش شده)

جناب تالکین به شدت متاثر از اساطیر نورس و اسکاندیناوی بودن و ارادت بسیاری داشتن، قرار بود جهان تالکین خدایانی داشته باشه که الآن همون والار هستن، درست به مثابه خدایان نورس و بعضا نظیر به نظیرشون، اما پروفسور یک کاتولیک دو آتیشه مذهبی بود که به خودش نتونست اجازه بده تا این چند خدایی در داستان و دنیایی که ساخته بود باقی بمونه، پس ارو و نقشش رو در آفرینش آردا پرداخت. راحت بهتون بگم، از اول هم قرار نبود ارویی در کار باشه و نقش اصلی رو والار داشتن، ارو رو بعدا(نمیدونم چه مدتی، شاید کوتاه، شاید بلند) برای آرامش خودش از لحاظ مذهبی وارد کرد. برای همین هم نقشش انقدر کمرنگه. به هر حال این چیزی که بهتون گفتم مستنده ولی گذر زمان بی شک اثرات خودش رو روی حافظه ما میذاره و بعضی چیزا رو میشوره، مثل منبع این مطلبی که عنوان کردم.

ویرایش شده در توسط Curunir-Poirot

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

این مطلبی که میگی رو تا حالا نشنیده بودم. تو جلد اول تاریخ سرزمین میانه نسخه سال 1917-1919 آینولینداله اومده. اونجا هم ارو هست و همین نقش رو داره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله ماکیل

جناب تالکین به شدت متاثر از اساطیر نورس و اسکاندیناوی بودن و ارادت بسیاری داشتن، قرار بود جهان تالکین خدایانی داشته باشه که الآن همون والار هستن، درست به مثابه خدایان نورس و بعضا نظیر به نظیرشون، اما پروفسور یک کاتولیک دو آتیشه مذهبی بود که به خودش نتونست اجازه بده تا این چند خدایی در داستان و دنیایی که ساخته بود باقی بمونه، پس ارو و نقشش رو در آفرینش آردا پرداخت. راحت بهتون بگم، از اول هم قرار نبود ارویی در کار باشه و نقش اصلی رو والار داشتن، ارو رو بعدا(نمیدونم چه مدتی، شاید کوتاه، شاید بلند) برای آرامش خودش از لحاظ مذهبی وارد کرد. برای همین هم نقشش انقدر کمرنگه. به هر حال این چیزی که بهتون گفتم مستنده ولی گذر زمان بی شک اثرات خودش رو روی حافظه ما میذاره و بعضی چیزا رو میشوره، مثل منبع این مطلبی که عنوان کردم.

منم تا حالا این موضوع به چشمم نخورده بود.اگه میشه مستندش رو بگید که اطلاع پیدا کنیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Curunir-Poirot

خدممتون عرض کردم که منبع به خاطرم نمونده اما نکته اینه که پروفسور تالکین از سنین پایین این مجموعه آردا رو در ذهنش پرورونده بوده و این که در نسخه قدیمی آینولینداله موجود بوده تناقضی نداره. زیاد روی این حساب باز نکنید ولی تا اونجا که یادمه این رو یکی از آشنایان یا محققان پروفسور عنوان کرده بود. البته به جز اون یک مورد جای دیگه ای ندیدم که عنوان شده باشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
lord las

خوب در ابتدا باید بگم که من در حدی نیستم که بخوام در مورد طریقه بحث کردن دوستان رو نصیحت کنم یا خدای نا کرده ایرادی بگیرم و یا حتی بخوام پیشنهادی بدم اما با توجه به پستهای پیشین اگر بخوام که منظور خودم رو درست برسونم که شاید بیشتر مجموعی از تمام پستهای قبلیه باید یه مقدمه در موردشون بگم.

اول باید مقدمات و طرح اصلیه یک بحث مشخص بشه بعد در مورد جزئیات بحث.که تو این تاپیک عکسش اتفاق افتاده مثلا لوبلیا اعتقاد این که در داستان باید بیشتر به ارو پرداخته بشه رو واسه خودش یه اصل قرار داده و بر اساس اون حرف میزنه (که برای خودش دلایل قابل احترامی هم داره اما نحوه رسوندن مطلبش یه خورده ایراد داشت و اینکه با پیش زمینه فکری که خودش داشت شروع به صحبت کرد :| )در حالی که آقا مهدی و آرفارازون همچین اعتقادی ندارن(که به نظرم به راحتی میتونستن جواب سوالهاش رو بدن اما عمدا یا سهوا بیشتر به کلمات لوبلیا گیر دادن تا به مفهوم صحبتهاش :| ) واسه همینم هست که بحث یه جورایی به جاهای باریک کشیده شد.که اگه عکس این قضیه اتفاق میافتاد نه تنها باعث دوری افکار سایرین از همدیگه نمیشد بلکه باعث نزدیکیه بیشترشون هم میشد.

خوب به نظرم در این مورد باید بیاییم اول ببینیم که آیا اصلا نیازی به وجود بیشتر ارو در آردا هست یا نه که شخصا به نظرمن پاسخ منفیه به این دلیل که:

اولا: از لحاظ ساختار داستانی هر چه قدر به خواننده اطلاعات کمتر و حتی جابه جا تری داده بشه و اجازه تصمیم گیری و استدلال در موضوعات مختلف به خود خواننده داده بشه(دست خواننده باز گذاشته بشه) داستان به مراتب جذاب تر خواهد بود.(که بازم شخصا به نظرم خود تالکین در این مورد موفق و کریستوفر ناموفق بوده)

ثانیا: از نظر منطق داستانی وقتی والار هستند که به خواسته های فرزندان رسیدگی کنن نیازی به ارو نیست وما درمورد فرزندان دوم (انسانها) شاهد هستیم که به مراتب از الفها حتی مستقل تر نسبت به والار عمل میکنن چه رسد به ایلواتار.

ثالثا: اصلا برای ترسیم یک چهره ازیک شخصیت در ذهن خواننده لزوما نیاز به سازگاریه اون شخصیت با منطق خواننده نیست بلکه باید با منطق داستان و اون نویسنده و نیازی که بعدا در بکار گیره اون شخصیت برای پرکردن حفره های داستان داره سازگار باشه و ایلواتار هم به عنوان یک شخصیت در داستان از این قاعده مستثنی نیست.(که به نظرم تالکین در این مورد هم تقریبا موفق بوده تعریف ارو هم کاربردیه هم با منطق داستان سازگاره) کما اینکه در داستانهای مختلف با توجه به نیازهای مختلف خدا رو به صورتهای مختلف به کار بردن یکی فقط محدود در وجود خدا_یکی هم وجود وهم وابسته به پرستش_یکی وجود و بی نیازولایق پرستش وحتی یکی بدون وجود خدا.

و در آخرشاید بهتر بود در این مورد صحبت بشه که تالکین چقدر در تعریف یک اروی خوب برای داستانش موفق بوده نه؟

با سپاس.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Heaven

خب من هم يك چيزي رو اضافه بكنم : در مورد اينكه تالكين نتونسته حس پرستش در خواننده ايجاد بكنه و يا اينكه چرا دعايي با اسم ارو نداريم ميشه گفت توي دنياي خودمون ١٢٤ هزار پيامبر اومدن تا تونستن اين حس رو إيجاد بكنن و اين همه دعاهاي گوناگون به وجود بياد. اما تالكين نمي تونسته كار اين همه پيامبر رو با هم انجام بده ( تازه توي همين دنيا بعد از اين همه هنوز هم مردمي پيدا ميشن كه نيازي به كمك گرفتن از خدا در خودشون نميبينن ) علاوه بر اون ما توي سيل درست داريم كه آدميان والار رو خدايان مي دونستن كه در نتيجه ارويي براشون وجود نداشت كه پرستش كنند. الفها هم كه در دوران سوم رو به زوال رفته بودند و در موقعيتي قرار نمي گرفتن كه بخوان از ارو كمك بخوان.يك چيز ديگه اينكه اگه استاد مي خواست اين حس رو به وسيله ي كساني مانندايستاري در مردم سرزمين ميانه ايجاد كنه محور اصلي داستانهاي خود استاد كه جنگ خير و شر باشه عوض ميشد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...