رفتن به مطلب
لگولاس سبزبرگ

ایرادات نگارشی کتب ترجمه شده

Recommended Posts

LObeLia

فکر نمیکنم این چنین اشتباهاتی مشکلی برای فهم داستان ایجاد کنه. چون بهر حال خواننده متوجه هست که صرفا یه واو جا افتاده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
بانوی سفید روهان

در صفحه ی 92 از کتاب یاران حلقه به جای فرودو نوشته بیلبو

ویرایش :ایراد چاپی هم میشه این جا گفت ؟ تصویر اول فصل مرگ تورین در کتاب فرزندان هورین سرجاش {صفحه ی 285اولین صفحه ی فصل} چاپ نشده بلکه در صفحه ی 287 چاپ شده

کتاب من چاپ دومه مال سال 1391

ویرایش شده در توسط بانوی سفید روهان

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

هر ایراد نگارشی، ترجمه ای، املایی، چاپی که پیدا میکنید اینجا بذارید. هدف اینه که با استفاده از مطالب این تاپیک کتابهای بی نقصی چاپ بشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
رضائی.استل

نظر من اینه که ایرادات ترجمه ای مثل مطالب توی تاپیک ماندوس شناسی رو هم با ایراداتی که توی این تاپیک مطرح می شن هم بیان کنیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
turambar

میشه ایراد ترجمه هم گرفت؟! آقای علیزاده داگور براگولاخ رو تو سیلماریلیون "نبرد شعله های ناغافل" ترجمه کردن (صفحه 245 خط 11) که به نظر من اصلا معادل مناسبی برای Sudden Flames نیست و همچنین از لحاظ دستور زبان هم غلطه و حشو محسوب میشه (غافل=بی خبر، ناغافل=نا بی خبر؟!) به نظر من اگه همون ساده "نبرد شعله های ناگهان" ترجمه بشه بهتره!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
رضائی.استل

بچه ها حتما ایرادات ترجمه رو هم بگین. خانم واثقی پناه Sudden Flames رو چیزی مثل جنگ شعله های ناگهانی ترجمه کردن. به نظرم هم نا غافل و هم نا گهانی درست باشن. مثلا می گیم چرا نا غافل وارد اطاق شدی و ... که معنیش می شه بی خبر نه نا بی خبر.

ممنون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Fingolfin ( فینگولفین)

سیلماریلیون

و 50 و 41 و 51

تله ری بسی چیزها از المو اموختنتد

اولمو

ویکی از ولار قلمرو اردا گشت

والار

المو گوشی شنوا داشت

اولمو

ویرایش شده در توسط Fingolfin ( فینگولفین)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
turambar

بچه ها حتما ایرادات ترجمه رو هم بگین. خانم واثقی پناه Sudden Flames رو چیزی مثل جنگ شعله های ناگهانی ترجمه کردن. به نظرم هم نا غافل و هم نا گهانی درست باشن. مثلا می گیم چرا نا غافل وارد اطاق شدی و ... که معنیش می شه بی خبر نه نا بی خبر.

ممنون

درسته که ناغافل تو محاوره به کار میره، اما محاوره و متن ادبی با هم فرق دارند و این کلمه تو دستور زبان حشو محسوب میشه و کاربردش تو متن ادبی درست نیست.

......................

سیلماریلیون صفحه 374 خط 12 "براندیر" به جای "برایدر"

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Fingolfin ( فینگولفین)

83

سیلماریلیون

بازگشت تا تله ری را با خود به والیور ببرد

والینور

ویرایش شده در توسط Fingolfin ( فینگولفین)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Fingolfin ( فینگولفین)

160 و 158

سیلماریلیون

و ای بسا خباثت و مکر مورگول هنوز تدبیری بر ضد ان ها در استین داشته باشد

مورگوت

از این روی انار زمانی دروالینو اسود

والینور

ویرایش شده در توسط Fingolfin ( فینگولفین)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

در بعضي از سايت هايي كه آشنايي كافي با اصطلاحات تالكيني ندارن،كلمات اشتباه نوشته ميشه مثلا والار رو مينويسن «والار ها» يا به دورف ها ميگن «دوارف ها»

اگه ميشه اونا رو هم در جريان بذاريد: :-bd

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Fingolfin ( فینگولفین)

268

سیلماریلیون

زیرا ملیان زیباترین جمله فرزندان ایلوواتر بود

لوتین

for Lúthien was

the most beautiful of all the Children of Ilúvatar.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Fingolfin ( فینگولفین)

کتاب فرزندان هورین

179 تا 192 بالا برگه نوشته => مرگ به لگ

موضوع فصل: تورین در نارگوتروند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

کتاب قصه های ناتمام نومه نور

نام مادرش نرون بود.(دوشیزه-مرد) و... :غلط

نامی که مادرش برای او انتخاب کرد نرون بود و... :صحیح

صفحه ی 136. پاراگراف آخر. سر خط.

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

...دران زمان گیل گالـاد، ناریاو انگشتر سرخ را به گیردان،خداوندگار بندرگاه ها داد...

صحیح: ویلیا.(انگشتر هوا).

صفحه ی 153/خط هشتم از بالـا.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

...دران زمان گیل گالـاد، ناریاو انگشتر سرخ را به گیردان،خداوندگار بندرگاه ها داد...

صحیح: ویلیا.(انگشتر هوا).

صفحه ی 153/خط هشتم از بالـا.

این که درسته. گیل گالاد ناریا رو به گیردان میده و اونم بعدا به گندالف میده. گیل گالاد ویلیا رو به الروند میده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elentári

فرزندان هورين من قديميه و ممكنه اين اشتباه تا حالا تصحيح شده باشه:

از قسمت "حديث تور و آمدن او به گوندولين" بالاي صفحه عنوان رو نوشته : فزندان هورين. 80 و خرده اي صفحه اينو تحمل كردم :huh:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

این که درسته. گیل گالاد ناریا رو به گیردان میده و اونم بعدا به گندالف میده. گیل گالاد ویلیا رو به الروند میده.

فرمایش شما درسته. اما توی کتاب قصه های ناتمام گفته شده که گیل گالـاد بعد از اینکه کله بریمبور دوحلقه ی الفی رو بهش داد. ابتدا هر دو تاش رو به گیردان داد. گیردان ناریا رو پیش خودش نگه داشت امابعدها ویلیا رو به الروند داد.

حالـا بحث من سر این اتفاق نیست. ایرادی که من دیدم یک ایراد نگارشی بود یعنی حلقه ی ناریا و انگشتر سرخ یکی ان و دوبار پشت سر هم تکرار شده. در نتیجه یکی ازین دو تا رو باید به انگشتر ویلیا تغییر داد. اونی که تایپ میکرده اشتباهی یک چیز رو دوبار تایپ کرده. وگرنه اینکه ویلیا به الروند سپرده شد و ناریا اول به گیردان و سپس به گندالف، خیلی واضحه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

فرمایش شما درسته. اما توی کتاب قصه های ناتمام گفته شده که گیل گالـاد بعد از اینکه کله بریمبور دوحلقه ی الفی رو بهش داد. ابتدا هر دو تاش رو به گیردان داد. گیردان ناریا رو پیش خودش نگه داشت امابعدها ویلیا رو به الروند داد.

من این چیزی که مهدی گفت رو از تاریخ سرزمین میانه به نظرم یادم بود (حافظه!)، الان هم نگاه کردم داستان های ناتمام درست گفته، اما یه ایراد کوچیک توی تایپ ترجمه هست. شما اون و رو کاما (،) بخونید :دیــ یعنی ناریا، حلقه ی سرخ

متن اصلی هم واسه اون پرانتز اینه:

It is said here that at this time Gilgalad gave Narya, the Red Ring, to Círdan Lord of the Havens, but later in the narrative there is a marginal note that he kept it himself until he set out for the War of the Last Alliance

ویرایش شده در توسط الوه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

اما یکم یکه جلوتر بریم گفته شده انگشتر ها را تا هنگام عزیمت نزد خود نگه داشت.

بنظرم این عقلـانی تره. چون گیل گالـاد بعد از اون به جنگ آخرین اتحاد رفت. پس کار معقول این بوده که انگشترها رو به یه کس قابل اعتماد بسپاره تا برگرده تا برنگرده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

اما یکم یکه جلوتر بریم گفته شده انگشتر ها را تا هنگام عزیمت نزد خود نگه داشت.

بنظرم این عقلـانی تره. چون گیل گالـاد بعد از اون به جنگ آخرین اتحاد رفت. پس کار معقول این بوده که انگشترها رو به یه کس قابل اعتماد بسپاره تا برگرده تا برنگرده.

این بحث ها جاش اینجا نیست اما خب من اصلا ترجمه فارسی رو کاری ندارم، منطق و عقل رو هم کاری ندارم، فقط به متن صریح کتاب انگلیسی کار دارم :دیــ شما هم فقط به متن صریح کتاب انگلیسی کار داشته باشید :وی بعد میگیم چه مشکلاتی داره ترجمه ی فارسی نسبت به متن انگلیسی. توی متنی که بالا گذاشتم، قسمتیش الان زیرش خط کشیده شده، نوشته که تا زمان رفتن به نبرد آخرین اتحاد حلقه پیش خودش بوده و همه چیز مفرد اومده (بولد شده) و به یک حلقه، یعنی همون ناریا اشاره داره. (الروند و گیردان هم در نبرد آخرین اتحاد بودن!)

جلوتر هم اینو داریم (صفحه 157 کتاب فارسی):

At that time also Gil-galad gave Vilya, the Blue Ring, to Elrond, and appointed him to be his vice-regent in Eriador; but the Red Ring he kept, until he gave it to Círdan when he set out from Lindon in the days of the Last Alliance

فقط یکسری جزئیات که دیگه ربطی به اینکه کی چه زمانی حلقه رو داشت و اینها تفاوت داره که یادداشت شماره 11 این بخش رو توی کتاب بخونید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

یک جمله ای نظر منو به خودش جلب کرد امروز که فکر میکنم بشه اینجا مطرحش کرد:

...و تول مورون هنوز در آبهای آن سوی کرانه های جدید که در روزگار خشم والـار پدید آمد، برجا ایستاده است. اما آرامگاه تورین آنجا نیست. زیرا تقدیر او را پیش راند و سایه هنوز از پی او روان بود.

سیلماریلیون-384

سه جمله آخرش برام زیاد واضح نیست. معنیش یعنی اینکه تورین بلند شده؟؟! :D

ویرایش شده در توسط الوه
انتقال از تاپیک «تالکین و تناسخ»

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله ماکیل

اتفاقا به نکته خوبی اشاره کردی بانو. اینم از همون نمونه هایی بود که میخواستم بهش توی تاپیک «تالکین و تناسخ» اشاره کنم در مورد تورین که از قلم افتاد؛ مسئله بازگشت تورین...

اما در مورد سه جمله آخر و معنی که من استنباط میکنم.

"تقدیر او را پیش راند..." فک کنم ینی این که سرنوشت تورین با مرگش محقق نشده و "سایه از پی او روان بود..." هم که اشاره به نفرین مورگوت داره که با مرگش هم دست از سرش بر نمیداره.

احساس میکنم تالکین با این جملات میخواسته اشاره کنه به مسئله بازگشت تورین پس از مرگش. در واقع این جملات یه زمینه ای هست برای واقعه داگور داگورات و محقق شدن سرنوشت تورین در اون روز.

ویرایش شده در توسط الوه
انتقال پست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
LObeLia

اتفاقا به نکته خوبی اشاره کردی بانو. اینم از همون نمونه هایی بود که میخواستم بهش اشاره کنم در مورد تورین که از قلم افتاد؛ مسئله بازگشت تورین...

اما در مورد سه جمله آخر و معنی که من استنباط میکنم.

"تقدیر او را پیش راند..." فک کنم ینی این که سرنوشت تورین با مرگش محقق نشده و "سایه از پی او روان بود..." هم که اشاره به نفرین مورگوت داره که با مرگش هم دست از سرش بر نمیداره.

احساس میکنم تالکین با این جملات میخواسته اشاره کنه به مسئله بازگشت تورین پس از مرگش. در واقع این جملات یه زمینه ای هست برای واقعه داگور داگورات و محقق شدن سرنوشت تورین در اون روز.

یقینا که همین هاست تفسیرش. ولی سوال من چیز دیگری بود. پرسیدم تورین بلند شده؟؟

شما جمله ی اما آرامگاه تورین آنجا نیست رو جا انداختید. من اول فکر کردم که منظورش "هورین" بوده. و اشتباه تایپی هست. چون در صفحات قبل هم چند بار به جای هورین، تورین اومده.

اما بعدش متوجه شدم که منظور خود تورین هست. چون هورین اصلـا گوری نداره که بخواد اینجا یا اونجا نباشه! و اون موقع هم هنوز زنده است.

چون ما از سرنوشت بعد از مرگ انسانها هیچی نمیدونیم ، میشه خیال کرد که تورین بلند شده. یعنی با این فرض ما چیزی رو نقض نکردیم! مشخصه که حتا بعد از مردنش هم مورگوث همچنان دنبالشه و اون هم همینطور...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...