رفتن به مطلب
fallkon

اگه شما رهبری یه ارتش پلید رو بر عهده داشتین؟

Recommended Posts

فین رود فلاگوند

با عرض اجازت

اول از همه سعی می کردم خودم را اصلاح کنم اگر نشد یقینا جناح من سمت پیروز ماجرا می شود.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تکاور شمال

اگر رهبر یه ارتش پلید بودم سربازامو تو مخمصه می نداختم تا کشته شن بعد خودم به جناح خوب بپیوندم (:

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Einar Dunadan

درود

من یوروک با خودم میبردم حداقل پنجاه هزار نفر

اول ریوندل رو داغون میکردم بعد لورین

بعدش جنگل فنگورنو میسوزوندم بعد حمله به روهان

بعدش میناس مورگولو خال میکردم رو سر اوزگیلیات بعد میناس تیریث رو محاصره میکردم

بعدش اون پنجاه هزار نفری که مونده کوهستانو دور میزدم و از طریق انفالاس، بنفالاس به میناس تیریث نزدیک میشم سر راهم اونجارو پاک سازی میکنیم

بعدش با منجنیق میناس تیریثو میکوبم بعد از اینکه تونستم دروازه هاشو بشکنم کل سربازامو میفرستم داخل میناس تیریث

و بعد جاهای دیگه رو پاکسازی میکنم

به همین سادگی به همین خوشمزگی :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mitrandile

اگر من رهبری چنین ارتشی را در دستان خود داشتم ازآنجایی که در انسان ویژگی های نیک و شر هست و اگر شرارت همچون پادشاه جادو پیشه در من بیدار میشد دیگر کنترلی بر آن نبود مگر با قدرت ایلوواتار . اما از آنجا که انسان توانایی کنترل بر شرارت را دارد پس من نیز سپاه خود را به تله ای میفرستادم تا از پهنه ی سرزمین میانه پاک شود

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
گیلدور اینگلوریون

دوست داشتم در دوران سوم وقتی که نبرد پنج سپاهه با ارتشم شرکت می کردم اونم وقتی که کلی از دو طرف کشته شده بودند بعد که اره بور رو فتح کردم به خاطر ضعیف شدن ادم ها و الف ها به قلمرو اونها حمله می کردم و اونجا رو هم به قلمرو خودم اضافه می کردم بعد با سائورون :) پیمان اتحاد می بستم و با هم پیشروی به غرب رو شروع می کردیم اول فتح کارراک بعد ریوندل بعد هم به فورنوست می رسیدیم اون وقت من بهش رودست میزدم اونجا رو پادشاهی خودم می کنم و مستقیم به دول گولدور حمله می کنم اونجا رو هم فتح می کنم :| خوب حالا وقت حکومت هست البته با گوندور و روهان هم پیمان اتحاد می بندم اگه قبول نکنن اون وقت ... [-(

ویرایش شده در توسط گیلدور

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
king.nezgul

سریعا به سیاه بیشه میرفتم و الف های جنگلو نابود میکردم بعد ریوندلو نابود میکردم کلا اردا رو از الف ها پاک میکردم :| :| :| :D :) :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ayub_s

مطمئنا می رفتم سراغ شایر و همه ی هابیت ها رو از بیخ می کندم و خودم رو تو خونه ی یکی از این هابیت ها زندگی میکردم!

تصور کن یک اورک داره داخل خونه ی یک هابیت زندگی می کنه و چای خونین و پنیر گوشتی نوش و میل میکنه! چقدر باحال میشه :دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
شاه تراندویل

من بودم کل کوتوله ها رو نابود می کردم چون نژادی چرت هستند و طلاهای اربور رو بلند می کردم وبعد با الفها متحد می شدم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord Thrall

من یه ارتش از شمال راه مینداختم و توش از اوروک و اوروک های استفاده میکردم دورف هارو له میکردم و سر هاشون رو به نیزه ها میکشیدم و با پول هاشونبا الف های سیاه بیشه و تراندویل هم دست میشدوم و کل سرزمین میانه رو فتح میکردم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
mohadeseh

خب میتونم به جرعت بگم هیچی از هیشکی باقی نمیموند...خب اولش باید یه موقعیت استراتژیک خوبی پیدا کنم .....درمورد نیروها خب سعی میکردم اول هرچی جادوگرای پلید رو بیشتر جذب کنم تا حیوونای بی لیاقتی مث گابلینا..بیشتر از اورک ها استفاده میکردم...اول هم شایر رو نابود میکردم ..چون با این حال موقعیتش از بقیه بهتره و خعلی ساده میشه تقسیم ارتش کرد و سرزمینای مجاور هم نابود میکردم...با نابود کردن شایر دیگه هر ارتشی که خواس واسه کمک به جاهای دیگه بره رو چون بین راه بود نابود میکردم....و تا جایی که کنترل نیروها و مناطق هم تو دستم باشه..

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Anna

سوال جالبیه، خوب احتمالا به راه راست هدایتشون می کردم. :|

اما به احتمال دیگر ~x( ، بینشون یک اتحاد قوی ایجاد میکردم (منظور همان انسجامه). بعدشم خیلی به نابود کردن علاقه ندارم. ~x(

آخه نابود کنم که چی بشه. یه زمین بایر و بدون موجود زنده ی متفاوتی به چه دردی میخوره؟ :D :D

زنده نگهشون میداشتم (البته سرزمیناشونم سالم) و در آخر حق حکومت و برای خودم حفظ می کردم. :D :|

:D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Nienor Niniel

من سردسته ورگا میشدم.البته من طرفدار روشناییما :D

بعد به هر سرزمینی که الفا توش باشن میرفتم و تحت تسلط خودم میگرفتمشون.چون خیلی دوسشون دارم :|

تراندویل و الروند رو هم اسیر میکردم چون خیلی بیشتر از بقیه دوسشون دارم.البته قبول دارم یکم سادیسمی بنظر میرسه :/

آها با آراگورنم میجنگیدم و آرونو ازش میگرفتم چون اونم دوس دارم :|

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ایوانا

فرمانده ی ارتش پلید بودن خوبه ولی نه گابلین و ارگ ترجیح میدادم فرمانده ی سایه ها باشم اونوقت کاری میکردم که بانو گلادریال انقدر لاف دانا بودن نزنه بعدهم شاید باقی مونده ی کوتوله هایی رو که الف های نازنینی رو کشتن میکشتم بعد آرون رو میکشتم چون نباید با یه انسان حالا هرکی میخوادباشه ازدواج میکرد کمی هم حال گادلف رو میگرفتم و بعد لرد الروند رو مجبورمی کردم برگرده و پادشاهیه سرزمین های الفی رو بپذیره و....

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Armando

به نظر من داشتن یه سپاه پلیدی فایده ای نداره. هرچقدر هم بزرگ باشه با اراده والار نمیشه مبارزه کرد و مخالفشون نظر داد. وقتی مورگوت که بزرگترین و قدرتمندترین پلیدیه از تولکاس و اورومه میترسه و چند بارهم اسیر و گرفتار میشه و نهایتا شوت میشه بیرون. بعد من مثلا بخوام پلیدی راه بندازم؟ سائورون رو هم دیدیم که عاقبتش چیشد. از ملکور و سائورون که بیشتر نیستیم که؟ فوقش چند هزار نفری رو سلاخی کنیم اما نتیجه همیشه به نفع والاره. بی فایده س. ترجیح میدم فرمانده پلیدی نباشم. مگر اینکه والار نباشن. ایلوواتار دوباره از آردا برشونگردونه پیش آینورای دیگه پیش خودش تا ما هم بتونیم خبیث بشیم هرکاری خواستیم بکنیم. اگه پادشاه کل آردا نشیم که فایده نداره :D

ویرایش شده در توسط Armando

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
THORIN

اگه من بودم orc ها رو انتخاب میکردم و اول به گاندور حمله میکردم تا ببینم اراگورن میتونه جلو من واسته یا نه بعد از شکست اون اراگورن رو به سیاه چال مینداختم و بعد فارامیرو میکشتم و زنش ایون رو به بردگی میگرفتم و ازش عین خر کار میکشیدم چون ازش اصلا خوشم نمیاد :D .

بعد ایومر رو فرمانده ی سپاهم میکردم چون خیلی لیاقتشو داره بعد به شاییر حمله میکردم سر فرودو رو میزدم و به سم باییز مدال شجاعت میدادم.

بعد با تمام ارتشم به الف حمله میکردم و همرو قتل عام میکردم و به خصوص تراندویل رو سنگ سار میکردم این نژاد پست و مغرور رو.

بعد که اون هارو میکشتم به گاندور میرفتم و میگوفتم اینجا واس ماست یعنی کلش ماس ماست. :|

بعد با دورف ها صلح میکردم و همیشه ان ها رو حمایت میکردم.

ولی اگه من اون زمان بودم فقط دورف ها رو حمایت میکردم و تورین سپر بلوطی و فیلی و کیلی رو زنده میکردم.

ویرایش شده در توسط THORIN

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Nienor Niniel

با توجه به نظر THORIN من با دسته ی ورگام به دورفها هم حمله میکنم که انتقام قتل عام الفارو بگیرم. :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
♥boromir♥

یه لشکر ارک...خوبه...اول آموزش های سخت چریکی :| ...بعد با این چریکا میرفتم سران الف ها رو دونه دونه ترور میکردم...البته به جز الروند...اونو براش احترام زیادی قائلم...به روش مصالمت آمیز ازش بازجویی میکردم تا اطلاعات بده...اگه نداد...لول رو میبرم بالاتر...بعدش سر تمام رئسای الفا رو قط میکردم مینداختم جلو مردمشون...تا روحیشون از دست بدن :D

بعد با تمام ارتش به فارامیر و ائوین حمله میکردم...و تا پای جان میجنگیدم...تا انتقام مرحوم ویچ کینگ رو نگیرم هم تسلیم نمیشم...اگه مردم که هیچ...اگه پیروز شدم هم...دیگه به موج وحشت تو سرزمین میانه بوجود میاوردم...که اره...سائرون برگشته...بعدش میرفتم یه قلعه مستحکم میساختم...به نام خودم ~x(

بعدش به ارک های دیگه خبر میدادم و واسه خودم یه اسم و رسم درس میکردم...یه حمله تمیز به برج سارومان(اسمشو نمیدونم) البته اگه روهانی ها فرار نکرده باشن...از اون چاه گندهه هم همینجور وارگ استخراج می کنم... ~x(

بعدش میرم تو فاز دفاعی...تا اگر آراگون یه وخ جوگیر شد...لش کنم...هیچی دیگه...با دورف ها متحد میشم و روابط سرد قدیمی رو کنار میزارم...باهم دیگه باقی مونده ی الفا رو هم سلاخی میکنیم...

تا بعدشم دیگه خدا کریمه... :|

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave

خب من سعی میکردم یه کاری که هدایت شم!بعد نفوذی میشم!بعد جنگ داخلی راه مینداختم خودمم قصر در میرفتم!ولی اگه هدف پلید باشه:

۱-اره‌بور رو با خاک یکسان میکنم !ستون هاش رو از دخل میریزم پایین!!!

۲-تپه های اهن رو میترکونم!

۳-کوهستان ابی رو با خاک یکسان میکنم!

۴-هر چی دورف تو سرزمین میونه مونده رو سلاخی میکنم تا نژادشون از بین بره(بالاخره سرنوشتشون معلوم شه!)

۵-ادوراس رو نابود میکنم!

۶-ازگیلیات

۷-ارتشی از اژدهایان سرزمین میانه گرد میاورم!کوچیک و بزرگ!!!!

.

.

.

.

۸-ایشی کررررررررریمپاتول!موهاهاهاهاهاهاها!!!!!

بعد به شاییر حمله میکردم سر فرودو رو میزدم و به سم باییز مدال شجاعت میدادم.

اول اینکه قبل از اینکه به شایر برسین پای تک تک تونو قطع میکنم.عمرا اگه اورکای کثیف چشمشون به تپه هامون بیفته.بعدشم درسته که من زیاد از فرودو خوشم نمیاد به خاطر بدرفتاری با سم وگرنه اگه بخواین به آقای فرودو کوچک ترین اسیبی برسونین باس از رو جنازه‌م رد شین.مدال هم ارزونی خودتون فک کردین من سرزمین و اربابم رو به تیکه آشغالا میفروشم سخت در اشتباهید. بعله.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
DAIN ll IRONFOOT

خب من سعی میکردم یه کاری که هدایت شم!بعد نفوذی میشم!بعد جنگ داخلی راه مینداختم خودمم قصر در میرفتم!ولی اگه هدف پلید باشه:

۱-اره‌بور رو با خاک یکسان میکنم !ستون هاش رو از دخل میریزم پایین!!!

۲-تپه های اهن رو میترکونم!

۳-کوهستان ابی رو با خاک یکسان میکنم!

۴-هر چی دورف تو سرزمین میونه مونده رو سلاخی میکنم تا نژادشون از بین بره(بالاخره سرنوشتشون معلوم شه!)

هیچ اورکی تا حالا نتونسته وارد تنها کوه بشه...همون ستون هایی که قصد خراب کردنشون داری رو سر خودت خراب می کنن دورف ها...تبر و چکش می دونی چیه دیگه...خط دورین به این سادگی نابود نمیشه...آخرین کسی که همچین حرفایی می زد و حتی سر این حرف ها قسم هم خورد آزوگ بود که از بدشانسی داین پا آهنی تو نبرد آزانول بیزار در سن جوانی پاهاشو گذاشت رو سینش و گردنشو قطع کرد...سرشو فرستادن رو نیزه و کیسه ی طلای نار رو فرو کردن تو دهنش..لاشه ی کثیفش هم غذای مردار خوار ها شد.

ویرایش شده در توسط DAIN ll IRONFOOT

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee the Brave

هیچ اورکی تا حالا نتونسته وارد تنها کوه بشه...همون ستون هایی که قصد خراب کردنشون داری رو سر خودت خراب می کنن دورف ها...تبر و چکش می دونی چیه دیگه...خط دورین به این سادگی نابود نمیشه...آخرین کسی که همچین حرفایی می زد و حتی سر این حرف ها قسم هم خورد آزوگ بود که از بدشانسی داین پا آهنی در سن جوانی پاهاشو گذاشت رو سینش و گردنشو قطع کرد...سرشو فرستادن رو نیزه و کیسه ی طلای نار رو فرو کردن تو دهنش...

فقط محض فان گفتم،سرنوشت ازوگم خودم میدونم.بعدش یه شوخی کوچیک بود کلا ما هابیتا دورفا رو دوس داریم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
DAIN ll IRONFOOT

فقط محض فان گفتم،سرنوشت ازوگم خودم میدونم.بعدش یه شوخی کوچیک بود کلا ما هابیتا دورفا رو دوس داریم.

هابیت هارو نمیدونم....اما هرگز با یه دورف شوخی نکن...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ایلواتار

با توجه به شرایط فاقد رهبر بودن کل بخش پلیدی این نظر را می دهم و در ابتدا مایلم به علت افزودن این شرط عذر خواهی کنم اما بعد:ارتش دارای صفت پلید یا....نیست ارتش فقط دو صفت دارد قوی و ضعیف چرا که ارتش فقط برای جنگ به کار میرود که کاریست پلید (علی الخصوص ارتشی از ارک یا گابلین )نه کارهایی به دور از پلیدی مثل کشاورزی پس ارتش بنده قوی خواهد بود و ترجیح می دهم نگویم پلید !

و بدین ترتیب عمل خواهم کرد:

1_تاختن به سوی آنگباند و بازسازی آن(با شروع فعالیت های موردور آنگ باند تقریبا فراموش شده و ازان حفاظت نمی شود

2_به خدمت در اوردن بالروگ های باقی مانده (یک نمونه آن در موریا بود که کشته شد )

3_ایجاد تفرقه میان نژاد های باقی مانده

4_پایه ریزی حکومتی به پایتختی آنگباند

5_حمله به الف های جنگلی و زان پس دورف ها و در نهایت پس از آن پادشاهی قدرت مند انسان ها و زان پس پاک سازی مناطق باقی مانده (حملات به ترتیب بر حسب نسبت قدرت به ثروت از کم به زیاد )_کسی برای کشتن نمونده!

6_انتظار برای نابودی به دست ارتش والینور(یا دستان پشت پرده ی نویسنده)_احتمالا نویسنده یک رعد و برق یا شهاب آسمانی به سرم خواهد زد!!!

ویرایش شده در توسط ایلواتار

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
DAIN ll IRONFOOT

2_به خدمت در اوردن نزگول های باقی مانده (یک نمونه آن در موریا بود که کشته شد )

دوست عزیز واقعیتش استراتژی نظامی شما اشکالاتی داره...در برنامه ریزی هاتون تجدید نظر کنین...اشکالات اساسی داره.

اونی که تو موریا بود نوزگول نبود بالروگ بود

بالروگ

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ایلواتار

دوست عزیز واقعیتش استراتژی نظامی شما اشکالاتی داره...در برنامه ریزی هاتون تجدید نظر کنین...اشکالات اساسی داره.

اونی که تو موریا بود نوزگول نبود بالروگ بود

بالروگ ������������

عالیجناب DAIN ll IRONFOOT درست می فرمایید منظور بنده هم بالروگ بود اشتباها نزگول را نوشتم (نوزگول نه!)و متن را هم ویرایش نمودم سپاس گزارم .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ali.ghorbani

اول از همه تا جایی که موتنم متحد جمع میکنم و حمله میکنم به گاندور....بعد روحان....و آرامش رو به middle earth بازمیگردانم

همه آتیش ها از گور انسانها بلند میشه...نه ارک ها... و نه کسای دیگه...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...