رفتن به مطلب
سیه تیغ

چگونه یک زبان بسازیم ؟

Recommended Posts

سیه تیغ

بله . خوب ، میشه روش کلی کارت رو توضیح بدی ما هم بهره ببریم ؟ :دی

ویرایش شده در توسط سیه تیغ

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
وابلامور

حتما

اول باید یه زبان رو از دنیای واقعی پایه کارت قرار بدی اما زبانت باید یه زبان غیر مشهور باشه زبانهای نیمه مشهور هم بد نیست اما زبانهای مشهور ابدا

وقتی یه زبان پایه فکری تو میشه تکلم مردم اون زبان به اون زبان یا به قولی تلفظ زبان برای تو مد نظر قرار میگیره مثلا من برای زبان هاویباگوری یا زبان مردم غاصب شمال از زبان ایتالیایی استفاده کردم و سعی کردم زبان این مردم از لحاظ تلفظ شبیه ایتالیایی ها باشه دقت کن:

واژه ایتالیایی gratsie

واژه هاویباگوری germalie(به معنی سیاه)

بعد از تثبیت تلفظ زبانت توی ذهنت شروع میکنی به حذبف یه سری از حروف الفبا در زبانت و متعهد میشی که در زبانت مثلا حرف (پ)وجود نداشته باشه

بعد از یک سری قرار های تلفظی و تثبیت اونا شروع میکنی به ساختن یک دستور منظم و مدون در زبانت و در این کار لازمه از اصول دستوری یک زبان مثلا فارسی استفاده کنی البته باید بهت بگم این زبان توئه و تو میتونی هر نوع قانونی که بخوای براش بذاری پس زیاد سخت نگیر

باید بهت بگم مهمترین رکن دستوری یک زبان افعالن که شامل زمانهای ماضی و حال و آینده میشن

فعل همچنین به یه تقسیم دیگه شامل فعل معلوم و مجهول میشه یا افعال شرطی و سایر افعال بیشمار یک زبان

تو باید همه اینا رو در نظر داشته باشی

با در نظر گرفتن فعل به عنوان پایه اصلی دستور زبان شروع میکنی به ساختن افعال با شخص ها و صیغه های متنوع با قواعد دستوری منظم

مثلا من برای ساختن ماضی ساده به زبان هاویباگوری پیرو این قواعده بودم:

1-برای ساخت شخص مفرد بن ماضی را به مصوت(او)اضافه میکنیم

رفتم=Deno

رفتی=Dono

رفت=Dano

فرق این افعال در چیه؟ در وجود مصوت هاa-o-e

حالا به ساختار شخص جمع توجه کن:

رفتیم=Dinoa

رفتید=Donona

رفتند=Danosa

همانطور که دیدی مصوت های کوتاه تبدیل به مصوت بلند شد

e=i a=A(آ)

در دوم شخص جمع بر خلاف اول شخص جمع و سوم شخص جمع مصوت کوتاه عینا تکرار شده و تبدیل به یو نشده واین یک استثنائه و همانطور که گفتم این زبان مال توئه و میتونی هر جا که خواستی بهش استثنا وارد کنی درست مثل اکثر زبان ها ی دیگه اما باید برای اون یه دلیل منطقی بیاری مثل من ،که دلیل این استثنا رو ناتوانی مردم این سرزمین در تلفظ حرف یو دونستم

از نکات قابل توجه در اشخاص جمع اضافه شدن پسوند هایی به آخر کلماته مثل "آ" ،"نا "و "سا

این پسوند ها جمع ساز فعل نام دارند و افعال مفردو تبدیل به جمع میکنند وبه این ترتیب

Deno(singular)+a=Dinoa(plural)

Dono(singular)+na=Denona(plural)

Dano(singular)+sa=Denosa(plural)

خوب این ها همه اشخاص در فعل"ماضی ساده"بودند

همانطور که تا حالا حدس زدی من برای ترسیم دستور زبان خودم از دستور زبان فارسی استفاده کردم البته قواعد خاص خودم رو هم داشتم،درسته؟

حالا میتونی بگی بن فعل رفتن به هاویباگوری چی میشه؟

ساده است

"DON"

حالا صرف فعل برخواستن

برخواستم=mero

برخواستی=moro

برخواست=maro

برخواستیم=miroa

برخواستید=morona

برخواستند=?

تو چی فکر میکنی؟

ویرایش شده در توسط وابلامور

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سیه تیغ

خب احتمالا میشه marosa !

واقعا ممنون . قواعد جالبی بود .

celebalph جان نمیخوای بقیه مطلبو بذاری ؟ :دی

اگر هم میشه وابلامور جان ساخت زبان زیگ های زیر آبی رو هم توضیح بده لطفا .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tingol

وای اینا معرکه بود من رو امیدوار کردی به زندگی

من نمیدوونستم از کجا برای ساختن زبان باید شروع کنم و حالا فهمیدم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
وابلامور

خوشحال شدم تینگول بزرگوار به نظر دورف داستان پردازی هستی اما یادت باشه اینایی که گفتم همه بهانه است مهم خلایقت و هوش خودته تینگول عزیز

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
CelebAlph

با عرض شرمندگی زیاد جهت دیرکرد.

امروز به یه خانواده زبانی دیگه خواهیم پرداخت. خانواده زبان های التایی.

زبانهای آلتایی یکی از خانواده‌های زبانها (شامل زبانهای ترکی، مغولی، تونگوزی) می باشد. زبانهای این خانواده را که در اوراسیا رواج دارند، به سه شاخه ترکی، مغولی و تنگوسی تقسیم می‌کنند:

۱- ترکی: شامل زبانهای اویغوری قدیم و جدید، تاتاری، ترکمانی، قرقیزی، ازبکی، یاکندی (یاقوتی)، جغتایی و ترکی عثمانی (آناتولیایی)است.

ترکی عثمانی در بین تمام زبانهای این شاخه گسترش وسیع ادبی یافته و تعداد بسیاری از لغات عربی و فارسی وارد این زبان شده است؛

همچون Beyaz (بیاض = سفید)، Garip (غریب)، Mutfak (مطبخ = آشپزخانه)، Kader (قدر = سرنوشت)، Pir (پیر = صاحب طریقت)، Sulta (سلطه)،Kervan (کاروان)، Turunç (ترنج)، Nar (انار)، Damat (داماد)

۲- مغولی: این شاخه شامل زبانهای قبایل قلموق و پوریات است.

۳- تنگوسی: این شاخه شامل زبانهای مردم منچوری است.

زبانهای آلتایی در ناحیه‌ای وسیع از آناتولی تا ترکستان چین و مغولستان رواج دارد. برخی زبان‌های ژاپنی و کره‌ای را هم با این خانواده مرتبط می‌دانند. ولی زبان‌شناسان در این مورد نظر یکسانی ندارند. زبانهای ترکی با ۲۹ شاخه مستقل بزرگ‌ترین و متنوع‌ترین گروه از زبانهای آلتایی را تشکیل می‌دهند. زبانهای آلتایی، در مناطق وسیعی از جهان، از آسیای مرکزی و آناتولی گرفته تا مغولستان و غرب چین گویشورانی دارند.

زبانهای آلتاییک به مجموعه زبانهایی گفته میشود که مردمان متکلم به آنها از منطقه ی بین کوههای آلتای برخاسته و هر گروه در زمانهای مختلف به مناطق مختلف مهاجرت کرده اند. این گروه زبانها شامل زبانهای ترکی ،مغولی و منچو-تونقوز (یا تونگوزی) است.

در قرن 19 کاسترن فنلاندی زندگی خود را وقف تحقیقات در این زبان ها کرد و بالاخره به این نتیجه رسید که بهتر است زبانهای آلتاییک گفته شود:

  1. فین-اوغور
  2. ساموید
  3. تورک-تاتار
  4. مغول
  5. تونقوز و منچو.

گروه ساموید شامل زبان مردمان ساحل دریای منجمد شمالی است که بلحاظ شباهت شکلی و لغوی جزو گروه فین-اوغور قرار گرفته است.

در گروه ترکی زبان،لهجه و شیوه های مختلف قرار دارد که مهمترینشان عبارتند از:

  • یاقوت
  • چوواش
  • قرقیز
  • قازاق
  • اویغور
  • ازبک
  • ترکمن
  • ترکان قازان و باشقورد
  • قوموق و نوقای(ترکان شمال قفقاز)
  • ترکان غرب: ترکی ترکیه،آذربایجان،عراق،سوریه و اسرائیل
  • ترکان کریمه
  • ترکان بالکان
  • قاقاووز یا گوک اوغوز :ترکان مسیحی رومانی و مولداوی
  • آلتای
  • خاکاس-آباقان
  • تووا

در میان زبانها و لهجه های مختلف ترکی فقط زبان یاقوت و چوواش با بقیه تفاوت فاحش دارند بطوریکه قابل فهم برای سایرین نیستند.

آخرین شمایی که از طرف پوپ پیشنهاد شده به شرح زیر است:

زبانهای آلتایی:

زبان کره

زبان چوواش-ترک-مغول-مانچو-تونقوز:

1.مغول-مانچو

2.چوواش-ترکی

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/7/73/TurkicLanguages.png

این خانواده زبانی از نوع زبان پیوندی است. زبان پیوندی یا التصاقی زبانیست که بطور وسیع از التصاق (به معنی چسباندن) استفاده می‌کند: بیشتر کلمات از متصل کردن تکواژها به یکدیگر ایجاد شده‌اند. این عبارت اولین بار توسط ویلهلم فون هامبولت در ۱۸۳۶ جهت طبقه بندی زبانها از دیدگاه تک‌واژشناسی ارائه گردید. در یک زبان پیوندی (یا التصاقی)، نمایه‌ها جداگانه، از دسته بندیهای مرتبط، یک به یک به پایه لغت افزوده می‌شود.

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/c/cb/Carte_peuples_turcs.png

در این میان زبان ترکی یکی از معروف ترین زبان این خانواده برای ماست. عکس بالا پراکندگی مردمان ترک زبان رو نشون می ده.

خاستگاه اصلی مردمان ترک‌تبار، آسیای میانه بوده و این مردم که از نژاد زرد هستند. به تدریج در غرب آسیا، خاورمیانه، آسیای کوچک و اروپای شرقی پراکنده شدند. در جریان این مهاجرت‌ها بخش‌های بزرگی از مردم هندواروپایی نواحی جدید نیز به مرور ترک‌زبان شدند. بررسی دی‌ان‌ای در ترکیه نشان می‌دهد که مردم ترکیه نوادگان مردم مختلف ساکن آناتولی مانند یونانی، ارمنی، قفقازی (آسیانی) و کرد میباشند که در سده‌های معاصر ترک‌زبان شده‌اند و از لحاظ ژن از نژاد ترک (زردپوست مغول‌سان)بهره بسیار کمی برده اند. کمتر از ۱۰% مردم ترکیه دارای این نژاد می‌باشند. در مورد ترک زبانان آذربایجانی نیز این قضیه صادق است که از لحاظ ژن به سان مردم ایرانی و قفقازی هستند.

زبان‌های ترکی به دو دسته شرقی و غربی تقسیم می‌شود. زیرمجموعه‌های شرقی زبان‌های ترکی عبارت‌اند قزاقی، قرقیزی و ازبکی و زیر مجموعه‌های غربی زبان ترکی نیز شامل ترکی استانبولی، ترکمنی و ترکی آذربایجانی می‌شوند. زبان‌های ترکی به همراه زبانهای مغولی، تونگوزی و برخی موارد کره‌ای و ژاپنی جزء زبان‌های آلتایی به شمار می‌روند.

دوران های زبان ترکی

به طور كلي درباره‌ي زبان تركي بايد گفت كه اين زبان ازگروه‌هاي زبانهاي آلتايي (به معني آلتين داغلاري= كوه‌هاي طلايي) است. زبان‌هاي آلتايي عبارتند از: تركي- مغولي- تونقوري قديمي‌ترين آثار زبان آلتايي در تونقور موجود است. بعد ازآن مغولي و پس تركي تشكيل شد. تركي ادبي از سده‌ي هشتم ميلادي با سنگ نبشته‌هاي اورخون آغاز شده است.

مراحل مختلف زبان تركي به اين ترتيب است:

1. دوران آلتايي (با مغولي مشترك بود)

2. دوران پروتوو تورك (بهتره بگیم پیش ترکی)

3. دوران تركي اوليه (ازقبل ازميلاد تا تأسيس دولت گوگ تورك)

4. تركي قديم (از سده‌ي ششم تا سده‌ي دهم ميلادي)

5. تركي ميانه (سده‌ي دهم تا سده‌ي شانزدهم)

6. تركي جديد از سده‌ي 16 تا زمان حاضر.

دفعه بعد هم یه خانواده زبانی دیگه رو می ذارم. خانواده زبانی سامی (افریقایی-اسیایی) چه طوره؟

ویرایش شده در توسط CelebAlph

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
CelebAlph

حالا چون بچه های خوبی بودین و تعداد لایک ها در زمان کوتاهی 5! تا بود براتون امروز 2 تا خانواده زبانی رو معرفی می کنم. ;)

پیشاپیش از محضر دوستان به خاطر کم بودن حجم برخی از این مطالب عذر می خوام دیگه برخی از اینها این قدر مطالب در دسترس ندارم و نمی تونم از خجالت دوستان در بیام به بزرگی خودتون ببخشید. :-?

بخصوص برخی از این خانواده های زبانی که از نظر جغرافیایی دور تر و ناشناخته ترن و مطالب حتی به زبان انگلیسی هم زیاد گیر نمیاد.

خانواده زبانی اورالی

کسانی که در اصل به زبان اورالیِ آغازین سخن می‌گفتند، بین ۷ تا ۱۰ هزار سال پیش در کوه‌های اورال در کنار سیبری ساکن بودند. این افراد، ۱۵۰۰ سال پیش به سوی اروپا مهاجرت کردند. نخستین تیره زبانی که از زبان مادر جدا شده بود، زبان سَمویِدی بود. البته گسترش زبان‌ها ی این خانواده پیش از مهاجرت آنها به اروپا آغاز شده بود. برای نمونه، زبانهای اوگری، حدود ۳۰۰۰ سال پیش، از زبان‌های فینی جدا شدند. زیرخانواده‌های زبان‌های اورالی را درپی مشاهده می‌کنید. در زیر گستره جغرافیایی خانواده زبانی اورالی را مشاهده می کنید:

Uralic-Yukaghir.png

سمویدی

الف) سمویدی شمالی، شامل نِنِتس که در واپسین منطقه از شمالِ شرقی از بخش اروپاییِ روسیه استفاده می‌شود، اِنِتس که مردم شمال سیبری آن را بکار می‌برند، و ناگاسان که آنهم در شمال سیبری و بویژه در منطقهٔ تایمیر استفاده می‌شود.

ب) سمویدی جنوبی، شامل زبان سِلکوپ است که ساکنان مناطق میانِ رودهای اُب و یِنیسِی در سیبری بدان سخن می‌گویند. سلکوپ تنها زبان باقی مانده از شاخهٔ سمویدی جنوبی است.

اوگری

شاملِ زبان مجاری که زبان رسمی مجارستان است، و زبان‌های خانتی (یا اُستیاک) و مانسی (یا وگول) که در غرب سیبری، در کنار رود اُب از آنها استفاده می‌شود. بر سر اینکه آیا این دو زبان اخیر را باید با زبان مجاری در یک گروه قرار داد یا نه، میان زبانشناسان اختلاف وجود دارد. به دو زبانِ یادشده، اُب- اوگری هم می‌گویند.

فینی

الف) پرمی شامل کومی (یا زیریان)، کومی پرمیاک، و اودمورت (یا وودیاک) که در شرق بخش‌های اروپاییِ روسیه استفاده می‌شوند.

ب) ولگایی شامل زبان‌های مردوین و ماری که از هر دو در پیرامون بخش‌های غربی و میانی رود ولگا استفاده می‌شود. زبان مردوین دو گویشِ متفاوت دارد: ارزیا و موکشا.

پ) سامی (این شاخه و زبان را با خانوادهٔ زبان‌های سامی اشتباه نگیرید). گروهی از مردم شمال اسکاندیناوی و شمال غربی روسیه به این زبان سخن می‌گویند.

ت) بالتوفینی شامل زبان فنلاندی که در فنلاند از آن استفاده می‌شود و عدهٔ کمی در روسیه و استونی هم بدان سخن می‌گویند؛ و نیز زبان استونیایی که در استونی بکار می‌رود. زبان‌های دیگری نیز در این شاخه وجود دارند که افراد بسیار کمی بدانها سخن می‌گویند. از آنجمله می‌توان به لیوونی اشاره کرد که عده کمی در لتونی بدان سخن می‌گویند (فراموش نکنید که زبان رسمی لتونی، لتونیایی است) و یا به زبان‌های کارلی، وپس، اینگری و ووتیک که همگی در بخش‌هایی از شمال غربی روسیه استفاده می‌شوند. شاخه‌های دیگر از زیرخانوادهٔ فینی، از شاخهٔ بالتوفینی جداشده‌اند.

زبان‌های اورالی، پسوندهای بسیاری دارند. زبان فنلاندی ۱۴ حالت اسمی و مجاری ۱۷ حالت اسمی دارد. این تعداد در سامی ۶، و در خانتی تنها سه عدد است! فعل در زبان مردوین شکل‌های پیچیده‌ای دارد؛ این شکل‌ها با چهار زمان و هفت وجه، برای فاعل و مفعول فرق می‌کنند.

در زبان‌های فنلاندی، استونیایی، مجاری، و کومی، فشار یا تکیه بر روی نخستین بخش «هجا) از واژه‌است. احتمالاً این ویژگی در زبان اورالیِ آغازین نیز وجود داشته. در زبانِ نگاناسان از زیرخانوادهٔ سموید، ویژگی تکیه گذاری بر پایهٔ ”پاره- هجا- شماری“ وجود دارد. به اینگونه تکیه‌ها در انگلیسی، stress mora-counting می‌گویند. در زبان یادشده، در حالتی که هر واکه کوتاه، ”یک واحد“ و هر واکهٔ بلند، ”دو واحد“ شمرده شود، تکیهٔ واژه‌ها بر روی ”واحدِ“ سوم از آخر قرار می‌گیرد. همخوانی واکه‌ای در زبان‌های اورالی نیز وجود دارد. برای نمونه، در زبان فنلاندی، talo یعنی خانه و talosa یعنی درونِ خانه؛ در همین زبان، kynä یعنی خودکار، اما sa در هنگام افزوده شدن بر واژهٔ خودکار و ساختن عبارتِ درون خانه، بشکلِ kynässä در می‌آید. یعنی هماهنگی واکه‌ای بوجود می‌آید. این ویژگی در زبان مجاری و دیگر زبانهای اورالی نیز به چشم می‌خورد. همچون بسیاری زبان‌های دیگر، در زبان‌های این خانواده نیز همگون‌سازی یا ابدال (assimilation) دیده می‌شود. گفتیم که تالو در زبان فنلاندی یعنی خانه؛ اکنون می‌خواهیم hen را بدان بیافزاییم تا عبارت ”درون خانه“ بدست آید:

Talo + hen = taloon. اکنون می‌خواهیم بگوییم ”درون خانه ها“: Talo + i + hen = taloihin

زبانشناسان در گذشته، زبان‌های اورالی را با زبان‌های آلتای در یک گروه بسیار بزرگ قرار می‌دادند اما امروزه زبانشناسان بر این باورند که مدارکی مبنی بر همریشه بودن این دو خانواده وجود ندارد و این نظریه اکنون منسوخ شده است. در نتیجه اورالی و آلتایی اکنون دو خانوادهٔ زبانی کاملا متفاوت از هم محسوب می شوند. زبان یوکاغیر که تعداد کسانی که بدان سخن می‌گویند بسیار انک اند و در شرق سیبری زندگی می‌کنند، از نوعی تصویرنگاری مربوط به دوران پیش-الفبایی برای نوشتن استفاده می‌کنند. گروهی از زبانشناسان، این زبان را یک زیرخانوادهٔ مستقل می‌دانند. امروزه بیش از ۲۰ میلیون نفر به زبان‌های اورالی سخن می‌گویند.

نقشه گستردگی خانواده زبانی اورالی را در نقشه زیر مشاهده می کنید:

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/8/8b/Fenno-Ugrian_people.png

فکر می کنم برای امروز کافی باشه فعلا تا بعد بای :)

ویرایش شده در توسط CelebAlph

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
CelebAlph

سلام :ymapplause:

دیگه این قدر این خانواده های زبانی از لحاظ جغرافیایی دور و ناشناخته اند که مطالب زیادی برای نوشتن گیرم نمیاد اطلاعات خودم هم دیگه به ته دیگ می خوره اینجا :D 8-| من هم سعی کردم مهم ترین و مطرح ترین این زبان ها و خانواده های زبانی رو معرفی کرده باشم.

چند مورد دیگه رو هم در اینجا معرفی می کنم و البته برای فهرست خانواده های زبانی به پست خودم در مورد خانواده های زبانی و خانواده زبانی هندو اروپایی مراجعه کنید در :

https://arda.ir/forum...topic=1218&st=0

از این به بعد هم به پرگویش ترین خانواده زبانی با بیشترین زیر شاخه ها همون خانواده بزرگ زبانی هندواروپایی بیشتر می پردازم امید که دوستان استفاده ببرن از مطالب.

زبان های دراویدی

دراویدی یک خانواده زبانی شامل حدود ۷۳ زبان از جمله ۴ زبان نوشتاری تامیلی، تلوگو، کانارا و مالایالم است که اعضای قوم دراویدی به آن سخن می‌گویند.

شمار دراویدی زبان‌ها بیش از ۲۱۵ میلیون نفر است. آن‌ها بیشتر در جنوب هند و شمال شرق سریلانکا ساکنند و در هند زبان‌هایی از این خانواده زبان رسمی ۴ استان آندراپرادش، تامیل نادو، کرالا و کارناتاکا هستند. مرکز و شرق هند، بخش‌هایی از بنگلادش، نپال و پاکستان و مناطقی در بلوچستان ایران و افغانستان نقاط دیگری هستند که جمعیت قابل توجهی از این مردم را در خود جای داده‌اند. جمعیت مهاجر دراویدی در کشورهایی چون مالزی و سنگاپور نیز قابل توجه است.

دراویدی به مردمان بومی شبه‌قاره هند گفته می‌شود. آنان به زبان‌های متعددی سخن می‌گویند که همگی در یک خانوادهٔ زبانی دراویدی قرار دارند. زبان تامیل مهمترین این زبان‌هاست.

امروزه مردمی که به این نژاد تعلق دارند حدود یک‌چهارم جمعیت هند را تشکیل می‌دهند و اکثراً در جنوب هندوستان زندگی می‌کنند. سریلانکا، پاکستان، نپال و مالدیو کشورهای دیگری هستند که دراویدی‌ها در آن‌جا اقلیت قابل ملاحظه‌ای را شکل می‌دهند. البته پس از مهاجرت آریائیان در حدود سه تا چهار هزار سال پیش به شبه قاره هند، رفته رفته در بخش‌های بزرگی از هندوستان آمیزش گسترده‌ای میان آریائیان روشن‌پوست و دراویدیان تیره‌پوست صورت گرفت و امروزه بیشتر هندیان از تبار آمیخته این دو نژاد هستند.

دراویدیان حدود شش هزار سال پیش از سوی شمال به شبه‌قاره هند وارد شده بودند. پیش از حرکت به سوی جنوب، یک شاخه از آنها به سوی غرب کوچیدند. تیرهٔ براهویی ساکن در بلوچستان پاکستان و ایران، از تبار همین شاخه از دراویدیان است.

زبان براهویی امروزه نیز در برخی مناطق بلوچستان ایران و پاکستان صحبت می‌شود. در ایران از مردم شهرستان خاش می‌توان نام‌برد که با تیرهٔ براهویی آمیختگی نژادی دارند. فرضیاتی هم در مورد ارتباط زبان‌های دراویدی با زبان عیلامی مطرح شده‌است. وجود یک زبان مشترک که زبان‌های دراویدی و ایلامی از آن منشعب شده‌اند، به معنای نیای مشترک ساکنان بومی ایران و هندوستان پیش از ورود آریائیان به این سرزمین است که البته هنوز در حد فرضیه بدون هیچ اثبات وجود یا عدم وجود باقی مانده است و به صورت قطع فقط به تک خانواده بودن زبان ایلامی و دراویدی نظر داده می شد.

دراویدیان مردمی بودند که فرهنگ های دره سند فرهنگ های موهنجودارو و هاراپا را پیش از اریایان در هند شکل دادند. خطی نیمه تصویری هم در موهنجودارو یافت شده که متاسفانه هنوز باستان شناسان و زبان شناسان موفق به رمزیابی ان نشده اند و ناخوانده باقی مانده.

برای بستیابی به فرهنگ واژگان دراویدی به لینک زیر مراجعه کنید:

http://dsal.uchicago...rrow/index.html

این هم نقشه پراکندگی زبان های خانواده دراویدی در اسیا:

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/3/36/Dravidische_Sprachen.png

برای اطلاعات بیشتر به این صفحه بروید البته به زبان انگلیسی است:

http://en.wikipedia....idian_languages

زبان های چینی تبتی

زبان‌های چینی-تبتی نام یکی از خانواده‌های زبانی جهان است. شاخه‌های خانواده زبان‌های چینی-تبتی:

  1. زبان‌های چینی‌
  2. زبان‌های تبتی-برمه‌ای

1- زبان‌های سینی یا چینی نام یکی از زیرشاخه‌های خانواده زبان‌های چینی-تبتی است. این زیرشاخه به دو گروه بخش می‌شود:

  • زبان چینی
  • زبان بایی

2- زبان‌های تبتی-برمه‌ای نام یکی از زیرشاخه‌های خانواده زبان‌های چینی-تبتی است. زبان‌های تبتی-برمه‌ای:

  • زبان تبتی
  • زبان برمه‌ای

و زبان‌های بسیار دیگری در آسیای جنوب‌شرقی.

برای اطلاعات بیشتر مختصر توضیحی در مورد یک یا دو گروه خانواده زبانی داده می شود:

گروه 1: زبان چینی یا دقیقتر: زبان‌های چینی بخشی از خانواده زبان‌های سینی-تبتی را تشکیل می‌دهند.زبان مادری حدود یک پنجم مردم جهان یکی از انواع زبان چینی است. این زبان در خود زبان چینی و سرزمین چین به نامهای جُونگ ون (中文، Zhōngwén)که برای نامیدن زبان نوشتاری بکار می‌رود، خن یو (汉语/漢語، Hànyǔ)و خوَیو (华语/華語، Huáyǔ) نامیده می‌شود. زبان اصلی و عمده و رسمی در سرزمین چین، چینی ماندارین یا پوتونگ خوا می‌باشد.

فرق عمده زبان چینی ماندارین با اکثر زبانهای دیگر جهان در آهنگین بودن آن می‌باشد.بدین صورت که هر هجا در این زبان (chang, chung, bei, ba, lai و...) در ۴ آهنگ و تعدادی ازهجاها نیز بصورت استثنائی در ۵ آهنگ تلفّظ می‌شوند.

  • در آهنگ اوّل هجا به صورت یکنواخت و کشیده تلفظ می‌شود.
  • در آهنگ دوّم، در هنگام تلفّظ هجا صدای فرد به صورت تدریجی به سمت بالا می‌رود.
  • در آهنگ سوّم صدای فرد ابتدا به سمت پایین سقوط می‌کند و سپس به سمت بالا اوج می‌گیرد.
  • در آهنگ چهارم هجا بصورت دفعی و ضربتی تلفّظ می‌شود.
  • تلفّظ پنجم هم که بصورت استثنائی در برخی هجاها وجود دارد فاقد آهنگ است و هجا بصورت معمولی بیان می‌شود.

به عنوان مثال هجای ma در آهنگ اوّل معنی مادر را می‌دهد و بدین شکل نوشته می‌شود (媽/妈). در اهنگ دوّم معنای کَنَف را می‌دهد و بدین شکل نوشته می‌شود (麻). در آهنگ سوّم معنی اسب را می‌دهد و بدین شکل نوشته می‌شود (馬/马). در آهنگ چهارم معنای توامان سرزنش کردن و توهین کردن را می‌دهد و بدین شکل نوشته می‌شود (罵/骂). در آهنگ پنجم به عنوان جزء پایانی جمله سؤالی بکار می‌رود و جمله را سؤالی می‌کند و بدین شکل نوشته می‌شود( 嗎/吗).

قابل ذکر است که این خانواده بزگ زبانی (چینی-تبتی) جزو زبان های پیوندی هستند که در قبل ذکر انها و تعریف انها رفته است.زبانهای عمده چینی بدین شرح هستند:

  • کانتونی
  • ماندارین
  • وو(شانگهائی)
  • که جیا(هکّا)
  • مین دونگ
  • جین یو
  • پوشیان
  • خویی جو
  • مین جونگ
  • گَن
  • شیانگ
  • مین بِی
  • مین نَن
  • پینگ خوا

نقشه چراکندگی زبان های چینی (نقشه مربوط به شرق چین است):

http://upload.wikime...anguages-en.svg

برای اموزش انلاین زبان چینی به سایت زیر مراجعه کنید:

http://www.learn-chi...cters/index.htm

گروه 2: زبان تبتی (به تبتی: བོད་སྐད་ bod skad) زبان مردم تبت و بوتان (در بوتان شاخه‌ای از آن به نام دزونگ خا) می‌باشد. لهجه‌های دیگری از آن در استان‌های سیچوان، چینگهای و یوننان کشور چین ( که بیشتر جمعیتشان تبتی هستند) و در قسمتهایی از نپال، هند و پاکستان (در ناحیه جامو و کشمیر و بلتستان) به کار می‌رود. این زبان از گروه زبانهای چینی-تبّتی (sino-tibetan) است و با الفبای منحصر به فردی که از الفبای دواناگاری مشتق شده است نوشته می‌شود. این زبان مانند زبان‌های چینی، تایلندی و تعداد دیگری از زبانهای آسیای شرقی وجنوب شرقی، زبانی آهنگین است. بدین معنی که هر هجا با تغییر طرز تلفظ (مثلاً اینکه زیر یا بم، کشیده یا ضربی تلفظ شود) معنایش فرق و در نتیجه معنای کلمات و جملات تغییر می‌کند. این زبان در میان بودایی‌ها رواج بسیار دارد تا جایی که تا مدتی قبل در کشور مغولستان که درصد زیادی از جمعیتش بودائی لامائی هستند به عنوان زبان مقدس و رسمی این مذهب برای دانش آموزان و راهبان جوان در حال تحصیل تدریس می‌شد.

زبان برمه‌ای زبان رسمی برمه است. همچنین این زبان از سوی حکومت این کشور رسما با نام میانمار شناخته می‌شود. اما اغلب همان نام برمه‌ای را به کار می‌برند. برمه‌ای زبان بومی نژاد بامار (برمه‌ای) و دیگر زیرشاخه‌های نژادی وابسته است. در برمه ۳۲ میلیون نفر به‌عنوان زبان نخست و اقلیت‌های نزادی به‌عنوان زبان دوم به این زبان سخن می‌گویند. این زبان در خارج از برمه کاربرد ندارد. برمه‌ای جزو دسته زبان‌های تبتی-برمه‌ای از زیرشاخه‌های خانواده زبان‌های چینی-تبتی است. برمه‌ای یک زبان نواخت‌بر و منفرد است. این زبان از خط برمه‌ای استفاده می‌کند که از خط زبان مون مشتق شده که از خط برهمایی ریشه گرفته است. بخش عمده‌ای از واژگان برمه‌ای به خانواده زبان‌های تبتی-برمه‌ای تعلق دارد. با این وجود زبان برمه‌ای از زبان‌های پالی، انگلیسی و مون و در اندازه‌ای کمتر از زبان‌های چینی، سانسکریت و هندی تاثیر پذیرفته است.

  • وام‌واژه‌های پالی بیشتر مربوط به مذهب، حکومت، هنر و دانش هستند.
  • وام‌واژه‌های انگلیسی بیشتر به فناوری، واحدهای سنجش و نهادهای نوین مربوط می‌شوند.
  • زبان مون تاثیر زیادی در برمه‌ای داشته است و بسیاری از وام‌واژه‌های این زبان از زبان برمه‌ای قابل جداسازی نیستند.
  • وام‌واژه‌های سانسکریت، چینی و هندی به تعداد کمتری در برمه‌ای دیده می‌شوند.
  • از قرن شانزدهم میلادی که زبان پارسی، زبان رایج اهالی غرب برمه (آراکان) بود، بر زبان برمه‌ای نیز تأثیر گذاشت. امروزه نیز واژه‌های پارسی زیادی به‌ویژه اصطلاحات دریانوردی مانند بندر، شاه‌بندر، ناخدا در این زبان یافت می‌شوند.

در شمال و جنوب اسیا و البته در افریقا و امریکا هم خانواده های زبانی بسیاری مربوط به بومیان وجود دارند که اطلاعات کم در این زمینه باعث می شه فقط از اونها نام برده شود که در پست اولی مربوط به شناخت زبان ها نام برده شدند.

از این به بعد از زبان نیاهندواروپایی اغاز می کنم به معرفی تا به زبان خودمون برسیم و البته سعی بر اینه تا به همه جنبه های زبان (البته کلمه همه شاید اغراق امیز باشد زبان های انسانی چنان گستردگی دارند که عمری هم صرف شناخت اونها بشه بازم کمه) امیدوارم دوستان استقبال کنند. :ymparty: 8-|

ویرایش شده در توسط CelebAlph

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
CelebAlph

درود و سلام به همه دوستان 8-|

در این متن از یافته های قطعی باستان شناسی استفاده شده و در مواردی که یافته ها ناقص اند و نمی توانند جوابگوی تمام سوالات باشند باستان شناسی سکوت کرده و ما نیز در این متن در مورد ان سکوت می کنیم.

خب طبق گفته خودم از این به بعد قراره که شاخه زبانی هندو اروپایی رو از ابتدا شروع به شناخت کنیم. پس من از ابتدایی ترین زبانی که به زبان نیاهندواروپایی شناخته می شه و اولین زبانی است که هندوراوپایی زبان ها در ابتدا به اون زبان صحبت می کردند، شروع می کنم. قبلا اشاره هایی بهش کرده بودم حالا بیشتر بهش می پردازیم. همین جا اشاره کنم که این هندو اروپایی صرفا یک نژاد نیست و بلکه این نژاد معروف به قفقازی یا همون سفید پوست قبل از تشکیل زبان از هم جدا شدند و گروهی که بعد از حرکت های بسیار می شه ردش رو در اسیای میانه پیدا کرد که به زبان واحدی صحبت می کردند و بعد ها از هم جدا شدند و به هندواروپایی زبانان معروف شدند.

اول در مورد نوع زبان باید بگم که زبان های هندواروپایی همه ترکیبی هستند که در روند تکامل زبانی زبان در ابتدا به صورت پیوندی بوده و کم کم بعد از تغییرهای بسیار به فرم هایی مثل ترکیبی و غالبی درمیاد که تغییرات و تکامل مدنی باعث بیشترین اثر بر زبان هستند و البته نه تنها متغییرهای تاثیر گذار. برای همین اولین و کهن ترین زبان های یافته شده در زمین همه به گونه پیوندی اند از امریکا گرفته تا چین.

رد هندواروپایی ها تا قبل از دوره نوسنگی گم است. این اقوام در ابتدا و قبل از نو سنگی در اسیای میانه دیده نشدند. در اروپا و اسیای غربی دوره های پیش از نوسنگی مربوط به انسان نئاندرتال است. البته اینجا جای بحث این موارد نیست اما به هم مربوط اند پس خواهشن تحمل کنید. بعد ها بر اثر عوامل نامعلوم (جدا از گمانه زنی ها و نظریه ها) نئاندرتال ها از غرب اسیا ناپدید می شوند و انسان هوشمند (نژاد انسان کنونی ساکن زمین) جای اون رو به طور کامل می گیره و نئاندرتال ها محدود به اروپا به خصوص در غرب و شمال می شوند. کم کم این نوع از انسان ها به طور کلی منقرض شده تا عرصه رو برای انسان کنونی باز کنند. در این دوران در اسیای میانه فرهنگ های تمدنی نو سنگی و دوران اولیه مفرغی دیده می شه که زندگی مدنی و فرهنگی متمایز از ساکنان پیشین این نواحی و اطراف دارند که به طور حتم اولین نشانه های حضور هندواروپایی زبانان در تایم لاین باستان شناسی اند. از این فرهنگ ها می شود به فرهنگ "آندرونووه" و "ینی سنی" و مینوزینسک" و "انافاسیوسکا" اشاره کرد که این فرهنگ ها با ستایش خوشید پیوند دیرینه دارند. در این میان فرهنگ آندرونوو رو نخستین فرهنگ هندوایرانی یا نخستین اریایی می نامند.

اینجا باز هم باید برای باز کردن بیشتر مطلب و جلوگیری از اشتباه توضیح اضافه دیگری اضافه کنم:

آریا (سانسکریت: آ-ریا āˊrya، ایرانی باستانی: اَریا arya، پارسی باستانی: اَرییا ariya، اوستایی: اَیرییا airiia)، نامی است که نیاکان مشترک اقوام ایرانی و هندی (مردمان شمال هند) (آنان که به زبان‌های هند و ایرانی سخن می‌گفتند) خود را بدان معرفی می‌کردند و آن را به معنی شریف، اصیل و آزاده و بسیار نجیب دانسته‌اند. کسی که وابسته و از تبار قوم آریا باشد آریایی، آرین یا آریان می‌نامند. تنها مورد کاربرد مجاز اصطلاح آریایی درباره اقوامی است که در ازمنه باستانی خود، خویشتن را آریا می‌نامیدند. هندیان و ایرانیان (پارس‌ها، مادها و آلان‌ها و سکاها و اقوام ایرانی زبان آسیای میانه) خود را آریا می‌خواندند. در این میان نازی ها در المان از این اصطلاح استفاده کرده و خود را اریایی نامیدند و اقوامی مانند کولی ها که اریایی بودند رو غیراریایی خونده و اسلاو ها رو هم غیر از اریایی به حساب اورده و بقیه شم که خودتون بهتر می دونین چه فاجعه ای برای زمین بوجود اوردند. معنای واقعی کلمه «آریایی» در فرهنگ نازی‌ها دگرگون شد. اما هم اکنون در محافل علمی استفاده از این کلمه تنها برای اقوامی مجاز است که در متون کهن خود را اریایی نامیدند یعنی هندی ها و ایرانی ها و در ابتدا هم اولین بار این کلمه از طریق ترجمه اوستا به اروپا و زبان های اروپایی راه پیدا کرد و قبل از اون هیچ اروپایی و اقوام ساکن اروپا به این نام اشاره ای نشده است بلکه این نام صرفا مربوط به هندوایرانیان است و بس. در دوره جنگ دوم جهانی این نام رو برای نژاد سفید پوست به کار می بردند اما امروزه برای این نژاد اصطلاح قفقازی جایگزین شده تا از سوئ استفاده دوباره از نام اریایی توسط افراد و گروه های کم اطلاع جلوگیری بشه.

هندواروپایی کیست؟

زبان‌های هندو-اروپایی گروهی از زبان‌های خویشاوند هستند، که از هند تا به اروپا گسترده شده‌اند. بهترین روش شناخت یک گروه انسانی بررسی زبان و اسطوره (که خود نشان دهنده زندگی مدنی و اجتماعی و روابط اقتصادی است) مهم ترین و حیاتی ترین قدم است و بعد از ان تنایج باستان شناختی و کاووش ها. بدون پرداخت به جزئیات به نتایج می پردازیم.

بنابراین دو رشته مدارک اتحاد قومی هندواروپایی نخستین به 4400 پیش از میلاد می رسد. بر این اساس محل زندگی ایشان در استپ های جنوب روسیه و نواحی شرقی و سفلای رود دنپر شمال قفقاز و غرب کوه های اورال بوده است. محل زندگی ایشان اب و هوایی سخت داشته با تابستان هایی داغ و بارانی و زمستان های سرد و برفی. ایشان تا قبل از جدا شدن با دریاها مرتبط نبودند در هیچ کدام از زبان های هندوراوپایی در خانواده های مختلف واژه واحد یا هم خانواده یا ریشه مشترکی برای کلمه دریا وجود ندارد. این اقوام که به هندواروپاییان نخستین می شناسیم از نظر اقتصادی در مرحله میان دوره نوسنگی و دوران مفرغ قرار داشتند. تنها فلز مس را می شناختند. کشاورزی و دام پروری داشتند. از ابزار شخم برخوردار بوده و اسب و گوسفند و خوک و بز و گاو را اهلی کرده بودند. گاوداری عمده ترین فعالیت هندواروپایینان نخستین بود و بیش از کشت اهمیت داشت. انان از نظر اجتماعی طبقات اجتماعی داشتند که بر سه قسمت بود و نوعی سلطنت داشتند که از نوع ان اطلاع دقیقی در دست نیست.

در 3500 تا 3000 پیش از زادروز مسیح، این فرهنگ به بخش های مختلف تقسیم شد و شروع به حرکت کرد و منطقه پهناوری را از اروپای مرکزی تا اسیای میانه و جنوب سیبری در برگرفت. از این دوره وحدت زبانی از بین رفت و خانواده های زبانی مختلف شکل گرفت و ظهور کرد.

در نیمه دوم هزاره 2 پیش از زادروز مسیح، جابجایی بزرگ دیگری در میان این اقوام رخ داد که انها را سرانجام در جنوب به افغانستان و ایران و هندوستان کشید و در قفقاز نیز این اقوام از کوه های قفقاز گذشته و وارد اسیای کوچک (ترکیه کنونی) و میان رودان می شوند و در این نواحی حکومت های میتانی و هیتی و هوری پا می گیرد. در شرق، اقوام اریایی (هندوایرانی) حرکت خود را تا مدت ها ادامه دادند به طوری که تمدن های هندواروپایی در شرق چین از بین رفت و به سوی غرب سرازیر شدند و سکا ها با وجود ایجاد حکومت های قوی در ایران چون هخامنشیان به بعد تا دوره ساسانی به ایران وارد شدند و این امر بیشتر مربوط به فشار جمعیتی از سوی نژاد زردپوست بود که بعد از این ها به مرزها فشار وارد می کردند. اقوامی که در فلات ایران وارد شدند خود را ایرانی خواندند و ایرانی زبانان دیگر یعنی سکاها که به دور از تمدن های پیشرفته یکجانشین داخل فلات نیز بودند با سده ها فشار بر برادران هم زبان خود در فلات ایران رد اخر به فلات وارد شدند و اثر این جنگ ها در داستان های شاهنامه کاملا قابل لمس است.

خب دیگه فکر کنم زیاده از حد اطلاعات دادم که البته به نظرم لازم بود تا کمتر برای دوستان سوال ایجاد بشه. بهتره حالا بعد از شناختی که با این اقوام پیدا کردیم به زبان نیاهندواروپایی بپردازیم. زبان نیا-هندواروپایی، نیای زبان‌های هندواروپائی است که، هندواروپائیان اولیه با آن صحبت می‌کردند. هر چند از پذیرش وجود این زبان در میان زبان‌شناسان یک سده می‌گذرد، اما در جزئیات آن اختلاف است. نزدیک به ۱۳۰ زبان از این خانوادهٔ زبانی سخن می‌گویند، که گسترهٔ آن از هیتی گرفته تا انگلیسی، از زبان‌های لاتین و رومی گرفته تا پارسی و هندی می‌رسد. گمان می‌رود نیای مشترک تمام این زبان‌ها، که هندواروپایی نامیده شده‌اند، در دورهٔ نوسنگی و اوائل عصر برنز در هزارهٔ سوم پیش از میلاد، توسط گروهی از مردم ظهور کرده باشد.

این زبان در دست بازسازی است تا زبان اولیه بدست اید البته با تلاش های بسیار واژگان بسیاری بازسازی شده اند که هنوز برای این که این زبان را کامل بازسازی کنیم ناکافی است. در این صفحه می تونین کلمات بازسازی شده رو ببینید:

http://en.wikipedia....pean_vocabulary

این زبان مادر تمام زبان های هندواروپایی است و دیگر خانواده های زبانی هندواروپایی همه دختر این زبان شناخته می شوند که هر کدام هم در خانواده خود زبانی منفرد بودند که بعد ها به شاخه های مختلف تقسیم شده اند.

Hendo_orupai.png

این نقشه نشان دهنده میهن خانواده های زبانی هندواروپایی است.

در نقشه زیر کشورهایی که زبان هندواروپایی زبان رسمی است نمایش داده شده اند. کشورهایی که به رنگ سبز تیره اند گویشوران هندواروپایی در اکثریت اند و سبز کمرنگ نشان دهنده اقلیت بودن هندواروپاییان است اما باز هم یکی از زبان های رسمی این کشورهاست. کشور هایی که به رنگ سبز روشن ترند (مانند ترکیه و سوریه) کشورهایی اند که هندواروپایی زبانان در انان جمعیت قابل توجه و گاهی نزدیک به نیمه دارند اما زبان انها زبان رسمی محسوب نمی شود.

http://upload.wikime...E_countries.svg

پراکندگی و پیشروی زبان های هندواروپایی در دوره های مختلف زمانی و حرکت این اقوام در زیر نشان داده شده است:

در 1500 پیش از زادروز مسیح

IE3500BP.png

در 500 پیش از زادروز مسیح

IE2500BP.png

در 500 پس از زادروز مسیح

IE1500BP.png

متاسفانه اینجا جاش نیست که خیلی وارد جزئیات بشیم و واقعا یک ذره هم وارد جزئیات نشدیم :ymapplause: اما امیدوارم تونسته باشم مفید عمل کرده باشم.

در اینجا هم به نقسیمات کلی اواشناسی می پردازیم تا برای بعد وارد خانواده های زبانی هندواروپایی بشیم.

بخش بندی ستوم-کنتوم:

بخش‌بندی زبانی سَتِم-کنتوم (اوستایی: satə8-|سَتِم؛ لاتین: Centum/کنتوم تلفط این واژۀ لاتینی در خانوادهٔ زبان‌های هندواروپایی مربوط به سیر تکاملی سه همخوان پشتی بازسازی‌شدهٔ زبان نیاهندواروپایی kʷ (لبی و ملازی)، k (ملازی) وḱ; (کامی) می‌باشد. نام ستم-کنتوم نمایندهٔ واژهٔ صد در هر یک از این دو خانواده می‌باشد؛ کنتوم (لاتین:centum) و سَتم(اوستایی:satəm). زبان‌های دستهٔ ستم اینهایند: زبان‌های هندوایرانی، ارمنی، بالتیک، اسلاوی و آلبانیایی. همچنین گمان می‌رود که زبان‌های نابودشده‌ای که سندی دربارهٔ وابستگی آنها به این دو دسته ندارند مانند داسی و تراسی نیز از دستهٔ ستم بوده‌باشند. در این گروه همخوان‌های ملازی و لبی و ملازی در زبان نیاهندواروپایی آمیخته و به همخوان‌های ملازی توسعه داده‌است و همچنین همخوان‌های کامی به صفیری دگرش یافته‌اند.

زبان‌های دستهٔ کنتوم یا ناستم دیگر گویش‌های زبان‌های هندواروپایی را دربرمی‌گیرد. در این گروه ما شاهد آمیزش در همخوان‌های ملازی و کامی نیاهندواروپایی به ملازی با تغییر آواهای جداگانه‌ایم. این تغییر آوایی پیش از تغییر آوا در زبان‌های ستم رخ‌داده‌است. این گروه دربرگیرندهٔ زبان‌های ایتالیک، سلتیک، ژرمنی و یونانی می‌شود. شاید گروه کوچکی از زبان‌های نابودشده چون زبان مقدونی باستان، ونتیک و به احتمال ایلیریایی هم به این خانواده تعلق داشته‌اند.

در نقشه زیر رنگ قرمز خانواده زبان های هندواروپایی است که به اوای ستوم تلفظ می کنند و ابی نمایان گر خانواده های کنتوم یا ناستوم است.

Centum_Satem_map.png?uselang=es

منتظر نظرات دوستان هستم. تا بعد بای :ymparty: :D :D

ویرایش شده در توسط CelebAlph

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
CelebAlph

درود به دوستان روزی دیگر و پستی دیگر. امروز به ادامه بحث زبان های هندواروپایی می پردازیم. در پست پیشین به زبان مادر پرداختیم هم اکنون به خانواده های زبانی جدا شده از این زبان مادر می پردازیم: در پست پیشین به حرکت های این قوم پرداختیم و به زمان تقریبی جدا شدن این زبان ها از هم اشاره ای کردیم حال به انواع خانواده های زبانی مرده و متروک و زنده هندو اروپایی می پردازیم که بیشتر صورت لیست وار خواهد داشت.

شاخه های هندواروپایی:

  1. زبان های آناتولی
  2. زبان های تخاری
  3. زبان های هندوایرانی (آریایی)
  4. زبان‌های هِلِنی
  5. زبان‌های ایتالی
  6. زبان اَرمَنی
  7. زبان‌های بالت‌ و اسلاوی
  8. زبان‌های ژِرمَنی
  9. زبان آلبانیایی
  10. زبان‌های سِلتی

در این صفحه می توانید شاخه های زبان هندواروپایی را مشاهده کنید. این نمودار یکی از بهترین و کامل ترین نمودارهاست که مهم ترین زبان ها در هر گروه خانواده را نام برده است:

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/4/4f/IndoEuropeanTree.svg

برای جلوگیری از طولانی شدن متن و همچنین حوصله دوستان 8-| در هر پست یکی از این خانواده های زبانی مفصل شرح داده خواهد شد.

1- زبان های آناتولی: زبان‌های آناتولی گروهی از زبان‌های هندواروپائی منقرض شده می‌باشند، که در آسیای کوچک گویشورانی داشتند. بهترین نمونهٔ آن‌ها زبان هیتی است.

  • زبان هیتی یا هیتّی (انگلیسی: Hittite) :این زبان از مهم‌ترین زبان‌ها در مطالعه‌هایِ هندواروپایی است. سندهای بسیاری از آن به جا مانده که پیشینه‌یِ برخی به ۱۳۰۰ سال پیش از میلاد می‌رسد؛ یعنی از وداها نیز کهن‌ترند و به این ترتیب، کهن ترین سندهایِ خوانده‌شده‌یِ هندواروپایی هستند. به دلیل‌هایِ برشمرده، هیتی در بازسازی زبانِ هندواروپاییِ مادر بسیار پراهمّیت بوده‌است. زبان هیتی یا هِتیتی از زبان‌های مرده ای است که زمانی هیتی ها به آن سخن می‌گفتند، مردمانی که زمانی امپراتوری خود را در خاتوشا (امروزه: بُغازقلعه) در مرکز شمال آناتولی بنیان نهادند. گواهی‌های زیادی از زنده بودن این زبان و زبان‌های خویشاوند آن در آناتولی برای چند صد سال پس از فروپاشی امپراتوری هیتی بر جا است.
  • زبان لوویایی (انگلیسی: Luwian): زبان لووی از خویشاوندان نزدیک زبان هیتی است، و در میان زبان‌هایی جای می‌گیرد که مردمان ارزاوا، تا باختر و جنوب غربی ناحیه کانون هیتی‌نشینی، با آن گپ می‌زده‌اند. در کُهَن‌ترین نوشتارها، این ناحیه را لوویا خوانده اند؛ چندی پس، همین ناحیه با نام لیدیا یا لودیا خوانده شده‌است. نیز نیای بی‌واسطه زبان لیکیه‌ای یا از خویشاوندان نزدیک نیای زبان لیکیه‌ای است. زبان لوویان بهترین زبانی است که می‌توان گمان برد مردم تروا با آن گپ می‌زده‌اند.از همین سرزمین، گویشوَران زبان لووی، کم کم به سوی خاوران پراکندند و از دست اَندَرکاران سرنگونی امپراتوری هیتی شدند. زبان لووی همچنین، زبان استان‌های پشت-هیتیایی از سوریه مانند میلید و کارکمیش، و نیز پادشاهی تابال که حدود ۹۰۰ پیش از میلاد مسیح سر بر آورد، بوده‌است. زبان لیکیایی در عهد آهن در منطقه لیکیه در آسیای کوچک گپ زده می‌شد. شماری از کارشناسان بر این باورند که از تبار زبان هیتی و یا زبان لوویایی است. در حدود نخستین سده پیش از میلاد مسیح از میان رفت و با زبان یونانی جایگزین شد.
  • زبان کاریایی: کاریان به این زبان سخن می‌گفتند. نزدیکی این زبان به زبان لیدیایی از زبان لیکیه‌ای بیشتر بوده است. نام‌های دیگر این زبان که تاکنون به ثبت رسیده اَند ( سآنگُدُس، کآفِنُس، ترواُلِس، نآستِس، نُمییُن، مائوسلوس و...) است. از شمار اندکی سنگ‌نوشته، واژه هاای از زبان کاریایی شناسایی شده اند. زبان پالائی(به انگلیسی Palaic): نگارش‌هایی از این زبان در لوح‌های میخی عهد برنز خاتوشا پیدا شده است. نام آن در زبان هیتی پالائومنیلی به معنی "از مردم پالا" می‌باشد؛ پالا، احتمالاً در شمال غربی ناحیه کانونی هیتی‌ها که شمال غربی ترکیه کنونی است، بوده است. کاشکاها در سده پانزدهم پیش از میلاد مسیح به این منطقه تاختند و از آن پس این زبان رو به فراموشی نهاد. زبان پسیدیایی: این زبان که در پیسیدیا بکار می‌رفته از میان ده‌ها سنگ‌نگاره‌های کوتاه شناسایی شد. احتمالاً از خویشاوندان بسیار نزدیک زبان لیکیه‌ای و زبان سیدتی باشد. زبان لیدیایی (انگلیسی: Lydian): گویشوران این زبان در لیدیا در آناتولی غربی که امروزه در خاک ترکیه جای گرفته است، بوده اَند.

گستره امپراتوری هیتی در اوج خود:

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/2/2f/Hittite_Kingdom.png

نقشه پراکندگی زبان های این دسته بر اساس یافته های کاووش شده در خاک و کتیبه های یافته شده:

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/b/b2/Anatolian_03.png

زبان مادر در این رسته پیش آناتولی است که زبان های دیگر از ان مشتق شده اند و البته این زبان پیش از جدا شدن هندیان و ایرانیان از انها جدا شده و رنگ هندی و ایرانی توامان شدیدا در زبان و استوره های انها دیده می شود.

برای پرهیز از اشتباهاتی به معرفی بزرگترین تمدن های این اقوام نیز می پردازیم:

قبل از هندواروپاییان نخستین در این منطقه از دنیا مردمانی که به حیتی و اورارتو خوانده می شدند حکومت می کردند که زبان هایشان دسته هایی منقرض شده از دسته زبان های قفقازی است که در قبل انرا معرفی کردم. بعد ها با ورود این اقوام اقوام قبلی این ها را پذیرفتند و با هم به پیشروی در میانرودان ادامه دادند و امپراتوری هیتی به یکی از پر قدرت ترین رقیبان آشور تبدیل شد.

هیتی ها کشوری پادشاهی در آناتولی و میان‌رودان شمالی و سوریه در سدهٔ ۱۸ پ.م. تا ۱۲ پ.م. تأسیس کردند. هیتی‌ها معروف به مهارتشان در ساختمان و استفاده کردن از ارابه و از پیشروان عصر آهن و ساخت مصنوعات از آهن بودند. پادشاهی هیتیایی به سه دوره قراردادی تقسیم شده‌است:

  1. پادشاهی قدیمی هیتیایی. ۱۷۵۰ ق. م. - ۱۵۰۰ ق. م.
  2. پادشاهی میانی هیتیایی. ۱۵۰۰ ق. م. - ۱۴۳۰ ق. م.
  3. پادشاهی جدید هیتیایی ۱۴۳۰ ق. م. - ۱۱۸۰ ق. م.

پس از ۱۱۸۰ ق. م. امپراتوری هیتی در چندین دولت-شهر (نوهیتیایی)، مستقل خرد شد. نوهیتیایی، کشورهایی بودند که با زبان لوویان حرف می‌زدند و در سوریه عصر آهن، پس از سرنگونی امپراتوری هیتی سر بر آوردند و تا اشغال شدن به دست کیمری‌ها یا سیمری ها (تغییر س به ک مربوط به اختلاف اواهای ستوم-کنتوم) بر پا بودند (۱۱۸۰ تا ۷۰۰ پیش از میلاد).

در پست بعدی به سراغ شماره 2 یعنی زبان های تخاری می رویم. سربلند و پیروز باشید :ymapplause: :ymparty: :D :D 8-|

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
CelebAlph

بچه ها این وسط یه هو پیدام شد دلیل داره.

یه نمودار جالب و جدید پیدا کردم خیلی خوبه.

تمام گروه زبان های هندواروپایی رو نشون می ده. طبق راهنمای سمت راست-بالا: گروه آوایی ستوم و کنتوم به رنگ های متفاوت اند و گروه دایره بنفش با حاشیه سفید مربوط به قبل از جدایی این دو گروه اوایی مربوط می شه که فقط گروه خانواده اناتولی که در شماره یک توضیح دادم رو شامل می شه.

نقطه چین کم رنگ خاکستری این زبان ها رو با توجه به اروپایی یا آسیایی بودن جدا کرده. رنگ سبزی که داخل دایره با اونها پر شده نشان دهنده دستگاه آوایی ستوم و دایره هایی که با رنگ ابی پر شدند نشان دهنده دستگاه آوایی کنتوم اند. که در مورد زبان های منقرض شده فریجی این احتمال کنتوم بودن 100 درصد نیست.

دو نوع از رنگ سبز مربوط به زبان های خانواده ستوم برای حاشیه دایره ها به کار رفته اند که هم رنگی نشان دهنده یکسانی ساختار گرامر (دستور زبان) اون خانواده زبانی با خانواده زبانی دیگر است. همچنین 4 رنگ (دو رنگ سبز و یک ابی و یک سیاه) برای نوع دستور زبان زبان های دسته کنتوم استفاده شده. به طور مثال خانواده زبانی ایتالی از دسته کنتوم با خانواده سلتی هم دسته بوده و از لحاظ دستوری از یه ساختار استفاده می کنند. در حالی که خانواده زبان هلنی در دسته کنتوم از نظر گرامری با خانواده زبانی فریجی مطابقت دارد. در حالی که خانواده ژرمنی از دسته کنتوم بوده اما از نظر گرامر با خانواده بالتو-اسلاو هم خوانی دارد که به دسته ستوم تعلق دارند.

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/6/67/Lexical_relationships_indo-european.png

امیدوارم استفاده ببرید تا پست بعدی که به زبان های هلنی خواهیم پرداخت بای :ymapplause: :ymparty:

ویرایش شده در توسط CelebAlph

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
وابلامور

بابا دمت گرم سرگیجه گرفتم از این همه زبان نچ نچ نچ نچ نچ :ymapplause:

واقعا عظمت جهان رو ببین ااااااااااااااااااااااااه

اگه دست من بود به شما دوست گرامی هزاران نمره میدادم

چجوری اینا رو در آوردی با مرام؟

آقا راستی من یادم رفت بگم الفبای زبانم رو تونستم با هزار مکافات و مطالعه در زبان های مبنام بسازم دفعه بعد براتون میکشم میذارم

ویرایش شده در توسط وابلامور

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
CelebAlph

درود دوستان اردایی امروز به معرفی زبان های ایتالی می پردازیم و به خاطر غیبت کبری هم خیلی پوزش می طلبم 8-| :

زبان‌های ایتالی زیرشاخه‌ای از زبان‌های کنتوم از خانوادهٔ زبان‌های هندواروپایی می‌باشند. زبان‌های ایتالی دربرگیرندهٔ زبان‌های رومی‌تبار مانند ایتالیایی، اسپانیایی، پرتغالی و فرانسوی و همچنین زبان‌های مردهٔ شبه‌جزیره ایتالیا مانند لاتین، اومبری و اوسکی می‌باشند. یکی از بزرگترین و گسترده ترین و مهم ترین خانواده های زبانی هندواروپایی همین خانواده زبانی ایتالی است که بر دیگر خانواده های زبانی هندواروپایی مانند خانواده ژرمنی و سلتی اثر شگرفی داشته و الفبای ایتالی در بیشتر نقاط دنیا استفاده می شود و کلمات ان در هر نقطه ای از دنیا نفوذ کرده است. مانند هر خانواده زبانی دیگر زبانی ابتدایی وجود داشته که به نیاایتالی معروف است و این زبان مادر زبان های خانواده ایتالی است.

دگرگونی‌های آوایی از زبان نیاهندواروپایی به زبان نیاایتالی چنین است:

  • آمیزش آوای کامی با ملازی:
    • ḱ > k
    • ǵʱ > ɡʱ
    • ǵ > ɡ

    [*]لبی و ملازی صدادار ناکامل تلفظ می‌شود:

    • ɡʱʷ > ɡʱ
    • ɡʷ > ɡ / w

    [*]حلقی صدادار در آغاز بی‌صدا و سپس سایشی می‌شود:

    • bʱ > pʰ > ɸ > f
    • dʱ > tʰ > θ
    • ɡʱ > kʰ > x

    [*]s > θ (تنها پیش از r، در جای دیگر رخ نمی‌دهد)

    [*]m n l r w b d ɡ p t k kʷ تغییر نمی‌کنند.

این فرگشت‌های آوایی در هر زبان ایتالی به گونهٔ مستقل و جداگانه رخ داده برای نمونه در لاتین در میان واکه‌ها داریم: f > b و θ > f.

از دگرگونی‌های بی‌قاعده می‌توان از تبدیل p به kʷ نام‌برد. برای نمونه در زبان نیاهندواروپایی عدد پنج را *penkʷe بوده که در لاتین شده‌است quinque، یا پُختن در نیاهندواروپایی *-pekʷ بوده که در لاتین coquere شده‌است. (به شباهت همین مثال ها با زبان کنونی پارسی توجه کنید).

شاخه ایتالی خود به دو زیرشاخه بخش می‌شوند و این زیرشاخه‌ها نیز به زیرشاخه‌هایی که در پی می‌آید:

  • زبان‌های اوسکواومبری:
    • زبان اوسکی که در جنوب مرکزی شبه‌جزیرهٔ ایتالیا گویشور داشته‌است.
    • گروه اومبری:
      • زبان اومبری
      • زبان ولسکی
      • زبان ایکویی
      • زبان مارسیایی

      [*]زبان پیسن جنوبی در خاوری مرکزی ایتالیا گویشور داشته‌است.

    [*]زبان‌های لاتین‌وفالیسکی:

    • زبان فالیسکی
    • زبان لاتین
      • زبان‌های رومی (از تبار زبان لاتین هستند.)

از تمامی زبان های ذکر شده در بالا کتیبه و نوشته در دست است. نقشه پراکندگی زبان های ایتالی در نقشه زیر امده است:

http://upload.wikime...n_Age_Italy.svg

ایتالی‌زبان‌ها در هزارهٔ دوم پیش از میلاد به شبه‌جزیرهٔ ایتالیا درآمدند و می‌نماید که با قبیله‌های سلتی در اروپای باختری دارای رابطه بودند. پیش از درآمدن هندواروپاییان ایتالیا ساکنان دیگری داشته که به احتمال ناهندواروپایی بودند و شاید اتروسکی‌ها از تبار ایشان بوده‌اند.

از سده ۷ (پیش از میلاد) زبان‌های اومبری و فالیسکی دارای سامانهٔ نوشتاری بوده‌اند که از الفبای ایتالیک باستانی گرفته شده‌بود. زبان‌های ایتالیک تاثیر اندکی از زبان اتروسکی و زبان‌های یونان باستان گرفته‌اند. مهم ترین این زبان ها لاتین است که زبان های رومی تبار از ان مشتق شده اند. مهم ترین زبان های رومی تبار ایتالیایی و اسپانیایی و فرانسوی و پرتقالی و رومانیایی هستند. گسترش این خانواده زبانی مدیون تمدن و فرهنگ روم باستان و امپراتوری روم و گسترش مسیحیت است.در نقشه زیر پراکندگی زبان های رومی تبار در دنیا امده است:

Map-Romance_Language_World.png

این زبان ها اثرات بسیار مهمی در زبان های دنیا و زبان های دیگر هندواروپایی و همچنین زبان های ناهندواروپایی گذاشته است.

زبان های رومی تبار به دو گروه بزرگ خاوری و باختری تقسیم می شوند:

زبان های این گروه بزرگ زبانی را می توانید در نقشه زیر مشاهده کنید:

http://upload.wikime...ance_20c_en.png

حال مختصری به تاریخ سرزمین مادر این زبان یعنی ایتالیا می پردازیم:

اتروسک ها:

تمدن اولیه شهری در ایتالیا به مردمانی با زبان و نژاد ناهندواروپایی اتروسک تعلق دارد. این قوم باستانی بومی ایتالیا بوده و نظریه های مبنی بر خاورنزدیکی بودن این قوم رد شده است. ساکنان اولیه اتروریا در شمال ایتالیا که اکنون توسکانی نام دارد در دوره سنگ و مفرغ به قوم اتروسک معروف شدند که خود را راسنا می خواندند. شهر رم که به دست لاتین های هندوراوپایی تبار در ابتدا شاهان اتروسکی داشته. این امر که این تسلط به زور نظامی بوده یا رمی ها خود داوطلبانه ان را پذیرفته بودند کاملا مشخص نیست گویا هر دو تا حدودی درست است. این قوم تاثیرات شگرفی بر تمدن و فرهنگ رومی گذاشتند چنانکه تمدن یونانی نگذاشت. بازی های گلادیاتورها و روش دفن مردگان در رم ریشه ی مستقیم اتروسکی داشته. یونانی ها مردگان خود را می سوزاندند. خدایان اتروسکی اما با خدایان یونانی مخلوط شده و خدایان یونانی با اسامی رومی و گاها اتروسکی و با رنگ مشخصا اتروسکی در رم پذیرفته شدند. هر چند بعدها تاریخ نگاران رومی از این قوم به خوبی یاد نکردند اما تمام نوشته های انها مستند نبوده و جنبه دشمنی داشته. اتروسک ها تا مدت های بسیار زیادی ایتالیا را در دست داشتند. تا در سده اول پیش از زادروز مسیح ظهور جمهوری رم اتروسک ها را بیرون راند.

در جنوب ایتالیا اما کلونی ها یونانی نشین توسط یونانی ها بوجود امده بود. در قسمت زبان های هلنی به وجود این زبان ها در جنوب ایتالیا اشاره شد. این قسمت ایتالیا به یونان بزرگ معروف شده بود. اختلاط فرهنگی یونانی-اتروسکی رومی ها به دلیل همین همجواری است. اما تروسک ها و یونانی ها با هم در جنگ بودند. این جنگ های طولانی بوده و زمانی اتروسک ها با کارتاژي ها که از مهاجران فنیقی در شمال افریقا بودند هم پیمان شده و یونانی ها را شکست دادند. بعد ها در نیمه اول سده ۵ پیش از زادروز مسیح اتروسک ها ضعیف شده و ابتدا کارتاژ از یونان بزرگ شکست خورد و سپس شاه سیراکوس اتروسک ها را شکست داد. این جنگ قدرت باعث شد تا لاتین ها شهرهای لاتیوم و کامپانیا را از دستان انها بیرون بکشند. گل ها (در قسمت زبان های سلتی به معرفی گل ها خواهیم پرداخت) از شمال دریای ادریاتیک را تصرف کردند و رومی ها یکی یکی شهر های اتروسکی را از دستان اتروسک ها خارج کردند تا سرانجام در سده ۳ پیش از زادروز اتروریا به تصرف رومیان درامد.

جمهوری رم:

نشان جمهوری رم: http://upload.wikime...3/Spqrstone.jpg

تغییرات مرزهای جمهوری و امپراتوری رم از اغاز تا فروپاشی روم غربی. عدد نشان دهده شده مربوط به سال است. نشان منفی برای پیش از زادروز و نبود ان پس از زادروز را نشان می دهد:

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/e/ea/Roman_Republic_Empire_map.gif

جمهوری رم حکومتی دمکراتیک بود که در سده ششم پیش از میلاد در شهر رم بنیان نهاده شد و حدود ۵۰۰ سال به حکومت خود ادامه داد. این حکومت در اوج قدرت خود بر جنوب و غرب اروپا، شبه‌جزیره بالکان، شمال آفریقا، آسیای صغیر و آسیای غربی حکومت می‌کرد، جمهوری روم در دوران کنسولی ژولیوس سزار و پمپیوس و کراسوس به اوج قدرت و گستردگی خود رسید (همزمان با شاهان پارتی -ارد دوم- در ایران که با شکست مفتضحانه بزرگترین و قدرتمندترین سردار و مرد تمام دوره جمهوری رم کنسول مارکوس کراسوس بدست سورنا سردار ایرانی -در این جنگ رومیان ۴۰ هزار نفر به ایرانیان ۱۰ هزار نفری شکست خوردند :ymapplause: - سزار موفق شد تا قدرتمندترین رقیب خود را کنار زده و قدرت را به چنگ اورد)، در این دوره جمهوری رم به قدرتمندترین دوره خود رسید که سزار ان را از بین برد و بسیاری از مورخان فروپاشی این نظام را به خودکامگی سزار نسبت داده و او را قاتل این جمهوری می‌دانند.

امپراتوری روم:

در مدت دومین دوره پنج ساله اقامت سزار در گل، فساد مالی و خونریزی محیط سیاسی رم را چنان آشوبناک کرده بود که تا آن هنگام سابقه نداشت. پومپیوس و کراسوس، در مقام کنسولی، هدف‌های سیاسی خود را با رشوه دادن در انتخابات، ارعاب قضات و گاه آدمکشی تعقیب می‌کردند. چون دوره کنسولی این دو پایان یافت؛ کراسوس سپاه بزرگی بسیج کرد و برای جنگ با ایران رهسپار سوریه شد. سپاه او از فرات گذشت و در حران توسط سواره نظام پارتی غافلگیر و متلاشی شد. خود کراسوس از کشته‌های این جنگ بود. مرگ کراسوس شورای سه نفره را از میان برد. اگر کراسوس زنده می‌ماند دیکتاتوری سزار یا پومپیوس امکان بروز نمی‌یافت. از آن پس پومپیوس آشکارا به دشمنی با سزار پرداخت. با مرگ پمپیوس سزار تنها دیکتاتور مادام العمر رم شد و مصر را با ازدواج با کلئوپاترا به رم افزود. با قتل سزار در سنا که عملا امپراتور و دیکتاتور روم بود اما نام امپراتور را بر خود نداشت سرداران مطرح و بازماندگان به جان هم افتادند که بدلیل اینکه سزار وارثی نداشت برادرزاده او اکتاوین مدعی اصلی جایگاه او بود. در اخر بین اکتاوین و مارک انتونی و کلئوپاترای هفتم جنگی درگرفت که به شکست مارکوس انتونیوس و کلئوپاترا و خودکشی ان دو انجامید و اکتاوین به عنوان نخستین امپراتور روم تاج گذاری کرد و به نام اگوستوس اکتاویوس ژولیوس سزار نخستین امپراتور روم شناخته شد.

در سالِ ۳۹۵ پس از میلاد امپراتوری روم دو پاره شد. دو پاره شدن امپراتوری روم موجب دو پاره شدن فرهنگ اروپایی و مسیحیتِ اروپایی شد. چنان که دولت روم شرقی نماینده فرهگ یونانی و کلیسای اورتودوکس بود و خط رسمی در این دولت خط یونانی و سیرلیک بود و روم غربی دارای خط و زبان لاتین و کلیسای کاتولیک در شهر رم.

در سال ۴۷۶ میلادی، آخرین امپراتور روم غربی توسط فرمانده سپاهان، ادواسر که یک بربر بود، از قدرت کنار زده شد. بدینسان، امپراتوری روم غربی، تحت سلطه بربرها قرار گرفت.اما اندیشه ایجاد مجدد امپراتوری در غرب هیچگاه فراموش نشد و این امر را می‌توان در امثال شارلمانی و ناپلئون مشاهده کرد. امپراتوری روم شرقی سال ۱۴۵۳ به‌دست ترکان عثمانی برافتاد.

در اساطیر رومی ها رم توسط نوادگان انئوس بنا شد و رمی ها از نوادگان انئوس هستند. (انئوس یا همان انه پسر افرودیت و یک مرد انسان از تروی و بازماندگان شهر تروی بوده پس رومی ها خود را از تبار این شهر باستانی دانسته و قدیمی ترین دشمن یونان بودند که در اخر با فتح تمام شهرهای یونانی توانستند انتقام تروی را از یونانیان حسود بازپس گیرند.)

در اخر باید بگم این سرزمین چنان تاریخ زیبا و پرفراز و نشیبی داره که من مردم تا همه شو ننویسم برای دوستان خلاصه نویسی برخی اوقات خیلی سخته :D امیدوارم استفاده برده باشید تا پست بعدی بای :ymparty: 8-|

ویرایش شده در توسط CelebAlph

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
CelebAlph

خب گویا صدای بچه ها دراومده از دیرکرد من. من در همین تیریبون رسما پوزش می طلبم. :D :D

امروز به بررسی و معرفی شاخه خانواده زبانی بالت و اسلاو می پردازیم:

زبان های بالتواسلاو

این گروه زبانی خود به دو دسته بالتی و اسلاوی تقسیم می شود. بدین دلیل این دو گروه زبانی خود به یک دسته مستقل در خانواده هندواروپایی تقسیم شدند چون پیوندهای زبان شناختی موجود در این دو خانواده طوری انها را پیوند داده که نمی توان به صورت دو گروه مجزا در دسته هندواروپایی قرار داد. این زبان ها هر دو از یک ریشه مشترک که از دیگر خانواده ها جدا بوده مشتق شده اند. اما در سال های اخیر زبان شناسانی بودند که اعتقاد داشتند این دو را باید جدا کرد و به دو دسته مجزا در خانواده هندو اروپایی قرار داد. همان طور که در قبل ذکر شد هر کدام از این دسته های زبانی خود در ابتدا یک زبان بودند. بر اساس تقسیمات زبان های هندو اروپایی زبان نیا هندواروپایی خود به این چند زبان تقسیم شده و بعدها هر کدام از این زبان ها خود به زبان های دیگر تقسیم شده اند. از این رو در مسیر بازیابی زبان نیا بالتواسلاویک به نیا اسلاویک رسیده اند که یکی از دلایل جدا سازی این دو خانواده زبانی از همدیگر معرفی می شود. این ارتباط بین این دو خانواده زبانی بیشتر به خاطر یکسانی ژنتیکی بین گویشوران ان است که برخی را از جدا سازی این زبان ها برحذر می دارد. این دو گروه زبانی در زمینه های اواشناختی و واژه شناسی و ساخت زبانی مشترک اند. در این زمینه ها چنان پیوندهایی دارند که انها را از دیگر خانواده های هندواروپایی جدا کرده و هر دو را در یک گروه قرار می دهد. اما در عین حال زبان های نیابالتیک و نیااسلاویک بازسازی شدند و این دو را دو زبان جدا اما مرتبط با هم نشان می دهد. که این پیوند بیشتر به خاطر ارتباطی است که مردم این دو گروه در کنار هم در طول تاریخ داشته اند و همسایگی باعث شده است. برخی حتی بر این وار اند که زبان نیا بالتو اسلاوی وجود نداشته و ندارد بلکه زبان نیا اسلاو و نیابالتیک به تنهایی وجود داشتند. نظریه های مختلف در مورد پیوند این دو خانواده زبانی در عکس زیر امده است:

Balto-Slavic_theories.jpg

گستردگی و موقعیت زبان های بالتواسلاو در دوره مفرغ در کنار دیگر زبان های ان دوره:

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/a/a1/Balto-Slavic_lng.png

گستردگی این خانواده زبانی در دوره های ۶۰۰ بعد از مسیح از یونان تا دل روسیه بوده است. در همین دوره اسلاو ها در دانوب از ساکنان بالکان جدا شدند.

زبان های بالتواسلاو چه جدا از هم و چه با هم از نظر دستورزبانی و اواشناسی به دسته ستوم تعلق کامل دارند.

۱- زبان های اسلاوی

زبان‌های اسلاوی یا زبان‌های اسلاونیک یکی از شاخه‌های خانواده بزرگ زبان‌های هندواروپایی هستند. هم‌اینک بیش از ۲۵۰ میلیون نفر در اروپای مرکزی، شمال آسیا، و بیشتر بخش‌های شبه جزیره بالکان، به یکی از زبان‌های اسلاوی سخن می‌گویند. این گروه به زیرگروه‌های اسلاوی شرقی، اسلاوی جنوبی و اسلاوی غربی تقسیم می‌شود:

  • اسلاوی شرقی: شامل زبان‌های روسی، اوکراینی، بلاروسی.
  • اسلاوی جنوبی: شامل زبان‌های بلغاری و مقدونی در شرق و صربی، بوسنیایی، کرواتی و اسلوونیایی در غرب.
  • اسلاوی غربی: شامل زبان‌های چک، اسلوواکی، لهستانی و...

گستردگی زبان های اسلاوی:

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/1/1a/Slavic_languages.png

۲-زبان های بالتی

زبان‌های بالتی نام گروه زبانی زیرشاخه از زبان‌های هند و اروپایی می‌باشد. گویشوران این خانواده زبانی در اصل در خاور و جنوب شرقی دریای بالتیک و شمال اروپا می‌زیند. بیشتر این خانواده را به دو شاخه بخش می‌کنند:بخش خاوری که دربرگیرنده زبان‌هایی مرده است و بخش باختری که دربرگیرنده زبان‌هایی زنده و مرده است. زبان‌های زنده گروه خاوری دربرگیرنده لیتوانیایی(لیتوانیایی استاندارد و ساموژیتی) و لاتویایی (لاتویایی ادبی و لاتگالیایی) می‌باشد. با اینکه لاتویایی و لیتوانیایی و حتا پروسی باستان واژگان همپیوند و همریشه بسیاری با هم دارند ولی دو زبان برای گویشوران زبان دیگر فهم‌پذیر نمی‌باشند. زبان پروسی باستان کهنترین زبان از خانواده بالتیک شناخته‌شده‌است.

زبان های بالتی باختری:

  • زبان کوری (مرده)
    • کورونی نو (نزدیک به نابودی، این زبان دارای ویژگی‌های از زبان‌های بالتیک خاوری‌است)

    [*]زبان گالیندی (مرده)

    [*]پروسی باستان (مرده)

    [*]زبان یاتوینگی (مرده)

زبان های بالتی خاوری:

  • لاتویایی (با ۳ میلیون گویشور)
    • زبان لاتگالی (با ۱۵۰هزار گویشور)

    [*]لیتوانیایی (با ۳.۹ میلیون گویشور)

    • ساموژیتی (بیشتر گویشی از لیتوانیایی شمرده می‌شود)

    [*]زبان سلونی (مرده)

    [*]زبان سمیگالی (مرده)

زبان های اسلاوی و ژرمنی از گسترش بالتی جلوگیری کرده و از گستردگی جغرافیایی ان کاسته اند. نخستین باری که در تاریخ از یک قبیله‌های بالتیکی یادشده‌است به سال ۹۸ (پیش از میلاد) برمی‌گردد. نخستین یادی که از یک زبان بالتیک شده‌است به ۱۳۵۰ (میلادی) برمی‌گردد و آن در پیوند با نگارش فرهنگ واژگان پروسی اِلبینگ-فرهنگ آلمانی به پروسی- می‌باشد. نخستین گواه تاریخی از زبان لیتوانیایی به نوشتن کتاب دینی برگردان‌شده به لیتوانیایی در ۱۵۴۵ بازمی‌گردد. نخستین کتاب چاپی هم به این زبان از مارتیناس ماژویداس در ۱۵۴۷ رخ‌داده که یک کتاب آیینی دیگر بوده‌است. نخستین کتاب به لاتویایی هم در سال ۱۵۳۰ نوشته شده که باز کتابی دینی بوده‌است. به همین زبان نخستین کتاب چاپی در ۱۵۸۵ پدید آمد و آن هم دینی. یکی از دلیل‌های شناسایی دیرتر بالتیک‌ها به پذیرش دیرهنگام کیش ترسایی از سوی ایشان در سنجش با دیگر ملت‌های اروپا بازمی‌گردد. این دیرپذیری ایشان را از شناخت و توانایی نگارش دورداشت و همچنین زبانشان را از اثرپذیری از بیرون پاسداری‌نمود.

زبان‌های بالتیک از آنجا که دارای ویژگی‌هایی نخستین از زبان نیاهندواروپایی هستند سخت مورد توجه زبانشناسانند. بیشتر زبانشناسان بر این باورند که زبان‌های بالتیک یک‌راست از زبان نیاهندواروپایی جداشده‌اند. همچنین پیوند نزدیک میان زبان‌های بالتیک و زبان‌هایی که از دید جغرافیایی از این خانواده دورند-همچون آلبانیایی، داسی و تراسی انگاشته‌می‌شود.

گستردگی زبان های بالتیک

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/2/20/Baltic_languages.png

امیدوارم ترجمه بد من به متن صدمه نزده باشه. در پست بعدی به بررسی زبان های سلتی می پردازیم. :D :D :D :-? ;) :D :D

ویرایش شده در توسط CelebAlph

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
CelebAlph

بچه ها خیلی تعداد امتیازها کمه چرا؟ اینجوری فکر می کنم خونده نمی شه خو.... من خودم از روی علاقه دارم این کارو انجام می دم ولی خوب همراهی کنید دیگه ای ول چاکریم :D :D

این دفعه قول زبان های ژرمنی رو داده بودم:

قوم ژرمن

مردم ژرمن (در منابع قدیمی‌تر مردم تاتنی) گروهی نژادی-زبانی هستند که از اروپای شمالی سرچشمه می‌گیرند و به زبان‌های ژرمنی از شاخه زبان‌های هند و اروپایی سخن می‌گویند. این زبان‌ها از جد مشترکشان یعنی زبان نیا ژرمنی در دوره آهن بوجود آمده‌اند. این زبان در بسیاری از مناطق با کمک گروهای قومی شمال اروپا گسترش یافت از آن جمله:اسکاندیناویایی‌ها(سوئدی‌ها، نروژِی‌ها، دانمارکی‌ها، جزایر فارویی‌ها اما نه فنلاندی‌ها و سامی‌ها-در قبل به این گروه سامی اشاره شد که با سامی خانواده افرواسیایی متفاوت است-)، آلمانی‌ها (شامل اتریشی‌ها و تمام آلمانی زبانان سوئیس و آلمان) هلندی‌ها و انگلیسی‌ها هستند.

مهاجرت مردم ژرمن در اواخر دوران باستان (۳۰۰-۶۰۰) و اوایل قرون وسطی در سراسر اروپا صورت پذیرفت. در همان ابتدا زبان‌های ژرمنی در مرزهای روم (اتریش، آلمان، هلند و بلژیک) غالب شد اما در قسمت غربی مهاجران ژرمن به زبان لاتین خو کردند. و در نهایت همه مردم ژرمن مسیحی شدند. مردم ژرمن شامل گوت‌ها، وندال‌ها، آنگل‌ها، ساکسون‌ها، لمباردها، سوئبی‌ها، بورگوندی‌ها و فرانک‌ها در قرون وسطی به امپراتوری روم نقل مکان کردند. امروزه زبان‌های ژرمنی توسط بسیاری از مردم جهان صحبت می‌شود که شناخته شده‌ترین آنها آلمانی، انگلیسی، هلندی و زبان‌های اسکاندیناوی هستند.

معروف ترین گروه های ژرمنی گوت ها هستند که هنر و معماری دوره قرون وسطی به نام انها گوتیک خوانده می شود.

گوت‌ها یکی از قبیله‌های ژرمنی شرقی بودند، که در سده‌های سوم و چهارم، امپراتوری روم را غارت کرده و بعداً باور به یک شکل مسیحیت را پذیرفتند. گوت‌ها در سده‌های پنجم و ششم، به دو شاخه بخش شده بودند:

یکی از دو شاخه اوستروگوت‌ها (خاورگوت‌ها) بودند. شاخه دیگر ویزیگوت‌ها (باخترگوت‌ها) بودند. گوت‌ها امپراتوری روم را در دوره کوچ در سال ۴۱۰ م. غارت کردند. گوت‌ها جانشینی برای ایالتی نیرومند از امپراتوری روم را به ترتیب در شبه‌جزیره ایبری و ایتالیا، تأسیس کردند.

نیروهای گوت‌های باختری در سال ۴۱۰ م. به رم تاختند. پس از فروپاشی روم غربی گوت‌ها تا دو سده و نیم دیگر در اروپا نقش بزرگی را بازی کردند. آنها در آغاز سده پنجم م. به شبه‌جزیره ایبری کوچیدند.

موقعیت قوم های ژرمنی در دوره امپراتوری روم:

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/0/0e/Imperium_Romanum_Germania.png

زبان های ژرمنی

زبان‌های ژرمنی، شاخه‌ای از زبان‌های هندواروپایی اند که بیش‌تر در شمال اروپا و آمریکا رواج دارند. زبان‌های این شاخه، نیای یکتایی به نام ژرمنی نخستین داشته‌اند که ژرمن‌ها نزدیک به کمابیش دوهزار و پانصد سال پیش در روزگار آهن، در شمال اروپا به آن سخن می‌گفته‌اند. ژرمنی باستان، همراه فرزندانش، تنها با شماری از ویژگی‌های یکتای زبان شناختی، از جمله تغییر هم‌خوان‌ها شناخته می‌شود. اگر نه کهن‌ترین چیزی که تاریخ از ژرمن‌ها به یاد می‌آورد نه زبان ایشان، که جای‌گیر شدن اشان است در شمال اروپا و در امتداد مرزهای شمالی امپراتوری روم از سدهٔ دوم میلادی.

پرگویش‌ورترین زبان‌های ژرمنی، انگلیسی با ۳۴۰ و آلمانی با ۱۲۰ میلیون تن گویشور بومی اند. همچنین زبان‌های دیگری هم‌چون هلندی با ۲۲ میلیون و آفریکانس با ۱۶ میلیون تن و زبان‌های اسکاندیناوی مانند دانمارکی و سوئدی و نروژی با روی هم ۲۰ میلیون گویشوَر، در همین شاخه از زبان‌های هندواروپایی می‌گنجند. پژوهش‌های تازهٔ زبان شناختی و تبارشناختی، سیاهه‌ای از ۵۳ زبان و گویش در شاخهٔ زبان‌های ژرمنی به دست می‌دهد.

شمار نه چندان کمی از مردم ژرمن از قوم گوت که جزو سربازان امپراتوری روم بودند در جنگ با ساسانیان اسیر شده و در ایران زندگی می‌کردند. بنابر این می‌توان گفت که زبان‌های ژرمنی از سده سوم میلادی در ایران صحبت شده‌است.

زبان‌های ژرمنی از دیدگاه تاریخی به سه دسته زبان‌های ژرمنی شمالی، زبان‌های ژرمنی شرقی و زبان‌های ژرمنی غربی بخش می‌شوند.

  1. زبان‌های ژرمنی شمالی یا زبان‌های اسکاندیناویایی زبان‌هایی از شاخه هندواروپایی و یکی از شاخه‌های زبان‌های ژرمنی است. این زبان‌ها عبارتند از: زبان دانمارکی، زبان سوئدی، زبان نروژی، زبان ایسلندی و زبان فاروئی.

  2. زبان های ژرمنی شرقی شاخه ای منقرض شده از خانواده زبان های ژرمنی می باشند که شامل زبان های گوتیک، وندالی، بورگوندی و گوتیک کریمه می شده است. ازمیان این زبان ها تنها آثاری از زبان گوتیک به جای مانده است. برخی براین باورند که زبان گوتیک کریمه تا قرن هجدهم میلادی پابرجا بوده است. براساس گزارش های تاریخی، شواهد زبانی و جغرافیایی و یافته های باستان شناسی، قبایل ژرمنی شرقی که به زبان های ژرمنی شرقی سخن می گفته اند از اسکاندیناوی در فاصله زمانی سال های ۳۰۰ تا ۶۰۰ قبل از میلاد به سرزمین های میان دو رود اودر و ویستولا مهاجرت کردند. مهاجرت این اقوام تاثیرات فرهنگی زیادی بر ساکنان مناطق پومرانی و شمال لهستان داشته است. همچنین برخی شواهد باستان شناسی حاکی از آن است که بورگوندی ها در جزیره برنهلم دانمارک اقامت داشته اند. دیگر قبایل شرقی (وندال‌ها، گوت‌ها، بورگوندی‌ها، وغیره ) که با قبایل ژرمنی شمالی درارتباط بوده اند از اسکاندیناوی به شرق رود الب مهاجرت کردند.

  3. زبان‌های ژرمنی غربی بزرگترین شاخه از خانواده زبان‌های ژرمنی را تشکیل می‌دهند و این شاخه شامل زبان‌های آلمانی، انگلیسی، هلندی، آفریکانس، فریزی و ییدیش می‌باشد. بیشتر اعضای خانواده زبان‌های ژرمنی تشکیل زنجیره گویشی می‌دهند. آشکار ساختن تفاوت میان زبان‌هایی که از نظر جغرافیایی در کنار یکدیگرند آسان نیست و معمولا این زبان‌ها متقابلا قابل فهم اند، اما هرچه فاصله مکانی میان این زبان‌ها بیشتر می‌شود این همانندی‌ها کاهش می‌یابد:

  • آنگلو-فریزی
    • زبان‌های آنگلیک
      • اسکاتس
      • انگلیسی
      • زبان یولا (ازمیان رفته)

      [*]زبان‌های فریزی

    [*]زبان‌های آلمانی سفلا

    • ساکسون پایین شمالی

    [*]فرانکی سفلا

    • هلندی
      • آفریکانس

    [*]آلمانی علیا

    • آلمانی
    • آلمانیش
    • اتریشی-باواریایی
    • لوکزامبورگی
    • ویلامووی
    • ییدیش

پراکندگی زبان های ژرمنی در دنیا:

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/1/16/Germaansetalen.png

زبان های ژرمنی در اروپا:

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/1/1f/Germanic_languages_in_Europe.png

زبان های ژرمنی در اروپا به تفکیک:

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/5/54/Germanic_Languages.PNG

خب دوستان دارم پست ها رو ساده تر و خلاصه تر می زنم که کمتر حوصله تون سربره و زودتر هم بتونم به بقیه برسم. پست بعدی در رابطه با زبان ارمنی بوده و بعد از اون به زبان های هندوایرانی می پردازیم که دقیقا نمی دونم چند تا پست می شه :D می خوام ببینم دوستداران این پست ها کی ان ;)

ویرایش شده در توسط CelebAlph

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
CelebAlph

در این تاپیک به بررسی دو رسته داردی و نورستانی می پردازیم:

زبان های داردی

زبان‌های داردی شاخه‌ای‌ست از خانوادهٔ زبانی هندوآریایی (زبانهای خانواده هندی) که در مناطق شمال پاکستان، شرق افغانستان و بخش جامو و کشمیر هند سخنورانی دارد. البته عده‌ای آن را شاخه‌ای مستقل در خانوادهٔ زبانی هندوایرانی در کنار زبانهای هندوآریایی و زبانهای ایرانی فرض کرده‌اند.

زبان‌های داردی زیرشاخه‌ای از زبان‌های هندوآریایی‌ست که به دلیل مجاورت با زبان‌های ایرانی شرقی و نورستانی، پیوندهای مستحکم ساختاری با آن‌ها پیدا کرده‌است. نورستانی زبانیست که در شرق افغانستان بدان سخن گفته می‌شود. در ابتدا زبانشناسان زبان نورستانی را شاخه‌ای از زبان‌های داردی فرض می‌کردند اما امروزه طبق پژوهشهای گئورگ مورگنشتیرنه نروژی، زبان نورستانی خود یکی از سه شاخه‌های مستقل زبان‌های هندوایرانیست. طبق پژوهش‌های این زبانشناس، زبان‌های هندوایرانی به سه شاخهٔ هندوآریایی، ایرانی و نورستانی تقسیم می‌شوند.

بجز زبان کشمیری، دیگر زبانهای خانوادهٔ دردیک، زبانهایی با سخنوران کم و مناطق زیر پوشش کوچک هستند و بسیاری از آنها فرهنگ نوشتاری و قدرت تدریس ندارند. در بیشتر موارد سخنوران بدین زبان‌ها در مناطق سخت‌گذر کوهستانی بسر می‌برند. بخش بزرگی از این مناطق بعلاوه مشکل سخت‌گذر بودن بطور مداوم با نیروهای دولتی در ستیز بسر می‌برند. همه زبان‌های داردی بطور تاریخی تحت تاثیر زبان‌های پیشرفته‌تر همسایه مانند زبان‌های ایرانی و دیگر زبان‌های هندی قرار گرفته‌اند که این باعث نامشخص بودن دسته‌بندی خانوادگی در این زبان‌ها شده‌است.

زبان نورستانی

نورستانی یکی از زبان‌های هندوایرانی است که در افغانستان و پاکستان صحبت می‌شود. تعداد گویشوران این زبان حدود سی هزار نفر برآورد می‌شود. در مورد این که زبان نورستانی در شاخه زبان‌های هندوآریایی یا ایرانی قرار می‌گیرد، اتفاق نظر وجود ندارد و بیشتر زبان‌شناسان نورستانی را زیرگروه مستقلی در زبان‌های هندوایرانی به حساب می‌آورند.

ولایت نورستان در گذشته به کافرستان معروف بود، زبان آنها نیز کافری یا کافرستانی نامیده می‌شد که با اسلام آوردن مردم نورستانی در قرن نوزدهم نام زبان آن‌ها نیز به نورستانی تغییر کرد. نورستان در ارتفاعات سخت‌گذر هندوکش (در شمال شرق افغانستان و بخش‌هایی از پاکستان) قرار گرفته و این زبان چندان برای زبان‌شناسان اروپایی شناخته شده نیست. این عوامل و مهمتر از همه تعداد محدود گویندگان زبان نورستانی باعث شده تا نورستانی از زبان‌های در معرض خطر انقراض باشد.

مردم نورستان

این قوم تا اواخر سده نوزدهم اسلام نیاورده و به مذهب اجداد هندواروپایی خود (چند خداباوری، طبیعت گرایی، قداست آتش و ...) پایبند مانده بودند، به همین جهت نزد اقوام همسایه به کافر معروف بوده و سرزمین آن‌ها نیز کافرستان نامیده می‌شد. اما در سال ۱۸۹۵ با یورش امیر عبدالرحمان خان و تصرف این منطقه، به اسلام گرویده و نام سرزمین خود را به نورستان تغییر دادند، تنها سه دره که در آن‌سوی خط دیورند (مرز افغانستان و هندوستان بریتانوی) قرار داشت، اشغال نشد و مردم ساکن در آنجا همچنان به اعتقادات قدیمی خود پایبند ماندند. اعتقادات و رسومات قدیمی نورستانی‌ها هنوز هم در برخی از سنت‌های آنها مشاهده می‌شود، اما به طور کلی این قوم مسلمانان متعصبی هستند و اولین مردمی بودند که علیه حکومت کمونیستی افغانستان قیام کردند.زبان نورستانی زبان اصلی این مردمان است، فارسی به عنوان زبان دوم بسیار رایج است.

در تاپیک بعدی به معرفی زبان های ایرانی خواهیم پرداخت. شاد باشید :) :ymapplause: ;) :ymparty: :ymparty: :)

ویرایش شده در توسط CelebAlph

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...