رفتن به مطلب
ائارندیل Eärendil

ائارندیل

Recommended Posts

ائارندیل Eärendil

دیدم خیلی از شخصیتهای کوچیک و بزرگ واسه خودشون تاپیک مستقل دارن،مثل تام بامبادیل،سائرون،گلادریل، برن و لوثین و... گفتم چرا شخصیتی به این مهمی چرا تاپیک نداشته باشه. همین :دی

از شوخی که بگذریم، به نظر من تالکین کل آردا و کتاباشو به خاطر ائارندیل خلق کرده.

ائارندیل مهمترین شخص در آرداست،و نقطه ثقل و وسط همه حوادث تاریخی هست به طوری که نسلهای قبل و بعد از او به شدت تحت تاثیر کارها و خدمات او بودند.

باید این نکته رو بدونین که استاد تالکین زیباترین جملات و اشعار خودش رو در وصف ائارندیل به کار برده است.

من در یک تاپیک دیگه این جمله رو نقل قول کرده بودم، و باز هم میگم

تالکین در یک قطعهٔ انگلیسی قدیم که در سالِ ۱۹۱۴ خواند، به عبارتِ middangeard بر خورد:

éala éarendel engla beorhtast / ofer middangeard monnum sended. درود بر ائارندل، تابناک‌ترین فرشته / فرو فرستاده بر انسان‌ها، بر فرازِ سرزمینِ میانی

این نقلِ قول از دومین قسمتِ باقی‌مانده از اشعار کریست، سرودهٔ cynewulf است. نامِ ائارندل الهام بخشِ تالکین برای انتخابِ نامِ ائارندیل دریانورد بوده‌است. در داستان‌های تالکین دربارهٔ دورانِ اولِ دنیای او، ائارندیل از سرزمینِ میانی رهسپارِ دریا شد تا از نیروهای آسمانیِ، والاها، درخواستِ کمک کند. والاها او را بعدها به آسمان بردند و او سوار بر کشتی‌اش وینگیلوت آسمان‌ها را مانندِ ستاره و یک چراغِ درخشان می‌پیمود تا انسان‌ها و الف‌ها در سرزمینِ میانی امیدوار بمانند.

قدیمی‌ترین شعرِ تالکین دربارهٔ ائارندیل، «کنارهٔ سرزمین میانی» است که در سالِ ۱۹۱۴، سالی که تالکین اشعارِ کریست را خواند، سروده شده‌است.

همه اینها نشان میدهد که تالکین در خلق سرزمین میانی چقدر از شخصیت ائارندیل الهام گرفته است و او را مبنا و محور همه نوشته هایش قرار داده است.

حدودا یک ماه قبل من همین قضیه رو با جناب mas (یا همون مسعود عزیز) در میان گذاشتم،که البته بیشتر برای نگارش امضا بود.و جملاتی که ایشون در وصف ائارندیل نقل قول کردن واقعا زیبا بود.

این فرازها که دربردارنده‌ی خوشامدگویی ائونوه به ائارندیل در بدو ورودش به والینوره، یکی از زیباترین فرازهای سیلماریلیون هستند. یه‌جورایی نویددهنده‌ی سرنوشت الوهی و درخشان بشریته.

"Hail Eärendil, of mariners most renowned, the looked for that cometh at unawares, the longed for that cometh beyond hope! Hail Eärendil, bearer of the light before the Sun and Moon! Splendour of the Children of Earth, star in the darkness, jewel in the sunset, radiant in the morning!"

درود بر تو اي ائارنديل، پرآوازه‌ترين دريانوردان، اي كه ما آمدن‌ات را چشم به‌راه در بي‌خبري، اي كه ما آمدن‌ات را آرزومند در فراسوي اميد! اي آورنده‌ي روشنايي‌ پيش از خورشيد و ماه! اي شكوه فرزندان خاك، اي ستاره به گاه تاريكي، اي درخشنده در صبح‌گاه!

امیدوارم از این جملات تکراری من خسته نشده باشین.

لطفا نظرات خودتون رو درباره شخصیت ائارندیل بیان کنید.

با تشکر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
ارسال شده در (ویرایش شده)

من هنوز به ائارنديل نرسيدم (كتاب)؛ ولی از تو نمايه‌ی سيلماريليون، اسمش رو ديدم و توضيحش رو هم خوندم. مثل اين كه ائارنديل به "رستگار" و "درخشان" هم معروف بوده؛ پس معلومه شخص خوبی بوده و مردم دوستش داشتن. زندگی‌نامه‌ش رو هم اگه ائرنديل جان بذارن، بهتر می‌شه. فقط يه سؤال: ائارنديل زنه يا مرد؟! چندتا عكس ديدم كه تو هركدوم فرق می‌كرد. مثلاً تو اين عكس مَرده:

post-1769-0-85929200-1337844563_thumb.jp

و تو اين دوتا زن:

post-1769-0-77177400-1337844608_thumb.pn

post-1769-0-63434500-1337844734_thumb.jp

ویرایش شده در توسط گندالف سپید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow
ارسال شده در (ویرایش شده)

من هنوز به ائارنديل نرسيدم (كتاب)؛ ولی از تو نمايه‌ی سيلماريليون، اسمش رو ديدم و توضيحش رو هم خوندم. مثل اين كه ائارنديل به "رستگار" و "درخشان" هم معروف بوده؛ پس معلومه شخص خوبی بوده و مردم دوستش داشتن. زندگی‌نامه‌ش رو هم اگه ائرنديل جان بذارن، بهتر می‌شه. فقط يه سؤال: ائارنديل زنه يا مرد؟! چندتا عكس ديدم كه تو هركدوم فرق می‌كرد. مثلاً تو اين عكس مَرده:

و تو اين دوتا زن:

ائارندیل که مرد بود تو اون عکس پایین اون زن الووینگ همسر ائارندیل هستش

اما در مورد خود شخصیت ائارندیل

بی شک ائارندیل یکی از مهمترین شخصیت های سلسله داستان های تالکینه اگر اون خطر عبور از دریا رو نمیپذیرفت و به دیدار والار نمی رفت معلوم تبود چه بلایی سر سرزمین میانه میومد اما اینکه ما یک شخصیت رو مهمترین بدونیم من چندان موافق نیستم چون عناصر جهان افسانه ای تالکین مثل حلقه های زنجیر به پیوسته هستن و هرکدوم جای خودشون رو دارن ونقششون هم انکار ناپذیره و معمولا قابل حذف وچشم پوشی نیستن

پ.ن: البته قصد جسارت به دوست خوبم ائرندیل عزیز رو نداشتم

پ.پ.ن: کلا تو این پست چقدر کلاس بالا حرف زدم ;)

ویرایش شده در توسط hamid stormcrow

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

منم می‌گم اگه بگيم فلان شخص مهم‌ترين شخصيّته، در حق بقيّه كم‌لطفی كرديم. مثلاً اگر گندالف هم نبود تا ياران حلقه رو راهنمايی‌كنه و اونا رو از شرّ بالروگ خزد-دوم نجات بده، شايد حلقه به دست سائورون می‌افتاد و معلوم نبود چه بلايی سر سرزمين ميانه، آردا و يا حتّی ائا ميومد. برای همين به قول حميد، همگی مثل حلقه‌های يه زنجير، با همديگه مهم‌ان و هركدوم يه نقشی دارن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ائارندیل Eärendil

یه چیزی میگی ها گاندالف.

معلومه که مرد هست.اون عکسهای دوم و سوم هم که گذاشتی آواتار خودم بودن و حتما مرد هستن.اسم زن ائارندیل الوینگ هست که توی عکس سوم اگه دقت کنی ائارندیل که توی کشتی هست داره الوینگ رو از آسمون میگیره. الوینگ تو اون قضیه از دست پسران فئانور فرار کرده بود و اگه دقت کنی آخرین سیلماریل هم دست الوینگ هست که میاره به ائارندیل تحویل بده.

برای زندگی نامه ائارندیل میتونی به دو تا لینک زیر هم سر بزنی

لینک دانشنامه والیمار

http://wiki.valimar.ir/index.php/%D8%A7%D8%A6%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%AF%DB%8C%D9%84_%28%D9%86%DB%8C%D9%85%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%81%29

وبلاگ گرسیوز

http://garsi.persianblog.ir/post/32/

در ضمن توی سایت آردا هم مطالبی زیادی هست .

من خودم درحال آماده کردن یک مقاله جامع درباره ائارندیل هستم،که فکر کنم تا یکی دو ماه دیگه آماده بشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
ارسال شده در (ویرایش شده)

خوب؛ من زندگی‌نامه‌ی ائارنديل رو از سايت واليمار اين‌جا می‌ذارم تا به قول مهدی،‌ ملّت مجبور نشن از اين سايت به اون سايت برن (!):

------------------------------------------------------------

ائارنديل (نيم‌الف)

ائارندیل دریانورد (به زبان انگلیسی: ‎Eärendil the Mariner )، نیم‌الفی از سرزمین میانه بود که تبدیل به یکی از معروفترین شخصیت‌های دوران کهن شد. او از نوادگان سه خاندان اداین بود و اولین شخصی است که در دوران اول قدم به آمان گذاشت. او یکی از تأثیرگذارترین شخصیت‌ها در نبرد خشم بود و رئیس خاندان پادشاهان نومه‌نور نیز می‌باشد. در میان تمام نیم‌الف‌هایی که دودمانشان ثبت شده‌است، او بیشترین نزدیکی را به وانیاها دارد. زیرا از طریق مادرش ایدریل پنج شانزدهم دودمانش به وانیاها تعلق دارد. رنگ موهای او جایی ثبت نشده‌است، بنابراین هنرمندان تنها حدس‌هایی زده‌اند که موهایش یا طلایی بوده یا تیره. از پسران او، رنگ موی الروس هم ثبت نشده‌است، اما موی الروند تیره بوده‌است. مادر آنها الوینگ مویی تیره داشته‌است. از آنجاییکه الروس و الروند دوقلو بودند، ولی جایی ثبت نشده‌است که آیا آنها دوقلوهای یکسان بوده‌اند یا خیر. با این وجود رنگ موی الروس و پدرش هنوز مشخص نیست.

تاريخچه

او پسر تور و ایدریل، دختر تورگون پادشاه گوندولین است که دوران کودکی خود را در گاندولین سپری کرد. زمانی که هفت سالش بود درحالیکه بر دوش‌های هندور خدمتکار ایدریل بود، از سقوط گاندولین فرار کرد و پس از آن در آرورنین در بندرگاه‌های سیریون زندگی کرد. ائارندیل پس از آن رهبر مردمی شد که در آنجا زندگی می‌کردند و با الوینگ دختر دیور پسر برن و لوتین ازدواج کرد. حاصل ازدواج آنها دو پسر به نام‌های الروس و الروند بود.

با کمک کردان کشتی ساز، ائارندیل کشتی وینگیلوت را ساخت و بوسیله آن در دریاهای غرب سرزمین میانه سفر می‌کرد در حالیکه همسرش را در آرورنین تنها می‌گذاشت. در آن زمان الوینگ سیلماریل‌ها را در اختیار داشت، همان جواهری که پدر بزرگش برن از تاج مورگوت جدا کرده بود. این خبر به گوش پسران فئانور که هنوز زنده بودند رسید و آنها نیز برای تصاحب سیلماریل به مردم آرورنین حمله بردند و بسیاری از آنها را کشتند. اما الوینگ به جای اینکه دستگیر شود خود را با سیلماریل به درون دریا پرتاب کرد . سیلماریل گم نشده بود، با این وجود، با شنیدن این خبر که چه اتفاقاتی برای آرورنین افتاده‌است، ائارندیل به جستجوی والینور پرداخت، و همراه با الوینگ در نهایت راهشان به آنجا را پیدا کردند. بنابراین ائارندیل اولین موجود فانی بود که قدم به خاک والینور می‌گذاشت. در آنجا او به دنبال والاها گشت و از آنها درخواست کمک برای الف‌ها و انسانهای سرزمین میانه را کرد تا در مقابل مورگوت لشکرکشی کنند؛ والاها نیز درخواست او را پذیرفتند.

والاها پس از اینکه درخواست ائارندیل را شنیدند، با نیروی عظیمی به سمت سرزمین میانه عازم شدند، مورگوت را شکست داده و او را به بند کشیدند. ائارندیل نقش مهمی را در جنگ ایفا می‌کرد، او وینگیلوت را در کنار توروندور و دیگر عقاب‌ها هدایت می‌کرد. این ضربه او بود که آنکالاگون اژدهای بزرگ را از بین برد و او را از برج‌های سر به فلک کشیده تانگورودریم به زمین افکند. با این اتفاق بزرگ که با نابودی محض بوجود آمده بوسیله نبرد خشم همراه بود، سرزمین بلریاند نیز رو به نابودی گذاشت.

شجره‌نامه

https://arda.ir/wp...ogies/Finwe.jpg

منبع

http://wiki.valimar.ir

ویرایش شده در توسط گندالف سپید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ائارندیل Eärendil

وقتی داشتم این پست بالایی درباره عکسها رو میزدم ،هنوز نوشته های شما نیومده بود.معذرت خواهی از گاندالف و حمید به خاطر اینکه جواب تکراری دادم.

منظور من از شخصیت ائارندیل اینه که ،مثلا همه نویسنده ها تو رمانهای خودشون یک شخصیت محوری دارن که کل داستان دور اون میچرخه،ولی تو کتابای تالکین نمیشه یه همچین شخصیتی رو پیدا کرد،چون سیر تاریخی داره و شخصیتها روزی بدنیا میان و یه روزی هم از دنیای تالکین میرن. ولی من گفتم که ائارندیل بیشتر از هر فرد دیگه ای به اون شخصیت نزدیکتره. و دقیقا در وسط همه اتفاقات و نسلها قرار میگره. به خاطر همینه که تالکین در چندین جا اشاره میکنه که ائارندیل امید همه فرزندان ایلوواتار هست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
ارسال شده در (ویرایش شده)

جدّ ائارندیل ایندیسه؟ از ایندیس زیاد خوشم نمیاد؛ چون زن دوم فینوه هستش و یه جورایی جایگزین میریل برای فینوه شده. خدا کنه چیزیش به مادربزرگ پدربزرگش نرفته‌باشه!

ویرایش شده در توسط arven
غلط املایی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

جدّ ائارندیل ایندیسه؟ از ایندیس زیاد خوشم نمیاد؛ چون زن دوم فینوهه و یه جورایی جایگزین میریل برای فینوه شده. خدا کنه چیزیش به مادربزرگ پدربزرگش نرفته‌باشه!

کس دیگه نبود به ایندیس بنده خدا گیر دادی ;)

اگر هم کسی باید ملامت بشه فینوه است البته اگر فینوه زن دوم نمی گرفت خاندان فین گولفین و فینارفین به وجود نمیومدن فرض کن پسران فئانور شاهان نولدور می شدن چه فجایعی که اتفاق نمی افتاد تازه دلت میاد سرزمین میانه از وجود گالادریل زیبا ترین فرزند ایلوواتار محروم بشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
ارسال شده در (ویرایش شده)

کس دیگه نبود به ایندیس بنده خدا گیر دادی ;)

اگر هم کسی باید ملامت بشه فینوه است البته اگر فینوه زن دوم نمی گرفت خاندان فین گولفین و فینارفین به وجود نمیومدن فرض کن پسران فئانور شاهان نولدور می شدن چه فجایعی که اتفاق نمی افتاد تازه دلت میاد سرزمین میانه از وجود گالادریل زیبا ترین فرزند ایلوواتار محروم بشه

راستش، تقصیر فینوهه که دوتا زن گرفت. اما با وجود نتایج خوبی که در پیش داشت و گفتی، جبران می‌شه. اما ائارندیل یه بدی دیگه داره که اونم دورگه‌بودنشه. البته به قول اصلان!

ویرایش شده در توسط تضاد
سهو نگارشی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

راستم، تقصیر فینوهه که دوتا زن گرفت. اما با وجود نتایج خوبی که در پیش داشت و گفتی، جبران می‌شه. اما ائارندیل یه بدی دیگه داره که اونم دورگه‌بودنشه. البته به قول اصلان!

اگه منظورت از دو رگه بودن نیم الف بودنه من نمی دونم عیبش چیه تازه ائارندیل تنها دورگه نبود پدر زنش دیور و همسرش الووینگ که اصلا سه رگه بودند چون خون ملیان که مایا بود هم به اونها رسیده بود بعد ها الروند و الروس هم دو رگه شدند و این اختلاط نژاد باعث به وجود اومدن تبار شاهان نومه نور و اخلاف اونها یعنی شاهان آرنور و گاندور شد حالا این عیبش کجا ست؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

اگه منظورت از دو رگه بودن نیم الف بودنه من نمی دونم عیبش چیه تازه ائارندیل تنها دورگه نبود پدر زنش دیور و همسرش الووینگ که اصلا سه رگه بودند چون خون ملیان که مایا بود هم به اونها رسیده بود بعد ها الروند و الروس هم دو رگه شدند و این اختلاط نژاد باعث به وجود اومدن تبار شاهان نومه نور و اخلاف اونها یعنی شاهان آرنور و گاندور شد حالا این عیبش کجا ست؟

به نظر من دورگه‌بودن یه چیزی مثل ریاکاری یا گیرکردن بین دوراهیه. من که با شنیدن این کلمه حس خوبی بهم دست نمی‌ده. البته قصد توهین به ائرندیل رو نداشتم.

راستی، يه سؤال: ائارنديل تو فيلم ارباب حلقه‌ها هم بود؟ كجاش؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ائارندیل Eärendil

نه.ائارندیل توی فیلم ارباب حلقه ها اصلا نیست.فقط شیشه حاوی نور ائارندیل هست که بانو گلادریل به فرودو هدیه میده.

ولی تو کتاب ارباب حلقه ها به شخص ائارندیل اشاره شده مثلا توی یاران حلقه در بخش شورای الروند و یا ملاقاتهای بسیار،الروند درباره پدرش ائارندیل حرف میزنه.

توی انیمیشن پسران الروند ،ائارندیل هم هست که روی کشتی هست. تو این تاپیک

https://arda.ir/forum/index.php?showtopic=723&view=findpost&p=22280

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

يه نكته‌ی آموزشی و مفيد درباب ساختار اسم ائارنديل كه از پيوست آخر سيلماريليون فهميدمش:

اسم "ائارنديل" از دو كلمه‌ی "ائار" كه لغتی كوئنيايی و به معنای "دريا"ست، به اضافه‌ی "ديل" يا "نديل" كه شناسه‌ی پاپانه‌ايه كه معنای "دلبستگی" رو می‌ده، تشكيل شده و معنی كل اسم، "دلبسته‌ی دريا" يا همون "دوستدار دريا"يه كه تو كتاب اومده. اينم نمودار مفهوميش:

ائارنديل=ائار (كوئنيايی؛ «دريا»)+(ن‍)ديل (شناسه‌ی پايانه؛ «دلبستگی»)

اميدوارم براتون مفيد واقع بشه. تا بعد!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

يه چيز جالب درمورد اسامی خاندان ائارنديل:

همون طوری كه می‌دونيد، اسم همسر ائارنديل، "الوينگ"ـه. ساختار اسم "الوينگ" هم اينه: «ال+وينگ».

اسم پسر ائارنديل هم "الروس"ـه. ساختار اون هم مثل ساختار اسم مادرش، «ال+روس»ـه.

حالا نكته‌ی جالب...

هم "وينگ" و هم "روس" به معنای "كف" يا "پاشش" هستند! ("ال" هم فكر كنم كلمه‌ای الفی به معنای "ستاره" باشه.)

عجيب نيست؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elrond

البته معنی الوینگ Star-spray است که به معنی پاشش ستاره است ؛ ولی معنی الروس Star-foam به معنی ستاره-کف است . شاید خیلی شبیه هم باشند ولی با هم تفاوت دارند ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

ممنون؛ الروندجان. كاملاً درست فرمودين. ساختار اسم الروند و چگونگی پيدايش معناش رو هم از كتاب درآوردم. حالا هم يه جا می‌خوام كل اسامی خاندان ائارنديل رو تجزيه كنم و همراه با دليل، معانی‌شون رو خدمتتون ارئه بدم:

ائارنديل .......... ائار (دريا)+ ن‍ديل (دلبستگی)= دوستدار دريا

الوينگ .......... ال (اختر، ستاره)+ وينگ (كف، پاشش)= تراوش ستاره

الروند .......... ال (اختر، ستاره)+ روند (گنبد)= گنبد ستاره

الروس .......... ال (اختر، ستاره)+ روس (كف، پاشش)= اختر-كف

ویرایش شده در توسط گند‌الف

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elrond

چند تا نکته :

1. کف و پاشش دو کلمه ی یکسان نیستند ؛ به حباب های ریز کف می گن ولی پاشش به معنی تراوش کردن یا افشاندنه ( همون اسپری )

2. برای معنی الروند دوتا کلمه است : Vault of Stars و Star-dome ( که هم وزن Star-foam است . ) که vault و dome مترادفند .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

يه قطعه از كتاب تالكين درباب ائارنديل رو اين‌جا می‌ذارم كه به نظرم احساسی رو كه بقيه‌ی شخصيت‌ها نسبت به اين دريانورد نيم‌الف داشتن، به درستی انتقال می‌ده:

«من اين را به تو، سرورم، با بصيرت مردگان می‌گويم: اگرچه ما اين‌جا تا ابد از هم جدا می‌شويم، و چشم من بار ديگر ديوارهای سپيدت را نخواهدديد، از من و از تو ستاره‌ای نو برخواهددميد. بدرود!»

(سيلماريليون، نيرنايت آرنويدياد- فصل 20، صفحه‌ی 319)

اين قطعه، سخنی از هور، پسر گالدوره كه در جنگ پنجم بلرياند گفته (قبل از جداشدن از تورگون) و تورگون رو به بازگشت به گوندولين، واداشته و نصيحت كرده. منظورش از ستاره‌ای نو هم ائارنديل بوده. اگه به اجداد ائارنديل نگاه كنيم، می‌بينيم كه پدربزرگ پدريش، هور و پدربزرگ مادريش، تورگونه؛ پس حرف هور درست بوده و همچنين می‌تونيم اين‌جا به چگونگی نيم‌الف‌بودن ائارنديل و پسرانش، الروند و الروس، پی ببريم.

ویرایش شده در توسط گند‌الف

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elrond

يه قطعه از كتاب تالكين درباب ائارنديل رو اين‌جا می‌ذارم كه به نظرم احساسی رو كه بقيه‌ی شخصيت‌ها نسبت به اين دريانورد نيم‌الف داشتن، به درستی انتقال می‌ده:

«من اين را به تو، سرورم، با بصيرت مردگان می‌گويم: اگرچه ما اين‌جا تا ابد از هم جدا می‌شويم، و چشم من بار ديگر ديوارهای سپيدت را نخواهدديد، از من و از تو ستاره‌ای نو برخواهددميد. بدرود!»

(سيلماريليون، نيرنايت آرنويدياد- فصل 20، صفحه‌ی 319)

اين قطعه، سخنی از هور، پسر گالدوره كه در جنگ پنجم بلرياند گفته (قبل از جداشدن از تورگون) و تورگون رو به بازگشت به گوندولين، واداشته و نصيحت كرده. منظورش از ستاره‌ای نو هم ائارنديل بوده. اگه به اجداد ائارنديل نگاه كنيم، می‌بينيم كه پدربزرگ پدريش، هور و پدربزرگ مادريش، تورگونه؛ پس حرف هور درست بوده و همچنين می‌تونيم اين‌جا به چگونگی نيم‌الف‌بودن ائارنديل و پسرانش، الروند و الروس، پی ببريم.

همچنين الوينگ هم اجدادش مايا ، الف و انسان بودن .

برداشت دومت رو نفهميدم ولى معنى ستاره اى نو رو بعدا مى فهمى ...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

برداشت دومت رو نفهميدم

منظورت اين‌جاست؟:

اگه به اجداد ائارنديل نگاه كنيم، می‌بينيم كه پدربزرگ پدريش، هور و پدربزرگ مادريش، تورگونه؛ پس حرف هور درست بوده و همچنين می‌تونيم اين‌جا به چگونگی نيم‌الف‌بودن ائارنديل و پسرانش، الروند و الروس، پی ببريم.

تور يه انسان بوده و ايدريل هم يه الف؛ پس اين‌جا، نيم‌الف‌بودن ائارنديل معلوم می‌شه. اگرم اجازه بدی، چيزی كه درمورد الوينگ گفتی رو كامل كنم:

پدر الوينگ، ديوره كه خود ديور، يه جور نيم‌الفه؛ چرا كه پدرش، برن يک‌دست، آدم و مادرش، لوتين، دختر يه الف و مايا (يه دورگه‌ی الف-مايايی) بوده. اما مادر الوينگ، يعنی نيملوت، يه الفه. بنابراين، الوينگ هم نوعی نيم‌الفه. ائارنديل رو هم كه قبلاً توضيح دادم. الروند و الروس هم ارثی، نيم‌الف هستن. تالكين هم يه جا می‌گه:

«و در شكوه و زيبايی الف‌ها، و نيز تقديرشان، زاده‌ی الف و فانی، ائارنديل و الوينگ و فرزندشان، الروند، سهمی تمام داشتند.»

(سيلماريليون، حديث آدميان، صفحه‌ی 167)

البته نمی‌دونم چرا تالكين از الروس اسمی نبرده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
agarwaen

البته الروند الف بود چون همون طور که می دونید فرزندان ائرندیل قادر به انتخاب بین الف و یا انسان بودن ، بودند. الروند الف شد و برادرش الروس انسان.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elrond

تور يه انسان بوده و ايدريل هم يه الف؛ پس اين‌جا، نيم‌الف‌بودن ائارنديل معلوم می‌شه. اگرم اجازه بدی، چيزی كه درمورد الوينگ گفتی رو كامل كنم:

پدر الوينگ، ديوره كه خود ديور، يه جور نيم‌الفه؛ چرا كه پدرش، برن يک‌دست، آدم و مادرش، لوتين، دختر يه الف و مايا (يه دورگه‌ی الف-مايايی) بوده. اما مادر الوينگ، يعنی نيملوت، يه الفه. بنابراين، الوينگ هم نوعی نيم‌الفه. ائارنديل رو هم كه قبلاً توضيح دادم. الروند و الروس هم ارثی، نيم‌الف هستن. تالكين هم يه جا می‌گه:

«و در شكوه و زيبايی الف‌ها، و نيز تقديرشان، زاده‌ی الف و فانی، ائارنديل و الوينگ و فرزندشان، الروند، سهمی تمام داشتند.»

(سيلماريليون، حديث آدميان، صفحه‌ی 167)

البته نمی‌دونم چرا تالكين از الروس اسمی نبرده.

خب ، چه ربطى به حرف هور داره ؟!

چون در مورد شكوه الف ها نوشته .

ویرایش شده در توسط Elrond

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

خب ، چه ربطى به حرف هور داره ؟!

چون در مورد شكوه الف ها نوشته .

هور، به تورگون گفت كه از من و تو، ستاره‌ای نو برخواهددميد كه منظورش ائارنديل بود. حرفش هم حقيقت داشت؛ چون پسرش، پدر ائارنديل و دختر تورگون، مادر ائارنديل بود. وقتی هم كه بخوايم حرف هور رو اثبات كنيم، نيم‌الف‌بودن ائارنديل معلوم می‌شه؛ چون هور و تور، انسان و ايدريل و تورگون، الف بودن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
the LORD of the RINGS...

ائارندیل ،نیمه الفی از سرزمین میانه بود که تبدیل به یکی از معروفترین شخصیت‌های دوران کهن شد. او از نوادگان سه خاندان اداین بود و اولین شخصی است که در دوران اول قدم به آمان گذاشت. او یکی از تأثیرگذارترین شخصیت‌ها در نبرد خشم بود و رئیس خاندان پادشاهاننومه نور نیز می‌باشد. در میان تمام نیم-الف‌هایی که دودمانشان ثبت شده‌است، او بیشترین نزدیکی را بهوانیاها دارد. زیرا از طریق مادرش ایدریل پنج شانزدهم دودمانش به وانیاها تعلق دارد. رنگ موهای او جایی ثبت نشده‌است، بنابراین هنرمندان تنها حدس‌هایی زده‌اند که موهایش یا طلایی بوده یا تیره. از پسران او، رنگ موی الروس هم ثبت نشده‌است، اما موی ا لروند تیره بوده‌است. مادر آنها الوینگ مویی تیره داشته‌است. از آنجاییکه الروس و الروند دوقلو بودند، ولی جایی ثبت نشده‌است که آیا آنها دوقلوهای یکسان بوده‌اند یا خیر. با این وجود رنگ موی الروس و پدرش هنوز مشخص نیست.

ویرایش شده در توسط the LORD of the RINGS...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...