رفتن به مطلب
Aslan

نقد محتوایی داستان های تالکین

Recommended Posts

Aslan

با سلام و درود فراوان خدمت تمام دوستداران تالکین

راستش می خواستم یه نقدی در مورد داستان های تالکین داشته باشیم !

در واقع خواستم با ایجاد این تاپیک نقد هایی رو از هر لحاظ از نقد لغویی و معنایی گرفته تا نقد های اخلاقی رو در این سیر داستانی مورد بحث قرار بدیم !!

خلاصه این که هر چیزی رو به نظرتون می رسه که می شه تو این تاپیک اون رو مورد نقد قرار داد می تونید ذکر کنید !!

خواهشا باز می گم خواهشا این نقد ر چهر چوب قوانین سایت باشه !!

یعنی بحث زیاد به دینی بازی کشیده نشه !

بحث به سمت فر.اما.سون.ری کشیده نشه !! اکیدا دارم می گم ( قبلا بحث شده و هم این که امکان داره تاپیک قفل یا حذف بشه )

خوب فکر کنم زیاد صحبت کردم !!

پس بسم ا... شروع کنید !

به امید یه تاپیک پربار

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Glorfindel Thalion

راستش من نوشته های تالکین رو خیلی دوست دارم. نه مشکل اخلاقی داره. نه مثل بعضی کتاب ها مشکل ب.ی.ن.ا.م.و.س.ی. داره و نه از این حیث مشکلات. خیلی هم وسیع و قشنگه اما یه مشکل عمده از نظر من اینه که استاد تالکین دست نویسندگی نداره. البته این فقط نظر شخصی منه.

مثلا شما جنگ گندالف با بالروگ رو مقایسه کنید. با جنگ ملفاریون با خاویوس یا جنگ با هاکار تازی بان.از نظر من هیجان این دو جنگ دیگر خیلی بیشتر از جنگ گندالف با بالروگه. یا سیلماریلیون به صورت روایتی است.داستان پر از اسم های سخته که خیلی از چیز ها رو می پوشانند.

از نظر من استاد تالکین نیمی از هنر نویسندگی اش رو صرف تطبیق دادن زبانهای ساختگی اش با داستان کرده. و اسمهای سخت مکانهای مختلف باعث ثقیل شدن متنش شده.از ظرافت متن کم کرده.هر چند امروزه خیلی از داستان ها به دنبال همین زبان سازی هستن. مثلا ایشنو والا تو وارکافت یا خیلی چیزهای دیگه اصطلاحاتیه که به وجود اوردن. ولی تو نوشته های استاد تالکین این موضوع به حد اعلا رسیده ولی متاسفانه نتونسته با قلم و جذابیت داستان بالانس شه .

بعد این اسمهای سخت یه مشکل دیگه هم که درست کرده اینه که باعث میشه شما چندین بار یه کتاب رو بخونین و حتی ضمیمه های مثل اطلس رو هم بخونین. من موقعی که داشتم سیلماریلیون می خوندم . یه دستم تو نقشه ی اول کتاب بود . یه دستم تو صفحه ی داستان و خیلی زجر آور بود. ولی با خوندن اطلس تازه خیلی چیزها برام روشن شد.

در هر صورت نظر منه . امیدوارم کسی از نظرم ناراحت نشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

با اینکه میگی تالکین دست نویسندگی نداره مخالفم. درسته که سیلماریلیون سبک روایتی داره اما هابیت و ارباب حلقه ها اینجوری نیست. خیلی توصیفات این کتابها زیاده. من حتی از بعضی توصیفات مناظر در دو برج خسته شدم.

به نظرم شما سیلماریلیون رو زود خوندی. سیلماریلیون رو باید دو سه سال دیگه بخونی تا لذت کافی رو ازش ببری. متن و سبک سیلماریلیون برای افراد 17،18 ساله سنگینه اما همینو بالای 20 سالگی بخونی نظرت عوض میشه.

اون سردرگمی ها به خاطر اینه که تالکین آردا رو خیلی غنی ساخته. تمام اون اسامی سخت دارای معنی هستن و بعد از مدتی متوجه معنی همه اسامی میشی. کافیه اون ضمیمه های آخر سیلماریلیون رو بخونی تا با معنی المانهای موجود در اسامی افراد و مکانها و اشیا آشنا بشی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Glorfindel Thalion

تالکین به یه سری توضیحات خیلی پرداخته که اضافه هست و یه سری توضیحات مهم تر رو ول کرده.وقتی شما هزاران صفحه کتاب مینویسی دو صفحه هم بیشتر بنویس. چی می شد جنگ بالروگ با گندالف رو بیشتر میکرد. جذاب تر می کرد. و بعد از نگاه کردن گیملی به شاهکار های دورین در بیرون موریا کم می کرد. خوب اون نگاه کردن ها که جذابیتی نداشت ولی جذاب تر کردن نبرد خیلی بهتر بود. با همه ی این حرفها ارباب حلقه ها کتاب نامبر وان منه و از همه ی آثار فانتزی غرب بیشتر دوسش دارم.

در مورد نظر شما درباره ی سیلماریلیون هم موافقم. در همین یک سال کلی از سیلماریلیون برام مفهوم شد. چه برسه که بخوام چهار سال دیگه بخونم. دقیقا مثل کتاب سینوهه می مونه . هر سنی یه برداشتی ازش داره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

یه نکته دیگه هم هست. تالکین میگه داستان رو از کتاب سرخ سرحد غربی نوشته. اون کتاب رو فرودو و سم نوشتن. در واقع داستان از دید اونها نوشته شده و جاهایی که فرودو و سم نبودن بقیه براشون تعریف کردن. اما گنداف اصلا مایل نبود نبردش با بالروگ رو به باید بیاره و حتما برای فرودو تعریف نکرده.

داستان هابیت هم همینطوره. وقتی بیلبو از بقیه جدا میشه خبری از دورفها نداریم مگر اینکه بعدا برای بیلبو تعریف کنن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
ارسال شده در (ویرایش شده)

من كه خودم كتب استاد رو نخوندم و فقط فيلم سه‌گانه رو ديدم؛ ولی يكی از هم‌كلاسی‌هام كه طرفدار ارباب حلقه‌ها و تالكينه و داره سيلماريليونو می‌خونه، می‌گه هيچی نمی‌فهمم! می‌گه كه متنش خيلی سخت و دشواره. البته اين مشكل تقصير تالكين نيست، تقصير رضا عليزاده‌يه با اون ترجمه‌ش! شايدم ذهن ما مدرسه‌ای‌ها نمی‌كشه. (آردا رو بهش معرّفی كردم، نمی‌دونم مياد سری بزنه يا نه.)

تازه، يه مشكل ديگه هم است و اونم مشكل ارويه كه تو تاپيک «اشتباه بزرگ تالكين» مفصّل درباره‌ش بحث كرديم. عدم هيجانی رو هم كه گلورفيندل جان گفته‌بودن... از رو فيلمش می‌شه فهميد كه هيجان به قدر كافی داره! مثلاً اون‌جايی كه گندالف در مزارع پلنور با عصاش نزگول‌های اژدهاسوار رو فراری می‌ده؛ يا وقتی با سربازانی در هلمز ديپ به كمک بقيّه مياد.

ویرایش شده در توسط گندالف سپید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ائارندیل Eärendil

به گاندالف: راستش من تا حالا سیلماریلیون با ترجمه رضا علیزاده رو نخوندم. ولی ترجمه سیلماریلیون مریم واثقی پناه رو 2-3 بار خوندم و بر خلاف نظر بقیه دوستان خیلی جذاب هست و علاقه آدم چندین برابر میشه.

من بیشتر کتابهای روایت گونه رو دوست دارم تا داستان و حرف زدن شخصیتها با همدیگه.

واسه همین سیلماریلیون رو از هابیت و لوتر بیشتر میپسندم. البته هابیت هم خوبه ولی به پای سیل نمیرسه. سیلماریلیون خیلی بزرگتر از این حرفهاست و میشه چندین کتاب داستانی از توش در آورد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Legolas

ولی به نظر من ترجمه ی علیزاده خیلی خوبه

و همون طوری هم که میگن به سبک نوشتاری خود تالکین بیشترین شباهت رو داره

درسته که اولش شاید یه خورده خوندن و درک کردن سخت باشه ولی بعد خیلی دلچسب میشه

به شخصه نسل سیلماریلیون رو با توجه به تاریخی بودنش می پسندم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Samwise Gamgee

بابا سیل دیگه اون قدر ها هم سخت نیست!

یکی دوتا کلمه ی سخت توش پیدا میشه ولی دیگه در حد نفهمیدن متن نیست...برای فهمیدنش آدم تنها کاری که باید بکنه اینه که یه کاغذ قلم بذاره جلوشو یکی دو جمله درباره هر شخصیتی بنویسه!

چون قاطی میکنه!

اتفاقا من نثر علیزاده رو دوست دارم!تابستون هم که بشه انگلیسیش رو میخونم ببینم اون چه طوریه!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

اینجا برای نقد محتوایی کتابهای تالکینه. در مورد ترجمه علیزاده از سیلماریلیون در این تاپیک صحبت کنید:

https://arda.ir/forum/index.php?showtopic=1190

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
حلقه یگانه

اونایی که به تالکین و داستان هاش علاقه دارن وعاشق داستان های فانتزی و هستن

اگه واقعا داستان رو دوست داشته باشن فهمش براشون اسون میشه

کسی ناراحت نشه اگر هم شد که شد چیکارکنم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

یکی از ایرادات قدیمی که برخی هنوز هم به نوشته ی تالکین می گیرند اینه که اون رو نوشته ای مردانه می دونن که خانم ها درش نقشی ندارند. من شخصاً دلایل خودم رو برای مخالفت با این مسأله دارم ولی دوست دارم نظر دوستان رو هم بدونم :D

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الدا

منم با این مسئله مخالفم چون توی اکثر یا به جرات میتونم بگم همه ی کتاب های تاریخی حماسی،چه تخیلی و چه مستند(لااقل تا جایی که من مطالعه داشتم) تعداد قهرمانان و شخصیت های موثر زن توی داستان ها هیچگاه به بیشتر از دو یا سه نفر نمیرسه در حالی که ما در آثار تالکین شاهد شخصیت های مونث نسبتا کثیری مثل واردا، یاوانا، میلیان، آردهیل، لوتین تینیوول و گالادریل و... هستیم.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

با اینکه میگی تالکین دست نویسندگی نداره مخالفم. درسته که سیلماریلیون سبک روایتی داره اما هابیت و ارباب حلقه ها اینجوری نیست. خیلی توصیفات این کتابها زیاده. من حتی از بعضی توصیفات مناظر در دو برج خسته شدم.

با جمله ی اول مهدی واقعا هم دردم !!

ارباب حلقه ها خیلی به نظرم به حواشی و توصیف مناظر پرداخته و این به نظرم داستان رو برای خیلی از قشر فانتزی خونی که بعد از خوندن داستان های رولینگ و جدیدا داستان های مارتین که تو هر فصلش موضوع جدیدی و اتفاق جدیدی می افته و بعد میان داستان های تالکین رو می خونند کسل کننده می کنه !! اما رفته رفته داستان ارباب حلقه ها از قسمت دیدار های بسیار به نظرم خیلی جذلب تر می شه و از اون کسل کننده گیش بیرون میاد !!

به نظرم این کسل کننده گیش از این جا نشات می گیره که رولینگ و مارتین و حتی لوئیس در هر فصل که شروع می شه به توضیح کارکتر های مختلف می پردازه و این باعث می شه که ذهن خواننده هر فصل به درگیر کارکتر قبلی و کارکتر جدید باشه اما ارباب حلقه ها این جوری نیست و در هر فصل داستان همون ادامه ی داستان قبلس و با همون کارکتر های قبلیه !! برای مثال تو نغمه یخ و آتش مارتین میاد تو یه فصل در مورد جان اسنومی گه یهو داستن رو رها می کنه و می ره سراغ یه کارکتر دیگه و بعد از حدود 14 فصل دیگه بر می گرده به ادامه ی داستان جان اسنو و همین باعث می شه که نویسنده یه ذره نوشته اسش جداب باشه اما ارباب حلقه ها این جوری نیست مخصوصا اون قسمت هایی که فرودو می خواد بیاد به اون مهمون خونه تا گندالف رو ببینه اما جدای از این موضوع شورای الروند - دیدار های بسیار و تا آخر داستان یاران حلقه به نظرم خیلی جذابه مخصوصا شورای الروند با اون همه وقایع تاریخیش که محشره :دی

در مورد سیلماریلیون !!

من سیل رو بیشتر از ارباب حلقه ها دوست دارم با این که نقش انسان ها شاید کم رنگ تر بوده باشه اما به نظرم داستان خیلی جالب تر و جذاب تره و ای کاش یه ذره حجم داستان بیش تر بود شاید دلیلش تو حجم کم اما مفهوم زیاد بوده باشه که کم تر به توصیف اطراف پرداخته باشه !!

یکی از ایرادات قدیمی که برخی هنوز هم به نوشته ی تالکین می گیرند اینه که اون رو نوشته ای مردانه می دونن که خانم ها درش نقشی ندارند. من شخصاً دلایل خودم رو برای مخالفت با این مسأله دارم ولی دوست دارم نظر دوستان رو هم بدونم :D

جالبه خیلی جالبه تا حالا به این موضوع توجه نکرده بودم :دی

نقش مردان نسبت به زنان تو سیماریلیون بش تر شاید به این دلیل باشه که سیل داره داستان الف رو بیان می کنه و الف ها که معلومند دیگه مرد هاشون اون جوری باند زن هاشون رو دیگه بی خیال :دی

اما از شوخی گدشته شاید تالکین می خواد بگه که زن ها بیش تر از این که مثل قبیله ی آمازون ها در اساطیر کلاسیک بیشتر هم دوش مردان جنگ می کنند, بیش تر نقش های کلیدی رو بازی می کنند مثل لوتین در داستان برن و یا نیه نور تو داستان تورین تورامبار و یا آره دل تو داستان مایگلین که زن ها بیش تر این که نقش جنگ جو رو بازی نکنند یه نقش کلیدی بازی می کنند که منجر به اتفاق افتادن خیلی اتفاقات بزرگ تر می شه و یا این هالت فرمانروای هالادین رو شاید بگیم که مثل مردان می جنگید و اسنان بودن رو یاد این الف ها داد :دی

در کل نکته ی جالبه که واقع جای بحث داره !

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

به مهدی:

16-17 سال واسش سخته؟

پس من کی بودم؟ :دی

والا با خوندن یک باره ی لوتر و بعد رفتن سراغ سیل بدون تحقیقات به نظرم نتیجه ی خوبی نداره ئ باعث میشه آدم چیزی نفهمه :دی

من چندین سال قبل از سیل ارباب حلقه ها رو خوندم

با اینکه برعکس خوندم ترتیبش رو به خاطر مشکلات نایابی کتاب توی شهرها

اما خدا میدونه چندبار لوتررو خوندم

در این بین خیلی از اینور و اونور اطلاعات جمع کردم

با فروم آشنا شدم و دامنه ی اطلاعاتم رفت بالاتر

و وقتی سیل رو شروع کردم با اینکه سخت بود واسم تونستم بخونمش و ازش لذت ببرم

انکار نمیکنم، بار چهارم بود که فکر کنم تقریبا همشو فهمیدم

بعضی جاهاشو انگار بار اولم بود میخوندم :دی

در مورد توصیفات هم باید بگم واقعا زیاد بودن از نظر

گرچه من گاهی اوقات توی توصیفاتش گم میشم :دی

اما در کل بگم

سبک خاص، نوع روایت و توصیفات تالکین تقریبا هیچ همخونی با کتاب های هم رده نداره

مثلا کسی که هری پاتر رو خونده شاید اصلا نتونه لوتر رو بخونه

منظورم از نتونستن، نتونستن نیست

نخواستن هست :دی

خیلی هاشون از کتاب زده میشن!

میگن خیلی یجوریه

یجوریه رو هم توصیف نمیکنن واسم :دی

یا مثلا وارکرفت رو با سرعت واقعا بالاتر خوندم و درصد فهمیدنم توی بار اول از سیل خیلی بیشتر بود و با 2بار خوندن دیگه کاملا متونم بگم متوجه شدم

کلا سیل نسبت به لوتر به پیش نیاز اطلاعاتی نیاز داره که بخش خیلی زیادیش توسط نمایه خودش و لوتر برطرف میشه...

به تضاد:

بحث جالبی میتونه باشه...

منم با تو موافقم و افکاری توی ذهنم هست

میخوای همینجا بحث کنیم یا تاپیک جدید میزنی اونجا بنویسیم؟؟

ویرایش شده در توسط الوه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

به الوه :

خوب تو فرق داری پسر :دی

تو اعجوبه ای می دونستی !! :پی

من هم از لوتر اول شروع کردم و بعد از مدتی گشتن بلاخره موفق شدم سیل رو گیر بیارم اما زمانی که گیر اوردمش بهتر از لوتر در نزدم جلو و خود نمایی کرد سیل با حال تر از لوتر بود !!

خوش به حالت که اطرافیانت می دونستن ارباب حلقه ها چیه ما که .... :دی

من قبل از اشنایی با فروم با یه وبلاگ اشنا شدم که بعدا فهمیدم وبلاگ رینگتور بوده و بعد از اون چند بار سعی کردم تو فروم عضو بشم که نشد و بلاخره سال 89 عضو فروم شدم

سبک خاص، نوع روایت و توصیفات تالکین تقریبا هیچ همخونی با کتاب های هم رده نداره

مثلا کسی که هری پاتر رو خونده شاید اصلا نتونه لوتر رو بخونه

منظورم از نتونستن، نتونستن نیست

نخواستن هست :دی

خیلی هاشون از کتاب زده میشن!

میگن خیلی یجوریه

یجوریه رو هم توصیف نمیکنن واسم :دی

در رابطه با طرز نگرش سایر فانتزی خون ها با لوتر

این چیزی که الوه گفت واقعا حقیقت رو گفته اما می تونیم دلایل دیگه ای رو هم براش بگیم !!

طرف که فانتزی می خونه خودش رو تو اون دنیا قرار می ده و تا جایی می ره که خودش رو با اون کارکتر و یا در کنار همون کارکتر قرار می ده

و بر همین اساس هم کارکتر ها همشون هم سن و سال خواننده هستند و یا کارکتر اصلی هم سن و سال خواننده هستش !!

هری پاتر و گروهش نهایتا 22 سالشونه / جان اسنو و کارکتر های جون نغمه هموشن همین حدود هستند نارنیا و پرسی جکسون و ... هم همین حدود اما لوتر و سرزمین میانه چی ؟

خودت رو می خوای با کی مقایسه کنی ؟

آراگورن 80 ساله !! گاندالف بیش از چندین هزار سال و .....

در واقع می خوام بگم سرزمین میانه یه نوع داستان بزرگسالان هستش که کارکتر های اون همشون بزرگ هستند و با تفکرات قشر فانتزی خون نمی خونه :دی { منظور رو رسوندم دیگه }

در مورد گفته ی تضاد فکر کنم همین جا بحث کنیم بهتر باشه و از ایجاد تاپیک بپرهیزیم :دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

عجب موجود متضادی هستم که اواخر دهه ی دوم زندگیم هری پاتری شدم! و البته بعد از لوتر!!! البته من نمی تونم ادعا کنم که پروتوتایپ هیچ گروهی هستم :D ولی در کل با اصلان بیشتر موافقم که میگه بیشتر خواننده های هری پاتر و فانتزی های هم ریتمش به نسبت کسانی که لوتر می خونن سن و سال کمتری دارن. البته این یه قاعده ی صد در صدی نیست و این هم به دلیل دایره ی گسترده ی فانتزیه. این تفاوت سنی هم بیشتر به خاطر همون چیزیه که اصلان میگه. هم ذات پنداری و درک حقیقت مانندی برای خواننده ی نوجوان با هری پاتر راحت تره تا با فرودو.

اما در مورد نقش خانم ها، من خودم معتقدم که گرچه تعدد نقش بسیار بسیار کمتره اما معدود نقش هایی هم که هست نقش های کلیدی هست. گالادریل، ائووین، ملیان و اینها رو اگر از داستان حذف کنید شیرازه اش از هم می پاشه و اگر هم یک مرد جایگزین اونها کنید باز هم به بن بست میرسه. وقتی نقش این قدر حیاتی شد من دیگه نمی تونم بگم لوتر یه اثر صرفاً مردونه است :D نظر شما چیه؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

نمیشه یک اثر حماسی رو به قشر خاصی نسبت داد. در خلق یک حماسه تمام اعضا سر جاشون قرار دارن و هرکدوم که نباشن مجموعه به هدف نمیرسه. از نقش زنان در هیچ جا نمیشه صرف نظر کرد. حالا چون در کتاب ها استاد کمتر به رشادت های زنانه پرداخته است و بیشتر به حوادث تاریخ ساز شاخ و برگ داده است نمیشود نقش زنان را کمرنگ شمرد. اگر این یک کتاب خانوداگی یا چمیدونم...یک مدل کتاب درام بود، در محیط خانه نقش غالب رو زن داره. اما در محیط بیرون که مرد کار میکنه نقش غالب مردان است. مخصوصا در میدان نبرد یا اتاق شورا. گرچه امثال ایووین و مورون نیز هستند که استثنائات قضیه هستند. میبینید که ایووین محیط خانه را نمیتواند تحمل کند و دوست دارد دوشادوش مرد خود بجنگد و در میدان نبرد خودنمایی کند؛ نتیجه اش این میشود که در سیر داستانی اهمیت ویژه ای پیدا میکند.

بنابراین من با نظر جناب تضاد موافق هستم. شاید در سیر داستانی در مقاطع زمانی حتی نامی از یک زن هم برده نشود اما آیا این یعنی زنان نیستند؟! نه. این یعنی در محیط بیرون و در حوادث جریان ها نقش مردان غالب است. ضمن این که ما نبرد مردم بره تیل را نیز برای استثنا داریم. لوثین، گلادریل، ملیان، حتی ایدریل. {این خانم ایدریل رو دست کم نگیرید. از صد مرد جنگی برای من ارزشش بیشتره :D }

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

به اصلان:

بله دیگه :D

به تور:

واسه همسر خودت پارتی بازی نکن :D

دها

:دی

دقیقا همون چیزی که گفتید هست

داستان لوتین و برن زن فقط نقش منفعل رو نداره

یک نقش کلیدی هست که نبودش باعث پیروزی پلیدی میشد

ملیان و حلقه ای که دوریات رو مدت ها در امان داشت همچنین مشاوره هایی که به الوه میداد

ائووین که موجودی رو از پا در آورد که پلیدی بسیاری رو کم کرد

گالادریل و کارهایی که انجام داد

یا ابهتی که مورون و ترسی که خادمان مورگوت ازش داشتن!

و نمونه هایی از این قبیل

اگه بگیم باید به اندازه ی مرد ها نقش داشتن

کمی از واقعیت فاصله میگرفت داستان

ویرایش شده در توسط الوه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lady Eowyn

یه سوال دارم که نمی دونم اینجا بپرسم یا نه؟

دارم یه کتاب می خونم به اسم مردم شناسی ایرانی. مجموعه میزگردهای نقد کتاب هست مال پژوهشکده مردم شناسی. همیجوری مقاله به مقاله جلو اومدم یهو دیدم یکی از میز گردها مربوط به ارباب حلقه هاست با حضور رضا علیزده و رضا سیدحسینی و شهریار وقفی پور و عنایت سمیعی ک همه آدمهای وزینی تو کار ترجمه و ادبیات هستند. نزدیک به 30 صفحه است.

یکی می تونه به من بگه که این مطلب رو تو اردا جایی داریم یا نه؟ و اگه نداریم میشه با ذکر ماخذ بگذاریمش؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

یه سوال دارم که نمی دونم اینجا بپرسم یا نه؟

دارم یه کتاب می خونم به اسم مردم شناسی ایرانی. مجموعه میزگردهای نقد کتاب هست مال پژوهشکده مردم شناسی. همیجوری مقاله به مقاله جلو اومدم یهو دیدم یکی از میز گردها مربوط به ارباب حلقه هاست با حضور رضا علیزده و رضا سیدحسینی و شهریار وقفی پور و عنایت سمیعی ک همه آدمهای وزینی تو کار ترجمه و ادبیات هستند. نزدیک به 30 صفحه است.

یکی می تونه به من بگه که این مطلب رو تو اردا جایی داریم یا نه؟ و اگه نداریم میشه با ذکر ماخذ بگذاریمش؟

من به شخصه این مطلب رو تو آردا ندیدم و به نظرم می تونه بحث پرباری باشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lady Eowyn

آره بحثش پرباره. من هنوز کامل نخونمش. پس احتمالا" باید اسکن یا تایپش کنم بگذارمش اینجا یا بدمش به مدیران عزیز که یه فکری براش بکنن. آره؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

نمی دونم اسکن چقدر می تونه با کیفیت باشه که حجم عکسا هم خیلی بالا نره در مورد تایپ هم که ما نمی تونیم اصراری دشته باشیم چون واقعا زحمت بزرگیه فکر کنم حالت بهینه اینه که فایل pdf مطلب رو بتونیم گیر بیاریم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lady Eowyn

باشه... ببینم می تونم آرشیو این جلسه هارو پیدا کنم.وابسته به مرکز گفتگوی تمدنهاست. اگر نشد تایپش می کنم چون مطمئنن اسکنش به درد نمی خوره.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تینلور

من فقط در این مورد از تالکین ناراحت شدم که به جای این داستان های بیخود روی داستانی حماسی و جنگی کار می کرد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...