رفتن به مطلب

Recommended Posts

الدا

آخر کتاب هابیت ( چاپ دوم انتشارات روزنه ) نقشه تورین چاپ شده و در زیر تنها کوه این رو نوشته : اینجا از دیر باز تراین شاه زیر کوه بود . اما در نقشه ای که weta منتشر کرده نوشته که ترور شاه زیر کوه بود . حالا می خواستم بپرسم که بالاخره شاه زیر کوه کی بود؟

این تراین، تراین پسر ترور نیست، بلکه تراین پسر نائین اول هستش که بعد از کشته شدن پدر و پدربزرگش، نائین اول و دورین ششم در خزد-دوم به دست بالروگ با باقیمونده ی افرادش به اره و تنها کوه رفت و شاه زیر کوه شد و بعد ها پسرش تورین اول به کوه های خاکستری رفت و بعد از گذشت نسل ها و جنگ اژدهایان با دورف ها و کشته شدن داین اول و پسر دومش در کوه های خاکستری به دست اژدها پسر سوم داین اول با جمعی از مردمش به تپه های آهن رفتند و باقی مردم دورین با ترور وارث داین اول و عموی اون بورین به تنها کوه اومدن و اونجا ترور شاه زیر کوه شد(تراین پسر ترور به دلیل حمله ی اسماگ اژدها به همراه پدر و پسرش تورین سپر بلوط از تنها کوه گریخت و تا پایان عمرش در زندان دول گولدور نتونست به تنها کوه برگرده و شاه زیر کوه بشه)

ویرایش شده در توسط الدا

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

الدا درست میگه. توضیح مولف رو در ابتدای کتاب هابیت بخون، تالکین اونجا توضیح میده. این یه تشابه اسمیه.

ویرایش:

چون توی فیلم فرصت این نیست که بگه این تراین کی بوده و چه نسبتی به اون یکی داشته کار خودش رو راحت کرده و نوشته ترور تا بیننده ها گیج نشن(به اندازه کافی دورف توی فیلم هست و حفظ کردن اسامی سخت میشه)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
agarwaen

تو صفحه 53 هابیت ( انتشارات روزنه) تالکین مسیری که گروه می‌پیماید رو توصیف می‌کنه :

« اول از همه از مرز و بوم هابیت ها گذشتند... بعد به سرزمین هایی رسیدند که مردم آن با لهجه عجیبی حرف می زدند و ترانه هایی می خوانند که بیل‌بو هیچ وقت نشنیده بود » و « کمی جلوتر تپه های کسالت بار پوشیده از درختان تیره به چشم می خورد که ارتفاع‌ شان بیشتر و بیشتر می شد. روی بعضی از آنها قلعه های قدیمی با ظاهر شیطانی قرار گرفته بود، طوری که انگار مردم بد طینت آنها بنا کرده بودند.»

احتمالا توصیف اول بایستی مربوط به بری باشد اما بخش دوم که سوال برانگیزتره واقعا مشخص نیست کجاست اگر از درختان تیره و تعدد تپه ها و قلعه ها چشم پوشی کنیم می توان گفت که این بخش به ودرتاپ و بقایای برج نگهبانی اشاره میکنه. البته موضوع مردم بد طینت این احتمال رو که اون ثپه های کسالت بار ودرتاپ باشند رو ضعیف میکنه .

به نظر شما منظور تالکین از این توصیفات کجا بوده ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

به احتمال زیاد این توصیفات به منظره های بین باک لند تا پل آخر اشاره میکنه . من هم فکر میکنم توصیف اول میتونه مربوط به بری باشه ، اما در مورد توصیف دوم یکم مشکوکم ، چون هم به پوشش گیاهی درختان تیره اشاره میکنه (در صورتی که ما بجز جنگل قدیمی و چت وود ، تا جنگل های نزدیک کوههای مه آلود بعد از پل آخر ، چنین پوشش گیاهی تو نقشه ها نمیبینیم) . و هم این که از متعدد بودن تپه ها و قلعه ها صحبت میکنه که اشاره به ودرتاپ رو رد میکنه . بنابر این من فکر میکنم توصیفات دوم بیشتر به تپه های ودر(نه خود ودرتاپ) اشاره میکنه .

اما یه نکته که موقع خوندن صفحه 55 برام به شدت سوال ایجاد کرد این بود : (( آخر سر تصمیم گرفتند درست همان جایی که بودند اتراق کنند . تا به اینجا توی این سفر اتراق نکرده بودند و اگرچه میدانستند طولی نمی کشد که مجبور میشوند با رسیدن به کوه های مه آلود و دور شدن از مرز و بوم مردم آبرومند به طور منظرم اتراق کنند ، شب مرطوب بدی برای شروع این کار بود )).

قسمت بالا خیلی غیر واقعی به نظر میرسه ، چون مربوط به قسمتی از کتابه که دورف ها آتیش ترول ها رو میبینن و به دام می افتن . جایی که صد ها مایل از هابیتون فاصله داره ! اونوقت چطور دورف ها این فاصله رو بدن اتراق کردن طی کردن ؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور
چون توی فیلم فرصت این نیست که بگه این تراین کی بوده و چه نسبتی به اون یکی داشته کار خودش رو راحت کرده و نوشته ترور تا بیننده ها گیج نشن

درسته که حقظ کردن اسامی سخته اما مطمئنم در فیلم از تراین و ترور نام برده خواهد شد

همانطور که در ارباب حلقه ها سارومان از باراهیر صحبت میکنه در حالی که مخاطب چیزی از او نمیدونه

نمیدونه که پسرش، برن چه غوغایی درست کرد

اما در فیلم اینو فهمید مخاطب که آراگورن از نسل باراهیره

ویرایش شده در توسط تور

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

من احساس می کنم باید حساب هابیت رو تا اندازه ای از سایر کتاب های تالکین جدا کنیم احتمالا تالیکین در زمان نگارش این کتاب تصور کاملی از جهانی که می خواسته خلق کنه نداشته و این تصور به مرور و تا زمان نوشتن لوتر تکمیل شده به نظرم این تناقض ها از اینجا ناشی می شه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

درسته چون هابیت اولین کتاب جدی تالکین در مورد آردا بوده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
agarwaen

به احتمال زیاد این توصیفات به منظره های بین باک لند تا پل آخر اشاره میکنه . من هم فکر میکنم توصیف اول میتونه مربوط به بری باشه ، اما در مورد توصیف دوم یکم مشکوکم ، چون هم به پوشش گیاهی درختان تیره اشاره میکنه (در صورتی که ما بجز جنگل قدیمی و چت وود ، تا جنگل های نزدیک کوههای مه آلود بعد از پل آخر ، چنین پوشش گیاهی تو نقشه ها نمیبینیم) . و هم این که از متعدد بودن تپه ها و قلعه ها صحبت میکنه که اشاره به ودرتاپ رو رد میکنه . بنابر این من فکر میکنم توصیفات دوم بیشتر به تپه های ودر(نه خود ودرتاپ) اشاره میکنه .

اگر توصیفات مربوط به تپه های ودر باشه که مشکل دو برابر می شه ، چون تپه های ودر در راستای شمال-جنوب هستند و در نزدیک ترین مکان، از جاده حدود 20 کیلومتر فاصله دارند در ضمن تپه های ودر لم یزرع هستند ( مثل خود ودرتاپ) .

اما یه نکته که موقع خوندن صفحه 55 برام به شدت سوال ایجاد کرد این بود : (( آخر سر تصمیم گرفتند درست همان جایی که بودند اتراق کنند . تا به اینجا توی این سفر اتراق نکرده بودند و اگرچه میدانستند طولی نمی کشد که مجبور میشوند با رسیدن به کوه های مه آلود و دور شدن از مرز و بوم مردم آبرومند به طور منظرم اتراق کنند ، شب مرطوب بدی برای شروع این کار بود )).

قسمت بالا خیلی غیر واقعی به نظر میرسه ، چون مربوط به قسمتی از کتابه که دورف ها آتیش ترول ها رو میبینن و به دام می افتن . جایی که صد ها مایل از هابیتون فاصله داره ! اونوقت چطور دورف ها این فاصله رو بدن اتراق کردن طی کردن ؟!

من هم به شدت شگفت زده شدم ، چند بار ابن صفحه و چند صفحه قبل و بعدش رو خوندم تا توضیحی برای این موضوع پیدا کنم اما هیچ توضیحی در این مورد وجود نداشت . بالاخره سراغ اطلس رفتم و نقشه صفحه 100 و 101 که مسیر حرکت گروه تورین و شرکا از هابیتون تا ریوندل رو نشون میده نگاه کردم اما چیزی جز سردرگمی بیشتر نصیبم نشد چون در نقشه به وضوح اتراقگاه هایی در مسیر حرکت گروه علامت گذاشته شده بود، تمام قضیه این نبود بلکه تاریخ ها هم باعث پیچیده تر شدن موضوع می شدند ، 27 آوریل گروه از هابیتون سفرشون رو شروع می‌کنند و 29 می به بییشه ترولها می‌رسند یعنی تو این مدت یک ماهه هیچ جا اتراق نکردند ؟ دیگه متقاعد شده بودم که یا تو ترجمه اشتباهی رخ داده یا تالکین سوتی بزرگی داده ، اما یه نگاه به صفحه 97 اطلس باعث شد که جواب رو پیدا کنم اواسط اولین پاراگراف موضوع بگ‌اند تا ریوندل نوشته :« هوا تا آخر ماه مه خوب بوده و مهمان خانه در راه فراوان ؛ در حالی که شاید اردو زدن زیر باران و تمام شدن آذوقه آنها را به شتاب کردن در سفر تشویق کرده باشد ... » که یعنی این اولین اتراق بوده اما اولین توقف نبوده.

من احساس می کنم باید حساب هابیت رو تا اندازه ای از سایر کتاب های تالکین جدا کنیم احتمالا تالیکین در زمان نگارش این کتاب تصور کاملی از جهانی که می خواسته خلق کنه نداشته و این تصور به مرور و تا زمان نوشتن لوتر تکمیل شده به نظرم این تناقض ها از اینجا ناشی می شه

حرف شما درسته حمید جان اما تناقض ها هم یه حد معقولی باید داشته باشند ، مثلا اگه رفتار و منش الروند در دو کتاب متفاوت باشد قابل قبول است اما اگر کلا شخصی به نام الروند حذف شود اون وقت دیگه بهش نمی شه گفت تناقض . دو تا نویسنده مختلف که این کتاب ها رو ننوشتن که تا این حد تناقض داشته باشه تالکین مسلما در زمان نگارش ارباب حلقه ها سعی می کرده تا داستان با کل مجموعه همخوانی داشته باشه، به نظر من تنها تفاوت این دوتا کتاب تفاوت قهرمانشونه. بیل بو یه هابیت نسبتا آبرومنده که سرش به کار خودشه و یه زندگی هابیتی ایده آل داره گاهی وقتها هم تو شایر یه گشت وگذار و نیمچه ماجراجویی هایی داشته ، اما فرودو 360 درجه ! با بیل بو متفاوته ، یه هابیت که همش پی ماجراجوییه با الف ها سر و سری داره و زبان اونها رو بلده و از همه مهمتر زیر دست بیل بو بگینز عیار بزرگ شده پس اطلاعاتش نسبت به بیل بو تو داستان هابیت بیشتره و وقتی به بری می رسه میگه به بری رسیدیم نه اینکه بگه به یه جایی رسیدیم که مردمش لهجه عجیبی دارند و ترانه هایی می خونند که هیچ وقت نشنیدم .

ویرایش شده در توسط agarwaen

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور
اما فرودو 360 درجه !

:ymapplause: سیصد و شصت درجه ! که قربونت بر میگرده رو خودش

قبول دارین که هابیت یک ته مایه طنز و خنده داره در حالیکه ارباب حلقه ها و دیگر کتب آردایی تالکین ندارن؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

من هابیت رو نخوندم؛ ولی بعد از خوندن چندصفحه اول یاران حلقه با اون توضیح ماشاءالله زیادش به عنوان مقدمه یه چیزایی از هابیت فهمیدم که یه ابهامی هم برام پیش اومد.

بیلبو بعد از اینکه حلقه یگانه رو پیدا کرد، خودش نمی دونست حلقه یگانه ـه. درسته؟ و آیا تا قبل از اینکه در شب تولدش توی جشن مهمانی اونو به دستش کنه و غیب شه، کسی (خصوصاً گندالف و فرودو) می دونستن بیلبو چنین چیزی پیدا کرده؟

اگه می دونستن که یعنی آی کیوشون زیر صفره که نفهمیدن این حلقه یگانه است! اگه هم بعد از جشن تولد فهمیدن، پس چرا گندالف توی کتاب اونقدر عادی و از پیش دونسته رفتار میکرد؟

پیشاپیش ممنون از پاسخ هاتون.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

بله هم گندالف و هم بقیه دورفها و هم فرودو میدونستن که حلقه باعث غیب شدن بیلبو میشه اما فکر میکردن یه وسیله جادویی معمولیه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

گندالف و فرودو می دونستند که بیلبو یه حلقه جادویی داره ، اما از اونجایی که باور داشتن حلقه یگانه تو آندوین گم شده (به خاطر تاکید سارومان) ، هیچ شکی باقی نمیموند که این حلقه حلقه یگانه نیست . همچنین تعداد حلقه های جادویی به یک محدود نمیشد . از این رو احتمالا فکر میکردن این انگشتر یکی از حلقه های جادویی متعدد هستش .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان

اون وقت چرا گندالف میگه حلقه رو بیلبو باید برای فرودو بذاره؟ (و حتی سر این موضوع با هم دعوا میکنن و بگ اند از خشم گندالف تاریک میشه و...!)

من فکر میکردم گندالف چیزی از این موضوع نمی دونست تا شب جشن و حرکت غیرمنتظره بیلبو و بعد از اون گندالف می فهمه بیلبو چنین حلقه ای پیدا کرده و اون حلقه یگانه است و بعد هم میگه باید اونو رها کنه. اما دیدم گندالف یه چیزایی درمورد قول و قرار شب های قبل درمورد به ارث رسیدن حلقه به فرودو میگه و به شک و ابهام افتادم.

ویرایش شده در توسط گندالف سپید

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فنگورن

درست یادم نیست اینجا فیلم با کتاب متفاوت بود یا نه . اما گندالف میدونست یا احساس میکرد حلقه تاثیر عجیبی روی بیلبو گذاشته . تاثیر حلقه رو روی سن بیلبو میدید و خب هر آدم عاقلی ممکنه به این موضوع شک کنه . به خاطر همین شک هم هستش که سالها در پی گالوم و کشف راز حلقه یگانه میره . اونم درست بعد مهمانی بیلبو .

این که چرا به بیلبو گفت حلقه رو به فرودو بده هم احتمالا به خاطر اینه که میخواسته جای حلقه مشخص باشه(اگه حلقه با بیلبو عازم میشد ، خدا میدونه کجاها میتونست بره ) و علاوه بر اون از تاثیر بیشتر حلقه روی بیلبو جلوگیری کنه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون

من یک سوال دارشتم: اگر بالین همراه گندالف به سفر غیر منتظره رفت، چرا گندالف وقتی فهمید که اون در موریا مرده، ناراحت نشد؟

حتی اشک هم نریخت...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Théoden

من یک سوال دارشتم: اگر بالین همراه گندالف به سفر غیر منتظره رفت، چرا گندالف وقتی فهمید که اون در موریا مرده، ناراحت نشد؟

حتی اشک هم نریخت...

خارجي ها خيلي از اين لوس بازي ها خوششون نمياد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مونت آو سائرون

اما در رشته افسانه...عاطفه و محبت جایگاهی بالایی داره، تعجب می کنم که حتی ناراحت نشد!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Théoden

اما در رشته افسانه...عاطفه و محبت جایگاهی بالایی داره، تعجب می کنم که حتی ناراحت نشد!!!

توي اون صحنه گندالف ميگه "از همين مي ترسيدم" فكر كنم گندالف احتمال وقوع چنين واقعه اي رو از قبل پيش بيني مي كرده. شايد گريه هاش رو قبلا كرده بوده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elrond

این که چرا به بیلبو گفت حلقه رو به فرودو بده هم احتمالا به خاطر اینه که میخواسته جای حلقه مشخص باشه(اگه حلقه با بیلبو عازم میشد ، خدا میدونه کجاها میتونست بره ) و علاوه بر اون از تاثیر بیشتر حلقه روی بیلبو جلوگیری کنه .

ولى به نظرم بيشتر براى اين بود كه حلقه همراه وسايل ديگه به ارث برسه و صاحب جديدى پيدا كنه تا دو صاحب نداشته باشه ؛ بعديش اينكه حلقه بيشتر روى بيلبو تاثير نگذاره . دراصل تعريف كتاب اينه كه چون خود حلقه براى نزديك شدن به اربابش به پيش بيلبو رفت ، به اين ترتيب خواسته شد تا از اين موضوع جلوگيرى بشه و حلقه به فرودو داده بشه ...

من یک سوال دارشتم: اگر بالین همراه گندالف به سفر غیر منتظره رفت، چرا گندالف وقتی فهمید که اون در موریا مرده، ناراحت نشد؟

حتی اشک هم نریخت...

گندالف گفت : " جاى تاسف است كه خبرهاى بدى را با دست خط زيباش ثبت كرده است . ... مانده ام كه بعد چه اتفاقى افتاده ؛ ... " مكثى كرد و آهى كشيد . گفت : " خواندن اين ها ناگوار است . متاسفانه احتمالا پايان دردناكى داشته اند . ... "

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
amir18

با سلام

ببخشید من نمیدونم سوالم رو کجا بپرسم به هر حال این سوالم هم مربوط به هابیته دیگه...........

استینگ (شمشیر بیلبو) توسط کی ساخته شده و چرا الروند تو فیلم به اون اشاره ای نمیکنه؟

ارک ریست و گلامردینگ هر دو گابلین کش بودند؟توسط چه کسی ساخته شدن؟

چرا تو فرهنگنامه آردا خبری از این شمشیرها (در بخش اشیا)و چیزهای زیاد دیگه نیست؟

اگه میشه اطلاعات کاملی از کل شمشیرها و اشیاها تو سایت بزارید

ممنون

ویرایش شده در توسط amir18

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elrond

البته بهترین جا برای پرسیدن اینجور سوالات اینجاست :

https://arda.ir/forum...?showtopic=1054

توی اینجا هم می تونی اطلاعاتی از اشیا بگیری :

https://arda.ir/miscellaneous-items/

اینم نتیجه ی تنبلی :دی :

post-1733-0-66618700-1358516447_thumb.jp

پ.ن : استینگ هم به دست الف ها و در شهر پنهان گوندولین ساخته شد ؛ توی فیلم هم خب بیلبو شمشیرش رو نشون نمیده . ( حالا ممکنه توی نسخه اکستندد این صحنه باشه ... )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
amir18

با سلام

الروند جان ممنونم ازت

خب من اونجایی رو که گفتی دیده بودم واثری از استینگ پیدا نکردم

فکر کنم یه صفحه از کتاب رو اسکن کردی درسته؟؟؟؟؟؟

یه سوال دیگه به نظر شما استینگ ویژگیهاش بیشتره یا شمشیرهای دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ویرایش شده در توسط amir18

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

با سلام

الروند جان ممنونم ازت

خب من اونجایی رو که گفتی دیده بودم واثری از استینگ پیدا نکردم

فکر کنم یه صفحه از کتاب رو اسکن کردی درسته؟؟؟؟؟؟

یه سوال دیگه به نظر شما استینگ ویژگیهاش بیشتره یا شمشیرهای دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من فیلم هابیت رو ندیدم و نمیدونم چرا نمایش داده نشده!

اما سازنده اش معلوم نیست

در مورد این سوال شما باید بگم توی دنیای تالکین نمیشه بگیم شمشیری برتر هست!

مثلا استینگ الفی تارهای شلوب رو به راحتی میبره

اما شمشیر ساخته ی وسترنس که میتونه طلسم شاه جادو پیشه رو بشکنه نمیتونه اون تار ها رو ببره

(البته باید گفت جادوی شمشیر وسترنس، جادوی نابودی آنگمار بود)

یا مثلا همین نارسیلی که میتونه دست سائورون، یکی از قدرتمندترین مایار رو قطع کنه، قبل از این اتفاق زیر بدن الندیل تکه تکه میشه!

مگه الندیل + زره وزن دایناسور داشته؟ :دی

بهتره بگیم هرچیزی جای خودش :دی

ویرایش شده در توسط الوه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elrond

با سلام

الروند جان ممنونم ازت

خب من اونجایی رو که گفتی دیده بودم واثری از استینگ پیدا نکردم

فکر کنم یه صفحه از کتاب رو اسکن کردی درسته؟؟؟؟؟؟

یه سوال دیگه به نظر شما استینگ ویژگیهاش بیشتره یا شمشیرهای دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خواهش می کنم .

فکر کنم به این دلیل بود که هنوز حرف S به فرهنگنامه اضافه نشده .

اونم از قبل اسکن شده (!) بود که من یه خورده مرتبش کردم ...

برای اون بحث ویژگی شمشیر ها هم علاوه بر چیزهایی که الوه گفت ، پیشنهاد می کنم بخش " سلاح های جادویی " این مقاله رو هم بخونید :

https://arda.ir/magic-in-tolkiens-world/

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
amir18

خواهش می کنم .

فکر کنم به این دلیل بود که هنوز حرف S به فرهنگنامه اضافه نشده .

اونم از قبل اسکن شده (!) بود که من یه خورده مرتبش کردم ...

برای اون بحث ویژگی شمشیر ها هم علاوه بر چیزهایی که الوه گفت ، پیشنهاد می کنم بخش " سلاح های جادویی " این مقاله رو هم بخونید :

https://arda.ir/ma...tolkiens-world/

شاید همینطوره که شما میگید.امیدوارم فرهنگنامه هرچه سریعتر آماده بشه.وبه صورت دسته بندی شده باشه.

من خیلی به اشیاء آردا علاقه مندم.ولی این استینگ خیلی رو اعصابمه و خیلی دوست دارم بیشتر ازش بدونم ولی تا الان نتونستم.مثلا سازندشو نمیدونم کیه.قدمتش چقدره و........

بازم ممنونم ازت الروند جان.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×
×
  • جدید...