رفتن به مطلب

جستجو در انجمن

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'مایا'.



تنظیمات بیشتر جستجو

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای شورای ماهاناکسار

  • خبر
    • اخبار
  • دروازه های والمار
    • تازه واردین
    • حلقه سرنوشت
  • مباحث کتاب ها
    • شورای خردمندان
    • تالارهای دایرون
  • اقتباس‌ها
    • سینمای تالکین
    • موسیقی
    • بازی‌ها و سرگرمی‌ها
  • بخش طرفداران
    • نظرسنجی ها
    • مربوط به طرفداران
    • سرزمین میانه
  • دنیای فانتزی
    • ادبیات فانتزی
    • موجودات فانتزی

جستجو در ...

جستجو به صورت ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین به روز رسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

پیدا شد 4 نتیجه

  1. Aran Dur

    چرا سائورون زن نمی شد؟

    خب، چرا سارون فقط به مرد تبدیل می شد و به زن تبدیل نمی شد. مثلا سارون همیشه در قالب یک انسان مرد یا الف مرد یا هر چیز مرد در می اومد. چرا به شکل زن در نمی اومد؟ فکر می کرد در شکل مرد قدرتمندتر بنظر میاد؟
  2. Aran Dur

    کدام یک از مایار به شکل زن بودند؟

    خب من چند تا سوال برام پیش اومده، چرا سارون و بقیه ی مایاها به مرد تبدیل می شدن و به زن تبدیل نمی شدن. مثلا سارون همیشه در قالب یک انسان مرد یا الف مرد یا هر چیز مرد در می اومد. چرا به شکل زن در نمی اومد؟ فکر می کرد در شکل مرد قدرتمندتر بنظر میاد؟ آیا مایایی هست که به شکل یک زن در اومده باشه؟ منظورم الف باستانی نیست. منظورم مایای هست که شکل زن یه خودش گرفته.
  3. بورومیر

    چهره ظاهری سائورون

    آیا چهرۀ ظاهری سائرون درجایی توصیف شده؟.اگه توصیف شده چه شکلی بوده؟.ولی در ضمایم کتاب بازگشت شاه نوشته سائرون در ویرانه های نومه نور به دام افتاد،چنان که قالب جسمانی خود را از دست داد؛امّا گریخت و به سرزمین میانه بازگشت.نوعی روح تنفّر سوار بر بادی اهریمنی.دیگر هیچگاه نمی توانست به قالبی درآید که در نظر آدمیان خوش بنماید،بلکه به موجودی سیاه و کریه المنظر بدل گشت و قدرت او از پس تنها در دهشتی بود که بر می انگیخت.اگه جواب بدین ممنون میشم.
  4. The secret wizard

    راز دو جادوگر آبی

    سلام به همه بعد از مطالعه ای که در مورد پنج مایا داشتم.سرنوشت و سرگذشت دو جادوگر آبی رو کاملا راز آلود و ناشناخته دیدم و سعی کردم ماجرا رو با نوشتن یک فن فیشکن دنبال کنم.نگاه کوتاهی هم به وضع سرزمین میانه،400 سال بعد از نابودی حلقه انداختم.امید وارم مورد پسند شما واقع بشه گفته می شود از بین پنج مایا که به سرزمین میانه فرستاده شدند،دو جادوگر آبی به همراه سارومان به شرق دور سفر کردند.مدتی بعد،سارومان به غرب بازگشت و نهایتا در آيزنگارد اقامت گزید.اما دو جادوگر آبی یعنی آلاتار و پالاندو در شرق مانده و به زندگی گمنام خود ادامه دادند.حتی داناترین ها هم از ان دو چیزی نمی دانند! به راستی چه اتفاقی برای آنها افتاد؟ آیا سرنوشت آنها مانند الف ها و مایا های دیگر بود؟ یا مسیری بس جدا گانه و عجیب را طی نمودند؟ شایعات زیادی در این مورد بر سر زبان ها افتاده بود.برخی می گفتند در سرزمین های ناشناخته ی شرق دور که تا به حال پای هیچ کس به انجا باز نشده زندگی می کنند و دنیا را در گوی های جادویی خود می بینند.عده ای هم معتقد بودند دو جادوگر آبی مدت ها قبل توسط ایسترلینگ ها کشته شده و دیگر نشانی از آنها وجود ندارد. در اینجا ماجرای دوک ثروتمندی را میخوانیم که برای کشف راز دو جادوگر به شرق دور سفر میکند. مدت های از نابودی حلقه می گذشت.صلح و آرامش به سرزمین میانه باز گشته بود.انسان ها در جای جای زمین به سکونت پرداخته در دنیایی پر از شادی و خوشی در کنار هم زندگی می کردند.البته نه در همه ی سرزمین ها.با اینکه مدت زیادی از سفر الف ها به غرب می گذشت اما هنوز سرزمین هایی مانند لیندون خالی از سکنه بود.در عوض سواحل فالاس و بخصوص شهر هایی که در ناحیه ی گاندور وجود داشتند روق فراوانی گرفته بود.کشتی های کوچک و بزرگ پر از اقلام و جنس های گوناگون ازنواحی مختلف سرزمین میانه در سواحل گاندور به تجارت می پرداختند و داد و ستد میکردند و البته این دریانوردان زود ثرونمند می شدند.خوشبختانه با اقداماتی که شاه اله سار در سال های اخیر انجام داد،دزد های دریایی اومبار تا حد زیادی از سواحل گاندور عقب نشینی کردند و امنیت تضمین شده ای بر این سواحل حکم فرما شد. در شمال هم همینطور.دیل از بزرگ ترین و زیبا ترین شهر های آن ناحیه بود و در اطراف ان هم دهکده های زیادی ساخته شده بود.در آنسوی کوه های مه آلود هم زمزمه هایی از حیات گسترده ی انسان ها به گوش می رسید.قلمروی آرنور دوباره احیا شده و عده ای هم با عنوان فرماندار بر آن نواحی حکمرانی می کردند.اما هنوز زمان زیادی لازم بود تا این قلمروی باستانی و کهن،مثل گذشته ها شود. قلمروی اربابان اسب ها نیز سرزمین پر رونقی شده بود.شاه اله سار آیزنگارد را بر قلمروی روهان افزود و پس از آن مهاجرت گسترده ی روهیریم به رود خانه ی آیزن و اطراف آن نواحی آغاز گشت و آیزنگارد،دژ مستحکم و بزرگی برای آنان شد.در تنگه ی روهان هم کمپ های زیادی بنا شده بود که توسط روهیریم اداره می شد.روهان به عنوان یک پل ارتباطی از شرق به غرب،دارای موقعیت استراتژیک مهمی بود.پادشاه «ائوما» نیز یکی از نوادگان ائومر بود که بر روهان حکمرانی میکرد. در یکی از بنادر پر رونق گاندور که در سواحل فالاس قرار داشت،دوک ثروتمندی زندگی میکرد.نام ثابتی نداشت اما در گاندور،او را با نام لرد گلاندو می شناختند.او فرد با نفوذ و شناخته شده ای بود که تجارت سه بندر مهم را در دست داشت و از راه تجارت،ثروت زیادی را به دست آورده بود.مدتی قبل با تلاش های بی وقفه و سفر های دریایی متعددی که انجام داد،کلید تجارت سرزمین میانه در انحصار گاندور قرار گرفت و به همین سبب پادشاه گاندور شخصاً او را به شهر سفید دعوت کرد و از او تشکر نمود.بعد از آن ماجرا لرد گلاندو لقب دوک گاندور را برای خود برگزید و نامش به عنوان ثروتمند ترین مرد گاندور بر سر زبان ها افتاد. او اکنون د سن 47 سالگی به سر می برد و دوست های زیادی داشت.تجارت را هم برای مدتی رها کرده بود و بیشتر وقت خود را در مهمان خانه های حومه ی شهر می گذراند.در یکی از همین مهمانخانه ها بود که صحبت از دوران قدیم باز شد.صحبتی که بوی سفر میداد...
×
×
  • جدید...