رفتن به مطلب

جستجو در انجمن

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'مرگ'.



تنظیمات بیشتر جستجو

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای شورای ماهاناکسار

  • خبر
    • اخبار
  • دروازه های والمار
    • تازه واردین
    • حلقه سرنوشت
  • مباحث کتاب ها
    • شورای خردمندان
    • تالارهای دایرون
  • اقتباس‌ها
    • سینمای تالکین
    • موسیقی
    • بازی‌ها و سرگرمی‌ها
  • بخش طرفداران
    • نظرسنجی ها
    • مربوط به طرفداران
    • سرزمین میانه
  • دنیای فانتزی
    • ادبیات فانتزی
    • موجودات فانتزی

جستجو در ...

جستجو به صورت ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین به روز رسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

پیدا شد 5 نتیجه

  1. فکر میکنم دو سالی میگذره از زمانی که اولین بار قول ترجمه این مطلب رو دادم(اگه بیشتر نباشه)، توی این مدت هم بارها توی تاپیکهای مختلف بحث به سرنوشت انسان ها و تفاوت اون با الفها و نحوه برخورد والار با الف ها و انسانها و فلسفه مرگ و زندگی پس از مرگ و پایان آردا پیش اومده و تقریبا توی همه شون هم باز این وعده رو تکرار کردم. آخرین بار هم همین اردیبهشت امسال بود که دیگه تصمیم گرفتم کار ترجمه رو شروع کنم اما باز هم روند ترجمه طولانی شد اما از اونجا که کارهای من دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره بالاخره این ترجمه معهود رو به سرانجام رسوندم. حالا بریم سر اصل مطلب. داستان مباحثه فینرود و آندرت(به انگلیسی: The Debate of Finrod and Andreth و به سیندارین: Athrabeth Finrod Ah Andreth) داستانی هست که تالکین قصد داشته به عنوان آخرین ضمیمه سیلماریلیون منتشر کنه. این داستان در جلد دهم تاریخ سرزمین میانه با عنوان «حلقه مورگوت» اومده. آندرت یکی از زنان فرزانه خاندان بئور هست و فینرود در یکی از سفرهاش به دورتونیون با آندرت در مورد مرگ و فلسفه اون برای الف ها و انسانها یه صحبت خیلی مفصلی میکنن. توی این مباحثه خیلی مسائل از دیدگاه هر دو نژاد بررسی میشه که خوندنشون رو به همه توصیه میکنم. یه جاهایی از متن خیلی فلسفی میشه و سعی کردم به شیواترین شکل ممکن منظور رو برسونم که امیدوارم تونسته باشم. از همه دعوت میکنم بعد از خوندن این مطلب بیان و اون بحثهای قدیمی در مورد سرنوشت الفها و انسانها با توجه به مطالب جدید داخل این مباحثه پیگیری بکنن. هر پیشنهاد و انتقادی هم در مورد ترجمه دارید همینجا یا از طریق پیغام خصوصی به من بدید تا اعمال بکنم. این مباحثه فینرود و آندرت تقدیم شما: Athrabeth Finrod Ah Andreth.pdf با تشکر
  2. چه اتفاقي براي انسان ها بعد از مرگ در دنياي تالكين پيش می آید ؟ ممنون ميشم اگه به اين سوال مهم جواب بديد!!
  3. اله ماکیل

    تالکین و تناسخ

    سلام به همگی. چند تا مسئله تو ایام تعطیلات وقتی داشتم کتابها رو میخوندم به ذهنم خطور کرد که میخوام مطرح کنم. گلورفیندل الفی بود که پس از سقوط گوندولین و کشته شدن در نبرد با بالروگ به سرزمین میانه برگشته بود. یا در جای دیگه برن رو داریم که به طریق خاص و زیبایی به ائا برمیگیرده. به گاندالف اشاره ای نمیکنم چون از مینویان محسوب میشد. سادور در گفتگو با تورین وقتی کودک بود، در وصف الف ها گفته بود: آنها عمری جاودانه دارند و حتی اگر هم کشته شوند، ممکن است دوباره به این جهان بازگردند. تورین در مشاجره با مابلونگ وقتی سایروس کشته شد گفت: قصد کشتنش را نداشتم، اما بر مرگش سوگواری نیز نمیکنم. امیدوارم اگر روزی به این جهان بازگردد، رفتار بخردانه تری داشته باشد... همونجوری که میبینین، توی داستان ها در چند مورد به مسئله بازگشت دوباره به زندگی به شکلی اشاره شده که گویا برای مردم سرزمین میانه امری عادی به حساب میومده (البته بیشتر در مورد الف ها). تو تالار شورای خردمندان دنبال مباحثی حول این موضوع گشتم ولی جز اشاره های جسته و گریخته لابلای چند تا پست چیز دیگه ای پیدا نکردم. فکر کردم میتونه به عنوان تاپیک جداگانه جالب باشه. تو این تاپیک میخوایم بحث کنیم که تالکین در نوشتن این حماسه چقدر تحت تاثیر این ایدئولوژی بوده؟ آیا این اشارات اتفاقی بوده یا اینکه نویسنده قصد خاصی داشته؟ پ.ن: مثل همیشه باید تاکید کرد که از بحث های انحرافی جدا پرهیز و صرفا حول محور تاپیک گفتگو بشه. منتظر نظرات هستم.
  4. arw leg ara gan gim

    آیا تالکین از مرگ می ترسیده است؟

    آیا به نظر شما تالکین واقعا از مرگ میترسیده است؟ سلام.من این تاپیک رو به درخواست یکی از دوستان عزیز شروع میکنم و برای این حرف خودم مدرک نیز دارم.هر کس که دوست دارد میتواند در این تاپیک نظر خود را بدهد چون نظر هر فرد بیسیار برای من محترم و در عین حال ارزشمند است. و حال مدرک من:به دلیل این که تالکین تمام موجودات خیالی که در دنیای خودش آفریده بود رو دارای عمر بی پایان یا خیلی دراز کرده بود و تنها انسان ها بودند که عمری معمولی داشتند و به نظر من تالکین اگر میتونست انسان ها رو دارای عمری بی پایان میکرد اما در اینصورت داستان خیلی مصنوعی میشد و اسم این موجودات رو نمیشد گذاشت انسان و طبق یه نظریه ی روانشناختی شخصیت ساختگی در ذهن هر فرد نشان دهنده ی عقیده،علایق،ترس ها و تفکرات یک شخص باشد. موفق و پیروز باشید.
  5. درود بر دوستان آردایی هابیت‌ها مردمانی کوچک‌اندام بودند که انسان‌ها آنها را هافلینگ (به معنای نیم قد) می‌نامیدند. اینان خوشگذران و آسان‌گیر بودند و در خانه‌هایی زندگی می‌کردند که در زیر زمین کنده بودند و آنها را سوراخ می‌نامیدند. البته سوراخ های هابیتی بسیار راحت و تمیز ساخته می‌شدند و به انواع و اقسام وسایل راحتی مجهز بودند. هابیت‌ها عاشق خوردن و بازی‌های گوناگون بودند و از هر گونه ماجراجویی دوری می‌کردند. هابیت ها ریش نداشتند و پاهای پرموی آن ها حکم کفش چرمی را برای آن ها دارد. در بعضی از منابع هابیت در دنیای تالکین مردمی جدا تصور شده است و در بعضی منابع به عنوان شاخه ای از نژاد انسان ها هستند آیا هابیت ها پس از مرگ پا به دنیایی دیگر می گذارند ؟ آياممکن است پا به دنیایی بگذارند که حیات بعدی انسان ها است؟
×
×
  • جدید...