رفتن به مطلب

جستجو در انجمن

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'کمیک'.



تنظیمات بیشتر جستجو

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای شورای ماهاناکسار

  • خبر
    • اخبار
  • دروازه های والمار
    • تازه واردین
    • حلقه سرنوشت
  • مباحث کتاب ها
    • شورای خردمندان
    • تالارهای دایرون
  • اقتباس‌ها
    • سینمای تالکین
    • موسیقی
    • بازی‌ها و سرگرمی‌ها
  • بخش طرفداران
    • نظرسنجی ها
    • مربوط به طرفداران
    • سرزمین میانه
  • دنیای فانتزی
    • ادبیات فانتزی
    • موجودات فانتزی

جستجو در ...

جستجو به صورت ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین به روز رسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

پیدا شد 1 نتیجه

  1. اهم... اهم... بعله... خودمانیم،چقدر سخت است یک تاپیک را خودت شروع کنی، اگر تاپیک بی صاحاب باشد یا حداقل تو صاحابش نباشی مثل چی می توانی تا صبح داخلش چرت و پرت تراوش کنی، اما وقتی نوبت به تاپیک خودت می رسد و می خواهی اولین مطلبش را بنویسی ناگهان دچار یبوست نوشتاری آن هم از نوع مزمنش می شوی! بعله خب، اینجوری است. بنده هم نمی دانم اکنون چگونه بگویم که چه شد دست به احداث این مقوله زده ام... پس اگر گفتار به چیزی جز زبان آدمیزاد مانست مارا عفو بفرمایید که از همین یبسِ قلم نشأت گرفته است. چند وقت پیش بود که داخل هزارتوی بی پایان آرشیو خود می چریدم {الان هم میخواستم بگم آرشیوم خیلی کامل و زیاده و هم من بلدم بچرم!} که دیدم فولدری آن گوشه موشه ها کز کرده است و از بی توجهی بنده بس ملول دست نیاز برافراشته که بارالها از جور زمانه زنهار، خود مددی رسان و مارا ز دست این ملعون رهایی ده، که تویی یاور بی کسان{تورامبار و اسهال بیانی} و اینگونه بود که لابه ی این فولدر غمی شگرف بدلمان بینداخت و از سر دلجویی بر وی شدیم و بر محتویات ارزشمندش واقف، و این [فولدر] همان حکایت مصور سفرنامه ی شیخ بیلبو الدین بگینز بن بانگوی بگ اندی بود که ما در عهد شباب همت بر ترجمان آن گماشته بودیم و اوراقی چند ازان را موفق به برگردان. لکن اولند بدلیل مشغلات درسی و مصادف بودن آن با عهد کنکور _لعن الله عنه_ و دوّمند بدلیل معضل همیشگی و جدایی ناپذیر بنده یعنی همان چیز گشادی، وصول به آن نیت در همان بدو حرکت الغا همی گشت و الله لا یحب التنبلون! و این شد که ما با رؤیت دوباره ی این فولدر برآن شده ایم که کار ناتمام را کامل کرده و با خود گفتیم چه جایی بهتر از بلاد آردا که هم اهلش هستند و هم اخیرن اغتشاشات درون فرومی مبنی بر عدم ایجاد مباحث متلکن{آغشته به تالکین} دامن گیر آن شده است. پس زین پس هر چند وقت یک بار و بطور نه چندان منظم، صفخه ای ازین داستان مصور در این تاپیک کوبیده می شود تا اندک اندک این داستان کامل گردد... از دوستان عزیز تقاضامندست انتقادات و پشنهادات خود را به شماره پیامک... نه هیچی. همین دیگه. بعله. ارادتمند شما... ت.ت
×
×
  • جدید...