رفتن به مطلب

Recommended Posts

R-FAARAZON

ام صِبْیان یا امالصِبْیان نام موجودی پندارین است که داستانهای او در یمن و کشورهای عرب خلیج فارس و در بین عربهای خوزستان مخصوصا شادگان رواج دارد.

او را به ریخت مادینه غولی زشت و گاوپا میپندارند که بیشتر به شکل زنی زیبا شبها یا پیش از پگاه بر مردم پدیدار میشود. او مردها را میدزدد. میگویند که کسانی که چهرهٔ راستین او را ببینند یا دیوانه میشوند یا میمیرند.

در افسانه های ایرانی مَردآزما از موجودات افسانه ای است.

در این افسانه ها گفته میشود مردآزما به صورت حیوانی اهلی بر مسافران مرد پدیدار میشود و ناگهانی سخن میگوید یا تغییر شکل میدهد و با این کار میزان دلاوری و مردانگی مسافر را میآزماید.

بر پایه افسانه، مردآزما بیشتر در جاهای تاریک و خلوت نمودار میشود ولی به کسی آسیبی نمیزند و به باور گروهی، در برابر افراد ترسو ظاهر نمیشود تا از آنها آسیبی نبیند. گفته میشود این داستان برای این ساخته شده تا به افراد کمجرأت قوت قلب بدهند که اگر به جای تاریک یا خلوتی رفتند کمتر بترسند زیرا به آنها گفته میشد مردآزما به افراد ترسو کاری ندارد.

در خراسان جنوبی مردآزما را «مرده آزما» هم مینامند و او را موجودی زشتروی میدانند که محل زندگیاش گورستان های خوفناک و گاه آسیاب های کهنهٔ آبی و بادیست. او از نور گریزان است و تقلید صدای آدمی میکند. مردهآزما را بیشتر به قالب زنی زشتروی میدانند که صورتش دراز و چاک دهانش عمودیست و دندانهایش افقی و بُرّان است.

در داستان هایی دیگر مردآزما در کوچه های تاریک و خلوت از پشت دیوار ظاهر میشود و هر اندازه به او نگاه شود بزرگتر و بزرگتر میشود.

در کتاب کوچهٔ احمد شاملو نیز مردآزما به عنوان نام یکی از جن‏ هایی است که به شکل های گوناگونی در میآید. برخی دیگر آن را هیولا یا غولی تخیلی دانسته اند که به صورتِ مویی ظاهر میشود و بزرگ و بزرگتر میگردد یا قدی بسیار بلند به بلندی کوه دارد.

بنا به افسانه های قدیمی محکم گرفتن بند شلوار یا کمربند موجب ناپدید شدن مردآزما میشود.

درافسانه های مردم بلوچ مردآزما نام نوعی جن است که اگر کسی از وی نترسد با او دوست می‌شود و اگر از او بترسند با ترساندن قربانی اش را از پا در می‌آورد

در لرستان به این موجود افسانه ای "مرتزما" می گویند و از آن به عنوان موجودی ترسناک یاد می شود.

در مناطق کردنشین از این موجود به نام جوان ازما نام برده می شود .

در ادبیات شفاهی روستا های استان کرمان مردآزما (در گویش محلی "مندرآزما") موجودیست به باریکی دسته بیل و یک وجب قد. که کم کم قد میکشد. در صورت پرسش جواب میدهد و آدرس اشیاء گم شده را دقیقاً میگوید. نکته جالب آن است که در اکثر خوانواده های بزرگ (طایفه ها) یک نفر که معمولا مسن است ادعای دیدن "مندرازما" را در سنین جوانی دارد.

حالا یه کلیپ دیدم که در اون ادعای دیدن مردآزما میشه:

http://www.aparat.com/v/V5RLb

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

مطالبی رو در مورد اشموغ دیدم که بهتردیدم بعد از گلچین کردنشون به دوستان ارائه کنم

آشموغ آسموغ، اشموغ، اهلموک، اهرموک، اشمئغه))

آشْموغ: آسْموغ و اَشموغ و اَهَلموک و اَهَرموک (پهلوی)/ اَشِمَئُغَه (اوستایی). دیو سخن‌چینی و فتنه‌گری و گمراهی. بر هم زنندهنظم و سامان هستی.

اشموغ یا اهلوغ در آئین زرتشت، دیو بدعت گذار است و از دیوانی به شمار می رود که در پایان جهان سوشیانت با او به ستیز برمی خیزد و او را در سوراخی زندانی می کند

در هرمزد یشت،بند 10،سه گونه اشموغ،بازشناخته شده است:نخست،فریفتار؛سپس،خود دوستار(خود پسند)؛وپسین،فریفته یعنی کسی که به فریفتاری دل می دهد و از او پیروی می کند.

دارمستتر،این بیان را اشاره ای به درگیری های میان کیش بانان زرتشتی با مسیحیان و مانویان می داند که شامل حال

مسلمانان،بوداییان و... نیز می شود چراکه روش های انزواجویی و گونه هایی از ریاضت کشی را در بر دارند.

در فرهنگ های پارسی و در ادبیات پارسی،این واژه به گونه ی «آسموغ» آمده است.در برهان قاطع،زیر همین نام

چنین می خوانیم:«آسموغ،نام دیوی است از متابعان اهرمن که سخن چینی و فتنه انگیزی و دروغ گفتن و میان دو کس جنگ انداختن و عداوت بهم رسانیدن،تعلق به او دارد.»

در لغت نامه ی دهخدا،در زیر واژه «آسموغ» بیتی از «طیان» آمده است:

«گفته اش جملگی دروغ بود / او سخن چین چو آسموغ بود»

بسا در اوستا و دیگر متون زرتشتی به واژه اشموغ - آشموغ - بر می خوریم ، که مجازاتهای سنگینی چون اعدام و حتی سلاخی شدن برایش در نظر گرفته شده است . به راستی ، منظور از اشموغ

چیست و کیست ؟

اوستا پاسخ میدهد ، زرتشت پرسید :

« ای اهورامزدا ؛

آن کیست که هراس به دلها می افکند ؟

آن کیست که فراوانی و افزونی را از جهان بر می گیرد و بیماری و مرگ می آورد ؟ »

آنگاه اهورامزدا پاسخ داد :

« ای سپیتمان زرتشت ؛

چنین کسی اشموغ نا اشاونی است که در این جهان استومند بخواهد ناپاکی را پاک کند ، بی آنکه شیوه های پاک کردن آلودگان را

به روش دین مزدا آموخته باشد

اوستا ، وندیداد ، فرگرد 9 بند 51 - 52

در بازی گرشاسپ:

یکی از نژادهای چهارگانه (انسان، آهورا، دیو، اشموغ)، موجوداتی زشت، وحشی، خونخوار و نیمه متمدن که متحد دیوان و پیرو

هیتاسپ هستند. موجوداتی که بصورت قبیله‌ای در جنگل‌ها و دامنه‌ی کوهستان‌ها زندگی می‌کنند و معمولا در گروه‌های چند نفره و

تحت فرمان یک دیو به غارت کردن می‌پردازند.

معمولا از اسلحه‌های چوبی، خنجر و یا تبر استفاده می‌کنند ولی تسلط زیادی بر این اسلحه‌ها ندارند. دیوان برای گونه‌ای از این

اشموغان که کمی بیشتر تعلیم دیده‌اند زره نیز ساخته‌اند.

بسیاری از این موجودات توسط جادوی هیتاسپ از جهان زیرین به بیرون کشیده می‌شوند تا در خدمت او باشند و برای او مبارزه

کنند. این موجودات به زبان عجیبی سخن می‌گویند و اغلب از گوشت مردار تغذیه می‌کنند

پس از سقوط جمشید، این موجودات موذی به اطاعت از نیروهای تاریکی پرداختند، حتی دیوان نیز از این موجودات خوششان

نمی آید. برای عبور از صحرا از سوسمار استفاده می‌کنند

این هم بحث و اطلاعات بیشتر در مورد اشموغان :

http://www.aftabir.c...%B9%D9%86%DB%8C

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الندیل پادشاه انسان ها

سلام

در مورد برخی از موجودات افسانه باید بگم که ریششون در مشرق زمین وتمدن های کهنش داره .مثال بارزش رو می تونم در چند نمونه بگم.:

گریفن همون موجودی که نیمی شیر ونیمه دیگرش عقاب هست با گوش های اسب یکی از اصیلترین موجودات افسانه ای اساطیر بین النهرین و اساطیر ایران هست.نقش این موجود رو شما می تونید در سر ستون های تخت جمشید ,نقش برجسته های آشوری وبابلی ,بر روی قدیمیترین قالی جهان پازیریک ,ریتون های دوران هخامنشی وبشقاب های زرین وسیمین دوره ساسانی ببینید.

ابولهول :این هم همون موجودی هست که بدنش شیره وسر انسان رو داره ود برخی نمونه ها بال هم داره.مشهورترین اثری که از این موجود افسانه ای در مشرق زمین موجوده مجسمه ابوالهول کنار اهرام مصر هست. اما در نقش برجسته ها ومجسمه های سومری و بابلی وآشوری وهمینطور نقش برجسته های دوره هخامنشی دیده میشه .

خیلی از موجودات افسانه ای ریششون به شرق باستان واقوام متنوع وگوناگونش بر می گرده . توی یه کتاب اسطوره شناسی می خوندم که ریشه الف ها وجن ها در فرهنگ عامه غرب واروپا .از اساطیر وافسانه بابل وآشور باستان هست که همچنان ما تصاویر این موجودات رو که با هیئت هایی بالدار بر روی نقش برجسته های کاخ های سلاطین آشوری میبینیم.

یه نمونه هم که باید بگم وبه احتمال زیاد خیلی هاتون دربارش اطلاعی ندارید.

آدم اسبی ها یا انسان های اسب پیکر یا سنتائور ها هستند.همتون میدونید که این موجودات در اساطیر یونان وجود دارند .مثال بارزش هم شیرون اسب پیکر هست که مربی واستاد خیلی از جنگجویان بزرگ یونان همچون هرکول ,آشیل ,لاسون و...... . بود .

اما این موجودات از کجا وارد اساطیر یونان شدند . اقوام همسایه یونان همچون هیتی ها وکلوخید ها همیشه وقتی که با مردم یونان مراوده داشتند .از اقوامی حرف می زدند که همیشه سوار بر اسب زندگی می کنند وزندگیشان وابسته به اسب وحرفه شان تیر اندازی هست .کم کم این تفکر در ذهن یونانیان اسطوره ساز واسطوره پرست به وجود اومد که اینها اقوامی هستند که نیمی اسب ونیمه دیگرشان انسان هست که تیر اندازان ماهری هم هستند .

خوب این اقوام ,قوم دیگری به جز سکا ها نبودند که در مشرق وشمال دریای کاسپین به صورت چادرنشینی سکونت داشتند وسوارکاران وتیر اندازان قابلی بودند.

با تشکر

الندیل پادشاه انسان ها

ویرایش شده در توسط الندیل پادشاه انسان ها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

در ادامه صحبت های الندیل تصویری از گریفن یا همون موجود افسانه ای تخت جمشید رو براتون میزارم

f763b8gjlsf2vgmdvo0v.jpg

این جانور را “گرفین” یا همان هیولای کوچک اسطوره ای که در سفرنامه ی مارکوپولو هم ثبت شده معرفی کردند.طبق اسناد و اطلاعات ثبت شده،گرفین در عمق ۶۰ متری زیست می کند،از نمک و موجودات تک سلولی تغذیه کرده و کمتر به سطوح بالا می آید.

اگر کمی به این جانور دقت کنید میبینیدکه این جانور شباهت زیادی به سر ستون تخت جمشید دارد.از دندان های این موجود عجیب و قریب معلوم است که او هم میتواند یکی از سلطان های بزرگ دریا باشد ولی اندازه ی او بسیار کوچک تر از نهنگ وکوسه است.البته شاید به حد نهایی رشد نرسیده باشد و عکس مربوط به نوزاد حیوان باشد و این فرضیه را میسازد که در حد نهایی رشد شایدخیلی بزرگتر از نهنگ باشد!

این موجود به احتمال ۹۹% در آکواریوم بزرگ شخصی کوروش کبیر هم زندگی میکرده و حیوانی درنده و قوی بوده.زیرا هخامنشیان در سنگ تراشی های خود همیشه نماد قدرت را کشیده اند مثل:شیر و سرشیر و چهارپایان دیگر. جالب است بدانید نخستین آکواریوم جهان،حدود ۶۰۰۰ سال پیش توسط آریایی ها ساخته شد و بزرگترین آکواریوم آب شوری که تا به حال به ثبت رسیده متعلق به کوروش کبیر می باشد. این خود دلیل انقراض گرفین را توجیه میکند چرا که این هیولای کوچک آریایی، برای ادامه بقا نیاز به حجم زیادی نمک دارد و البته لازم به توضیح نیست که آخرین زیستگاه این جانور (دریاچه ارومیه) در حال خشک شدن است!نماد گرفین در آرم شرکت هواپیمایی ملی ایران (هما) هم دیده می شود.

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الندیل پادشاه انسان ها

سلام

جناب آرفا رازون

این عکسو از کجا آوردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟

راستش همه حرفایی که شما گفتید در حد یه فرضیه هست.یعنی من نه می تونم ردش کنم ونه قبولش کنم؟؟؟.

* چون من خودم یه دستی توی زیست شناسی وعلوم مختلف جانورشناسی دارم , این مطالبی که شما گفتید ,مربوط به علمی به نام نهان جانورشناسی میشه( Cryptozoology ) توی این علم همچین مباحثی مطرح میشه.مباحثی مثل وجود انواع موجودات افسانه ای در دنیای واقعی و همینطور مستند سازی این نظریه ها از طریق نقل اقوال عامه مردم .اما واقعیتش اینه که این نظریات در مقابل نظریات علمی خیلی سست هستند. البته من به هیچ وجه این علم رو رد نمی کنم.چون توی این دنیا خیلی چیز ها می تونه اتفاق بیفته.!!!!!!. الاه اعلم .

ویرایش شده در توسط الندیل پادشاه انسان ها

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

خب این عکسی اه که به این جانور نسبت دادن در ایالت فیلادلفیا و همچنین در دریاچه ارومیه اس

بله فرضیه اس

حتی گفتند این جسد یه راکونه که جسدش در حال تجزیه شدنه

تنها راه حل اینه که ژنوم هردو رو بگیرن و با هم مطابقت بدن و از طرفی دی ان ای این گریفن موجود نیست که مطابقت انجام بشه پس همه چیز در حد نظریه و فرضیه اس

این چیزارو که میدونی جناب الندیل تا سیکونسینگ ( sequencing ) نشه همه چیز در حد گمانه زنیه

برای این کار هم یه متخصص سلولی مولکولی یا متخصص ژنتیک لازمه

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الندیل پادشاه انسان ها

بله منم موافقم .

تا زمانی که نمونه های ژنتیکی وهمینطور بررسی توالی ژن ها ی این موجود رو بررسی نکنن .نمیشه یه جواب علمی داد. ولی یه مطلب دیگه خیلی از این موجودات بر اثر شایعه و زود باوری مردم به وجود میاد. نمونش فکر کنم یه سال پیش توی مشکین شهر استان اردبیل استخوان موجودی رو پیدا کردند که شکل فیزیکی استخوان بندیش عجیب بود و........ ولی در نهایت کارشناس ها اعلام کردند که این اسکلت در اصل مربوط به گونه ای از خانواده سگ سانان هست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

خب یه دلیلش اینه مردم بجای اینکه یه نمونه بگیرن رو برای بررسی بفرستن اونارو میکشن

نمونش همین جانوری شبیه به مردازما که در لرستان بخاطر ترس از اون ،مردم قتل عامش کردن شاید اصلا یه جانور عادی بوده

ولی انسان از ناشناخته ها میترسه

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

اگر تالکین داستانهایی در باره ی موجودات آردا مینوشت خیلی باحال میشد.

مثلا داستان عقاب ها و نیمه عقاب ها(موجوداتی با بدن اسب و بال های عقاب)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

اگر تالکین داستانهایی در باره ی موجودات آردا مینوشت خیلی باحال میشد.

مثلا داستان عقاب ها و نیمه عقاب ها(موجوداتی با بدن اسب و بال های عقاب)

اولش این که ای کاش می نوشت :-)

دوم این که من یه چیزهایی نوشتم اما اون قدر کامل نیست که تو سایت منتشرش کنم :دی

سوم این که این موجودی که شما می گی تا جایی که می دونم تو داستان های تالکین وجود نداره

موجودی با بدن اسب و بال های عقاب رو تو اساطیر کلاسیک می تونی بینی اسمش اگه اشتبه نکنم پگاز بود البته تو هری پتر هم هست ام اسمش رو یادم رفته

تو داستان های تالکین عقاب های بزرگ رو می تونیم ببینیم که مشابه اش رو تو اساطیر می تونیم رخ یا گوردا اگه اشتباه نکنم در نظر بگیریم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

به نظرم نوشتن کتاب بر اساس شخصیت های فرعی و غیر مهم یا داستان های حاشیه ای نهایتا یه چیزی میشه مثل کوییدیچ در گذر زمان،جانوران جادویی و زیستگاه آنان و داستانهای بیدل نقال رولینگ که این میتونست عظمت ارباب حلقه ها ،هابیت و سیلماریلیون رو تحت شعاع قرار بده

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

امین حرفت درسته و باهاش موافقم اما خب به نظرم استاد می تونسه یه همچین اثری رو درست کنه اما غنای اون در حد یه دائره المعارف باشه

جانوران جادویی رولینگ به نظرم خیلی ضعیف بود و اون هم دلایل مختلفی داره

یکی این که موجودات رولینگ زیاد بود و همین باعث شد که رولینگ خیلی جزئی توجه کن خیلی جزئی به موجودات بپردازه و همین یه ذره مطلب هم که نوشته معلوم نیست واقعی یا دروغ و با فانتزی و اسطوره شناسی مخلوط شده و همین ضعف کار رو نشون می ده

اما تالکین مسلما این جوری نمی شد

ویرایش شده در توسط Aslan

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الروس

واقعا دست گذاشته شده روی نقطه ی حساسم ( اساطیر ملل به خصوص یونان)

عالیه واقعا میگم عالی ترینه مطالب عالی بود

فقط یه جا نکته ای رو باید گوشزد کنم در صفحات اول توضیحی درباره سیکلاپس ( یا سیکلوپ) داده شد که به نظر بنده ی حقیر کمی مشکل داشت ،

سیکلوپ ها فرزندان پوزئیدن (خدای دریاها و اسب ها و زلزله آور در یونان باستان) نیستند و فقط تا اونجایی که من اطلاع دارم نسل دوم سیکلوپ ها ( بعد از آزاد سازی سیکلاپ ها از تارتاروس توسط خدایان المپ) فرزندان پوزئیدون هستن!

که میشه به معروف ترین اونها پولیفموس ( سیکلاپس یا تک چشمی که توسط اودیسه کور ( یا به روایتی نیمه کور ) شد ) اشاره کرد

که از وصلت پوزئیدون و یک پری دریای به وجود اومده ...( گاه روایت دیگه ای هم هست که از وصلت پوزئیدن و یک سیکلاپ به نام توسا به وجود اومده )

ولی اکثر سیکلاپس ها فرزندادن اورانوس و گاها هستند که توسط تیتان ها به بند کشیده شدن و بعد ها آزاد شدن ...

تنها مشکلی که من تونستم بگیرم همین بود

موفق باشید

ویرایش شده در توسط الروس

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

اينا ديگه چه موجوداتي هستن؟ انت؟ اورك؟ الف هاي نفرين شد؟:ديــ كسي ميدونه؟ :((

post-2487-0-89385300-1403333176_thumb.jp

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

اينا ديگه چه موجوداتي هستن؟ انت؟ اورك؟ الف هاي نفرين شد؟:ديــ كسي ميدونه؟ :((

post-2487-0-89385300-1403333176_thumb.jp

هی من نمی خوام تو این تاپیک کذایی پست بدم , هی شما نذارید :))

بهتر بود این سوال رو تو این تاپیک می پرسیدی : https://arda.ir/forum...p?showtopic=977

در ضمن این موجود رو از کجا دیدی ؟!

اگه یه ذره بیشتر توضیح بدی که این موجود رو کجا بهش بر خوردی شاید بتونم کمکت کنم

ویرایش شده در توسط Aslan

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

هی من نمی خوام تو این تاپیک کذایی پست بدم , هی شما نذارید :((

بهتر بود این سوال رو تو این تاپیک می پرسیدی : https://arda.ir/forum...p?showtopic=977

در ضمن این موجود رو از کجا دیدی ؟!

اگه یه ذره بیشتر توضیح بدی که این موجود رو کجا بهش بر خوردی شاید بتونم کمکت کنم

يه سايت روسي بود! در مورد موجودات فانتزي.فقط ميدونم كه مربوط به آرداست!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

يه سايت روسي بود! در مورد موجودات فانتزي.فقط ميدونم كه مربوط به آرداست!

خب آدرسش رو بده :دی

یه ذره بیشتر توضیح بده خو

والا تا جایی که من اطلاع دارم همچین موجوداتی تو اردا ندیدم :دی

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

خب آدرسش رو بده :دی

یه ذره بیشتر توضیح بده خو

والا تا جایی که من اطلاع دارم همچین موجوداتی تو اردا ندیدم :دی

آدرس ندارم! اين مال چند روز قبله!

طوري نيست كه حدس بزن :((

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

دنیای تالکین خیلی بزرگه، هرکسی میتونه تصور خودش رو داشته باشه و تصاویری رو بکشه، الزاما نباید اون تصاویر حتی نزدیک به توصیفات کتاب هم باشن، هرکسی بنا بر دیدگاهش، تصوری از خیلی از موجودات و شخصیت ها داره، حالا درسته خیلی از تصوراتمون با فیلم ها و کارتون ها مخلوط شده یا کلا جایگزین شده، اما هرکسی تصور خاص خودش رو داره...

درهرحال یه جستجوی ساده ی گوگل نتیجه رو مشخص میکرد، اینا Dryads یا پری های جنگلی هستن و این عکس هم مربوط به بازی Warhammer هست و هیچ ارتباطی به دنیای تالکین نداره (البته خب بازیش الهام گرفته، اما ربطی نداره)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

دوستان، اینجا جای گفتگویهای چندنفره نیست که میشه توی پیغام خصوصی یا نمایه دنبالشون بود! چند پست اخیر رو حذف کردم...

دنیای تالکین خیلی بزرگه، هرکسی میتونه تصور خودش رو داشته باشه و تصاویری رو بکشه، الزاما نباید اون تصاویر حتی نزدیک به توصیفات کتاب هم باشن، هرکسی بنا بر دیدگاهش، تصوری از خیلی از موجودات و شخصیت ها داره، حالا درسته خیلی از تصوراتمون با فیلم ها و کارتون ها مخلوط شده یا کلا جایگزین شده، اما هرکسی تصور خاص خودش رو داره...

درهرحال یه جستجوی ساده ی گوگل نتیجه رو مشخص میکرد، اینا Dryads یا پری های جنگلی هستن و این عکس هم مربوط به بازی Warhammer هست و هیچ ارتباطی به دنیای تالکین نداره (البته خب بازیش الهام گرفته، اما ربطی نداره)

:(()))

گفتم من اینجا پست ندم ها :))))

الوه پیش دستی کرد و فورا جوب رو داد

والا حقیقتش من هرچی به اعماق ذهنم رجوع کردم درخت شیطانی رو نتونستم تصور کنم که تو کدوم اساطیر وجود داره به همین خاطر یه ذره مردد بودم تا جواب بودم :دی

به الوه :

اینا dryada نیستن :|

هر چند اطلاع کمی درباره این موجودات دارم و همین الان می شنوم :|

اما با قاطعیت می تونم بگم این موجوداتی که ویزارد گفت با این موجوداتی که تو می گی فرق دارن

و اما موجوداتی که ویزارد عکسش رو گذاشته شیطانی هستن و همین کار رو سخت می کنه چون تا جایی که من اطلاع دارم درخت هیچ وقت شیطانی نمی شه ;)

موجوداتی که عکسی رو گذاشتی الف های جنگل هستن و از نوع شیطانیش و یه موجود فانتزی هست نه اساطیری و البته این که تو بازی warhammer هست شکی نیست

ویرایش شده در توسط الوه
انتقال پست

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

به الوه :

اینا dryada نیستن :((

هر چند اطلاع کمی درباره این موجودات دارم و همین الان می شنوم :|

اما با قاطعیت می تونم بگم این موجوداتی که ویزارد گفت با این موجوداتی که تو می گی فرق دارن

و اما موجوداتی که ویزارد عکسش رو گذاشته شیطانی هستن و همین کار رو سخت می کنه چون تا جایی که من اطلاع دارم درخت هیچ وقت شیطانی نمی شه :))

موجوداتی که عکسی رو گذاشتی الف های جنگل هستن و از نوع شیطانیش و یه موجود فانتزی هست نه اساطیری و البته این که تو بازی warhammer هست شکی نیست

نمیخواستم این پست رو بدم، واقعا یه گوگل کردن اینقدر سخته؟ :دیــ همون سرچ گوگل همه چیز رو جواب میده... درهرحال دنیای وارهمر یه دنیای ساخته شده هست، مثل الف های دنیای تالکین که با الف های دیگه فرق دارن، این ها هم فرق دارن!

به این صفحه رو واسه بازی و توضیحش نگاه کنی مشخصه: http://www.tcpaintingstudios.com/middleearthgames.co.uk/New_WHFB/nwhfb_woodelves.html توی سایت های دیگه هم میتونی سرچ کنی و ببینی :|

در مورد شیطانی شدن درخت خب توی دنیای تالکین اون بید پلید رو داشتیم با قلبی پوسیده!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aslan

نمیخواستم این پست رو بدم، واقعا یه گوگل کردن اینقدر سخته؟ :دیــ همون سرچ گوگل همه چیز رو جواب میده... درهرحال دنیای وارهمر یه دنیای ساخته شده هست، مثل الف های دنیای تالکین که با الف های دیگه فرق دارن، این ها هم فرق دارن!

به این صفحه رو واسه بازی و توضیحش نگاه کنی مشخصه: http://www.tcpaintin..._woodelves.html توی سایت های دیگه هم میتونی سرچ کنی و ببینی :))

در مورد شیطانی شدن درخت خب توی دنیای تالکین اون بید پلید رو داشتیم با قلبی پوسیده!

بحث من چیز دیگه ای بود الوه :((

اگه قضیه سرچ کردن بود که خودم همین کار رو کردم :پی

اما می خواستم مطمئن شم :|

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Jack Walters

کاتولو نام موجودی است که اولین بار در داستان فراخوان کاتولو، نوشته شده توسط اچ.پی لاوکرافت در سال 1928 ظاهر شد و از آن به بعد بسیار مورد استفاده داستان های تخیلی قرار گرفت.

این موجود تخیلی دارای سری اختاپوس مانند و دو بال بلند و چهار پا با پنجه و بدن پوسته پوسته شکل است.

کاتولو - نقاشی شده توسط اچ-پی لاوکرافت

post-3270-0-12323500-1404719384_thumb.jp

طراحی نام Cthulhu با تلفظ سختش همان طور که لاوکرافت گفت که اولین هجا بسیار انبوه و تو در تو است و لاوکرافت تلفظ آنرا به صورت Khlûl'hu نوشت که نشان دهنده ضخامت گلویی در تلفظ آن است.

در فراخوان کوتولو اثر لاوکرافت توصیف Cthulhu به عنوان هیولایی از طرح مبهم میمون، اما با سری مانند هشت پا که به صورت یک انبوهی از شاخک ها، پوسته پوسته، بدن لاستیکی، پنجه هایی در عقب و پای جلو بود، و بالهایی بلند و باریک را پشت سرش داشت. Cthulhu به عنوان یک ترکیب بین انسان های غول پیکر، هشت پا، و یک اژدها شرح داده شده، با داشتن صدها متر ارتفاع، با دست و پایی به شکل انسان، به تصویر کشیده و یک جفت بال ابتدایی در پشت آن است.سر Cthulhu مشابه یک هشت پای غول پیکر به تصویر کشیده شده، با تعداد نامعلومی از این رشته ها که اطراف دهان قرار دارد. Cthulhu به اراده خود قادر به تغییر شکل بدن خود ، گسترش طبیعی دست و پا و شاخکهای آن نیز شرح داده شده است.

اولین بار حظور او در داستان کوتاه اچ پی لاوکرافت ، به نام"فراخوان Cthulhu"، در قصه های عجیب و غریبی است که در سال 1928 منتشر شد.

ویرایش شده در توسط Jack Walters
تصحیح سهو نگارشی و شکل نوشتار

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
کریستوفر

پگاسوس:

97mctk.png

به نظر من پگاسوس نقطه اتکای خیلی مهم برای داستانها و افسانه های فانتزی در طول تاریخ بوده، "پگاسوس" اسب سپید بالدار، که توی منابع اسلامی فرس اعظم خونده شده! اسب سفیدی که تو اساطیر بیشتر به شکل یه نرینه (Stallion) مجسم میشده.

پگاسوس جایگاه و نقش کلیدی در پیروزی بلرفون "Bellerophon" یکی از قهرمانهای اساطیری یونان بر هیولای آتشین کایمر "Chimera" داشت. آتنا الهه آتن پیش از نبرد با کایمر، پگاسوس رو با افساری طلایی به بلرفون تقدیم کرد. صبح روز بعد بلرفون با دادن مقداری از آب چشمه مقدس " Pierian spring" تونست با الهام بخش بودن این آب مقدس بر افکار پگاسوس سپید چیره شه و در نهایت موفق به رام کردنش بشه!

نقل شده کایمرا با وجود اینکه هیولای بود با نَفَس آتشین ولی بلروفون با در اختیار داشتن اسب سپید بالدار توانست بر این حربه نیز پیروز شه! نفس های اتشین کایمرا به او و پگاسوس که در ارتفاع بالاتری بودن گزندی وارد نمی شد و با وجود این مزیت درنهایت هیولای آتشین نفس در برابر آنها کشته شد!

وقتی که پگاسوس و سوار قهرمانش میخاستن به سمت کوه المپ حرکت کنن بلرفون سقوط کرد و زئوس برای همیشه پگاسوس رو در کوه المپ جای داد.

ویرایش شده در توسط کریستوفر

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lord Thrall

من در مورد توآرین ها میخام بگم اون ها در اسطوره های یونانی و اسرانی هستن و یکی از نژاد های وارکرفت هستند که بسیار قدرت مند هستند در وارکرفت اون ها موجوداتی شبیه گاو هستند که روی دوپا راه میروند و زندگی به مانند سورخ پوست های آمریکا زندگی کرده و قبیله های مختلفی دارند و در سرزمین مولگور زندگی ساده ای دارن و به دنبال جنگ و قدرت نیستم

در اسطوره های یونان توآرین به نام اوبامینیاتور هست که تنها در یک مکان خرابه و معبد شکل که پر از دالون ها و پیچ و خم هاست که نصف از پایین پای آدم و سم های گاو و از بالا با صورت زشت خیلی هم زشت نیمه گاو و نیمه انسان (قاطی پاتی)هست که شاخ داره و بینی یه گاو هم داره و از دهنش همیشه آب دهن میاد و هد چند وقت یک دختر زیبا رو به اون دالون ها میندازن و اون راهش رو گم میکنه (راستی اون دالون ها یه طلسم داره که آدم گیج میشه و توهم میزنه که یکی میاد از دوستاش میگه بیا این ور و میبرتش پیش آبومینیاتور)و آبومینیاتور (این جوری هم میگن) اون رو میگیره و میخوره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...