Aslan 2,643 ارسال شده در ژانویه 12, 2012 اصلان جان واسط نه واست= واسه ی+تو! شما به غلط های املایی من گیر نداده بودی که الان گیر دادی :دی ( شوخی بود ) این لیست چیه؟ این لیستی از موجودات اسطوره و افسانه ای موجود در اسطوره های ملل جهان از ایران بگیر تا یونان و حتی کشور های کوچیک رو که فکرش رو هم نمی کنی رو داره در ضمن تو برگردان ترجمه به فارسی بعضی از حیوانات معادل دارن...مثل گریفین رو میشگن شیر دال اما بعضی ها باید توی ترجمه شون دست برده بشه و به فارسی برگشته بشه! همون طور که گفتم این لیست برای اشخاصی که داره در زمینه ی اسطوره شناسی مطالعاتی می کنند و برای راحتی کار یه همچین لیست های منسجمی خیلی می تونه بهشون کمک کنه مثلا همین که شما گفتی گریفن می شه شیر دال خوب اگه کسی تو به این کار ها باشه مسما دنبال تحقیق می ره و ... و فقط به این لیست اکتفا نمی کنه پ.ن : میشگن تار جون معمولا می نویسند " می گن نه میشگن " :دی گریفین اشتباه جیگر :دی درستش گریفن البته گریفون هم می گن اما گریفن تلفظ رایجشه دوست دار شما اصلان 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
تضاد 1,867 ارسال شده در ژانویه 18, 2012 اصلان عزیز، فایلی که گذاشتی البته فایل ارزشمندیه ولی ایکاش صدر مطلب این تذکر رو هم می گذاشتی که گرچه افسانه های سراسر دنیا با هم وجوه مشترک زیادی دارن تفسیر اونها، بیرون از فرهنگی که افسانه در اون واقع شده اشتباه مهلکیه. برای روشن شدن مطلب میخوام از مثال خودت استفاده کنم. آوردی: Zahhak ( Persian ) - Dragon تبدیل به فارسی : ضحاک ( اسطوره ی ایرانی ) - اژدها در حالی که گذشته از تفاوت های فاحش اژدهای ایرانی با اژدهای اسکاندیناوی و علاوه بر این ها با اژدهای شرق دور، کلمه ی ضحاک عربی شده ی واژه ی اژدی دهاکه است. موجودی که زیر پوستش بسیاری از تباهی ها زندگی می کنند و اسمش به معنی دروغه. و اگر داستان فردوسی رو در مورد ضحاک بخونی می بینی که حتی وجوه مشترکی هم با ایزدی که برات آشناست، اودین، داره! ولی به هیچ وجه انکار نمی کنم که جمع آوری اینها در یک فهرست به روشن شدن ذهن محقق کمک می کنه :-? 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در ژانویه 18, 2012 (ویرایش شده) باز گلی به جمال این تضاد که یه نظری داد :دی ( اگه من تو رو نداشتم چی کار می کردم ؟؟ ) از این که این فایل رو دانلود کردید و خوندید کمال تشکر رو از شما و سایر دوستان دارم در مورد فایلی که گذاشتم این رو باید بگم که : اصلا قصد گذاشتن چنین فایلی رو تو فروم نداشتم و بنا به قولی که به جناب پیروز دادم قرار بود این فایل رو به پیروز ایمیل کنم که گویا ایمیل نکردم و چون پیروز موضوع رو علنی کرد من هم گفتم فایل رو برای دوستان دیگه هم بزارم و اما در ادامه باید بگم که همون طور که گفتم شخصی با داشتن این لیست نمی تونه ادعا کنه که تمام موجودات فانتزی رو در اساطیر جهان می داند. این لیست تنها برای اشخاصی نظیر شماست که اطلاعات فراتری از این لیست دارید و این لیست می تونه برای شما فقط یک نظمی باشه که زیاد سر در گم نشوید. همانند یک فهرست باز می گم هر کسی این فهرست رو داره نمی تونه بگه که من کل موجودات فانتزی جهان رو می دونم همون طور که جناب تضاد اشاره ی خیلی بزرگی کردند و اون هم اشاره به اژدها بود که در در فرهنگ ها معانی متفاوتی داره و ... ویرایش شده در ژانویه 18, 2012 توسط Aslan 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
mahdi . potter 21 ارسال شده در مه 14, 2012 مينوتور افسانه اي موجودي است ؛با سر گاو و بدن انسان که آتني ها معتقد بودند؛ در هزارتوي زيرزميني جزيره کرت منزل داشته و غذايش را از انسان هاي بخت برگشته اي که محکوم به مرگ مي شدند؛ تشکيل مي دادند، تا آن که به دست نسوس کشته شد. حقيقت داستان مينوتور به سمبل سامي يکي از پادشاهان کرت باز مي گردد که نمادش خدايي با چهره گاو بود اما بعدها آتني ها برداشت هاي افسانه اي خودشان را از آن داشتند. نام مينوتور در حقيقت ترکيبي است از دو اسم مينوس (پادشاه کرت) و تاورس که در يوناني به مفهوم گاو نر است. 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در اکتبر 3, 2012 (ویرایش شده) با سلام و درود فراوان خوب شاید نوشتن این مطلب دال بر این باشه که می خوام وبلاگ جهان های موازی رو تبلیغ کنم اما اصلا این طور نیست ! راستش قبلا ها گفته بودم که دارم روی نوشتن موجودات خیالی کار می کنم و الان هم تا حدودی این لیست اماده شده و تا جایی چیش رفت که حرف A اون رو تو وبلاگم منتشر کردم : http://arda.persianblog.ir/post/45/ و تا آخر این هفته حرف B و در هفته ی اینده هم اگه خدا بواد حرف C و همین طور تا حرف Z حالا خواسته ی من اینه که اگه مدیران فروم اجازه بدن زمانی که مطلب رو که تو وبلاگم نوشتم همون مطلب رو هم تو همین تاپیک بنویسم که این جوری باعث می شه این تاپیک رنگ و بوی دیگه هم بگیره ! خوب فکر کنم دیگه چیزی برای گفتن نداشته باشم با تشکر ویرایش شده در اکتبر 3, 2012 توسط Aslan 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در اکتبر 9, 2012 با سلام و درود فراوان خوب دیدم خبری نشد گفتم سکوت نشانه ی رضاست دیگه :دی به همین خاطر قسمت اول و یا حرف A رو براتون تو این سری می زارم حرف B و C هم تکمیله اما به قولی عکس مناسب و جالب می خوام از بعضی موجودات که سعی می کنم تا این هفته بزارم تو وبلاگ و وبسایت :دی امیدوارم که پسندیده باشید و اگه تو حرف A موجودی مد نظرتونه بگید تا اون رو هم ضافه کنم اما قبل از خوندن این چند خط رو هم بخونیدش : - * این موجودات تمام تخیلی و زاده ی ذهن انسان بوده که در طی سالیان به نحویی جایی در ورقه های اسطوره ای برای خود بازکرده اند 2- ** شرح در باب موجودات به نحوی که خواننده با این موجودات آشنایی پیدا کنه و هیچ وقت در حد یه دایره المعارف بزرگ نمی شه 3- این موجودات به ترتیب حروف الفبای انگلیسی تنظیم شده اند تا خواننده به اون ها دست رسی راحتی داشه باشه 4- سعی می کنم در هر مقاله سه تا حرف انگلیسی رو جا بدم که البته فعلا این کار رو پسندیده نمی دونم چون طولانی و کسل کننده می شه 5-* از افراد زیر 13 سال توصیه می شه که این موجودات رو نخونند 6- در نحوی انتخاب این موجودات باید بگم که معروف ترین اون ها انتخاب شدند و در بعضی از موارد به ناچار از موجودات غریبی نام بردیم که در سطح اینترنت پخش شده اند و امکان داره که در زندگی روزمره کم تر به اون ها برخورد کنیم ! 7- در این لیست سعی شده موجوداتی که در داستان های فانتزی هم اسمی از اون ها برده شده استفاده کنیم اما با این تفاوت که این موجودات انتخاب شده ساخته ی ذهن نویسنده نیست و توضیح در باب اون ها بر گرفته از متنون اساطیری است نه نوشته های خود نویسنده 8- و سخن آخر هم در مورد منابع بود و نوع ترجمه بود که باید بگم که بیشتر این موجودات از تاب های انگلیسی ترجمه شده و اگه مشکلی در ترجمه بود بگید تا اون رو بر طرف کنم و از طرفی تمام تلاشم رو کردم که به بهترین نحو یه ترجمه روان و آسان رو ارائه بدم 9- منابع اخر مقالات ذکر شده 1- Abarimon← آباریمون آباریمون، نام یک نژاد افسانهای است که پاهایشان برعکس است، اما علیرغم این مسئله، میتوانند با سرعت بالایی بدوند. آباریمونها در کنار جانورانِ جنگلی زندگی میکردند و از آنجایی که بسیار وحشی بودند، کسی نتوانسته بود آنها را بگیرد. آنان در درّهی عظیم کوه ایمانس (رشتهکوههای هیمالیای امروزی در پاکستان) میزیستند. هوای آن منطقه، دارای خاصیت به خصوصی بود، به این معنا که اگر کسی در آن هوا تنفس میکرد، قادر به تنفس هوای منطقهی دیگری نبود و ساکنان درّه، هرگز نمیتوانستند آنجا را زنده ترک کنند. 2- Abatwa ← آباتوا در افسانههای زولو (آفریقا)، آباتوا، به انسانهای بسیار کوچکی اطلاق میشود که میتوانند زیر چمن مخفی شوند و مورچهسواری کنند. گفته میشود آنان کوچ کنندههایی هستند که همواره برای تفریح، به شکار میپردازند. طبق افسانهها، اگر کسی به یک آباتوا بربخورد، معمولا چنین سؤالی از او پرسیده میشود: «اولش از کجا منو دیدی؟» فرد باید پاسخ دهد که آباتوا را از یک کوه یا جای دوری دیده است. گفته میشود آباتواها، نسبت به اندازهی خود، بسیار حساس هستند و اگر کسی پاسخ دهد که در همان لحظه آنها را دیده است، سعی خواهند کرد با تیرهای سمّی، او را بکشند. اگر فردی به طور اتفاقی پایش را روی یک آباتوا بگذارد، مجازاتش مرگ است. آباتواها به دلیل خلق و خوی خجالتیشان، فقط میتوانند دیده شدن توسط بچههای کمتر از ۴ سال، جادوگران و زنان حامله را تحمّل کنند. اگر زنی حامله، در هفتمین ماه بارداری خود، یک آباتوای مرد ببیند، پسر خواهد زایید. 3- Ailuranthrope ← گربه سان نما گربه سان نماها (که معمولاً گربینه نامیده میشوند) موجوداتی برآمده از فولکلور، داستان های فانتزی و ترسناک، و علوم غریبه هستند که مانند گرگ نماها تغییر شکل میدهند اما به جای گرگ، به موجودی تبدیل میشوند که از خانوادهی گربه سانان است، مانند گربههای خانگی، ببر، شیر، پلنگ، سیاه گوش، گربهسانهای کاملاً فانتزی و غیره. معمولاً یک گربه سان نما تنها میتواند به یک گربه سان خاص تبدیل شود نه به گونههای مختلف، و هر نوع خاص گربه سان نما با اصطلاح مختص به گونهی خود نامیده میشود مثلاً «ببرینه». واژهی «گربینه» در اواخر سدهی ۱۹ توسط فولکلوریست ها به وجود آمد، و در افسانه های زمان های پیش از آن وجود نداشت. گربینهها در فولکلور تمام قارهها به جز قطب جنوب و اقیانوسیه یافت میشوند و معمولاً بسته به گربهسانهای وحشی ساکن هر منطقه شکل میگیرند. 4- Airavata ← آیراواتا آیراواتا فیل سفیدی در اسطوره های هندی که مرکب ایندره خدای هندوان می باشد . این فیل در بعضی از موارد به نام های زیر اسم برده می شود : - آردها – ماتانگا Ardha-Matanga ) ) که به معنی " فیل ابرها " است - ناگا – مالا (( Naga-mallaکه به معنی " فیل جنگی " است - آرکاسودرا (Arkasodara )که به معنی " برادر خورشید " است همان طور که گفته شد آیراواتا مرکب ایندره خدای اسمان ها و رعد و برق در اسطوره های هندو می باشد. این فیل که به رنگ سفید است دارای چهار عاج به همراه هفت خرطوم است این فیل سفید سر انجام به دست گاو شیوا که به نام ناندی بود کشته می شود . 5- Al← آل آل یا زائو ترسان موجودی خیالی افسانه ای که در باور عامیانه اگر زن تازه زا را تنها بگذارند سراغش می اید و بدو ازار یا اسیب می رساند ال یک گونه از موجودات اهریمنی در باور مردمان قفقاز- ایران- آسیای مرکزی و بخش هایی از جنوب روسیه است در باور های سنتی نقش آل ها در تولید مثل انسان هاست به همین دلیل انها را از اهریمن وضع حمل یا زایمان می دانند . اجزای بدن و صورت آل ها بدین سان توصیف شده است : بینی گلی – چشمان آتشین – موهای ژولیده – دندان های آهنینی با نیش های جلو آمده مانند گراز وحشی و پستان های آویزان مانند پیرزن ها . بنا بر باور های کهان الها پس از دزدیدن قلب و شش زن و زمانی که دیگ زن زنده نمانده است اقدام به فرار و عبور از اولین آب جمع شده در یک جا یا اولین منبع آب می کنند. 6- Ala← آلا آلا موجودی است افسانه ای که در فولکلور بلغارستان، مقدونیه، و صربستان پدیدار میگردد. آلا ممکن است به شکل باد سیاه، موجودی عظیم با شکل نامشخص، هیولایی مارگونه یا انسانگونه با دهان بزرگ، اژدهای مونث، کلاغ سیاه و غیره ظاهر شود. آلاها اهریمنان هوای نامساعد هستند و هدف اصلیشان به راه انداختن طوفان تگرگ است – تولید ابرهای طوفانزا در مسیر مزارع، تاکستانها، یا بستانها برای نابود کردن محصولات، یا غارت و به یغما بردن آن ها. آلاها که به شدت حریص هستند، علاقهی خاصی به خوردن بچهها دارند، اما حرص و آز آنان تنها محدود به زمین نیست. بر اساس برخی باورها آن ها سعی میکنند ماه و خورشید را بخورند و به این ترتیب موجب ماه گرفتگی و خورشیدگرفتگی میشوند؛ اگر روزی یک آلا موفق به انجام این کار شود، آن روز پایان جهان خواهد بود. Alicanto -7← آلیکانتو آلیکانتو پرنده ای افسانه ای از صحرای آتاکام در اسطوره های مردم شیلی است. در افسانه این چنین آمده که بال های این پرنده در شبا هنگام به زیبایی روشنایی می ده و دارای رنگ متالیک است و از چشمان این پرنده روشنایی قوی خارج می شود و زمانی که پرواز می کنه هیچ سایه ای رو بر روی صحرا ایجاد نمی کنه. در این افسانه این چنین اومده که هر وقت معدن چی ها این پرنده رو ببینند خوشانسی بهشون دست می ده . این موجود در غار ها و تپه های که شامل مواد معدنی به خصوص طلا و نقره باشد زندگی می کند. بر همین اساس اگر معدنچی خوشانسی مکان این پرنده را پیدا کند و اگر این موجود نباشد وی مکانی پر از طلا پیدا کرده اما اگر این موجود باشد و معدنچی گیر این موجود بی افتد پرنده معدنچی حریص و تماع را به کام مرگ می فرستد. 8- Amphitere ← آمفی تر آمفی تر مار بال دار بزرگی است که می توان در نشان های خانوادگی اروپا پیدا کرد . این موجود گونه ای از اژدها می باشد البته این موجود از خانواده اژدهایان تنها بال را دارا می باشد البته جای چهار پا هم بر روی بدن این موجود می باشد اما غیر قابل استفاده می باشد. این موجود دارای دو گونه می باشد : Draco americanus tex و Draco americanus mex . هر دوی این گونه ها دارای پرهایی به رنگ سبز مایل به زرد – بال هایی سبز به شکل خفاش به همراه پرهای استخوانی و یک زائده ی پری شکل همانند دم دیو ها دارند و بقیه ی گونه های این موجود نیز دارای پر و به همراه یه دم تیغه مانند و بال هایی شبیه به پرندگان و پشتی همانند خرطوم دارند . 9- Amphisbaena← آمفیس بینا آمفیس بینا یا آمفیس بینیا که البته به تلفظ های دیگری هم تلفظ می شود در زبان یونانی از کلمه ی آمفیس amphis به معنی both ways و یا " رونده " می باشد اگر چه اون رو مادر مورچه ها می نامند به خاطر این که این موجود یه مار بزرگ مورچه خوار است . پلینی در کتاب تاریخ طبیعی خود این موجود را این چنین توصیف می کند که این موجود ماری شکل دو سر در دو طرف خود داشته است یکی سر اصلی و دیگری در انتهای دم و زمانی که سم زیادی شود باید از سر دیگری بیرون ریخته شود . در شکل گیری و تولد این موجود این چنین امده که زمانی که پرسئوس سر مدوسای گورگون را قطع کرد و دستش به خون مدوسا آغشته شد و زمانی که بر فراز صحرای لیبی در پرواز بود از چکیده ی این خون ها این موجود به وجود آمد. 10- Angel← فرشته * فرشته و فرشتگان موجوداتی فرا انسانی هستند که در بسیاری از ادیان شناخته می شوند . طبیعت فرشتگان و امور مرتبط با آنان در ادیان و سنن مختلف متفاوت است . در یهودیت و مسیحیت و اسلام آنها معمولا به عنوان پیام آوران از سوی خدا عمل می کنند. آنان همچنین گاهی نقشهای جنگجو و نگهبان را به عهده دارند . نظریات در مورد مختار بودن یا مجبور بودن فرشتگان متفاوت است . همچنین فرشتگان با امشاسبدان در کیش زرتشت ( مزدیسنا ) قابل مقایسه هستند . در حالی که تظاهر فرشتگان متفاوت است بسیاری آنان را همچون آدمیان تصویر کرده اند . در باور های عامیانه فرشته نماد پاکی و خیر خواهی است . و اما .... " مطلب ادامه دار " 11- Apophis ← آپوفیس مار هرج و مرج در اساطیر مصر باستان . در اساطیر مصر قبل از این که خدایان به وجود آیند فقط لجه یی تاریک وجود داشته به نام " نون " که نیرو های هرج و مرج زده اش حاوی اشکال بالقوه ی همه ی موجودات زنده بودند . نیروهای نابودگر هرج و مرج در مار عظیم آپوفیس تجسد یافته بود. آپوفیس احتمالا همذات ست است . 12- Argus Panoptes← آرگوس آرگوس صد چشم در اسطوره های یوناننی بود که چشمان بسیاری در بدن داشت . او را آرگوس می گفتند به دلیل آن که چشم های فراوانی داشت در بسیاری از داستان ها و نقاشی ها 100 چشم برای او ذکر شده است که در سراسر بدن اون قرارداشتند . این خاصیت آرگوس او را به یک نگهبان آرمانی تبدیل کرده بود و هرا همسر زئوس او را برای نگهبانی زئوس و معشوقه اش یو گماشه اما زئوس به هرمس پیغامبر خدایان دستور داد تا یو را برباید. هرمس خود را به صورت چوپانی در آورد و با حکایت های طولانی و آوای نی خود آرگوس را به خواب برد و یو را دزدید. در بعضی از داستان ها ارگوس به دست هرمس کشته می شود. 13- Aswang ← آسوانگ آسوانگ که ریشه در فولکلور فیلیپین دارد، موجودی است ذاتاً شیطانصفت و خونآشامگونه. این موجود افسانهای، موضوع بسیاری از افسانهها و داستانها با جزئیات متفاوت است. طبق نوشتههای مهاجرنشینان اسپانیایی، آسوانگ حتی در قرن ۱۶ میلادی، جزو وحشتآفرینترین موجودات افسانهای بوده است. آسوانگها، ترکیبی از خونآشام و ساحره هستند و تقریباً همیشه مؤنثاند. گاه واژهی آسوانگ به تمام انواع ساحرهها، مانانانگالها (manananggal)، تغییرشکلیابندگان، گرگ نماها و هیولاها اطلاق میشود. داستانها و توصیفات مربوط به آسوانگها از منطقهای به منطقهی دیگر و از فردی به فرد دیگر، متفاوت است و نمیتوان یک سری ویژگیهای خاص را به آنان نسبت داد. با این حال، آسوانگ میتواند با مانانانگال هممعنی باشد. مانانانگالها چند ویژگی خاص خود را دارند. آنان هیولاهای بالداری هستند که اگر دور باشند، بالهایشان را با صدای بلند و اگر نزدیک باشند، بالهایشان را به آرامی به هم میزنند. 14- AntiChrist← دجال واژه المسیح الدجال (در عربی به معنی مسیح دروغین) ۴۰۰ سال پیش از اسلام برای ترجمه (Mšīḥā Daggālā) از سریانی به عربی استفاده شدهاست؛ که معادل یونانی آن (antichristos) و معادل فارسی آن ضدمسیح است. در روایات اسلامی دجال در آخرالزمان و پیش از قیام مهدی از شرق و احتمالاً از خراسان ظهور میکند. او با انجام کارهای شگفتانگیز و معجزاتی جمع زیادی از مردم را میفریبد. دجال در اورشلیم ادعای خدایی میکند و سرانجام پس از حکمرانی به مدت چهل روز یا چهل سال به دست عیسی مسیح یا مهدی یا هر دوی آنها به هلاکت میرسد. البته این موجود در ادیان ابراهیمی توصیفات متفاوتی دارد که می شود در موردش بحث کرد اما در دین اسلام این موجود این چنین توصیف شده است : " چشم راست او کور و پلک آن شکافته نشده و ناپیدا است و چشم دیگر وی چون ستاره ی صبح بر پیشانیش می درخشد و میان دو چشمش با حردو مقطعه کلمه ی کافر نوشته شده است آن چنان که هر مومنی می تواند آن را بخواند " پایان بخش اول " حرف A " در پایان جا داره که بگم اگه موجود که حرف اولش A باشه و بنده به اون اشاره نکردم رو بگید تا در اولین فرصت اون رو بنویسم ! منابع : 1- دائره المعارف Word of Mythology and Legend 2- فرهنگ دو جلدی غرایب اثر سودابه فضایلی 3- فرهنگ نگاره ای نمادها اثر جیمز هال ترجمه رقیه بهزادی 4- دائره المعارف مصور ادیان و مذاهی جهان اثر ریچار کاوندیش ترجمه رقیه بهزادی 5- فرهنگ و اساطیر کلاسیک یونان و رم اثر مایکل گرانت ترجمه رضا رضایی 6- جهان اسطوره ها ترجمه عباس مخبر 7- کتاب Secret Language of Symbols و سایت های : 1-ویکی پدیا: www.wikipedia.org 2- پانتئون : www.panteon.org 3- وب سایت شگفتی ها : www.shegeftiha.com و یه سری مقالات و دست نوشته های دیگر و پیشنهادات دوستان عزیز منبع اصلی : وبلاگ جهان های موازی 9 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
great beren 174 ارسال شده در دسامبر 7, 2012 (ویرایش شده) سلام مدت زیادی بود که نه به سایت سر زده بودم نه این تاپیک اما اگه بشه میخوام تا جای ممکن کار این تاپیکو ادامه بدم دوستان لطفا نظراتتون رو درمورد معرفیها بگید و بگید دوست دارید بیشتر موجودات خیالی کدام فرهنگها و اساطیر معرفی بشن به عنوان اولین موجود خیالی گروهی از موجودات خیالی ایرانی رو معرفی میکنم: در افسانههای ایرانی گلیمگوش مردمی بودهاند مانند آدم لیکن گوشهای آنها به مرتبهای بزرگ بوده که یکی را بستر و دیگری را لحاف میکردهاند و آنها را گوشبسترهم میگویند. در کتاب عجایبالمخلوقات (چاپ هند ۱۳۳۱ ه. ق.) ص۵۸۴ آمده:گروهی بود که ایشان را منسک خوانند. و ایشان در جهت مشرق نزدیک یأجوج (و) یأجوج بر شکل آدمی بودند و مر ایشان را گوشهایی بود مانند گوشفیل. هر گوش مانند چادر باشد چون خواب کنند یکی از آن دو گوش بگسترانند و گوش دیگر چادر کنند. جمعی از نسل قابیل بن آدم که در حدود بلاد مشرق سکونت دارند و گوش ایشان بمثابهای بزرگ است که یکی را بستر و دیگری را لحاف سازند چنانکه از تواریخ معلوم میشود. ________________________________________________________________________________________________________ نسناس نام جانوری افسانهای و موهومی شبیه به انسان است. این نام گاهی در گذشته در متنهای زیستشناسی فارسی در برابر واژه میمون بکار میرفته که نام عمومی گروهی از آدمنمایان (گوریل، شمپانزه، اورانگوتان، گیبون) است. در فرهنگ عامه به نوعی بوزینه بی دم هم اطلاق میشود. نسناس در برخی فرهنگهای فارسی جانوری بود چهارچشم سرخروی درازبالا سبزموی، در حد هندوستان، چون گوسفند بود، او را صید کنند و خورند اهل هندوستان. (لغتنامهٔ اسدی) (اوبهی).جنسیاند از خلق که بر یک پای میجهند. (دهار).نوعی از حیوان که بر یک پای جهد. (غیاث اللغات از منتخب اللغات و کشف اللغات) (از آنندراج).صاحب حیوةالحیوان نوشته که: نِسْناس بالکسر، نوعی از حیوان است که بهصورت نصف آدمی باشد چنانکه یک گوش و یک دست و یک پای دارد و به طور مردم در عربی کلام کند...و در تواریخ بهجت العالم نوشته که: نسناس در نواحی عدن و عمان بسیار است و آن جانوری است مانند نصف انسان که یک دست و یک پا و یک چشم دارد و دست او بر سینهٔ او باشد و به زبان عربی تکلم کند و مردم آنجا او را صید کرده میخورند. (از غیاث اللغات) (آنندراج).گویند جنسیاند از خلق که به یک پای میجهند. (از مهذب الاسماء) (از برهان قاطع).دیو مردم که بر یک پای جهند. (السامی).و به زبان عربی حرف میزنند. (برهان قاطع).دیو مردم یا نوعی از مردم که یک دست و پا دارد، و فی الحدیث: انّ حیاً من عادٍ عصوا رسولهم فمسخهم الله نسناساً، لکل واحد منهم ید و رجل من شق واحد ینقرون کما ینقر الطائر و یرعون کما ترعی البهائم. و گویند که قوم عاد که ممسوخ شده بود نیست گردید و قومی که بر این سرشت بالفعل موجود است خلق علیحده [است] یا آنها سه جنساند، ناس و نسناس و نسانس، یا نسانس زنان آنها، یا نسانس گرامیقدر از نسناس است، یا آنها یأجوج و مأجوج است، یا قومی از بنیآدم از نسل ارمبن سام، و زبان عربی دارند و به نامهای عربان مینامند و بر درخت برمیآیند و از آواز سگ میگریزند. یا خلقی بر صورت مردم، مگر در عوارض مخالف مردماند و آدمی نیستند، یا در بیشهها بر کرانهٔ دریای هند زندگانی میکنند و در قدیم عربان شکار میکردند و میخوردند آنها را. (از منتهی الارب) (آنندراج).حیوانی است که در بیابان ترکستان باشد منتصبالقامه، الفیالقد، عریضالاظفار، و آدمی را عظیم دوست دارد، هرکجا آدمی را بیند بر سر راه آید و در ایشان نظاره همی کند و چون یگانه از آدمی بیند ببرد، و از او گویند تخم گیرد، پس بعد انسان از حیوان او شریفتر است که به چندین چیز با آدمی تشبه کرد یکی به بالای راست و دوم به پهنای ناخن و سوم به موی سر. (از چهارمقالهٔ نظامی عروضی، معین صص۱۴-۱۵).خدایتعالی ذریهٔ او را [جدیس را] مسخ گردانید و ایشان را نسناس خوانند، نیم تن دارند و به یکی پای چنان [دوند] که هیچ اسبی درنیابدشان. (از مجمل التواریخ).آنکه بهشکل انسان بود ولی خوی و سرشت انسانی در وی نباشد. (ناظم الاطباء) ویرایش شده در دسامبر 7, 2012 توسط great beren 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
great beren 174 ارسال شده در دسامبر 8, 2012 شوزوشت (Ašō.zušta) یا مُرغ بَهمَن نام جغد افسانهای در اسطورههای ایرانی است که ناخن میخورد. در اسطورههای ایرانی، اشوزوشت را اهورامزدا آفریده تا یاریگر نیروهای خوبی باشد. او اوستا میداند و هنگامی که گفتارهای اوستا را برمیخواند دیوها به ترس میافتند.[۱] هنگامی که زرتشتناخن خود را میگیرد، پیروان خوبی، بایستی ورد ویژهای بخوانند و افسونی بر این ناخنها قرار دهند. سپس اشوزوشت بایستی این ناخنهای افسونشده را بردارد و بخورد. اگر این کار صورت نگیرد این ناخنها به دست دیوهای مازَنی و جادوگران میافتند و آنها با استفاده از این ناخنها به اشوزوشت حمله خواهند کرد و او را خواهند کشت. این ناخنها باید در هر صورت شکسته و خرد شوند وگرنه دیوها و جادوگران از آنها به عنوان سلاح استفاده خواهند کرد. نام اشوزوشت در زبان اوستایی به معنی «دوست حق» است. اشو در اوستایی به معنای حق و مقدس و واژهٔ زوشت به معنی (و همریشه با) دوست است. او را مرغ بهمن (وُهومَن) نیز مینامند. در «صددر» آمده : «اورمزد به افزونی مرغی بیافریده است که او را «آشوزشت » خوانند و «بهمنمرغ » نیز خوانند. وردی که باید از سوی دینداران خوانده شود اینست: "ای مرغ اشوزوشت! از این ناخنها به تو آگاهی میدهم و آنها را ویژةٔ تو میدانم. باشد تا برای تو نیزهها و کاردهای بسیاری شوند، کمانها و تیرهای شاهینپر بسیار و فلاخنهای بسیاری شوند علیه دیوان مازنی." 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
great beren 174 ارسال شده در دسامبر 10, 2012 (ویرایش شده) ام صِبْیان یا امالصِبْیان نام موجودی پندارین است که داستانهای او در یمن و کشورهای عرب خلیج فارس و در بین عربهای خوزستان مخصوصا شادگان رواج دارد. او را به ریخت مادینه غولی زشت و گاوپا میپندارند که بیشتر به شکل زنی زیبا شبها یا پیش از پگاه بر مردم پدیدار میشود. او مردها را میدزدد. میگویند که کسانی که چهرهٔ راستین او را ببینند یا دیوانه میشوند یا میمیرند. در افسانه های ایرانی مَردآزما از موجودات افسانه ای است. در این افسانه ها گفته میشود مردآزما به صورت حیوانی اهلی بر مسافران مرد پدیدار میشود و ناگهانی سخن میگوید یا تغییر شکل میدهد و با این کار میزان دلاوری و مردانگی مسافر را میآزماید. بر پایه افسانه، مردآزما بیشتر در جاهای تاریک و خلوت نمودار میشود ولی به کسی آسیبی نمیزند و به باور گروهی، در برابر افراد ترسو ظاهر نمیشود تا از آنها آسیبی نبیند. گفته میشود این داستان برای این ساخته شده تا به افراد کمجرأت قوت قلب بدهند که اگر به جای تاریک یا خلوتی رفتند کمتر بترسند زیرا به آنها گفته میشد مردآزما به افراد ترسو کاری ندارد. در خراسان جنوبی مردآزما را «مرده آزما» هم مینامند و او را موجودی زشتروی میدانند که محل زندگیاش گورستان های خوفناک و گاه آسیاب های کهنهٔ آبی و بادیست. او از نور گریزان است و تقلید صدای آدمی میکند. مردهآزما را بیشتر به قالب زنی زشتروی میدانند که صورتش دراز و چاک دهانش عمودیست و دندانهایش افقی و بُرّان است. در داستان هایی دیگر مردآزما در کوچه های تاریک و خلوت از پشت دیوار ظاهر میشود و هر اندازه به او نگاه شود بزرگتر و بزرگتر میشود. در کتاب کوچهٔ احمد شاملو نیز مردآزما به عنوان نام یکی از جن هایی است که به شکل های گوناگونی در میآید. برخی دیگر آن را هیولا یا غولی تخیلی دانسته اند که به صورتِ مویی ظاهر میشود و بزرگ و بزرگتر میگردد یا قدی بسیار بلند به بلندی کوه دارد. بنا به افسانه های قدیمی محکم گرفتن بند شلوار یا کمربند موجب ناپدید شدن مردآزما میشود. ویرایش شده در دسامبر 10, 2012 توسط تضاد سهو نگارشی 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در دسامبر 12, 2012 با تشکر از great beren بابت اطلاعاتی که دادی می خواستم فقط همین جا یه منبعی بگم در این رابطه ی موجودات ایرانی : کتاب اساطیر و اسطوره های جان هیلنز خیلی خوبه و صد البته کتاب پیکر گردانیی در اساطیر که این دو تا کتاب موجودات ایرانی رو تا حدودی شرح می ده در حد خوب !! خوب نمی خوام اسپم داده باشم " به این دلیل که بعضی از پست هام پاک شده انگار { واقعا مهدی داره به قول هاش عمل می کنه همین کار ها رو ادامه بدی فروم اردا رو خودم 2100 دلار می خرم :دی } " به هر حال گویا اپلود عکس ها مشکلی براش پیش اومده که نه تنها پستم تو سایت اردا بلکه وبلاگ خودم اوضاش خراب تره !!!{ کل عکسام پر شده } در اصرع وقت عکس ها رو یه جا اپلود می کنم و در ادامه هم مقاله جدید هم در راه !! ارادتمند شما اصلان 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
great beren 174 ارسال شده در دسامبر 12, 2012 با تشکر از great beren بابت اطلاعاتی که دادی می خواستم فقط همین جا یه منبعی بگم در این رابطه ی موجودات ایرانی : کتاب اساطیر و اسطوره های جان هیلنز خیلی خوبه و صد البته کتاب پیکر گردانیی در اساطیر که این دو تا کتاب موجودات ایرانی رو تا حدودی شرح می ده در حد خوب !! خوب نمی خوام اسپم داده باشم " به این دلیل که بعضی از پست هام پاک شده انگار { واقعا مهدی داره به قول هاش عمل می کنه همین کار ها رو ادامه بدی فروم اردا رو خودم 2100 دلار می خرم :دی } " به هر حال گویا اپلود عکس ها مشکلی براش پیش اومده که نه تنها پستم تو سایت اردا بلکه وبلاگ خودم اوضاش خراب تره !!!{ کل عکسام پر شده } در اصرع وقت عکس ها رو یه جا اپلود می کنم و در ادامه هم مقاله جدید هم در راه !! ارادتمند شما اصلان خیلی ممنون شدیدا دنبال انیجور کتابها هستم چون کتابی درمورد موجودات ایرانی نداره و اطلاعاتشونو یا از کتابهای متفرقه یا منابع اینترنتی مجبورم پیدا کنم 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Ar-feiniel 462 ارسال شده در ژوئن 8, 2013 (ویرایش شده) سلام میتونم یه سوال کوچیک بپرسم برای تحقیق مدرسه است من تایه جا هایی پیشرفتم اما بیزحمت یکم کمکم کنید ممنون میشم از لپرکان چی میدونید ویرایش شده در ژوئن 9, 2013 توسط تور تصحیح فرم نگارش 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در ژوئن 9, 2013 سلام میتونم یه سوال کوچیک بپرسم برای تحقیق مدرسه است من تایه جا هایی پیشرفتم اما بیزحمت یکم کمکم کنید ممنون میشم از لپرکان چی میدونید لپرکان یه موجود اسطوره ای در اساطیر ایرلند اگه اشتباه نکرده باشم { خب در زمینه اساطیر ایرلند زیاد طلاعات ندارم :دی } یه مرد با قد و بالای کوچولو { فکر کنم اسمش این معنی رو می ده } خب یه مسله که این جا پیش میاد اینه که این وجود رو بعضی کتاب ها یه الف می دونند فکر کنم همین موضوع باعث شده که شما این سوال رو بپرسید ؟؟ الف رو تو سرزمین میانه که می بینیم یه الف از اساطیر نورس و اسکاندیناوی اما این لپرکان خان ما اگه الف بدونیمش از خاندان الفهای بریتانیاست که می تونیم نمونه ی اون رو کریچر مثال بزنیم تو سری داستان های هری پاتر در رابطه با لپرکان می تونید کتاب " لپرکان یا کفاش پریان " اگه اشتباه نکنم از نویسنده ای به نام " ویلیام الینگام " مراجعه کنی ! 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Ar-feiniel 462 ارسال شده در ژوئن 9, 2013 لپرکان یه موجود اسطوره ای در اساطیر ایرلند اگه اشتباه نکرده باشم { خب در زمینه اساطیر ایرلند زیاد طلاعات ندارم :دی } یه مرد با قد و بالای کوچولو { فکر کنم اسمش این معنی رو می ده } خب یه مسله که این جا پیش میاد اینه که این وجود رو بعضی کتاب ها یه الف می دونند فکر کنم همین موضوع باعث شده که شما این سوال رو بپرسید ؟؟ الف رو تو سرزمین میانه که می بینیم یه الف از اساطیر نورس و اسکاندیناوی اما این لپرکان خان ما اگه الف بدونیمش از خاندان الفهای بریتانیاست که می تونیم نمونه ی اون رو کریچر مثال بزنیم تو سری داستان های هری پاتر در رابطه با لپرکان می تونید کتاب " لپرکانیا کفاش پریان " اگه اشتباه نکنم از نویسنده ای به نام " ویلیام الینگام " مراجعه کنی ! ممنونم از شما اطلا عات مفیدی بود امیدوارم مدیر مدرسه قبول کنه من تا جایی که میدونم ومطلب جمع کردم این بود معمولا لباس سبز می پوشند مالک گنج های فرا وان هستند وخیلی زیرک اند 5 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
گلورفیندل 474 ارسال شده در ژوئن 14, 2013 الف رو تو سرزمین میانه که می بینیم یه الف از اساطیر نورس و اسکاندیناوی اما این لپرکان خان ما اگه الف بدونیمش از خاندان الفهای بریتانیاست که می تونیم نمونه ی اون رو کریچر مثال بزنیم تو سری داستان های هری پاتر توی هری پاتر،کریچر لپرکان نبودش بلکه جن خانگی بودش که با لپرکان تفاوت دارن.البته میشه شاخه ای از الف ها از نظر رولینگ دونست کریچر رو ولی مسلما یه لپرکان نبودش. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
3DMahdi 14,529 ارسال شده در ژوئن 14, 2013 تا اونجا که یادم میاد لپرکانها تنها یکبار توی هری پاتر ظاهر شدن اونهم توی جام جهانی کوییدیچ بود که به عنوان نماینده ایرلند برنامه اجرا میکردن. قد کوتاه، لباس سبز و طلاهای قلابی از مشخصاتشون بود. 3 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در ژوئن 14, 2013 توی هری پاتر،کریچر لپرکان نبودش بلکه جن خانگی بودش که با لپرکان تفاوت دارن.البته میشه شاخه ای از الف ها از نظر رولینگ دونست کریچر رو ولی مسلما یه لپرکان نبودش. خب انگار اشتباه منظور من رو فهميمديد ! منظورم اين نبود كه كريچر يه لپركانه منظورم چيز ديگه اي بود !! بعضي از كتب اسطوره شناسي انگليسي موجوداتي نظير الف - لپركان رو مي نويسه Elf و از طرفي زماني كه خود موجود الف رو شما دنبالش بري مي بيني كه چند نوع داريم يكي الف هاي الفهايم در اساطير نورس و ديگري الف هاي اساطير بريتانيا كه كريچر و دابي مي شه گفت از اين نوع هستند !! حالا همون طور كه گفتم لپركان رو بعضي از كتب يه نوع الف مي دونه كه رو اين حساب مي تونيم بگيم كه اين لپركان مي شه گفت پسر خاله الف هاي برتانيايي هستش ! 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Ar-feiniel 462 ارسال شده در اوت 1, 2013 درمورد قنتورس ها یا سنتو ها باید بگم اسب هایی با سر وبدن انسان هستند وبسیار باهوشن ، من به شخصه چند موجود خیاه فکر نکنم داخل کتاب بوده باشه اسم هر کدام از این هارو مینویسم درباره هر کدوم یک خط توضیح میدم1: لپرکانها :از شخصیت های شرور وافسانه ای جن وپری های ایرلندی هستند لپرکان ها معمولا لباس های سبز رنگ با کلاه قرمز وپیشبند چرمی می پوشن . لپرکان ها مالک گنج های بسیاری هستند واگر ادمیزادی ان هارا دستگیر کند میتواند به راحتی مجبورشان کند که جای گنج های خود رابگویند.2:گنوم:موجودی است زیر زمینی مثل دورف ها و گابلین ها گنوم ها از عنصر خاک بوجود امدند وماننذ ماهی در اب حرکت میکنند یا انسان که درهوا ،ان هام این تونایی را دارند که در زمین حرکت کنند و از بین ان بگذرند.3:گرملین : از شخصیت های موذی و جدید افسانه ها هستند به ان ها در ایران ،جن ماشیی می گویند از این موجودات کوچک اندم نخستین بار افراد نیروی هوایی در جنگ جهانی اول نام بردند .4:د د نان ها :نژادی از انسان ها که در تاریخ ایرلند باستان و اسطوره های سلتیک گفته می شود از نوادگان خدای دنو به شمار می ایند در این اسطوره گفته میشود که این انسان ب خاطر اینکه با هوش و باذکاوت بودند از بهشت (هون)رانده اند (خیلی زیاده خدایی بقیشو بدا میگم بریم موجود بعدی)5:اسپریت :اسپیریت هادارای قدرت مافوق طبعی و فاقد جسم اند البته اسپیریت ها ماهیت با ارواح فرق دارن چون ارواح در واقع جزئی از انسان هایند در صورتی که اسپیریت ها از انواع جن وپری ها هستند از تونایی ان ها میشود به شدنشان اشاره کرد 6:پیکسی:از شخصیت های ریز نقش و کوچک افسانه ای جنوب غربی انگلسات اند پیکسی ه که معمولا موهای قرمزی دارند و لباس های به رنگ سبز میپوشند معمولا موذی اند ودر شب های مهتابی ظاهر میشوند(این از ددنان ها بیشتر بخدا )7:داماوویی:جن خانگی در افسانه های روسی است که نسل اندی میکنن و وظیفه حفاظت از ان ها را به عهده دارد .ممنون مرسی 8 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Ar-feiniel 462 ارسال شده در اوت 1, 2013 خوب قرار بود بعد در مورد موجوداتی که تعریفشون زیاد بود بنویسم :1ددنان ها:گفتم که به خاطر هوش ذکاوت زیادشون از بهشت رانده شده اند ،بعضی معتقدند ان ها ا کشتی از شرق به ایرلند امده اند در هر دوحالت ، در قرن 15 پیش از مدر هوایی مه گرفته ووارد ایرلن میشوند وفومورین ها را که ساکن انجا بودن شکست میدهند انها موجوداتی قد بلند و قوی و زیبا بودن می توانستند جادو کنند شکار کنند وشعر بگویند. موجود بعدی اسپیریت ها هستند از توانایی اسپریت ها گفتیم که به سرعت غیب شدنشان وپرواز ان ها اشکره کردیم ،در زمان های گذشته وهمین طور بعضی از جوامع ابتدایی امروزی،اسپیریت ها را روح هر چیز بی جان مثل خورشید،ماه،باد،اهن،اب،سنگ و.... میدانستند در افسانه ها جوامع غیر صنعتی امده است که اسپیریت ها در کار و زندگی انسان ها مداخله میکنند .موجود بعدب پیکسی بود گفتیم اغلب ی ظاهر می شوند و به ازار و اذیت انسان می پردازند یکی از شایع ترین شیطنت های ان ها سر درگم کردن مسافران است ،به طوری که هر کس گم شود یا مسیر را اشتباه برود،میگویند پیکسی گولش زده است ،پیکسی ها گاهی اوقات مزاحمت های دیگری هم برای انسان ها فراهم میکردند مثلا به دیوار ها میکوبیدند شمع ها را فوت میکردند . بسیاری معتقد بودند که پیکسی ها ارواح انسان هایی هستند که غسل تعمید نشده اند(شایدم باشن!!!!!)ودرواقع از نژاد منقرض شده ای از جن وپری ها هستند . پیکسی ها گاهی اوقات در کار های خونه به انسان ها کمک میکردند و فقط داماوویی ها موندن که هر زمانی اطلاعاتم کامل شد مینویسم 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Ar-feiniel 462 ارسال شده در سپتامبر 4, 2013 داماوویی:جن خانگی در افسانه های روسی است که نسل در اند نسل با خانواده زندگی میکنن وو وظیفه حفاظت از انهارو به عهده دارد او پشت اجاق اشپز خانه یا زیر پله ی جلو در زندگی میکنه و تمام رفت و امدها را زیر نظر دارد اما هیچ گاه نباید در خانه مستقیم از او اسم برده بشه (پدر بزرگ )یا خودش) میگویند اگر خاناده به او توجه نکند واو را برنجاند اوهم خانه را به اتش میکشد کار اصلی داماوویی ها شب هاست که باید از خانواده ها وخانه محافظت کنن .(بقیه اطلاعات هنوز کامل نیست شرمنده) 4 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
LORD LOSS 2,422 ارسال شده در سپتامبر 4, 2013 (ویرایش شده) کراکن:دریانوردان قرون 16 تا 19 از هیولایی عظیم و مهیب با شش پا صحبت میکردند.این غول های عظیم الجسه دریای با هشت بازوی قدرتمند کشتی ها بزرگ را میگیرد و به زیر دریا میکشد و ملوانان بینوا را می فرستد توی خندق بلا!:دی بیش از همه در سواحل اسکاندیناوی دیده شدن کراکن گزارش شده است.ظاهر منشا این موجود افسانه ای ماهی مرکب غول آسای دریای شمال است. مانتیکور:موجود افسانه ای از گونه شیمر است.این موجود صر وصورت یک انسان(اغلب مرد)وبدن شیر را دارد ودمش هم شبیه دم عقرب یا دم اژدها است.این جانور از اسب کوچکتر و از شیر کوچکتر است. شکار مانتیکور شکار مانتیکور در افسانههای اروپایی بسیار جذّاب است . وی ابتدا با نیش دم عقرب مانند خود زهری کشنده به شکار تزریق میکند و دردی در وجود او ایجاد میکند. سپس وقتی مطمئن شد که شکار دیگر قدرت حرکت ندارد قسمتس از گوشت او را میکند و به کناری می اندازد ... زهر خود به خود از زخم بوجود آمده خارج میشود. سپس مانتیکور در حالی که آواز لالایی مانندی را زمزمه میکند شکار را می بلعد.∗ نژاد مانتیکور مانتیکورها از نژاد شیمرها هستند. شیمرها موجوداتی با بدن شیر وسره شیر و یک کله ی دیگر بز و دم اژدها یا مار . آن خود انواع گوناگونی دارند و در میان آنها مانتیکورهای قهوهای و مانتیکورهای بال دار نیز وجود دارند.∗ مانتیکور هایی که بال دارند نمیتوانند دم اژدها داشته باشند ∗ ریشه این افسانه مانتیکور در اصل از افسانههای پارسی قدیم است. واژه مانتیکور تحریفی از واژه پارسی مردخوار است. نخستین بار یک نویسندهٔ ایرانی در یاداشت هایی که به زبان هندی تالیف شده بود از این موجود یاد کرد که بعدها به قسمت شمال غربی ایران کهن که منطقهٔ ترکیه ویونان است منتقل شد و در طول تاریخ به یونان رسید که اکنون از این افسانه به عنوان افسانهای یونانی یاد میکنند. مانتیکور (Manticore) واژهٔ انگلیسی نام این موجود است که از واژهٔ لاتین مانتیکورا گرفته شده که خود این واژه لاتین ریشه در واژهٔ یونانی مانتیچوراس دارد و آن نیز از پارسی باستانی martiyakhvar گرفته شده و نام دیوی آدم خوار است. این افسانه اکنون در کلّ اروپا یافت میشود ویرایش شده در سپتامبر 4, 2013 توسط LORD LOSS 8 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Ar-feiniel 462 ارسال شده در سپتامبر 16, 2013 (ویرایش شده) پری دریایی پری دریایی، موجودی دریایی است که بخشی از آن زن و بخشی ماهی است. ریشه آن را میتوان در فولکورهای بریتانیا یافت. پری های دریایی، برخلاف آنچه که در اکثر کارتون ها تجسم میشوند، پیشگویی کننده مصیبت و فاجعه هستند. این طور فرض شده است که دیدن حیوانات دریایی چون نهنگ کوچک دریایی، مسئول ایجاد چنین افسانه هایی باشد. گورگون (يکى از سه زنى که موهاى سرشان مار بوده و هر کس بدانها نگاه میکرد سنگ میشد) گورگون در ریشه یونانی خود به معنای "ترسناک" است- نامی مناسب برای سه خواهر وحشتناک در اسطوره یونانی که بدن و چشم هایی چون مار داشتند، و هر کس مستقیم به چشم های آنها خیره میشد، بلافاصله به سنگ تبدیل میشد. دو تا از این خواهران به نام های اسینو و یووریل، جاودانه بوده، اما میدوسا توسط خدای دریا کشته شده و از بین میرود. مینوتور (حیوانی که نیمی از بدنش گاو و نیم دیگرش انسان است) مینوتور، جانوری است که بدنش یک مرد و سرش گاو نر میباشد. مطابق با افسانه ها، گفته میشود که این موجود هیولایی وحشی است که در هزارتوی Cretan Labyrinth، زندانی شده است. جایی که توسط تیسوس کشته شد. سیمرغ سیمرغ، پرنده ای اساطیری است که در فولکورهای یونان، چین، ایران، و مصر دیده شده است. ققنوس، غالب اوقات به عنوان پرنده ای زیبا، قرمز و طلای آتشین نشان داده میشود. در پایان یک چرخه زندگی، ققنوس در شعله های آتش خود میسوزد و بار دیگر از آتش سر بر میآورد. به همین دلیل، اغلب اوقات به عنوان نمادی از تولد دوباره به تصویر کشیده میشود. قنطورس (حيوان افسانه اى با بالا تنه انسان و پايين تنه اسب) موجودی افسانه ای است که نصف بدنش انسان و نصف دیگرش اسب است. قنطورس، یکی از موجودات اسطوره ای بسیار مشهور یونانی است. ماهیت قنطورس، درست به مانند کنتراست جسمانی اش، گاهی خشن و رام نشدنی تصویر میشود، و گاهی عاقل و علمی. اسب بالدار پیگاسوس (اسب بالدار)، اسب سفید بالداری است که از اسطوره یونانی سر بر آورده است. گفته میشود که او فرزند خدای دریا، و گورگون (يکى از سه زنى که موهاى سرشان مار بوده و هر کس بدانها نگاه میکرد سنگ ميشد) میدوسا است. او از خونی متولد شد که هنگام کشته شدنش توسط خدای دریا، از گردن میدوسا فوران کرده بود. گرگینه (شخصی که تبدیل به گرگ شده است) گرگینه را میتوان در فولکلورهای اروپایی و افسانه های مدرن شهری یافت. مخلوقی که مرد است، اما میتواند به گرگی بزرگ و با اراده تبدیل شود؛ البته زمانی که ماه کامل باشد. افسانه شهری گرگینه، همچنان به قوت خود باقی است. این اعتقاد وجود دارد که اگر چنین گرگ هایی انسان را گاز بگیرند، نفرینی تا ابد وجود انسان را فرا میگیرد. خون آشام خون آشام ها احتمالا در میان محبوب ترین موجودات افسانه ای قرار دارند. با دندان های نیش دار بسیار ترسناک، چابکی و استقامت بسیار فوق العاده، و شهوت سیری ناپذیر برای مکیدن خون، این موجودات جاودانی ذهن های ما را از طریق فولکلور، کتاب ها و فیلم های مدرن، تحت تاثیر خود قرار داده اند. از معروف ترین آنها میتوان به دراکولای برام استوکر و سری فیلم های مدرن گرگ و میش (که شک زیادی درباره آنها وجود دارد) اشاره نمود تک شاخ این موجود احتمالا، حیوان افسانه ای مورد علاقه هر دختری است. تک شاخ مدرن، اسب نری بسیار زیبا و مطیع است که یک تک شاخ بر پیشانی اش قرار دارد. با این وجود، تک شاخ اصلی، یک اسب نجیب رام نشدنی بود که ریشی بز مانند، دمی چون شیر، و سمی شکافته داشت. اژدها اژدها ریشه در اسطوره شناسی چینی و یونانی و همچنین فولکلور اروپایی دارد. موجودی است که اهمیت نمادین متفاوتی دارد؛ در افسانه های مختلف و به شکل های مختلفی آمده است. از دیو بالداری که آتش از دهانش خارج میشود تا استاد فاضل و عاقلی که همه عناصر را در اختیار دارد. اژدها در زبان یونانی، به معنای "مار بزرگ" است. (ببخشید نمیدونستم چه جوری عکس بزارم ) مدوزا (Medusa) : مدوزا در ابتدا دوشیزه ای بسیار زیبا بوده است، اما پس از اینکه پوزئیدون، خدای دریا او را در معبد آتنا اغوا میکند، موجب خشم این الهه میشود و آتنا، او را به شکل کریه ترین موجود ممکن، یعنی یک گورگون در می آورد. از آنجایی که مدوزا در اصل انسان بوده است، فانی بوده و در نهایت توسط یکی از قهرمانان اساطیری به نام پرسیوس (Pereus) کشته میشود. پرسیوس که تحت حمایت آتنا به نبرد با مدوزا رفته بود، موفق میشود بت هوشمندی سر او را از بدن جدا کند. گفته میشود که در این زمان، دو تا از موجودات افسانه ای، پگاسوس (Pegasus) و کریسائور (Chrysaor) که فرزند مدوزا و پوزئیدون بوده اند، از بدن مدوزا خارج شده اند. تایفویوس (Typhoeus) : تایفویوس، اژدهایی با نفس آتشین، صد سر و خستگی ناپذیر بوده است. گایا، در اوج نا امیدی او را به دنیا آورد تا از تایتانها در مقابل المپیان محافظت کند. او تا حد زیادی موفق میشود و تعدادی از خدایان المپ را فراری داده و زئوس را به بند میکشد. هرمس به نجات زئوس میآید و زئوس هم با استفاده از تیرهای صاعقه، تایفویوس را از بین میبرد. گفته میشود که تایفویوس زیر کوه اتنا (Etna) در سیسیل دفن شده است. سربروس (Cerberus) : سربروس هم یکی دیگر از فرزندان تایفویوس و اکیدنا است و سگی سه سر، با ماری به جای دم است. این هیولا نگهبان جهان مردگان بوده است. او به مردگان اجازه ورود میداده و مانع خروج آنها از جهان زیر زمین میشده است. تنها چند تن از افراد زنده موق شدند به طریقی از این سد بگزرند و به دنیای مردگان رفته و بازگردند. یکی از این افراد اورفئوس (Orpheus) بود که توانست با خواندن آواز او را خواب کند و به نجات همسرش یوریدیس (Eurydice) برود. هرکول نیز، در آخرین ماموریت خود موفق شد سربروس را از جایگاه خود خارج کند و به شاه یوریستئوس (Eurystheus) پیشکش کند. سیرن ها (Sirens) : سیرن ها خواهرانی بودند که در بخشهای پر صخره دریا میزیستند. آنها آوازی بسیار زیبا و فریبنده داشتند و دریانوردان را با آوای خود گمراه کرده و به کام صخره های مرگ آور میکشیدند. گفته میشود که این چهار خواهر، فرزندان آکلوس Achelous خدای طوفان بوده اند. اکیدنا (Echidna) : هیولای مونثی که نیمی پری و نیمی مار بود و در غاری زندگی میکرد. او تنها هنگام شکار غار را ترک میکرد و هر موجودی که از آن حوالی میگذشت را میخورد. این موجود فانی اما درای عمری طولانی بود و توسط آرگوس کشته شد. هکتاتون کایرس (Hecatonchires) : هکتاتون کایرس به معنی "صد دست" است. این موجودات با 50 سر و 100 دست قدرتمند، فرزندان گایا و اورانوس بودند. این سه موجود صد دست، از پدر خود متنفر بودند و اورانوس آنها را به رحم مادرشان باز گرداند. آنها بعدها در شورشی علیه اورانوس شرکت کردند، اما کرونوس(برادرشان) باز هم آنها را به زندان انداخت و بعد توسط زئوس آزاد شدند و به نبرد با تایتانها پرداختند. آنها میتوانستند در آن واحد چندین تخته سنگ عظیم را به سمت دشمنان خود پرتاب کنند. غولها (Giants) : غولها، موجودات عظیم الجثه ای بودند که در اثر بر زمین ریختن خون اورانوس به وجود آمده بودند. آنها به زئوس و خدایان المپ نشین حمله کردند و برای رسیدن به مقر آنها، بالای ک.هی رفته و با روی هم گذاشتن تجهیزات جنگی خود، راهی برای رسیدن به مقر خدایان ایجاد کردند. خدایان در نهایت توانستند با کمک هرکول، قهرمان اساطیری و فرزند زئوس، غولها را شکست بدهند و آنها را در زیر آتشفشانها دفن کنند. گورگون ها (Gorgons) : در اساطیر یونان، گورگون هیولایی مونث، با بدنی پوشیده از فلسهایی نفوذ ناپذیر، موهایی از مارهای زنده، دندانهایی تیز و چهره ای چنان زشت بوده اند که هر کس به آنها نگاه میکرد به سنگ تبدیل میشد. آنها سه تن بودند که دوتا از آنها جاودان بودند و سومی که مدوزا نام داشت فانی بود. یونانیان از تصویر سر این هیولا برای آراستن سپرهای خود استفاده میکردند تا دشمنان خود را وحشت زده کرده و خود را از قدرتهای شیطانی محافظت کنند آرگوس (Argus) : آرگوس، یکی از قهرمانان اساطیر یونان است که به آرگوس مشاهده گر مشهور است. علت این نام گذاری تعداد فراوان چشمان او بوده که در بعضی روایات 4 چشم و در بسیاری از داستانها و نقاشیها دارای 100 چشم بوده است که در سراسر بدن او قرار داشتند. این خاصیت، آرگوس را به یک نگهبان ایده آل مبدل کرده بود و هرا، همسر زئوس، او را برای نگهبانی زئوس و معشوقه اش ایو Io، گماشته بود. اما زئوس به هرمس، پیغامبر خدایان، دستور داد تا ایو را برباید و هرمس خود را به شکل چوپانی درآورد و با حکایتهای طولانی و آوای نی خود، آرگوس را به خواب برد و ایو را دزدید. در بعضی از داستانها، آرگوس در آخر به دست هرمس کشته میشود. کایمرا (Chimaera) : کایمرا فرزند اژدهایی صد سر به نام تایفویوس (Typhoeus) و موجودی نیمه پری، نیمه مار به نام اکیدنا (Echidna) است و یکی از معروفترین هیولاهای اساطیر به شمار میرود. کایمرا موجودی با دو سر شیر و بز در یک سو و دمی با سر مار از سوی دیگر بوده است. بدن او هم نیمی شیر و نیمی بز بوده و از دهانش آتش میریخته است. این هیولا ، با از بین بردن گله های دامداران و حمله به مردم، موجب وحشت اهالی لیسیا Lycia بود و به دست مردی به نام بلروفون (Bellerophon) از اهالی کورینت (قرنت) کشته شد. سایکلوپ ها (Cyclopes): یونانیان خدایان و هیولاها را فرزندان تیتان ها- خدایان اولیه- میدانستند که بیشتر آنها فرزند گایا (Gaea) الهه مادر و اورانوس (Uranus) بودند. اورانوس خدای آسمان و فرزند گایا بود و گایا خود به تنهایی او را به وجود آورده بود. این دو با یکدیگر فرزندان بسیاری به وجود آوردند که شامل 12 تن از تایتان ها نیز هست. سایکلوپها، که غولهایی یک چشم بودند، سه نفر بودند و نماد رعد، برق و صاعقه به شمار می آمدند. این غولها، اولین آهنگران بودند و توسط تایتانی به نام کرونوس (Cronus)، زندانی شدند. زئوس، هنگام شورش بر علیه تایتانها، سایکلوپ ها را آزاد کرد و در عوض آنها اسلحه معروف او، صاعقه و تندر را به او هدیه دادند. ویرایش شده در سپتامبر 16, 2013 توسط ادلسا پری ماه 14 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Aslan 2,643 ارسال شده در سپتامبر 19, 2013 تشكر مي كنم از أدلساي عزيز كه اين تاپيك رو فعال نگه مي داره اما أزش مي خوام كه اگه إمكانش هست هر كدوم از موجودات رو در يه پست جدا گونه و به صورت خيلي مجزا اگر إمكانش هست توضيح بده براي مثال شما در باب مدوسا دو تلفظ متفاوت گفتيد كه امكان اشتباه براي خواننده هس از لحاظ تلفظ مورد ديگه اينه كه تو يه پست أومديد بيش از ٢٠ موجود رو نوشتيد كه خيلي كلي شده و اصلا كامل نيست البته ناراحت نشيد و فقط براي آشنايي خوبه و اي كاش كامل مي گفتي يه ذره اطلاعات بيش تر بگيد :دي مثلا در باب اژدها كه مي شه كلا يه تاپيك نوشت اما شما تو چند خط خلاصه كرديد و يه سري مشكلات ديگه كه هست اما در كل سپاس گذار از شما كه چراغ اين تاپيك رو روشن نگه مي داريد 2 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Nora The Elf 27 ارسال شده در سپتامبر 30, 2013 (ویرایش شده) تك شاخ يا يونيكورن در قرون وسطي،داستان هاي درمورد با اسب هاي تك شاخ جادويي يا يونيكورن وجود داشت كه مردم به آنها بسيار علاقه مند بودند.مي گفتند اين اسب ها روي پيشاني،شاخ بلندي داشتن.در آن زمان مردم تصور ميكردند كه براي شكار يكي از اين اسب هاي تك شاخ بايد دختر جواني را تنها به جنگل بفرستند تا وقتي يكي از اين اسب ها به دختر جوان نزديك ميشود،سرش را روي زانو هاي دختر بگذارد و بخوابد. منبع:كتاب چراهاي شگفت انگيز اسب ها http://static2.busin...ns.jpg?maxX=400 ویرایش شده در سپتامبر 30, 2013 توسط Nora The Elf 7 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
Ar-feiniel 462 ارسال شده در نوامبر 6, 2013 ساتیر (Satyr):ساتیرها در اصل، در تمدن یونانی، به عنوان همراهان پان (خدای آب، مزرعه، جنگل، جانوران و شبانان که در افسانههای یونان به شکل بز است) شناخته میشوند. این موجودات با ربّالنوع مزارع در افسانههای روم، ترکیب یافته، شکلی نیمه انسان و نیمه بز به خود گرفتند (نیمهی بالاییِ بدن به شکل یک مرد و نیمهی پایینی به شکل بز). گفته میشود ساتیرها موجوداتی دغلباز، اما ترسو هستند. خرابکار و خطرناک، و در عین حال، خجالتی و بزدلاند. در زمان های قدیم، آنها معمولاً روی سرشان دو شاخ داشتند اما نسل جدیدشان به جای شاخ، برآمدگی دارد راکشاسا (Rakshasa):راکشاسا در افسانههای هندو و بودایی، شبحی است اهریمنی یا گناهکار، که از پای خدای آفرینش هندوها به وجود آمده است. راکشاساها گونهی پرجمعیتی از انساننماهای فوق طبیعی هستند که گرایشات شیطانی دارند. آنان که جنگجویان قدَری هستند، وقتی سلاحهای متداول، مؤثر نمیافتد، به جادو و خدعه متوسل میشوند. این اشباح، میتوانند شکل ظاهری خود را تغییر دهند و معلوم نیست شکل واقعی و طبیعیشان دقیقاً چگونه است. راکشاساها به نبش قبر، تسخیر روح انسان و کارهایی از این قبیل، شهرت دارند. ناخنهای دستان آنان زهرآلود است و غذایشان، گوشت انسان و غذای مانده میباشد 6 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست