pirooz 307 ارسال شده در دسامبر 2, 2010 تو وبلاگ یکی از بچها دیدم که یه سری اسم از موجوداتی که اصلا حرفی ازشون تو کتاب برده نشده نوشته شده بود . مثلا : پری ها، پری دریایی، تکشاخ، خونآشام، گرگینه (البته این تو داستان بود)، آرگوس، والکیری، ترول (اینکه هم تو فیلم هست هم تو کتاب)، هیدرا، سیکلوپ، پگاسوس، الف (که همتون میشناسید)، قنطورس یا سانتور (اینو اگه اطلاعات ازش دارید حتما بگید موجود جالبیه)، لویاتان (اسمش تو تورات هم اومده)، سیرن (یا همون حوری خودمون)، گورگون (تو فیلم Clash of the Titans هم بود) و... البته این اسم ها ماله اسطیر یونان و ... است .شما اگه بازم دارید بگید و اطلاعات بدید . اگر کسی اطلاعاتی از این موجودات داره بیاد و معرفی کنه . نحوه معرفی : 1. ترجیحا یه عکس :D 2. مشخصات و اطلاعات 3. منبع 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
great beren 174 ارسال شده در دسامبر 2, 2010 پیروز من درمورد هر موجودی که بخوای اطلاعات دارم هر کدومو میخوای بپرس تا بهت بگم منبعم هم کتاب موجدات خیالی نوشته خورخه لوییس بورخس هست. آرگوس یک قهرمان یونانی با صد چشم بود که مورد الطاف هرا همسر زءوس قرار داشت. والکیری در زبان ژرمنی به معنای برگزیننده کشتگان هست.مردم اروپا از آنها تصورات مختلفی داشتند ولی وظیفه کلیشان بردن روح کشتگان در جنگ به باغ اودین و برپایی ضیافتی با شکوه برای آنان بود. هیدرا فرزند تیفون و اکیدنا بود که دارای نه سر بوده و وقتی یکی را قطع میکردند 2 سر دیگر جای آن در میآمده و سر وسط هم نامیرا بود.حتی نفس این موجود هم سمی بود. سیکلوپ هم فرزند پوسیدن و غولی عظیم با یک چشم در پیشانی بوده. پگاسوس اسب بالداری بود که توسط بلروفون اهلی شد و به این قهرمان در شکار شیمر کمک کرد اما هنگامی که میخواست با کمک پگاسوس به کوه المپ جایگاه خدایان برود مورد غضب خدایان قرار میگیرد و هر دو سقوط میکنند. سانتور موجودی با بالا تنه انسان و پاهای اسب بوده.به خاطر این که در ابتدا یونانی ها با اسب آشنایی نداشتند وقتی یک سوارکار یونانی را میبینند فکر میکنند سوار و اسب یکی هستند و اینگونه سانتور در تصوراتشان به وجود آمد. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
pirooz 307 ارسال شده در دسامبر 2, 2010 پیروز من درمورد هر موجودی که بخوای اطلاعات دارم هر کدومو میخوای بپرس تا بهت بگم منبعم هم کتاب موجدات خیالی نوشته خورخه لوییس بورخس هست. بابا ایول .همه اینارو تو کتاب خورخه لوییس نوشته ؟عکس هم ازشون گزاشته ؟ راستی یه کم مطالبو کش بده .طولانیش کن .هر کدومو تو یه پست بده .من یه سری تاپیک زدم که یه کم فروم جون بگیره اینطوری که تو گفتی سر و تهشو میشه تو یه پست زد . :D بازم ممنون . 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
great beren 174 ارسال شده در دسامبر 3, 2010 هر کمکی بتونم میکنم. عکس نداره. اگه بخوام مطالبو طولانی کنم همون سانتور ها فقط یک صفحه در مورد والدینشون حرف زده من خیلی خلاصه کردم. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
great beren 174 ارسال شده در دسامبر 3, 2010 آکرون هیولا:در سرود دهم کااب اودیسه آکرون نام رودخانه ای در دوزخ است.همچنین در کتاب کمدی الهی چنین ذکر شده:در سواحل غم انگیز آکرون. در اسطوره ای آکرون همان تیتان است که گرفتار در عقوبت میباشد و اسطوره قدیمیتری جایگاه او را نزدیک قطب جنوب میداند.کتابی با نام آکرون است که موضوع آن درباره چگونگی روح پس از مرگ جسم بود.بتدریج آکرون معادل دوزخ شد. توندال نجیب زاده ای ایرلندی در منزل دوستش به مدت سه روز و سه شب مریض شده بود و به جز گرم بودن بدنش به مرده ای میمانست وقتی به هوش آمد گفت موکلانش دنیای دیگر را به او نشان دادند و موجودی را به نام آکرون در آنجا دید.او از هر کوهی بزرگ تر است از چشم هایش شعله زبانه میکشید دهانش آنقدر بزرگ است که 9000 نفر در آن جا میگیرند.2 انسان دوزخی مانند دیزک یا ستونی با سر مرد انرا از هم باز نگاه میدارند.یکی از مرد ها روی پای وی و دیگری روی سر او ایستاده.سه دهانه به درون راه دارند و آتش نامیرا را بیرون میدهند.از اعماق شکم هیولا صدای شیون اراح گمشده ای به گوش میرسد که آنهارا بلعیده.موکلان توندال را رها کردند و توندال با دیگران درون شکم سرگردان بود توندال آن جارا سرزمین عذاب.تاریکی.دندان قرچه.آتش.سوختن وحشتناک.زمهریر.سگها.خرسها.شیران و مارها یافت.در این افسانه دوزخ جانوری است که دیگر جانوران در او جا دارند. چطوره؟ 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
pirooz 307 ارسال شده در دسامبر 3, 2010 چطوره؟ عالیه .فقط نگفتی همه اینارو تو کتاب خورخه نوشته ؟ قضیه کتاب کمدی الهی دانته چیه ؟ آکرون اولین رود دوزخه .آره ؟ 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
great beren 174 ارسال شده در دسامبر 4, 2010 آره همرو تو کتاب نوشته. هر موجودی تو کتاب چندتا شکل و تاریخ داره(از نظر مردم مختلف)از نظر دانته که تو کتابش با دوزخ سروکار داشته آکرون یه رود هست از نظر یک عده دیگه آکرون خود دوزخ هست از نظر یک عده دیگه هم موجودی در دوزخ هست. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
pirooz 307 ارسال شده در دسامبر 4, 2010 لویاتان http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/9/9d/Destruction_of_Leviathan.png لِوییاتان (به انگلیسی:Leviathan به عبری: לִוְיָתָן) اشاره به یک هیولا و غول عظیم الجثه ای است که از دریا سَرک میکِشد و مثل و مانند ندارد. این نام از باب چهل و یکم ایوّب، در تورات گرفته شدهاست. به گفته کتاب مقدّس: در آن روز خداوند با شمشیری بزرگ و قوی لویاتان، این اژدها را در دریا خواهد کشت. جدا از لویاتان ملویلی که گونه ای نهنگ منقرض شده است، کتاب انجیل شیطانی نوشته آنتوان لاوی هم لویاتان هم نام دارد. پل استر نیز رمانی دارد با نام لویاتان، که خجسته کیهان، به فارسی ترجمه کرده است. نام کتاب مشهور توماس هابز فیلسوف انگلیسی و پایهگذار نظریهی دولت مدرن، هم « لِوییاتان » است. لویاتان ۶ مرتبه ( لویاتان در کتاب مقدس: Job 3:8 ، Job 41:1 ، Psalm 74:14 ، Isaiah 27:1 و...) در تورات ذکر شدهاست. در اسطوره شناسي از لوياتان به عنوان يكي از هفت فرشته نگهبان جهنم ياد شده است. کتاب «انجیل شیطانی» نوشته «آنتوان لاوی» هم لویاتان هم نام دارد. در فرقه شيطان گرايي، لوياتان در كنار چهار شيطان ديگر به عنوان ۴ نگهبان جهنم است. منبع : ویکیپدیا چیز دیگه ای پیدا نکردم تو سایت انگلیسی هم زیاد نگشتم .برن جان اگه تو کتاب درباره همچین موجودی هم نوشته بگو . 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
great beren 174 ارسال شده در دسامبر 4, 2010 نه متاسفانه چیزی درموردش نبود.داخل کتابای دیگه و سایت ها گشتم ولی اونجام چیزی نبود.ظاهرا موجوده کمیابی همشو قبلا بردن :D 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
3DMahdi 14,529 ارسال شده در دسامبر 5, 2010 تاپیک خوبی راه انداختین حیف که فرصت کافی ندارم توش شرکت کنم. :D اینا که در مورد تالکین نیست بهتره اسم تاپیک رو عوض کنم بذارم "سایر موجودات خیالی"! نظرتون چیه؟ 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
great beren 174 ارسال شده در دسامبر 5, 2010 مهدی اگه قابل بدونی یه فرصتی اون گوشه کنارا پیدا میشه 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
pirooz 307 ارسال شده در دسامبر 5, 2010 اینا که در مورد تالکین نیست بهتره اسم تاپیک رو عوض کنم بذارم "سایر موجودات خیالی"! نظرتون چیه؟ خوبه چون اصلا یه سریش به تالکین ربط نداره . :D گورگون : http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/6/6b/Rubens_Medusa.jpeg گورگونها (به یونانی: Γοργών یا Γοργώ، به انگلیسی: Gorgons) یکی از موجودات افسانهای در اساطیر یونان باستان بودهاند. در اساطیر یونان، گورگونها هیولاهایی مؤنث، با بدنی پوشیده از فلسهایی نفوذ ناپذیر، موهایی از مارهای زنده، دندانهایی تیز و چهرهای چنان زشت بودهاند که هر کس به آنها نگاه میکرد به سنگ تبدیل میشد. آنها سه تن بودند: Euryale و Sthenno که جاودان بودند و سومی که مدوزا نام داشت فانی بود. آنها دختران فورسیس و ستو هستند. یونانیان از تصویر سر این هیولا برای آراستن سپرهای خود استفاده میکردند تا دشمنان خود را وحشت زده کرده و خود را از قدرتهای شیطانی محافظت کنند. ------------------------------------------------------------ مدوزا (به یونانی: Μέδουσα) یکی از موجودات افسانهای در اساطیر یونان باستان بوده است. مدوزا در ابتدا دوشیزهای بسیار زیبا بوده ، اما پس از این که پوزئیدون، خدای دریا او را در پرستشگاه آتنا اغوا میکند، موجب خشم این الهه میشود و آتنا، او را به شکل کریهترین موجود ممکن، یعنی یک گورگون در میآورد. از آنجایی که مدوزا در اصل انسان بوده است، فانی بوده و در نهایت توسط یکی از قهرمانان اساطیری به نام پرسئوس (Perseus) کشته میشود. پرساوس که تحت حمایت آتنا به نبرد با مدوزا رفته بود، موفق میشود با هوشمندی سر او را از بدن جدا کند. گفته میشود که در این زمان، دو تا از موجودات افسانه ای، پگاسوس (Pegasus) و کریسائور (Chrysaor) که فرزند مدوزا و پوزئیدون بوده اند، از بدن مدوزا خارج شده اند. منبع : ویکی پدیا 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
great beren 174 ارسال شده در دسامبر 5, 2010 آمفیزبینی: آمفیزبینی طبق نوشته لوکانوس شاعر رومی:آمفیز بینی خطرناک بود که با هر دو سرش حرکت میکند. پلینی هم این موجود را به همین شکل توصیف میکد و میگوید:گویی یک دهان برای بیرون ریختن همه زهرهایش کافی نبود. لاتینی در مورد این موجود میگوید:آمفیزبینی نوعی افعی 2 سر است که یک سر او در جای معمول خود و سر دیگر در ناحیه دم قرار دارد و با هر 2 سرش نیش میزند و به چابکی میخزد و چشم هایش همچون شمع میدرخشد. اماسر توماس براون میگوید:آمفیز بینی نمیتواند وجود داشته باشد زیرا هر یک از 2 انتها میخواهد مقدم باشد که همچین چیزی محال است. واژه آمفیزبینی در زبان یونانی به معنای از 2 طرف رفتن است. 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
pirooz 307 ارسال شده در دسامبر 6, 2010 اماسر توماس براون میگوید:آمفیز بینی نمیتواند وجود داشته باشد زیرا هر یک از 2 انتها میخواهد مقدم باشد که همچین چیزی محال است. نظرش از همه عاقلانه تر بود .البته موجودات دو سر معمولا با هم هستند و هر کی واسه خودش کار نمیکنه . 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
great beren 174 ارسال شده در دسامبر 6, 2010 البته طبق نوشته های لوکانوس عده ای ارتشی این موجود رو به چشم خودشون دیدن به احتمال زیاد همون قضیه یک کلاغ چل کلاغه 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
3DMahdi 14,529 ارسال شده در دسامبر 8, 2010 مهدی اگه قابل بدونی یه فرصتی اون گوشه کنارا پیدا میشه اختیار داری! شرکت تو این مبحث نیاز به تحقیق داره که فعلا فرصتش رو ندارم اما سعیم رو میکنم. اسم تاپیک رو هم عوض کردم. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
great beren 174 ارسال شده در دسامبر 9, 2010 ابتو و انت:همان طور که همه مصریان میدانستند ابتو و انت دو ماهی بزرگ بودند همسان و مقدس که در انتظار رسیدن دماغه سفینه خورشید در بلندای دریا شنا میکردند.مسیر آنها بیپایان بود زیرا با آمدن روز سفینه آسمانرا از طلوع تا غروب و از غرب تا شرق در مینوردید و با آمدن شب مخالف جهتی که آمده بود از زیرزمین میرفت. 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
pirooz 307 ارسال شده در دسامبر 9, 2010 ابتو و انت چیز جالبی بود . در مورد موجودات آینه، جانوران گریان، الوئی ها و مورلاک ها، آندرویید هم یه چیزی بنویس . راستی کتاب ادای متاخر، یکی از دو مجموعه ی اساطیری مردم اسکاندیناوی رو جایی داره ؟ 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
great beren 174 ارسال شده در دسامبر 18, 2010 موجودات آینه:در دوره امپراطوری زرد بر خلاف امروز جهان آینه و انسان از هم جدا نبودند.آن ها کاملا متفاوت از یکدیگر اما در کنار هم بودند.موجودات و رنگ ها و اشکال آنها یکی نبود.هر دو دنیا جهان آینه و انسان در تقارن با یکدیگر میزیستند.انسان میتوانست از میان آینه آمد و شد کند.شبی مردم آینه به زمین حمله کردند.قدرت آنها بسیار بود اما در پایان کارزاری خونین ترفند جادویی امپراطوری زرد برتری یافت.امپراطور مهاجمان را شکست داد و آنان را در آینه خودشان محبوس کرد و همچون یک رویا وظیفه پر ملال تکرار اعمال انسان را به عهده آنان گذاشت.امپراطور مهاجمان را از قدرت و شکل انداخت و آنها را به موجوداتی تبدیل کرد که جز انعکاس هایی برده وار چیز دیگری نبودند.با این وجود روزی میرسد که باطل السحری دوباره آنها را آزاد و به جنبش در می آورد.اولین موجودی که بیدار میشود ماهی است. جانوران گریان:منطقه زیست این جانور در ایلت پنسیلوانیا در جنگل های شوکران است.این جانور به خاطر پوست نامطلوب و زشتی که پوشیده از زگیل است جانوری غمگین و گوشه گیر است و به همین دلیل اگر بخواهد جایی برود معمولا گرگ و میش از خانه اش بیرون می آید.چون این جانور دائما میگرید شکارچیان ماهر در ردگیری به آسانی میتوانند رد او را در روی زمین از جای اشک هایش پیدا کنند.اگر این جانور را گوشه ای گرفتار کنید که راه گریز نداشته باشد و یا اگر از چیزی بترسد یا غافلگیر شود میتواند خود را در اشک هایش حل کند. الوئی و مورلاک ها:قهرمان رمان ماشین زمان که نوشته هربرت جورج ولز است با یک وسیله مکتنیکی به آینده نامعلومی سفر میکند در آنجا بشر به دو نوع تقسیم شده است اول الوئی ها که اشراف بیمایه و ترسویی هستند که در باغ هایشان میزیند و از میوه ها تغذیه میکنند.دوم مورلاک ها که کارگرانی هستند که زیر زمین زندگی میکنند:زحمتکشانی که گرچه بعد از سال ها کار کور میشوند اما به مدد نیروی گذشته به کار خود بر روی وسیله مکانیکی پیچیده و زنگ زدهای که هیچ چیز تولید نمیکند ادامه میدهند استوانه ای که با پله های پیچاپیچ این دو دنیا را به هم متصل میکند.در شب های بی مهتاب مورلاک ها از مغاک های خود بیرون می آیند و از الویی ها تغذیه میکنند. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
pirooz 307 ارسال شده در دسامبر 18, 2010 ممنون برن . بقیه هم یه آستین بالا بزنن یه کاری کنن . 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
great beren 174 ارسال شده در دسامبر 18, 2010 قابل شمارو نداره .مطمئنی آندرویید جانوره چون تو کتاب که نبود تو اینترنت هم بنده خدا یه نرم افزار بود. 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
pirooz 307 ارسال شده در دسامبر 18, 2010 قابل شمارو نداره .مطمئنی آندرویید جانوره چون تو کتاب که نبود تو اینترنت هم بنده خدا یه نرم افزار بود. منم چیزی پیدا نکردم ولی میدونم یه چیزی هست یه جا دیدم . ------------------------------------------------------------------------------------------------------ آرگوس (Argus) : آرگوس، یکی از قهرمانان اساطیر یونان است که به آرگوس مشاهده گر مشهور است. علت این نام گذاری تعداد فراوان چشمان او بوده که در بعضی روایات 4 چشم و در بسیاری از داستانها و نقاشیها دارای 100 چشم بوده است که در سراسر بدن او قرار داشتند. این خاصیت، آرگوس را به یک نگهبان ایده آل مبدل کرده بود و هرا، همسر زئوس، او را برای نگهبانی زئوس و معشوقه اش ایو Io، گماشته بود. اما زئوس به هرمس، پیغامبر خدایان، دستور داد تا ایو را برباید و هرمس خود را به شکل چوپانی درآورد و با حکایتهای طولانی و آوای نی خود، آرگوس را به خواب برد و ایو را دزدید. در بعضی از داستانها، آرگوس در آخر به دست هرمس کشته میشود. ------------------------------------------------------------------------------------------------------ کایمرا (Chimaera) : کایمرا فرزند اژدهایی صد سر به نام تایفویوس (Typhoeus) و موجودی نیمه پری، نیمه مار به نام اکیدنا (Echidna) است و یکی از معروفترین هیولاهای اساطیر به شمار میرود. کایمرا موجودی با دو سر شیر و بز در یک سو و دمی با سر مار از سوی دیگر بوده است. بدن او هم نیمی شیر و نیمی بز بوده و از دهانش آتش میریخته است. این هیولا ، با از بین بردن گله های دامداران و حمله به مردم، موجب وحشت اهالی لیسیا Lycia بود و به دست مردی به نام بلروفون (Bellerophon) از اهالی کورینت (قرنت) کشته شد. ------------------------------------------------------------------------------------------------------ سایکلوپ ها (Cyclopes) : یونانیان خدایان و هیولاها را فرزندان تیتان ها- خدایان اولیه- میدانستند که بیشتر آنها فرزند گایا (Gaea) الهه مادر و اورانوس (Uranus) بودند. اورانوس خدای آسمان و فرزند گایا بود و گایا خود به تنهایی او را به وجود آورده بود. این دو با یکدیگر فرزندان بسیاری به وجود آوردند که شامل 12 تن از تایتان ها نیز هست. سایکلوپها، که غولهایی یک چشم بودند، سه نفر بودند و نماد رعد، برق و صاعقه به شمار می آمدند. این غولها، اولین آهنگران بودند و توسط تایتانی به نام کرونوس (Cronus)، زندانی شدند. زئوس، هنگام شورش بر علیه تایتانها، سایکلوپ ها را آزاد کرد و در عوض آنها اسلحه معروف او، صاعقه و تندر را به او هدیه دادند. ------------------------------------------------------------------------------------------------------ اکیدنا (Echidna) : هیولای مونثی که نیمی پری و نیمی مار بود و در غاری زندگی میکرد. او تنها هنگام شکار غار را ترک میکرد و هر موجودی که از آن حوالی میگذشت را میخورد. این موجود فانی اما درای عمری طولانی بود و توسط آرگوس کشته شد. ------------------------------------------------------------------------------------------------------ هکتاتون کایرس (Hecatonchires) : هکتاتون کایرس به معنی "صد دست" است. این موجودات با 50 سر و 100 دست قدرتمند، فرزندان گایا و اورانوس بودند. این سه موجود صد دست، از پدر خود متنفر بودند و اورانوس آنها را به رحم مادرشان باز گرداند. آنها بعدها در شورشی علیه اورانوس شرکت کردند، اما کرونوس(برادرشان) باز هم آنها را به زندان انداخت و بعد توسط زئوس آزاد شدند و به نبرد با تایتانها پرداختند. آنها میتوانستند در آن واحد چندین تخته سنگ عظیم را به سمت دشمنان خود پرتاب کنند. ------------------------------------------------------------------------------------------------------ غولها (Giants) : غولها، موجودات عظیم الجثه ای بودند که در اثر بر زمین ریختن خون اورانوس به وجود آمده بودند. آنها به زئوس و خدایان المپ نشین حمله کردند و برای رسیدن به مقر آنها، بالای ک.هی رفته و با روی هم گذاشتن تجهیزات جنگی خود، راهی برای رسیدن به مقر خدایان ایجاد کردند. خدایان در نهایت توانستند با کمک هرکول، قهرمان اساطیری و فرزند زئوس، غولها را شکست بدهند و آنها را در زیر آتشفشانها دفن کنند. ------------------------------------------------------------------------------------------------------ گورگون ها (Gorgons) : در اساطیر یونان، گورگون هیولایی مونث، با بدنی پوشیده از فلسهایی نفوذ ناپذیر، موهایی از مارهای زنده، دندانهایی تیز و چهره ای چنان زشت بوده اند که هر کس به آنها نگاه میکرد به سنگ تبدیل میشد. آنها سه تن بودند که دوتا از آنها جاودان بودند و سومی که مدوزا نام داشت فانی بود. یونانیان از تصویر سر این هیولا برای آراستن سپرهای خود استفاده میکردند تا دشمنان خود را وحشت زده کرده و خود را از قدرتهای شیطانی محافظت کنند. ------------------------------------------------------------------------------------------------------ سیرن ها (Sirens) : سیرن ها خواهرانی بودند که در بخشهای پر صخره دریا میزیستند. آنها آوازی بسیار زیبا و فریبنده داشتند و دریانوردان را با آوای خود گمراه کرده و به کام صخره های مرگ آور میکشیدند. گفته میشود که این چهار خواهر، فرزندان آکلوس Achelous خدای طوفان بوده اند. نمیدونم کدومو گزاشتم کدومو نزاشتم .شرمنده . 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
pirooz 307 ارسال شده در مارس 22, 2011 تاپیک خوبی بود اما مثل اینکه به فتا رفته ولی دوباره برشمیگردونیم . --------------------------------------------------------------- http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/7/79/Chimera_(PSF).jpg شیمر : شیمر یا کایْمِرا (به یونانی: Χίμαιρα: خیمایْرا لغتاً به معنی بز ماده[۱]) از غولهای اساطیری یونان است. طبق افسانه، شیمر (که در فارسی غولشیر نیز نامیده شده)، سر شیر و بدن بز و دمی از سر مار دارد که از دهانش شعله بیرون میزند؛ و گاهی نیز در هنر بهصورت شیری که کلهٔ بزی شاخدار از پشت آن بیرون آمده نشان دادهشدهاست. در ادبیات علمی غرب به جانوران چندرگه یا پدیدههای دارای چند خاستگاه اصطلاحاً شیمر یا کایمر میگویند مانند همان حالتی که اصطلاح شترگاوپلنگ در ذهن فارسیزبانان ایجاد میکند. از معروفترین تندیسهای شیمر، تندیس شیمر آرتزو است. ------------------------------------------------------------------------------------------------------ گرگینه : گُرگینه موجودی افسانهای و از خرافات مردم اروپا است. گرگینه انسانی است که شبهایی که ماه کامل است (ماه شب چهارده) به صورت گرگ درمیآید. چنین شخصی یا از راه بکار بردن افسون و جادو و یا در پی طلسم شدن از سوی کس دیگر تبدیل به گرگینه میشود. سادهترین راه برهنه شدن و بستن کمربندی از جنس پوست گرگ، و یا پوشیدن پوست کامل حیوان است. اگر یک گرگینه طوری کسی را گاز بگیرد که بزاقش وارد جریان خون شخص شود، قربانی هم به گرگینه تبدیل میشود. اصطلاح دیگری که در این رابطه بکار میرود اصطلاح گرگدیسی و گرگمرد است. گُرگدیسی به توانایی انسان در تبدیل شدن به گرگ که در باورهای خرافی عوام یا افسانههای اروپایی میسر پنداشته میشود میگویند. LYCAN: اصطلاحی که بطور علمی در زمینهٔ تبدیل انسان به گرگ وجد دارد ;Lycanthrope میباشد به این معنی : انسانی که شدیدن غرق در توهم این است که شبها به گرگ تبدیل می شود.Lycanها معمولاً به عنوان نگهبانان و برای نگهبانی از قبیلهٔ خود دست به کشتار می زنند. گرگدیسی در افسانهها یکی از حالتهای تغییر شکل است. 1 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
فنگورن 3,679 ارسال شده در مارس 22, 2011 مرسی از پست های خوبت ، نمیدونم دوستان بازی نبرد خدایان رو انجام دادن یا نه ، یه بازی استراتژی هستش که خیلی از موجودات اساطیری داخلش به عنوان سرباز نقش آفرینی میکنند ، جالب اینجاست که این موجودات در بازی در سه گروه مصری ، یونانی و .... طبقه بندی شدند یعنی با موجودات اساطیری 3 تمدن مختلف آشنا می شید ، مثلا تو بازی شما مدوزا و کایمرا رو میتونید بسازید که تصویر ذهنی خوبی از این موجودات ایجاد میکنه . 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست
pirooz 307 ارسال شده در مارس 22, 2011 مرسی از پست های خوبت ، نمیدونم دوستان بازی نبرد خدایان رو انجام دادن یا نه ، یه بازی استراتژی هستش که خیلی از موجودات اساطیری داخلش به عنوان سرباز نقش آفرینی میکنند ، جالب اینجاست که این موجودات در بازی در سه گروه مصری ، یونانی و .... طبقه بندی شدند یعنی با موجودات اساطیری 3 تمدن مختلف آشنا می شید ، مثلا تو بازی شما مدوزا و کایمرا رو میتونید بسازید که تصویر ذهنی خوبی از این موجودات ایجاد میکنه . تعریفشو زیاد شنیدم .باید بازی جالبی باشه .ممنون از معرفیت . 0 به اشتراک گذاری این پست لینک به پست