رفتن به مطلب

Recommended Posts

The secret wizard

این داستان شاه جادوپیشه دقیقا تو کدوم یک از کتاب های تالکین نوشته شده؟

تو سیلماریلیون که نبود!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Edhelharen

این داستان شاه جادوپیشه دقیقا تو کدوم یک از کتاب های تالکین نوشته شده؟

تو سیلماریلیون که نبود!!!

در آخر بازگشت پادشاه در یکی از ضمیمه ها.(فکر کنم)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
راداگاست قهوه ای

گفته شده که قلعه ی شاه جادوپیشه(کارن دوم)از سالیان دور قبل از این که حتی خود جادوپیشه هم به وجود بیاد وجود داشته...ممکنه این قلعه از دوران اول به جا مونده باشه؟؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه
گفته شده که قلعه ی شاه جادوپیشه(کارن دوم)از سالیان دور قبل از این که حتی خود جادوپیشه هم به وجود بیاد وجود داشته...ممکنه این قلعه از دوران اول به جا مونده باشه؟؟؟

کجا گفته شده و همچین چیزی ذکر شده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
راداگاست قهوه ای

کجا گفته شده و همچین چیزی ذکر شده؟

بازی ظهور شاه جادوپیشه و به نظرم کریستوفر هم بازی رو کامل تایید کرده باشه و واقعا تو بازی بعضی نکات از آرنور و انگمار واسه من مشخص شد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تور

البته بیشتر داستان مخصوصا رویداد های اون بازی در تطابق با کتاب و ضمایم ارباب حلقه ها ساخته شده و حسن اون بازی همینه که مستند ساخته شده. اما اگر این چیزی که گفتی منبعش در ضمایم یا تاریخ پیدا نمیشه یعنی سندیتی نداره و نادرسته. من هم الان گشتم همه جا از سکونت ویچ کینگ در اون ذکر شده نه تاریخ ساخته شدنش. احتمال من اینه که اونجا ساخته خود ویچ کینگ بوده. و این که از دوران اول باقی مونده واقعا نیازمنده یه منبع موثقه چون در گونداباد و کارن دوم در دوران اول اتفاق خاصی نیفتاده بود که لازم باشه چنین دژی برای دفاع و حکمرانی ساخت...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
راداگاست قهوه ای

البته بیشتر داستان مخصوصا رویداد های اون بازی در تطابق با کتاب و ضمایم ارباب حلقه ها ساخته شده و حسن اون بازی همینه که مستند ساخته شده. اما اگر این چیزی که گفتی منبعش در ضمایم یا تاریخ پیدا نمیشه یعنی سندیتی نداره و نادرسته. من هم الان گشتم همه جا از سکونت ویچ کینگ در اون ذکر شده نه تاریخ ساخته شدنش. احتمال من اینه که اونجا ساخته خود ویچ کینگ بوده. و این که از دوران اول باقی مونده واقعا نیازمنده یه منبع موثقه چون در گونداباد و کارن دوم در دوران اول اتفاق خاصی نیفتاده بود که لازم باشه چنین دژی برای دفاع و حکمرانی ساخت...

یعنی حتی اگر کریستوفر هم تاییدش کرده باشه؟؟

و اگر به اطلس سرزمین میانه دقیق نگاه کنید توی دوران اول در شمال غرب کوه گونداباد اتومنو هستش یعنی تقریبا به کوه های اتن مورز و کوه گرام هم متصل بوده به نظرم این قلعه به دوران اول خیلی ربط داره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

یعنی حتی اگر کریستوفر هم تاییدش کرده باشه؟؟

و اگر به اطلس سرزمین میانه دقیق نگاه کنید توی دوران اول در شمال غرب کوه گونداباد اتومنو هستش یعنی تقریبا به کوه های اتن مورز و کوه گرام هم متصل بوده به نظرم این قلعه به دوران اول خیلی ربط داره

کریستوفر بازی رو تایید نکرده، اینو همون موقع سرچ کردم اما دیگه حسش نبود بنویسم :وی فقط یکجا اسم کریستوفر برده شده، اونم ربطی به تایید نداره

مهم ترین نکته ای رو که بهت میتونم بگم، شکسته شدن پلان تیر هست که با کتاب و حرف های تالکین مغایرت داره. پس مطمئنا کریستوفر چیزی رو تایید نکرده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

چند عكس از«آنگمار» سرزمين دوست داشتني خودم

post-2487-0-37394300-1397116133_thumb.jp post-2487-0-98767200-1397116174_thumb.jp post-2487-0-24473200-1397116192_thumb.jp post-2487-0-61854600-1397116206_thumb.jp post-2487-0-46692300-1397116219_thumb.jp post-2487-0-27035300-1397116258_thumb.jp post-2487-0-23934200-1397116278_thumb.jp WK.bmp

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
R-FAARAZON

این خلاصه ترین جوابه :

در دومین هزاره از دوران سوم، سائرون مخفیانه برای تاسیس دول گولدور بازگشت و نه خادمش، نزگول، دوباره در سرزمین میانه ظهور کردند. گوندور در آن زمان فوق العاده قوی بود، اما پادشاهی شمال آرنور ضعیف شده و حالا دیگر به سه پادشاهی تقسیم شده بود. در حدود سال ۱۳۰۰ دوران سوم، بزرگترین خادم سائرون، ارباب نزگول، به دنبال انتقام از دشمنان اربابش، به شمال سفر کرد.

آن ساحر بزرگ، قلمرویی جدید در حیطه ی شمالی کوهستان مه آلود بنا نهاد، قلمرویی که حتی درون سرزمین هایی که در محدوده ی آن نبودند، کشیده می شد. او شهر کارن-دوم را برای پایتختی انتخاب کرد. آنجا بود که انسان ها و اورک ها و همچنین موجوداتی عجیب تر و شیطانی تر را برای خدمت به خویش جمع کرد؛ و اینگونه بود که او پادشاهی آنگمار را شکل داد و خود شاه جادوپیشه ی آن قلمرو شد.

با استقرار این پادشاهی جدید، شاه جادوپیشه، به چالش کشیدن دونه داین شمالی را آغاز کرد. پادشاهی شرقی آنان، رودائور، به مرزهای آنگمار نزدیک بود و آنجا، دونه داین، پادشاهی را از دست داده بود. ارباب رودائور، که یکی از مردان تپه بود، متحدی برای آنگمار شده بود؛ بنابراین خطوط نبرد به سمت غرب کشیده شد، جایی که دونه داینِ آرتداین و کاردولان بودند و در شرق پادشاه جادوپیشه ی آنگمار و متحدش رودائور حضور داشتند. حالا دیگر تپه های ودر، مرز میان این دو قدرت شده بود و بیشتر استحکامات این تپه ها در آن زمان شکل گرفتند. دورتر در شرق، ریوندل نیز تحت محاصره ی نیروهای آنگمار قرار گرفته بود.

بعد از یک قرن طرح ریزی و زد و خورد، آنگمار اولین حمله ی جدی خود به استحکامات دونه داین را ترتیب داد. برج باستانی آمون سول بر روی ودرتاپ نابود شد و شاه آرولگ اول در این حمله کشته شد. سپاه آنگمار کاردولان را غارت کرد و بازماندگان کمی زنده ماندند، اما شاه جادو پیشه الف ها را فراموش کرده بود. به درخواست الروند، الف ها از لیندون و لورین، نیروهای آنگمار را عقب راندند و در نهایت بر آنان احاطه یافتند.

ارباب نزگول حالا دیگر به هدفش نزدیک شده بود: با شیوع طاعون، اندک بازماندگان کاردولان نیز از بین رفتند و دونه داین شمال به تنها یک پادشاهی، پادشاهی آرتداین، کاهش پیدا کردند. با کمک متحدشان، الفها، نمی شد فورا آنها را شکست داد و اینگونه شد که شاه جادوپیشه، تقویت نیروهای خود برای آخرین ضربت خوردکننده اش به دونه داین شمال را آغاز کرد. در این زمان بود که روح های شیطانی از آنگمار بیرون آمدند و به سرزمین های غربی داخل شدند و تپه ماهورهای خاکسپاری در بلندی های گورپشته حالا دیگر به مکانی آکنده از ترس و وحشت تبدیل شده بود.

سرانجام بعد از بیش از پانصد سال، سپاه عظیم آنگمار آماده شده بود. مردان آرتداین، اخطار یورش شاه جادوپیشه را دریافته بودند و برای گوندور در جنوب درخواست کمک ارسال کردند، اما گوندوری ها در آن زمان خودشان مشغول حمله ی ارابه سواران بودند و نمی توانستند کمکی برای آرتداین بفرستند؛ بنابراین سرانجام وقتی شاه جادو پیشه آماده ی نبرد شد، با کمی دشواری توانست باقی مانده ی دونه داین را نیز سرنگون کند. بازماندگان یا به سمت غرب رودخانه ی لون یا در سرمای شمال، به همراه آخرین پادشاه ناامیدشان، آرودویی، رانده شدند. با تصور اینکه شاه جادوپیشه آخرین پیروزی مطلق خود را بدست آورده بود، وی در پایتخت آرتداین، فورنوست، جلوس کرد و آنجا را مکانی برای پیروان شیطانی خودش قرار داد.

دورتر در جنوب، گوندور در نهایت تهدید ارابه سواران را خنثی کرد و برای کمک به متحد شمالی اش، ناوگانی از نیروهایش را فرستاد. آن نیروی عظیم برای نجات پادشاهی شمال دیر رسیده بود، اما با الف ها برای انتقام از شاه جادوپیشه عازم شدند. شاه جادوپیشه نیروهایش را از فورنوست بیرون آورد و گوندوری ها را در دشت های غرب بلندی های شمال ملاقات کرد و آنجا بود که آخرین نبرد آنگمار رخ داد. سپاه گوندور منکوب کننده بود و نیروهای آنگمار، که به راحتی آرتداین را شکست داده بودند، تار و مار شدند. شاه جادوپیشه نیز خود از آن دشت فرار کرد و به موردور رفت و در آنجا بود که او شروع به جمع آوری دیگر نزگول کرد.

اینگونه بود که آنگمار در همان لحظه که پیروزی بر دونه داین به نظرش حتمی می رسید، خود نیز مغلوب شد. شاه جادوپیشه قلمروهای شمالی را ریشه کن کرده بود و سرزمین های اریادور برای هزار سال آتی، وحشی و بدون پادشاه شدند، اما دونه داین زنده ماندند. مردمی پراکنده و فراموش شده، در طول سرزمین پهناور اریادور جایی که زمانی آنجا حکم می راندند، به حرکت در آمدند و نسل فرزندان ایسیلدور پسر الندیل مخفیانه ادامه یافت. در آخرین نبرد، همه ی نیروهای شیطانی آنگمار شکست نخوردند و بعضی مانند اشباح گورپشته از تایرن گورتاد، حتی تا زمان نبرد حلقه نیز باقی مانده بودند.

 منبع : https://arda.ir/angmar/

ویرایش شده در توسط R-FAARAZON

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Aran Dur
در در 8/29/2010 at 3:20 PM، تور گفته است :

گور پشته بعد از حمله آنگمار مخوف شد

سلام

خودت داری می گی « گور پشته » یعنی « قبرستون » اون زمان هم که سرایدار و لامپ و مسئول مردشورخونه که نبود. خب معلومه همه ازش می ترسن. درضمن، همه با فانوس و فلان می رفتن وسط جنگل تا برسن به چند تا قبر. که البته همونطور که دوستان عرض کردن. اونجا پر شبح بود که احضار شده بودن

در در 8/29/2010 at 3:20 PM، تور گفته است :

كسي ميدونه مورگومير ، روگاش ، اينا كي اند؟

.من تحقیق کردم. روگاش رو نمی دونم، باید یکی از قهرمان های واقعی یا ساختگی باشه.

و اما مورگومیر، تا مدت ها فکر می کردم اسم یکی از پادشاهانه چون توی بازی دیده بودم. ولی با تحقیقات { گستردم :)) } فهمیدم که در تمامی کتاب های ارباب حلقه ها و هابیت و سیلمارین و .... فقط نام دو تا از پادشاهان حلقه آورده شده. ویچ کینگ WItch-King  و خامول Khamul

و لا غیر، حتی اسم مورگومیر رو هم زدم که توی ویکی پدیا نوشته بود که مورگومیر یه اسم ساختگی از طرف سازندگان بازی های استراتژیک بوده. و در واقع در منابع اصلی هیچ اسمی ازش آورده نشده.

 

با اینکه خیلی دوست داشتم اسم یکیشون مورگومیر باشه { بر وزن مرگ و میر :))=)) }

ممنون

ویرایش شده در توسط Aran Dur

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...