رفتن به مطلب

Recommended Posts

Farshid2d

توی سوال دوم وقتی میگم ملکور اول وارد شده منظورم به غیر از تام هستش

اما این یه افسانه هستش توی افسانه ها چیزای مثل این می تونند وجود جسمانی به خودشون بگیرند

من روح طعبیت بودن تام رو به طور کامل رد می کنم علتش هم معلومه وقتی تام میگه من قبل از اولین رودخونه و اولین درخت اینجا بودم یعنی اینکه قبلش هیچی وجود نداشته

روح طبیعت برخاسته از طبیعت هستش ولی وقتی طبیعتی نباشه روحی هم نیست نه اصلا نسبت این مورد به تام قابل قبول نیست

اما تام میگه بی پدر هستم

این گفته رو از روی این جمله برداشت کردم

که فکر کنید که تنها خودتان هستید بدون اسم

منظورش از بی پدر چی میتونه باشه ؟

یعنی اینکه نژادی نداره

یا اینکه اولین هستش

اما ما می دونیم که ارو اولین بوده درسته ؟

فقط یه چیز می مونه اونم اینکه اون یه قسمتی از وجود ارو باشه که بی پدر باشه یا همون آتش فناناپذیر باشه

!!!!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
3DMahdi

بی پدر به اون معنی ای که میگی نیست. ما 14 دورف بی پدر و چندین الف و انسان بی پدر داریم(تعدادشون الان دقیق یادم نیست). مثلا دورین بی مرگ بی پدر بود، چون جسمش رو آئوله بوجود آورد و روحش رو ارو در او دمید. چوب ریش بی پدره. تمام والار و مایار بی پدر هستن.

منم بیشتر تام رو روح طبیعت میدونم. طبیعت از روح طبیعت بوجود میاد نه اینکه روح طبیعت از طبیعت بوجود بیاد.(نظر شخصیمه)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Farshid2d
ارسال شده در (ویرایش شده)

پس چطور والاها الف ها و انسان ها رو فرزندان ارو خطاب می کنند

؟؟؟

پس وقتی با لقب فرزند خطاب میشوند یعنی پدری دارند

در ضمن وقتی تام میگه فقط خودت باشی و بدون اسم انگاری که از همون اول بودی

اگه روح طعبیت باشه پس باید خلقتش از جایی شروع شده باشه پس نمیشه گفت تنها و بدون اسم

اما روح طبیعت به طبیعت وابسته است تام که نمی دونسته مثلا یاوانا قراره درخت یا هر چیز دیگه ای رو به وجود بیاره که بخواد روح اون باشه

اگه اینطور باشه پس نشون میده تو کار والاها جبر وجود داشته

ویرایش شده در توسط NiNe

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ائارندیل Eärendil

یه سئوال برام پیش اومده، آیا تام و گُلدبری هم نژاد بودند،یعنی نوشته معتبری وجود داره که این رو تائید و یا رد بکنه.

در ضمن نظریه های من در مورد تام،که احتمال خیلی زیادی میدم یکی از اونا درسته.

1- تام همون ملکور هست که در دوران سوم ارو اونو بخشیده و به اصل خود بازگشته،یعنی یک والار بلند مرتبه.

" با آنکه آنان با تمام سرعتی که میتوانستند سفر کردند،ملکور پیش از آنان آنجا بود" کتاب داستانهای گمشده , جلد اول , آمدن والار و ساخت والینور

اینجا از "آنان" منظورش مانوه و واردا هستش, کسانی که بعد از ملکور اولین والار بودن که وارد آردا شدن.تو نوشته های تالکین گفته شده که ملکور اولین موجودی بوده که از خارج وارد دنیا شده.

2- تام خوده استاد تالکین هست،که خواسته خودشو توی داستان جای بده،و مطمئنا قبل از هر چیزی توی آردا بوده و پیرتر از هرکسی بوده.

شاید مهمترین اشاره ای که تالکین به این نظریه میکنه این باشه:

جایی از کتاب گلدبری میگه : " او همان هست" "He is."

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

یه سئوال برام پیش اومده، آیا تام و گُلدبری هم نژاد بودند،یعنی نوشته معتبری وجود داره که این رو تائید و یا رد بکنه.

در ضمن نظریه های من در مورد تام،که احتمال خیلی زیادی میدم یکی از اونا درسته.

1- تام همون ملکور هست که در دوران سوم ارو اونو بخشیده و به اصل خود بازگشته،یعنی یک والار بلند مرتبه.

" با آنکه آنان با تمام سرعتی که میتوانستند سفر کردند،ملکور پیش از آنان آنجا بود" کتاب داستانهای گمشده , جلد اول , آمدن والار و ساخت والینور

اینجا از "آنان" منظورش مانوه و واردا هستش, کسانی که بعد از ملکور اولین والار بودن که وارد آردا شدن.تو نوشته های تالکین گفته شده که ملکور اولین موجودی بوده که از خارج وارد دنیا شده.

2- تام خوده استاد تالکین هست،که خواسته خودشو توی داستان جای بده،و مطمئنا قبل از هر چیزی توی آردا بوده و پیرتر از هرکسی بوده.

شاید مهمترین اشاره ای که تالکین به این نظریه میکنه این باشه:

جایی از کتاب گلدبری میگه : " او همان هست" "He is."

نظریه اول خدا وکیلی چه جوری به ذهنت رسید؟ اگه اینجوری باشه که کل پیش گویی ماندوس و نبرد روز واپسین میره رو هوا اما نظریه دوم به ذهن خودمم رسیده بود اگه اشتباه نکنم یکی دیگه از اعضا هم قبلا مطرح کرده

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ائارندیل Eärendil

نظریه اول خدا وکیلی چه جوری به ذهنت رسید؟ اگه اینجوری باشه که کل پیش گویی ماندوس و نبرد روز واپسین میره رو هوا

به حمید: چرا پیش گوئی ماندوس میره رو هوا، همونطور که هر موجود خوبی یک روز فاسد میشه و یک موجود فاسد هم روزی خوب میشه،و برعکس این هم احتمال داره،این حرف تو نمیتونه این نظریه منو رد بکنه،چون تام هم یه روزی در عصرهای بعدی مثل دوران چهارم و یا هر زمان دیگه ای میتونه دوباره فرمانروای تاریکی باشه،که در این صورت پیش گوئی ماندوس هم رد نمیشه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

به حمید: چرا پیش گوئی ماندوس میره رو هوا، همونطور که هر موجود خوبی یک روز فاسد میشه و یک موجود فاسد هم روزی خوب میشه،و برعکس این هم احتمال داره،این حرف تو نمیتونه این نظریه منو رد بکنه،چون تام هم یه روزی در عصرهای بعدی مثل دوران چهارم و یا هر زمان دیگه ای میتونه دوباره فرمانروای تاریکی باشه،که در این صورت پیش گوئی ماندوس هم رد نمیشه.

آخه ملکور هر موجودی نیست که یه روز بخواد خوب باشه یه روز بد حتی تو دورانی هم که مثلا کارهای مفید می کرد داشت تظاهر می کرد مثل این می مونه که بگی شاید الان شیطان خوب بشه ده سال بعد دوباره بد بشه

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elrond

یه سئوال برام پیش اومده، آیا تام و گُلدبری هم نژاد بودند،یعنی نوشته معتبری وجود داره که این رو تائید و یا رد بکنه.

در ضمن نظریه های من در مورد تام،که احتمال خیلی زیادی میدم یکی از اونا درسته.

1- تام همون ملکور هست که در دوران سوم ارو اونو بخشیده و به اصل خود بازگشته،یعنی یک والار بلند مرتبه.

" با آنکه آنان با تمام سرعتی که میتوانستند سفر کردند،ملکور پیش از آنان آنجا بود" کتاب داستانهای گمشده , جلد اول , آمدن والار و ساخت والینور

اینجا از "آنان" منظورش مانوه و واردا هستش, کسانی که بعد از ملکور اولین والار بودن که وارد آردا شدن.تو نوشته های تالکین گفته شده که ملکور اولین موجودی بوده که از خارج وارد دنیا شده.

2- تام خوده استاد تالکین هست،که خواسته خودشو توی داستان جای بده،و مطمئنا قبل از هر چیزی توی آردا بوده و پیرتر از هرکسی بوده.

شاید مهمترین اشاره ای که تالکین به این نظریه میکنه این باشه:

جایی از کتاب گلدبری میگه : " او همان هست" "He is."

آخه چطوری ملکور هم در بنده ، هم در اونجا زندگی می کنه ؟! یا آمدن خودش به سرزمین میانه رو یادشه ؟!

در مورد دومی هم من یه زمانی نوشته بودم ...

به چیزی که هنوز اثبات نشده فرضیه می گویند . ( حالا نه فقط تو ... )

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ائارندیل Eärendil

آخه ملکور هر موجودی نیست که یه روز بخواد خوب باشه یه روز بد حتی تو دورانی هم که مثلا کارهای مفید می کرد داشت تظاهر می کرد مثل این می مونه که بگی شاید الان شیطان خوب بشه ده سال بعد دوباره بد بشه

ما که همه جوانب کتابهای تالکین رو نمیدونیم،و از ذهن تالکین هم خبر نداریم،

در ضمن اصلا نباید شیطان رو با ملکور مقایسه کنی،چون این ها برای دو دنیای کاملا متفاوته.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ائارندیل Eärendil

آخه چطوری ملکور هم در بنده ، هم در اونجا زندگی می کنه ؟! یا آمدن خودش به سرزمین میانه رو یادشه ؟!

در مورد دومی هم من یه زمانی نوشته بودم ...

به چیزی که هنوز اثبات نشده فرضیه می گویند . ( حالا نه فقط تو ... )

حالا فرضیه،نظریه یا احتمال :دی (قبول دارم که باید فرضیه مینوشتم،ولی موقع نوشتن اصلا حواسم نبود)

ملکور بعد از نبرد خشم به بند کشیده شد، و به بیرون از دروازه شب به پوچی انداخته شد،ولی بعد از آن کسی خبری ازش نداشت،شاید در این مدت ارو اونو بخشیده باشه،و دوباره به آردا فرستاده باشه،6000 سال مدت کمی نیست.

و اصلا شاید زندگی ملکور در هیبت تام نوعی بند و زندان برای ملکور باشه،شاید انداختن ملکور به بیرون از دروازه های شب به عالم مادی ارتباطی نداشته باشه،و اونو در عالم معنوی زندانی کرده باشن.

مثل اینکه دلایل خوبی برای اثبات این فرضیه ندارم، حالا شماها دومی رو بچسبین.

در ضمن کسی به سئوال اول من جواب نمیده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
hamid stormcrow

در ضمن کسی به سئوال اول من جواب نمیده؟

آخه برای پاسخ به این سوال اول باید تکلیف تام رو معلوم کنیم وقتی شما احتمال می دی تام همون ملکوره خوب در این حالت معلومه که هم نژاد گلدبری نیست اما اگه اون نظریه یا فرضیه رایج رو که تام و گلدبری رو جزء Sprit ها می دونه بپذیریم می تونیم بگیم اونها هم نژاد بودند

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
ائارندیل Eärendil

آخه برای پاسخ به این سوال اول باید تکلیف تام رو معلوم کنیم وقتی شما احتمال می دی تام همون ملکوره خوب در این حالت معلومه که هم نژاد گلدبری نیست اما اگه اون نظریه یا فرضیه رایج رو که تام و گلدبری رو جزء Sprit ها می دونه بپذیریم می تونیم بگیم اونها هم نژاد بودند

نه اون سئوالم اصلا به فرضیه ها ارتباطی نداشت،تو فکر کن اون یه نفر دیگه هست که سئوال پرسیده.:دی

در ضمن من سئوال رو قبل از فرضیه ها پرسیده بودم،یعنی خود تالکین توی نامه ها و یا کتابها اشاره کرده که گُلدبری و تام هم نژاد هستن ویا نه؟

یه سئوالی هم چند هفته پیش پرسیده بودم که بهش جواب ندادین:

به نظر شما خود تالکین میدونسته که تام کیه؟ نژادش چیه؟ یا همینطوری تو داستان آورده تا بقیه فکر کنن معماست...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Elrond

نه اون سئوالم اصلا به فرضیه ها ارتباطی نداشت،تو فکر کن اون یه نفر دیگه هست که سئوال پرسیده.:دی

در ضمن من سئوال رو قبل از فرضیه ها پرسیده بودم،یعنی خود تالکین توی نامه ها و یا کتابها اشاره کرده که گُلدبری و تام هم نژاد هستن ویا نه؟

یه سئوالی هم چند هفته پیش پرسیده بودم که بهش جواب ندادین:

به نظر من که هم نژادن ! ...

خب میشه شما یه معما طرح کنی ولی جوابشو ندونی ؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تضاد

انکار نمیکنم که فرضیه ی جالبی بود و با مثلاً تأثیر ناپذیری تام از حلقه هم جور در می آمد ولی متأسفانه من هم نمی تونم قبولش کنم ائارندیل جان. ملکور سوای همه ی نکته هایی که حمیدخان بهش اشاره کردن شخصیتی هست که تالکین از ابتدای کار نگارش، از همون اولین صفحه های سیلماریلیون تکلیفش رو مشخص کرده. سوپر بد منِ داستانه! :) به قول سعدی که «اصل بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است» در مورد هم نژاد بودن تام و گلدبری من دلیل قاطعی ندیدم ولی من هم مثل حمیدخان، فکر میکنم اگر بپذیری که تام نوعی روان طبیعت هست پس این دو هم نژاد هستن. در مورد این که گفتی تام خود تالکین هست خیلی ها قبل از تو هم چنین احساسی داشتن. ولی خود تالکین نپذیرفت :) من شخصاً فکر میکنم تالکین، وجود تام رو توضیح نداد اون هم به عمد تا اشاره ای باشه به مسائل مختلفی در طبیعت که حتی امروز هم بشر با وجود علم بسیارش به کنه اونها پی نبرده!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Farshid2d

تام که عمرا همون ملکور باشه

ولی اگه به قول رفیقمون تام همون تالکین باشه پس نژادش معلوم شد تام یه انگلیسی هستش که استاد دانشگاه آکسفورد هم هستش

اما به نظر من تام با طبیعت یکی نیست تام یه چیز مستقلی از دنیا باید باشه تا قدرت حلقه نتونه در اون تاثیری بذاره

ویرایش شده در توسط NiNe

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Tingol

آخه تام .... ملکور....تالکین؟؟ من که گیج شدم

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
bard

این صحبت هایی هستش که در مورد تام بامبادیل توی شورای الروند بحث میشه


The Barrow-wights we know by many names; and of the Old Forest

many

tales have been told: all that now remains is but an outlier of its northern

march. Time was when a squirrel could go from tree to tree from what is now

the Shire to Dunland west of Isengard. In those lands I journeyed once, and

many things wild and strange I knew. But I had forgotten Bombadil, if indeed

this is still the same that walked the woods and hills long ago, and even

then was older than the old. That was not then his name. Iarwain Ben-adar we

called him, oldest and fatherless. But many another name he has since been

given by other folk: Forn by the Dwarves, Orald by Northern Men, and other

names beside. He is a strange creature, but maybe I should have summoned

him

to our Council

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Vána

میشه تامو یه مسئله حل نشده توی اردا به حساب اورد مسئله ی حل نشده تام بامبادیل ؟؟؟؟؟؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
الوه

دقیقا...

خود تالکین هم همین خواست رو داشته با توجه به نامه اش...

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تینلور

تام مانوه است که در کالبد یک هابیت پیر درآمده برای همین عمر زیادی داره وهیچکس جلوشو نمی گیره

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
توروندور

تام مانوه است که در کالبد یک هابیت پیر درآمده برای همین عمر زیادی داره وهیچکس جلوشو نمی گیره

چطور به این نتیجه رسیدین دوست عزیز . هیچ جا چنین چیزی گفته نشده و یا اشاره نکرده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
بانوی سفید روهان

تام مانوه است که در کالبد یک هابیت پیر درآمده برای همین عمر زیادی داره وهیچکس جلوشو نمی گیره

پی پین جان اگه پستای قبلی تاپیکو خونده باشی میبینی که تام "قبل" از ورود ملکور در آردا بوده و ملکور اولین نفری بوده که به آردا میاد و مانوه بعد از اون وارد آردا میشه .پس تام بامبادیل نمیتونه مانوه باشه .

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

ولي نظريه ي جالبي بود:دي

فكرش رو بكنيد...! در تمام اين مدت تام بامباديل مانوه بوده باشه :))

خب مسلما اينطور نيست :((

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
تینلور

پس این تام در واقع آفریدگار مانوه وملکور بوده :((

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
The secret wizard

پس این تام در واقع آفریدگار مانوه وملکور بوده :((

زبونت رو گاز بگير...!!!

فقط ارو قدرت آفريدن و خلق مخلوقات جديد رو داشت.مانوه و ملكور آينو بودن «يا بر طبق نوشته ي سيلماريليون فرزندان انديشه ي ايلوآتار»

تام از نخستين كساني بوده كه در سرزمين ميانه حضور داشته،(قبل از ورود ملكور و مانوه و والار به آردا)

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست

×
×
  • جدید...