رفتن به مطلب

Recommended Posts

ulmo

فارامير عزيز در قسمت داستانهاي سايت مي توانيد داستان فيانور را بخوانيد.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فارامیر

ممنون از لطفت میتراندیر

یه سوال دیگه هم دارم ممنون میشم جواب بدین راجع به مادر فارامیر اگه چیزی میدونین بگین.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار
ممنون از لطفت میتراندیر

یه سوال دیگه هم دارم ممنون میشم جواب بدین راجع به مادر فارامیر اگه چیزی میدونین بگین.

فین دویلاس همسر دنه تور خواهر کوچکتر امیر ایمراهیل از دول آمروت بود .او را بیاد فین دویلاس الف ، دختر ارُدرث شاه نارگوترند و خواهر گیل گالاد نام گذاری کردند . او و ایمراهیل و ایورینیل فرزندان امیر آدراهیل دوم بودند ، فین دویلاس در سال 2950 دوران سوم بدنیا آمد و با توجه به تبار و نصبش میشه گفت که عمری بسیار بسیار کوتاه داشت .در سال 2976 با دنه تور فرزند اکثلیون دوم که در آن موقع کارگزار گندور بود ازدواج کرد و به شهر میانس تریت آمد ، در توصیف اون گفته شده که بانویی بسیار زیبا و دل رحم بود ، زندگی در شهر محصور او را بسیار دلتنگ کرد و همیشه درآرزوی سرزمین مادریش چشم به جنوب می دوخت ، او در سال 2978 برومیر پسر ارشد دنه تور و در سال 2983 فارامیر پسر دوم او را بدنیا آورد و در سال 2988 در حالیکه بسیار ضعیف و پژمرده شده بود در گذشت.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Lycanthrope

چجوریه که برومیر که بزرگ تره دیر تر به دنیا اومده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار
چجوریه که برومیر که بزرگ تره دیر تر به دنیا اومده؟

از ناظر مربوطه ایراد می گیری؟ اما کلی خوشحال شدم، اینجوری فهمیدم یکی می خونه پست های منو.

پی نوشت : با تشکر ،ایراد مربوطه تصحیح شد

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
MAS

فین دویلاس همسر دنه تور خواهر کوچکتر امیر ایمراهیل از دول آمروت بود .او را بیاد فین دویلاس الف ، دختر ارُدرث شاه نارگوترند و خواهر گیل گالاد نام گذاری کردند . او و ایمراهیل و ایورینیل فرزندان امیر آدراهیل دوم بودند ، فین دویلاس در سال 2950 دوران سوم بدنیا آمد و با توجه به تبار و نصبش میشه گفت که عمری بسیار بسیار کوتاه داشت .در سال 2976 با دنه تور فرزند اکثلیون دوم که در آن موقع کارگزار گندور بود ازدواج کرد و به شهر میانس تریت آمد ، در توصیف اون گفته شده که بانویی بسیار زیبا و دل رحم بود ، زندگی در شهر محصور او را بسیار دلتنگ کرد و همیشه درآرزوی سرزمین مادریش چشم به جنوب می دوخت ، او در سال 2978 برومیر پسر ارشد دنه تور و در سال 2983 فارامیر پسر دوم او را بدنیا آورد و در سال 2988 در حالیکه بسیار ضعیف و پژمرده شده بود در گذشت.

از آنچه که السار گفت می فهمیم که مادر برومیر و فارامیر یکی بوده؛ حالا من از پاراگراف آخر صفحۀ 37 کتاب بازگشت شاه به ترجمۀ آقای علیزاده، این نقل قول مستقیم رو میذارم اینجا:

او مثل آدم های دیگر این زمانه نیست، و تبار او پشت در پشت به هر کجا که برسد، به نحوی از انحاء خون وسترنس نسبتاً اصیل در رگ هایش جریان دارد؛ همین طور هم در رگ های پسر دیگرش فارامیر، و نه بورومیر که بیش از همه دوستش داشت.

حال چگونه است که بورومیر و فارامیر که طبق گفتۀ السار هر دو از یک پدر و مادر هستند، خون نومه نوری در رگ های یکی جریان دارد و و در رگ های دیگری نه؟!

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مالبت پیر

ميبينم که تاپيک پرباريه. ولی من با همون سيستم قبلی موافق ترم.

اگر برای هر موضوع يه تاپيک باشه و تاپيک ها در جای درست قرار داشته باشن کاربردی تره. الآن ايم تاپيک کلی مطلب داره ولی پيدا کردن سوال و جواب توش خيلی سخته.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار

از آنچه که السار گفت می فهمیم که مادر برومیر و فارامیر یکی بوده؛ حالا من از پاراگراف آخر صفحۀ 37 کتاب بازگشت شاه به ترجمۀ آقای علیزاده، این نقل قول مستقیم رو میذارم اینجا:

او مثل آدم های دیگر این زمانه نیست، و تبار او پشت در پشت به هر کجا که برسد، به نحوی از انحاء خون وسترنس نسبتاً اصیل در رگ هایش جریان دارد؛ همین طور هم در رگ های پسر دیگرش فارامیر، و نه بورومیر که بیش از همه دوستش داشت.

حال چگونه است که بورومیر و فارامیر که طبق گفتۀ السار هر دو از یک پدر و مادر هستند، خون نومه نوری در رگ های یکی جریان دارد و و در رگ های دیگری نه؟!

مس عزیز در مورد اینکه برومیر فرزند دنه تور و فین دویلاس بوده که شکی نیست(اگه منظور شما اینه ) من این قسمت رو برای شما از ضمائم کتاب بازگشت شاه نقل می کنم :

Denethor loved her, in his fashion, more dearly than any other, unless it were the elder of the sons that she bore him.

پس فارامیر و برومیر همخون بودند ،اون قسمتی که مد نظر شماست اینه :

He is not as other men of this time, Pippin, and whatever be his descent from father to son, by some

chance the blood of Westernesse runs nearly true in him; as it does in his other son, Faramir, and yet did

not in Boromir whom he loved best

من فکر می کنم که منظور تالکین در این جمله از عبارت (blood of Westernesse) مزاج ، نیرو، فر ،شوکت ،خرد و گوهر نومه نوری بوده که برومیر از اون بی بهره بوده اما در وجود فارامیر وجود داشته . همونطور که شما خودت استادی (blood) رو میشه بخوبی در این معنی تعبیر کرد و مطمئننا منظور از این کلمه در اینجا همین بوده و در برادر بودن و همخون بودن برومیر و فارامیر اصلا شکی نیست.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
فارامیر

درباره ی فینرود هم اگه کمی توضیح بدین ممنون میشم. توی چند تا سایت دیدم بحث درباره اش بود ولی هیچکدوم اطلاعی نداشتن.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

درباره چی فینرود میخوای بدونی ؟! داستانش توی یکی از خبرها به مناسبت تولد تالکین لینک داده شده میتونی برای اونجا دانلودش کنی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
arvoon

من میخوام بدونم این کلمه ها معنیشون چیه:

الدار ، اله سار ، اداین

میشه یه نفر دقیقا به من توضیح بده؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار
من میخوام بدونم این کلمه ها معنیشون چیه:

الدار ، اله سار ، اداین

میشه یه نفر دقیقا به من توضیح بده؟

سلام .من در مورد این کلمات یک توضیح مختصر می دم اگر کفایت نکرد یا با جاییش مشکل داشتی بگو تا مفصل تر بگم :

در مورد الدار :

El یک اسم و در لغت به معنی: ستاره است . از اونطرف elda وقتی که صفت است به معنی : از ستارگان(of the stars) می باشد ، همین کلمه elda در حالتی که اسم هست به معنی : یکی از مردمان ستارگان می باشد.وقتی r به آخر اون اضافه میشه اونو جمع می بنده ، برای همین eldar به معنی : مردمان ستارگان هست.اولین بار وقتی که اورومه ، والار شکارچی الفها رو که از خواب بیدار شده بودند و زیر نور ستارگان زندگی می کردند دید ، اونها رو الدار نامید.الدار بعدها به یک دسته خاص از الفها اطلاق شد که در بحث ما نمی گنجه.

در مورد اله سار:

میشه اینطور گفت که این کلمه تشکیل شده از دو قسمته : Elen + sar . الن به معنی ستاره و مترادف با کلمه El هست و sar به معنی سنگ . پس معنی دقیق این کلمه میشه : گوهر(سنگ) ستارگان. از طرف دیگه کلمه El به عنوان مترادف(یا در حقیقت مخففی ) برای الف هم بکار رفته برای همین می تونیم این ترکیب رو به ازای ترکیب Elf Stone بگیریم و اونو گوهر الفی ترجمه کنیم. Elessar گاهی اوقات (ولی بسیار بندرت ) معادل کلمه Ælfwine هم استفاده شده ، این کلمه در نسخه های اولیه کتاب افسانه های گمشده برای یک انسان بکار برده شده، اولین مرد از میان دومین دسته از فرزندان ایلوواتار که راه رسیدن به آمان رو جستجو کرد و در پیش گرفت و بالاخره تونست تول ارسیا رو ببینه.(در مورد اله سار به این تاپیکی که لینکش رو قرار می دم و پست 12 مراجعه کن اونجا کاملا و مفصل توضیح دادم : http://www.arda.ir/forum/topic.php?intId=145 )

در مورد اداین :

کلمه سینداری edain یک اسم جمع برای کلمه سینداری adan (و کوئنیای Atani, Atan ) است .بر این اساس ، اداین در لغت به معنی : دومین مردمان یا دومین قوم یا مردمان دوم می باشد.اداین در ابتدا به تمامی نژاد مردمان (humans) اطلاق می شده. ولی بعدها تنها برای انسانهایی که به بلریاند رفتند و فرزندان و اخلاف آنها بکار برده شد. البته سرمنشا کوئنای این کلمه یعنی : Atani همیشه در همان معنی اصلی خود بکار رفت.اداین به سه دسته تقسیم می شوند که در بحث ما نمی گنجه.

موفق باشید.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آرون

اله سار عزیز بهتر می بود که این جواب رو تو تاپیک ریشه یابی کلمات می دادی. منتقلشون کنم اونجا یا خودت اینکارو می کنی ؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آناتار

حلقه ي سارومان:

با نو آ رون گفتند اين حلقه براي ترور بوده (ساخت نولدور)

1_در فصل 2 از ملازمان حلقه گندالف ميگه كه سه حلقه ي دورف ها دست سائورون است از 7 تا كه 4 تاشون نابود شدن.اين قبل از آ گاهي از خيا نت سارومان است .

2_ سارومان حلقه ساز.حلقه ساز كسي است كه حلقه اي را ميسازد نه اين كه از اون استفاده كند .سارومان از دانش سازندگيش در فصل شوراي الروند حرف مي زنه.

3_اگر سارومان به زور از نكرومنسر حلقه اي مي گرفت.يكي از اون سه تا. مطمئن هستم كه نمي تونسته متحد سائورون باشه.زيرا نفرت و انتقام براي سائورون بر سياست مقدم تر است.

4_گندالف در هيچ فصلي از كتاب نمي گويد كه حلقه دورف ها را در دست سا رومان ديده.

5_همچنين گندالف ميگه كه در مغا ك ها دول گولدور جست و جو نكردند.

7_غير از سارومان و ايستاري ارباب الروند ,كلبورن و گالادريل نيز اون جا بودند و مراقب تمام كارها بودندو سا بقه ي نفرت آنها از اينجا بود..

8_در كتاب سوم گندالفتاكيد مي كند كه حلقه هاي دورفي به جز حلقه ي ترور (داستان بالين) نزد سائورون است ولي اون حلقه را گم شده مي خواند نه در دست سارومان.

9_در فصل صداي سارومان گندالف فقط كليد اورتانك ووسايل آن جا را از سارومان ميخواهد نه حلقه ي او چون گندالف ميدونست كه اين حلقه براي دورف ها نيست.

به نظر من سارومان خودش حلقه را ساخته بود تقليدي از ديگر حلقه ها.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار
حلقه ي سارومان:

با نو آ رون گفتند اين حلقه براي ترور بوده (ساخت نولدور)

1_در فصل 2 از ملازمان حلقه گندالف ميگه كه سه حلقه ي دورف ها دست سائورون است از 7 تا كه 4 تاشون نابود شدن.اين قبل از آ گاهي از خيا نت سارومان است .

2_ سارومان حلقه ساز.حلقه ساز كسي است كه حلقه اي را ميسازد نه اين كه از اون استفاده كند .سارومان از دانش سازندگيش در فصل شوراي الروند حرف مي زنه.

3_اگر سارومان به زور از نكرومنسر حلقه اي مي گرفت.يكي از اون سه تا. مطمئن هستم كه نمي تونسته متحد سائورون باشه.زيرا نفرت و انتقام براي سائورون بر سياست مقدم تر است.

4_گندالف در هيچ فصلي از كتاب نمي گويد كه حلقه دورف ها را در دست سا رومان ديده.

5_همچنين گندالف ميگه كه در مغا ك ها دول گولدور جست و جو نكردند.

7_غير از سارومان و ايستاري ارباب الروند ,كلبورن و گالادريل نيز اون جا بودند و مراقب تمام كارها بودندو سا بقه ي نفرت آنها از اينجا بود..

8_در كتاب سوم گندالفتاكيد مي كند كه حلقه هاي دورفي به جز حلقه ي ترور (داستان بالين) نزد سائورون است ولي اون حلقه را گم شده مي خواند نه در دست سارومان.

9_در فصل صداي سارومان گندالف فقط كليد اورتانك ووسايل آن جا را از سارومان ميخواهد نه حلقه ي او چون گندالف ميدونست كه اين حلقه براي دورف ها نيست.

به نظر من سارومان خودش حلقه را ساخته بود تقليدي از ديگر حلقه ها.

آناتر عزیز در مورد حلقه سارومان بحثهای بسیاری انجام شده ، حتی می تونی سایتهای بیشمار انگلیسی زبان رو ببینی که در این مورد بحث کردند و اکثر اونها نتیجه گرفتند که اون حلقه چیز مهمی نیست و ساخته خود سارومان هست ، اما چرا ما میگیم که حلقه ترور بوده؟

عبارت حلقه ساز هم تنها یکبار و یکجا در مورد سارومان بکار رفته و اونهم توسط خود سارومان در مواجه با گندالف بوده که سارومان خود را ،سارومان حلقه ساز نامیده .حلقه ترور هم ساخت نولدور نبوده ، حلقه های دورفی تماما ساخت دست خود سارون بودند منجمله حلقه ترور ، سارومان دانش حلقه سازی نداشته ، در حقیقت بجز خود سارون و الفهای اره گیون هیچ کس دیگر حلقه ساز نبوده ، سارومان بدنبال اسرار حلقه سازی می گشته اما جایی گفته نشده که به اونها دست پیدا کرده باشه ،تنها چیزی که در این مورد گفته شده (بازهم تاکید می کنم تنها و بجز این هیچ چیزی در این زمینه نیست) یک جمله در جلد 7 تاریخ سرزمین میانه است ، در اون بخش از کتاب صحنه روبرو شدن سارومان و گندالف تشریح شده و در اونجا گفته شده که حلقه ای که به انگشت سارومان بوده آخرین حلقه بوده (با عبارت last ring) . عبارت آخرین حلقه مشخصا و دقیقا برای آخرین حلقه از حلقه های دورفی بکار می رفته یعنی :حلقه ترور .بنابراین میشه نتیجه گرفت که حلقه سارومان حلقه ترور بوده . اون حلقه توسط سارون از ترور بزور گرفته شده بود و ممکنه توسط خود سارون برای مرعوب کردن و مجذوب کردن سارومان در اختیار اون قرار گرفته باشه.

موفق باشی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آناتار

از توضيح شما تشكر ميكنم .و سوال د يگه اين كه :مثلا يك مايار ميتونه از حلقه ي انسان ها استفاده كنه؟ گندالف از ناريا استفاده مي كرد.كه از حلقه هاي سه گانه ي الف ها بود و گيردان به او داده بود .اگر اين امكان وجود داشت دليل ساختن حلقه هاي مختلف براي نژاد هاي مختلف چي بود؟ مثلا الف هاي اره گيون ميتونستند حلقه هاي دورف ها و آدم ها را با هم بسازند؟ويك شكل؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار
از توضيح شما تشكر ميكنم .و سوال د يگه اين كه :مثلا يك مايار ميتونه از حلقه ي انسان ها استفاده كنه؟ گندالف از ناريا استفاده مي كرد.كه از حلقه هاي سه گانه ي الف ها بود و گيردان به او داده بود .اگر اين امكان وجود داشت دليل ساختن حلقه هاي مختلف براي نژاد هاي مختلف چي بود؟ مثلا الف هاي اره گيون ميتونستند حلقه هاي دورف ها و آدم ها را با هم بسازند؟ويك شكل؟

سلام. هر حلقه متناسب با خصوصیات نژاد صاحب اون حلقه ساخته شده بود ، ولی منعی برای استفاده از اونها وجود نداشت ، همونطور که حلقه سارون رو هم آدمها و هم هابیتها استفاده کردند و توانستند.ولی هر حلقه وقتی بهترین کارآیی رو داشت که در دست صاحب خودش می بود. در مورد ناریا و گندالف موضوع به این صورت بود که مایار بسیار به الفها شبیه بودند و گفته شده نزدیک ترین موجودات به اولین فرزندان ایلوواتار ، مایار بودند . در هر حالت هر کسی می تونست از این حلقه ها استفاده کنه بشرط اینکه اونقدر توانایی و قدرت داشته باشه که بتونه اونو مطابق مقاصدش بکار بگیره. در مورد الفهای اره گیون به این نکته توجه کن که اونها علاقه به ساختن حلقه برای نژادهای دیگه نداشتند بلکه حلقه هایی برای خودشون و برای شادی آوری ساخته بودند.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

آناتار جان، اصلا گفته نشده که سارومان حلقه رو به زور از نکرومنسر گرفت. این حلقه احتمالا برای تحت تسلط در آوردن سارومان به او پیشکش شده بوده.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
Halbarad

ضمنا اله سار جان، حلقه ها ساخت نولدور نبودند؟ حلقه ها رو الفهای اره گیون به رهبری کلبریمبور پسر کوروفین، پسر فیانور، پسر فینوه و از الفهای نولدور ساختند. تنها مسئله این بود که سائورون هم در ساخت حلقه ها نقش داشت و با نظارت بر کار اونها اسرار ساخت حلقه های جادو رو از اونها دزدید. فقط سه حلقه الفها بودند که سائورون نتونست اونها رو پلید کنه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
سارون کبیر

ببخشید که بحثو منحرف میکنم ... توی یک مطلب که از آلمانیی ترجمه شده بود من این واژه رو دیدم: herr der ringe trilogie آیل این همان تری لوژی ارباب حلقه هاست؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار
ضمنا اله سار جان، حلقه ها ساخت نولدور نبودند؟ حلقه ها رو الفهای اره گیون به رهبری کلبریمبور پسر کوروفین، پسر فیانور، پسر فینوه و از الفهای نولدور ساختند. تنها مسئله این بود که سائورون هم در ساخت حلقه ها نقش داشت و با نظارت بر کار اونها اسرار ساخت حلقه های جادو رو از اونها دزدید. فقط سه حلقه الفها بودند که سائورون نتونست اونها رو پلید کنه.

هالباراد جان ، من نگفتم که الفهای نولدور حلقه ها رو نساختند ، بلکه گفتم اونها علاقه ای برای ساختن حلقه برای دیگر نژادها نداشتند.بقیه حلقه های قدرت تمرینهایی بودند که در راه رسیدن دانش اونها به کمال(ساخت 3 حلقه الفی) ساخته شد که سارون اونها رو تصاحب کرد و بین مردم سرزمین میانه پخش کرد چرا که اون حلقه ها تحت تاثیر حلقه یگانه بودند.

نکته دیگه اینه که اسرار ساخت حلقه ها رو سارون به الفها داد نه الفها به سارون.

موفق باشی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
اله سار
ببخشید که بحثو منحرف میکنم ... توی یک مطلب که از آلمانیی ترجمه شده بود من این واژه رو دیدم: herr der ringe trilogie آیل این همان تری لوژی ارباب حلقه هاست؟

سلام.سارون عزیز ، این عبارت به شکل کاملتر :

Der Herr der Ringe Trilogie

به معنی تریولوژی ارباب حلقه هاست. در حقیقت عبارت :

Der Herr der Ringe

معادل دقیق برای :

The Lord of the Rings

هست.

موفق باشی.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
durin

راستی یه سوال.

شاه تینگول شنل آبی در کدام جنگ وچرا توسط دورف ها کشته شد؟

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
durin

یه نکته جالب دیگه.

میدونین روی سنگ قبر تالکین اون خودشو برن وهمسرشو لوتین نامیده؟

من که دیروز دیدم.

خیلی جالبه.

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
آناتار

herr der ring همون ارباب حلقه هاست .herr به معني ارباب است ولي در معني عام يعني آقا و براي احترام استفاده ميشه و der هم حرف اضا فه ي جمع تبديل شده به ملكي است و ring هم كه همون حلقه است.من چون يه مقداري آلماني بلدم توضيح دادم و از اله سار ممنونم.راستي زبان كريه ي اورك ها و الويش با آلماني شباهت هاي معني زيادي داره .ممنون

به اشتراک گذاری این پست


لینک به پست
مهمان
این موضوع از هم اکنون بسته می گردد.

×
×
  • جدید...